دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

وصيتنامه شهيد ابراهیم خباز
مادر عزيز! بيدار باش كه شهادت من، تو را از هدف باز نايستاند... زينب وار، كوله بار مصيبت را بر دوش بكش و رسالت شهيدان را به هر كوي و برزن بانگ بزن و برسان

 

بسم الله الرحمن الرحيم

... به نام او، به نام خدايي كه از اوييم، براي اوييم، هستيم براي اوست، رفتنم براي اوست و بازگشتم به سوي اوست... بار ديگر طاق نصرت حقوق بشر را با استخوانهاي شكسته و اندام آذين بستند، آن گاه سقف شب را شكافتند بر اين اميد كه نور را در زير آوارهاي سنگين سياهي و ظلمت بشكنند؛ اما ستاره هاي آسمان سرخ شهادت، شهاب وار، جوشن شب را دريدند و تا فتح كامل دروازه هاي صبح ركاب زدند و به لقاءالله پيوستند و همچنان در سراشيبي و فراز تاريخ زندگي ملل مختلف به لقاءاله مي پيوندد. اين چنين توطئه هاي جهان خواران بين المللي، براي نابودي، اميد و جرقه اي كه در اين آسمان سياه زندگي مستضعف اندر رنج نگه داشته شده، پيدا شده است، آغاز مي شود؛ اما ديري نمي گذرد كه اين جرقه فتيله را در عرض چند ماه  مي پيمايد و به انبار باروت خشم انسانهاي خسته از سلطه بيگانگان مي رسد و انفجار آغاز مي شود... انفجاري كه شراره هاي آتش آن، دامان خصم را گرفته مي رود تا دودمان پليد بعث و بعثيان را در هم پيچد...

مادر عزيز!
بيدار باش كه شهادت من، تو را از هدف باز نايستاند... زينب وار، كوله بار مصيبت را بر دوش بكش و رسالت شهيدان را به هر كوي و برزن بانگ بزن و برسان 
و تو پدرم! ثابت قدم و استوار پيش برو و گمان مبر كه شهيدان مرده اند كه شهيد شاهد است و جاودانه، شاهدي بر ظلم ابرقدرتها كه هر روزه بر مردم سرخپوست آمريكايي، سياه پوستان آفريقايي، عرب مستضعف، مسلمانان در ضعف نگه داشته شده و ستمديده فلسطين مي رود، است و شما خواهرم! تو در تمام سختيها و مشكلات راهگشاي من بودي؛ از تو مي خواهم كه زينب وار با ناملايمات دست و پنجه نرم كني و شما اي برادرانم! از شما مي خواهم كه صبر داشته باشيد و اميدوارم كه همگي بر خط اسلام و پيرو ولايت فقيه باشيد. در شهادتم گريه نكنيد كه نشانه سستي و ضعف است و دشمن شادكن است. شاد باشيدكه من با عروس زيباي شهادت ازدواج كرده ام و به آرزوي ديرينه خود رسيده ام. اميدوارم كه خداوند اين قرباني را از ما قبول كند.

والسلام

ابراهيم خباز 6/4/1362


درباره شهید

شهید: ابراهیم خباز
نام پدر: مسلم
عضویت: بسیج
تاریخ و محل تولد: 1345- خرامه

تاریخ و محل شهادت: 6/6/1362- جبهه زبیدات
آرامگاه: گلزار شهدای امامزاده اسحاق(ع) خرامه
 

شهادت حضور عاشقانه، عارفانه، آگاهانه و مخلصانه كساني است كه خداوند آنها را براي شهادت و كشته شدن در راهش خلق كرده و چه زيباست اين حضور و چه عاشقانه است اين وصال.

شهيد ابراهيم خباز، در خانه اي محقر و مستضعف به دنيا آمد. در تمام دوران كودكي و مقاطع تحصيلي كه تا سال دوم دبيرستان ادامه داشت در خرامه زندگي مي كرد و در حين تحصيل در ايام فراغت از درس و فصل تعطيلي به كارگري و دامداري مي پرداخت. در سال دوم دبيرستان بود كه براي اولين بار به جبهه رفت و در تاريخ30/11/1361در جبهه جنوب با تركش خمپاره مجروح شد و مدتي در يكي از بيمارستانهاي اصفهان بستري بود. پس از بهبودي نسبي، براي ديدن خانواده به خرامه آمد و پس از چند روز سريعا به جبهه برگشت. اين بار وعده اي داشت كه نمي توانست، بماند. با آن كه مجروح بود؛ بلي، وعده اي داشت؛ وعده وصال با معشوق؛ آري، براي بار دوم عازم جبهه شد و سرانجام در تاريخ 5/6/1362 ساعت 5/9 شب در جبهه زبيدات به وصال معشوق رسيد.

