دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

وصیتنامه شهید عبدالمجید جعفرخراط
در هر نقطه از زمین ایران باز هم تاریخ تکرار میشود : کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا . در موقع جنگ باید از تحت فرمان شکم خارج شویم و در فکر چیزی بخصوص از اجراء مادیات مثل ثروت یا اولاد و تمایلات زندگی نباشیم که همه اینها مورد آزمایش است و تمام نابود شدنی هستند . 
بسم رب الشهدا و الصالحین

حمد خدایی که ما را انسان آفرید و بما آموخت تا انسان باشیم و درود بر پیغمبر اکرم که قرآن بر او نازل گردید برای هدایت بشر و سلام بر علی (ع) که به ما چگونه زیستن و چگونه مردن را آموخت و مکتب حسین مکتب خون و پیام است . 
مکتبی که کوبنده ستم گران تاریخ مکتبی که انسان ساز است . و درود بر زینب خواهر حسین و پیامبر انقلاب حسین (ع) که مردان مسلمان ما در رکاب او مردانگی آموختند و …..وارثی بود که پیام شهیدان کربلا را عرصه می نمود .

و ما در این زمان انقلاب اسلامی ایران عزیز نسلی هستیم که از حسین و از مکتبش آموختیم شهادت و مرگ سرخ را و انتخاب کردیم جهاد را و عقیده به ا… را که با یاری خدا در این جهاد علیه دشمن پیروزی ما حتمی است که پیروزی از آن حق و شکست از آن باطل است . در این جنگ اسلام در برابر کفر قرار دارد و جنگ با ایران جنگ با اسلام است . (بدترین حیوانات کسانی هستند که از شنیدن و گفتن حرف حق کر و لالند و درک نمی کنند . سوره انفال)
و ما در راه هدف مقدس خود تا آخرین قطره خون از این انقلاب اسلامی ایران دفاع خواهیم کرد . ما جنگ می کنیم ، شهید می شویم و به بهشت می رویم و اگر پیروز شدیم به بهشت می رویم . در اول نوشته ام میگویم که یکجای بیشتر در بدن ندارم و این نفسی را که میکشیم گامی به سوی مرگ نزدیک می شویم . بنابر این بدنهای ما هدف مرگ است و هدف ذات درونی ما مسلمین باید ا…. باشد که دست خدا را فوق دستهاست . در این لحظات حساس مملکت عزیز ما و بحران جنگ بین ایران و دولت متجاوز عراق ، هر فرد ایرانی وظیفه ای دارد مخصوصا هر فرد مسلمان که خداوند می گوید : آنجا که اسلام شما ،آنجا که مملکت و ناموس و جان و مال و اولاد شما در معرض خطر دشمنان قرار گرفت وظیفه دارید از آن دفاع کنید تا مرحله شهادت که پیروزی از آن حق است و خداوند با حق است و شیطان یاور باطل که توطئه شیطان خیلی ضعیف است و شکست خوردنی است . و در آنجا که خداوند در قرآن مجید سورۀ انفال میفرماید : ای رسول ما مومنان را ترغیب کن به جنگ با دشمن که اگر بیست نفر از شما صبور و پایدار باشید بر دویست نفر از دشمن غالب میشوید .
باه بنابر این نباید در جنگ با دشمنان هیچ ترس و خوفی به دل راه بدهیم که ترس از جنود شیطان است . باید امید به خدا داشت و جمجمه خود را به او بسپاریم . و کسی که در برابر دشمنان انقلاب اسلامی ایستادگی نکند چه فرقی با کافران دارد ؟ مثل این است که ظلم را پذیرفته است که مانند منافقان است .
جهاد دری است از درهای بهشت که به روی جهاد کننده باز است .
در جنگ با دشمن جان خود را فدای چه هدفی می کنیم ؟ آیا هدفی بالاتر و برتر از خالق خویش میابی ؟ به خدا سوگند حق است که قربانی در راه خدا بخشنده و مهربان بدهی که خداوند مهربانترین مهربان هاست .
اصلا جان من از اوست هستیم از اوست . جانم امانتی است از طرف خدا و باید امانت را به صاحبش پس بدهیم . (انا لله و انا الیه راجعون) ما از خدائیم و بسویش بازگشت می نمائیم .
در هر نقطه از زمین ایران باز هم تاریخ تکرار میشود : کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا . در موقع جنگ باید از تحت فرمان شکم خارج شویم و در فکر چیزی بخصوص از اجراء مادیات مثل ثروت یا اولاد و تمایلات زندگی نباشیم که همه اینها مورد آزمایش است و تمام نابود شدنی هستند .
این من هستم که نابود نمی شوم پس از عذاب آخرت به خدا پناه میبرم که هر کس نافرمانیش بکند باید ترس داشته باشد و الا خداوند مهربان است و ذره ای ظلم نمیکنیم . از مرگ نمی ترسیم که خود ترس شیطان است بزرگترین گناه ترس است . امام علی (ع) هیچ کس نمی تواند مرا از هدف مقسم باز دارد . خدایا هدفم مشخص ، پاهایم را تا مرحله شهادت استوار و تکیه گاهم را محکم ، پرهیزگاریم را زیاد و مرا مسلط بر دشمن بگردان . خدایا شعارم را ا….اکبر و لا اله الا ا… قرار بده .
بخدا سوگند این دنیای شما از استخوان خوکی از نظر من کمتر است
از سخنان علی (ع) پیام عبدالمجید جعفری .

