وصيت نامه شهيد حميد صالح نژاد |
بسم الله الرحمن الرحيم
شهادت ميدهم به يكتايي پروردگار تبارك و تعالي و اينكه محمد(ص )رسول او و علي (ع) جانشين بحق رسول اكرم(ص) ميباشد.طبق معمول باز ميخواهم به جبهه بروم و گفتم براي چندمين بار وصيتنامه اي بنويسم شايد اين بار فرجي باشد .
داشتم فكر مي كردم كه انسان فقط يكباراست كه خوب به جبهه ميرود و آن وقتي است كه بشهادت ميرسد هر چند سالها كه در جبهه باشد واجر شهيد را هم بگيرد ولي آن يكباراست كه انسان با همه اخلاص پا را به جبهه مي گزارد و فكر ميكنم كه همة آن جبهه رفتنها براي پاكسازي كاملي است براي يك لحظة آخر بوجود ميآيد و من اين مطلب را باماندن در جبهه و حسرت بر رفتن شهيدان براي خودم به اثبات رسانده ام من چه بايد وصييت كنم تا حق تمام مردم را اداء كرده باشم ، الا وصيت بر حفظ اسلام و شناخت فرهنگ آن و دل را با غلطيدن در برنامه هاي مكتب به اطمينان رساندن ، بعضي شما انسانهاي قالبي يكجا ميرويد شمايي كه بندهاي دلتان را با بندهاي دنيا محكم گره كرده ايد و با آرزوهاي پي در پي عمري دراز را براي خود محاسبه كرده ايد و خود را در قالبهاي محكم كرده ايد كه هيچ دردي از اين رنجهاي انسانهاي را درك نمي كنيد و با ربط دادن حفظ اين جبهه ها به ديگران خود را از آن ساقط كرده ايد و گوش خود را گرفته ايد تا نداي پي در پي امام را و گريه هاي درد آلود مادر آن شهيد را و كودكان يتيم را نشنويد .
و چشمهايتان را بسته ايد تا مصيبتهاي مردم را به چشم نبينيد تا خود دركنار همسرانتان آرام بياسائيد .
دگر باز ايستيد كه به قول علي(ع) هيچ چيز اين بندهاي دنيا را از جان شما پاره نمي كند الا در زير دندانهاي مصيبتها .
بعضي ها كمي سستي تن و روح را بشكنيد و هجوم روحي داشته باشيد كه خداوند همه ما را در عشق آزمايش ميكند .
خداوندا تو شاهدي كه حق هيچكس از دوستان و خانواده ام را اداء نكرده ام اي كاش مي توانستم حق ولي فقيه و رهبرم را اداء كنم و اي كاش مي توانستم مفهوم گريه هاي نيمه شب امام را درك كنم ، اي كاش دردي از دردهاي اين مردم معصوم رادرمان كردم و اي كاش مي توانستم حق محبتهاي دوستان را اداء ميكردم .
خدايا هر كدام از اين برادران كه در جبهه به شهادت مي رسيدند مي داني كه خدايا زخمي بر قلبم جا مي گذاشتند تا جائي كه خدايا تقاضاي مرگ مي كردم و تنها وصايا واهداف آنها بود كه مرا آرامش ميبخشيد .
خداوندا ملت ملت ما را آنچنان ايماني عطا كن تا در جريانات پيچيدة اجتماعي فرو نريزد و آن چنان ايماني به مجاهدان همراه با فرهنگ عطا تا انعطافهاي سخت جبهه ها آنها را نلرزاند و رهبر ما را با جوانهاي ما پيوندي آهنين عطا فرما . قسمت از 3 قسمت دارائيم را به همسرم و بقيه را به پدر و مادرم تحويل دهيد و والدينم همسرم را مثل دخترخودشان نگهداري كنند و حتما همسرم در تربيت فرزندم كوشا باشد و اين جريانات در روح و من وتو تاثيري نكند واز فاطمه بودن تو در اين زندگي سخت ما تشكر وقدر داني بسيار مي كنم .
"من ا... التوفيق "
نگارنده : admin در 1391/10/26 11:34:24.
