22 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 10 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 12 سپتامبر 2016 میلادی
|
رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (22 شهریور 1395)
• سالروز شهادت فقیه امامی آیتالله «حاج میرزا ابراهیم خویی» (1286 ه.ش)
• پیوستن ایران به اعلامیه ملل متحد (1322 ه.ش)
• سالروز شهادت شهید حسن قربانی (1365 ه.ش)
• سالروز شهادت سردار شهید محمد مهدی حبیبزاده (1359 ه.ش)
• سالروز شهادت شهید حاج «ملامحمد تقی شهید ثالث» فقیه بزرگوار شیعه (1264 ق)
• عید سعید قربان
ادامه مطلب
[ دوشنبه 22 شهریور 1395 ] [ 2:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید احمد کاظمی در قسمتی از وصیتنامه خود اینچنین مینویسد: ای خدای شهـدا، ای خدای حسین، ای خدای فاطـمه زهرا(س)، بندگی خـود را عطا بفرما و در راه خودت شهیدم کن، ای خدا یا رب العالمین.
[ دوشنبه 22 شهریور 1395 ] [ 2:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید مدنی، این مبارز آگاه و شجاع مدافع و حامی رهبری و ستاره درخشان آسمـان روحـانیت، پس از ده ها سـال مبارزه بی امان با ظلم طاغوت، در بیستم شهریور ماه سال 1360، در محـراب نماز جمعه تبریز پس از اقامه نماز جمعه و پیش از اقامه نماز عصر به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.
[ یک شنبه 21 شهریور 1395 ] [ 2:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهید آیتالله مدنی در بخشی از وصیتنامه خود چنین نوشته است: مرگ و سؤال قبر و عالم برزخ و رجعت و بعثت در روز قیامت و میزان و صراط و بهشت و جهنم و کتب را حق دیده و امید به رحمت واسعه الهی دارم که در روز حشر نامه اعمالم را به دست راستم بدهد.
[ یک شنبه 21 شهریور 1395 ] [ 2:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش دفاع پرس از همدان، نورالدین عافی، شاهد شهادت آیتالله مدنی و راوی کتاب «نورالدین پسر ایران» در مراسم بزرگداشت سی و پنجمین سالگرد شهادت آیتالله مدنی به تشریح لحظه شهادت این شهید محراب پرداخت و اظهار داشت: ورود آیتالله مدنی به استان آذربایجان شرقی درحالی رخ داد که درگیریهای بسیاری در منطقه وجود داشت. وی گفت: در لحظه شهادت آیتالله مدنی، در صف سوم و چهارم نماز ایستاده بودم؛ که صدای انفجار بلند شد و تکههای بدن شریف آیتالله مدنی پراکنده شد. عافی با بیان اینکه شهید مدنی را هیچکس نشناخت و حقش این نبود، افزود: تنها امتیاز شهدا ولایت مداری آنان بود و به خاطر این ویژگی به جایگاه رفیعی دست یافتند. شاهد لحظه شهادت آیتالله مدنی با بیان اینکه پیروی از ولایت همان راه شهداست، تصریح کرد: در هشت سال دفاع مقدس زمانی که نام امام(ره) به میان میآمد، انرژی رزمندگان به زمان آغاز عملیات بازمیگشت. در ادامه مراسم کتاب «آقا سیداسدالله» که زندگینامه شهید آیتالله مدنی است و به 2 زبان فارسی و انگلیسی به نگارش درآمده است، رونمایی شد. همچنین به تعداد جلسات مکتب امام زمان(عج) که توسط مرحوم مسکین بنیان گذاشته شده بود، جلسهای نیز با نام شهید مدنی با معلمی یک روحانی آغاز به کار کرد. در ادامه مراسم حسن سلطانی، مجری با سابقه صدا و سیما و از شاگردان مکتب آیتالله مدنی، گفت: در زمانی که آیتالله مدنی در نجف تحصیل میکردند، یک روز پس از اینکه صحبتهایی را در باب چرایی حضورش در نجف با خود در میان میگذارد، به زیارت امیرالمومنین میرود، در این زیارت به امام توسل میجوید و از حال میرود و نوید شهادتش را میگیرد. وی با بیان اینکه امروز سالگرد شهادت 400 نفر از هموطنان و 5 هزار مسلمان در فاجعه