به گزارش دفاع پرس از استان مرکزی، امروز بیست و ششمین روز از شهریور ماه سال 1395 میگذرد درحالی که در این تاریخ 9 نفر از فرزندان شهید استان مرکزی چشم به جهان گشوده اند. شهدایی نظیر فتح الله ذاکری،غلامرضا اسدی، ناصر شمسی، محمدرضا شکوری، عبدالرضا صالحی مرزیجرانی،غلامرضا غفاری، عباس گالوسی، نعمت الله کلانتری و عبدالله مشهدی تفرشی ستارگانی از کهکشان شهادت هستند که همگی در این روز به دنیا آمده اند.
شهید عبدالله تفرشی در سال 1337 در زادگاه پدری خود شهر تفرش قدم به جهان هستی گذاشت و پس از مدتی چشم و چراغ خانه گشت.
عبدالله پس از کسب تحصیلات لازم در سال58 با مدرک فوق دیپلم به استخدام نیروی آموزش و پرورش درآمد و به تعلیم و تربیت قشر جوان جامعه پرداخت که با شروع جنگ تحمیلی تصمیم گرفت به جبهه نبرد شتافته و با دفاع غیرتمندانه خود درس آزادگی وشرف را به شاگردانش بیاموزد.
وی در حمله آزاد سازی شیاکوه در تاریخ اول دی سال 60 پس از رزمی جانانه و چند روز مقاومت سر سختانه، در روز 14 دی همان ماه به شهادت رسید و پیکر مطهرش بعد از 7 ماه و پس از آزادی کامل شیاکوه، با بالگرد به پشت جبهه منتقل و در گلزار شهدای بهشت معصومه(س)، به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیتنامه شهید:
ای پدر و ای مادر عزیز، برادران و خواهران خوبم، من این راه مقدس را آگاهانه انتخاب کردم و حالا که در جبهه حضور دارم، خوشحالم که بعد از بیست و سه سال، خودم را یافته ام. و راه امام حسین(ع) را پیش گرفته ام. اگر شهید شوم غمگین نباشید؛ زیرا شهادت سرآغاز زندگی دوباره است...
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ جمعه 26 شهریور 1395 ] [ 7:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
26 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 14 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 16 سپتامبر 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (26 شهریور 1395) • آغاز دوره چهارم مشروطه؛ عصر سلطه آمریکا بر ایران (1320 ه.ش) • تشکیل نیروهای سهگانه در سپاه پاسداران به فرمان امام خمینی(ره) (1364 ه.ش) • سالروز شهادت شهید محمود شامخی (1351 ه.ش) • سالروز شهادت شهید عبدالله جمالی (1365 ه.ش) • عملیات پاکسازی پژوه و صدبار در بانه توسط لشکر 52 قدس سپاه (1364 ه.ش) • پاکسازی شهر مهاباد توسط ستون اعزامی ارتش (1359 ه.ش) • سالروز آغاز عملیات حسین بن علی(ع)، با رمز «یا جواد الائمه (ع)»، در میمک با تلاش مشترک سپاه، ارتش و عشایر غیور ایران (1361 ه.ش) • القاء یک جانبه قرارداد 1975 الجزایر (1367 ه.ش) • تشکیل نیروهای سه گانه در سپاه پاسداران (1364 ه.ش)
[ جمعه 26 شهریور 1395 ] [ 1:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، متولد سال 1331 در تویسرکان همدان بود. از همان ابتدای تشکیل سپاه عضو سپاه شد و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به جبهههای جنگ رفت و از فرماندهان لشکر 43 امام علی(ع) شد. «بختیار جمور» سرانجام در سال 1364 در عملیات ایذایی قبل از والفجر8 در منطقه ام الرصاص به شهادت رسید. در ادامه چند روایت از زبان بستگان و همرزمان شهید میخوانیم: بختیار مسئول گروهان بود و من به عنوان نیروی او خدمه کالیبر پنجاه بودم. ساعت دو نیمه شب بود که گفت: اگر خوابت نمیبرد من بروم یک چرتی داخل سنگر بزنم. گفتم: برو، من هم زیر تیربار را درست میکنم. تیربار کالیبر پنجاه سه پایه نداشت. برای اینکه خوابم نگیرد به جای سه پایه، چند