دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

روزشمار دفاع مقدس (25 تیر 1395)

 

25 تیر 1395 هجری شمسی برابر با 10 شوال 1436 هجری قمری و 15 جولای 2016 میلادی

روزشمار دفاع مقدس (25 تیر 1395)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (25 تیر 1395)

• استعفای دکتر مصدق از نخست وزیری و انتخاب قوام‌السلطنه به این مقام توسط شاه (1331 ه.ش)

• جلسه مهم سران نظام درباره تصمیم‏‌گیری در مورد سرنوشت جنگ (1367 ه.ش)

• شکست حملات ارتش بعث عراق در سومار (1367 ه.ش)

• ارسال نامه سوم "صدام" به رییس جمهور ایران پس از پایان جنگ (1369 ه.ش)

• عملیات پاکسازی کانی زرد در محور سردشت – پیرانشهر توسط لشکر 52 قدس سپاه (1363 ه.ش)

• شهادت مسعود محوری، جانشین عملیات سپاه بانه توسط ضد انقلاب (1363 ه.ش)

• شهادت رحمت داودوند در درگیری با پژاک در ارتفاعات جاسوسان و زبروبنه (1390 ه.ش)

• آغاز مرحله دوم عملیات رمضان در منطقه شرق کانال پرورش ماهی (1361 ه.ش)


ادامه مطلب

[ جمعه 25 تیر 1395  ] [ 3:01 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (24 تیر 1395)

 

24 تیر 1395 هجری شمسی برابر با 9 شوال 1436 هجری قمری و 14 جولای 2016 میلادی

روزشمار دفاع مقدس (24 تیر 1395)

رویدادهای مهم این روز در تقویم خورشیدی (24 تیر 1395)

• مهاجرت علما و مردم تهران به قم و آغاز هجرت کبری در جریان نهضت مشروطه (1285 ه.ش)

• ترور روحانی مجاهد آیت‏ الله "سیدعبدالله بهبهانی" یکی از سران اصلی مشروطیت (1289 ه.ش)

• رحلت حکیم و زاهد متالّه آیت الله "سید موسی زرآبادی قزوینی" (1313 ه.ش)

• حمله جنگنده‌های ارتش عراق به سکوی میدان نفتی رشادت (1366 ه.ش)

• بازداشت امام خمینی (ره) در پادگان عشرت آباد توسط ایادی طاغوت (1342 ه.ش)

• درگیری در اکثر شهرهای کردستان خصوصا مریوان (1358 ه.ش)

• سالروز عملیات قادر


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 24 تیر 1395  ] [ 2:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روایت برادر شهیدان خالقی پور از مجاهدت‌های حاج محمود

 

خانواده شهیدان داود، رسول و علیرضا خالقی‌پور با آنکه سه شهید خود را تقدیم اسلام، نظام و انقلاب کردند ولی هیچ‌گاه خود را طلبکار از نظام و انقلاب ندانستند و اینک نیز امیرحسین برادر شهیدان نیز بر این جمله تاکید دارد که خانواده خالقی‌پور هنوز دین خود را ادا نکرده‌اند.

روایت برادر شهیدان خالقی پور از مجاهدت‌های حاج محمود

به گزارش دفاع پرس از زنجان، خانواده خالقی‌پور که اصالتا اهل استان زنجان هستند دارای 4 پسر و یک دختر بودند که با شهادت سه پسر تنها یک پسر و یک دختر از فرزندان باقیمانده است.

خانواده شهیدان داود، رسول و علیرضا خالقی‌پور با آنکه سه شهید خود را تقدیم اسلام، نظام و انقلاب کردند ولی هیچ‌گاه خود را طلبکار از نظام و انقلاب ندانستند و اینک نیز امیرحسین برادر شهیدان نیز بر این جمله تاکید دارد که خانواده خالقی‌پور هنوز دین خود را ادا نکرده‌اند.

متن زیر روایتی از امیر حسین خالقی پور در خصوص مجاهدت‌های مرحوم حاج محمود خالقی پوراست:

امیرحسین خالقی‌پور در ابتدا با بیان اینکه مرحوم پدرم از پیش قراولان جبهه‌های حق علیه باطل بود اظهار داشت: پدرم از سال 59 وارد جبهه شدند و در یک برهه زمانی نیز در لبنان در پادگان امام علی(ع) در منطقه زبدانی مشغول جنگ بود.

وی افزود: مرحوم حاج محمود خالقی‌پور در عملیات‍‌های مختلف جنگ تحمیلی نیز شرکت کرده و حتی از ناحیه گوش نیز دچار جراحت شدند ولی هیچ وقت برای پرونده جانبازی اقدام نکرد چرا که می‌گفت می‌خواهم این گوش شفیع من در آخرت باشد.