مناست، تصریح کرد: یاد شهدای منا را همزمان در مراسم سالگرد آیت الله مدنی گرامی میداریم. این مجری با سابقه صدا و سیما با بیان اینکه حسن خلق، گرهگشایی، تأسیس دارالاتیام، مسجد و موسسه مهدیه و درمانگاه از یادگاران این نازنین مرد است، ادامه داد: شهید مدنی با جوانان از پدران آنان مهربانتر بود و به همین دلیل بهترین اوقات خود را در کنار آیتالله مدنی گذراندیم. وی تأکید کرد: شهید مدنی در راه دفاع از امام(ره) و ولایتمداری سر از پا نمیشناخت؛ بهطوری که یکه و تنها همراه مردم در مقابل توپ و تانک ایستاد. سلطانی خاطرنشان کرد: یادم هست با 50 اتوبوس از همدان به دیدار امام راحل رفتیم؛ آیتالله مدنی در آن دیدار چون عبد در مقابل مولا بود؛ ما اگر طالب آن راه و جاه هستیم باید آنگونه باشیم که مردان بزرگ زیستند. پایانبخش برنامه نیز سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا رنجبر، از اساتید حوزه علمیه بود؛ او با بیان اینکه هر فرد که بخواهد در عالم صید داشته باشد مانند قلاب ماهیگیری باید در مقابل خدا و اولیای خدا کرنش کند، اظهار کرد: هر فرد که در مقابل خدا و اولیای او کرنش کند یک دنیا در برابر او تابع خواهند بود. وی با بیان اینکه خداوند متعال دعای انسان را میشنود، تصریح کرد: وقتی انسان در مراسم معنوی حاضر میشود به این معناست که خداوند میخواهد دعای او را بشنود. رنجبر با اشاره به اینکه برای خداوند همه چیز معلوم است، ادامه داد: خداوند دانا، توانا، دارا، بخشنده و مهربان است و هر فرد این پنج نام را بداند در آرامش خواهد بود. وی با بیان اینکه بسیاری از خواستههای ما از خدا، به ما آسیب میرساند و به همین دلیل است که اجابت نمیشود، خاطرنشان کرد: هر اتفاقی که خداوند مقدر کند به صلاح انسان است. انتهای پیام/
[ یک شنبه 21 شهریور 1395 ] [ 2:21 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
19 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 7 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 9 سپتامبر 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (19 شهریور 1395) • درگذشت عالم مجاهد مبارز آیتالله «سید محمود طالقانی» اولین امام جمعه تهران (1358 ه.ش) • استقرار اولین دولت مکتبی در جمهوری اسلامی به ریاست شهید «محمدعلی رجایی» (1359 ه.ش) • رحلت فقیه جلیل، آیتالله «حاج شیخ ضیاءالدین آملی» (1361 ه.ش) • اعلام شهادت خبرنگار و دیپلماتهای ایرانی در مزار شریف پس از گذشت یک ماه (1377 ه.ش) • سالروز شهادت شهید حسین ترک (1365 ه.ش) • بمباران هوایی شیمیایی سه نقطه از شهر بانه (1362 ه.ش) • پاکسازی اشنویه توسط یگانهای ارتش و سپاه (1360 ه.ش) • سالروز شهادت شهید مدافع حرم سید عارف حسینی (1394 ه.ش) • شهادت حضرت امام محمدباقر(ع) (114 ه.ق)
[ جمعه 19 شهریور 1395 ] [ 1:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
«داود پاشا اوغلی» از دیدهبانهای تیپ ادوات نینوا از لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در گفتوگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس در خاطرهای از شهید «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا روایت کرد: در عملیاتهای فتحالمبین، بیتالمقدس و رمضان به عنوان بسیجی شرکت کردم. مدتی را هم به عنوان نیروی پدافند در گیلانغرب و قصر شیرین بودم. از جهت علاقهای که به عبدالصمد یکی از نیروهای تیپ داشتم، وارد دیدهبانی شدم. دوره فشرده آموزش دیدهبانی را در پادگان دوکوهه گذارندم. بعدها دوره تکمیلی را هم پشت سر گذاشتم. در عملیات والفجر 2 به طور رسمی به عنوان