ابراهيم، جوانمردي بزرگ، مهربان، با صداقت و متواضع بود و خانواده و دوستاني كه با ايشان در تماس بودند، صفا و صميميت و شادابي ايشان در برخوردهايش را هرگز فراموش نخواهند كرد. ايشان، انساني معتقد و بسيار فعال در مراسم مذهبي بود و در تنهايي به راز و نياز با خدا مي پرداخت.

ايشان خانواده را به دوري از انحراف و نيكي به مردم و راه سالم و صداقت سفارش مي كردند. به جبهه و جنگ علاقه زيادي داشت و مي گفت: اين مأموريتي از جانب خداوند است و خداوند اين سعادت را نصيب من كرده است و من قدم در آن راه گذاشتم. در آخرين اعزامش خوشحال تر از دفعات قبل به جبهه رفت و اين شوق وصالي بود كه ايشان را به وجد آورده بود و او سرانجام به وسيله تركش كه به گردن وي اصابت كرده بود به شهادت رسيد.

 


نگارنده : fatehan1 در 1392/5/20 10:53:46

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:50 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیتنامه شهید بشير قنبري
شبهاي جمعه سنگر مرشد و مراد شيراز، دستغيب عزيز را ترك نكنيد و هر شب جمعه برايم طلب آمرزش و مغفرت كنيد. شكيبايي پيشه كنيد تا دشمن از اين هم كه هست ناراحت تر شود

بسم رب الشهداء و الصديقين

با سلام به رهبر انقلاب، به فرمانده همرزم مهدي، به تمام شهدا از صدر اسلام تاكنون، به تمامي  خانواده هاي شهدا كه با صبرشان مشت بر دهان دشمن مي كوبند و با سلام به تمامي رزمندگان، جهادگران و تمامي كساني كه پشت جبهه ها با مال و منال و قلم خود عليه دشمن اصلي ما مي رزمند. پدر و مادرم خواهر و برادرم! چه بسيار لحظاتي را كه با شما در كمال لذت گذراندم، چه بسيار اوقاتي را در كمال(خوشي) با هم بوديم ولي چه كنم كه لذت با سربازان مهدي بودن حتي قابل قياس با لذت بودن با شما نيست، چه بسيار ناراحتي هايي كه در جوار شما بودم و با هم بر آن مصائب صبر كرديم، ولي قابل تحمل برايم نيست كه از ياران مهدي دور باشم و قدرت آن را ندارم كه صبور باشم در اين دوري.
والدين عزيزم! اميدوارم كه در اين راه محكم و پر صلابت و پايدار چونان سنگ خارا باشيد و در عبادت به حضرت علي(ع) اقتداكنيد.
مادرم!
از تو مي خواهم كه مانند شير زن صدر اسلام كه وقتي سر فرزندش را از جبهه نبرد برايش آوردند، سر را به طرف ميدان پرت كرد و گفت چيزي را كه در راه خدا داده ام، پس نمي گيرم. همانند او باش و اگر جسدم به دست شما نرسيد هيچ ناراحت نشويد و صبوري پيشه كنيد كه(ان الله مع الصابرين) از شما خواهانم كه بسيار برايم آمرزش بخواهيد، شبهاي جمعه سنگر مرشد و مراد شيراز، دستغيب عزيز را ترك نكنيد و هر شب جمعه برايم طلب آمرزش و مغفرت كنيد. شكيبايي پيشه كنيد تا دشمن از اين هم كه هست ناراحت تر شود.

