به گزارش دفاع پرس از کرمان، حسن مصطفوی درعید قربان سال 1325، در شهر کرمان متولد شد. در سال 49 ازدواج کرد، که ثمره این ازدواج، دو دختر و سه پسر بود. او از جمله رجال متدینی بود که بعد از قیام 15 خرداد فعالیتهای خود را برعلیه رژیم طاغوت، با پخش اعلامیههای حضرت امام و کتب اسلامی گستردهتر کرد و ماموران خون آشام ساواک همواره به دنبال او بودند، و سرانجام اوایل مهر 1354، در حالی که سلاحهای خریداری شده از زاهدان را داخل توپهای پارچه پنهان کرده بود، در یک درگیری دستگیر شد. او ابتدا به اعدام، و سپس با یک درجه تخفیف، به 15 سال حبس محکوم شد.
پیکرش 13 سال مفقود بود
حاج حسن پس از سه سال و نیم تحمل شکنجه و زندان، با قیام امت حزب الله، به رهبری حضرت روح الله، از زندان آزاد شد. حضور در جهاد سازندگی، خدمت به امور جنگ زدگان و سرپرستی روزنامه ی جمهوری اسلامی در استان کرمان، آخرین برگ صفحات زندگی او را رقم زد. او با حضور در جبهه، در کنار رزمندگان به دفع تجاوز دشمنان پرداخت و در این راه جان خود را عاشقانه تقدیم نمود. پیکر مطهر شهید حاج حسن مصطفوی که درعملیات بدر آسمانی شد، پس از 13 سال مفقودالاثر بودن، در سال 1376 به زادگاهش بازگشت.
ندیدم هیچ شبی را تا صبح بخوابد
از وقتی درعملیات رمضان مجروح شد. تا زمانی که به شهادت رسید، ندیدم هیچ شبی را تا صبح بخوابد. نیمه شب به راز و نیاز با خدا و دعا مشغول بود. نهایتاً هم همنشین قرب الهی شد.
راوی: همسرشهید
شهادت در راه خدا سعادت می خواهد
زمانی که علی اصغرمولا شهید شد، حاج حسن نیز مجروح بود و با پشت کاملاً سوخته، در حال استراحت بود. با اصرارآمد به مراسم تشییع جنازه علی اصغر. میگفت: اصغراز ما سبقت گرفت. گریه و بی تابی ما را که دید، با تعجب گفت: شماها دارید گریه میکنید؟ من به حال علی اصغر غبطه میخورم. شهادت در راه خدا سعادت میخواهد، اون وقت شما نشستید این جا و گریه میکنید؟!
راوی: اشرف مولا
هیچ وقت به خاطر بزرگ تر بودن، ازانجام کارهای کوچک ابا نداشت
نیروهای گردان ما همه نوجوان بودند، تنها کسی که بالای چهل سال سن داشت، حاج حسن بود. هیچ وقت به خاطر بزرگتر بودن، ازانجام کارهای کوچک ابا نداشت و همیشه خودش را برای انجام هر کاری سر حال و آماده نشان میداد.
راوی: محسن مصطفوی
فرازی ازوصیّت نامه خبرنگار شهید حسن مصطفوی
ای کسانی که وصیت نامه برادر خود (حسن مصطفوی) را میخوانید توجه داشته باشید زمانی مشغول نوشتن این وصیت نامه شدهام که تا حمله و زمان شهادتم چندان وقتی نیست و این وصیت نامه را تنها برای رضای خداوند تبارک و تعالی مینویسم. تقاضا دارم به آن توجه کامل نموده و مهم عمل کردن به آن میباشد.
- در جهت خدا شناسی و ایمان خداوند گام بردارید تا به طور روشن خدا را حاضر و ناظر اعمال و رفتار خود ببینید و سعی کنید خداوند را فراموش نکنید تا چنان شوید که دیگر گناه نکنید و تنها عمل شما، عمل صالح باشد.
- تقوای الهی را فراموش نکنید و خود را بسازید.
- اگر شکر گزار و قدردان نعمتهای الهی باشید، میافزاییم نعمتها را برای شما و اگر کفران و ناسپاسی کنید همانا عذاب خداوند سخت است.