والسلام علیکم و رحمت ا…
 
بتاریخ ۱۶/۷/۵۹ چهارشنبه مهرماه

  درباره شهید
نام و نام خانوادگی: عبدالمجید جعفرخراط
نام پدر:عبدالکریم
تاریخ تولد:۱۳۴۱
تاریخ شهادت:۱۳۵۹
محل تولد:دزفول
محل شهادت:کرخه

 

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/28 8:20:30

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 3:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مادر من با اجازه شما به مدرسه عشق یعنی جبهه رفتم پس از شما میخواهم که بعد از شهادت فرزندتان صبر را منشاء کار خویش قرار دهید ودر مصیبت از خدا رسیده تحمل بکنید امید است که انشاءالله خداوند هدیه ناقابل شما راقبول نماید . 


ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 3:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

امیدوارم که خون من باعث تقویت روحیه اسلامى شما شود وجزازاسلام پیروى نکنید. 



بسم الله الرحمن الرحیم
ربناافرغ علیناصبراوثبت اقدامناوانصرناعلى القوم الکافرین . 

خدایاتوچقدربرمن ضعیف وبیچاره رحم کردى که مراازگمراهى نجات داده وبه سوى راهت هدایت نمودى خدامن خودم رابهترازهرکس می شناسم وتوازمن برجانم آگاهترى ،خدااین انقلاب توبودکه باعث نجات من از آن همه بدبختیها و خطا ها و گناهان بیشمار شد .

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 3:00 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بايد از ولايت حضرت امام خميني حداكثر استفاده را نموده و به وظيفه شرعي خود كه اعتقاد وپيروي از ولايت فقيه است عمل نمايیم 



بسمه تعالي
 
با سپاس بيكران به خداوند متعال وبرگزيده برحقش خاتم پيامبران حضرت محمد ( ص) و با سلام و سپاس به ائمه معصومين و با درود به رهبر كبير انقلاب اسلامي جهانگير ايران،وصيت نامه خود را به شرح زير كه در درجه اول وصي ماها برادران پاسدار وبسيجي وجوانانند و امت حزب الله مي باشد ,تنظيم می کنم.

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:55 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصيت نامه شهید عبدالمطلب اکبری
چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم: 
بسم الله الرحمن الرحیم

بانام خدا ، یار ویاور روح خدا و یاری دهنده امت حزب الله و با درود بر مهدی موعود(عج) آخرین ستاره آسمان ولایت و امامت و با درود بر نائب بر حقش خمینی بت شکن و با سلام بر امت اسلامی ایران و با سلام بر شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران 

چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم:

پدر،مادر و همسر عزیزم! در خانه همیشه مزاحم شما و سایر اعضا خانواده بوده ام اما همیشه قلبم برای اسلام و قرآن می تپید. همه شما می دیدید که در مراسم عزا،نوحه سرایی،سینه زنی،تشییع جنازه ها شرکت می کردم و همه وقت نمازم را در مسجد می خواندم تا این که امریکای جنایتکار جنگ آتش افروز صدامی را بر ما تحمیل کرد.باشروع جنگ تحمیلی همیشه در این فکر بودم که آیا می شود یک بار هم من به جبهه اعزام شوم تابالاخره بار اول به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم وبرگشتم و موفق هم شدم که بار دوم و به دنبالش تا به حال به طور کم و بیش و نسبی در جبهه در خدمت اسلام باشم.

اما شما ای پدر ومادر و همسرم! امیدوارم که بعداز شهادتم اشک نریزید و گریه زاری نکنید چون من پهلوی علی اکبر و حضرت قاسم می روم. گریه شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام و امام خواهد بود.

