دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

من قول می دهم کار اشتباهی نکنم تا شما گریه نکنید و از شما می خواهم به خوابم بیایید تا از شما کمک بخواهم. هروقت دلم براتون تنگ میشه صلوات می فرستم تا زودتر شما رو ببینم.
هروقت دلم براتون تنگ میشه صلوات می‌فرستم

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از بیرجند، متن زیر نامه ی " فاطمه چاحوضی"  دختر 9 ساله بیرجندی است که با زبان کودکانه اش دلتنگی ها و بی قراری هایش نسبت به شهدا را به تحریر درآورده است.

سلام. اسم من فاطمه است. 9 سال دارم. از جنگ چیزی نمی دونم اما وقتی پدربزرگم از سال های جنگ تعریف می کند، دلم می خواهد گریه کنم. پدربزرگم میگه که شهیدان زنده هستند و پیش خدا روزی می گیرند، میگه اگه مشکلی داری از شهیدان کمک بخواه منم دلم می خواهد شما را ببینم ، می خواهم با شما حرف بزنم و بگویم شما خیلی زحمت کشیدید و جون خودتون را فدای ایران کردید.

کاش منم اندازه ی پدربزرگم بودم چوم می تونستم شمارو ببینم. می تونستم قلکم را بشکنم و پول هایش را به شما بدهم تا پاهای زخمی تان را به دکتر نشان دهید. می توانستم وقتی به جبهه بروید پشت سرتان آب بریزم و اسفند دود کنم. اما الان که کوچک هستم باز هم دوست دارم با شما حرف بزنم و بگویم پاها و کمر پدربزرگم خیلی درد میکنه، کمک کنید پاهاش خوب بشه. مادربزرگم هم کمرش خیلی درد میکنه گاهی وقتها گریه می کنه.

آرزو دارم دکتر بشم و کمکشون کنم. پدربزرگم میگه شما به جبهه رفتید تا ما بتونیم راحت زندگی کنیم. پدرم هم همیشه میگه : فاطمه، باباجان، اگه من هم تو زمان جنگ بودم میرفتم جبهه تا از ایران دفاع کنم. اما من دوست ندارم بابام شهید بشه. چون دوستم باباش شهید شده، وقتی ازش می پرسن بابات چکارست؟ گریه میکنه. بابام بهم میگه حجابم رو داشته باشم، با نامحرم حرف نزنم، میگه باید مثل اونا باشیم، نماز بخونیم، مغرور نباشیم ولی من تو راه مدرسه دخترها را می بینم که حجاب ندارند. اگه بتونم با شما حرف بزنم می خواهم بگم که به این دخترها بگویم که حجاب رو رعایت کنند. آخه اینا قدر زحمتهاتون رو نمی دونن. آرزو می کنم زودتر بزرگ بشم و به اینها بگم مثل شما زندگی کنند و باحجاب باشند تا شما گریه نکنید. آخه مادربزرگم میگه وقتی ما کار اشتباهی می کنیم امام زمان(عج) و شهیدان گریه می کنند. من قول میدهم کار اشتباهی نکنم تا شما گریه نکنید و از شما می خواهم به خوابم بیایید تا از شما کمک بخواهم. هروقت دلم براتون تنگ میشه صلوات می فرستم تا زودتر شما رو ببینم.

«اللهم صل علی محمد و آل محمد»            


ادامه مطلب

[ جمعه 1 خرداد 1394  ] [ 1:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

1 خرداد 1394 هجری شمسی برابر با 3 شعبان 1436 هجری قمری و 20 ژوئن 2015 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (1خرداد 94)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (۱ خرداد ۱۳۹۳)

• آغاز به کار «هیئت‏ های مؤتلفه اسلامی» با نظارت حضرت امام خمینی (ره) (۱۳۴۲ش)

• آغاز محاصره اقتصادی ایران توسط آمریکا و اروپا (۱۳۵۹ش)

• شهادت محمد بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهداء (۱۳۶۲ه. ش)

• بستری شدن امام خمینی (رحمة الله علیه) در بیمارستان قلب جماران (۱۳۶۸ه. ش)

• شهادت شهید اکبر جهانشاهی (۱۳۶۳ش)