- قدر انقلاب اسلامی این نعمت بزرگ و با عظمت را بدانید.
- این انقلاب اسلامی بود که زندگی شما را هدفدار و مرگ شما را هدفدار نمود.
-این انقلاب ارزان به دست نیامده، در راه آن خونهای بسیاری از علما و بزرگ مردان با اخلاص و جوانان عزیز ریخته شده است، بنابراین انقلاب و اسلام و جمهوری اسلامی را با تمام توان خود حتی با خون خود حفظ و نگهدارید.
- جوانان و محصلین عزیز و برومند، درراه طلب علم و دانش کوشا باشید مخصوصاً به تحصیل و فراگیری قرآن مجید و نهج البلاغه حضرت علی(علیه السلام) کوشش نمایید.
انتهای پیام/
ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 مرداد 1395 ] [ 11:32 AM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
روزشمار دفاع مقدس (16 مرداد 1395) 16 مرداد 1395 هجری شمسی برابر با 3 ذی القعده 1436 هجری قمری و 6 آگوست 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (16 مرداد 1395) • تشکیل جهاد دانشگاهی به فرمان امام خمینی(ره) (1359 i.ش) • سالروز شهادت رحمت الله ثریا فرمانده گردان در سپاه سقز (1364 ه.ش) • درگذشت عالم نیکوکار آیت الله "سیدرضا فیروزآبادی" در ری (1344 ه.ش) • سالروز شهادت شهید محمود غلامی (1339 ه.ش)
[ شنبه 16 مرداد 1395 ] [ 3:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مردانی از سرزمین کرمانشاه که در "بُلفَت" آسمانی شدند حشمت الله امینی، اکبر روندی، مهدی یزدانپناه، محمود شیرزادی و محمدجواد شمسی جمعی از 72 شهیدی هستند که عاشقانه در ارتفاع بلفت در عملیات نصر 7 آسمانی شدند. به گزارش خبرنگار اعزامی دفاع پرس به راهیان نور غرب و شمالغرب، جواد مظفری از یادگاران و رزمندگان کرمانشاهی دوران دفاع مقدس است. او خاطرات بسیاری از ارتفاعات غرب و شمالغرب دارد. مظفری در یادمان شهدای بلفت و دوپازا در نقطه صفر مرزی شهرستان پیرانشهر و محل عملیات نصر 7 در سال 66 برای ما نوشت: بلفت سرزمین خونین بچههای تیپ نبی اکرم(ص) به خصوص گردانهای حمزه سیدالشهدا(ع)، حنین و خیبر است. عزت الله شعبانلو فرمانده گردان حمزه بود؛ که در واقعه سال 66 در مکه به شهادت رسید. در بلفت فرماندهان عزیزی از گردان حمزه شهید شدند. حشمت الله امینی که مفقودالاثر شد و پس از 12 سال و نیم پیکرش به وطن بازگشت. اکبر روندی اهل قصرشیرین بود؛ که برادرش در عملیات والفجر9 مفقود شده بود و خود بر روی ارتفاع بلفت شهید شد. مهدی یزدانپناه در واپسین لحظات غروب غمبار بلفت به شهادت رسید. محمود شیرزادی جانشین گروهان بود؛ که همراه با شهید یزدانپناه در همان غروب غمبار به دیدار حق شتافت. محمدجواد شمسی دانشجوی رشتهی شیمی بود. دانشگاه را رها کرد و به جبهه آمد. در بلفت بر اثر اصابت گلوله آرپیجی سر از تنش جدا شد. هادی خدیانی در بلفت مغزش متلاشی شد و مغز او را خودم در کاسه ریختم. عزت الله فلاحی همچون علمدار کربلا حضرت ابوالفضل(ع) هر دو دستش از تنش جدا شد. و مسعود دارابی پهلوان نامدار کرمانشاهی بود که وجود نازنینش در اینجا متلاشی شد. در جریان عملیات نصر 7 که 14 مرداد سال 66 انجام شد، 72 تن از نیروهای تیپ نبی اکرم(ص) کرمانشاه به شهادت رسیدند. انتهای پیام/ 211
[ شنبه 16 مرداد 1395 ] [ 3:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