از خواهرانم می خواهم که با رعایت حجاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبند.

امیدوارم برادرم ابراهیم با خوب درس خواندنش بتواند یکی از یاران صدیق امام باشد.

پدر ومادرم محمد علی را با تربیت اسلامی بارآورند تا انشاءالله یار و غمخوار اسلام باشد. پدر،مادرو همسرم فقط می توانند با صبرشان یار انقلاب وامام باشند.

از ملت شهید پرور ایران می خواهم که امام راتنها نگذارد و تا قدرت دارند جبهه ها را یاری کنند. 

خواهران و مادران با حجابشان و برادران با ایثار جان و مال خود اسلام وانقلاب را به همه جهان صادر کنند. پشتیبان روحانیت و امام و سپاه وسایر ارگان های انقلابی دیگر باشید وتوی دهن دشمنان این ها بزنید. 

امیدوارم که شهادتم ،عبرتی باشد برای آن هایی که اهل مسجد و نماز نیستند و از مسجد و نماز می گریزند. آن هایی که بی خیالند و از جبهه وجنگ خبری ندارند،به جبهه نمی روند.اگر هم می روند جبهه را رها کرده ، فرار می کنند.امیدوارم که بعد از شهادت من دیگر آن ها آدم شوند وحرف امام که می فرماید: مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید خوب وارد گوش آن ها شودو جبهه رفتن و چگونه جنگیدن را یاد بگیرند .در پایان از خدمت خانواده گرامی خود می خواهم که صبر را پیشه خود قرارا داده و زینب وار زندگی کند با حفظ حجاب و من را حلال کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

عبدالمطلب اکبری

65/12/4


درباره شهید

شهرستان «خرم بید» در 180 کیلومتری شمالِ شیراز قرار دارد و روستایی موسوم به «شهید آباد» از توابع این شهرستان می باشد. جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» زمانی در این روستا زندگی می کرد. می گویند این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود .ایشان پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری . می گویند غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست ، بعد با زبون کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند .

رفقا گفتند: چی می گی بابا ؟! 

مثل همیشه ، زیاد محلش نذاشتند. عبدالمطلب اما اصرار داشت که منظورش را به بچه ها بفهماند. اما چون فهمیدن اشاره ها و سر و صداهای عبدالمطلب سخت بود ، بچه ها زیاد جدی نگرفتند. آخرش دید نمی فهمند ، بغل دست قبرِ غلامرضا ، روی خاک  با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری .

بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید!

رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و... از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی اش نگرفت. می گویند ، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین . نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و با دست پاکشان کرد.

می گویند، عبدالمطلب ، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازه اش برگشت. رفقا ، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند ، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری ، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.

نگارنده : fatehan1 در 1392/7/29 11:39:22
 

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:54 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهادت یعنی انتقال یافتن از زندگانی مادی به زندگی معنوی و الهی و شهادت در مکتب اسلام یک مسئله انتخابی است که انسان وارسته با تمامی آگاهی آن را انتخاب می کند 



بسم رب الشهداء و الصدیقین

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله اموتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:52 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

با گذشت زمان شاید فراموش کنیم علت و چرایی بودنمان را. قطعا یکی از تاثیرگذارترین و عجیب‌ترین جملاتی که از امام به یادگار مانده، عبارتی است که او درباره وصیت‌نامه شهدا بیان داشته است...

 

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

بعد از مدت‌ها کشمکش درونی که هنوز هم آزارم می‌دهد، برای رهایی از این زجر، به این نتیجه رسیده‌ام و آن در این جمله خلاصه می‌شود: خدایا! عاشقم کن.

 

سلام بر خدا و شهیدان خدا و بندگان پاک و مخلص او.


ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 2:50 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

وصیت نامه شهید حمیدرضا دستگیر
پدر و مادر و خواهران و برادران و همسرم در شهادت من ناراحت نباشید چرا که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ام و با هدف .
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام ودرود بر پیشتازان انقلاب اسلامى در راس آنها قائد اعظم امام خمینى پرچمدار حماسه‌آفرین حسینى که براى پیشبرد هدفهاى اسلام عزیز بر طاغوت و طاغوتیان عصر خود پیروز گشته و چون ابراهیم بت‌شکن ، تمام بتها را در هم شکسته و مى‌رود تا پرچم اسلام را در اقصى نقاط جهان به اهتزاز درآورد . با رخدایا خود آگاهى که هدف و پیکارما نه از آن جهت است که به پایگاه قدرتى برسیم و یا چیزى از کالاى بى‌اجردنیا را به چنگ آوریم بلکه بدان جهت است که نشانه وپرچمهاى دین تو را برافرازیم و در شهرهاى تو شایستگى را هدیه آوریم تا بندگان ستمدیده تو امان یابند و ستمگران به کیفر خویش برسند . امروز حسین زمان تنهاست ، امروز فرزند فاطمه در برابر سپاهیان کفر وابرقدرتهاى پست بى‌یاور است ، امروز کربلاى انقلابمان خون مى‌خواهد من میروم شاید نینوایى را بیابم و در عاشوراى دوران هدیه ناقابلى را در راه پیروزى حق بر علیه باطل و اسلام بر کفر در پیشگاه مولایم مهدى(عج) تقدیم نمایم .
وصیت من به ملت شهیدپرور ایران این است که گوش به توطئه‌هاى مشرکین و منافقین ندهند و یاوران امام را که در خط امام نیز مى‌باشند با همه قدرت ووجود حمایت کنند .
به امید پیروزى تمامى مسلمین بر کافرین
پدر و مادر و خواهران و برادران و همسرم در شهادت من ناراحت نباشید چرا که من این راه را آگاهانه انتخاب کرده‌ام و با هدف . پس عالى مى روم و از شما مى خواهم که برایم گریه نکنید و اگر گریه مى‌کنید به یاد شهداى کربلا بیفتید و براى غریبى و مظلومیت امام حسین(ع) گریه کنید .
پدر جان دوست داشتم در خدمت باشم و کوچکترى کنم اما چه کنم که دین در خطر است و اسلام عزیز نیاز به دفاع دارد .
همسرم زندگى یک کلاس درس بیش نیست که انسان باید دیر یا زود امتحان پس بدهد و اگر من داوطلب به جبهه براى حق و اسلام مى‌روم شاید موقع امتحانم فرا رسیده باشد ، از اینکه ترا و فرزندانم را تنهاگذاشتم امیدوارم ببخشى چون ما ایمان داریم که نگهدارمان خداوند است و چون خدا را قادر مطلق مى‌دانیم پس نگران نباش امیدوارم بعد از من بچه‌هایم را خوب تربیت کنى و از تو خواهش مى‌کنم بیاد خدا باشى و همه کارهایت را براى رضاى خدا انجام بده و تنها خواهشى که از تودارم این است که بعد از من گریه نکنى و تو باید افتخار کنى که همسر یک شهید هستى و یا همسر لبیک‌گوى حسین‌زمانى .
( والسلام ) – حمیدرضا دستگیر …
تاریخ‌تولد :۰۳/۰۱/۱۳۴۵
تاریخ شهادت :۱۵/۰۲/۶۷
استان :‌ایلام

درباره شهید

 شهید حمید رضا دستگیر در سال ۱۳۴۶ دیده به جهان گشود.
شهید توانست تا مقطع سوم راهنمایی تحصیل نماید پس از پشت سر گذاشتن اوج‌گیری انقلاب حمله دشمن به خاک پاک وطن موجب شد که شهید با توجه به عشقی که به امام و انقلاب داشت جذب سپاه شده و به عنوان پاسدار رسمی به جمع سبزپوشان بپیوندد.
شهید بارها در مناطق عملیاتی و جبهه‌ها شرکت نمود و با دشمن نبردی مردانه داشت.
سرانجام در ۱۵/۲/۱۳۶۷ در منطقه قلاویزان در حالیکه فرماندهی گردان را به عهده داشت به شهادت رسید ودر جوار علی صالح(ع) به خاک سپرده شد. از شهید ۲ فرزند به یادگار مانده است.

نگارنده : fatehan1 در 1392/8/4 11:37:20

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:25 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عندربهم یرزقون   سوره آل عمران آیه169 


گمان نکنید آنان که در راه خداکشته شده اند،مردگانند، بلکه زنده اند ونزد پروردگارشان روزی می خورند
حدیث قدسی:
من طلبنی وجدنی ومن وجدنی عرفنی ومن عرفنی عشقنی ومن عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته ومن قتلته فعلی دیته
هرکس که مراطلب کند،دریافت مراوهرکس که مرادربیابد مراخواهد شناخت و هرکس مرابشناسد عاشقم خواهد شد،و هرکس عاشقم شودشد، عاشقش خواهم شد، وهرکس که عاشقش کردم اوراخواهم کشت ودیه اوبرگردن من خواهد بود و هرکس که دیه اش برگردن من باشد دیه اوراخواهم پرداخت.

ادامه مطلب

[ شنبه 30 خرداد 1394  ] [ 1:24 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]