دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

طراحی یادمان شهدا باید فاخر و تاثیرگذار باشد

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان غربی گفت: یادمان‌های در دست ساخت برای مناطق عملیاتی آذربایجان غربی باید آثاری فاخر و تاثیر‌گذار باشد.

کد خبر: ۲۴۱۶۲۱

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۴ - 31May 2017

طراحی یادمان شهدا باید آثاری فاخر و تاثیر گذار باشد

به گزارش دفاع پرس از ارومیه، در جلسه کمیته یادمان‌های کنگره ملی 122 هزار شهید استان آذربایجان غربی که صبح امروز در محل سالن جلسات اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان غربی برگزار شد، سردار محسن تیموری اظهار داشت: آثار و المان‌هایی که برای ساخت یادمان شهدا و مناطق عملیاتی طراحی می‌شوند باید آثار فاخر و تاثیرگذار باشد تا زائرین به خصوص جوانان را تحت تاثیر قرار دهد و با تماشای این المان‌ها و انتقال مفهوم آن، بیننده به گذشته سرزمین خود و ایثارگری‌های صورت گرفته افتخار کند.

 

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آذربایجان غربی با تاکید بر لزوم اجرای آثار ماندگار برای انتقال مجاهدت‌ها و ایثارگری‌های رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس در این استان افزود: عملیات‌های صورت گرفته در استان آذربایجان غربی با شرایط خاص جغرافیایی بوده و وجود ارتفاعات، جنگل‌ها و رودخانه‌ها باعث می‌شد این عملیات‌ها در این منطقه متفاوت‌تر از سایر مناطق عملیاتی باشد و لذا باید در طراحی یادمان‌ها به این موارد دقت کرد.

 

به گزارش دفاع پرس، کنگره ملی 12 هزار شهید استان آذربایجان غربی آبان‌ماه سال جاری برگزار خواهد شد.


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396  ] [ 3:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ضرورت گفتمان‌سازی دفاع مقدس در بین نسل جوان

جانشین اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی با بیان اینکه در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت باید جوانان در کانون توجه قرار بگیرند، گفت: ترویج فرهنگ دفاع مقدس در بین نسل جوان و نوجوان کشورمان باید به یک جریان فکری تبدیل شود.

کد خبر: ۲۴۱۶۳۲

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۲۰ - 31May 2017

ضرورت گفتمان سازی دفاع مقدس در بین نسل جوانبه گزارش دفاع پرس از مشهد، هفتمین جلسه کمیته فرهنگی، اجتماعی و رسانه‌ای شورای هماهنگی حفظ آثار دفاع مقدس استان خراسان رضوی به ریاست یوسف امیری معاون فرهنگی مدیرکل ارشاد اسلامی خراسان رضوی و رئیس کمیته فرهنگی و دبیری اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان پیش از ظهر امروز با حضور اعضای این کمیته در مرکز فرهنگی دفاع مقدس خراسان رضوی برگزار شد.

در این جلسه جانشین اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی در سخنانی با تأکید بر لزوم انجام تبلیغات منسجم در برنامه‌های دفاع مقدس اظهار داشت: در برنامه‌‌های ترویجی دفاع مقدس نباید جزیره‌ای عمل شود و تا تبلیغات منسجم نباشد در جامعه موج ایجاد نخواهد کرد.

وی افزود: برنامه­‌های تبلغی نیازمند یک تیم قوی تبلیغاتی است که می‌‌طلبد روابط عمومی­ دستگاه‌ها به صورت منسجم برنامه‌ریزی کنند به گونه‌ای که همه ابعاد در آن پیش‌بینی شود.

حسن امیری با اشاره به عدم استفاده از فضای مجازی در ترویج فرهنگ دفاع مقدس خاطرنشان کرد: خوشبختانه در دستگاه‌­های فرهنگی اطلاعات و مطالب  ارزنده‌ای در خصوص دفاع مقدس داریم که اگر این مطالب و اطلاعات ساماندهی و موضوع‌بندی شود می‌توان به بهترین وجه از آنها در مناسبت­‌های مختلف بهره برد و از طرفی هم از آنها در بستر فضای مجازی که بیشترین مخاطب امروز را به خود اختصاص داده است استفاده کنیم.

جانشین اداره کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس خراسان رضوی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به هفته دفاع مقدس گفت: برنامه‌های هفته دفاع مقدس صرفاً مختص هفته دفاع مقدس طرح‌ریزی و اجرا نشود که با اتمام این هفته این برنامه‌ها هم پایان پذیرد. معنای هفته دفاع مقدس تکرار نیست بلکه تجدید قوا برای یک سال پیش رو است، اهداف و پیام‌­ها در گذر زمان تغییر نمی‌کنند بلکه این ابزار است که تغییر می‌کند و لازم است تا ما بر اساس آن ابزارها برنامه‌های ترویجی را در حوزه ایثار و شهادت اجرا کنیم.

وی تصریح کرد: امسال هفته دفاع مقدس و ماه محرم با هم تقارن پیدا کرده که ضرورت دارد بین این دو رخداد پیوندی که از اساسی‌ترین پیوندها است برقرار کنیم، برای توفیق در برقراری ارتباط باید با توجه به نام‌گذاری روزهای محرم، شهدای دفاع مقدس که متناسب با آن روز هستند به جامعه هدف معرفی شوند.

امیری در پایان با بیان اینکه در ترویج فرهنگ ایثار و شهادت باید جوانان در کانون توجه قرار بگیرند، ابراز داشت: برای برقراری ارتباط بهتر با نسل امروز که جوانان و نوجوانان دهه 70 و 80 را در بر می‌گیرد نیازمند گفتمان دفاع مقدس است، این گفتمان برای ترویج فرهنگ دفاع مقدس در بین نسل جوان و نوجوان کشورمان باید به یک جریان فکری تبدیل شود که در طول سال فعالیت دارد.