• آغاز مرحله سوم عملیات بیت المقدس (۱۳۶۱ه. ش)

• آغاز محاصره اقتصادی ایران توسط آمریکا (۱۳۵۹ه. ش)

• شرکت تیپ ۲۷ محمدرسوا الله (ص) ۱۳۳۶ در مرحله سوم عملیات بیت المقدس (۱۳۶۱ه. ش)



[ جمعه 1 خرداد 1394  ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (31 اردیبهشت 94)


امروز 31 اردیبهشت 1394 هجری شمسی برابر با 2 شعبان 1436 هجری قمری و 21 می 2015 میلادی
روزشمار دفاع مقدس (31 اردیبهشت 94)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (31 اردیبهشت 1394)

• آغاز عملیات حضرت مهدی(عج) توسط رزمندگان اسلام (۱۳۶۰ ش)

• آغاز طرح تقسیم اراضی توسط هیئت‏‌های هفت نفره واگذاری زمین (۱۳۵۹ ش)

• عملیات متوسط امام علی(ع) در غرب سوسنگرد به طور مشترک (۱۳۶۰ش)

• عملیات محدود در محور شوش توسط سپاه (۱۳۶۰ش)

• شهادت سردار «محمد مهدی خادم‏‌الشریعه» اولین فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا(ع) (۱۳۶۱ش)

• بستری شدن حضرت امام خمینی(ره) در بیمارستان به دلیل بیماری (۱۳۶۸ ش)

• شهادت شهید موسی محسن‌زاده (۱۳۶۵ش)

• شهادت مهدی فلاحت‌پور، فیلمبردار لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ص) در لبنان (۱۳۷۱)



[ پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394  ] [ 1:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برای صدام برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد خیلی مهم بود. به همین دلیل خیلی خرج کرده بود و کلی هم تبلیغات راه انداخته بود که بغداد کاملا امنه.
صدام نتوانست جلوی

به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، برای صدام برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد در بغداد خیلی مهم بود. به همین دلیل خیلی خرج کرده بود و کلی هم تبلیغات راه انداخته بود که بغداد کاملا امنه.

به همین خاطر برای ایران خیلی مهم بود که نگذاره صدام به هدفش برسه؛ مثل همیشه انجام ماموریت های سخت با عباس بود.

روز عملیات با این که دیوار آتش سنگین بغداد، موتور سمت راست هواپیما رو از کار انداخت؛ اما عباس پالایشگاه «الدوره» رو کاملا به آتش کشید و به سمت محل کنفرانس حرکت کرد؛ اما عقب هواپیمایش هم آتش گرفت.

این جا بود که کلید خروج اضطراری خلبان رو زد؛ اما فقط کلید خلبان کابین عقب رو! چون بارها گفته بود: «اگه هواپیما بال نداشته باشه، خودم بال در میارم و روی سر دشمن فرود میام و هرگز به اسارت تن نمی دم.»

بعد هرجوری بود هواپیما رو هدایت کرد و اون رو به ساختمان اجلاس کوبید و از اون جا به آسمون پر کشید.

این طوری، هم عملیات به هدف نهایی خودش رسید و هم عباس؛ چون تمام نقشه های صدام نقش بر آب شد و برگزاری اجلاس در بغداد لغو شد.

 

شهید عباس دوران

 

منبع: جام نیوز



[ پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394  ] [ 1:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

در نبودش از طرف سپاه به ما برخی از اقلام خانگی دادند، به محض اینکه از جبهه برگشت و از قضیه اجناس باخبر شد، همه را پس داد. می‌گفت اینها برای بیت‌المال است و معلوم نیست ما مستحق دریافتش باشیم.
 

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394  ] [ 12:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وقتی به او گفتند به عکس امام توهین کند، او مدتی به عکس خیره شد. بعد ناگهان اشک در چشمش حلقه زد، بغضش ترکید و شروع به گریستن کرد و به جای اهانت به تصویر مبارک حضرت امام (ره)، عکس را از فرمانده عراقی گرفت و بر آن بوسه زد!
پاسخ دندان شکن نوجوان 13 ساله به درخواست سرباز بعثی

به گزارش دفاع پرس، آزاده مهدی شهسواری لحظات پس از اسارتش را اینگونه باز کرد: عکس کوچکی از امام (ره) را همیشه در جیبم داشتم، به هنگام اسارت یکی از عراقی‌ها این عکس را پیدا کرد و به فرمانده خود نشان داد. ما چهار نفر بودیم. فرمانده عراقی رو به چهار نفر کرد که اسیر شده بودیم و گفت: به عکس امام توهین کنید.