ادامه مطلب
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
دوست دارم با بدنی پارهپاره به دیدار سیدالشهدا(ع) بروم وصیتنامه سردار شهید کاظم نجفی رستگار امیدوارم که خداوند متعال رحمت خود را نصیب بنده گناهکار خود بفرماید و مرا به آرزوی قلبی خود، یعنیشهادت فی سبیلالله برساند که تنها راه نجات خود میدانم و آرزوی دیگرم این است که اگر خداوند شهادت را نصیب بنده گناهکار خود کرد، دوست دارم با بدنی پاره پاره به دیدار الله و ائمه معصومین بهخصوص سیدالشهداـ علیه السّلام ـ بروم. نگارنده : admin در 1391/10/26 11:42:33.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه سردار رشید اسلام مهدی خوش سیرت الا وان الیوم الخمار وعذاالسباق والسبقتالجنه والغایه النار بنام خداوند بزرگ که به بزرگی و وحدانیت خودش بر همه ما منت نهاد و حیات ما در فضای روحانی جمهوری اسلامی ایران مقدر گردانید . خدایا عمری است که بسر من گذشت ولی من نگذشتم و در مدت حیات بارها خودم را دیدم و پسندیدم و تو را ای خدای مهربان فراموش کردم . خدایا هر روز و هر لحظه از حیاتم برکات و رحمت تو از بالا بر من و ما فرود آمد ولی جواب این خوبی ها را من به بدی پاسخ دادم . ای خدای مهربان مدتها بود که غافل و بی خبر از خودم بودم و باز هم تو کرم کردی و مرا به وظیفه خود آشنا کردی و آن زمان بود که تازه فهمیدم که ای وای چه کردم و چگونه به دست خودم فردای خود را به سیاهی و تباه کشاندم و آنجا بود که جبران آنرا بر خود دشوار و سخت دیدم و باز هم لطف تو بدادم رسید و باب توبه و بازگشت را جلوی را هم نمایان کرد چه میگویم نه اینکه نشانم دادی بلکه مرا دعوت نمودی و گفتی اگر برگردی به سوی من نه اینکه میپذیرم تو را بلکه تو را دوست خواهم داشت حال ای خدای مهربانم عاصیم و گمراهم و آلوده ام .... و با همه بی آبرويی خود به سوی تو بر گشتم و واسطه ای ندارم به همه بدی کردم و از خودم رنجاندم و اینک جز لطف و کرم تو واسطه ای را نمی یابم پس ای خدای مهربان مرا پذیرا باش و در دریای رحمت و کرم خود مرا غرق کن تا نجاتم دهی ، خدایا اینک که لحظاتی بیش به عملیات نمانده است بغض گلویم را گرفته و نمی دانم چه اشکی بریزم ، خدایا اشک ندامت و شرمندگی بر گونه ام روان است و در حالی که مقربان صالح در گاهت در این زمانها که لحظه ای وصل است اشک ؟؟؟( شوق وصال محبوب ) می ریزند خدایا فردایم چگونه است ، خدایا روز حساب چه بر من مقدر کرده ای ، خدایا با این آلودگی و رو سیاهی شرم دارم که پیشگاه تو حاضر شوم برای حساب و بازپرسی ، پس ای مهربان ترین مهربانان مرا به کرم خود ببخش و رسوایم مگردان خداوندا اینک که مدت ؟؟؟ سال و اندی از عمر این جهاد مقدس می گذرد بجز قلیلی از دوستان کسی را با خود در سنگر نمیبینم زیرا عده ای به لقای تو آمدند و عده ای بر روی تختهای بیمارستان و منزل بستری هستند و عده ای نیز با توجیهات مختلف خود را به کارهای پشت جبهه مشغول نمودند و درد من از گروه سوم است زیرا شهدا و معلولین با خون خود وفای خود را به امام به اثبات رساندند ولی درد گروه سوم است که دلم را چرکین کرده است . و گویا اصلاً در این دنیا نیستند و فریاد استعدادطلبی انقلاب را از حلقوم امام نمی شنوند ، خدایا تو خودت به کرم خود دلها و گوشهایشان را بیدار و شنوا گردان و توفیت پوشیدن لباس رزم مجاهدانت را به آنان بده پدرم و مادرم و همه اعضاء خانواده مفتخر و خرسند باشید که امروز خداوند به شما افتخار می کند و اگر در طی این راه مقدس خونم بر زمین ریخت و به رود پر خروش شاهدان پیوست پس ؟؟؟ ( خوشا بحال شما ) که خود را با زهرا (س ) همدرد کردید و من هم آنوقت روحم در آرامش است که طوری زندگی کنید که انگار فرزندی به انقلاب تقدیم نکرده اید و همیشه خود را بده کار انقلاب و اسلام و امام بدانید . و از زحمات جان فرسای شما که در حقم نمودید از خداوند برایتان طلب اجر و مغفرت دارم و از برادرانم نیز عاجزانه در خواست دارم که با سلاح تقوی و صبر خادم انقلاب باشند و از مواضع تفرقه دوری کنند و از خواهرانم مسئلت دارم که در کردار و افعال خود به زینب ( س ) اقتداءکنند و در امر جهاد بی تفاوت نباشند. از برادرم محمد نیز کمال تشکر را دارم . و تقاضامندم که هیچ وقت پدر و مادر خود را از مهربانی و حمایت خود بی نصیب مگردان، و