برادر شهیدان خالقی‌پور با بیان اینکه پدرم روحیه انقلابی و ولایتمداری عجیبی داشت عنوان کرد: آن مرحوم ارادت خاصی به مقام معظم رهبری و قبل از ایشان به امام خمینی(ره) داشتند و روحیه استکبارستیزی پدرم نیز زبانزد عام و خاص بود.

وی با تاکید بر اینکه امیدوارم مسئولان ما نیز مانند خانواده معظم شهداء روحیه استکبارستیزی را در خود تقویت کنند تصریح کرد: راه پیشرفت کشور و سعادت مردم ما در ولایتمداری و استکبارستیزی است.

برادر شهیدان خالقی‌پوراظهار داشت: مهم‌‌ترین و اصلی‌ترین توصیه که مرحوم پدرم همیشه به ما و سایر جوانان داشتند این بود که ایمان خود را نگه دارید چرا که در این دوره و زمانه دینداری و نگه داشتن ایمان سخت است.

وی افزود: پدرم همیشه می‌گفت که هیچ وقت پشت ولی‌فقیه را خالی نکنید چرا که صلاح و رستگاری مملکت ما در پشتیبانی از ولی‌فقیه است.

فرزند مرحوم خالقی‌پور در مورد شرایط روحی خانواده بعد از شهادت برادرانش گفت: وقتی که داوود پسر بزرگ خانواده شهید می‌شود پدرم در لبنان در حال جنگ بود و مادرم خبر شهادت را به صورت تلفنی به پدرم اطلاع می‌دهد و می‌گویند "حاج آقا خداوند قربانی ما را قبول کرد و داوود شهید شد".

وی بیان کرد: پدرم در جواب خبر شهادت داوود "انالله و اناعلیه راجعون" را تکرار می‌کند و به مادرم می‌گوید که اگر اجازه بدهید من جبهه را خالی نکنم ولی به اصرار مادرم در مراسم شهید داوود شرکت می‌کند.

برادر شهیدان خالقی‌پور ابراز کرد: خانواده ما در رابطه با شهادت رسول و علیرضا نیز چنین روحیه‌ای داشتند و وقتی پیکر این دو شهید را مقابل خانه آوردند مادرم خطاب به اهالی محله‌‌مان می‌گوید که هنوز محمود خالقی ‌پور یک پسر دارد و خودش نیز در جبهه‌ها حضور دارد و دشمن فکر نکند که می‌تواند به این کشور چپ نگاه کند و اگر لازم باشد خودم نیز چادر همت بر کمر می‌بندم و در مقابل دشمن می‌ایستم.

وی خاطرنشان کرد: شهید داوود علاوه بر خصوصیات بارز اخلاقی یک مدیر بود و شهید رسول نیز روابط عمومی بالایی داشت که خصوصیات اخلاقی و صفای باطنی این شهیدان سبب شده همرزمان داوود و رسول ارتباط‌شان را تا به امروز با خانواده ما حفظ کنند.

فرزند مرحوم خالقی‌پور با بیان اینکه شهید علیرضا در سن 15 سالگی شهید شد عنوان کرد: هنوز شخصیت این شهید به صورت کامل شکل نگرفته بود ولی در کل به لحاظ تحصیلی ایشان به شدت با هوش و قوی بود.

وی با اشاره به تشکیل گروه‌های تروریستی و نظر مرحوم خالقی‌پور در مورد حضور در سوریه، عراق و سایر جبهه‌های حق علیه باطل گفت: پدرم همیشه می‌گفت که ما در اوایل دهه شصت در سوریه و لبنان می‌جنگیدیم تا موقعیت ‌مان در منطقه تثبیت شود و در سالهای پایانی عمر پربرکت‌ شان نیز نظرشان این بود که خط مقدم نبرد ما در سوریه و عراق است.

برادر شهیدان خالقی‌پور تصریح کرد: پدرم همیشه می‌گفت که اگر در سوریه با دشمن نجنگیم باید در اهواز و کرمانشاه و استانهای دیگر با دشمن بجنگیم و این قدرت استراتژیک نظام مقدس جمهوری اسلامی را ثابت می‌کند که توانسته مرزهای نظامی خودش را تا چند صد کیلومتر به عقب و در دل دشمن هدایت کند.

وی بیان کرد: طبق منویات مقام معظم رهبری دشمنان ما داعش و النصره نیستند چرا که دشمن اصلی ما صهیونیست‌ها هستند که امروزه این گروه‌ها را پدید آورده و به جان اسلام انداخته‌اند و با ایجاد اختلاف بین مسلمانان به دنبال ضربه زدن به اسلام هستند.