ابتدا از نوجوان سیزده ساله‌ی بسیجی شروع کرد که گمان می‌رفت تحمل ضربات آن دژخیمان سیاه دل عراقی را نداشته باشد، در حالی که ما از عشق آن بسیجی نوجوان نسبت به حضرت امام (ره) غافل بودیم.

وقتی به او گفتند به عکس امام توهین کند، او مدتی به عکس خیره شد. بعد ناگهان اشک در چشمش حلقه زد، بغضش ترکید و شروع کرد به گریستن و به جای اهانت به تصویر مبارک حضرت امام (ره)، عکس را از فرمانده عراقی گرفت و بر آن بوسه زد! دژخیم عراقی چنان از این حرکت عصبانی شد که با لگد آن بسیجی عاشق امام(ره) را نقش بر زمین ساخت و به سربازان عراقی اشاره کرد تا او را بزنند.

آری، این است نمونه ای از عشق به امام (ره) در مورد عزیزانی که به یاد او سال های سخت اسارت را سپری کردند و به وطن اسلامی برگشتند.

منبع: سایت جامع آزادگان

 

ادامه مطلب

[ پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394  ] [ 12:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

این پرونده به سه بخش کلی «چه بود؟»، «چه شد؟» و «چه هست؟» تقسیم شده و وضعیت این شهر در گذشته دور، زمان جنگ واکنون مورد بررسی قرار گرفته است.
خرمشهر «آباد» شد؟

به گزارش دفاع پرس، هفته نامه همشهری جوان در شماره 504 خود که امروز بر روی کیوسک‌های مطبوعاتی تهران توزیع شده است، پرونده ای 6 صفحه‌ای برای خرمشهر تدارک دیده است که با تیتر«خرمشهر آباد شد؟» خودنمایی می کند.

این پرونده به سه بخش کلی «چه بود؟»، «چه شد؟» و «چه هست؟» تقسیم شده و وضعیت این شهر در گذشته دور، زمان جنگ  و اکنون مورد بررسی قرار گرفته است.

در تهیه این پرونده، احسان ناظم بکایی، محمدحسین سنگ آبادی، محمدتقی حاجی موسی، حامد هادیان و محمدرضا جعفری نقش داشته اند.

هفته نامه «همشهری جوان» شنبه هر هفته در کیوسک های مطبوعاتی قابل دسترسی است و در برخی کیوسک‌های تهران، در روز پنجشنبه توزیع می شود.

متن ابتدایی پرونده خرمشهر

منبع: مشرق



[ پنج شنبه 31 اردیبهشت 1394  ] [ 12:53 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

استاندار خوزستان در روزهای نخست آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گفت: من به جماران آمدم. حضرت آیت الله خامنه‌ای در دالان کوچکی از سوی دفتر امام می‌آمد. ایشان در آن مسیر به من فرمودند: غرضی، اگر امام نبود، اعدامت کرده بودند.
 

ادامه مطلب

[ چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394  ] [ 12:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عکس/ خلاصه ای از حرف ها و سخن های جبهه در یک نما


خلاصه ای از حرف ها و سخن های جبهه در یک نما....
عکس/ خلاصه ای از حرف ها و سخن های جبهه در یک نما

 



[ سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  ] [ 4:41 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

با لسانی خوش و برخوردی اسلامی و انسانی عمل نمایید


میخواهم با با لسانی خوش و برخوردی اسلامی و انسانی عمل نمایید..
با لسانی خوش و برخوردی اسلامی و انسانی عمل نمایید

 

 



[ سه شنبه 29 اردیبهشت 1394  ] [ 4:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 170 ] [ 171 ] [ 172 ] [ 173 ] [ 174 ] [ 175 ] [ 176 ] [ 177 ] [ 178 ] [ 179 ] [ > ]