از همه دوستانم می خواهم که بندگی خود را به خدا در عمل ثابت کنند و وفاداری خود را به امام و انقلاب تا حد نثار جان خود به اثبات رسانند و کسی سنگ دوستی مرا به سینه نزند جز در لباس جهاد و تقوی ، ای عزیزانی که زیر تا بوت مرا گرفته اید و قدم در گورستان آستانه نهاده اید از عاقبت کسانی که در اطرافتان در زیر زمین پوسیده اند عبرت بگیرید و دلتان را از علايق بر کنید که روزی شما نیز به آنان ملحق خواهید شد . ای قهرمانان انقلاب ، امت اسلامی آستانه از کسانی که خود را در صحنه انقلاب دایه های مهربانتر از مادر می دانند بترسید و حذر کنید . همسرم حلم و برد باری را در خود تقویت کن اگر موفق به این کار شدی هیچ وقت حوادث زندگی از کوره بدر نخواهد کرد در مقابل خطای انسانها حلیم باش و در مقابل کم محبتهاي تو مهربانتر باش قرآن میفرمایید : که از خصوصیات بندگان خوب خدا این است که در زمین با تواضع راه می روند و از خطای انسانهای جاهل با سلامتی گذشت می کنند . ( و عبادالرحمن الذین یعشون علی الارض هونا و اذا خاطههم الجاهلون قالواسلاما ) فرقان همسرم اگر می خواهی خدا از تو راضی باشد باید در راهش حرفها و طعنه ها و ملایمتها را به جان خریدار باشی و در این راه از خود خدا کمک بخواه و بدان که انسانی سر نوشتی دارد که هیچ چیز نمی تواند آن را تغییر دهد . و اگر فرزندی خداوند نصیبمان کرد خوب از او مواظبت کن و او را اهل قرآن و مومن و مجاهد پرورش بده حال اگر پسر شد در سنگر نبرد و اگر دختر شد در سنگر عفاف و صبر ، و اگر تقدیر بر رفتن من از این دنیا باشد . در تنهای خود تکیه بر خدا کن و طوری زندگی کن که خداوند را از خود راضی کنی . واسلام نگارنده : admin در 1391/10/27 11:06:47.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصيت نامه شهيده مريم فرهانيان بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين نگارنده : admin در 1391/10/27 12:00:21.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه شهیده نسرین افضل " ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله ... " شهادت بالاترین درجه ای است که یک انسان میتواند به آن برسد وبا خونش پیامی میدهد به بازماندگان راهش . نگارنده : admin در 1391/11/02 12:02:53.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
من از آن عده روشنفکر جاهل که مردم را از اوضاع درونی مملکت دور می سازند متنفرم و شکایت آن ها را در پیشگاه باریتعالی خواهم برد.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه جاوید الاثر علی اکبر اینانلو شهید بسیجی ˈعلی اکبر اینانلوˈ متولد سال 1343 که در جبهه های غرب کشور حضوری فعال داشته است، پس از چهار ماه حضور در جبهه و در دومین مرحله اعزام در 22 فروردین سال 62 جاوید الاثر شد. پیکر پاک شهید علی اکبر اینانلو بعد از 29 سال همزمان با سالروز شهادت حضرت جواد الائمه در شهر کرج تشییع شد. شهید بسیجی ˈعلی اکبر اینانلوˈ متولد سال 1343 که در جبهه های غرب کشور حضوری فعال داشته است، پس از چهار ماه حضور در جبهه و در دومین مرحله اعزام به این مناطق، در 22 فروردین سال 62 جاوید الاثر شد. پیکر پاک این شهید در آخرین عملیات تفحص در این منطقه پیدا شد. نگارنده : admin در 1391/11/07 11:43:55.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:57 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی سردار سرلشکر پاسدار شهید دکتر مجید بقایی معتقد بود که گروه گرایی برای انسان تعصب و عجز فکری بوجود میآورد و میگفت: شما فقط ببینید حضرت امام خمینی(ره) چه میگوید، از آن تبعیت کنید. وصیت نامه نگارنده : admin در 1391/11/09 09:53:40.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه شهید علی قمی کردی بسم الله الرحمن الرحیم با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی و با درود به روان پاک شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ،بخصوص شهدای مظلوم و گمنام کردستان ،با لا خص شهید مظلوم بروجردی و شهید ناصر کاظمی و شهید گنجی زاده ،قبل از هز چیز از برادران یا خواهرانی که وصیت نامه حقیر را می خوانند عاجزانه تقاضا دارم که از خداوند متعال درخواست آمرزش گناهانم را بنمایند . نگارنده : admin در 1391/11/25 08:46:04.