دیدهبان وارد جنگ شدم. از سال 61 در عملیاتهای والفجر یک، والفجر 2، والفجر 4 و بدر به عنوان یک پاسدار در مناطق عملیاتی حضور داشتم. در دوران دفاع مقدس پرده گوشم پاره شد، و موجزده و شیمیایی شدم. برای عملیات والفجر 2 منطقه حاج عمران در گردان بریر واحد دیدهبانی مشغول ادای تکلیف بودم. ارتفاعات بلندی همچون کدو در این منطقه، به پیرانشهر و شهر چومان مصطفی عراق مشرف بود. به همین خاطر یک گروهان جهت جلوگیری پیشروی نیروهای بعثی، در این ارتفاع مستقر شدند. یک روز با بیسیم اطلاع دادند، مهمان دارید. مدتی بعد در یال شرقی یک هلیکوپتر به زمین نشست و چند نفر پیاده شدند. دقایقی بعد «محسن رضایی» فرمانده وقت سپاه به همراه شهیدان «مهدی باکری»، «صیادشیرازی»، «حسین خرازی» و چند سرهنگ ارتش وارد دیدگاه شدند. آنها برای مشاهده وضعیت منطقه آمده بودند. بعد از سلام و احوالپرسی، شهید صیاد شیرازی از فرمانده توپخانه پرسید «نیروها به خوبی مکانیابی میکنند یا خیر». او پاسخ داد: «نسبت به دوره فشردهای که گذراندند خوب هستند». شهید صیاد درخواست کرد که برای نمونه گلولهای شلیک شود. من یک ثبتی بر روی ارتفاع «کله اسبی» که سمت راست ما بود، درخواست کردم. این ارتفاع به نیروهای خودی نزدیک بود. پس از گرا گرفتن، فرمانده توپخانه با بیسیم دستور آتش داد. گلوله به هدف اصابت کرد. شهید صیاد شیرازی خطاب به فرمانده توپخانه گفت: «باید امورات را به دست جوانان بسپریم. جوانان میتوانند به نحو شایسته اهداف را پیش برند». پس از رفتن فرماندهان متوجه شدم که دوربینم نزد شهید باکری مانده است. مدتی بعد به مقر تیپ عاشورا جهت گرفتن دوربین رفتم. با راهنمایی دژبان به سنگر فرماندهی رسیدم. نگهبان گفت که فرمانده به سنگر تدارکات رفته است. به آنجا رفتم و سردار شهید باکری را درحالیکه به نیروها برای پیاده کردن الوار از ایفا کمک میکرد، دیدم. با دیدن این وضعیت، اشک شوق در چشمانم حلقه زد. من هم به کمکشان رفتم. پس از اتمام کار شهید باکری گفت: «حلالم کن که تو را به زحمت انداختم». انتهای پیام/ 131
[ جمعه 19 شهریور 1395 ] [ 1:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، «رضا پازش» برای نخستین بار در جنگهای نامنظم با گروه شهید چمران وارد مناطق عملیاتی شد و در سن 14 سالگی برای نخستین بار در عملیات فتح المبین در مناطق جنوب کشور شرکت کرد. پس از این، در عملیاتهای بیت المقدس، والفجر مقدماتی، خیبر، بدر و چند عملیات دیگر شرکت داشت. رسالتش او را تا ماهوت، سردشت و حلبچه کشاند. پازش تا سال 64 از نیروهای کادر لشکر 27 بود؛ اما به دلایلی از سپاه استعفا داد و تا انتهای جنگ تحمیلی به عنوان یک بسیجی در مناطق عملیاتی حضور داشت. در ادامه خاطرهای از نحوه فرماندهی سردار فضلی را از زبان «رضا پازش» مسئول محور تیپ نینوا از لشکر 10 سیدالشهدا(ع) در عملیات والفجر یک میخوانید. «در دومین اعزامم در گردان ادوات نینوا، مسئولیت تسلیحات را پذیرفتم. با آمدن حاج علی (فضلی) قرار شد جهت روحیه گرفتن نیروها، عملیاتی در جنوب شکل گیرد. «محمد فلکی» فرمانده گردان ادوات جهت آشنایی و سهولت در کار به منطقه اعزام شد. برادران شهید آیت و پیرهادی اردستانی از اینکه اگر به خط اعزام شوند تا زمان شروع عملیات اجازه بازگشت از خط را ندارند، ابراز نگرانی کردند؛ ولی من اعتراضی نکردم. اما به جهت وظیفهای که داشتم، نگران و ناراحت بودم. قرار شد در آخرین شناسایی من هم در منطقه حضور داشته باشم. به همراه جمعی از نیروها و سردار فلکی به راه افتادیم. با فلکی بچهمحل و دوست قدیمی بودم. هنوز مسافتی تا منطقه مورد نظر باقی مانده