مادرم!  
مادراني را براي خودت ملاك قرار ده كه تا به حال شش شهيد داده اند و خم به ابر و نياورده اند. حضرت زينب(س) را مقتدا قرار بده كه غم پدر و مادر و برادران(حسنين)، پسران برادر و باقي مصائبي را كه در اسارت برايش پيش آمد به نحو احسن تحمل كرد... و اين را بدانيد اگر خداوند اين سعادت را به من عطا كند شما نيز از اين سعادت بهره مند مي شويد. برايم بسيار دعا كنيد، اميدوارم شهادت فرزند، ايمانتان را صد چندان  قوي تر كند. به مردان اين پيام را مي دهم كه مردان ما چون حضرت زين العابدين(ع) پس از شهادت پدر رعايت اسلام كنند و زنان ما چون حضرت زينب(س).                                   

والسلام

بشير قنبري


درباره شهید

شهید: بشیر قنبری
نام پدر: قربانعلی
عضویت: پاسدار وظیفه

تاریخ و محل تولد: 1344- خرامه
تاریخ و محل شهادت: 14/12/1364 
– اروندرود- خور عبدالله
آرامگاه: جاویدالاثر 

شهيد بشير قنبري در خانواده اي مذهبي متولد شد، در كودكي به اتفاق خانواده به شيراز رفت و تحصيلات ابتدايي خود را در شيراز آغاز كرد و مقطع ابتدايي را هم بلافاصله با موفقيت پشت سرگذاشت. شهيد قنبري پيوسته قبل و بعد از انقلاب در راهپيمايي ها و تظاهرات ها شركت مي نمود. ضمن تحصيل، اوقات فراغت خود را با پيوستن به تيم فوتبال برق شيراز مي گذراند. با شروع جنگ تحميلي در سال سوم و چهارم دبيرستان به مدت هفت ماه به جبهه اعزام شد و پس از اخذ ديپلم به عنوان پاسدار وظيفه به ماهشهر اعزام گرديد و در تيپ كوثر به خدمت مشغول شد كه پس از مدتي خدمت در يكي از ماموريت هاي شناسايي سكوي «البكر» در حالي كه به اتفاق پنج قايق ديگر رزمندگان اسلام از ماموريت باز مي گشتند توسط هواپيماهاي عراقي مورد اصابت موشك قرار گرفت و در دهانه خورعبدالله به فيض شهادت نايل آمد و به خیل جاویدالاثرهای هشت سال دفاع مقدس پیوست.

بشير فردي حقيقتا مومن، آرام، متواضع، خوش اخلاق و متبسم بود، براي والدين احترام زیادي قايل بود و با آنها با نرمي برخورد مي كرد و در كارها به آنها كمك مي كرد. به صله رحم اهميت زيادي مي داد و با اخلاق و رفتار نيكويش در شاد كردن كساني كه بواسطه مشكلات اندوهگين و پريشان بودند، تلاش 
مي كرد. شهيد قنبري هر صبح و عصر به صورت مداوم قرآن را با صداي زيبا و دلنشين تلاوت  مي نمود و در جلسات سخنراني آيت الله شهيد دستغيب شركت فعالي داشت. تابستانها به پدرش در كار بنايي كمك مي كرد و خود در اين حرفه تجربه لازم را بدست آورده بود. به ورزش اهميت زيادي مي داد و دوستانش را به ورزش كردن تشويق مي كرد. شهيد قنبري جبهه و جنگ و دفاع از سرزمين اسلامي را تكليف خود مي دانست و قبل از شهادتش يكبار بر اثر تركش مجروح شد و يكبار هم پايش سوخته بود. او عاشق شهادت بود و چه زيبا به آن دست يافت.


نگارنده : fatehan1 در 1392/5/20 11:0:20

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:50 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصيت نامه شهيد غلامرضا صالحی
خدا را سپاس می گویم که به ما جان بخشید و ما را در این بعد از زمان به دنیا آورد و به من توانایی و توفیق داد تا در صف جندالله قرار گیرم

 به نام خدا

نون والقم ما یسطرون

به نام خدا می نویسم تا همه بدانند کجا هستند و چه مسئولیت سنگینی بر دوش دارند می نویسیم تا بدانید قطره های خون شهیدان چه می کند و از ما چه طلب می کنند گرچه قلم قاصر است و توان نوشتن ندارد ولی می نویسم تا خدا از من راضی باشد پدران و مادران فرزندانتان را به جبهه ها ببخشید تا فردا در برابر علی (ع) و فاطمه (س) شرمسار نباشید شهدا و خانواده آنان حق بزرگی بر گردن ما دارند و خانواده معلولین ، مجروحین و عصرا انتظار از ما دارند پس با جان و مالتان در راه خدا جهاد کنید امت شهید پرور می خواهم بگویم جهاد کنید می  بینم مجاهدید، می خواهم بگویم هجرت کنید می بینم مهاجرید می خواهم بگویم صبر کنید می بینم صابرید می خواهم بگویم فتح کنید می بینم فاتحید  می خواهم بگویم عبادت کنید می بینم عابدید پس برخیزید و ریشه صدام و صدامیان را از بن کنید و ریشه ظلم و فساد را از روی جهان بردارید . خدا را سپاس می گویم که به ما جان بخشید و ما را در این بعد از زمان به دنیا آورد و به من توانایی و توفیق داد تا در صف جندالله قرار گیرم و امام را درود می فرستم که ما را از منجلاب فساد نجات داد و با رهنمود هایش من را چنان تربیت کرد که به معبودم می رساند .من همچون شهیدان آن گلوله سرخ را دوست دارم که قلبم را سوراخ سوراخ می کند و آن خمپاره و ترکش را دوست میدارم که پیکرم را پاره پاره کند چرا که از این خاک دان پست رهایی می بخشد و به معبودم می رسم .  ما باید تمامی اعضای دل و جانمان را هدیه کنیم تا اسلام و قوانین حیات بخش آن را در سراسر جهان گسترش یابد خدایا تو شاهد باش که برای تو و به خاطر تو از پدر و مادر ، خانواده و دوستانم بریده ام زیرا که عشق و دوستی من به تو مهم تر و شیرین تر از عشق و دوستی به آنهاست .

هر لاله که سر زند از طرف جهتی                                            باشد سندی بنام گلگون کفنی

ثبت است در آن سند که ای روح خدا                                    تو روح منی ، قلب منی ، جان منی

خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند .

 و سلام

    پادگان ولی عصر

غلامرضا صالحی   31/4/1367     پل کرخه 

نگارنده : fatehan1 در 1392/5/22 12:7:30

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:49 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصيت نامه شهيد محمد ابراهيم جعفري
و وصيتي دارم به مادران و خواهراني که نمي گذراند فرزندانشان به جبهه بروند و جلوي آنها را مي گيرند ، اين است که بگذاريد فرزندانتان به جبهه بروند 
وصيت نامه شهيد محمد ابراهيم جعفري

بسم رب الشهدا و الصديقين

قال رسول الله (ص): ان کن امه مباحثه في سبيل الله
يعني : هر امتي تفريحي دارند و تفريح امت من جهاد است .

به اسم الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام و درود بي کران بر مهدي موعود (عج) آنکس که با ظهورش جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد و با سلام و درود بر نايب بر بزرگوارش امام خميني و با سلام بر تمامي شهداي اسلام از هابيل تا حسين و شهداي انقلاب اسلامي به خصوص شهداي جنگ تحميلي عراق بر عليه ايران و با سلام بر تمامي رزمندگان در جبهه هاي حق عليه باطل و با سلام بر امت حزب الله و شهيد پرور ايران، و شهيد پرور شهيديه و با سلام بر امام جمعه عزيز ديارمان آيت الله اعرافي وصيت نامه ام را آغاز مي کنم :
در آغاز وصيت نامه سلام گرم خويش را به پدر و مادر عزيزم و تمامي برادران و خواهرانم مي رسانم و اميد آن دارم که دو برادر کوچکي را که دارم طوري تربيت کنيد که راه مرا ادامه دهند و پشتوانه انقلاب اسلامي باشد و اي مادر و پدر عزيزم هنگامي که من شهيد شدم ناراحت نباشيد و پيراهن عزا نپوشيد و در عزاي من گريه و زاري نکنيد زيرا شهيد کسي نمي خواهد که کسي برايش گريه کند بلکه کسي مي خواهد که راهش را ادامه دهد مادرم هميشه مخصوصا بعد از نمازها و هنگام غروب آفتاب دعا کن و بگو که خدايا مرگ فرزندم را شهادت در راه خودت قرار بده تا اينکه شما توانسته باشيد اين امانتي که خداوند به شما داده است به بهترين وجه به صاحبش ، الله تحويل بدهيد و وصيتي که به خواهرانم و خواهران و مادران شهدا دارم اين است که صبر و استقامت را پيشه خود سازيد که خداوند صابرين را دوست مي دارد و مانند زينب دربرابر مصيبت ها و سختيها استقامت کنيد تا اينکه خداوند رحمي به مادران و خواهران شهدا بکند و صدام و تمامي ابر قدرتها را نابود کند و وصيتي که به برادرانم دارم اين است که راه مرا ادامه د هيد تا اينکه فتنه و آشوب را در عالم از بين ببريد و انقلاب را به کشورهاي جهان صادر کنند . ان شاء الله . و وصيتي دارم به امت حزب الله ايران که امام را تنها نگذاريد و در همه حال به ياد او باشيد و براي سلامتي او دعا کنيد و حرفهاي ايشان را گوش دهيد که اين بهترين رهبر و راهنماي شما است و شما را به راه راست هدايت مي کند و سخنانش از کلام الله مجيد و احاديث پيامبران سرچشمه مي گيرد ، او کسي بود که هنگامي که ما درجهل و ناداني و عياشي و خوشگزاني و در ماديات اين دنيا غرق بوديم واز معنويات غافل بوديم به راه راست هدايت کرد .
و وصيتي دارم به مادران و خواهراني که نمي گذراند فرزندانشان به جبهه بروند و جلوي آنها را مي گيرند ، اين است که بگذاريد فرزندانتان به جبهه بروند ودرراه خداوند جهاد کنند و هرگاه مرگشان فرا رسيد مي آيد چه درجبهه باشند و چه درمنزل و چه درجاهاي خيلي امن و آرام و چه درجاهاي خطرناک و مرگ دست خداست واين دنيا کاروانسرايي است که يک روز مي آيي و يک روز مي روي و چه سعادتي بالاتر است از شهادت في سبيل الله وشما خواهران و مادران چگونه درقيامت جواب زينب را که داغ 72 تن را ديد مي دهيد .
و وصيتم به جوانان اين است که مبادا دررختخواب بميريد درحالي که پيشواي شهيدان ابا عبدالله الحسين درجبهه جنگ شهيد شد و مبادا درناداني بميريد درحالي که پيشواي مومنان علي (ع) مرد عدالت و مرد شجاعت درمحراب عبادت شهيد شد و مبادا دربي تفاوتي بميريد د رحالي که علي اکبر درجبهه جنگ شهيد شد . و امروز به قول امام بزرگوارمان برهمه جوانان واجب است که به جبهه بروند و هر چه زودتر اين مسئله را يعني جنگ را حلش کنند ، پس اي جوانان ما به مسئوليت خود عمل کرديم واين بار سنگين را بر دوش شما نهاده ايم حالا نوبت شما فرا رسيده ، مبادا سستي کنيد و خون تمامي شهيدان را پايمال نماييد ، امروز چشم تمامي مستضعفين جهان به شما دوخته شده مخصوصا امت لبنان و فلسطين و افغانستان اميد آن دارند که شما برويد و اسرائيل وشوروي رانابود کنيد و اسراي ما منتظرند که بيائيد و درب زندانها را باز کنيد و آزادشان کنيد ، پس اي برادر! اگر تو نروي به جبهه خون شهيدان پايمال مي شود و دوباره آمريکا بر ما مسلط مي شود .
و وصيتي دارم به دانش آموزان واين است که آن کساني که مي توانند به جبهه بروند و آن کسانيکه نمي توانند درسنگر مدرسه درس بخوانند وانقلاب را از لحاظ فرهنگي به پيش ببرند و شما مي بين
يد که در سالهاي گذشته تعدادي از همکلاسيها يا شهيد شدند و يا مفقود و يا اسير شدند و الان مسئوليت شما بيشتر شده و بايد بيشتر درس بخوانيد و خلاصه وصيت نامه ام اين است که اي امت حزب الله امام را ياري کنيد ، نماز جمعه و مسجد راترک نکنيد و مسجد سنگر است، سنگر ها را پر کنيد و براي اسلام خدمت کنيد و به جبهه بياييد و جهاد کنيد و به مسئوليت خود عمل کنيد ، يک معلم ، يک دانش آموز ، يک سپاهي يک ارتشي يک صنعتگر اگر به مسئوليت خود عمل کنند هيچ موقع ابر قدرتها بر کشور ما مسلط نخواهند شد و آزاد ومستقل هستيم .
ونمازهايم را خوانده ام و شايد خدا قبول نکند ، بنابرين اين شما دو سال برايم نماز بخوانيد و 60 روزه برايم بگيريد و از تمام همکلاسيهايم و معلمان و امت شهيد پرور و رفقا و پدرو مادر مي خواهم اگر از بنده حقير بدي ديديد مرا حلال کنيد .



 

نگارنده : fatehan1 در 1392/5/21 11:57:4

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:49 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

فرازی از وصیت نامه دانشجوی شهید “حسن آجرلو”
ای کسانی که در خواب غفلت به سر می برید ! هر چه زود تر از خواب بیدار شده و این قدر به فکر دنیای مادی نباشید.
 

 

فرازی از وصیت نامه دانشجوی شهید “حسن آجرلو”

خدایا !

یاری ام کن تا در عشق تو بسوزم و مانند یک عاشق دل باخته در راه تو فانی شوم و چه گوارا و شیرین است در راه دوست فدا شدن ، همان دوستی که از رگ گردن به ما نزدیک تر است .

حال که کوله بار سفر برداشته و به لطف خداوند به عملیات می روم تا راهی کربلا و قدس شوم ، باشد تا با شجاعت رزمندگان اسلام و به لطف خداوند مهربان و دعای خانواده های شهدا به آن چیزی که فرزندانشان برای آن شهید شدند ، نزدیک شویم و به امامت امام عزیزمان در کربلا نماز جمعه بخوانیم .

ای کسانی که در خواب غفلت به سر می برید ! هر چه زود تر از خواب بیدار شده و این قدر به فکر دنیای مادی نباشید.


نگارنده : fatehan1 در 1392/5/21 11:42:57
 

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:49 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید رمضان دهقان نیری
 پدر و مادر و خواهر و برادر ميدانم موقعي كه خبر كشته شدنم به شما رسيد ناراحت مي شويد ولي بايد افتخار كنيد كه هديه كوچكي در راه خدا داديد اين براي مسلمان واقعي يك فرزند بسيار بسيار كم است كه در راه خدا انفاق كند . 

 شهيدرمضان دهقان نيري(1305201)

بسم الله الرحمن الرحيم

« ولا تحسبن الذين قتلوافي سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .

گمان مبريد آنانكه شهيد شده اند مرده اند بلكه زنده اند و نزد

پروردگار شان روزي مي خورند » .

« اي خـدا عمر مـرا بگيـر و بـه عمر خمينـي بيفـزا » .

درود بر رهبر كبير انقلاب و درود به تمامي شهيدان ايران و درود به مردم قهرمان و شهيدپرور ايران كه حاضرند با خونشان درخت اسلام راستين را آبياري كنند . اكنون كه صدام به سركردگي شيطان بزرگ آمريكا به خاك عزيز ايران تجاوز كرده و براي سركوبي اسلام بر عليه ما مي جنگد ما رزمندگان اسلام (ايران) به جبهه ها آمديم تا از خاك كشورمان و اسلام عزيزمان دفاع كنيم . پدر و مادر و خواهر و برادر ميدانم موقعي كه خبر كشته شدنم به شما رسيد ناراحت مي شويد ولي بايد افتخار كنيد كه هديه كوچكي در راه خدا داديد اين براي مسلمان واقعي يك فرزند بسيار بسيار كم است كه در راه خدا انفاق كند . اميدوارم با صبرتان بتوانيد با دشمنان اسلام و جمهوري اسلامي را به رهبري امام خميني سركوب كنيد من لياقت شهيد شدن را ندارم ولي اگر در اين جنگ مردمي كشته شدم مرا شهيد نام نگذاريد چون شهيد هميشه شاهد است و شهادت سعادتي است كه نصيب هر كس نمي شود و من سعادت  يك شهيد را ندارم در موقع تشيع جنازه ام نام شهيد را بر زبان نياوريد چون شهيد خيلي بزرگ است و من سعادت يك شهيد را ندارم در آخر به عنوان سرباز كوچك اسلام به شما اي خلقيها مي گويم كه به آغوش اسلام بياييد و به ريسمان يكتاي خداوند چنگ بزنيد كه اين دستگيره اي  بسيار محكم است . در پايان پدر و مادر و خواهر و برادر و فاميلها و تو اي ؟؟؟ اميدوارم به بزرگي خودتان مرا ببخشيد و جنازه ام را در امامزاده محمد كرج چال كنيد .  لا اله الا الله              

والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته

رمضان دهقان نيري11/4/1360


نگارنده : yazdadmin در 1392/5/22 12:20:46

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:49 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید رضا دهقان نیری
 باري برادران عزيز بار ديگر نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خميني عزيز به گوش رسيد و من وظيفه خود را دانستم كه به اين ندا پاسخ گويم و ديدم كه هيچ راهي بهتر نيست كه عاشقانه اسلحه به دست بگيرم و با دشمان اسلام بجنگم .

 شهيدرضا دهقان نيري(1305198)

بسم الله الرحمن الرحيم

« ولا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احيا عند ربهم يرزقون.

گمان نبريد كسانيكه در راه خدا كشته ميشوند مرده اند بلكه زنده ا ند

و نزد پروردگارشان روزي مي خورند » .

با سلام و درود فراوان به حضرت مهدي (عج) و نايب بر حق او امام امت و با درود و سلام به تمامي شهيدان كه با خون پاك خويش درخت پر بركت اسلام را آبياري نمودند و با درود و سلام فراوان به تمامي خانواده ها كه چنين فرزنداني را تربيت نموده اند و راهي جبهه ها كرده اند با درود و سلام فراوان به شما پدر ومادر گرامي كه چنين فرزندي را تربيت كرده ايد و راهي جبهه هاي نبرد عليه ظلمت كرده ايد . باري برادران عزيز بار ديگر نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خميني عزيز به گوش رسيد و من وظيفه خود را دانستم كه به اين ندا پاسخ گويم و ديدم كه هيچ راهي بهتر نيست كه عاشقانه اسلحه به دست بگيرم و با دشمان اسلام بجنگم . ملت شهيد پرور ايران من به عنوان يك برادر كوچك با شما سخني دارم وآن اين است كه اين امام امت را نگه داريد و هميشه گوش به فرمانش باشيد و نگذاريدكه اين منافقان كوردل ، دل اين امام را به درد آورند تا ابرقدرتها بفهمند كه مكتب ما حسيني و رهبر ما خميني است و در آخر اگر من لياقت شهيد شدن را داشتم و شهيد شدم جنازه من را در روز پنج شنبه تشييع كرده و به خاك بسپاريد . چند كلمه اي سخن به پدر و مادر اول اينكه در پشت سر جنازه ام گريه نكنيد و لباس مشكي نپوشيد و شما اي خواهران حجاب خود را حفظ كرده و زينب وار جلوي دشمنان اسلام بايستيد . و تو اي برادر گرامي تا آخرين قطره خونم با دشمان اسلام بجنگ ديگر صحبتي ندارم . جنگ جنگ تا پيروزي .

والسلام

رضا دهقان نيري


نگارنده : yazdadmin در 1392/5/24 8:27:36

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:48 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برای  جنگ با کافران سبکبال و مجهز بیرون شوید (بافوج پیاده و سواره آسان یا مشکل) ودر راه خدا با جان و مال جهاد کنید این کار شما را   بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید 



**بسم الله الرحمن الرحیم**

 

((انفروا خفافا" وثقالا" وجاهدوا باموالکم وانفسکم فی سبیل الله ذالکم خیرلکم ان کنتم تعلمون)) سوره توبه آیه 41

 برای  جنگ با کافران سبکبال و مجهز بیرون شوید (بافوج پیاده و سواره آسان یا مشکل) ودر راه خدا با جان و مال جهاد کنید این کار شما را   بسی بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر و دانش باشید

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:48 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

گزیده ای از وصیت نامه شهید ابراهیم نجاتی
خدایا دوست دارم موقعی که شهید می شوم سردربدن نداشته باشم تافردای قیامت ازمولایم حسین (ع)شرمنده نباشم. 

خداوندا 
آنقدر به جبهه می روم و میجنگم تا شهید شوم.
ولی خداوندا دوست دارم واز تو می خواهم که تا این مدت که عنایت می کنی و شهادت را نصیبم می کنی چندین بار به شدت مجروح شوم و بعد از چندین بار مجروح شدن شهید شوم.
خدایا دوست دارم موقعی که شهید می شوم سردربدن نداشته باشم تافردای قیامت ازمولایم حسین (ع)شرمنده نباشم.
خداوندا دوست دارم شهید شوم و دست دربدن نداشته باشم و بدنم تکه تکه شودتا فردای قیامت از اقا و مولایم عباس(ع) شرمنده نباشم. 
و اینجا می خواهم چند کلمه ای با برادران عزیزم حرف بزنم ای جوانان مبادا درغفلت بمیرید که علی(ع) در محراب عبادت شهید شد مبادا در رختخواب بمیرید که امام حسین (ع) درمیدان نبرد شهید شد و مبادا درحالت بی تفاوتی بمیرید که علی اکبر (ع)حسین(ع) در راه حسین(ع) و با هدف شهید شد.


نگارنده : fatehan1 در 1392/5/23 11:51:5

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:48 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید حسینعلی دهقان نیری
 سفارش به مردم شجاع و دلير ايران است كه به دستورات رهبر عمل نمايد و به جبهه ها بيايند و اگر در توان آنها نيست و نمي توانند به جبهه ها بيايند از مال خود در راه جبهه ها انفاق كنند و كمك مالي به جبهه ها نمايند تا كه خداوند و خانواده هاي شهدا و مفقودين از آنها راضي باشند و رزمندگان را دل گرم نگه دارند كه اجر و مزدشان را خداوند در هر دو جهان خواهد داد .


 شهيدحسينعلي دهقان نيري(1305192)

بسم الله الرحمن الرحيم

« ولا تقولوا لمن يتقل في سبيل الله اموات بل احياء ولكن لا تشعرون »‌ .

اكنون كه دست جنايتكارمشركين و كافرين اين دشمنان اسلام و خدا از آستين ناپاك صدام و ايادي آمريكا در آمده و به پرچم مطهر اسلام و به وطن اسلام ما تجاوز نموده اند وظيفه هر مسلمان و مومن است كه از اسلام عزيز حمايت و دفاع نمايد و با اين كافران بعثي بجنگد . و من نيز پي به اين مسئوليت عظيم خود بردم و به جبهه  آمدم تا دين خود را نسبت به انقلاب اسلامي ادا نمايم و با اين خود فروختگان بستيزم و اميدوارم كه ديگران نيز پي به اين مسئوليت عظيم خود ببرند و به فرمان رهبر جامعه عمل بپوشانند و به جبهه ها بيايند چون كه اين جبهه ها تنها محل جنگ نيست بلكه دانشگاهي بس عظيم است براي خدا شناسي و خود سازي و هر كس كه وارد اين دانشگاه شود روح اسلام و قرآن در او دميده مي شود و او را چنان درس مي دهد كه معني واقعي ايثار و از خود گذشتگي در راه خداوند را بفهمد و آن را عمل نمايد . سفارش به مردم شجاع و دلير ايران است كه به دستورات رهبر عمل نمايد و به جبهه ها بيايند و اگر در توان آنها نيست و نمي توانند به جبهه ها بيايند از مال خود در راه جبهه ها انفاق كنند و كمك مالي به جبهه ها نمايند تا  كه خداوند و خانواده هاي شهدا و مفقودين از آنها راضي باشند و رزمندگان را دل گرم نگه دارند كه اجر و مزدشان را خداوند در هر دو جهان خواهد داد . وصيتم به پدر و مادرم اين است كه در شهادتم غمناك نشويد و به غريبي حسين (ع) و علي اكبر گريه نمايد اي مادرم اگر مي خواهي كه در روز قيامت در نزد حضرت فاطمه (س)  و زينب روسپيد باشي در غم فقدان من صبور باش همچون زينب . مادر خداوند تو را با اين امتحان مي نمايم . و شما را به سفارش مي كنم به اخلاق و رفتار خوب . و ضمنا روزه قضا من را كه بالغ بر يكماه است فراموش نكنيد .

والسلام

حسينعلي دهقان نيري


نگارنده : yazdadmin در 1392/5/24 8:42:10

ادامه مطلب

[ دوشنبه 2 شهریور 1394  ] [ 11:48 AM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]