[ دوشنبه 18 مرداد 1395 ] [ 3:56 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
وصیت نامه شهید علم الهدی به خواهرش شاندل Shandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم میگوید : «انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی میکند» نگارنده : admin در 1391/11/25 08:49:45.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
انا لله و انا الیه راجعون
ستایش خدای عزوجل را که مرا از امت محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و شیعه علی ـ علیه السّلام ـ قرار داد و سپاس خدای را که با آوردن حق از ظلمت به روشنایی و از طاغوت نجاتم داد و مرا از کوچکترین خدمتگزاران به اسلام و انقلاب اسلامی قرار داد
من راهم را آگاهانه انتخاب کردم و اگر وقتم را شبانهروز در اختیار این انقلاب گذاشتم، چون خود را بدهکار انقلاب و اسلام میدانم و انقلاب اسلامی گردن بنده حق زیادی داشت که امیدوارم توانسته باشم جزء کوچکی از آن را انجام داده باشم و مورد رضایت خداوند بوده باشد.
پدر و مادر و همسر و برادران و خواهران و آشنایانم مرا ببخشند و حلالم کنند و اگر نتوانستم حقی که بر گردن من داشتند ادا کنم، عذر میخواهم برای پدر و مادر و خواهران و برادرانم از خداوند طلب صبر مینمایم و امیدوارم تقوا را پیشه خود قرار دهند.
از همسرم عذر میخواهم که نتوانستم حقش را ادا کنم و چه بسا او را اذیت فراوان کردم و از خداوند طلب اجر و رحمت برای او میکنم که در مدت زندگی صبر زیاد به خاطر خداوند انجام داد و رنجهای فراوان کشید.
از تمام اقوام و آشنایان و دوستان طلب حلالیت و التماس دعا دارم؛ به علت وضعیت جنگ مدت سه سال که در جبهه بودم، نتوانستم امر واجب خدا یعنی روزه را انجام بدهم. همچنین در رابطه با خرید خانه به مبلغ 223هزار تومان از علی تاجیک و 65 هزار تومان از حسین کاوکدو و 10 هزار تومان از حاج محمد علی دولابی قرض کردم و مبلغ 30 هزار تومان از همسرم که خانه برای همسرم است و موتورم را برای جبهه در نظر گرفتم.
والسلام
کاظم نجفی رستگار
ساعت 9 شب مورخ 3 اسفند 1362
شرق بصره(جفیر)
ادامه مطلب
آگاه باشید امروز آمادگی و آماده شدن است و فردا هنگام سبقت و پیشی گرفتن ، بهشت جایزه پرندگان مسابقه و پایان کار ( عقب ماندگان مسابقه ) دوزخ می باشد . ( نهج البلاغه خ؟؟؟)
وعده ملاقات ما در قیامت
گناه کار جبهه ها مهدی خوش سیرت
ادامه مطلب
وصيتم را با نام خدا، اين بزرگترين بزرگترها، آن يگانه مطلق، اين فريادرس مستضعفان، اين در هم كوبنده كاخ ستمگران و يزيديان، اين منجي حق و عدالت، اين فرستاده ي قرآن، اين شنونده غم ها، اين مشكل گشاي دردها و ... شروع مي كنم.
اول از هر چيز از انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني به اندازه فهم خودم و وظايفم كه بر دوش دارم بگويم، انقلابي كه با دادن خون هزاران شهيد و هزاران معلول به اولين مرحله پيروزي خود رسيد. انقلابي كه در آن مردم، اسلام را، اين كامل ترين دين را مبناي كار خود قرار دادند و از آن الهام گرفتند و وحدتي را كه به دست آورده بودند، با توجه به دين اسلام و رهبري قاطع امام آن را حفظ كردند.
قدر اين رهبر را بدانيد و همواره پشت سر او باشيد. از امام پيروي كنيد. به پيام ها و فرمان ها و دستوارت اسلامي امام توجه كنيد و سعي كنيد از هر كلمه امام درس بگيريد.
امام را تنها نگذاريد. اين هواي نفسي را كه امام از آن صحبت و سعي مي كند آن را از وجود ما بزدايد، شما هم سعي كنيد كه در اين راه موفق شويد. سعي كنيد خود را بشناسيد كه اگر خود را بشناسيد خدا را شناخته ايد. در هيچ كاري خدا را از ياد نبريد. و همواره به ياد خدا باشيد و با هم به مهرباني رفتار كنيد.