قرار شهدا با طعم بلال+عکس قرار شهدای این هفته شهرستان پردیس در سالروز تولد شهید ذبیح الله عابدی و با پخش بلال نذری در بین اهالی محل همراه بود. به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، قرار شهدا این هفته به مناسبت میلاد شهید ذبیح الله عابدی با حضور اهالی و جوانان محله پردیس تهران برگزار شد. شهید ذبیح الله عابدی از مسئولان سپاه استان اراک متولد 14 مردادماه سال 34 در اراک بود که 11 اسفندماه 62 در عملیات فتح المبین به شهادت رسید. ایده "قرار با شهدا" سال 90 توسط چند تن از جوانان محله سبلان شروع شد. قراری که ابتدا با پخش نذری توسط گروهی از جوانان و نوجوانان در روزهای پنجشنبه همراه بود. سال 93 قرار شهدا با سبکی جدید همراه با دیدار از خانواده شهدای محله مجیدیه آغاز شد و بچه ها در طرح جدید می توانستند در کنار دیدار از خانواده شهدا با تابلوی اسامی شهدای محل هم عکس سلفی بگیرند و قرارشان در منزل شهدا را به شیوه ای نو در اماکن دیگر برگزار کنند. گروه قرار شهدا این هفته در حرکتی نو اقدام به پخش بلال نذری کردند که با استقبال اهالی محل رو به رو شد. انتهای پیام/ 141
[ شنبه 16 مرداد 1395 ] [ 3:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یادداشت ضرغامی در پی شهادت بابارجب عزتالله ضرغامی یادداشت کوتاهی در پی شهادت شهید رجب محمدزاده منتشر کرد. به گزارش گروه فضای مجازی دفاع پرس، عزتالله ضرغامی رئیس اسبق رسانه ملی در آخرین پیام اینستاگرامی خود یادداشتی در پی شهادت شهید رجب محمدزاده منتشر کرد. متن این یادداشت بهشرح زیر است:
[ شنبه 16 مرداد 1395 ] [ 3:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
روزشمار دفاع مقدس (15 مرداد 1395) 15 مرداد 1395 هجری شمسی برابر با 2 ذی القعده 1436 هجری قمری و 5 آگوست 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (15 مرداد 1395) • عملیات کوچک ثارالله در قصر شیرین توسط سپاه (1361 ه.ش) • پذیرش آتشبس پس از 15 روز کارشکنی توسط عراق (1367 ه.ش) • سالروز شهادت سرلشگر خلبان "عباس بابایی" معاون عملیاتی نیروی هوایی ارتش (1366 ه.ش) • سالروز شهادت حجتالاسلام "مصطفی ردانیپور" فرمانده قرارگاه فتح (1362 ه.ش) • عملیات آفندی پیرانشهر در منطقه حاجی عمران توسط لشکر 32 انصار الحسین(ع) سپاه (1362 ه.ش) • زندانی شدن احمد متوسلیان در دوران مبارزات انقلابی توسط ساواک • انفجار بمب اتمی آمریکا در هیروشیما با بیش از 160 هزار کشته و مجروح (1945 م)
[ جمعه 15 مرداد 1395 ] [ 5:31 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
نماز اول وقت؛ رمز شهادت سردار شهید آخوندی سردار شهید آخوندی همیشه نمازش را به موقع و اول وقت میخواند و در مراسم مذهبی و دعا، به ویژه دعای کمیل و توسل شرکت دائم و فعال داشت. به گزارش دفاع مقدس از خراسان جنوبی، شهید محمد جواد آخوندی، فرمانده گردان ید الله تیپ امام صادق (ع) (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در دومین روز از دومین ماه سال 1338 در روستای اناران به دنیا آمد. از کودکی مهربان و صمیمی بود و در کارهای خانه و کشاورزی و دامداری به افراد خانواده کمک میکرد. مدرسه