در ادامه این جلسه هر یک از اعضا به بیان آسیب‌های برنامه‌های دفاع مقدس پرداختند و راهکارهای خود را ارائه دادند.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396  ] [ 3:28 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

دانشمندان شهید ما به الگویی ماندگار در عرصه علم تبدیل شدند

رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: پیشرفت های هسته ای صلح آمیز کشور علاوه بر مجاهدت های صورت گرفته مرهون خون شهدایی همچون مصطفی احمدی روشن و سایر شهدای عزیز این عرصه است بنابر این باید گفت که دانشمندان شهید به الگویی ماندگار در این عرصه تبدیل شده‌اند.

کد خبر: ۲۴۱۶۳۹

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۳۴ - 31May 2017

به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاع پرس، سردار غلامحسین غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین با حضور در منزل پدر شهید احمدی روشن با اشاره به تلاش‌های مجاهدانه دانشمندان هسته‌ای در پیشرفت‌های به دست آمده اظهار داشت: همه دانشمندان این عرصه برای پیشرفت‌های هسته‌ای شبانه روز تلاش کردند؛ اما دانشمندان شهید به الگویی ماندگار در این عرصه تبدیل شدند.

وی با تاکید بر اینکه صبر و استقامت خانواده‌های معزز دانشمندان شهید برای همه ما درس آموز است، گفت: دشمنان ما به خوبی دریافته‌اند که با ملتی مقاوم و مستحکم مواجه هستند؛ ملتی که همواره مدافع انقلاب اسلامی و پیشرفت‌های کشور خویش است.

سردار غیب پرور با بیان اینکه حفظ دستاوردها و پیشرفت‌های علمی کشور یک مطالبه عمومی مردم است، افزود: هر پیشرفتی در کشور مرهون تلاش‌ها و مجاهدت‌های فراوان دانشمندان و عالمان عرصه‌های مختلف است؛ اما پیشرفت‌های هسته‌ای صلح‌آمیز کشور علاوه بر مجاهدت‌های صورت گرفته مرهون خون شهدایی همچون مصطفی احمدی روشن و سایر شهدای عزیز این عرصه است.

وی با اشاره به خیانت‌های دشمنان ایران اسلامی علیه ملت، بیان داشت: مقاومت مردم ایران که الگوی آن در خانواده‌های شهدا به خوبی تجسم یافته، همواره سد راهی مقابل دشمنان ماست که نمی‌گذارد به اهداف شوم خود دست یابند.

در این دیدار پدر احمدی روشن هم گفت: چون انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن به آسانی به دست نیامده، لذا مسئولان دستگاه‌های مختلف می‌بایستی با تمام وجود و امکانات خود از این انقلاب و دستاورهای آن حفاظت کنند.

وی با بیان دغدغه‌هایی نسبت به کند شدن پیشرفت‌های هسته‌ای افزود: همه مردم ایران با پیشرفت‌های هسته‌ای احساس غرور کردند به همین خاطر مسئولان صنعت هسته‌ای کشور نباید نسبت به این غرور ملی کشور بی‌تفاوت باشند.

مادر شهید مصطفی احمدی روشن نیز در این دیدار خطاب به سردار غیب پرور بیان داشت: همه امید ما خانواده‌های شهدا در حفظ و حراست از انقلاب اسلامی و پاسداشت خون شهدا به سپاه و بسیج است که همواره در خط ولایت فقیه حرکت می‌کنند.

انتهای پیام/231


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396  ] [ 3:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

«محمدجعفر محبیان»، جانباز دوران دفاع مقدس آسمانی شد+ تصاویر

محمدجعفر محبیان معروف به «جعفر شاطر غلام» از جانبازان دوران دفاع مقدس پس از تحمل سالها درد و رنج ناشی از جنگ تحمیلی درگذشت.

کد خبر: ۲۴۱۶۴۱

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۵ - 31May 2017

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس، محمدجعفر محبیان معروف به جعفر شاطر غلام از جانبازان دوران هشت سال دفاع مقدس و پیرغلامان اهل بیت پس از تحمل سالها درد و رنج دوران دفاع مقدس به ملکوت اعلی پیوست و آسمانی شد. پیکر مطهر این جانباز دوران هشت سال دفاع مقدس امروز(چهارشنبه) با حضور جمعی از خانواده معظم شهدا، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم از امامزاده قاسم(ع) دربند تشییع و در بهشت زهرا(س) تهران به خاک سپرده خواهد شد.


مراسم یادبود این جانباز دوران دفاع مقدس فردا(پنجشنبه) از ساعت 12 الی 14 در مسجد گیاهی واقع در میدان تجریش, خیابان شهید ملکی برگزار خواهد شد

برپایه این گزارش, محمد جعفر محبیان در تمام مدت حضورش در جبهه در عملیات‌های زیادی از جمله بیت‌المقدس، نصر4، والفجر8، والفجر10، کربلای 5 و.... در سمت مدیر تدارکات حضور داشته است.در سال 91 کتابی در خصوص خاطرات حضور  محمدجعفر محبیان در دوران دفاع مقدس  با عنوان «جعفر شاطر غلام» توسط انتشارات فاتحان به چاپ رسیده بود که مورد استقبال مخاطبین قرار گرفت.

 

«محمدجعفر محبیان»، جانباز دوران دفاع مقدس آسمانی شد+ تصاویر 

«محمدجعفر محبیان»، جانباز دوران دفاع مقدس آسمانی شد+ تصاویر 

 

منبع: تسنیم 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396  ] [ 3:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

روایتی مادرانه از سردار شهید موصل

مادر شهید نصیری گفت: وقتی رفت و آمدش به عراق شروع شد، به او گفتم: «مادر تو در جبهه‌های دفاع مقدس، هشت سال جنگیدی، دیگر نرو. می‌گفت: «نروم تا بیایند ایران را بگیرند؟»

کد خبر: ۲۴۱۶۴۲

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۸ - 31May 2017

به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،‌ اول ماه رمضان بود که خبر آمد سرداری دیگر از مبارزان گمنام این دیار که سال‌ها در خط مقاومت اسلامی حضور اثرگذاری داشت به وصال معشوقش رسیده و به دیار شهیدان شتافته است.