امام زمان را از ياد نبريد. همواره به فكر امام زمان باشيد. همواره در راه اسلام باشيد و براي تحقق بخشيدن به آرمان اسلام بكوشيد و به قدرت الهي توجه داشته باشيد كه بالاتر و با عظمت تر از تمام قدرت هاست. هيچ وقت قدرت خدا را از ياد نبريد و سعي كنيد كه هر چه بهتر تزكيه نفس كنيد. چيزي را كه امام اينقدر درباره اش تكيه مي كنندكه تزكيه نفس كنيد. و در بين خطراتي كه ما را تهديد مي كنند هيچ خطري بالاتر از اين نفس نيست كه گاه انسان را به انحراف مي كشاند و خود انسان متوجه نمي شود.
قرآن بخوانيد زيرا قرآن تمام دستورات زندگي را به شما مي گويد. نهج البلاغه و صحيفه سجاديه هم همينطور.
مادر! اگر من سعادت شهادت را داشتم و شهيد شدم، اصلاناراحت نباش. ما همه امانت هستيم و همه ما از دنيا مي رويم، زيرا اين دنيا آزمايشگاهي است كه خداوند بندگان خود را در آن، مورد آزمايش قرار مي دهد. اين ما هستيم كه بايد سعي كنيم و از اين امتحان كه بالاترين امتحان هاست سربلند بيرون بياييم و در قيامت پيش خدا سرافكنده نباشيم.
يادم هست كه در آخرين جلسه گفتگويي كه با برادر شهيدم داشتم، درباره معاد برايم صحبت مي كرد و مي گفت در فكر آخرت باشيد و بعد از اين جلسه بود كه مقام شهادت را به دست آورد. از صميم قلب به او تبريك مي گويم و از خدا مي خواهم صداقتي همانند شهيدان به من عطا كند و سعادت اين را بدهد كه تنها و تنها در راه او قدم برداريم و براي رضاي او كار كنيم.
شهيد كسي است كه به آخرين مرحله كمال خود رسيده است و راهش را با آگاهي، ايمان و خلوص مي پيمايد و هميشه پيروز و جاويد است.
به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد و بدانيم تنها در اين صورت در دنيا و آخرت موفق مي شويم كه با همديگر صميمي باشيم و با دشمن مقابله كنيم. چه دشمناني كه در درون ما هستند و چه دشمنان بيروني. من هم مانند برادر شهيدم (مهدي) هر چه يادم آمد نوشتم و اگر در گفتارم اشتباهي هست، به بزرگي خودتان ببخشيد .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
مریم فرهانیان
ادامه مطلب
" یا ایتها الفس مطمئنه " ارجعی الی ربک راضیه المرضیه ، فدلی فی عبادی وادخلی جنتّی ."
ای نفس قدسی ودل آرام (بیاد خدا) . امروز بحضور پروردگارت بازآی که توخشنود ( به نعمتهای ابدی او ) واو راضی او تواست . باز آی ودرصف بندگان خاص من درآی . ودربهشت من داخل شو .
پروردگارا !سپاس که ما را در مبارزه با طاغوت و براندازی رژیم کفر پیشه و وابسته به شیطان بزرگ ، آمریکای جهانخوار یاری فرمودی و به ما رهبری آگاه و پرتوان ارمغان نمودی تا ما را از تاریکها و ظلم رهانید وبا ایجاد وحدت درمیان مردم مسلمان و شهید پرور نظام جمهوری اسلامی رادر این سرزمین مقدس بنا نهاد .
خداوندا!به ما توفیق عبادت و اطاعت عنایت فرموده و ما را از شر هوای نفس محفوظ بدار.
بارخدایا !به ما یاری کن تا با اسلام راستین آشنایی پیدا کرده و در عمل به تعالیم آن بکوشیم.
ایزدا ! ما را درکسب علم و ترویج فرهنگ قرآن و اسلام در مدارسمان یاری و موفق دار .
الها !بما قدرتی عنایت کن که پرچم لا اله الا الله را برسراسر جهان به اهتزاز درآوریم.
خداوندا !کشور اسلامی ما را از کشورهای تجاورز گر و سلطه طلب بی نیاز دار.
بارالها !اخلاق اسلامی ، آداب و عادات قرآنی را بر کشور عزیزمان ایران و مدارسمان حاکم بگردان.
بارایزدا !به رهبر کبیرمان امام خمینی عمرو توفیق بیشتر عنایت دار تا با رهنمودهایش مسلمین ومستضعفین جهان به استقلال و آزادی واقعی دست یابند .