رفتن را دوست داشت و در سال 1344 به دبستان حسین آباد واقع در روستای حسین آباد نهبندان رفت و در سال 1349 آن را به پایان رساند. به تکالیف مدرسه علاقه داشت که با وجود طی کردن مسافت دوازده کیلومتری، در برگشت بدون اظهار خستگی آنها را انجام میداد. همیشه قبل از طلوع آفتاب و قبل از دیگر بچهها آماده میشد و آنها را صدا میزد تا برای رفتن به مدرسه آماده شوند. در سال 1349 دوران راهنمایی را در شهرستان بیرجند شروع کرد و در سال 1352 به اتمام رساند. به کارهای بنایی و کارگری میپرداخت و از مزد دریافتی برای مخارج تحصیلش استفاده میکرد. در سال 1353 دوره متوسطه را در شهرستان بیرجند و در دبیرستانی که هم اکنون آیت الله طالقانی نامیده شده شروع کرد و در سال 1356 به پایان رساند. اهالی روستا او را متین و بزرگوار میدانستند و او را دوست داشتند و سخنان و پیشنهادهای او را قبول میکردند. پیشنهاد احداث یک مسجد در روستا، از جمله پیشنهادهای او بود که مورد پذیرش مردم واقع شد. با شروع انقلاب و حرکتهای خیابانی، او نیز متحول شد و وارد صحنه مبارزه شد. روحیه مثبت و خوبش رشد کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی و با ورودش به سپاه، یک جهش قابل توجه در شخصیت او به وجود آمد. هنگام تحصیل در بیرجند برای نماز و مراسم سخنرانی به مسجد میرفت. قرآن، نهج البلاغه، کتابهای نوحه و تفاسیر قرآن در حوزه مطالعه او بودند و به آثار شهید مطهری و دکتر شریعتی علاقه داشت و رساله امام خمینی را مطالعه میکرد. محمد جواد در ضمن اجرای این طرح و راهپیماییهای هر روزه، درس و گرفتن دیپلم را فراموش نکرد. بعد از انقلاب اولین نهادی که شکل گرفت کمیته انقلاب اسلامی بود که او عضو آن شد. مدتی بعد به سپاه پیوست. او مدیر بسیار موفقی بود و در کارها مشورت میکرد و این به خاطر انصاف و عدالتش بود. نمازش را به موقع و اول وقت میخواند و در مراسم مذهبی و دعاها، به ویژه دعای کمیل و توسل شرکت دائم و فعالی داشت. محمد جواد با خانم زهرا آهنیفرد، یکی از خواهران بسیج قاین ازدواج کرد. ازدواج موفقی داشت و اظهار رضایت میکرد و از اینکه همسری مسلمان، مومن انقلابی و بسیجی نصیبش شده بود، خوشحال بود و شکرگذار خدا. مراسم ازدواج او بسیار ساده، در یک شب جمعه بعد از مراسم دعای کمیل انجام شد. در تمام امور خانه به همسرش کمک میکرد. یکی از آرزوهایش داشتن یک فرزند بود. میگفت: آرزو دارم یک فرزند داشته باشم و آنگاه به شهادت برسم. با پدر و مادر بسیار مهربان بود و هر وقت به روستا میرفت به آنها کمک میکرد. بعدها نیز همواره نصف حقوق خود را برای پدر و مادرش میفرستاد. مخارج دارو و دکتر پدرش را میپرداخت. علاقه خاصی به پدر و مادرش داشت. هنگام عزیمت به جبهه، فاصله یک صد و پنجاه کیلومتری بیرجند تا روستا را با موتور سیکلت میپیمود و برای یک خداحافظی، خدمت آنان میرسید. دست پدر و مادر را حتما میبوسید و خیلی متوجه مقام آنها بود. او در ضمن عدم وابستگی به دنیا و مادیات، توجه کامل به نیازهای زندگی خانواده داشت و در حد لازم و معمول، در بر آوردن آنها کوشش میکرد و با تمام مشکلاتی که در امور جبهه و جنگ داشت، خانه و خانواده را فراموش نمیکرد. وقتی از جبهه بر میگشت، آن قدر محبت میکرد