تکه سنگ گذاشتم زیر تیربار که قرص و محکم شد، عراقیها از دو طرف شروع کردند به بالا آمدن و این کار خدا بود که تیربار آماده شد. تا من به خودم بیایم بختیار را کنار خود دیدم. تیراندازی از طرف عراقیها شروع شد و ما هم جواب دادیم. در این حین و بین یک تکه سنگ از زیر تیربار پرتاب شد و به بختیار خورد. حسابی ترسیدم، هم از اینکه احساس کردم او مجروح شده و هم اینکه تیربار خاموش شد و عراقیها داشتند به سمت قله بالا میآمدند. او حس مرا فهمید و نهیب زد: نترس، من هستم و خودش پشت تیربار نشست و تا ساعت 4 صبح جنگید. نزدیکی صبح بود که دیگر عراقیها دست خالی به عقب رفتند. ... دوست داشتم به هر بهانهای رفاقتم را با آقا بختیار بیشتر کنم. آن روزها مسئول بنیاد تعاون سپاه اسدآباد بودم و کارم وام بود و مسکن. باهم رفتیم پیش رئیس بانک رفاه کارگران، رئیس بانک اصلا تحویل نمیگرفت، هرچه گفتیم توی گوشش نمیرفت که به آقا بختیار وام بدهد. دست آخر از سر ناچاری گفتم: ایشان آقای جمور هستند، یکی از فرماندهان سپاه و از مسئولین لشکر در جبهه. داشتم ادامه میدادم که دیدم آقا بختیار سرخ شده و سرش را پایین انداخته، دیگر ادامه ندادم. ... توی روستا رسم بر این بود که بچهها به پدرشان میگفتند «آقا»، اما آقا بختیار به بچههایش یاد داده بود که «بابا» صدایش بزنند. این موضوع برایم سوال شد. یک روز ازش پرسیدم علت چیست که شما اصرار داری آقا صدایت نزنند. مکثی کرد و دستی سرم کشید و گفت: عزیزم من فقط بابای بچههام هستم اما همه ما فقط یک آقا داریم؛ آقا امام زمان(عج) انتهای پیام/ 141
[ جمعه 26 شهریور 1395 ] [ 1:02 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
25 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 13 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 15 سپتامبر 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (25 شهریور 1395) • صدور اعلامیه روحانیان مبنی بر ادامه مبارزات تا درهم شکستن پایههای رژیم طاغوت (1356 ه.ش) • سالروز وقوع زلزله شدید در طبس (1357 ه.ش) • اشغال بیروت توسط رژیم اشغالگر قدس (1361 ه.ش) • سالروز شهادت شهید علی قاضی عسکر، مسئول جنگهای نامنظم سپاه در کردستان توسط ضد انقلاب (1358 ه.ش) • سالروز شهادت شهید حسن کفعمی، جانشین گردان سپاه دیواندره در کمین گروهک کومله (1359 ه.ش) • عملیات آزادسازی محور سقز – بوکان توسط سپاه (1359 ه.ش) • آزادسازی محور نقده- اشنویه پس از یک سال توسط سپاه، بسیج و ژاندارمری (1360 ه.ش) • آغاز عملیات منظم سید صادق عراق در منطقه مریوان، توسط سپاه، ارتش و معارضین عراقی (1360 ه.ش) • سالروز شهادت شهید مدافع حرم جهانپور شریفی (1392 ه.ش)
[ پنج شنبه 25 شهریور 1395 ] [ 5:39 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
24 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 12 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 14 سپتامبر 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (24 شهریور 1395) • سالروز شهادت شهید رحمتالله زکیپور (1360 ه.ش) • سالروز شهادت شهید علی زندی (1361 ه.ش) • سالروز شهادت شهید اصغر سودمندی (1361 ه.ش) • انهدام یک فروند جنگنده سوخو 22 ارتش متجاوز عراق در منطقه مریوان توسط نیروی هوایی ارتش (1362 ه.ش) • تولد «ابن ابی الحدید» دانشمند و مورخ بزرگ مسلمان (586 ق) • درگذشت دکتر «عبدالحسین زرین کوب» استاد بنام ادیب پارسی (1378 ه.ش) • سالروز شهادت شهید مدافع حرم جواد غلام غلامی (1393 ه.ش)