فرزند مرحوم خالقی‌پور اظهار داشت: به طور یقین پیروزی با مسلمانان و شیعیان علی(ع) است.

وی با بیان اینکه خانواده خالقی‌پور حقی برای خود از سفره نظام و انقلاب نمی‌بیند ابراز کرد: پدر و مادرم همیشه بر این نکته تاکید کرده‌اند که ما دین‌ مان را هنوز نسبت به این مردم، اسلام، نظام و ولایت ادا نکردیم و هیچ حقی را برای خود قائل نیستیم.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 23 تیر 1395  ] [ 1:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (23 تیر 1395)

 

23 تیر 1395 هجری شمسی برابر با 8 شوال 1436 هجری قمری و 13 جولای 2016 میلادی

روزشمار دفاع مقدس (23 تیر 1395)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی ( 23 تیر 1395)

• آغاز عملیات بزرگ رمضان، در منطقه جنوب در شرق بصره (1361 ه.ش)

• بمباران روستایی در حومه اورامانات توسط دو هواپیمای سوخوی عراقی (1358 ه.ش)

• شهادت موسی صمدی شجاچ، فرمانده عملیات سپاه سردشت توسط حزب منحله دموکرات (1362 ه.ش)

• شهادت سید احمد حسینی، مسئول محور سپاه دیواندره توسط ضد انقلاب (1359 ه.ش)

• عملیات آزادسازی سد بوکان توسط تیپ 55 ویژه شهدا سپاه (1361 ه.ش)

• حمله عناصر ضد انقلاب به مقر جدید التاسیس سپاه پاسداران مریوان و به شهادت رساندن 17 پاسدار از 25 پاسدار محلی آن (1358 ه.ش)

• شهادت سردار علی اکبر درویشی (1361 ه.ش)

• شهادت سردار حسن حسین‌پور (1361 ه.ش)

• شهادت سردار مرتضی مالکی (1363 ه.ش)

• گشایش نخستین مجلس خبرگان رهبری (1362 ه.ش)


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 23 تیر 1395  ] [ 1:23 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

خوابی که خبر از شهادت می داد

 

خوابش را برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود:«با شهید احمد طیبی که از اقوام من هستند و در عملیات قبلی شهید شده، سوار ماشین شدیم و ایشان مرا به جاهای خیلی با صفایی برد و در مورد مسائل گوناگونی صحبت کردیم. برای من یقین شده است که در عملیات بعدی شهید می‌شوم.»

خوابی که خبر از شهادت می داد

به گزارش دفاع پرس از یزد، شهید "محمد تفکری" از شهدای استان یزد است که 23 تیرماه سال 61 در ماه مبارک رمضان در عملیات رمضان به شهادت رسید، به همین بهانه در سطور زیر زندگینامه  وی  را مرور می‌کنیم:

تازگی‌ها کارمند ذوب آهن شده بود. زمان، زمان اوج جریانات انقلابی بود. مثل دیگر افراد میهن دوست و متعصب در این تظاهرات نقش مهمی را ایفا می‌کرد. وقتی جایی خبر از اعتصاب بر علیه رژیم می‌شد هم خودش شرکت می‌کرد و هم دوستانش را به این کار فرا می‌خواند.

قبلاً چند سالی در تهران زندگی کرده بود. یعنی وقتی برای انجام خدمت وظیفه به تهران رفت تصمیم گرفت همانجا بماند. کم کم شغل رانندگی تاکسی را برای خود انتخاب کرد و پس از مدتی هم با دختری از خانواده‌ای مذهبی ازدواج کرد. وقتی فساد و ابتذال تهران را که هر روز گسترش بیشتری پیدا می‌کرد دید، تصمیم گرفت با خانواده به زادگاهش باز گردد. با شروع تظاهرات ضد رژیم بیشتر به شهر یزد رفت و آمد می‌کرد.

در همین جریانات دو بار دستگیر و زندانی شد و از شدت شکنجه تمام بدنش کبود شده بود. پس از پیروزی انقلاب عملاً به خدمت سپاه در آمد و در جبهۀ کردستان برای پاکسازی و خدمت دلاوری‌های زیادی از خود نشان داد پس از مدتی به خاطر رنجی که از زخم معده می‌کشید به دیارش بازگشت و در قسمت موتوری سپاه مشغول فعالیت شد.

