ای مردم مسلمان شناسنامهای! باید مسلمان واقعی باشیم، امامان و پیامبران با آن عظمت برای اسلام جان را دادند، ما هم باید جان را بدهیم و ترس از جان نداشته باشیم.
سبحان من یرانی و یرفع مکانی و یسمع کلامی و یرزقنی و لاینسانی پاک
و منزه است آن کس که مرا میبیند، و مکان مرا میداند و کلام مرا میشنود و روزی مرا انفاق میکند.
ادامه مطلب
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
من مرتضی تراب خیشگر فرزند غلامرضا خود را به این شرح به سمع خانواده ومردم عزیزم می رسانم.
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
ای آنانیکه حجاب را مخالف وبی حجابی را تمدن میشمارید تو چه میدانی تمدن چیست؟
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:33 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خدايا! تو خود ميداني كه خواستهاي جز رضا و خشنودي تو ندارم، از سويي به سراسر عمري كه به غفلت گذراندهام نگاه ميكنم، تنم ميلرزد و ميگريم و از سوي ديگر به فضلت نگاه ميكنم و اميدم به رحمتت زيادتر ميشود.
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
و من یک پیامی برای ملت شهید پرور دارم که هیچگاه انقلاب و امام را رها ننمایند و به خاطر علاقه مادی خود از اسلام و قرآن دوری نکنند که همانا آن زمان بدبختی است و همیشه خدا را در کارهایتان اصل بدانید
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:32 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
اولاً بايد بگويم من كوچكتر از آنم كه بتوانم براي شما ملت عزيز و شهيد پرور وصيتي بكنم ولي مقتضاي زمان ايجاب ميكند كه با شما ملت شهيد پرور چند كلمه حرف بزنم.
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:30 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
مادرم! از مرگ من ناراحت نباش وقتیکه من شهید شدم زیاد گریه نکن که ناراحتی شما خوشحالی دشمن است امیدوارم که اگرگریه هم بکنی از روي خوشحالي گريه بكني
[ شنبه 30 خرداد 1394 ] [ 3:20 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
الهي العفوپروردگارا ترسم از اين است كه آمدنم خالص نباشد ومورد قبول درگاهت نشوم و تنها اميدم عفو و بخشش شما مي باشد
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، من چقدر بدبخت هستم که وقتی به آیة: « و هم فی غفله معرضون» میرسم، خود را متنبه می خوانم و وقتی به آیه: « والسابقون السابقون » میرسم خود را جزء آنها میشمارم. خدای مهربان دوست دارم مرا در اقیانوس بلا غرق کنی و از ساغر دردت سیرابم سازی و دوست دارم چشمانم را چشمهای کنید تا گناهانم از آن بیرون ریزد. برادران عزیزم! به حرفهای قلبمان، امام عزیز گوش کنید، پروانه وار دور این شمع بگردید و به وصیت نامة شهدا عمل نمایید.
والسلام
درباره شهید
طلبه شهید احد کیانی
با تلاش و همت او، باشگاه «رزمی-ورزشی سپاه» در شهرستان میانه شکل گرفت و این نقطةعطفی در فعالیتهای اجتماعی شهید کیانی بود که در شکلگیری شخصیت اجتماعی ایشان بسیار مؤثر شد. او ضمن این که در این مرکز، به نوجوانان و جوانان شهر آموزش ورزشی میداد، ازاین طریق آنها را جهت شرکت در جلسات دینی و مذهبی تشویق مینمود؛ گاهی کتابهای ارزشمندی را خود مطالعه میکرد و محتوای آن را به شاگردان ودوستان خود انتقال میداد که این کار در جهت روشنگری، رشد اخلاقی و آگاهیهای سیاسی، انقلابی و مذهبی جوانان بسیار کار ساز و مؤثر بود. شهید احد کیانی در سال 1363 به حوزة علمیة حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) تبریز وارد شد و با شور و اشتیاق فراوان به تحصیل مقدمات علوم اسلامی پرداخت، با توجه به استعداد ذاتی خویش، توانست این مرحله از تحصیل را به خوبی و سریع به پایان رساند. شهید کیانی ضمن تحصیل، به تدریس کتاب جامع المقدمات نیز همت گمارد و شاگردانی را نیز در حلقة درس خود جمع کرد به طوری که امروز برخی از آنان، از فضلای حوزة علمیة قم به شمار میآیند، او اضافه بر تدریس علوم نحو و صرف، کلاس دیگری تحت عنوان آموزش ورزشهای کاراته، تکواندو در مدرسه تشکیل داده و این رشتهها را به طلاب آموزش میداد. وقتی بانگ جرس کاروانیان عشق و شهادت به گوشش خورد و صدای مارش حملة رزمندگان اسلام را از صدا و سیما شنید، به رغم شوق وصف ناپذیر واستعداد فوق العادهای که به تحصیل علوم دینی داشت، ناگهان بیاختیار این رغبت از او سلب می شد و یک نیروی دیگری او را به مناطق مختلفی از جبههها سوق می داد به همین سبب خاک جنوب کشور با سیمای نورانی و پیشانی خاک خوردة این طلبة مخلص و عاشق آشنایی کامل داشت.
گردان تخریب از لشکر 31 عاشورا وعدهگاه و محل راز و نیاز این طلبة سلحشور به شمار میآمد. تا این که بعد از مدتی زمزمة عملیات «کربلای پنج» به گوش جان رسید.
طلبة رزمنده احد کیانی که چند بار به جبهه اعزام شده بود؛ در چند عملیات شرکت جسته و در گردان تخریب حماسهها آفریده بود، این بار نیز با ثبت نام در بسیج آماده حرکت و هجرت شد. این پرستوی سبکبال دوباره به زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) شتافت تا با آن حضرت وداع نماید. هیچ کس نمی دانست که این آخرین وداع وی با دختر موسی بن جعفر (علیه السلام) خواهد بود.
شهید کیانی وقتی به منطقة محل استقرار لشکر 31 عاشورا رسید، باز در گردان تخریب سازماندهی شد و چون قبلا آموزش غواصی را دیده بود، لباس غواصی به تن کرد و خود را برای ماموریتی حساس و سرنوشت ساز، کاملا آماده ساخت.
او در روز 19/10/1365 در «عملیات کربلای پنج» که درمنطقه «شلمچه» آغاز شده بود، شرکت کرد و در فردای آن روز 20/10/1365 پس از ایثار و شهامت فراوان به درجة رفیع شهادت نایل شد. پیکر پاکش مورد استقبال کم نظیر مردم شهرستان میانه قرار گرفت و طی مراسم با شکوهی در گلستان شهدای این شهر به خاک سپرده شد.
«خدایش هر لحظه بر سرور و آرامش ابدی اش بیفزاید»
ادامه مطلب
برشی کوتاه از وصیت نامه شهید طیب حاج رضایی
درباره شهید
معرفی کتاب طیب: زندگینامه و خاطرات حُر نهضت امام خمینی (ره) شهید طیب حاجرضایی
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
«بنام الله پاسدار خدمت خون شهيدان»
وصيتنامه پاسدار روسیاه عليرضا اجلي
"ولاتحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امراتاً و بل احياء عندربهم يرزقون"
ادامه مطلب