دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

خاکسپاری 11 شهید گمنام در پنج نقطه استان گیلان

«رسول جلایی» با بیان اینکه از 31 مردادماه امسال تا روز عرفه، پیکر پاک 11 شهید گمنام تفحص شده در 5 نقطه از استان گیلان به خاک سپرده می‌شوند افزود: این شهدای گمنام در «دیلمان»، «رشت»، «اسالم»، «حویق» و ایستگاه پدافند هوایی پونل رضوانشهر به خاک سپرده می‌شوند.

کد خبر: ۲۵۲۰۴۸

تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۸ - 10August 2017

پیکر 11 شهید گمنام در پنج نقطه استان گیلان خاکسپاری می‌شود

به گزارش دفاع پرس از رشت، «رسول جلایی» مدیرکل حفظ آثار و  نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان، صبح امروز (پنج‌شنبه) به‌مناسبت گرامی‌داشت روز خبرنگار در جمع اصحاب رسانه در رشت اظهار داشت: شغل خبرنگاری دارای شرافت است و موضوعات حوزه کاری هر خبرنگار در شرافت کار او تاثیرگذار است.

وی با اشاره به سخن امام علی (ع) که فرد مجاهد را از نزدیک‌ترین اشخاص به خداوند و دوست پروردگار بیان می‌کند، عنوان داشت: مجاهدت و شهادت در راه خدا از بهترین اعمال نیک یک انسان است.

جلایی با اشاره به اینکه خبرنگاران مجاهدانی هستند که به جز خداوند از هیچ شخصی ترس ندارند، بیان داشت: قلم خبرنگاران باید در مسیر ترویج و تبلیغ فرهنگ الهی گام بردارند.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان با بیان اینکه خبرنگاران نباید در پرسش‌گری و مطالبه‌گری حق به لکنت بیفتند، افزود: پیروی از حق و آگاهی‌بخشی مردم از وظایف خبرنگاران است.

وی شغل خبرنگاری را مجاهدت فی‌سبیل‌الله خواند و اعلام داشت: اگر خبرنگاران، حق‌گو، حق‌طلب و حق‌خواه نباشند قاتلان و گردنکشان به جایگاه‌های بالا دست پیدا می‌کنند و حق در جامعه به‌حاشیه می‌رود‌.

جلایی با اشاره به اینکه ‌به‌حاشیه رفتن حق موجب تحریف تاریخ، ظلم به مردان و زنان یک جامعه و سرنگونی افراد بزرگ شده است، خاطرنشان کرد: با این تفسیر می‌توان خبرنگاری را شغل مجاهدت‌های حق‌طلبانه بیان کرد.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس گیلان با بیان اینکه با وجود خبرنگاران در جامعه ارزش‌های انسانی و اسلامی جایگاه بیشتری در بین مردم پیدا کرده است گفت: خبرنگاران حماسه‌آفرینان ترویج فرهنگ اسلامی در جامعه هستند.

جلایی با اشاره به برقراری حلقه اتصال بین نسل‌های گذشته و حال جامعه توسط خبرنگاران، اعلام داشت: خبرنگاران باعث شده‌اند که فاصله بین نسل‌ها به تناقض آرمان‌ها و ارزش‌ها و تقابل دو نسل با هم ختم‌ نشود.

وی با بیان اینکه از 31 مردادماه امسال تا روز عرفه، پیکر پاک 11 شهید گمنام تفحص شده در 5 نقطه از استان گیلان به خاک سپرده می‌شوند افزود: این شهدای گمنام در «دیلمان»، «رشت»، «اسالم»، «حویق» و ایستگاه پدافند هوایی پونل رضوانشهر به خاک سپرده می‌شوند.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان با اشاره به اینکه شهدای گمنام تفحص شده مربوط به عملیات‌های خیبر، والفجر 8، والفجر 1 و بدر هستند، ابراز داشت: پیکر این شهدا در مناطق عملیاتی «زبیدات»، «مجنون» و «حوضیان» تفحص شده است.

وی با اشاره به یادواره‌های برگزار شده برای شهدای شاخص استان گیلان ابراز داشت: 10 عنوان کتاب در حوزه شهادت، تاریخ و کودک و نوجوان توسط اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان منتشر می‌شود.

جلایی با اشاره به برنامه‌های اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان در هفته دفاع مقدس عنوان داشت: امسال 2 فیلم سینمایی با موضوعات شهدای مدافع حرم و هنرمندان عرصه ایثار و شهادت اکران و منتشر می‌شود.

وی با اشاره به اینکه شتاب چشمگیری در ساخت یادمان شهدا در سال‌های گذشته در استان گیلان وجود داشته است، گفت: تا سال 95 اداره‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان ، 11 یادمان ساخته بود و در سال 95، 9 یادمان ساخته شد و در سال جدید تاکنون 9 یادمان برای شهدا ساخته شده است.

جلایی با بیان اینکه خیران گیلانی در ساخت یادمان‌های شهدا کمک‌های فراوانی می‌کنند، ابراز داشت: هزینه ساخت یادمان «گوراب زرمیخ» که 60 میلیون تومان بود و در ماه مبارک رمضان سال 96 افتتاح شد، توسط خیران پرداخت شد.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان گیلان با اشاره به اینکه 115 شهید گمنام در 41 نقطه از استان‌ گیلان دفن شده‌اند خاطرنشان کرد: ساخت یادمان شهدای ‌گمنام در این 41 منطقه تا پایان سال 96 به اتمام می‌رسد.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 19 مرداد 1396  ] [ 5:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

مضمون‌های دفاع مقدس در سینما و تلویزیون تکراری نمی‌شوند

بازیگر سریال «آشوب» گفت: به دلیل گستردگی موضوع در سینمای دفاع مقدس مضمون فیلم‌های این حوزه هیچ‌گاه تکراری نخواهد شد.