 

سرداری که از ابتدای انقلاب برای آرمان‌های آن تا آخرین لحظه عمرش خالصانه مبارزه کرد و در میادین مختلف جهاد از هشت سال دفاع مقدس تا خط مبارزه با داعش در عراق ایستاد؛ در حالی که کسی نه نامی از او می‌دانست و نه تجارب فراوانش را در زمینه جهاد می‌شناخت.

سردار شعبان نصیری یکی از مستشاران زبده نظامی ایران در عراق بود. او کادرسازی در میان رزمندگان عراقی، فرماندهی ستاد در سپاه بدر متشکل از مبارزان عراقی و حضور مستشاری در عملیات‌های حشد الشعبی در عراق را در کارنامه جهادگرانه خود دارد. شهید نصیری در روز جمعه 5 خرداد ماه 96 مصادف با شب اول ماه مبارک رمضان در عملیات آزادسازی غرب موصل توسط تروریست‌های تکفیری به شهادت رسید. وی از اهالی شهرستان کرج در استان البرز پس از نزدیک به 38 سال مجاهدت و جهاد در میادین جبهه‌های جنگ تحمیلی و عرصه دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در عراق سرانجام به یاران شهیدش پیوست. او از جانبازان 8 سال دفاع مقدس هم بود و به‌تازگی  نیز در دفاع از حرم اهل بیت(ع) دچار مجروحیت شده بود که پس از اندکی مداوا مجدداً وارد عراق شد و در دفاع از حریم امامان معصوم(ع) در عراق به شهادت رسید. از وی دو فرزند پسر و یک دختر به یادگار مانده است.

 

روایتی مادرانه از سردار شهید موصل


می‌گفت: نروم تا بیایند ایران را بگیرند؟ من پیش خدا مسئولم

مادر شهید مدافع حرم، شعبان نصیری از ویژگی‌های اخلاقی پسرش چنین روایت می‌کند: پسرم با ایمان بود و عاشق انقلاب و رهبر. همیشه به بزرگترها احترام می‌گذاشت. عاشق نماز جماعت و نماز جمعه بود. با گذشت و فداکار بود و دوست داشت همیشه به دیگران به خصوص خانواده‌های شهدا و فرزندان شهدا کمک کند. تا وقتی فرزندان شهدا را راهی خانه بخت نمی‌کرد خیالش از بابت آن‌ها راحت نمی‌شد. یکبار یادم هست خانواده شهدا را به کربلا می‌برد. همسرش گفت: «مرا هم با خودت ببر». گفت: «نه، تو که از خانواده شهدا نیستی، نمی‌توانی در این سفر همراه باشی».

او ادامه می‌دهد: 8 سال در جبهه خودمان جنگید. وقتی ترکش می‌خورد، می‌گفت: «به کسی نگویید من ترکش خوردم، اجر کارم کم می‌شود». وقتی رفت و آمدش به عراق شروع شد، به او گفتم: «مادر تو در جبهه‌های دفاع مقدس، 8 سال جنگیدی. دیگر نرو. تو سهم خودت را رفتی.» می‌گفت: «نروم تا بیایند ایران را بگیرند؟ من پیش خدا مسئولم». می‌گفت:«مادر! برای انقلاب و آقا دعا کنید».

به او می‌گفتم: انشاالله شهید بشوی اما بعد از 120 سال

این مادر شهید از همراهی با عقاید پسرش در این مسیر جهاد چنین می‌گوید: ماندن را نمی‌پسندید. همیشه دوست داشت برود و در مناطق جنگی حضور داشته باشد. روزهایی که نبود دلتنگی می‌کردم اما نه برای او بلکه برای امام حسین(ع) و حضرت زهرا(س) اشک می‌ریختم. می‌گفتم: «مادر برو من از تو راضیم خدا هم از تو راضی باشد. انشاالله شهید هم بشوی اما بعد از 120 سال. امام زمان(عج) را ببینی بعد شهید بشوی». دلم نمی‌آمد بگویم نرو. به خاطر اسیری حضرت زینب(س) دلم نمی‌آمد بگویم نرو. می‌گفتم: «خدا پشت و پناهتان. انشاالله با پیروزی و دست پُر برگردید».

 

 روایتی مادرانه از سردار شهید موصل


او آخرین جملاتی که میان او و پسرش رد و بدل شد را به خاطر دارد و از این گفت‌وگوی آخر چنین می‌گوید: خدا کند بتوانیم راهش را ادامه دهیم. همیشه می‌گفت: «مادرجان! تو بی‌تابی نکن، من می‌روم آنجا در کربلا فقط برای تو دعا می‌کنم». بار آخر که زنگ زد، گفت: «آمده‌ام روی پشت بام به تو زنگ می‌زنم». گفتم: «ماه رمضان می‌آیی تا روزه‌هایت را اینجا بگیری؟» گفت: «نه مادر اینجا به من احتیاج دارند».

امیرحسین نصیری، پدر شهید شعبان نصیری نیز با اشک چشم از خوبی‌های فرزندش روایت کرده و می‌گوید: تمام طایفه تعریف اخلاقش را می‌کردند. افراد زیادی پیش من آمدند گفتند عجب پسری داشتی، ما بیراهه بودیم و او ما را به راه آورد. پسر بزرگم بود و همیشه وقتی نبود برایش دلتنگی می‌کردم.

 

روایتی مادرانه از سردار شهید موصل


او از همراهی فرزندش با رزمندگان عراقی چنین می‌گوید: از اول جنگ هم مسئول همین مجاهدین عراقی بود. حالا هم چند سال است که مرتب به عراق رفت و آمد داشت. تا اینکه این آخر مجروح شده بود و مدتی بیمارستان بستری بود. سه هفته پیش با اینکه هنوز دستش خوب نشده بود و درست بالا نمی‌‌آمد اما باز هم راهی عراق شد.