[ چهارشنبه 24 شهریور 1395 ] [ 5:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، در خاطره ای از شهید قاسم میرحسینی آمده است: صبح زود، همراه «حاج قاسم میرحسینی» از خط اول به پایگاه موشکی آمدیم تا از آنجا به دریاچه نمک برویم. به علت عملیات «فاو»، چند شب بود پلک روی هم نگذاشته بودیم. خستگی و بیخوابی ما را از پا انداخته بود. بعد از ظهر فرصتی پیش آمد تا چند ساعت بخوابیم، اما حاج قاسم مجال استراحت پیدا نکرد. پس از بیدرا شدن، نماز مغرب را به امامت ایشان خواندیم و دوباره در گوشه سنگر جمعی به خواب رفتیم. ساعتی بعد، نوازش دستهای مهربان حاجی را بر شانههایمان احساس کردیم و از خواب برخاستیم. با دیدن سفره آماده شده غذا، از شرم، یارای نگاه کردن به سیمای خسته و آسمانی او را نداشتم. او با این که قائم مقام لشکر بود و به سبب فرماندهی امور، از همه ما بیشتر بیخوابی کشیده بود، اما مثل یک خادم از بچههای رزمنده پذیرایی میکرد. مانده بودیم که چه بگوییم. از یک طرف به معنویت آن بزرگوار غبطه میخوردیم، از طرف دیگر خجالت میکشیدیم که از فرمانده دلسوز و سلحشورمان تشکر کنیم. برادر میرحسینی که میدانست حق با اوست، نه تنها از این برخورد ناراحت نشد، بلکه با خوشرویی و ادب رو به او کرد و گفت: «برادر عزیز! اینها همان رزمندگانی هستند که اطلاعات شما را بردند و عمل کردند.» آنگاه با تبسمی که نشانهی حقشناسیاش از ایثار و تلاش آن واحد بود، به رزمندههای خسته پیوست و در کنار آنها دراز کشید.
[ چهارشنبه 24 شهریور 1395 ] [ 5:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، سردار سرتیپ بسیجی دکتر «بهمن کارگر»، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در نشست خبری مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس، عناوین روزهای این هفته را به شرح ذیل اعلام کرد: چهارشنبه (31 شهریور ماه 95) با عنوان «اقتدار، صلابت و نیروهای مسلح» نامگذاری شده است. از این رو برنامههای اولین روز از هفته دفاع مقدس با محور رژه و اقتدار نیروهای مسلح، نمایش توانمندی و نوآوریهای صنعت علمی و دفاعی کشور – تاثیر و نقش آن در حفظ کیان ایران اسلامی در سایه ولایتمداری اجرا میشود. پنجشنبه (1 مهر ماه 95) مصادف با دومین روز از هفته دفاع مقدس با عنوان «شهیدان، ایثارگران، سربازان و فخرآفرینان» نامگذاری شده است. از جمله برنامه هایی اجرایی در این روز می توان به تجلیل از شهیدان و ایثارگران دفاع مقدس و مدافعان حرم و خانواده معظم آنان، غبارروبی و عطرافشانی مزار مطهر شهدا، تجلیل از نقش و جایگاه زنان در دفاع مقدس و دفاع از حرم و تقدیر و پاسداشت سربازان اشاره کرد. برنامههای جمعه (2 مهر ماه 95) مصادف با سومین روز از هفته دفاع مقدس با عنوان «معنویت، وحدت ملی، خانواده و سلامت» اختصاص به حضور پرشور در نماز جمعه، صیانت از حریم خانواده با ترویج سبک زندگی دینی و توجه به سلامت روحی و جسمی با ورزش همگانی دارد. ویژه برنامه شنبه (3 مهر ماه 95) با عنوان «دانش پژوهان، نخبگان، هنرمندان» در قالب پرداختن به نقش جوانان در عرصههای پژوهشی و فناوری برگزار میشود.