با شدت بیماری و با دستور پزشک مبنی بر استراحت بیشتر بار دیگر در ذوب آهن مشغول به کار شد (آنجا رانندۀ ماشین بود) همیشه همکارانش را به پیروی از رهبر و تلاش برای پایداری اسلام و کشور دعوت می‌کرد. وقتی بار دیگر به درخواست خودش به جبهه رفت جانشینی فرمانده گردان امام حسین (ع) را بر عهده گرفت.

پس از چند ماه که مأموریتش تمام شده باز هم در جبهه ماند. وی قبل از عملیات رمضان شبی خوابی دیده بود و به او الهام شده بود که شهید می‌شود. خوابش را برای دوستانش اینگونه تعریف کرده بود:«با شهید احمد طیبی که از اقوام من هستند و در عملیات قبلی شهید شده، سوار ماشین شدیم و ایشان مرا به جاهای خیلی با صفایی برد و در مورد مسائل گوناگونی صحبت کردیم. برای من یقین شده است که در عملیات بعدی شهید می‌شوم.» و از آنها حلالیت طلبیده بود.

عملیات رمضان فرا رسید. رمز شروع عملیات "یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی" بود، پشت خاکریز با تک تک افراد مصافحه و خداحافظی نمود و گردان را به جلو حرکت داد. وقتی دشمن متوجه شد نیروهای ایران پشت میدان مین رسیده‌اند آنها را با سه تیربار مورد هدف قرار داد.

او که مشغول حرکت دادن سریع رزمندگان بود مورد اصابت تیر قرار گرفت و برای اینکه رزمندگان بتواند از روی میدان مین عبور کنند و کمتر شهید و مجروح بدهند خود را بر روی چند مین دیگر انداخت و بدین ترتیب به مقام شهادت نایل آمد. شهید آنقدر روحش بزرگ است که اجازه نمی دهد تنها به فکر خودش باشد، او دوست دارد غل و زنجیر را از پای دیگران بگشاید، خود فدا شود تا دیگران بمانند.

این رزمندۀ دلاور شهید محمد تفکری جانشین گردان امام حسین (ع) بود. در آن زمان سردار دلاور اسلام، شهید ذبیح الله عاصی زاده فرماندهی گردان امام حسین (ع) از تیپ 25 کربلا را عهده‌دار بودند.

شهید در وصیت نامه اش خواسته بود که این شعر را روی سنگ قبرش بنویسند:

از زبان حال من بشنو خروش رهبرم

بانگ تکبیر آید از سلول های پیکرم

بستگانم را کسی هرگز نگوید تسلیت

که مبارک باد گویید از برای مادرم

زندگانی شما مرهون جان بازی ماست

پس روید راهی که من پیموده ام از رهبرم

شهید معظم محمد جواد تفکری‌بافقی فرزند حبیب:خدایا اگر گناهی کرده‌ام از روی نادانی و جهل بوده است. مرا ببخش و

به من یاری ده تا غیر از راه تو الله و معبودی نداشته باشم .پروردگارا قلبم همواره به یاد مستضعفین می‌تپد همه آن‌ها را از خزانه کرمت  بی نیاز کن .خدایا از تو می‌خواهم همان گونه که تا کنون یاری داده‌ای و من کمک‌های تو را حتی به چشم خود دیده‌ام هیچ‌گاه مرا به خودم وانگذاری و همیشه مرا یاری ده.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 23 تیر 1395  ] [ 1:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

حاج احمد متوسلیان هرجا که باشد، با امام و رهبری است

 

سردار حسین دهقان پس از تماشای فیلم «ایستاده در غبار»، یادداشتی درباره این فیلم و حاج احمد متوسلیان نوشت.

حاج احمد متوسلیان هرجا که باشد، با امام و رهبری است

به گزارش گروه فرهنگ و هنر دفاع پرس، سردار حسین دهقان وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح هفته گذشته و همزمان با سی و چهارمین سالگرد ربایش چهار دیپلمات ایرانی (احمد متوسلیان، سیدمحسن موسوی، تقی رستگار مقدم و کاظم اخوان)، به تماشای «ایستاده در غبار» نشست.

وزیر دفاع پس از تماشای این فیلم در یکی از سانس‌های مردمی، در یادداشتی درباره «ایستاده در غبار» و حاج احمد متوسلیان نوشت:

«امروز چهاردهم تیرماه موفق شدم فیلم «ایستاده در غبار» را ببینم. بدواً بایستی با خضوع تمام و با تمام وجود از عزیزانی که اقدام به این مهم نمودند تشکر و برای تمامی آنها از درگاه حضرت احدیت آرزوی توفیق نمایم.

روایت فیلم متکی بر واقعیتی از حضور جوانان این مرز و بوم در دفاع از اسلام و نظام اسلامی‌مان است که احمد یکی از نمادها، الگوها و اسوه‌های آنهاست. نقشی که احمد متوسلیان در کردستان، خوزستان، لبنان و به عبارتی هر مکانی و در هر زمانی که اقتضای حضور و نقش آفرینی در جهت انجام تکلیف در دفاع از توبای جمهوری اسلامی ایران ایفا نمود ماندگار و درس آموز برای تمامی جوانان عزیز این مرز و بوم و حتی جوانان جهان اسلام است.

گرچه هنوز و بعد از سه دهه ملت ما و همرزمان ایشان در انتظار استقبال از آن عزیز و همراهان ایشان به سر می‌برند لکن او هرجا که باشد و در هر وضعیتی که باشد، با امام، رهبری، رزمندگان و همه دوستاران عزت و عظمت اسلام و نظام اسلامی همراه است و یاد و خاطره او، فداکاری‌ها، مهربانی‌ها، برخوردهای قاطعانه‌اش در اجرای درست ماموریت و وظیفه، درس آموز و زنده است و خواهد بود.

به امید بازگشت عزتمندانه ایشان به دامان ملت عزیزمان، انشاالله عزیزانی که این اثر فاخر را خلق کرده‌اند در تداوم حرکت‌شان در همین مسیر، سایر همرزمان احمد را هم به روایت (با زبان هنر سینما) بکشند تا تاریخ آنها را در دل خود زنده نگهدارد و معلوم باشد که قهرمانان واقعی کیانند.»

فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» روایتی را از زندگی احمد متوسلیان از کودکی تا زمان ربایش در لبنان روایت می‌کند که اکنون زمزمه‌هایی مبنی بر سلامتی او به گوش می‌رسد. این فیلم با حضور در سی و چهارمین جشنواره فجر علاوه بر تحسین منتقدان و مخاطبان، چندین سیمرغ از جمله سیمرغ بهترین فیلم جشنواره را دریافت کرد.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 23 تیر 1395  ] [ 1:11 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

می‌گفت "من مدافع حرم زینبم؛ شما مدافع چادر زهرا(س) باشید"

 

پنجمین شماره ویژه‌نامه شوق حرم به زندگینامه شهید "سید محمدحسن حسینی" از فرماندهان لشکر فاطمیون پرداخته است. در بخشی از گفت‌وگو با خانواده شهید خواهر سید حکیم به دغدغه برادرش مبنی بر حفظ حجاب اشاره می‌کند.

می‌گفت

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، پنجمین شماره از ویژه‌نامه شوق حرم که به زندگینامه و خاطرات شهدای مدافع حرم می پردازد به یکی از فرماندهان دلاور لشکر فاطمیون به نام سید محمدحسن حسینی با نام جهادی "سید حکیم" اختصاص دارد.

سید حکیم متولد سال 1361 در افغانستان و ساکن مشهد مقدس بود. وی از فرماندهان و از اولین موسسان لشکر فاطمیون بود که با به خطر افتادن حرم های مطهر اهل بیت در سوریه برای دفاع عازم سوریه شدند. وی پیش از این نیز مدتی در جنگ علیه طالبان افغانستان شرکت داشت. سید حکیم ماه رمضان امسال در حین شناسایی یکی از تله های دشمن به شهادت رسید.

در بخشی از مصاحبه ی سیده زهرا حسینی همسر شهید سید حکیم آمده است: قبل از ظهر پیام داد دارم می‌روم عملیات برای بچه‌ها دعا کن منم طبق معمول رفتم صدقه انداختم و آیه‌الکرسی و دعا خواندم. ساعت14:30  پیام داد که عزیز ما از خط برگشتیم همه چیز به خوبی تمام شد ممنون از دعاهایت و آخرین پیاممان هم ساعت  15:11 دقیقه بود. منم با خیال راحت نشستم که برگشتن مقر و خطری تهدیدش نمی‌کند. هر ساعتی از شب که آمدم و گوشی را چک کردم دیدم آخرین ساعت آنلاینش ساعت 17:58 بوده ولی بد به دلم راه ندادم گفتم لابد خوابیده شاید برق ندارند و یا شارژ گوشیش تمامشده، خوابیدم. صبح بعد نماز گروه‌های اجتماعی را چک می کردم دیدم خیلی چت‌ها زیاد شده تندتند مطالب را رد می‌کردم که چشمم به این جمله افتاد «سید حکیم واقعاً شهید شده؟» از جا بلند شدم ایستادم و بلند گفتم یا زهرا (س) و برگشتم با دقت تک‌تک چت‌ها را خواندم و دیدم همه نوشته‌اند سید حکیم به شهادت رسید، سید حکیم هم به درجه رفیع شهادت نائل آمد، سید حکیم شربت شهادت را نوشید، مدام به هم تبریک گفته بودند. برایم خیلی سخت بود، سید همه دارو ندارم بود، عشقم، زندگی‌ام،  نخواستم باور کنم و نوشتم دروغ است من خودم با سیدم صحبت کردم و متوجه شدند من هم عضو گروه هستم و ازم عذرخواهی کردند.
 

در قسمتی از صحبت های خواهران و برادران شهید "سید حکیم" نیز می خوانیم: آمنه از دغدغه‌های شهید حکیم می‌گوید. از اینکه در دست‌نوشته‌هایی که از او به جامانده سفارش به حجاب کرده و نوشته است: «حالا که من دارم می‌روم آنجا از حرم حضرت زینب(س) دفاع می‌کنم شما اینجا از چادر خاکی مادرم زهرا(س) دفاع کنید» به یاد می‌آورد زمانی که دبستان بود برادرش حسن چادر سر کردن را یاد داد، با صبر و حوصله توی مسیر مدرسه خواهرش را کمک می‌کرد که چطور چادرش را حفظ کند.

پنجمین شماره از ویژه‌نامه "شوق حرم" به زودی در خبرگزاری دفاع مقدس منتشر خواهد شد.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 22 تیر 1395  ] [ 4:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روزشمار دفاع مقدس (22 تیر 1395)

 

22 تیر 1395 هجری شمسی برابر با 7 شوال 1436 هجری قمری و 12 جولای 2016 میلادی

روزشمار دفاع مقدس (22 تیر 1395)

رویدادهای مهم این روز در تقویم شمسی (22 تیر 1395)

• شهادت سردار حاج غلامرضا صالحی قائم‌مقام لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) (1367 ه.ش)

• شهادت سردار علی اثنی‌عشری (1378 ه.ش)

• دفع پاتک دشمن در منطقه ابوغریب توسط گردان عمار یاسر لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) (1367 ه.ش)

• شهادت علی اصغر حاج اکبری، فرمانده سپاه سردشت در درگیری با ضد انقلاب (1360 ه.ش)

• به آتش کشیدن خرمن‌های روستای قازان لو از توابع شاهین دژ به دست ضدانقلابیون (1360 ه.ش)

• سالروز شهادت فرمانده گردان شهید ابراهیم یعقوبی (1367 ه.ش)


ادامه مطلب

[ سه شنبه 22 تیر 1395  ] [ 4:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عملیات رمضان، تنبیه دشمن متجاوز پس از آزادسازی خرمشهر

 

عملیات رمضان، برای رزمندگان اسلام به‌خصوص رزمندگان تیپ 17 علی بن ابی طالب(ع) قم، علاوه بر شب‌های دعا و راز و نیاز، یادآور حماسه عظیمی دیگر در تنبیه دشمن متجاوز پس از فتح خرمشهر بود.

عملیات رمضان، تنبیه دشمن متجاوز پس از آزادسازی خرمشهر

به گزارش دفاع پرس از قم، در یادداشت سرهنگ احمد حسینی مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قم به مناسبت سی و چهارمین سالروز عملیات رمضان آمده است: جمهوری اسلامی ایران پس از آزادسازی خرمشهر و برای تنبیه دشمن متجاوز و از طرفی آشنایی و حضور یگان‌ها در منطقه عمومی عملیات رمضان، در این منطقه اقدام به عملیاتی موسوم به "رمضان" نمود.

منطقه عملیاتی رمضان منطقه‌ای مثلث شکل به وسعت 1600 کیلومتر مربع است که از شمال به کوشک و طلائیه و حاشیه جنوبی هورالهویزه به طول 50 کیلومتر و از غرب به رودخانه اروند به طول 80 کیلومتر و در شرق به خط مرزی شمالی – جنوبی از کوشک تا شلمچه به طول 60 کیلومتر منتهی می‌شود. بر روی رودخانه اروند در این قسمت چهار پل (دو پل در منطقه نشوه و دو پل در منطقه تنومه) و در جنوب غربی این رودخانه شهر صنعتی و بندری بصره قرار دارد.

دشمن تا قبل از فتح خرمشهر، از آن‌جا که این شهر را کلید بصره دانسته و از دست دادن آن را ناممکن می‌پنداشت و در شرق بصره مواضع مستحکمی نداشت، لیکن در فرصتی که از حضور فکری نیروهای خودی در لبنان و تاخیر در اجرای عملیات رمضان به دست آورد، تغییرات مهمی را در زمین منطقه ایجاد کرد که قسمت اعظم آن مبتنی بر تجارب عملیات‌های گذشته بود.

بدین ترتیب دشمن بعثی با احداث خاکریزهای مثلثی، خطوط پدافندی را ایجاد کرد، علاوه بر این، کانالی به طول حدود 30 کیلومتر و عرض یک کیلومتر را که مختص به پرورش ماهی بود با پمپاژ آب در آن و احداث موانع و کمین و سنگرهای تیر بار در حاشیه اش، به شکل مانعی بازدارنده در مقابل تهاجم  نیروهای خودی به سمت بصره، آماده ساخت. همچنین در قسمت جنوبی منطقه که مقابل شلمچه واقع است، آب را رها کرد تا مانع عبور رزمندگان جمهوری اسلامی ایران شود.

پس از آزادسازی خرمشهر، اقدامات نظامی ایران با عملیات رمضان در شرق بصره آغاز شد. هدف از این عملیات آن بود که با حضور نیروهای نظامی ایران در پشت رودخانه اروند در شرق بصره و تسلط بر راه کارهای این شهر، شرایط سیاسی و موقعیت نظامی مطلوب برای جمهوری اسلامی جهت پذیرش شرایط ایران فراهم آید و در صورت عدم تحول در مواضع شورای امنیت سازمان ملل، شرایط برای ادامه نبرد آماده باشد.

مرحله نخست عملیات رمضان در ساعت 21:30 شامگاه سه‌شنبه 22 تیرماه 1361 با ابلاغ رمز مقدس "بسم‌الله القاصم الجبارین"، "یا صاحب‌الزمان ادرکنی" از سوی فرماندهی قرارگاه مرکزی کربلا به قرارگاه‌های چهارگانه قدس، فجر، فتح و نصر، آغاز شد و پس از آن، رزمندگان اسلام به سنگرهای دشمن یورش بردند؛ این عملیات به دلیل پنج مرحله‌ای بودن در نوع خود منحصر به فرد و دارای ویژگی‌های خاصی بود؛ از مقابل پاسگاه زید به طول پنج کیلومتر آغاز شد و تا هفتم مرداد به مدت 17 روز ادامه یافت.

فرماندهی تیپ 17 قم در عملیات رمضان ابتدا با شهید حسن درویش بود سپس با انجام تغییراتی در تاریخ دوم مرداد و آغاز مرحله چهارم، به شهید مهدی زین الدین واگذار شد و چند ماه بعد تیپ، به لشکر 17 امام علی بن ابی طالب(ع) به فرماندهی این سردار شهید ارتقا یافت.

حدود 13 گردان از استان‌های سمنان، زنجان و قزوین و مِن‌جمله گردان‌های قدس، شهید دلاک، صاحب‌الزمان(عج)، ثارالله، مالک، امام علی(ع) و امام حسن(ع) از شهرستان قم و همچنین سه گردان از ارتش در عملیات رمضان حضور داشتند.

نیروهایی که برای شرکت در عملیات رمضان در منطقه حاضر شده بودند، اغلب نیروهای آموزشی و جدید بودند که در پادگان‌های آموزشی، دوره‌های لازم را دیده بودند؛ لذا طبق برنامه‌ریزی آموزشی، گردان‌ها به منطقه‌ای به نام نخلک در حاشیه رودخانه کارون در حومه اهواز می‌رفتند و آموزش‌های فشرده و بسیار سختی را در گرمای بالای 45 درجه جنوب می‌گذراندند که شامل راهپیمایی در روز و شب، باز آموزی انواع سلاح‌های سبک و نیمه‌سنگین اعم از تیر بار، آر پی جی دوشکا، اجرای میدان تیر و تمرین زندگی در شرایط سخت بود.

رشادت و دلاوری رزمندگان اسلام و جانفشانی و ایثارگری آنان در این عملیات، بازتاب و تاثیرات گسترده‌ای در رسانه‌ها و موضع‌گیری‌های دولت‌های بیگانه داشت.

یاد و خاطره شهدای بزرگوار عملیات رمضان سال 1361 و ایثارگری‌های رزمندگان اسلام در آن عملیات بزرگ را گرامی می‌داریم.


ادامه مطلب

[ سه شنبه 22 تیر 1395  ] [ 4:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ماموریتی که خبر از شهادت می‌داد

 

شهید سید رسول حسینی نقل می کند: "شبی در خواب دیدیم که آقا امام زمان (عج) من را برای انجام ماموریتی انتخاب نمودند و سه بار سفارش کردند که ماموریت را به نحو احسن انجام دهم".

ماموریتی که خبر از شهادت می‌داد

به گزارش دفاع پرس از استان گلستان، روحانی شهید "سید رسول حسینی" از شهدای روحانی استان گلستان است که 23 تیرماه سال 61 و در ماه مبارک رمضان در عملیات رمضان به شهادت رسید، به همین بهانه در سطور زیر زندگینامه پربارش را مرور می کنیم:

  شهید سید رسول حسینی فرزند سیدرضا، سال 1337 در روستای " اوزینه " شهر گرگان، و در خانواده‌ای متدین و معتقد به دنیا آمد. او از طبقه کشاورز بود. دوران ابتدایی را در همان روستا گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گرگان سپری نمود. وی در انجام فرایض دینی بسیار کوشا بود و علاقه‌ی زیادی به تحصیل علوم دینی داشت و همیشه آرزو می کرد، روزی به شهر قم برود و از محضر علمای ارزشمند آن دیار، بهره ببرد. پس از اخذ دیپلم، جهت خدمت سربازی به ساری اعزام شد.

همزمان با اوج گیری مبارزات مردم شهیدپرور علیه رژیم منحوس پهلوی و دستور امام (ره) مبنی بر تخلیه پادگان‌ها، از خدمت سربازی فرار می‌کند و به ندای امام (ره)، لبیک می‌گوید. او فعالانه در تظاهرات و راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد.

بعد از پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی، مجددا خدمتش را در شهرستان بجنورد با عنوان درجه‌داری آغاز کرد و پس از پایان خدمت، از طرف شهردار در شورای آرد و نان مشغول به انجام وظیفه شد.

اما روح انقلابی او آرام و قرار نداشت و می‌خواست نقش موثری در جامعه داشته باشد. وی در سال 1358 ازدواج کرد و بلافاصله بعد از ازدواج به منظور حفظ دستاوردهای انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد.

پس از مدتی در درگیری‌های شهر گنبد، و ترکمن صحرا علیه ضد انقلابیون وارد مبارزه همه جانبه شد. سپس در سال 1359 جهت ادامه تحصیلاتش، به قم هجرت کرد. با شروع جنگ تحمیلی، اثاثیه منزل خود را به بنیاد امور جنگ زدگان اهدا نمود و سپس به گرگان برگشت و از طرف سپاه پاسدارن به مدت 45 روز به جبهه "سر پل ذهاب" رفت.

بعد از پایان این دوره جبهه را ترک گفت و به شهرش بازگشت ولی طاقت دوری از جبهه را نداشت، لذا مجددا به مدت 45 روز دیگر به جبهه اعزام شد. پس از بازگشت از جبهه، این بار، جهت ادامه تحصیل با خانواده به قم عزیمت کرد. مدت یک سال مشغول تحصیل بود که به دلیل فشارهای اقتصادی و تنگی معیشت در آزمون استخدام معلم شرکت کرد و قبول شد. او هم کار می‌کرد و هم درس می‌خواند و شب‌ها تا دیروقت بیدار بود. سرانجام با حمایت و پشتیبانی خانواده‌اش، امر تدریس را رها کرد تا بتواند تحصیلات دینی خود را با فراغ بال بیشتری ادامه دهد.

در خصوص دستورات خودسازی امام اهتمام کامل داشت و اطاعت از ولایت فقیه را بر همگان واجب می‌دانست. در طول سال بیشتر روزها روزه می‌گرفت و بسیار ساده افطار می‌کرد. او حقیقتا خداگونه شده بود و در نماز جماعت نیز شرکت فعال داشت.

شهید سید رسول حسینی نقل می کند: "شبی در خواب دیدیم که آقا امام زمان (عج) من را برای انجام ماموریتی انتخاب نمودند و سه بار سفارش کردند که ماموریت را به نحو احسن انجام دهم".

او همواره عاشق شهادت بود و از مرگ طبیعی وحشت داشت و آرزو می‌کرد که روزی جمال یار، را مشاهده نماید. به همین منظور چندین بار از قم به گرگان سفر کرد تا به جبهه‌های نبرد اعزام شود اما موفق نشد تا اینکه سرانجام در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال 1361 این توفیق نصیب او شد و به جبهه جنوب اعزام گردید و در روز 27 ماه رمضان همان سال در منطقه "شلمچه" به همراه چهار نفر از همسنگرانش با خمپاره 120میلی متری به شهادت رسید.

شهید سید رسول حسینی به همراه برادرزاده گرانقدرش سید مصطفی حسینی دعوت حق را لبیک گفت و از شواهد پیداست که خودش از زمان شهادت خود آگاه بوده است.
 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 22 تیر 1395  ] [ 4:40 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 80 ] [ 81 ] [ 82 ] [ 83 ] [ 84 ] [ 85 ] [ 86 ] [ 87 ] [ 88 ] [ 89 ] [ > ]