خداوندا ! ایرانو اسلام را از شر کفار و منافقین و حیله های زورمداران شرق و غرب و نوکرانشان بدور داشته ، رزمندگانمان را درجبهه های حق علیه باطل پرتوان و پیروزبدار.
کریما !ما را در صدور انقلاب خونبارمان به جهان ، توان ده و آنرا تا انقلاب مهدی (عج) استوار بدار .
همسرم بدان که من نسرین کسی که تو را دوست دارد ، شهادت را هم بسیار دوست می دارم چون خدای خودرا در آن زمان پیدا می کنم .
از تو می خواهم اگر می خواهی فردی خداگونه باشی ودرس دهنده ، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خودرا با خدای خویش بیشتر کنی و همینطور معلّمی باشی جدّی .
ادامه مطلب
شهید فیروز سرتیب نیا فرمانده گردان کمیل از تیپ ۵۷ حضرت ابوالفضل بود که برادرش حجت الله نیز مدتی معاون این گردان بود. برادران سرتیب نیا هر دو به شهادت رسیدند. آنچه میخوانید وصیتی است به جا مانده ازشهید فیروز سرتیب نیا که به تاریخ ۲۵ دی ۱۳۶۵ مزد خود را از خدای خویش گرفت و برای همیشه جاودانه شد.
ادامه مطلب
وصیت نامه
بسم الله الرحمن الرحیم
به کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده نگویی بلکه آنها زنده اند و این واقعیت را شما درک نمی کنید.
با سلام و درود بیکران بر حضرت مهدی(عج) و نائب برحقش حضرت امام خمینی و سلام بر شهدای اسلام از صدر اسلام تا امروز و با درود بر مهاجران راه حق و حقیقت وصیت نامه خود را آغاز می کنم.
ابتدا سخن با پدر و مادرم
پدر و مادر گرامی از شما می خواهم که مرا ببخشید و از شما می خواهم که بر سر قبر من گریه نکرده و عزاداری نکنید.پدر و مادرم از شما تشکر می کنم که چه رنج هایی متحمل شده اید و الان که به جبهه آمده ام ودر راه خدا می خواهم بجنگم و اگر شهادت نصیب ما شود که بهتر و از شما برادران و خواهران می خواهم که دنباله رو خط امام باشید و حافظ خون شهدا.
شهید شمع محفل تاریخ است.شهادت مرگ سرخ محمد و آل علی است و شهید یعنی شاهد.شهید هرگز نمیمیرد و شهید زنده است و خون شهید به زمین نمیریزد،و خون شهید قطره قطره بلکه هزاران قطره بلکه به دریای بیکران خون تبدیل شود و بر پیکر اجتماع وارد می گردد.
والسلام
علی اکبر اینانلو
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود و دعا بر امام و امت امامی که ما باید با تلاش و جهاد و ایثار و شهادتمان رهبری و امامت جهانیشان را عینیت بخشیم و جهانی، انقلابی و اسلامی بسازیم. انقلاب خونین مان سنگر به سنگر کفر جهانی را عقب نشانده و این بار با رحمت خدایی «جنگ» مقدمه ای شده برای تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی «انشاالله» و بدانید که این موضع، ایثار می خواهد و خون، که پیامدش نصر الهی است که پیروزی اسلام در اثر رنج و سعی و کوشش و زجر و ناراحتی و خون دادن است.
بله ما هم می جنگیم و تن به هیچ گونه سازش نمی دهیم و با شعار همیشگی مان یا فتح یا شهادت می جنگیم و بر سیاست « نه شرقی نه غربی» سر سختانه پا می فشاریم چون معتقد به خداییم. برادران و خواهران هیچگونه اندوه و حزنی به دل راه ندهید چون میدان آزمایش است و زمان امتحان و شما بی تردید، اگر مومن باشید و از رهبر عصاره مکتب بیاموزیم که چون کوه استوار در مقابل دشمن و چون کاه در مقابل خدا و ما هم در مقابل مصائب باید همچون کوه باشیم. خدا یا، معبودم، ای آنکه همه چیزم به توست؛ ای آنکه در کاغذ نمی گنجی و نه با قلم وصف می شوی،
آنچنان تار و پودم آغشته به گناه است که فعلا یارای صحبت ندارم و هر وقت می خواهم زبان گشایم، شرمنده ام.
با این وضع رحمی بر من کن. و مرا بخش. می دانم که بخشنده ای و مهربان، بار ها فکر کرده ام با خودم و در نهایت به این نتیجه رسیده ام که فقط در لباس شهید می توانم در درگاهت حضور یابم، به جز این هرگز، که شرمنده ام و رسوا.
