وصیت نامه شهید غلامعلی رجبی
|

بخشهایی از وصیتنامه شهید رجبی جندقی به شرح ذیل است:
یک قطره اشک برای ارباب را به من هدیه کنید آن را به تمام بهشت نمیفروشم
«به خون خویش نویسم به روی سنگ مزارم که من به جرم محبت قتیل خنجر یارم» اینجانب غلامعلی جندقی وصیت میکنم که همه آشنایان، دوستان، پدر،مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیأتها فراموش نکنید! در مجلس ختم و غیره فقط و فقط روضه حضرت ابا عبدالله(ع) خوانده شود و شما را هم سفارش میکنم به عزاداریها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین(ع) کلید پیروزی است. بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(ع) است، اگر گاهی در هیأت ها یک قطره از اشک برای ارباب را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمیفروشم.
اگر اجازه رجوع به دنیا به من داده شود؛ دوست دارم فقط در روضهها شرکت کنم
وصیت میکنم که همه آشنایان، دوستان، پدر و مادر، برادرانم و خواهرانم همگی را شفاعت خواهم کرد. مرا در هیئت فراموش نکنید. در مجلس ختم و غیره، فقط و فقط روضه حضرت اباعبدالله (ع) خوانده شود. روضه برای امام حسین (ع) عمری است مورد علاقه و عشق من بوده و من با روضه و محبت اهل بیت و مجالس و هیئتها مأنوس بودهام و اگر به من اجازه داده شود به دنیا رجوع کنم و با روحم به شما سر بزنم فقط دوست دارم در هیأتها و روضهها شرکت کنم.
مرا فراموش نکنید مخصوصاً محرم، شبها و صبحها از اربابم میخواهم اجازه دهد من به هیأت بیایم و شما را هم سفارش میکنم به عزاداریها که بلا را دفع میکند و اشک بر حسین (ع) کلید پیروزی است.
در هیئت یاد من باشید؛ قول شفاعت میدهم
دفاتر شعرم و کتابهای روضه و شعرم مال غلامرضا برادرم که در هیأت بخواند. التماس دعا دارم. براداران عزیزم مخصوصاً غلامرضا، شما را به خدا در هیئت یاد من باشید و من قول شفاعت به شما میدهم و در خاتمه از دوستان و آشنایان همگی خداحافظی نموده و حلالیت میطلبم و بهترین هدیه برای من اشک چشم برای حسین(ع) است، اگر گاهی در هیئتها یک قطره از اشک برای اربابم را به من هدیه کنید از همه چیز برایم بالاتر است، آنقدر که این یک قطره را به تمام بهشت نمیفروشم.
به امید دیدار در قیامت
غلامعلی جندقی (رجبی) – اندیمشک
درباره شهید
شهید غلامعلی جندقی (رجبی)
شهید غلامعلی جندقی معروف به رجبی در سال 1333 در محله خیابان آذربایجان تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد .
پدر وی حاج حسن که از اساتید برجسته اخلاق و عرفان زمان خود بود ، اهتمام ویژه ای در تربیت فرزندان خود ورزید .
غلامعلی بنابر راهنمایی ها و تربیت پدر بزرگوارش مداحی اهل بیت (ع) را از همان سنین نوجوانی آغاز نمود.
و به دلیل آشنایی با معارف قرآنی و اسلامی استعداد در حفظ شعر و سوز صدای وی توانست در این عرصه سریع رشد نماید
تا بدانجا که از سبک ها و اشعار وی مداحان برجسته بسیاری استفاده می نمودند که شعر معروف( قربون کبوترای حرمت / قربون این همه لطف وکرمت) از نمونه این اشعار است .
وی با انتخاب شغل معلمی راه پدر بزرگوارش را ادامه داد و در مدت عمر کوتاه خود توانست تاثیرات به سزایی بر اطرافیان خود به ویژه جوانان بگذارد .