بود که ماشین متوقف شد. به اصرار من را به صندلی جلو فرستادند و ماشین مجدد به راه افتاد. مدتی بعد حاجی گفت: «سرت را بدزد. خطرناک است». من نشنیدم. این بار با عصبانیت حرفش را تکرار کرد. در سنگری مستقر شدیم، و حاجی موقعیت را توضیح داد. سپس آماده برگشتن شدیم. زمانی که میخواستم سوار ماشین شوم، سردار فلکی گفت: «تو باید تا شروع عملیات اینجا بمانی». با ناراحتی گفتم «میدانم کجا هستیم. اینقدر بر من سخت نگیر. من به هیچکس چیزی نمیگویم». سردار از من دلجویی کرد و من قول دادم صحبتهای آن روز را با هیچکس در میان نگذارم. بعد از عملیات، سردار فلکی در جمع رزمندگان توضیح داد که حاج علی (سردار فضلی) دستور داده بود که هر کدام از نیروهایی که در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک حضور داشتند، نباید در عملیات بعدی حضور داشته باشند؛ زیرا نمیخواست سختیهای آن دو عملیات در ذهن نیروهای عملکننده تاثیر منفی داشته باشد. ما پیش از شروع این عملیات، روزهای سختی را در عملیات والفجر مقدماتی و یک در منطقه فکه گذرانده بودیم. اگر نیروها متوجه میشدند که قرار است مجدد در این منطقه عملیات کنند، باعث تضعیف روحیه میشد. البته من خودم وقتی وارد این منطقه شدم لحظه شهادت بچهها، تشنگی و آتش سنگین دشمن در عملیاتهای پیش را به خاطر آوردم؛ که باعث لرزش بدنم شد. برخی از نیروها را به اجبار به مرخصی فرستادند؛ اما من و چند تن دیگر از همرزمان در این عملیات شرکت کردیم. در این عملیات پنج شهید تقدیم اسلام کردیم و 380 بعثی را به اسارت درآوردیم. به لطف الهی با وجود سختیها و خاطرات بد منطقه فکه، نیروها توانستند به خوبی عمل کنند.» انتهای پیام/ 131
[ جمعه 19 شهریور 1395 ] [ 1:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
طبق گزارش ساواک سه نفر از سربازان وظیفه لشکر گارد در حین اجرای مأموریت کنترل اغتشاشات 17 شهریور ضمن سرقت سه قبضه تفنگ ژ ـ3 با 300 فشنگ متواری شدند. اسامی این سه نفر عبارت بود از قاسـم دهقان، علی غفوری و محمد محمدی.
[ چهارشنبه 17 شهریور 1395 ] [ 3:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
17 شهریور 1395 هجری شمسی برابر با 5 ذی الحجه 1436 هجری قمری و 7 سپتامبر 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (17 شهریور 1395) • واقعه جمعه سیاه و کشتار بیرحمانه مردم در میدان شهدای تهران (1357 ه.ش) • بمباران اماکن و تأسیسات ایران توسط هواپیماهای رژیم بعث عراق (1366 ه.ش) • تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) (1368 ه.ش) • روز شهدا (یادواره شهدای به خون خفته هفدهم شهریور 1357 در تهران) • سالروز شهادت شهید علی اوسطی (1357 ه.ش) • سالروز شهادت شهید محبوبه دانش آشتیانی (1357 ه.ش) • سالروز شهادت شهید محرمعلی مومنی (1357 ه.ش) • سالروز شهادت شهید بهمن حسینی (1362 ه.ش) • سالروز شهادت شهید قاسم دهقان، فرمانده گردان مالک اشتر لشکر 27 محمد رسولالله(ص) (1374 ه.ش) • سالروز شهادت شهید سید مهدی لاجوردی، فرمانده گردان بلال حبشی لشکر 27 محمد رسولالله(ص) (1367 ه.ش) • آزادسازی جاده کامیران- روانسر توسط قرارگاه مشترک شهرام فر (1360 ه.ش) • آغاز عملیات فجر در منطقه علاوان سردشت به مدت 4 روز توسط تیپ 110 شهید بروجردی سپاه، یک تیپ از لشکر 23 ارتش و جندا...سردشت (1363 ه.ش) • عملیات پاکسازی محور سنته- زیویه در سقز توسط لشکر 52 قدس سپاه (1363 ه.ش) • سالروز شهادت روحانی متعهد و مبارز اهل تسنن ملاعبدالحمید فرقانی توسط ضد انقلابیون (1363 ه.ش)
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب