دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

شهید سید علی دوامی حکایت عجیبی دارد. به دنیا آمدنش در صبح 21 ماه رمضان و به اوج رسیدنش در عملیات رمضان در شب شهادت مولی متقیان شب قدر این شهید را در خاطره‌ها ثبت کرده است.

 
 

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

 آن روز به بیژن گفتم: من باید از لای در فرمانده ات را ببینم چه شکلیه. آقای مهدوی تقریبا شبیه بیژن به نظرم آمد اما لاغر تر و بلند تر. لباس فرم سپاه هم تنش بود 

 
 

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بفرمایید أملت...
در ضیافت شهدا... 





 

نگارنده : fatehan1 در 1392/5/7 12:38:24

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

نزدیک تانک‌ها که شدیم، دیدیم عراقی‌ها فهمیدند ما داریم به طرفشان می‌رویم. شروع کردند به فرار کردن. آنها با تانک می‌رفتند و ما هم با ماشین‌های ارتشی، روی جاده آسفالت دهلران ،آنها می‌رفتند و ما هم تا ارتفاعات برغازه تعقیبشان کردیم. 


 

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یکی از پیشمرگان کرد گفت:عراق اعلامیه‌ای در روستاها توزیع کرده که در آن آمده بنا به اطلاعات رسیده دیده‌بانی ایرانی در منطقه حضور دارد. خواسته بودند هر کس هر اطلاعاتی از او دارد به نیروهای عراقی گزارش دهد و مژدگانی خوبی بگیرد. 


 

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شادی ارواح طیبه شهدای عملیات رمضان صلوات
رمضان در جبهه ها در اوج گرمای تابستان آن هم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه ای داشت.

افسران -                 شادی ارواح طیبه شهدای عملیات رمضان صلوات

 
   
سال ۶۰، ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای ۵۰ درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می آمدند حکم مسافر را داشتند و کم تر می توانستند یک جا ثابت باشند،بعضی از آن ها در یک منطقه می ماندند و از مسئول یا فرمانده مربوطه مجوز می گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می شدند. روزهای طولانی بالای ۱۶ ساعت، گرمای شدید و سوزان،کار و فعالیت، نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی، شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی از جمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان خللی ایجاد نمی شد. سال ۶۱ ماه مبارک رمضان در تیرماه واقع شد. عملیات رمضان هم در همین ماه انجام گرفت. شب ۱۹ رمضان در حال و هوای خاصی رزمندگان آماده عملیات می شدند. گرمای شدید، باد و توفان شن های روان و از همه مهم تر نبرد با دشمن آن هم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در آن شرایط قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است. در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لب هایشان خشکیده بود. اما به عشق ابا عبدالله الحسین (ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.

راوی: سید ابراهیم یزدی 
 

نگارنده : fatehan1 در 1392/5/7 12:44:0

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:05 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مگر قدرت مُرده...
مردم از شهید قدرت‌الله سرلک می‌گویند

 

 

مادر شهید «اصغر قدرتی» که از همسایگان شهید سرلک بود، می‌گوید: در دوران جنگ همسرم بیمار بود و بچه‌هایم جبهه بودند؛ سهمیه کوپن‌هایمان را نگرفته بودیم؛ وقتی شهید سرلک فهمید به من گفت: مگر قدرت مُرده؟!

 

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، امروز بوی عطری ماندگار در آسمان تهران پیچید، همرزمان و همسایه‌های قدیمی قدرت‌الله هم برای بدرقه او تا گلزار شهدای بهشت زهرا(س) آمده بودند، آنهایی که 30 سال منتظر آمدن این مرد بودند.

 

و امروز در حالی که زمین و آسمان به سوگ شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) نشسته است، پیکر مطهر شهید «قدرت‌الله سرلک» بر شانه‌های مردم حزب‌الله و عاشقان طریق شهادت نشست تا بدرقه کنند این مرد مهربان را تا قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س).

 

آنچه در ادامه می‌آید حاشیه‌های مراسم تشییع پیکر «قدرت‌الله سرلک» است:

 

* پیکر مطهر شهید «قدرت‌الله سرلک» ساعت 10 صبح امروز (8 مرداد ماه) با حضور خانواده، همرزمان و مردم محله جنوب تهران از بوستان شهدای گمنام فلکه سوم خرانه به سمت مسجد علی بن ابیطالب(ع)، مسجد اعزامی شهید سرلک و سپس به سوی قطعه 50 گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تشییع ‌شد.

 

* امروز محله علی‌آباد که در طول هشت سال دفاع مقدس صدها شهید از جمله شهیدان دستواره، تکلو و مداح شهید اصغر قدرتی و ده‌ها جانباز تقدیم انقلاب اسلامی کرده است، حال و هوای دیگری داشت؛ اعلامیه‌هایی که با عکس این شهید 40 ساله روی در و دیوار، مردم را به یک مهمانی در سالروز شهادت مولای متقیان(ع) دعوت می‌کرد.

 

* جوانان و مردم شهید‌پرور این محله، شب گذشته را تا صبح در کنار پیکر محمود به صبح رساندند و شب قدرشان به عطر شهید معطر شده بود.

 

* مردم با سینه‌زنی، عزاداری و مداحی برای حضرت علی‌(ع) و اباعبدالله‌الحسین(ع)، برادران و همسر شهید را همراهی می‌کردند تا این پرستوی مهاجر را بدرقه ‌کنند.

 

* در جمع مشایعت‌کنندگان، پیرمردها و پیرزن‌هایی از همسایه‌ها و اقوام حضور داشتند که روزی شاهد کمک‌‌های این مرد به مردم محروم بودند؛ جوانانی هم بودند که این شهید را نمی‌شناختند اما آن‌ها آمده بودند تا باری دیگر از قدرت‌الله شفاعت بگیرند.

 

* در بین جمعیت، فاطمه باقری از همسایگان شهید سرلک می‌گفت: «شهید سرلک خیلی مرد خوبی بود، آن قدر خوب که خداوند او را گلچین کرد؛ از جایی که او از اقوام پدرم بود، در محله خزانه مستأجر ما بودند؛ با دختر شهید هم سن و سال بودم؛ وقتی شهید سرلک به منزل می‌آمد، بچه‌ها به آغوشش می‌رفتند؛ شهید سرلک دست نوازش بر سر دخترش می‌کشید و پسرش را روی پایش می‌نشاند؛ رابطه ما طوری بود که من همیشه در منزل‌شان بودم؛ چون مانند یک خانواده زندگی می‌کردیم».

 

* هاجر نصیری از اقوام همسر شهید سرلک می‌گوید: «شهید سرلک همیشه مدافع انقلاب بود؛ با کسی هم تعارف نداشت؛ به طور مثال در یکی از مراسم‌ها بحثی درباره انقلاب اسلامی پیش آمد، وقتی شهید سرلک با حرف‌های بیخود فردی مواجه شده بود، از شدت ناراحت از آن مراسم بیرون رفت. او به صله رحم توجه ویژه‌ای داشت، نیازمندان را مراعات می‌کرد، واقعاً نمونه بود».

 

* مادر شهید «اصغر قدرتی» که از همسایگان شهید سرلک بود، می‌گوید: «رفتار او خیلی خوب بود؛ در دوران جنگ همسرم بیمار بود و بچه‌هایم جبهه بودند؛ سهمیه کوپن‌هایمان را نگرفته بودیم؛ وقتی شهید سرلک فهمید به من گفت: مگر قدرت مُرده؟! بروید و کوپن‌هایتان را بیاورید تا سهمیه شما را بگیرم؛ او فقط به فکر خانواده خودش نبود، همه را جزو یک خانواده می‌دانست».

 

* فریبا نصیری هم می‌گوید: «من و زهرا دختر شهید سرلک هم سن و سال بودیم؛ او طوری با فرزندانش رفتار می‌کرد که احساس می‌کردم، زهرا هیچ کمبودی در زندگی به جهت معنوی نداشت. او خیلی زیبا حجاب را به دختر 6 ـ 7 ساله‌اش یاد می‌داد».

 

و این بود گوشه‌ای از صدها خاطره از شهید سرلک که امروز بعد از 30 سال با آمدنش پیامی برای ما دارد و ای کاش بشنویم و عمل کنیم پیامش را...

 


نگارنده : fatehan1 در 1392/5/9 11:27:39

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

از روی ارتفاع، برخی شهرهای عراق به خوبی پیدا بودند. زندگی این مردم با این که در تیررس ما بودند، کاملاً عادی بود؛ چرا که مطمئن بودند ایران با مردم بی‌دفاع شهرها، سرجنگ ندارد. 


 

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

عصر روز جمعه، چریک‌های فدایی در دانشگاه تهران مراسم داشتند. محل تجمع آنها در قسمت بالایی دانشگاه، طرف در شرقی روبه‌روی خیابان طالقانی بود. 


ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:04 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

خاطره از شهید حمزه خسروی
تشیع جنازه شهدای کازرون بود شهید حمزه خسروی کنارقبری خالی نشته وگریه می کرد

 ...رفتم به حمزه گفتم چه چیزی شده حمزه روبه من کرد وگفت من هم یک روزی شهید می شوم وجسدم رادرون همین قبری که اینجاست خاک می کنند من به شوخی به او گفتم بادمجان بم آفت نداره این واقعه گذشت وحمزه شهید شد وهمان طور که خودش گفته بود درهمان قبر در گلزار شهدا به خاک سپرده شد 
راوی :برادر شهید

نگارنده : fatehan1 در 1392/5/9 12:18:16

ادامه مطلب

[ جمعه 26 تیر 1394  ] [ 11:03 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 80 ] [ 81 ] [ 82 ] [ 83 ] [ 84 ] [ 85 ] [ 86 ] [ 87 ] [ 88 ] [ 89 ] [ > ]