کد خبر: ۲۵۲۰۵۱

تاریخ انتشار: ۱۹ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۲۷ - 10August 2017

مضمون‌های دفاع مقدس در سینما و تلویزیون تکراری نمی‌شوندبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، پروانه معصومی بازیگر سینما و تلویزیون با بیان این‌که موضوعات دفاع مقدس هیچگاه تکراری نمی‌شوند، اظهار کرد: وقتی می‌شنوم عده‌ای می‌گویند در حوزه سینمای دفاع مقدس موضوع جدیدی برای گفته شدن باقی نمانده، بسیار ناراحت می‌شوم، چون به واقع این‌گونه نیست، بلکه اگر در این زمینه تکراری هم وجود دارد به واسطه کم کاری ماست.


وی افزود: کم کاری از این جهت که تلاش نکردیم قصه‌های جدیدی در این حوزه بیان کنیم؛ قصه‌هایی که حتی نیمی از آنها در سینمای دفاع مقدس گفته نشده است. برای مثال سریال «آشوب» را مثال می‌زنم که هم اکنون مشغول بازی در آن هستم. این کار بخشی از دفاع مقدس را بیان می‌کند که من تا به امروز آن را در هیچ فیلم یا سریالی ندیده بودم.

این بازیگر ادامه داد: در این  سریال دفاع مقدسی من نقش مادری را بازی می‌کنم. در «آشوب» قصه چند روز ابتدایی اشغال خرمشهر توسط بعثیان روایت می‌شود. محمود پاک‌نیت، عباس غزالی، سلمان فرخنده و سیاوش تهمورث از دیگر بازیگرانی هستند که در این کار با آنها همبازی هستم. این سریال داستان یک جاسوس عراقی است که قبل از جنگ برای جاسوسی به خرمشهر می‌آید و عاشق یک دختر ایرانی می‌شود.

معصومی در پایان گفت: تهیه‌کنندگی این مجموعه را مهدی همایونفر بر عهده داشته و قرار است از شبکه یک سیما روی آنتن برود. فیلمنامه این سریال را علی دلگشایی نوشته است. خرمشهر، شهرک سینمایی غزالی و شهرک سینمایی دفاع مقدس از جمله لوکیشن‌های این کار دفاع مقدسی است.

 

منبع: ایکنا 


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 19 مرداد 1396  ] [ 5:47 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«مصطفی» منادی حالات معنوی رزمندگان در جبهه‌ها‌ بود

15 مرداد سالروز شهادت «مصطفی ردانی‌پور» از رزمندگان روحانی دفاع مقدس است. سازمان بسيج طلاب شهيد «ردانی‌پور» را امسال به عنوان شهيد شاخص برگزيده است.

کد خبر: ۲۵۱۲۵۰

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۶:۰۰ - 06August 2017

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع پرس، 15 مرداد سالروز شهادت «مصطفی ردانی‌پور» از رزمندگان روحانی دفاع مقدس است. سازمان بسيج طلاب شهيد «ردانی‌پور» را امسال به عنوان شهيد شاخص برگزيده است تا زمينه‌های معرفی بيشتر و بهتر ايشان به عموم جامعه مهيا شود.


«مصطفی ردانی‌پور» در طول جنگ فرماندهی چند لشكر را بر عهده داشت؛ فرماندهی سپاه سوم صاحب الزمان(عج) و فرماندهی قرارگاه فتح سپاه. شانه به شانه حسين خرازي كوه‌ها و دشت‌ها را زير پا گذاشت و براي كادرسازي و تربيت نيروها تلاش فراواني كرد. رداني‌پور به واسطه كسوت روحاني‌، نقش هدايتگر و تأثيرگذاري بين نيروها داشت. بحق رداني‌پور از چهره‌هاي شاخص دفاع مقدس است و مي‌توان شخصيت و سلوك عارفانه‌اش را از جنبه‌هاي مختلف بررسي كرد. «جوان» در گزارش پيش‌رو مروري بر دوران رزمندگي و سبك زندگي شهيد رداني‌پور دارد كه در ادامه مي‌خوانيد.
 
 طلبه‌اي جوان، فرمانده‌اي دلسوز


اصفهاني‌ها از زمان شروع نهضت تا پيروزي انقلاب و دفاع مقدس حضوري پررنگ و تأثيرگذار داشتند. مصطفي رداني‌پور بزرگمرد روحاني شهر اصفهان حدود شش سال مشغول فراگيري علوم ديني شد. قبل از انقلاب در يكي از حوزه‌هاي علميه اصفهان به رياست حاج احمد امامي درس طلبگي را آغاز كرد و بعد براي تكميل دوره طلبگي به حوزه آيت‌الله بهاء‌الديني منتقل شد. با نضج گرفتن انقلاب اسلامي با تمام وجود در جهت ارشاد و هدايت مردم وارد عمل شد و با استفاده از فرصت‌ها براي تبليغ به مناطق محروم كهگيلويه و بويراحمد و ياسوج سفر كرد و درسازماندهي و هدايت حركت خروشان مردم مسلمان آن خطه تلاش فراواني را از خود نشان داد.


پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه، شهيد رداني‌پور با عضويت در شوراي فرماندهي سپاه ياسوج فعاليت‌هاي همه جانبه خود را آغاز كرد. او با بهره‌گيري از ارتباط با حوزه علميه قم در جهت ارائه خدمات فرهنگي به آن منطقه محروم حداكثر تلاش خود را به كار بست و در مدت مسئوليت يك ساله‌اش در سمت فرماندهي سپاه ياسوج به سهم خود اقدامات مؤثري را به انجام رساند. بعد از مدتي احساس كرد ديگر وظيفه‌اش تمام شده بايد به قم برگردد و براي تقويت بنيه علمي‌اش درسش را بخواند. در جلسه‌اي به همراه نماينده حضرت امام و امام جمعه اصفهان خدمت امام خميني(ره) مشرف شد و در اولين فرصت از امام در مورد رفتن به كردستان كسب تكليف كرد. حضرت امام نگاهي از سر مهرباني به مصطفي كرد و گفت: شما بايد به كردستان برويد و كاركنيد. مصطفي وقتي از سرازيري جماران پايين مي‌آمد گفت امام امروز تكليف مرا روشن كرد.


 مبارزه با بدعت‌


با توجه به تجربه‌اي كه از كار در جبهه‌هاي كردستان داشت سلاح بر دوش به تبليغ و تقويت روحي رزمندگان ‌پرداخت و با برگزاري جلسات دعا و مجالس وعظ و ارشاد، نقش مؤثري در افزايش سطح آگاهي و رشد معنوي رزمندگان ايفا ‌كرد و در واقع وي را مي‌توان يكي از مناديان بحق و توجه به حالات معنوي در جبهه‌ها ناميد.


سردار غلامعلي رشيد خصوصيات اخلاقي شهيد را اينگونه توصيف مي‌كند: « ايشان علاوه بر نقش نظامي‌اش در لشكر امام حسين (ع) در نقش رهبري مجموعه يگان خود نيز عمل مي‌كرد. نصايح و راهنمايي‌هاي او براي يكايك فرماندهان از پايين‌ترين تا بالاترين رده مؤثر و كارساز بود. او واقعا شخصيتي نظامي، عقيدتي و سياسي بود و در هر سه بعد در حد اعلي رشد كرده بود. به آنچه مي‌گفت عمل مي‌كرد. اين شهيد عزيز يكي از ستون‌هاي اصلي لشكر بود كه در انسجام وحدت و يكپارچگي آن نقش مهمي را ايفا مي‌كرد».


مرتضي ابوفاضلي رزمنده و جانباز 50 درصد خاطرات مشترك زيادي با شهيد رداني‌پور و حسين خرازي دارد. او درباره حالات معنوي فرمانده‌اش مي‌گويد: «دعاي توسل و كميل را با سوز خاص و عجيبي مي‌خواند. ارادت خاص و زيادي به حضرت زهرا(س) و امام زمان(عج) داشت.  به خاطر علاقه‌اي كه به حضرت زهرا(س) داشت با يك سادات كه همسر شهيد بود ازدواج كرد و مي‌گفت دوست دارم به واسطه سادات به حضرت زهرا(س) محرم شوم. شب عروسي‌اش سخنراني زيبايي انجام داد و روز بعد ‌گفت از خدا مي‌خواهم شهيد شوم و مانند حضرت زهرا(س) گمنام بمانم. براي حضرت معصومه(س)، امام رضا(ع) و امام زمان(عج) كارت عروسي نوشته بود و مي‌گفت مي‌خواهم ازدواج و شروع زندگي‌ام با دعوت از ائمه اطهار باشد».


حسين منصوريان از جانبازان دفاع مقدس نيز در گفت‌وگو با «جوان» نقش هدايتگر شهيد رداني‌پور در جبهه را چنين بيان مي‌كند: «او كسي بود كه خالصانه و مخلصانه خودش را در راه اسلام مي‌گذاشت. ايشان يكي از طلبه‌هاي بسيار هوشمند حوزه علميه قم بود. از صفات بارز ايشان مبارزه با بدعت‌ها بود. يادم است يك سالي مسائل اعتقادي در جبهه مطرح شده بود و يكسري افرد افراطي مسائلي را در رابطه با ديدن امام‌زمان(عج) مطرح مي‌كردند. بعضي با قصد و غرض چنين مسائلي را براي بهره‌برداري‌هاي خودشان طرح مي‌كردند. در عمليات فتح‌المبين شخصي كارهاي انحرافي انجام مي‌داد و وقتي شهيد متوجه شد به شدت با آن شخص برخورد كرد و بعد در يك سخنراني به رزمندگان گفت كه آگاه باشيد و گول افراد شرور را نخوريد. مي‌گفت يك رزمنده كسي است كه از همه نظر چه نظامي، چه سياسي و ديني آگاهي داشته باشد تا بتواند با تمام وجودش در خدمت اسلام باشد و وظيفه و رسالتش را انجام دهد».


 عمامه من، كفن من است


شروع جنگ براي مصطفي همانند بسياري از جوانان هم‌نسلش شروع دوره‌اي جديد در زندگي بود. وقتي عراق به خوزستان حمله كرد، شهيد رداني‌پور به دوستانش گفت كردستان ديگر امنيت در آن حاكم است. ديگر جاي ما اينجا نيست. ما ديگر اينجا كاري نداريم و بايد به جنوب برويم. هر چه فرماندهان اصرار كردند او را نگه دارند قبول نكرد و راهي اهواز شد.


در عمليات‌هاي شكست محاصره‌ آبادان و طريق‌القدس فرمانده گردان بود. در عمليات ثامن‌الائمه كه منجر به شكسته شدن حصر آبادان شد تلاش زيادي كرد. زخمي شد ولي عقب نرفت. پس از مداواي اوليه، بلافاصله در حالي كه هنوز بهبودي كامل نيافته بود به جبهه بازگشت. با بودن حسن باقري پا به پاي او حركت مي‌كرد. دلاوري‌هاي او در جبهه چزابه در ذهن همرزمانش نقش بسته است.


در عمليات فتح‌المبين همراه حسين خرازي در فرماندهي تيپ امام حسين(ع) با تمام وجود كار مي‌كرد. در اين عمليات برادرش به شهادت رسيد ولي مصطفي پا پس نكشيد. با آنكه دستش در اين عمليات زخمي شد ولي عقب نرفت و در عمليات بيت‌المقدس هم شركت كرد. در عمليات رمضان طبق حكم محسن رضايي فرمانده قرارگاه فتح شد. تمام فرماندهان ارتشي و سپاهي از اينكه مي‌ديدند يك طلبه سه لشكر رزمي را هدايت و فرماندهي مي‌كند شگفت زده بودند. با لباس روحاني وارد جلسات قرارگاه مي‌شد و به توجيه فرمانده‌ها و توجيه نقشه‌ها مي‌پرداخت. هنوز فرماندهان صداي مصطفي را در گوش خود دارند كه مي‌گفت: «عمامه من، كفن من است».


ابوفاضلي عمليات‌هايي كه با شهيد رداني‌پور حضور داشته را چنين روايت مي‌كند: «من در عمليات‌هاي محرم، رمضان و بيت‌المقدس با او همراه بودم و تا سال 62 كه به شهادت رسيد او را به خوبي مي‌شناختم. در عمليات بيت‌المقدس كه منجر به فتح خرمشهر شد براي اولين بار او را ديدم و با او آشنا شدم. هرچند قبل از آن وصفش را زياد شنيده بودم اما آنجا او را به خوبي شناختم. من در گروهان عقيل بودم و فرمانده گروهان آقاي خليلي بود. وقتي مي‌خواستيم اعزام شويم شهيد مصطفي رداني‌پور آمد صحبت كرد كه آن موقع دست راستش تركش خورده بود و به گردنش آن را بسته بود. او قرآن گرفت و كل گردان براي آغاز عمليات از زيرش رد شديم. لباس بسيجي به تن داشت. پا به پاي بچه‌ها هم در عمليات حضور داشت. شهيد رداني‌پور سخنراني‌هاي زيبا و حماسي خوبي داشت. سخنراني‌اش كه تمام مي‌شد معمولاً مراسم دعا داشت. خيلي با سوز و حال خاص اين دعاها را مي‌خواند. مراسم‌هاي دعاي او گاهي چند ساعت طول مي‌كشيد».


 دعاي امام براي همسر مصطفي


ماجراي ازدواج اين طلبه روحاني بسيار جالب و خواندني است. هنگامي كه با درخواست ازدواج از طرف خانواده مواجه مي‌شد در پاسخ به مادرش مي‌گفت: «بچه‌هاي مردم تكه پاره شدن افتادن گوشه كنار بيابون ها، اون وقت شما ميگين كارهاتو ول كن بيا زن بگير».


با همه اين اوصاف شنيده بود امام (ره) گفته‌اند با همسرهاي شهدا ازدواج كنيد. بالاخره راضي شد و مادر و خواهرش را فرستاد خواستگاري يك همسر شهيد. ايشان همه خواستگارها را رد مي‌كرد و مصطفي را هم رد كرد. مصطفي پيغام فرستاد امام (ره) دستور داده‌اند با همسرهاي شهدا ازدواج كنيد ولي او باز هم قبول نكرد. مي‌خواست تا مراسم سال همسر شهيدش صبر كند، اما مصطفي دوباره پيام فرستاد كه شما سيد هستيد مي‌خواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. ديگر نتوانست حرفي بزند. جوابش مثبت بود و امام خطبه عقدشان را خواند.


همسر شهيد درباره روزي كه امام مراسم عقدشان را خواند مي‌گويد: « تا آن موقع امام خميني را نديده بودم. تا در اتاق باز شد و او در قاب چوبي نمايان شد من و مصطفي دستپاچه شديم و سلام كرديم. چادرم را روي دست امام انداختم و آن را بوسيدم و گريه كردم. مصطفي داشت نگاه مي‌كرد و مثل ابر بهار اشك مي‌ريخت. خطبه عقد را كه خواندند، مصطفي گفت اگر صلاح مي‌دانيد ما را نصيحت كنيد. امام رو به من كرد و گفت از خدا مي‌خواهم به شما صبر بدهد. مصطفي فهميد امام چه گفته، روي دست امام افتاد و با گريه گفت ممنونم آقا. هنوز لذت آن ديدار در جانم است و مست آن نگاه پير جماران هستم».


 شهادت و آغاز روزهاي بي‌خبري ازمصطفي


سه روز بيشتر از عروسي‌اش نگذشته بود كه دوباره عازم منطقه شد. ابوفاضلي به واگذار كردن تمام مسئوليت‌هاي رده بالا در سپاه و لشكر توسط شهيد رداني‌پور اشاره مي‌كند و مي‌گويد: «بعد از مدتي هيچ مسئوليتي در جبهه قبول نكرد. نه به خاطر زندگي شخصي‌اش بلكه دوست داشت مانند يك بسيجي ساده در گردان فعاليت كند. از همان زمان به گردان حضرت زهرا(س) رفت و به صورت يك بسيجي داوطلب به مبارزه با دشمن پرداخت. در عمليات والفجر2 در ارتفاعات غرب كشور و منطقه حاج عمران شركت كرد. مسئولان رده بالاي عمليات از او خواستند تا فرماندهي كاري را به عهده بگيرد اما او تأكيد كرد مي‌خواهم به عنوان يك بسيجي ساده در اين عمليات باشم».


قبل از عمليات به برادرش گفت مي‌خواهم جايي بمانم كه نه دست شما به من برسد، نه دست دشمنان! آن شب بدون عمامه، بدون سمت، مثل يك بسيجي، اول ستون راهي عمليات شد. بعد از مدتي نيروها از هر طرف محاصره شدند. مصطفي زير لب قرآن مي‌خواند و دشمن بالاي تپه را به رگبار بسته بود. دستور عقب‌نشيني صادر مي‌شود اما او همچنان مقاومت مي‌كند تا اينكه گلوله‌اي از پشت سر به جمجمه‌اش اصابت مي‌كند.


آن شب همه گريه مي‌كردند. بچه‌ها ياد شب‌هايي افتاده بودند كه مصطفي برايشان دعا مي‌خواند. هركسي گوشه‌اي را گير آورده بود، برايش زيارت عاشورا يا دعاي توسل مي‌خواند. حاج حسين خرازي هق‌هق گريه مي‌كرد. فردا بچه‌ها را فرستاد بروند جنازه‌ها را بياورند. دفعه اول 115 شهيد آوردند، مصطفي نبود. فردا صبح 25 شهيد ديگر آوردند، باز هم نبود.


منطقه دست عراقي‌ها بود. چند بار ديگر هم عمليات شد اما از او خبري نشد. جنگ هم كه تمام شد، دوستانش رفتند و دنبالش در همان شيار همه جا را گشتند اما نبود! سه نفر همراهش را پيدا كردند اما از خودش خبري نشد. مصطفي همانطور كه گفته بود برنگشت كه نگشت. 

منبع: روزنامه جوان


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

زیردریایی «فاتح» در هفته دفاع مقدس به نیروی دریایی ارتش ملحق می‌شود

زیردریایی «فاتح» ساخت متخصصان صنعت دریایی کشورمان در هفته دفاع مقدس سال 96 به ناوگان نیروی دریایی ارتش ملحق می‌شود.

کد خبر: ۲۵۱۲۵۹

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۱ - 06August 2017

زیردریایی «فاتح» در هفته دفاع مقدس به نیروی دریایی ارتش ملحق می‌شودامیر دریادار «امیر رستگاری» رئیس سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در گفت‌وگو با خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، با اشاره به توانمندی‌های متخصصان ایرانی در ساخت و طراحی تجهیزات دفاعی در عرصه دریا اظهار داشت: تمام تلاش ما بر این است که ان‌شاءالله در هفته دفاع مقدس امسال زیردریایی «فاتح» را به طور رسمی به نیروی دریایی ارتش تحویل دهیم.

 

وی افزود: این زیردریایی به لحاظ پیچیدگی‌هایی که دارد، جهت آماده‌سازی و الحاق باید آزمایش‌های مختلف و سختی را بگذراند و هم‌اکنون این زیردریایی در حال گذراندن این آزمایش‌هاست.

 

دریادار رستگاری با بیان اینکه این زیردریایی به لحاظ عملیاتی از قابلیت‌های بسیار خوبی برخوردار است، عنوان کرد: زیردریایی «فاتح» تاکنون غوص‌های بسیار خوبی داشته است و قابلیت‌های عملیاتی آن در زمان الحاق توسط وزیر دفاع بیان می‌شود.

 

انتهای پیام/ 221


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:36 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

انتظار مادر شهید در «شرف خاک»

کد خبر: ۲۵۱۲۶۰

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۰ - 06August 2017

انتظار مادر شهید در «شرف خاک»

به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، «شرف خاک» عنوان کتابی از «مهدی خدادادی» است که طی آن به زندگی «شهید داوود مجیدی» پرداخت شده است.

این کتاب در قطع جیبی منتشر شده که از همین جهت آن را باید جز رمان‌های کوتاه محسوب کرد. نثر این کتاب ساده و روان است و  لفاظی‌های معمول هنری را در خود ندارد. کتاب بیشتر از آنکه به شهید ارتباط پیدا کند در مورد دلتنگی‌ مادر شهید است که در آخر با رسیدن استخوان‌های پسر شهیدش این انتظار به سرانجام می‌رسد.

نویسنده سعی کرده با موجزنویسی اصل واقعه را برای مخاطب بازروایی کند. هر چند این کتاب به شدت داستان‌گو است، اما براساس مستندات و مصاحبه با خانواده و همرزمان شهید مجیدی تنظیم و نوشته شده است.

قسمتی از متن کتاب:

«درب تابوت توسط پرسنل معراج کنار زده شد و نگاه‌ها مبهوت درون تابوت شد. چندپاره استخوان به همراه تسبیح و هر تربت هدیه مادر و جوراب‌های پشمی دستباف عمه به برادرها اطمینان قبلی داد که این پیکر پسر ماه‌جبین خانم است؛ پیکر داوود.

رحمان دل تو دلش نبود، خبر بازگشت داوود در محله و مسجد پیچیده بود. بعد از هشت سال قرار بود دیدار این دو دوست تازه شود. ساک داوود را به دست گرفت و خود را به پیکر رفیقش رساند. پیکر روی دستان جمعیت موج می‌خورد و به سمت منزل پیش می‌رفت. رحمان دوباره آخرین حرف‌های بین خودش و داوود رد و بدل شده بود را مرور می‌کرد و اشک می‌ریخت.

داوود من یه سوالی بپرسم؟

بپرس

من یه سوال می‌پرسم مردونه جواب بده؛ ما که داریم میریم عملیات خداییش خداییش تو قلبا دوست داری شهید بشی؟

رحمان به ارواح خاک پدرت من میخوام شهید بشم، تو چی؟

من!؟ من حرکتم رو کردم اومدم، ولی اگه بگم دوست دارم شهید بشم دروغ گفتم. من حرکت کردم به سمت خدا، حالا هر چی خودش بخواد.

داوود مسیرش را انتخاب کرده بود، رحمان با حسرت به سرانجام خوش او فکر می‌کرد.»

«شرف خاک»، برگرفته از زندگی شهید داوود مجیدی، در 104 صفحه به قلم «مهدی خدادادی» نوشته و توسط نشر «نارگل» در 3000 نسخه و به قیمت 60000 ریال منتشر شده است.

 انتهای پیام/ 161


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

خلبانی با 3 هزار ساعت پرواز جنگی

شهید عباس بابایی با بیش از ‌3 هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خود را در پروازهای عملیاتی، قرارگاه‌ها و جبهه‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد.

کد خبر: ۲۵۱۲۷۴

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۴ - 06August 2017

خلبانی با 3 هزار ساعت پرواز جنگیبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، عباس بابایی سال ‌١٣٢٩ در شهر قزوین متولد شد. دوره ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل پرداخت و در سال ‌١٣٤٨ به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی، برای تکمیل دوره به آمریکا اعزام شد.


توصیف یک آمریکایی از روحیات عباس بابایی

عباس در سال ‌١٣٤٩ برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا رفت. طبق مقررات دانشکده می‌بایست به مدت 2 ماه با یکی از دانشجویان آمریکایی هم اتاق می‌شد. آمریکایی‌ها در ظاهر هدف از این برنامه را پیشرفت دانشجویان در روند فراگیری زبان انگلیسی عنوان می‌کردند اما واقعیت چیز دیگری بود. چون عباس در همان شرایط تمام واجبات دینی خود را انجام می‌داد و از بی‌بند و باری موجود در جامعه آمریکا بیزار بود. هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگی‌ها و روحیات عباس نوشته، یادآور می‌شود که بابایی فردی منزوی و در برخوردها، نسبت به آداب و هنجارهای اجتماعی بی‌تفاوت است. از رفتار او بر می‌آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی است و شدیداً به فرهنگ سنتی ایران پایبند است.

همچنین اشاره کرده که او به گوشه‌ای می‌رود و با خودش حرف می‌زند که منظور او نماز و دعا خواندن عباس بوده است.

نماز عباس بابایی و احترام ژنرال آمریکایی

خود عباس ماجرای فارغ‌التحصیلی از دانشکده خلبانی آمریکا را چنین تعریف کرده است: «دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود، اما به خاطر گزارشاتی که در پرونده خدمتم درج شده بود، تکلیفم روشن نبود و به من گواهینامه نمی‌دادند تا این که روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال آمریکایی بود، احضار شدم. به اتاقش رفتم و احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در مقابلش و روی میز بود. ژنرال آخرین فردی بود که می‌بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم اظهارنظر می‌کرد.

او پرسش‌هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال‌های ژنرال برمی‌آمد که نظر خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت زیرا احساس می‌کردم که رنج 2 سال دوری از خانواده و شوق برنامه‌هایی که برای زندگی آینده‌ام در دل داشتم همه در یک لحظه در حال محو شدن است و باید دست خالی و بدون دریافت گواهینامه خلبانی به ایران برگردم. در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد و شخصی اجازه خواست تا داخل شود. او ضمن احترام، از ژنرال خواست تا برای انجام کار مهمی به خارج از اتاق برود، با رفتن ژنرال، من لحظاتی را در اتاق تنها ماندم.

به ساعتم نگاه کردم، وقت نماز ظهر بود. با خود گفتم، کاش در اینجا نبودم و می‌توانستم نماز را اول وقت بخوانم. انتظارم برای آمدن ژنرال طولانی شد. گفتم که هیچ کار مهمی بالاتر از نماز نیست، همین جا نماز را می‌خوانم. ان‌شاالله تا نمازم تمام شود، او نخواهد آمد. به گوشه‌ای از اتاق رفتم و روزنامه‌ای را که همراه داشتم به زمین انداختم و مشغول نماز خواندن شدم. در حال خواندن نماز بودم که متوجه شدم ژنرال وارد اتاق شده است. با خود گفتم چه کنم؟ نماز را ادامه بدهم یا بشکنم؟ بالاخره گفتم، نمازم را ادامه می‌دهم، هرچه خدا بخواهد همان خواهد شد. نماز را تمام کردم و در حالی که بر روی صندلی می‌نشستم از ژنرال معذرت‌خواهی کردم. ژنرال پس از چند لحظه سکوت، نگاه معناداری به من کرد و گفت: چه می‌کردی؟

گفتم: عبادت می‌کردم.

گفت: بیشتر توضیح بده.

گفتم: در دین ما دستور بر این است که در ساعت‌های معین از شبانه‌روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم و در این ساعت زمان آن فرا رسیده بود، من هم از نبودن شما در اتاق استفاده کردم و این واجب دینی را انجام دادم.

ژنرال با توضیحات من سری تکان داد و گفت: همه این مطالبی که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست، این طور نیست؟ پاسخ دادم: بله همین طور است. لبخند زد. از نوع نگاهش پیدا بود که از صداقت و پایبندی من به سنت و فرهنگ و رنگ نباختنم در برابر تجدد جامعه آمریکا خوشش آمده است. با چهره‌ای بشاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده‌ام را امضا کرد. سپس با حالتی احترام‌آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت: به شما تبریک می‌گویم. شما قبول شدید. برای شما آرزوی موفقیت دارم. من هم متقابلاً از او تشکر کردم. احترام گذاشتم و از اتاق خارج شدم. آن روز به اولین محل خلوتی که رسیدم به پاس این نعمت بزرگی که خداوند به من عطا کرده بود، 2 رکعت نماز شکر خواندم.»

ورود هواپیماهای اف-۱۴

با ورود هواپیماهای پیشرفته اف – ‌١٤ به نیروی هوایی، بابایی که جزو خلبان‌های تیزهوش و ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف – ‌٥ بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–۱۴ انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.

با اوج‌گیری مبارزات علیه نظام ستمشاهی، بابایی به عنوان یکی از پرسنل انقلابی نیروی هوایی، در جمع دیگر افراد متعهد ارتش به میدان مبارزه وارد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، وی گذشته از انجام وظایف روزمره، به عنوان سرپرست انجمن اسلامی پایگاه، به پاسداری از دستاوردهای پرشکوه انقلاب اسلامی پرداخت.

بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت اسلامی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ ‌۱۳۶۰.۵.۷ فرماندهی پایگاه هشتم هوایی بر عهده او گذاشته شد.

فرماندهی آبادگر

به هنگام فرماندهی پایگاه، با استفاده از امکانات موجود در آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعف‌نشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تأمین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، گذشته از تقویت خط سازندگی انقلاب اسلامی، در روند هرچه مردمی کردن ارتش و پیوند هرچه بیشتر ارتش با مردم خدمات شایان توجهی را انجام داد.

بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی‌پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ ۱۳۶۲.۲.۹ با ارتقا به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی منصوب و به تهران منتقل شد.

3 هزار ساعت پرواز جنگی

او با روحیه شهادت‌طلبی به همراه شجاعت و ایثاری که در طول سالها در جبهه‌های نور و شرف به نمایش گذاشت، صفحات نوین و زرینی به تاریخ دفاع مقدس و نیروهای هوایی ارتش نگاشت و با بیش از ‌3 هزار ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاه‌ها و جبهه‌های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای «بسیجیان» و یار وفادار فرماندهان قرارگاه‌های عملیاتی بود و تنها از سال ‌١٣٦٤ تا هنگام شهادت، بیش از ‌٦٠ مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.

برای پیشرفت سریع عملیات‌ها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمی‌کرد، بلکه شخصاً پیشگام می‌شد و در جمیع مأموریت‌های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت می‌کرد.

سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادت‌هایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ ‌۶۶.۲.۸، به درجه سرتیپی مفتخر شد.

سرتیپ بابایی معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران به هنگام بازگشت از یک مأموریت برون مرزی، هدف گلوله ضد هوایی قرار گرفت و به شهادت رسید.

شرح شهادت

عباس بابایی صبح روز پانزدهم مردادماه(روز عید قربان) سال 1366 به همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی (سرهنگ نادری) به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای آموزشی اف–۵ از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. پس از انجام مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف گلوله‌های تیربار ضد هوایی قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید.

یکی از راویان مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ درباره این واقعه نوشته است: «به دنبال اصابت گلوله به هواپیمای سرتیپ بابایی و اختلالی که در ارتباط هواپیما و پایگاه تبریز به وجود آمد، پایگاه مزبور به رابط هوایی سپاه اعلام کرد که یک فروند هواپیمای خودی در منطقه مرزی سقوط کرد؛ برای کمک به یافتن خلبان و لاشه آن هر چه سریعتر اقدام کنید. مدت کوتاهی از اعلام این موضوع نگذشته بود که فرد مذکور مجدداً تماس گرفت و در حالی که گریه امانش نمی‌داد، گفت: هواپیمای مورد نظر توسط خلبان به زمین نشست ولی یکی از سرنشینان آن به علت اصابت تیر در داخل کابین به شهادت رسیده است.»

راوی در مورد بازتاب شهادت بابایی در جمع برادران سپاه نوشته است: «برخی فرماندهان ارشد سپاه در جلسه‌ای مشغول بررسی عملیات بودند که تلفنی خبر شهادت تیمسار بابایی به اطلاع برادر رحیم (سرلشکر رحیم صفوی) رسید. با شنیدن این خبر، جلسه تعطیل شد و اشک در چشمان حاضرین به خصوص آنان که آشنایی بیشتری با شهید بابایی داشتند، حلقه زد.»

نقل شده که وی چند روز قبل از شهادت در پاسخ پافشاری‌های بیش از حد دوستانش جهت عزیمت به مراسم حج گفته بود: «تا عید قربان خودم را به شما می‌رسانم.»

بابایی در هنگام شهادت ‌٣٧ سال داشت. او اسوه‌ای بود که از کودکی تا واپسین لحظات عمر گرانقدرش همواره با فداکاری و ایثار زندگی کرد و سرانجام نیز در روز عید قربان، به آرزوی بزرگ خود که مقام شهادت بود نائل شد و نام پرآوازه‌اش در تاریخ پرافتخار ایران جاودانه شد.

 

منبع: ایسنا 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:35 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

پیکر پدر شهید «قدیر سرلک» تشییع می‌شود

مراسم تشییع پیکر پدر شهید مدافع حرم «قدیر سرلک» دوشنبه 16 مرداد ماه در شهرک رضویه تهران برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۵۱۲۷۷

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۵ - 06August 2017

فردا؛ تشییع پیکر پدر شهید «قدیر سرلک»

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس، کربلایی «عبدالحسین سرلک» پدر شهید مدافع حرم «قدیر سرلک» روز گذشته در جوار حرم علی بن موسی الرضا (ع) در اثر ایست قلبی دار فانی را وداع گفت.

مراسم تشییع پیکر این پدر شهیدف فردا دوشنبه 16 مرداد ماه از ساعت 9 صبح از مقابل منزل وی واقع در بزرگراه امام رضا (ع)، شهرک رضویه، خیابان برادران معروف، کوچه شهید مطلبی برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 141


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهید «عباس بابایی» یاور و منجی مظلومان بود

جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش با بیان اینکه شهید «عباس بابایی» از دوران کودکی دارای روحی بزرگ بود، گفت: وی یاور و منجی مظلومان بود.

کد خبر: ۲۵۱۲۹۸

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۴ - 06August 2017

شهید «عباس بابایی» یاور و منجی مظلومان بود

به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع پرس، حجت الاسلام و المسلمین «احمد جلیلی صفت» جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش در مراسم سی‌امین سالگرد شهادت امیر خلبان «عباس بابایی» اظهار داشت: باید به گونه‌ای عمل کنیم که اگر شهدا از ما پرسیدند بعد از ما چه کردید؟ به آن‌ها بگوییم در این دوران سنگر شما را حفظ و از عزت، ولایت، ملت، دین و آبروی جامعه دفاع کردیم.

وی با اشاره به اینکه محبوبیت و شهرت عباس بابایی دیواره‌های ملی را شکست و او را وارد عرصه بین المللی کرد، افزود: آنچه که باعث این مهم شد، اخلاق، تفکر و سیره ولایی عباس بابایی بود.

حجت الاسلام جلیلی صفت تصریح کرد: عباس بابایی از دوران کودکی دارای روح بزرگ و جوانمردانه بود؛ هنگامی که متوجه شد مستخدم مدرسه به دلیل کهولت سن و عدم کارآیی، کار و منبع درآمد خود را از دست‌ می‌دهد، روزانه ساعتی را برای کمک به وی و نظافت مدرسه اختصاص می‌داد.

وی بیان داشت: روح و فکر عباس آسمانی بود و از این رو یاور و منجی مظلومان بود. از این رو باید به زندگی شهید بابایی به عنوان یک الگوی حقیقی خلیفة اللهی پرداخته شود. شهید بابایی در میدان رزم و عملیات‌های مختلف دشمن را تارو مار کرد، لذا نسل در نسل آبی پوشان نیروی هوایی به ایشان افتخار می‌کنند.

جانشین رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش عنوان کرد: شهید بابایی نمونه انسان متواضع، فروتن و با اخلاق بود که به زیارت کعبه خاکی نرفت اما با انجام ماموریت و تکلیف خود به ملکوت اعلی عروج و حقیقت الهی را طواف کرد.
 

در این مراسم، امیر سرتیپ «سید عبدالرحیم موسوی» جانشین رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، سردار سرتیپ «علی عبداللهی» معاون هماهنگ کننده ستاد کل نیروهای مسلح، امیر سرتیپ خلبان «حسن شاه صفی» فرمانده نیروی هوایی ارتش و سردار سرتیپ «سید مسعود جزایری» معاون ستاد کل نیروهای مسلح نیز حضور دارند.

 

انتهای پیام/ 221 


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

جشنواره شعر مدافعان حرم برگزار می‌شود

جشنواره شعر مدافعان حرم با تقدیر از برگزیدگان شهریورماه امسال برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۵۱۲۹۴

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۹ - 06August 2017

 

جشنواره شعر مدافعان حرم برگزار می‌شودبه گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، نخستین جشنواره شعر «پاسداشت مدافعان حرم» شهریور ماه برگزار می‌شود و مهلت ارسال آثار به این جشنواره تا 15 شهریورماه سال 96 خواهد بود.

علاقه‌مندان شرکت در این جشنواره می‌توانند سه اثر در قالب های مختلف شعری را به نشانی اینترنتی جشنوارهwww.modafein.org و یا به نشانی تلگرامی @modafein_orgارسال کنند.

آیین اختتامیه جشنواره 29 شهریور ماه طی مراسمی با حضور مدافعان حرم، خانواده شهدای مدافع حرم، جمعی از مسئولین کشوری و لشکری و داوران برگزیده جشنواره با تقدیر از برگزیدگان و اهدای لوح یادبود و جایزه به آنان در برج میلاد برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 141


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهدا و خانواده شهدا ارزش‌های معنوی انقلاب و نظام هستند

سرهنگ «احمد ثمره حسینی» گفت: شهدا و خانواده شهدا ارزش‌های معنوی انقلاب و نظام هستند، که تکریم آنان وظیفه تمامی مسئولان است.

کد خبر: ۲۵۱۲۷۸

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۷ - 06August 2017

به گزارش دفاع پرس از زاهدان، سرهنگ «احمد ثمره حسینی» فرمانده انتظامی شهرستان «خاش» به همراه جانشین اداره عقیدتی سیاسی این یگان، با خانواده شهیدان «جمعه جمالزهی»، «بخشوک گمشازهی» و «مهیم ریگی» دیدار کردند.

سرهنگ ثمره حسینی در این دیدار اظهار داشت: شهدا و خانواده شهدا ارزش‌های معنوی انقلاب و نظام هستند که تکریم آنان وظیفه تمامی مسئولان است. 

وی با بیان اینکه دشمنان در فکر کمرنگ کردن فرهنگ ایثار و شهادت هستند، تصریح کرد: خون ملت ایران در راه حفظ نظام و کشور، با شهید و شهدا عجین شده و ما نیز به نوبه خود نخواهیم گذاشت این ارزش معنوی کمرنگ شود.

 شهدا و خانواده شهدا، ارزش‌های معنوی انقلاب و نظام هستند

فرمانده انتظامی شهرستان خاش افزود: مردم خونگرم و ولایتمدار شهرستان خاش برای خانواده شهدا ارزش زیادی قائل هستند و نیز شهیدان و خانواده شهدا را الگوی خوبی برای ادامه راه زندگی خود می‌دانند، لذا همچنان روحیه شهادت طلبی در سطح جامعه ادامه خواهد داشت.

وی با اشاره به فرمایش گوهربار رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه «شهدا ستارگان راه هستند» تصریح کرد: همگان باید به وصیت‌نامه‌ها و توصیه‌های شهدای گران‌قدر عمل کنند و آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. 

سرهنگ ثمره حسینی خاطرنشان کرد: شهدا نام‌آوران تاریخ بشریت هستند و به همین دلیل با فداکاری و ایثارگری‌های خود در راه خدا، بزرگ‌ترین پیام آزادی را در تاریخ بشریت جاودانه کردند.

 

شهدا و خانواده شهدا، ارزش‌های معنوی انقلاب و نظام هستند

وی بیان کرد: خانواده‌های شهدا، ولی نعمت ما هستند و عملکرد امروز مسئولان، بدون شک زیر نظر این خانواده‌های گران‌قدر است و دیدار با خانواده شهدا و ایثارگران ادای دین به آنان و زمینه‌ساز گسترش فرهنگ قدردانی و ارج نهادن به مقام و منزلت خانواده شهدا است.

فرمانده انتظامی شهرستان خاش خاطرنشان کرد: امروز خانواده شهدا، جایگاه و نقش خوبی در جامعه ما دارند و حضور ما در بین شما برای خودسازی، و قوت قلبی برای دفاع از حریم امنیت جامعه بوده تا ان‌شاءالله شرمنده شهدا نباشیم.

خاطرنشان می‌شود در پایان این دیدار، به رسم تجلیل از مقام این سه شهید والامقام، هدایایی به رسم یادبود به خانواده این شهدای والامقام اهدا شد.

شهدا و خانواده شهدا، ارزش‌های معنوی انقلاب و نظام هستند 

 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ یک شنبه 15 مرداد 1396  ] [ 1:34 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 30 ] [ 31 ] [ 32 ] [ 33 ] [ 34 ] [ 35 ] [ 36 ] [ 37 ] [ 38 ] [ 39 ] [ > ]