خدایا! شاکرم از این که تا این هدایتم کردی. خدایا اگر قدمی در راهت بر داشتم، از من بپذیر. معبودم می دانم که چیستی ولی در دل خانواده مان صبری وافر بگذار که می دانم بدون این مساله تحمل چنین مساله ای را ندارند. خدایا ملتمسانه می گویم و بارها گفته ام که جگر گوشه امت – امام عزیز – خمینی کبیر را تا ظهور حضرت مهدی (عج) برای امت نگهدار.
خدایا! به خوبی می دانم و برایم ملموس است که بهترین ها را به سویت می کشی و حجابشان را می دری و من این را در خود نمی بینم ولی شاید دگرگونی در درونم چنین فیضی را نصیبم کرد.
خدایا دیگر دعایم سلامتی مجروحین و صبر به معلولین می باشد.
و اما خانواده عزیز و پدر و مادر خوبم که خیلی عذابتان دادم و همیشه به شما می گفتم برای اسلام می خواهم خدمت کنم و شما بنا به علایق می گفتید که بالاخره از دست ما می روی و این کار را نکن و همیشه به شما می گفتم و آخرین بار هم می گویم که من و ما و شما همه از کس دیگریم و هر وقت امانت را بخواهد پس می گیرد و کسی را دخل و تصرفی در آن نیست.
به هر جهت نمی دانم می پذیرید یا نه ولی انشاالله می پذیرید و مرا حتما می بخشید و حتما بر زبان می آورید که تو را بخشیدم.
خدا به شما صبری دهد و صبور باشید که درجه انسان صبور و صابر، بسیار بالاست مادر، اگر صبر کردی فاطمه الزهرا (س) به تو مرحبا می گوید و ملائک تو را دلداری می دهند.
و اما برادرم حمید! در همین راه که هستی به جمهوری اسلامی خدمت و پایه های جمهوری را محکم بگردان که خدا یاری و هدایتت می کند و اصلا به این دنیای پست و بی ارزش دل مبند که فقط اسباب آزمایش است و امتحان.
و برادر و خواهرم! شما هم قدر جمهوری اسلامی را بدانید که نعمت بزرگی است و کوچکترین کفران نعمت محاکمه دارد. و جدا همیشه به فکر اسلام باشید انشاالله و همگی شما مرا ببخشید و التماس دعا دارم.
و اما دوستان خوبم! برادران و خواهران! شما هم از من رنجیدگی دارید. از شما می خواهم که مرا ببخشید و اگر بدی کرده ام از من بگذرید. تذکرم این است که امام را رها نکنید.
و از کلیه اقوام، دوستان طلب بخشش می کنم و امیدوارم که اگر بدی کرده ام ببخشید. حتما برایم دعا کنید. حتما دعا برای امام و برای من و برای مومنین را فراموش نکنید.
والسلام
بنده حقیر و ذلیل – خدمتگذار اسلام اگر خدا بخواهد
التماس دعا
شوش دانیال – ۳۰/۲/۶۰
مجید بقایی
ادامه مطلب
در دعاها و نیایشهایتان و در مجالسی که روضه ابا عبد الله (ع) خوانده می شود و شما به یاد مظلومیت و غریبی سید الشهدا اشک می یریزید و دلتان می شکند ،خدا را به مظلومیت و غریبی حسین (ع) قسمش بدهید که گناهان مرا ببخشد و از سر تقصیراتم بگذرد .
اما بعد ،هر کس از من طلب دارد قرضم را ادا کنید و هر کس هم از من طلب دارد ،مدیون می باشد که اظهار نکند .
از کلیه رزمندگان کردستان که با جیره خواران شرق و غرب می رزمند تقاضا دارم که با مردم ،رئوف و مهربان باشند و از کلیه برادرانی که مدتی در منطقه کردستان بودند و تجربه ای کسب کرده اند تقاضا مندم که همچون شهید بروجردی ها و کاظمی ها که چون کوه در کردستان با تمام کمبود ها و نارساییها و سختیها و مشکلات ساختند و تا آخرین نفسهایشان در این منطقه محروم ماندند و شهید شدند ،تا از بین بردن آخرین نفر ضد انقلاب در منطقه بمانند و خدمت به این منطقه محروم بنمایند .
مردم را از یوغ ستم این جنایات پیشگان آزاد نمایید .
اگر جنازه ام پیدا شد در بهشت زهرا دفن کنید و هر گاه بر سر مزارم برای فاتحه خوانی آمدید روضه ابا عبد الله بخوانید تا به خاطر اشکهایی که به یاد مظلومیت حسین (ع) ریخته می شود .خدا از سر تقصیراتم در گذرد .
و السلام علی قمی کردی
ادامه مطلب
خواهر عزیز، صدیقه
پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو میکنم.
چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنیم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم ناچار برای اولین بار قلم بدست گرفتم و با شما حرف میزنم.
ساعتی پیش داشتم مطالعه میکردم به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه این ساعات فکر را که در آستانه شروع سال جدید بود برایتان بنویسم.
شاندل Shandel متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم میگوید :
«انسان این عصر زندگی را وقف تهیه وسایل زندگی میکند»
ما زندگی را در رنج میگذرانیم تا راحتی و آرامش ایجاد کنیم، تمامی عمر میرویم به این امید که لحظاتی بنشینیم، تمام عمر زحمت میکشیم تا استراحت کنیم و البته عمر میگذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمیکنیم و نمییابیم. زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین میشود.
نیازهای کاذب و مصنوعی که دائماً در آدم بوجود میآورند بوسیله تبلیغات است تلویزیون را روشن میکنید و بعد از دو ساعت خاموش میکنید به خودتان نگاه میکنید، میبینید هفت هشت احتیاج خرید تازه بوجود آمده که قبلاً لازم نداشتید، قبلاً مثلاً با خاکستر دیگ را میشستید امروز حتماً باید پودر... بخرید.
بوردا میخرید زن روز میخرید نگاه میکنید در فکر تهیه لباسها و مدلهای آن میافتید استعمار فرهنگی و فرهنگ زدایی از طریق تقلید تشبه رقابت مصرفهای مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد(ص) که من یتشبه یقوم فهو منه که از کلمه شبیه استفاده شده (پی میبریم) اگر زندگیمان مثل اروپاییها شد اگر وضع لباسهامان مثل مدلهای ارائه داده شده زن روز و بوردا و خانم... شد خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه به سوی او شدن میل کردهایم.
یکنواختی و قالبی شدن انسانها در جوامع گوناگون و مخصوصاً در ملت ما که مرتباً بوسیله برنامههای فرهنگیمان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده میشود همه در قالبهای ماشینیسم بخاطر بالابردن مصرف جهانی مخصوصاً جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل میکند. غارت اصالتها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هرچه کمتر و تولید هرچه بیشتر بوسیله عوامل آموزشی دگرگون میشود. چرا که اروپای صنعتی میبایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست خر خوبی تربیت کرده باشد و...
ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز میکند و سپس از یک خصیصه پاک و اصیل خدایی که برسم امانت به انسان داده شده استفاده میکند و آن تنوع که شکل تکامل است.
ما میبینیم (همراه با درد) که تمام فلسفهها و مذهبها و ایدهآلها و عشقها و خواستهها و... خلاصه شده در این : اصالت مال زندگی مادی است بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد هدف رفاه است پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش زندگی
داستان شازده کوچولو را خواندهاید؟
آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟
برای رسیدن به ایدهآلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار، او (الله)؟ نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن
یک دور، باطل دور حماقت کار. استراحت. خوردن. خوابیدن همین و بس!!! بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست، مثال میزنم، آیا وقتی مثلاً به خواستگاری میروید چه میپرسید، میپرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟
چه مقدار قرآن را درک کردهاید؟ چه مقدار در تاریخ و اعتقاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است و... هرگز!
درست همانگونه میاندیشیم و همانگونه انتخاب میکنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزشهامان بستهبندی شده از غرب میآید، اما خود نمیدانیم و نمیفهمیم و خیال میکنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است در صورتیکه اندیشهای که قرآن به ما میخواهد بدهد درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است.
و اصلاً اندیشه تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزشها و معیارها و طرز تفکرها و برداشتها و چنین شناختی است نسبت به زندگی حیات وسایل مادی نیازها خواستها ایدهآلها و...
و ما تمام تلاشمان و ناراحتیهامان و رنجها و حتی نوع احساسهامان در اینست که بهتر زندگی کنیم بجای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلاً چرا زندگی میکنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم، از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات، و تمام نیروهای خلاق و نبوغهای سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله گذاشته تا خود را به پشت بام برساند اما همینکه پا روی پلکان اول گذاشت آنقدر راجع به خود پله فکر کند سوراخ سمبههای آن، رنگ آن و... که لحظهای خواهد رسید و گریبان مرگ او را فرا گرفت و هنوز در فکر اینست که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا... کند و در نتیجه عمر تمام میشود و خود را به پشت بام نرسانده.
ادامه مطلب