همچنین درچهارمین روز از هفته دفاع مقدس روز بازگشایی مدارس و مراکز دانشگاهی و حوزوی، توجه به هنر و هنرمندان دفاع مقدس کشور و روحانیت در تعمیق، ترویج و نشر فرهنگ دفاع مقدس محور اجرایی برنامهها خواهد بود. «اقتصاد مقاومتی، پشتیبانی مردمی و اصناف، آمادگی دفاعی» عنوان یک شنبه (4 مهر ماه 95) مشخص شده است. در پنجمین روز از هفته دفاع مقدس پرداختن به نقش و تاثیر اقتصاد مقاومتی با نگاه به پشتیبانی مردمی و اصناف در کم اثر نمودن تحریمها و تهدیدات دشمن و همچنین توجه به پدافند غیرعامل مورد توجه قرار میگیرد. دوشنبه (5 مهر ماه 95) مصادف با ششمین روز از هفته دفاع مقدس با عنوان «پیشکسوتان، رزمندگان و عزت مداران» نام گرفته است. تبیین حماسه عملیات ثامن الائمه (ع) و بزرگداشت سالروز شکست حصر آبادان و تکریم از رزمندگان، جهادگران و پیشکسوتان دفاع مقدس از محورهای اجرایی برنامههای این روز است. سه شنبه (6 مهر ماه 95) با عنوان «بصیرتافزایی، بیداری اسلامی، دشمنشناسی و استکبارستیزی» نامگذاری شده است. در این راستا تبیین نقش انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و رهبری مد نظر قرار گرفته است. همچنین وحدت ملی و ادیان و مذاهب، بصیرت، دشمنشناسی و استکبارستیزی به عنوان الگوی نهضتهای مقاومت و پایداری و بیداری اسلامی در مقابله با نفوذ دشمن و مبارزه با استکبار جهانی و صهیونیزم بین الملل و ایادی آنها (تکفیریها، وهابیت، داعش و ...) از محروهای اجرایی این روز خواهد بود. آخرین روز از هفته دفاع مقدس با عنوان «فرماندهان، مسئولان، حماسه آفرینان و ولایتمداران» نام گرفته است. از این رو در این روز نکوداشت فرماندهان و مسئولان شهید برگزار میشود. نشست خبری مراسم بزرگداشت هفته دفاع مقدس با حضور سردار سرتیپ بسیجی بهمن کارگر، رییس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و اصحاب رسانه صبح امروز در ساختمان راهیان نور برگزار شد. انتهای پیام/ 131
[ چهارشنبه 24 شهریور 1395 ] [ 5:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
23 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 11 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 13 سپتامبر 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (23 شهریور 1395) • تجمع سوگواران شهدای 17 شهریور در بهشت زهرا و تظاهرات آنان علیه رژیم پهلوی (1357 ه.ش) • زادروز سردار شهید برونسی، فرمانده تیپ 18 جوادالائمه (ع) (1321 ه.ش) • سالروز شهادت شهید منصور کاویانپور (1364 ه.ش) • پاکسازی روستاهای اطراف جتده نقده به اشنویه توسط ژاندارمری (1360 ه.ش) • آغاز عملیات شهید بروجردی در منطقه بینابینی کامیاران، مریوان، کرمانشاه و پاوه توسط سپاه و ارتش (1362 ه.ش) • سالروز شهادت شهید صمد رهنما رئیس شهربانی کردستان (1362 ه.ش)
[ سه شنبه 23 شهریور 1395 ] [ 8:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عیدقربان سال گذشته به دلیل بیکفایتی آلسعود فاجعه منا رخ داد و بسیاری از حاجیان در این فاجعه دردناک به شهادت رسیدند که 5 نفر از اعضای کاروان قرآنی نیز در این بین بودند.
[ سه شنبه 23 شهریور 1395 ] [ 8:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، «مرتضی عطایی» با نام جهادی (ابوعلی) جانشین تیپ عمار لشکر فاطمیون در حین مبارزه با تروریستهای تکفیری و دفاع از حرم حضرت زینب(س) روز گذشته همزمان با روز عرفه در لاذقیه سوریه به شهادت رسید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
در یکی از عملیاتها، تعدادی از نیروها پس از ساعتها نبرد با دشمن، برای استراحت عقب آمده بودند و به سنگر اطلاعات عملیات که یک سوله بزرگ بود، وارد شدند. فرمانده آن واحد که خود را در حفظ تشکیلات محرمانه لشکر مسئول میدید، به آمدن رزمندهها به سوله اعتراض کرد و گفت: «امور این واحد محرمانه است و با این وضع ما نمیتوانیم وظیفه خود را انجام دهیم.»