که نبودن ایشان در هنگام حضور در جبهه، از ذهن محو میشد. دو تن از همرزمان آخوندی، بی سیم چی و برادر دیگری که به اسارت در آمده بود و بعد آزاد شد، میگویند: آخوندی در عملیات خیبر دلاوریهای زیادی از خود نشان داد. بسیاری از برادران، شهید و مجروح شدند. سرانجام در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفتیم و وضعیت بسیار بحرانی بود. آخوندی با همان رشادت بینظیری که داشت، آرپی جی را برداشت تا راه فراری از حلقه محاصره باز کند و نیروهایش را نجات دهد. بسیاری از تانکها را از یک قسمت محاصره به آتش کشید و راه باز شد و نیروها موفق به فرار از محاصره شدند. سرانجام بر اثر انفجار خمپاره به شدت مجروح شد. او را روی پتویی گذاشتیم تا با خود بیاوریم، اما او گفت که مرا بگذارید و بروید، من کار خودم را میکنم. چند بار اصرار کرد و چون اصرار را بینتیجه دید، با همان روش و روحیه فرماندهی گفت: گفتم مرا زمین بگذارید. با ایشان وداع کردیم و رفتیم و روح خدایی او در همان جا به ملکوت پیوست. البته ما از شهادت ایشان با خبر نبودیم تا اینکه با همرزمانی که اسیر شده بودند، مکاتبه کردیم و به زحمت توانستیم بفهمیم که آخوندی به شهادت رسیده و روح ایشان را تشییع کردیم. بالاخره پس از گذشت دوازده سال در فروردین ماه سال 1375، پیکر شهید توسط گروه تجسس پیکرهای شهدا شناسایی شد و در قطعه شماره 1 گلزار شهدای بیرجند دفن ش د فرزندی که آرزوی آن را داشت، در تاریخ 5 شهریور 1363 شش ماه بعد از شهادتش متولد شد. او را به یاد پدرش جواد نامیدند. مادر شهید: هنگامی که در بیت امام خدمت میکرد، قوطی کبیریتی با خود آورده بود و به من میگفت: امام این قوطی کبریت را لمس کردهاند و آن را به عنوان تبرک با خود آوردم. همچنین بعد از این ماموریت، دیگر تحمل ماندن در شهرستان را نداشت و به جبهه رفت. برادر شهید: انتهای پیام/
[ پنج شنبه 14 مرداد 1395 ] [ 2:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
شهیدی که پاسداراسلام بودن را کار سهل و آسان نمیدانست + تصاویر شهید منصور عابدی در نوشتههایش آورده است: " به این نتیجه رسیدم که پاسداراسلام بودن کارسهل وآسان و بی رنجی نیست که دراین معامله می بایدصادق بود" به گزارش دفاع پرس از یزد، سردار شهید منصورعابدی، از نیروهای سپاه و از بنیان گذاران تیپ 18 الغدیر یزد است که در عملیات نصر 7 پس از گذاراندن مسئولیتهای مختلف به مقام والای شهادت نائل آمد. به بهانه سالروز شهادت وی به مرور زندگی نامهاش میپردازیم. منصور فرزند عبّاس در آبان ماه سال 1338 در یزد متولد شد. وی تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان شاهولی سپری کرد. آنگاه در مدرسه نمونه به تحصیل مشغول شد و مدرک دیپلم علوم تجربی را از دبیرستان ایرانشهر گرفت. در دوران انقلاب با شرکت در راهپیماییها به مبارزه علیه رژیم پهلوی پرداخت و مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در 9 اسفند 1359شمسی به عضویّت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و در جبههها حضور یافت و درعملیّاتهای متعدّدی شرکت کرد و شیمیایی شد. او از بنیانگذاران تیپ 18 الغدیربود. مسؤولیّتها: محقق و مصاحبه گر درقسمت پذیرش نیروی مقاومت بسیج