تربیت نسل جوان در محیط مسجد و مدرسه ، شهید غلامعلی رجبی را از حضور در جبهه های حق علیه باطل باز نداشت
سرانجام در سال 1367در سن سی و چهار سالگی در عملیات مرصاد توسط گروهک منافقین به شهادت رسید .
ادامه مطلب
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:19 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:19 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
قسمتی از وصیتنامه شهید محمود کاوه
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:18 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
خدایا من خجالت می کشم در روز قیامت سرور شهیدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم. بار پروردگارا از تو می خواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم ضمن این که به تمام مقربانت قسمت می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی و اگر شهادت را نصیبم گردانی بدنم را تکه تکه شود که در صحرای محشر شرمنده نباشم.
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:17 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:17 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
من امروز که این وصیتنامه را می نویسم ، همچون میثم تمار آماده و مهیا هستم که با دشمنان اسلام و مسلمین بجنگیم. من افتخار می کنم که از طبقه محروم جامعه هستم و ما مستضعفین هستیم که به جبهه می رویم تا از کیان اسلام دفاع کنیم .
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:17 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید علی فرجپور متولد اسفند ماه سال 1333 اهل تبریز است که در اسفند ماه سال 1362 طی عملیات خیبر در منطقه عملیاتی مجنون به درجه رفیع شهادت نائل گشت و مهرماه سال 91 توسط جستوجوگران نور تفحص و بعد از دو ماه در معراج الشهدا آذرماه همان سال بههمراه 3 شهید گمنام دیگر وارد همدان شد.
2 شهید گمنام در دانشگاه آزاد تویسرکان و شهید فرجپور با عنوان گمنام بههمراه شهید دیگر در دانشگاه علوم پزشکی همدان به خاک سپرده شد.
تا اینکه مردادماه امسال مرکز تحقیقات و ژنتیک انسانی ایران اعلام کرد که انتساب خونی شهید آرمیده در دانشگاه علوم پزشکی با خانوادهای ساکن تبریز مطابقت داشته و نتیجه آزمایشات مثبت است.
این شهید بهنام "علی فرجپور" فرزند اسدالله و اهل تبریز است که در اسفند ماه سال 1333 متولد و در سن 29سالگی طی عملیات خیبر در جزیره مجنون به مقام رفیع شهادت نائل شد.
این شهید بسیجی گرانقدر از لشکر 31 سپاه عاشورای تبریز و از جامعه بسیجی کارگری و کارگر کارخانه تراکتورسازی تبریز و ورزشکاری علاقهمند و فعال در رشته کوهنوردی و سنگنوردی بوده که از وی 3 فرزند تحصیلکرده به یادگار مانده است، ضمن اینکه پدرو مادر شهید به رحمت ایزدی پیوستهاند.
[ سه شنبه 19 خرداد 1394 ] [ 11:15 PM ] [ مهدی گلشنی ]
[ نظرات0 ]
سلام به کسانیکه این نوشتهها را میخوانند و میشنوند، بنا داشتم که چیزی به عنوان وصیت بنویسم چون نه برای دنیا کار کردهام نه برای آخرت توشهای دارم و نه ارثی به جا گذاشتهام ولی چون قبلاً هم یک یادداشتی نوشته بودم اگر به دستتان رسیده بنا به صلاحدید مادرم عمل کنید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
«وجعلنا من بین ایدیهم سداً و من خلفهم سداً فاغشینهم فهم لایبصرون».
من «سعید علیمددی» بنا به وظیفه شرعی که احساس کردم برای جهاد در جبهه حق علیه باطل به جبهه رفتم و این راه را آگاهانه انتخاب کردم و انشاءالله خداوند تبارک و تعالی مرا بپذیرد و مرا در زمره پویندگان راهش جای دهد. راهی که از هابیل شروع و از هابیل تا حسین(ع) و از حسین(ع) تا شهدای همین انقلاب اسلامی تا معاد ادامه دارد و ادامه خواهد داشت.
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
1.
((کل نفس ذائقه الموت ثم الینا تر جعون))
وصیت نامه بنده حقیر،عبد ذلیل،مسکین و مستکین غلامحسین خزاعی راوری فرزند محمد ش ش 53 مقیم کرمان:
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیا عند ربهم یرزقون
با حمد و ستایش حضرت باری تعالی و با درود بر پیامبران به ویژه پیامبر بزرگ اسلام پایان بخش رسولان و اهل بیت عصمت و طهارت و نائب بر حقش حضرت صاحب الزمان(عج) و حضرت امام خمینی(ره) و درود و رحمت خداوند بر شهدای گران قدر صدر اسلام تا کنون
شخن خود را با چند سطری خطاب به هموطنان عزیز انشا کرده باشم که ای منافقان ،غافلان و از دنیا بی خبران از خواب غفلت بیدار شوید تا بتوانید خود راب ه ساحل نجات برسانید.شما قضاوت کنید وقتی دزدی وارد خانه شما میشود و خانواده شما را تهدید می کند و حتی ان ها را می کشد و اموال شما را به یغما میبرد آیا شما او را رها خواهید ساخت و تلاشی نمی کنید. مسلماً درپی او روان خواهی شد مگر این که بی غیرت باشی.
بنابراین ،چرا نباید جهاد کرد؟چرا در مقابل کفر ایستاده ایم و چرا جان فشانی می کنیم؟
ای منافقین کوردل شما هرگز درک نخواهید کرد.
شما میدانید که این جنگ استعمارگران و جهانخواران و ستمکاران است که آن را بر ما تحمیل کرده اند .می خواستند دین و شرف و حیثیت و ناموس ما را ببرند و به خطر اندازند و سرزمین ما را از چنگمان به بیرون اورند.
البته خدا خود دین خود را حفظ خواهد کرد و احدی را یارای مقابله با او نیست. این من و شماییم که در حیطه امتحان الهی قرار گرفته ایم و باید خودمان را به ریسمان الهی بچسبانیم و متفرق نشویم. ای مردم به یاد بیاورید گفته مولا علی را که در جنگ با یارانیان خطاب به ملت عرب فرمودند: ای مسلمانان همین مردمی که شما با ان ها می جنگید تا ان ها را مسلمان کنید روزی فرا خواهد رسید تا با شما بجنگند و شما را مسلمان کنند.
آیا آن روز فرا رسیده است؟ آیا آن روز امروز نیست که مولا فرمود .
به تاریخ مراجعه کنید که اگر غیر از امروز روزی را یافتید به ما هم خبر دهید.
پیروان واقعی پیامبر و معصومین و ولایت فقیه کسانی هستند که به گفته آنان عمل کرده و درحد توانایی از هر نظر راه انان را ادامه میدهند و اگر در وجود خود این طور نیستی بیهودگی را کنار بگذار و لاف نزن.
ای جوانان با شما هستم مبادا در کنج خانه بمیرید که حسین در میدان نبرد شهید شد.
ای مادران مبادا عجز و لابه سر دهید که در این صورت زینب کبری سزاوارتر بود ولی این کار را نکرد و هم چوعلم در مقابل یزیدیان سربرافراشت.
البته نمی گویک گریه نکنید.اگر گریه های شما برای جدای ما است که ان خوب است ولی اگر به خاطر دنیا است و این که ناکام از دنیا رفته ایم گریه شما زشت و ناپسند است .مگر ما کجا رفته ایم ؟مگر شما هم به آن جا نخواهی آمد؟فکر می کنید تا ابد زنده خواهید ماند، خیر .اگر دنیا جای ماندن بود و وفا می کرد به علی و پیغمبر وفا می کرد.
ما از خداییم و به سوی او بازمی گریدم.
برای من لباس سیاه بر تن نکنید لباس سیاه مکروه است
صورت ها را نخراشید که مرتکب معصیت شده اید.
اگر می خواهید برایم نیکی بفرستید برایم قرآن بخوانید و دعا کنید و از مخارج بیهوده صرف نظر کنید
خداوند یار و یاور شما باد
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
من ا...التوفیق
تیمور نیک روش
ادامه مطلب
ادامه مطلب
بخشی از وصیت نامه شهید علی فرج پور 26/11/62
بنده علی فرج پور در این موقع حساس تکلیف شرعی دانستم که در این جنگ حق بر علیه باطل از هستی خود در راه مکتبم که قرآن است به رهبری امام امت خمینی بت شکن گذشته و در مقابل دشمن قرآن، صدام و صدامیان و منافقان زمان بجنگم و تا آخرین قطره خونم از اسلام عزیزم و از ولایت فقیه دفاع کرده و بلکه راه حضرت سیدالشهدا حسین ابن علی (ع) و به ندای هل من ناصر ینصرنی جواب داده باشم و آرزومندم جانم را به عنوان یک برگ سبز در راه انقلاب ایران که نزد من امانت می باشد به صاحبش که خداوند یکتاست داده باشم و در صورت شهید شدن از پدر و مادر مهربانم و از فامیل هایم انتظار دارم به خانواده ی بنده محبت بنمایند و تقاضا دارم اگر لباس سیاه به خاطر من به تن پوشیده اند بعد از اربعین ام در بیاورند.
درباره شهید
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
بنام خدایی که در هم کوبنده ستمگران و ظالمان تاریخ است.بنام او که مالک هستی است ،جان می دهد و جان می ستاند .با سلام به حضرت بقیه الله و شهیدان راه حق و آزادی ، با سلام به نائب برحق حرت مهدی (عج) امروز ظلم بر جهان چیره گشته و ما مظلومان تاریخ ، ای مظلومان بپاخیزید و کاخ ظلم و ستم را فروریزید .این وصیت را با سرعت نوشتم و نتوانستم کلی بگویم .امیدوارم پدر و مادر مرا حلال کنند. برای آنها و برادرانم و خواهرانم آرزوی موفقیت میکنم اگر شهید شدم بدانید که گرچه دستم از این دنیا کوتاه است ولی از قفس تنگ دنیا خلاص شدم ،رها گشتم و به ملکوت اعلا پیوستم برای من ناراحت نباشید.امیدوارم خداوند متعال یارتان باشد و خداوند را هرگز فراموش نکنید .
درباره شهید
شهید ستوانیکم پیاده عبدالحسین عرفانی جهرمی در سال 1339 در شهرستان جهرم متولد شد . پس از طی تحصیلات اولیه و اخذ مدرک دیپلم ، زمانی که آتش جنگ در جبهه های حق علیه باطل شعله ور بود به ندای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی لبیک گفت و در تاریخ 1362/07/05 پس از قبول شدن در کنکور ورودی دانشکده افسری به استخدام نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد ، پس از سپری کردن دوره دانشکده افسری و اخذ مدرک کارشناسی علوم در تاریخ 1365/09/05 به درجه ستواندومی نائل آمد و سپس برای گذراندن دوره مقدماتی رسته پیاده به مرکز آموزش پیاده شیراز اعزام و پس از سپری کردن این دوره در تاریخ 1366/08/20 به لشکر 28 پیاده کردستان منتقل شد .پس از سپری کردن دوره دانشکده افسری و اخذ مدرک کارشناسی علوم در تاریخ 1365/09/05 به درجه ستواندومی نائل آمد و سپس برای گذراندن دوره مقدماتی رسته پیاده به مرکز آموزش پیاده شیراز اعزام و پس از سپری کردن این دوره در تاریخ 1366/08/20 به لشکر 28 پیاده کردستان منتقل شد .وی مسئولیتهای فرمانده دسته ادوات و معاون گروهان در گردان 127 را به عهده داشت و در مدت خدمت خود هیچ وقت صلاح خود را به مصالح مملکت و نظام ترجیح نداد و در راه تحقق اهداف جمهوری اسلامی ایران لحظه ای کوتاهی ننمود .شهید عبدالحسین عرفانی جهرمی در مورخه 1367/01/23 در عملیات آفندی بیت المقدس 5 در ارتفاعات قلیجان مریوان در اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن بعثی به ناحیه شکم و سر به درجه رفیع شهادت نائل آمد .
ادامه مطلب