منبع: کتاب از هیرمند تا اروند، صص 60و150-149
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
یکی از این افراد «محسن حاجیحسنیکارگر» نفر اول مسابقات بینالمللی قرآن مالزی بود که پس از 9 سال توانست برای کشورمان افتخارآفرینی کند.
شهید محسن حاجیحسنی متولد 1367 در مشهد مقدس بود که از دوران کودکی با تشویق خانواده و همراهی برادرش در مسیر قرآن قرار گرفت. وی با کسب توانمندیهای فراوان صبحهای چهارشنبه در حرم امام رضا(ع) نیز تلاوت میکرد.
حال با وجود گذشت یک سال از فاجعه منا و فقدان این عزیز، نه تنها خانواده حاجیحسنی بلکه جامعه قرآنی نیز همچنان داغدار فقدان وی هستند.
مادر و پدر شهید محسن حاجیحسنی این روزها که هر لحظه خاطرات فرزندشان از رسانهها و برنامههای مختلف پخش میشود، با صلابت یادی از حاج محسن میکنند و از قضا و قدر الهی شاکردند.
ملیحه خراسانی مادر شهید محسن حاجیحسنی کارگر در گفتوگو با خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس با بیان اینکه فاجعه منا و فقدان پسرم برایم خیلی سخت بود، اظهار داشت: یک سال از فقدان پسرم میگذرد اما این یک سال برای من 100 سال گذشت. روزهای خیلی سختی بدون محسن سپری کردم؛ هر لحظه خاطرات و چهره دلنشین پسرم از جلوی چشمم میگذرد اما خدا را شاکرم.
شهادتت مبارک محسن جان
وی با اشاره به اینکه دلتنگیهایم روز به رو بیشتر میشود، افزود: تمام 26 سال زندگی محسن برایم خاطره بود همیشه به او افتخار میکنم. وقتی سر خاکش میروم میگویم: «محسنم، احسنت مادر؛ مدال افتخار بر تمام عالم انداختی، همه جهان به شما افتخار کردند. شما تازه متولد شدی، شهادتت مبارک پسرم. برایم دعا کن محسن جان تا خدا به من صبر دهد و همیشه پیرو راه شما باشم».
مادر شهید حاجیحسنی با بیان اینکه پسرم درسهای بزرگی به من داد، خاطر نشان کرد: محسن معلمم بود و درسهای زیادی به من داد. همیشه به من میگفت انسان باید در دنیا طوری زندگی کند که وقتی از دنیا میرود خودش خوشحال باشد و دیگران گریان. این اتفاق برای محسنم افتاد و با خود گفتم ماشاءالله به داناییات پسرم.
درخواست مادر شهید از مسئولان
وی با اشاره به اینکه مسئولان برای التیام غم از دست دادن محسنم کاری نکردند، گفت: نزدیک 7 ماه پس از فاجعه منا بر روی سنگ قبر حاج محسن «شهید» حک نشده بود؛ حالا هم با وجود اینکه چندین بار گفتیم تا قاری بینالمللی آن نیز نوشته شود هیچ کدام از مسئولان به خواسته ما توجه ندارند.
خراسانی با بیان اینکه محسن با رفتنش کاری کرد که در تمام قلبها حک شد اما دوست دارم عکسی بر سر مزارش بزنیم، خاطر نشان کرد: از مسئولان هیچ چیزی نمیخواهم فقط درخواست میکنم به ما اجازه دهند عکسی از او در کنار مزارش بگذاریم.
منبع:فارس
ادامه مطلب
در ادامه سه خاطره که توسط این شهید مدافع حرم نگاشته شده است را میخوانید:
ترس دشمن از نام مبارک رهبر معظم انقلاب
در سلسله عملیاتهای آزادسازی نبل و الزهرا(س) یگان ما از خانطومان به منطقهی مورد نظر اعزام شد. رزمندگان با شجاعت در عرض چند ساعت دشمن را زمین گیر کرد. آتش تهیه ما بسیار خوب عمل کرده بود. با عقب نشینی دشمن نیروها در خاکریز دشمن مستقر شدند. خاکریز دوجداره 500 متری و خوبی بود.