یزد مسؤول تیم تحقیقات واحد پرسنلی بسیج یزد؛ فرمانده دسته پیاده گردان تیپ کربلا جانشین مسؤول پذیرش بسیج یزد مسؤول واحدپرسنلی تیپ 18الغدیر یزد مسؤول واحد پرسنلی نیروی مقاومت بسیج یزد و فرمانده گردان ادوات تیپ 18الغدیر عابدی درعملیّات نصر7 به سبب اصابت ترکش به گردن به شهادت رسید و در گلزار شهدای خلدبرین یزد به خاک سپرده شد. از وی فرزندی به نام محمّد به یادگارمانده است. درنوشتههای او آمده است: "به این نتیجه رسیدم که پاسداراسلام بودن کارسهل وآسان و بیرنجی نیست که این معامله میباید صادق بود."اِنَّ اللهَ اشتَری مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَاَموالَهُم بِاَنّ لَهُم الجَنَه " (توبه/111) اگرغلّ وغش درکارت رخ بنماید ، خسران را نصیب خود کرده ای؛ درصورتی که این حرکت وجهش طوری صورت پذیرد که کس دیگری و رضای دیگری را به جزخدا در اهداف خود گنجانده باشی، بدان که به ضرر بزرگ رسیده ای واینجاست که خدا انسان را دائماً درخسران می داند ، مگرمؤمنان را. گزیده ای ازوصیّت نامه: وصیّتی که به یرادران رزمنده ، علی الخصوص پرسنل تیپ الغدیر دارم اینست که هرچه کردند، یاد خدا را فراموش نکنند. همیشه با توکّل و ذکرخدا وظایف محوّله را انجام دهند و کاری کنند که امام زمان(عج)ازآن ها راضی وخشنود باشد ، انشاءالله... امام هشتم علی بن موسی الرّضا(ع)می فرمایند: ایمان برچهارپایه استواراست : توکّل برخدا ، تفویض و واگذاری به خدا، تسلیم امر و فرمان خدا بودن و خشنودی به خواست خدا ؛ بنابراین توکّل به خدا داشته باشید و هرگز نهراسید و بیم وترس ازشرارت های اجانب و شیطان ها به خود راه ندهید و همیشه خدا را وکیل خود بدانید و توکّل به او بکنید و مبارزه را با شور و حال بیشتر ادامه بدهید تا رفع فتنه درعالم. "وَقاتَلوهُم حَتّی لاتَکُون فِتنَـه" و قیام مهدی موعود(عج) و شما به پاخیزید و کارهای خودتان را به خدا واگذارید که او قادرمتعال است و مطیع و تسلیم اوامر او باشیم که خود هیچیم بدون او، و همه چیزیم با او، و بالاخره راضی باشیم به رضای او...
[ پنج شنبه 14 مرداد 1395 ] [ 2:38 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
یک عکس و یک خاطره از عملیات نصر7 یکی از رزمندگان حاضر در عملیات نصر 7، در بخشی از خاطرات خود از دوران دفاع مقدس با اشاره به شرایط حاکم بر منطقه کردستان از عظم یک عکاس بر کشتنشان سخن گفت. به گزارش دفاع پرس از یزد، به مناسبت سالروز عملیات نصر 7 به مرور خاطرهای از رزمنده حبیب برزگری می پردازیم. وی در بخشی از خاطرات خود آورده: در روزهایی که قرار بود عملیات نصر7 انجام شود ما هم در مناطق غرب کشور و کردستان بودیم. من یک لباس کردی گرفته بودم و برای گرفتن عکس یادگاری به عکاسی شهر مراجعه کردم. بعد از گرفتن عکس، وقتی خواستیم از عکاسی خارج شویم با درب بسته روبرو شدیم. عکاس از ما سوال کرد شما پاسدار هستید؟ ما هم که اوضاع و احوال آن روزهای سنندج را میدانستیم و مطمئن بودیم که اگر متوجه بشوند پاسدار هستیم دیگر زنده نخواهیم ماند گفتیم: نه ما بسیجی هستیم. هرچه اصرار کرد قبول نکردیم و یک کلام گفتیم ما بسیجی هستیم. او هم وقتی نتوانست پاسدار بودن ما را برای خودش قطعی کند درب را باز کرد و آزاد شدیم. حالا بعداز سالها و در ایام سالگرد عملیات نصر7 با دیدن این عکس خاطرات آن روزها برایم زنده میشود. انتهای پیام/