 

منبع: تسنیم


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396  ] [ 3:27 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

آسمانی شدن محمد در شب نوزدهم رمضان

وضعیت محمد یک لحظه رهایمان نمی‌کرد، نمی‌دانستم با پای قطع شده در گرمای 50 درجه با دهانی خشک زیر تابش آفتاب سوزان، بدون سرپناه چه می‌کند، ‌همین قدر می‌دانستم که درد می‌کشد و از دست من و دیگران کاری ساخته نبود.

کد خبر: ۲۴۱۶۳۶

تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۴:۰۵ - 31May 2017

چفيه را با خون خيس و سايه بان سرش کرده بود

به گزارش دفاع پرس از کرمان، شهید محمد امیری مسئول شناسایی یکی از محورهای منطقه عملیاتی قلاویزان در لشکر  41 ثارالله بود که ماجرای شهیدشدنش در ماه مبارک رمضان با لب تشنه به روایت همرزمش محمدمهدی شفازند را با هم می‌خوانیم.

محمد امیری مسئول شناسایی یکی از محورهای منطقه  عملیاتی قلاویزان بود. من و عباس جعفری، سعادت‌فر و شیرازی پشت سرش حرکت می‌کردیم. نزدیک میدان مین رسیدیم. من و شیرازی به عنوان تامین کنار یک بوته نسبتاً بزرگ نشستیم و آن سه نفر جلو رفتند. قرار بود تا ساعت سه بامداد برگردند و چنانچه تا این ساعت برنمی‌گشتند، وظیفه داشتیم منطقه را ترک کنیم.

چیزی به ساعت سه نمانده بود که نوری در سمت چپ دیده شد و صدای انفجار به گوشمان خورد. دلم فرو ریخت. احتمالاً بچه‌ها روی مین رفته بودند. اصولاً برای ما اطلاعاتی‌ها شنیدن صدای انفجار در میدان مین دشمن به هنگام شناسایی خبر از حادثه ناگواری می‌داد.

مدتی انتظار کشیدیم تا در صورت لزوم به کمک فرد یا افراد صدمه دیده برویم. ولی خبری نشد. عقربه‌های ساعت به 5 نزدیک می‌شد. بیش از این نمی‌توانستیم آنجا بمانیم. با روشن شدن هوا عراقی‌ها ما را می‌دیدند. ناچار با یک دنیا غم و ناراحتی عقب آمدیم.

نزدیک شیار گاوی، با سعادت‌فر روبرو شدیم. تنها بود. از حال امیری و جعفری پرسیدم. گفت: امیری روی مین رفت، جعفری پهلوی او ماند و من برای آوردن کمک عقب آمدم، اما در تاریکی آن بوته بزرگ را ندیدم.

فوراً برگشتیم اما نتوانستیم او و جعفری را پیدا کنیم. هوا روشن شد و دشمن که متوجه ما شده بود، خمپاره‌ها را شلیک کرد.

نا امیدانه برگشتیم. عباس جعفری هم کمی بعد آمد و ماجرای زخمی شدن امیری را شرح داد. گفت: وقتی پای امیری روی مین رفت، به زحمت او را از کانال بیرون کشیدیم. چیزی به روشن شدن هوا نمانده بود که با اصرار از من خواست منطقه را ترک کنم و او را تنها بگذارم، نزدیک خط عراقی ها بودیم و امکان داشت ما را ببینند و کل عملیات لو برود، بنابراین امیری را داخل شیار کشیدم و او را بوسیدم، در همان حال گریه‌ام گرفت، دلداری‌ام داد و با گفتن جملاتی مثل «ناراحت نباش، سعی خودت را بکن کمک بیاوری، اگر نتوانستی مهم نیست، من به رضای خدا راضی هستم، بچه ها را تک تک سلام برسان».

هوا به شدت گرم بود. روز نوزدهم ماه مبارک رمضان بود. گرچه هیچ کدام روزه نبودیم، ولی به یاد امیری آب نخوردیم. فکر او یک لحظه رهایمان نمی‌کرد. نمی‌دانستم با پای قطع شده در گرمای 50 درجه با دهانی خشک زیر تابش آفتاب سوزان، بدون سرپناه چه می‌کند. ‌همین قدر می‌دانستم که درد می‌کشد و از دست من و دیگران که دوستانش بودیم، کاری ساخته نبود.

حسین یوسف‌اللهی همه را در قرارگاه جمع کرد. دعای توسل خواندیم و اشک ریختیم و برای امیری تقاضای صبر و تحمل کردیم.

عاقبت شب از راه رسید. خودمان را به او رساندیم. با لب‌هایی خشک و ترک خورده و قرآنی در دست شهید شده بود. چفیه را با خون خیس کرده و سایه بان سرش ساخته بود. در حالی که چند متر با سنگرهای عراقی فاصله داشت و اگر فریاد کوچکی می‌کشید، او را می‌دیدند و به قیمت اسارت از مرگ نجات می‌یافت، اما درد و رنج و تنهایی و تشنگی جان دادن را ترجیح داده بود تا منطقه عملیاتی لو نرود.

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 خرداد 1396  ] [ 3:26 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شهدا و جانبازان زیباترین آرایه‌های دفاع مقدس هستند

یک شاعر دفاع مقدس از استان یزد، جانبازان و ایثارگران را زیباترین آرایه‌های دفاع مقدس می‌داند و معتقد است کلمات در وصف رشادت‌های رزمندگان و ایثار شهدا کم می‌آورند.

کد خبر: ۲۴۰۷۶۳

تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۰۶ - 27May 2017

گروه استان‌های دفاع پرس: ریه‌های کلمات را باید با اکسیژن بهار پر کرد؛ بهار همین جاست، پشت همین خاکریزهایی که سرشار از عطر لاله‌هاست و شعر، کلمات را با خودش به خط مقدم می‌برد تا زیباترین آرایه‌ها را به تصویر بکشند و بهاری‌ترین لحظات زمین را بسرایند.

اینک به شاعری از دیار بهاباد رسیدیم؛ محمدحسن لقمانی متخلص به «سیمرغ» در مرداد 1342 در شهرستان بهاباد یزد متولد شد و تحصیلات خود را تا پایان دبیرستان که مصادف با انقلاب اسلامی مردم ایران بود در رشته فرهنگ و ادب در زادگاه خود ادامه داد و پس از شروع جنگ درس را رها کرد و به جبهه‌های حق علیه باطل شتافت و در مدت 21 ماه در عملیات‌های مختلف شرکت کرد و در این راه مقدس به درجه جانبازی نائل شد.

او کتاب‌هایی با نام «چل حکایت چل روایت»، «شاعران و شعر سرایان شهرستان بهاباد»، « ضرب‌المثلهای شیرین فارسی»، «قصه‌های شهر من»، «غزل‌های سیمرغ»، «گریه‌های بی‌صدا»، «بانوان و نوباوگان شعر بهاباد» و 6 جلد کتاب شعر کودک را به رشته تحریر درآورده و آماده چاپ دارد.

در ادامه گفت‌وگوی خبرنگار دفاع پرس را با این شاعر و پیشکسوت دفاع مقدس می‌خوانید.

دفاع پرس: اولین روز حضور شما در جبهه چگونه گذشت؟

19 ساله و کلاس دوم دبیرستان بودم. یک سال هم هنرستان خوانده بودم که رفتم جبهه، اوّلین جایی که بعد از اعزام از پادگان دوکوهه مستقر شدیم تپه ماهورهای بین دهلران و مهران بود. آن زمان مهران در دست بعثی ها بود.

اولین کار ما برپا داشتن چادر و بعد ساختن سرویس بهداشتی و حمام بود که شامل می شد از چهار عدد چوب یا میله که توی زمین فرو می کردیم و اطرافش را گونی می پیچیدیم. بدون سقف توی سرمای دی ماه؛ یک اجاق، یک حلب 20 لیتری و یک کاسه، همه تجهیزاتمان برای استحمام بود.

دفاع پرس: روایت جانبازی خودتان را بیان کنید.

من مرحله دوم که به جبهه اعزام شدم مدتی خمپاره‌انداز بودم. با چهار نفر از بچه‌های بهاباد در یک سنگر بودیم که سه نفرمان خمپاره‌انداز و یک نفر هم تیربارچی بود.

من خمپاره 120 داشتم، محمد دهقان خمپاره 90 و عباس قاسمیان هم خمپاره 60 داشت، حسن کاظمی هم تیربارچی و کمکی من بود.

یک روز صبح چند عراقی را دیدم که از پشت خاکریز پیدا بودند من هم رفتم گرا گرفتم و 9 عدد خمپاره زدم. عراقی‌ها خیلی عصبانی شدند احتمالا تلفات داده بودند. من کارم تمام شده بود برگشتم سنگر و مشغول مطالعه شدم. دقیق یادم هست کتاب داستان «دو شهر» را می‌خواندم که عراقی‌ها پایگاه ما را به خمپاره بستند.

یکی از بچه‌های تهران آقای محسن فکری نگهبانی‌اش تمام شده بود و در حال برگشت به سنگرشان بود. آمدم بیرون تا بگویم بیاید داخل سنگر ما تا منطقه آرام شود، که سوت خمپاره بلند شد. محسن تا خواست وارد سنگر شود، خمپاره خورد پشت سرش و ترکش‌ها وارد سنگر شد. سه نفرمان مجروح شدیم بیشتر از همه محسن بود که بعد فهمیدم حدود هفتاد ترکش به بدنش خورده؛ عباس هم یک ترکش بزرگ توی فکش خورد و من هم ترکش ریزی زیر چشمم خورد که هنوز هم وجود دارد.

شهدا وجانبازان زیباترین آرایه های دفاع مقدس هستند 

دفاع پرس: می‌گویند هرجا برویم آسمان به همین رنگ است؛ آسمان جبهه چه رنگی بود؟

باور من این نیست. آسمان جبهه با همه آسمان‌ها فرق داشت. شنیدید که می‌گویند تربت امام حسین (ع) خاک بهشت است؟! با همه خاک‌ها فرق می‌کند آسمان جبهه هم همین حال و هوا را داشت هر تیر یا خمپاره، توپ، بمب حکم یک دعوتنامه  برای رفتن به بهشت بود.

دفاع پرس: در زندگی گاهی تصمیم‌هایی می‌گیری که کل زندگی را عوض می‌کند؛ توی جبهه هم این شرایط بود؟

اتفاقا تصمیم‌هایی که در بعضی لحظات و موقعیت‌های خاص در جبهه می‌گرفتیم خیلی سرنوشت‌ساز بود. مثلا یادم هست صبح فرمان عقب‌نشینی صادر شد. چون تنها گردان ما خط را شکسته بود و چهل کیلومتر داخل خاک عراق شده بودیم و گردان‌های دیگر مانده بودند.

ما در معرض قیچی شدن و محاصره عراقی‌ها بودیم آتش عراقی‌ها روی ما سنگین بود در حال عقب‌نشینی بودیم که رسیدم به یکی از برادرها (آقای علی حیدری از جلگه بهاباد) که پشت خاکریز عراقی‌ها زمینگیر شده بود. گفتم بیا برویم عقب. گفت آتش خیلی سنگینه. گفتم اگر بنشینیم اسیر می‌شویم و اگر برویم امکان شهید شدن هست. شاید هم جان سالم در ببریم. در هر دو صورت بهتر از اسارت هست. گفت نه تو هم بمان، امکان رفتن نیست. گفتم اگه تو هم نیایی من می‌روم؛ و آمدم. او ماند و چند سال در اسارت بود.

دفاع پرس: چه زمانی ترس به سراغ‌تان آمد؟

از کشته شدن و شهادت ترسی نداشتیم. شهادت، آرزوی هر بسیجی بود. دعای هر شب ما این بود «اللهم الرزقنی توفیق الشهاده» و استجابت این دعا هم خودش توفیق می‌خواست که خیلی‌هایمان نداشتیم.

دفاع پرس: چه وقتی عشق پشت ترس را به خاک می‌رساند؟

ترس از عظمت و ایثار رزمندگان می‌ترسید. چون خودم در واحد تخریب بودم و سر و کارم با مین و خنثی کردن مین بود و شب‌ها باید تا پای خاکریز عراقی‌ها میرفتی و مین خنثی می‌کردی هیچ امیدی به برگشتت نبود. در میدان مین اولین خطا در واقع آخرین خطا حساب می‌شد ولی با همین عشق به دین و میهن و امام بود که برای رفتن به میدان مین در شب عملیات از هم سبقت می‌گرفتند.

دفاع پرس: کدام شعرتان محل تولدش یکی از سنگرهای جبهه بود؟

شهدا وجانبازان زیباترین آرایه های دفاع مقدس هستند 

یک غزل به نام «صحبت اغیار» که در سنگر خط مقدم مهران غرب سرودم، یک غزل دیگر به نام «بهار» که در ایلام غرب سرودم با چند شعر دیگر؛ نمی‌شود بگویم به چه انگیزه‌ای چون شعر گاهی واقعا جوششی است و ناخوداگاه به ذهنت خطور می‌کند، البته اشعاری هم هستند که با قصد سروده می‌شوند مثل اشعاری که برای شهدا گفته‌ام.

دفاع پرس: چه طور با یک بیت شعر، تیربار واژه‌ها دشمن را هدف می‌گرفتید؟

این سؤال قشنگی است، این حرفی که می‌زنم فقط برای آنهایی ملموس هست که چند ماهی را در خط مقدم بودند چون ما بعضی شب‌ها روی خاکریز وقتی می‌خواستیم تیراندازی کنیم همگام با شعر و شعار بود. با تیربار شعار مرگ بر صدام می‌دادیم. مرگ...بر...صد...دام - تاق ..تاق..تاتاق ..تاق (کاری که بعضی‌ها با بوق ماشین در عروسی‌ها انجام می‌دهند) و بعضی وقت‌ها بعثی‌ها هم تقلید می‌کردند بدون اینکه معنی آن را بفهمند با تیربارشون مرگ بر صدام می‌گفتند.

دفاع پرس: از شاخه کدام خاطره، شیرین‌ترین خوشه را چیدید؟

از خاطره دوستان و همرزمانی که بالشان را باز کردند و ما را در حسرت پرواز رها کردند مثل شهید علی‌اصغر امینی‌پور و شهید محمد غنی‌زاده که یکی از بهترین و قدیمی‌ترین دوستان من بودند.

دفاع پرس: برای همرزمانتان هم شعری سروده‌اید؟

بله به یاری خدا برای همه شهیدانی که در بهشت محمدی بهاباد آرمیده‌اند شعر سروده‌ام و اسامی شهدا را نام برده‌ام، برای بعضی از شهیدان هم اختصاصی شعر گفته‌ام مثل شهدای گمنام، شهید امینی‌پور، سردار رفیعیان، شهید بهابادی، شهید حاتمی، شهید امیری و شهید فتحی. (شهید فتحی از شهدای روستای رباط پشت بادام هستند.)

اگر در شعرهای کودکان من نگاه کنید برخی اسامی مانند حسن، محمد و عباس می‌بینید که دوست و همسنگری و همشهری من بودند همین کسانی که عکسشان را می‌بینید، البته یک داستان کوتاه واقعی هم نوشته‌ام که همین اسامی در آن هم هست.

دفاع پرس: یک خاطره تلخ بگویید؟

بعد از عملیات والفجر مقدماتی وقتی به مقر رسیدم از چادر هیجده نفری فقط سه نفر آمده بودند بقیه یا شهید شده بودند یا اسیر.

صبح عملیات در عقب‌نشینی یکی از دوستانم را دیدم که به پشت افتاده بود مثل اینکه تیر به قلبش خورده بود؛ خون زیادی از او رفته بود. در حدود دو متری اطراف بدنش روی زمین با خون فرش شده بود. رنگش کبود شده بود ولی هنوز جان داشت چشمهایش باز بود و زبانش در دهانش تکان می‌خورد؛ ایستادم. یک درب قمقمه آب توی دهانش ریختم که عراقی‌ها مرا به رگبار بستند. فوری خودم را انداختم بغلش و طوری به زمین چسبیدم که گویی نصف بدنم تو زمین فرو رفته. تیرها از فاصله چند سانتیمتری سرم رد می‌شدند و در یکی دو متری من به زمین می‌خوردند؛ من در همان حال داشتم به دوستم کلمه شهادتین را تلقین می‌کردم.

دفاع پرس: کدام دوست‌های شاعر با شما شعر را تا پای خاکریز‌ها بردند؟

دوست بسیار بسیار صمیمی من جناب آقای حسن حاتمی متخلص به هدهد که خودشان هم برادر شهید هستند با اینکه شاعر طنزسرا هستند شعری برای برادر شهیدشان گفته‌اند که محال است آن را بخوانم و اشک نریزم.

دفاع پرس: در کدام منطقه است که شعر هم کم می‌آورد؟

زمان وصف رشادت‌های رزمندگان و ایثار شهدا

دفاع پرس: زیبا‌ترین آرایه‌های دفاع مقدس کدام است؟

شهدا، جانبازان و آزادگان

دفاع پرس: شعر، رزمنده‌ای بود که تفنگش را بعد از جنگ هم به زمین نگذاشت به نظر شما سنگر امروز شعر کجاست؟

به نظر من شناساندن و دفاع از ارزش‌های انقلاب، خصوصا در شعر کودک. چرا که این کودکان هستند که آینده انقلاب و مملکت در دستشان است. اگر انقلابی تربیت شوند انقلاب ما هم تضمین شده است.

دفاع پرس: چه جمله‌ای دوست دارید روی پیشانی‌بند شعرتان بنویسید؟

شهدا شرمنده‌ایم.

دفاع پرس: از بیت‌های نابی بگویید که گاهی وقت‌ها در جبهه زیر لب زمزمه می‌شد.

ما همه سرباز توییم خمینی، گوش به فرمان توییم خمین.

شهدا وجانبازان زیباترین آرایه های دفاع مقدس هستند 

دفاع پرس: از حسرت‌های شاعرانه بگویید.

خدا گواه است هنوز حسرت آن روزها را می‌خورم که امام بودند و بیاناتشان تکیه‌گاه مطمئن ما بود. البته هزار شکر که الان هم رهبر معظم انقلاب نه تنها مایه افتخار ما ایرانیان بلکه همه مسلمانان و آزادی‌خواهان جهانند.

دفاع پرس: واژه از ما تصویر از شما.

1-مادر شهید: سمبل صبر و ایثار

2- جانباز شیمیایی: نماد صبر و سند نامردی دشمنان 

3- چای صلواتی: شربت روحیه

4- خط مقدم: یک قدم تا بهشت

شعری برای شهدای گمنام بگویید.

این شعر تقدیم به دو شهید گمنامی که در میدان نماز بهاباد آرمیده‌اند 

 

تـوی شهــرم دو لاله روئیده است

گـوئیــا مـن به خــواب می بینم

تــوی مـیـدان لاله هــا امــروز

سـیـل اشـک ربـــاب مـی بینـم

لالـه هــایی عـجـیـب نــــام آور

گـرچـه گـوینـد هـر دو گمنامند

در لـبــاسـی سپـیـد خـوابـیـدنـد

گـوئیــا در لـبـــاس احـــرامـنـد

هــان نگـوئیدشــان دگـر گـمنام

نامشان تا به حشر محفوظ است

هـر دو ایـنـان غـریب می باشند

داغ غربت چقدر جانسوز است

ای شـهـیـدان بی نـشـان امـروز

شهـرم از نـامـتـان نـشـان دارد

شـهـرم امــروز مهــر تـأییـد از

حضـرت صاحب الـزمـان دارد

صـبـح امـروز آسـمـان بـاریــد

نـم نمـود ایــن مــزار اطهـر را

همچو اشکی که چشم ما دیروز

کــرد شــرمـنــده دیــده ی تـــر را

هـر کجــایـی نـسـیـم مـی آمـــد

بــوی ایـن لاله هـای پرپر بود

چـون فـضای دیـار مـا دیـــروز

مملو از عـطر یاس و عنبر بود

چـشـمهـای تـمـــام مـــــادرهـــا

در غـــم غـــربـت شـمـا بـاریـد

شـمـعـهـا بــر مــزارتـان روشـن

مــرغ شـب در کـنـارتــان نـالـید

آه خـورشـیـد شـهــر مـا امروز

چشم خود را به گریه وا میکرد

دیشب ایـن مـاه آسمان تا صبح

نـاله مـیـزد خـدا خــدا می کرد

ای شـهـیـدان دگـر مـپـنـداریـد

کـه غـریـبید و سخـت تنهـا یید

هــر دو پــا را نهـید بر چشمم

در دل و جان و دیده جا دارید

بـا قــدمهــای استخـوانی تـــان

جای در جسم و جان ما داریـد

بی نـشـانیـد و یـک نـشـانی هم

از شــهـیـدان کـــربــلا داریـــد

هـمـچـو سـقـای کــربـلا عــباس

بـه گـمـانـم که تـشنه جـان دادی

بــا وفـــا بـــودی و وفـــایـت را

بــه امـــام خـودت نـشـــان دادی

خـیـز از جا که کودکان تـو نیز

ردّ پــایت ز راه مـی جــویـنــد

شـایـد ایـن بچـه ها غـم خود را

هـمچـو مـولا بـه چـاه می گویند

خـیـل زنـهـــای پـشـت تـابوتت

هـمگـی جــای مــادرت بـودنـد

مردمی که به سرزدند اری

هـمـه جــای بــرادرت بــودنــد

کاش "سیمرغ" تا دمی دیگر

نـفـسش بـویـی از شمــا می داد

بـوی عـطــر شـهـیـد راه خـــدا

بوئی از سیب و کـربلا می داد

 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 6 خرداد 1396  ] [ 4:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

پیکر شهید علی‌ محمدرضایی پس از 31 سال تفحص شد

پیکر جانباز شهید علی‌ محمدرضایی پس از 31 سال از میان باتلاق‌های جزیره‌ ام‌الرصاص تفحص شد و به میهن اسلامی بازگشت.

کد خبر: ۲۴۰۹۲۹

تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۲۹ - 27May 2017

پیکر شهید علی‌ محمدرضایی پس از 31 سال تفحص شدبه گزارش دفاع پرس از قزوین، پیکر جانباز شهید علی‌ محمدرضایی پس از گذشت 31 سال که در عملیات کربلای 44 مفقود شده بود، از میان باتلاق‌های جزیره‌ ام‌الرصاص عراق به همراه 135 شهید دیگر از مرز آبی اروند وارد میهن شد.

جانباز شهید علی‌ محمدرضایی یکم شهریور ۳۴۵، در روستای شال از توابع شهرستان بوئین‌زهرا استان قزوین متولد و در زمستان 1363 در یک عملیات شناسایی در منطقه مریوان یک پای خود را از دست داد و به درجه رفیع جانبازی نائل شد.

وی مجددا به همراه برادر خود حاج حمید محمدرضایی که آن زمان نوجوانی 14 ساله بود به جبهه رفت تا اینکه در چهارم دی ۱۳۶۵ با وجود جانبازی و داشتن یک پای مصنوعی در خط مقدم عملیات کربلای 4 حضور یافت و در جزیره ام‌الرصاص عراق شهید و مفقودالاثر شد و 31 سال اثری از پیکر مطهرش به دست نیامده بود.

همچنین مجاهد مدافع حرم حاج حمید محمدرضایی برادر این شهید نیز از دو سال پیش در اثر درگیری با تکفیری‌های صهیونیستی در سوریه جاویدالاثر شده و تا کنون اثری از وی به دست نیامده است.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 6 خرداد 1396  ] [ 4:14 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

اطاعت محض از ولایت عامل پیروزی رزمندگان در 8 سال جنگ بود

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان گفت: ایمان قوی رزمندگان، داشتن روحیه حماسی و جهادی، اطاعت محض از امام بزرگوار و ولایت و حضور یکپارچه مردم در صحنه از مهمترین عوامل پیروزی رزمندگان در دوران هشت سال جنگ تحمیلی بوده است.
کد خبر: ۲۴۰۹۸۰
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۳۷ - 27May 2017
 

حضور مدیر کل حفظ آثار و نشر ارز شهای دفاع مقدس در جمع کارکنان بازرسی سمنانبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از سمنان، سرهنگ محمدحسن سلامی صبح امروز و به مناسبت بزرگداشت سالروز آزادسازی خرمشهر در جمع کارکنان اداره کل بارزرسی استان سمنان با اشاره به اینکه سوم خرداد یکی از روزهای بزرگ و مهم دوران دفاع مقدس ماست، اظهار داشت: دشمن قبل از فتح خرمشهر اطمینان داشت طی تهاجم کوتاه و سریع و با برتری نظامی خود می‌تواند ایران را اشغال کند؛ ولی پس از فتح خرمشهر روحیه دشمن تضعیف شد و توازن جنگ به نفع ملت ایران تغییر کرد.

وی ادامه داد: حضور 50 درصدی نیروهای مردمی در جبهه‌ها در کنار نیروهای مسلح، باعث شد رزمندگان ایران مجاهدانه در مقابل دشمن ایستادگی و پس از عملیات بیت‌المقدس پیروزی بزرگ را برای ملت ایران به ارمغان آورند.

مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان سمنان خاطرنشان کرد: شهر خرمشهر در طول تاریخ  ایران چهار بار مورد تجاوز اشغالگران قرار گرفت که بعد از هر بار اشغال، شاهان ایران برای آزادسازی خرمشهر مجبور به پرداخت باج‌های کلانی به دشمنان شدند؛ اما پس از انقلاب اسلامی وقتی این شهر توسط دشمن بعثی اشغال شد آنچه توانست دشمن را از خاک ایران خارج کند شهامت جوانان و رزمندگان سلحشور ایرانی بود، جوانانی که در مقابل دشمن و استکبار جهانی با وجود محدودیت‌هایی که در پیش رو داشتند جوانمردانه ایستادگی کردند.

سلامی در خصوص عوامل پیروزی رزمندگان در دوران دفاع مقدس گفت: ایمان قوی رزمندگان، داشتن روحیه حماسی و جهادی، اطاعت محض از امام بزرگوار و ولایت و حضور یکپارچه مردم در صحنه از مهمترین عوامل پیروزی رزمندگان در دوران هشت سال جنگ تحمیلی بوده است.

وی بیان داشت: با توجه به اینکه دشمن امروز در حال توطئه و ضربه زدن به نظام می‌باشد ما وظیفه داریم سنگرهای مبارزه با دشمن را بشناسیم و با آنها مبارزه کنیم هر چند مردم شریف ایران نسبت به دین و انقلاب خود متعصب هستند و دست از مبارزه بر نخواهند برداشت .

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 6 خرداد 1396  ] [ 4:12 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

جزئیات مراسم تشییع شهید مدافع حرم «شعبان نصیری» اعلام شد

پیکر مطهر شهید مدافع حرم اهل بیت (ع) سرتیپ دوم پاسدار «شعبان نصیری»، روز دوشنبه (هشتم خردادماه) از ساعت 9:30 صبح از میدان شهدا کرج به سمت آستان مقدس امامزاده حسن (ع) تشییع می‌شود.
کد خبر: ۲۴۰۹۹۰
تاریخ انتشار: ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۲:۴۲ - 27May 2017
 
جزئیات مراسم تشییع شهید مدافع حرم «شعبان نصیری» اعلام شدبه گزارش خبرنگار دفاع پرس از البرز، پیکر مطهر شهید مدافع حرم اهل بیت (ع) سرتیپ دوم پاسدار «شعبان نصیری» روز دوشنبه (هشتم خردادماه) از ساعت 9:30 صبح از میدان شهدا کرج به سمت آستان مقدس امامزاده حسن (ع) تشییع می‌شود.

وی در دوران هشت سال دفاع مقدس از بنیان‌گذاران لشکر «بدر»، فرمانده گردان حضرت علی اکبر (ع) و گردان امام سجاد (ع) از لشکر 10 سیدالشهدا (ع) بود و پس از هشت سال حماسه، مشغول دفاع از حرم حضرت زینب (س) و حرم اهل بیت (ع) در عراق گشت.

سردار «شعبان نصیری» شب گذشته در موصل هنگام نبرد با تکفیری های عراق به درجه رفیع شهادت نائل شد.

پیکر مطهر این شهید والامقام پس از تشییع در کرج، در بهشت حضرت زهرا (س) تهران به خاک سپرده خواهد شد.

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 6 خرداد 1396  ] [ 4:12 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ <> [ 40 ] [ 41 ] [ 42 ] [ 43 ] [ 44 ] [ 45 ] [ 46 ] [ 47 ] [ 48 ] [ 49 ] [ > ]