دقایقی بعد دشمن شروع به پاتک کرد. از هر طرف به سمت نیروهای ما گلوله میزدند ولی نیروها عقب نشینی نکردند. در گوشه خاکریز من و یکی از رزمندهها با هم بودیم. با دشمن تقریبا 100 متر فاصله داشتیم. از رزمندههای ایرانی و فاطمیون ترس دارند. صدایشان را میشنیدیم که میگفتند «ایرانیون». ولی شک داشتند. دشمن ابتدا تصور کرد، سوری هستیم. ما میخواستیم آنها متوجه شوند که ما کیستیم. بنابراین وقتی آرپیجیزن دشمن شلیک میکرد و میگفت «الله اکبر»، ما در پاسخ با صدای بلند میگفتیم «خامنهای رهبر».
آرپیجی به خاکریز اصابت کرد. تا زمانی که هوا رو به روشنایی برود، این کار ادامه داشت. مقدار زیادی مهمات مصرف کردند ولی جرات جلو آمدن را به برکت نام مقام معظم رهبری نداشتند.
شهید مصطفی صدرزاده و شهید مرتضی عطایی
منتظر فرشتهها بودم
آخرین باری که مجروح شدم با انفجار کپسول بود که مثل گوشت قربانی پرت شدم. دنیا دور سرم میچرخید. به زحمت سرپا ایستادم. چند قدم راه نرفته بودم که احساس کردم پای راستم کوتاه شده است. نمیدانستم بر روی ساق پا راه میروم. چون کاملا قطع نشده بود، همانجا نشستم و پایم را با چفیه بستم. میخواستم خود را به پناهگاهی برسانم که ناگهان خمپاره 60 کنارم به زمین اصابت کرد و من با پشت سر به زمین افتادم. ولی هیچ دردی نداشتم. خون از گردن به صورتم میپاشید.
آن زمان تصور کردم که شهید میشوم. لذت بخشترین و خالصترین شهادتین را خواندم و بر روی زمین دراز کشیدم. مدتی گذشت اما از شهادت خبری نشد. در حین بیهوشی یک نفر را دیدم که به سمتم آمد. در دل میگفتم حتما فرشتهها آمدهاند مرا از این دنیا ببرند. آن فرد نزدیکتر که شد چهره یک فرشته مذکر با سبیل را دیدم که گفت: «انت ایرانی؟»
در یک لحظه من را از زمین بلند کرد و داخل ماشین گذاشت. این دوست عرب، فرشته نجات من بود.
شوخ طبعی در اوج عصبانیت
تیم شناسایی دشمن به فاصله 20 متری خط پدافند ما رسیده بود. به خاطر تضعیف روحیه نیروها با رسام شلیک میکردند. من و یکی از دوستان در حال قدم زدن به سمت سنگر بودیم که ناگهان یک تیر رسام از بالای سر ما رد شد. یک جان پناه گرفتیم و شروع به ریختن آتش کردیم. در تاریکی شب تنها با یک دوربین دید در شب در خط که آن هم تار نشان میداد باید جواب دشمن را میدادیم.
دوربین را روی کلاش با دست نگهداشتیم و یک نفر از آنها را زخمی کردیم. آنها تیراندازی میکردند تا فرار کنند و ما هم تیر میزدیم تا زمینگیر شوند. بیسیم زدم و اعلام کردم که نیروها تیراندازی نکنند تا با یکی از دوستان برویم و آن زخمی را زنده بیاورم. دقایقی منتظر پاسخ ماندیم.
احتمال میدادیم که سینه خیز تا حدودی از ما دور و لای درختها پنهان شوند. با یکی از نیروها از خاکریز رد شدیم. ده متری جلوتر نرفته بودیم که تیراندازی شروع شد. آرام آرام به سمتشان رفتیم. ابتدا یک نارنجک پرتاب کردیم. اما وقتی وارد پناهگاهشان شدیم، فرار کرده بودند. در اوج عصبانیت ناگهان خندیدم. دوستان پرسیدند که چی شده؟ گفتم «یاد مهلت زمانی و پیامی که بهشون دادم تا تسلیم بشوند، افتادم. مهلت اینقدر زیاد بود که فکر کنم زخم پایش خوب شد و تا منزلشان دوید».
منیع:فاتحان
ادامه مطلب