[ پنج شنبه 14 مرداد 1395 ] [ 2:37 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
روزشمار دفاع مقدس (14 مرداد 1395) 14 مرداد 1395 هجری شمسی برابر با 1 ذی القعده 1436 هجری قمری و 4 آگوست 2016 میلادی رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (14 مرداد 1395) • شهادت "مصطفی مازح" در راه اعدام سلمان رشدی (1368 ه.ش) • عملیات نصر 7 با رمز یا فاطمةالزهرا در ارتفاعات دوپازا و سلیمانیه توسط سپاه (1366 ه.ش) • شهادت "سید حسین حسینی" رهبر شیعیان پاکستان توسط گروهک سپاه صحابه (1367 ه.ش) • شهادت دکتر حسن آیت، نماینده مجلس شورای اسلامی توسط منافقین (1360 ه.ش) • شهادت علامه عارف حسینی رهبر شیعیان پاکستان (1367 ه.ش) • شهادت محمود خادمی فرمانده سپاه بانه (1359 ه.ش) • عملیات حمزه سید الشهدا(ع) در 14 کیلومتری پادگان حاج عمران ارتفاعات گردمند با حمایت هوانیروز (1362 ه.ش) • اسارت 48 زائر ایرانی توسط تروریستهای سوریه (1391 ه.ش) • صدور فرمان مشروطیت (1285 ه.ش) • پاکسازی روستای خرکه از توابع سنندج توسط پیشمرگان مسلمان کرد (1360 ه.ش) • انفجار یک بمب صوتی قوی در محله راسته غلام خان ارومیه توسط ضدانقلابیون (1359 ه.ش) • ولادت حضرت معصومه (ع)
ادامه مطلب
شهید عزت الله شعبانلو
شهید حشمت الله امینی
شهید اکبر روندی
شهید مهدی یزدانپناه
تصاویر فوق، تصاویر یادمان شهدای بلفت و دوپازا است.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
«السلام علیکم یا انصار دین الله...
ما سینه زدیم، بیصدا باریدند
از هرچه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس، شهدا را چیدند،
فرش قرمز ملائک زیر پای بابا رجب!
حاجی!
پایین رو هم نیگاه کن!
میخواهیم باهات سلفی بگیریم!
سفارش ما رو هم اونورها بکن!
خداوکیلی خیلی کم آوردیم! نوکرتیم!!
***پی نوشت***
شهید رجب محمدزاده، نانوای بسیجی در سال 66، لیاقت اصابت ترکش خمپاره به صورتش را پیدا کرد!
او تا آخر عمر قدر این مدال قهرمانی را دانست و هرگز تن به جراحی پلاستیک و ترمیم چهره خود نداد!
امثال بابارجب، ذخیرههای الهی، امانتداران امین و ستارگان درخشانی هستند که در ظلمات و هیاهوی مدعیان دروغین، راه را به جویندگان صادق آن نشان میدهند. به آنان توسل کنیم، هوای ما را دارند!
ادامه مطلب
ادامه مطلب
یک روز در راه برگشت از مدرسه به شدت خسته شده بودم، او مرا کول کرد و به زخمت تا خانه رساند. همچنین میگوید: زیرکی و زرنگی او برای من مشهود بود. ویژگیهای خاص خودش را داشت. مثلا ما ساعت نداشتیم و نمیتوانستیم زمان را بسنجیم و برای به موقع رسیدن به مدرسه حساب شده عمل کنیم، ولی او ابتکار جالبی به خرج داده بود تا بتواند از گذر زمان مطلع باشد. به این ترتیب که در مسیر راه روستا، نشانههایی از سنگ گذاشته بود و با آزمایش و خطا از روی سایه آن سنگها متوجه میشد که ساعت چند است و چه وقتی از روز است و با نگه کردن به آنها و زیاد کردن سرعت حرکتمان طوری به مدرسه میرسیدیم که رسیدنمان موجب تعجب اولیای مدرسه میشد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب