دفاع مقدس

دفاع همچنان باقی است

برای خلق تابلوی شهید حججی از قرآن مدد گرفتم

خالق تابلوی «اثر انگشت» درباره شهید حججی با تشریح چگونگی پرداختن به این موضوع گفت: برای خلق تابلوی شهید حججی به قرآن متوسل شدم که آیه‌ای از سوره نور مقابلم قرار گرفت مبنی بر اینکه «کسانی که با من تجارت می‌کنند من تجارت آن‌ها را خریدارم» و این مسئله باعث قوت قلب من شد.

کد خبر: ۲۶۴۵۱۸

تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۳۹۶ - ۱۴:۱۲ - 01November 2017

برای خلق تابلوی شهید حججی از قرآن مدد گرفتم

«مجتبی مومن» هنرمند و خالق تابلوی شهید حججی با حضور در غرفه خبرگزاری دفاع مقدس در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات، در گفت‌و‌گو با خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع پرس، درباره نحوه خلق تابلوی «اثر انگشت» اظهار داشت: شهید حججی یک نماد ملی است و ذهن من جرقه‌ی زد که باید کاری انجام دهم که از فعالیت‌های گذشته‌ای که برای شهدا انجام داده‌ام متمایز باشد و با مدد شهید حججی فکری به ذهنم رسید تا با ضربات اثر انگشت چهره شهید حججی را کار کنم.


هنرمند و خالق تابلوی شهید حججی تصریح کرد: سپاه شهرستان سبزوار درخواست کرد تا مردم نیز در طراحی این تابلوی نقاشی شریک باشند و این تابلو را در مزار شهدای شهرستان سبزوار قرار دادیم و مردم این شهرستان با افتخار اثر انگشت خودشات را پای این تصویر به ثبت رساندند. تابلوی شهید حججی مردم را پای کار آورد.

انتهای پیام/ 121


ادامه مطلب

[ چهارشنبه 10 آبان 1396  ] [ 3:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

خطاطی زیبای شهید مدافع حرم

تصویری جالب از خطاطی شهید مدافع حرم حاج رحیم کابلی انتشار یافت.

کد خبر: ۲۶۳۹۹۳

تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۹ - 30October 2017

 

 

خطاطی زیبای شهید مدافع حرم


ادامه مطلب

[ دوشنبه 8 آبان 1396  ] [ 6:59 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

محمد را تقدیم حضرت زینب (س) کردم/ شهادتی که در روضه امام حسین (ع) رقم خورد

مادر شهید مدافع حرم گفت: محمد معتقد بود شهید نمی‌شود تا مادر دل از وی نکند؛ من هم در جلسه روضه، به حضرت زینب (س) گفتم محمد هدیه ناقابل من به شماست.

کد خبر: ۲۶۳۷۴۳

تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۳۹ - 30October 2017

«گل انار حسنی مقدم» مادر شهید مدافع حرم «حجت الاسلام محمد کیهانی» در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس اظهار داشت: محمد مهر، محبت و دلبستگی مادری و دعای من را مانع شهادت خود می‌دانست و می‌گفت: مادر من را رها کن تا شهید شوم، تا شما محبت مرا از قلبت خارج نکنی، به شهادت نمی‌رسم.

وی با اشاره به دوران کودکی فرزند خود ادامه داد: زمانی که محمد می‌خواست به مدرسه برود، هنگام ثبت‌نام به من گفت: مادر، من بزرگ و مرد شده‌ام، نمی‌خواهم شما مرا ثبت‌نام کنید و خودم می‌روم. بیشتر زمان‌ها از مدرسه که می‌آمد یک لحظه تحمل پشت در خانه ماندن را نداشت و از بالای در به حیاط خانه می‌پرید.

 

محمد را تقدیم حضرت زینب (س) کردم/ شهادتی که در روضه امام حسین (ع) رقم خورد


حسنی مقدم تصریح کرد: محمد بسیار زیرک و باهوش بود، با این که از 2 برادر خود «علی» و «رحیم» کوچکتر بود؛ خود را بزرگتر می‌دانست و می‌گفت: باید برادرها از من حرف شنوی داشته باشند.

مادر شهید مدافع حرم با اشاره به این نکته که از هفت سالگی محمد نماز می‌خواند، ادامه داد: در تمام مراحل و مسیر زندگی محمد پیشتاز و پیشقدم بود، بیشتر از سن خود می‌‎فهمید و عمل می‌کرد.

وی تاکید کرد: توجه و علاقه خاصی به من داشت، بسیار مهربان و عاطفی بود؛ خیلی غیرتی و با تعصب رفتار می‌کرد، دوست نداشت من تنهایی به خانه اقوام بروم؛ می‌خواست همه‌جا همراهم باشد؛ حتی اگر کسی اخم به من می کرد، محمد خیلی ناراحت و عصبانی می‌شد.

حسنی مقدم با اشاره به این نکته که همیشه هدیه روز پدر میلاد «حضرت علی (ع)» و نیز روز مادر میلاد «حضرت زهرا (س)» را برای ما می‌فرستاد، ادامه داد: حتی یادم می‌آید که در زمان طلبگی با این که خیلی در مضیقه بود، برای هدیه روز مادر انگشتری خرید و به من هدیه داد. برای همه دلسوز و مهربان بود.

 

محمد را تقدیم حضرت زینب (س) کردم/ شهادتی که در روضه امام حسین (ع) رقم خورد


مادر شهید کیهانی ادامه داد: فرزندم در طول یک سال مرتب به سوریه می‌رفت و می‌آمد. آخرین مرتبه قبل از اعزام بعد از زیارت «امام رضا (ع)» سه روز آمد و اندیمشک کنار ما ماند و بعد به همراه همسر و فرزندان خود به اهواز رفتند. دو روز بعد به محمد تلفن کردم، پاسخ نداد؛ به همسر وی تلفن کردم پرسیدم، محمد به این زودی که به سوریه  نمی رود، وی گفت: محمد تلفن کرده بود؛ شما جواب ندادید، به سوریه رفت. خیلی گریه کردم که چرا محمد این بار که می‌خواست برود، نیامد تا وی را ببینم، هنگام غروب تلفن کرد. محمد از من خواست شیرخود را حلال کنم، می‌گفت من خیلی شما را اذیت کردم، ببخشید؛ وی حرف می‌زد و من فقط گریه می‌کردم.

مادر شهید مدافع حرم‌ تصریح کرد: چند روز بعد از رفتن به سوریه دوباره تلفن کرد و گفت: مادر حلالم کن. گفتم حلالت کردم، خودم این رزم و مبارزه در راه خدا و برای حفظ دین اسلام و دفاع از مظلومان را دوست دارم و آرزوی قلبی من گام برداشتن و تلاش در این مسیر است.

حسنی مقدم افزود: هرسال محرم خیمه ابا عبدالله (ع) در خانه ما  برپا می‌شود، و محمد گفت می‌آیم و خود را به روضه می‌رسانم؛ ولی روضه تمام شد و وی نرسید.

مادر شهید مدافع حرم با اشاره به آخرین تماس محمد افزود: «مادر دعا کن، شهید شوم؛ اگر شهید نشوم، دیوانه می‌شوم. مادر من را رها کن». من هم روز جمعه در  روضه اباعبدالله (ع) شرکت کردم، روبه قبله ایستادم و گفتم حضرت زینب (س) محمد هدیه ناقابل من به پیشگاه شماست، قبول کنید، هرطور که شما می‌خواهید، من راضی هستم. روز شنبه ساعت هفت غروب تیر به سر فرزندم  می‌خورد و دم صبح به شهادت می‌رسد.

وی خاطر نشان کرد: در عالم خواب دیدم، محمد مرتب دست به خود می‌گیرد و می‌گوید مامان سرم درد می‌کند من یک قرص دستم بود و مرتب می دویدم تا به محمد قرص بدهم، اما نخورد. صبح که از خواب بیدار شدم، به پدر محمد گفتم، محمد از ناحیه سر تیر می‌خورد و به شهادت می‌رسد و خوابی را که دیده بودم تعریف کردم. حضرت زینب (س) فرزندم را قبول کرد و وی به آرزوی دیرینه خود رسید و بعد از سال‌ها مجاهدت و تلاش برای خدا و نجات محرومان که انجام داده بود، سرانجام به ثمر نشست. هشتم آبان 1395 در منطقه 3000 حلب به شهادت رسید.

انتهای پیام/191


ادامه مطلب

[ دوشنبه 8 آبان 1396  ] [ 6:58 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

ایثار شهدای مدافع حرم وارد کتب درسی می‌شود

محسن بیگی گفت: موضوع فرهنگ مقاومت در کتب درسی کم رنگ نشده است؛ در آینده موضوع شهدای مدافعان حرم و ایثارگری‌های آنها نیز وارد کتب درسی خواهد شد.

کد خبر: ۲۶۴۱۳۸

تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۷:۳۱ - 30October 2017

«محمد محسن بیگی» مدیر کل آموزش و پرورش استان کرمان ضمن حضور در غرفه خبرگزاری دفاع مقدس در بیست و سومین نمایشگاه مطبوعات در گفت‌وگو با خبرنگار اجتماعی دفاع پرس، با اشاره به برگزاری یادواره شهدای دانش  آموز در سراسر استان کرمان و اظهار کرد: یادواره شهدای دانش آموز امروز با هدف  آشنایی دانش‌آموزان با شهدا و فرهنگ دفاع مقدس در سراسر استان برگزار شد.

وی افزود: استان کرمان 6 هزار شهید تقدیم اسلام کرده است. در میان این شهدا، هزار و 319 نفر از آن‌ها متعلق به قشر دانش آموز و 232 شهید دیگر متعلق به قشر معلم است.

محسن بیگی با بیان این که 10 درصد پرسنل آموزش و پرورش استان کرمان از جامعه ایثارگران هستند، خاطرنشان کرد: 4 هزار و 400 نفر از خانواده ایثارگران در آموزش و پرورش استان در حال فعالیت هستند.

مدیر کل آموزش و پرورش استان کرمان با اشاره به محتوای کتاب‌های درسی در خصوص فرهنگ مقاومت خاطرنشان کرد: موضوع فرهنگ مقاومت در کتب درسی کم رنگ نشده است؛ بلکه محتوا در اشکال مختلف در بعد  سرزمینی و فرهنگی در کتب درسی آمده است. در آینده نیز موضوع شهدای مدافعان حرم و ایثارگری‌های آنها نیز وارد کتب درسی خواهد شد.

وی ادامه داد: درست است که دوران دفاع مقدس از نظر ظاهری تمام شده است؛ اما فرهنگ دفاع نکته مهمی است که دانش آموزان باید با آن آشنا شوند و از شهدایی همچون شهید فهمیده الگو بگیرند. دانش آموزان باید آموزش ببینند که دفاع تنها در بعد جسمی و فیزیکی نیست و امروز در حال نبرد در صحنه جنگ نرم هستیم.

محسن بیگی اذعان کرد: آشنایی دانش آموزان با فرهنگ دفاع یکی از برنامه‌های ما در آموزش و پرورش است. اگر دانش آموزی یاد بگیرد که باید در هر شرایطی استقلال و عزت خود را حفظ کند و در عرصه‌های مختلف نوآوری داشته باشد، در مقابل هجمه‌ها دفاع می‌کند.

مدیر کل آموزش و پرورش استان کرمان با بیان این که امروز رسانه‌ها یکی از ارکان تعلیم و تربیت محسوب می‌شوند، گفت: در برخی حوزه‌ها رسانه خوب وارد نشده و این واقعیتی انکار ناپذیر است. آموزش غیرمستقیم به  خصوص در حوزه فرهنگ ایثار و شهادت اثرگذاری بیشتری نسبت به آموزش مستقیم دارد.

محسن بیگی خاطرنشان کرد: زمانی که ارگان‌های مختلف تربیتی همچون آموزش و پرورش، رسانه‌ و فضای مجازی هم سو با یکدیگر عمل کنند، به هدف تربیتی مدنظر خواهیم رسید.

وی ادامه داد: فرهنگ ایثار و شهادت، حقوق شهروندی، احترام به پیشکسوتان، حاکمیت اخلاق اسلامی و روابط اسلامی از جمله مواردی است که باید به نسل امروز انتقال داده شود. رسانه‌ها در ترویج این‌گونه فرهنگ‌ها نقش اساسی را ایفا می‌کنند.

انتهای پیام/ 131


ادامه مطلب

[ دوشنبه 8 آبان 1396  ] [ 6:51 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

جوان‌ترین شهید مدافع حرم چه کسی بود؟

شهید مدافع حرم که در سن 20 سالگی در شهر حلب سوریه به شهادت رسید.

جوان ترین شهید مدافع حرم چه کسی بود؟

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شهید سید مصطفی موسوی، جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم که در سن 20 سالگی، به عنوان بسیجی تکاور به سوریه اعزام شد و در روز بیست و یکم آبان سال 1394، در شهر حلب سوریه به شهادت رسید.

شهید سید مصطفی موسوی را که به عنوان جوانترین شهید ایرانی مدافع حرم می‌شناسند، به همگان ثابت کرد که جنگیدن با دشمنان اسلام، سن و سال نمی‌شناسد بلکه شجاعت و قلبی مطمئن به وعده خداوند می‌خواهد که همه درد ها و رنج ها را به جان بخرد و برای رضای خدا از همه چیز خود بگذرد. در ادامه، گوشه‌ای از زندگی این شهید بزرگوار را بخوانید:

هوش بالای سید مصطفی

 پدر شهید سید مصطفی موسوی درباره نبوغ فرزندش این چنین می‌گوید: «یک  طرح زیر دریایی داشت و من چندین بار به بنیاد نخبگان رفتم که ثبت کنم ولی متاسفانه پیگیری صورت نگرفت. گفتند که این  طرح، هزینه بالایی دارد و مدت زمان زیادی می‌برد. مصطفی خودش طرح را برای کانادا فرستاد و تایید هم شد. اما مصطفی گفت من دوست دارم این طرح را به کشور خودم ارائه بدهم و از دادن طرحش صرف نظر کرد. او برای همه کارهایش برنامه‌ریزی داشت». تقی همتی از هم‌رزمان شهید موسوی نیز، درباره توانایی و هوش بالای این شهید بیان می‌کند: «پسر آرامی بود و چهره‌ای بسیار دلنشین داشت، اما آنچه او را از دیگر بچه‌های همسن و سالش متمایز می‌کرد این بود که از زمان خودش بسیار جلو‌تر بود و افکار و ایده‌های بزرگی در سر داشت، و من تا امروز پسری با این وسعت تفکر و توانمندی ندیده بودم، او هم از نظر فنی پسر بسیار ماهری بود و هم از نظر علمی و اعتقادی در مقام بالایی قرار داشت. مصطفی خیلی کتاب می‌خواند؛ یک روز کتاب «جستاری در خاطرات حاج قاسم سلیمانی» نوشته علی اکبری مزدآبادی را می‌خواند که سردار سلیمانی آمد و سید مصطفی از او خواست که کتاب را امضا کند، اما سردار امتناع کرد و گفت: «درست نیست کتابی را که در مورد من نوشته شده امضا کنم و به شما که روح بزرگی دارید اهدا کنم و پیشانی سید را بوسید.»

جوان ترین شهید مدافع حرم چه کسی بود؟

عاشق شهید بابایی بود

مادر شهید موسوی با اشاره به اینکه فرزندش هر سال از دانش‌آموزان ممتاز مدرسه بود می‌گوید: «اصلاً اهل بیرون رفتن و گردش و تفریح نبود تا وقتی که عاشق تفکرات شهید بابایی شد و مرتب در اینترنت اطلاعات و خاطرات مربوط به شهید بابایی را پیدا می‌کرد و می‌خواند و فیلم‌های مربوط به او را می‌دید؛ دیپلمش را که گرفت در دانشگاه دولتی واحد بیرجند در رشته فیزیک اتمی قبول شد، اما نرفت و سال بعد در رشته فیزیک دانشگاه دولتی دامغان و در رشته مکانیک دانشگاه آزاد قبول شد و ترجیح داد در رشته مکانیک که دوست داشت ادامه تحصیل دهد، پس از آنکه در دانشگاه آزاد واحد تهران غرب ثبت‌نام کرد، می‌خواست بعد از برگشت از سوریه ادامه تحصیل دهد که دیگر برنگشت.

آرزو داشت اسرائیل را نابود کند

 مادر شهید می‌گوید: «مصطفی مدتی برای آموزش خلبانی رفت، و با اینکه چشمانش ضعیف بود اشکال نگرفتند، اما وقتی پا‌هایش را جفت کردند و دیدند کمی حالت پرانتزی دارد قبولش نکردند. از او پرسیدم: «برای چه می‌خواستی خلبان شوی؟ برای اینکه شغل خلبانی درآمد خوبی دارد؟» گفت: «نه مامان، آرزو داشتم خلبان شوم و هواپیما را پر از مهمات کنم و دشمنان کشورمان را بزنم.»

جوان ترین شهید مدافع حرم چه کسی بود؟

آن دنیا را برایت آباد می‌کنم

مادر شهید سید مصطفی موسوی درباره  روزی که مصطفی برای رفتن به سوریه از  او رضایت گرفت بیان می‌کند:‌ «یک روز آمد کنار من نشست و گفت مامان،  برای هر کسی یک روز، روز عاشورا است، یعنی روزی که آقا امام حسین(ع) ندای «هل من ناصر» را سر داد و کسانی که رفتند و با امام ماندند، «شهید و رستگار» شدند، ولی کسانی که نرفتند چه چیزی از آن‌ها مانده است؟»، تعجب کردم و گفتم: «مصطفی جان مگر تو صدای «هل من ناصر» شنیدی؟» گفت: «دوست داری چه چیزی از من بشنوی؟» گفت: «مامان می‌خواهم یک مژده به تو بدهم، اگر از ته قلب راضی بشوی که به سوریه بروم، آن دنیا را برایت آباد می‌کنم و دنیای زیبایی برایت می‌سازم که در خواب هم نمی‌توانی ببینی»، گفتم: «از کجا معلوم می‌شود که من قلبا راضی نشدم؟»، مصطفی گفت: «من هر کاری می‌کنم بروم سوریه، نمی‌شود، علت اصلی‌اش این است که شما راضی نیستید، اگر راضی شوی خدا هم راضی می‌شود، اگر راضی نشوی فردای قیامت جواب  حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) را چه می‌دهی؟» مادر ادامه داد: «من در مقابل این حرف، هیچ چیزی نتوانستم بگویم و از ته قلبم راضی شدم. قبل از رفتن، به من گفت: «خیلی برایم دعا کن تا دست و دلم نلرزد و دشمن در نظرم خوار و ذلیل بیاید.»

جوان ترین شهید مدافع حرم چه کسی بود؟

برایش آرزوی شهادت کردم

پدر شهید که از بدو تولد مصطفی آرزوی شهادت او را داشته است، می‌گوید:‌ «وقتی مصطفی به دنیا آمد، از خدا برای او شهادت خواستم. می‌خواستم خودم را جبران کنم، خودم از قافله عشق جا مانده‌ام، در دوران دفاع مقدس  به جبهه رفتم و شهید نشدم و لیاقت شهادت نداشتم، اما پسرم این لیاقت را داشت. من خودم چون در جبهه بودم و همیشه برای مصطفی از جنگ صحبت می‌کردم،  از زمانی که خودش را شناخت با این روحیات آشنا بود. او یک سال و نیم آموزش می‌دید اما به خاطر سن و سالش او را اعزام نمی‌کردند. مصطفی یک هفته و 10 روز خانه نمی‌آمد، می‌گفت: «نمی‌خواهند من را به سوریه ببرند. من آنقدر در گردان می‌مانم که جا نمانم.»

 پدر ادامه می‌دهد: «از گردان با من تماس گرفتند و گفتند جنگ است و شما همین یک پسر را دارید. من هم اصلا با رفتنش مخالف نبودم. فقط گفتم مصطفی چند سال درس را ادامه بده ان‌شاءالله سال بعد که سن و سالت بیشتر شد خواهی رفت.گفت: «بابا، اطمینان داری یک سال دیگه من همین آدم باشم که بخواهم سوریه بروم؟» با این حرفش قانع شدم. مصطفی نهایت تلاش خود را کرد و رفت.»

 

این شهید بزرگوار، بیست و یکم آبان ماه همراه با شهیدان مسعود عسگری، احمد اعطائی و محمد رضا دهقان امیری در شهر العیس حلب به شهادت رسید و در قطعه 26 بهشت زهرا تهران به خاک سپرده شد.

 

 

انتهای پیام/


ادامه مطلب

[ شنبه 6 آبان 1396  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

برگزاری یادواره شهدای مدافع حرم در تهران

مراسم گرامی‌داشت شهدای مدافع حرم پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه در تهران برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۶۲۸۳۲

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۰:۴۵ - 23October 2017

برگزاری یادواره شهدای مدافع حرم در تهرانبه گزارش دفاع پرس از تهران، مراسم گرامی‌داشت شهدای مدافع حرم، پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه ساعت 133 در هیئت عشاق‌المهدی (عج) واقع در تهران، میدان شهدا، خیابان کفایی‌امانی، کوچه شاه‌میری برگزار خواهد شد.

این مراسم نورانی با حضور خانواد‌های معزز شهدای مدافع حرم، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم همراه با سخنرانی حجت‌الاسلام احمد دارستانی برگزار می‌شود.

انتهای پیام/ 151


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:09 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12 قائم (عج) در سمنان

یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12 قائم (عج) سمنان روز چهارشنبه سوم آبان ماه برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۶۳۰۳۵

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۴ - 23October 2017

یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12قائم(عج)  در سمنانبه گزارش خبرنگار  دفاع پرس از سمنان، یادواره شهدای پاسدار و مدافع حرم تیپ 12 قائم (عج) با حضور خانواده‌های شهدا، ایثارگران و جانبازان روز چهارشنبه سوم آبان ماه بعد از نماز مغرب و عشاء در حسینیه امام خمینی تیپ 12 قائم (عج) این استان برگزار خواهد شد.

 

انتهای پیام/ 


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسید

شهید عبدالحمید سالاری شیعه بود؛ اما با رزمندگان اهل سنت برای دفاع از حرم راهی سوریه شد.

کد خبر: ۲۶۳۰۵۱

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۶ - 23October 2017

شیعه بود اما در جمع رزمندگان اهل سنت به شهادت رسیدبه گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس،‌ قطعاً بارها نام‌هایی چون زینبیون، فاطمیون، نجبا، حیدریون و حشدالشعبی را در جبهه دفاع از حرم شنیده‌ایم. نام‌هایی که هر کدام شناسه یگان‌های مجاهدانی از پاکستان، ایران، افغانستان، عراق، لبنان و... است؛ اما در میان این نام‌ها «نبویون» از همه گمنام‌تر است.

 

نبویون شامل مدافعان حرم اهل سنت سیستان و بلوچستان است که در دفاع از حریم اهل بیت در سوریه می‌جنگند. آری! اگر یک سوی میدان، سر بریدن و مثله‌ کردن پیکرها را برای نمایش قدرت به دست گرفته‌اند، این سوی میدان نجابت و ایمان، باعث شده تا شجاعت برگرفته از عقلانیت دینی در دل مردانی با چهره‌هایی مهربان و لطیف متجلی شود و سینه‌هایشان را در دفاع از اسلام سپر کنند.

 

آرمان‌های اسلام ناب محمدی گروهی از شیرمردان اهل سنت «نبویون» را به صورت داوطلبانه به میادین نبرد علیه تروریست‌ها کشانده است. شهید عبدالحمید سالاری از شهدای نبویون است. هرچند او خود شیعه بود، اما برحسب رفاقتی که با اهل تسنن داشت همراه این گروه راهی میدان جهاد شد. شهید عبدالحمید سالاری رفیق و همرزم اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن شهید عمر ملازهی بود که به شهادت رسید. گفت‌وگوی ما با مریم سالاری همسر شهید عبدالحمید سالاری را پیش‌ رو دارید.


همسر شما که شیعه بود چطور با رزمندگان اهل سنت عازم دفاع از حرم شد؟


همسرم خیلی دوست داشت برای دفاع از حرم برود، اما چون از سپاه بندرعباس اعزامش نمی‌کردند به واسطه یکی از دوستانش از ایرانشهر اقدام کرد و همراه بچه‌های نبویون راهی میدان جهاد شد. من تا زمان شهادت همسرم اطلاعی از نبویون نداشتم. بعد از شهادت عبدالحمید متوجه شدم که نبویون شامل رزمندگان اهل سنت سیستان و بلوچستان است. عبدالحمید همراه یکی از دوستان اهل تسنن که رفاقت خیلی زیادی با هم داشتند و به هم وابسته بودند راهی شد. این اولین و آخرین اعزام همسرم بود. کسی جز من و خواهران شهید از اعزامش اطلاع نداشت. به من گفت موضوع را با بچه‌ها مطرح نکنم که ذهنشان درگیر شود.

 

بچه‌ها زمان شهادت پدر متوجه شدند که ایشان برای دفاع از حرم راهی شده است. در حقیقت پدر و مادرش یک هفته قبل از شهادتش متوجه اعزام ایشان شدند. عبدالحمید در آخرین روزهای حیاتش با پدر و مادرش تماس گرفته و گفته بود که در منطقه است. همسرم برای جهاد دو بار از دیارش هجرت کرد. یک‌بار به سیستان رفت و سپس از آنجا عازم سفر به سوریه شد.


با شهید سالاری چگونه آشنا شدید؟


پسرخاله‌ام بود. هر دو هم اهل و ساکن بندر هستیم. من متولد 1356 هستم و همسرم عبدالحمید سالاری متولد 1355 بود. سال 1379 با مهریه 14 سکه با هم ازدواج و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. ایشان نظامی بود، اما چند سالی قبل از شهادت از کارش استعفا داده بود و شغل آزاد داشت. از آنجایی که پدرم نظامی بود، من با مسائل زندگی نظامی آشنا بودم. عموی خودم هم شهید شده است؛ شهید علی سالاری، اما من هم همیشه دوست داشتم همسرم نظامی باشد و آرزو داشتم همسر شهید شوم.


واقعاً چنین آرزویی داشتید؟


بله، ما در دبیرستان شش دوست بودیم. همگی آنها ازدواج کردند و رفتند. وقتی برایم خواستگار می‌آمد و من جواب منفی می‌دادم می‌گفتند چرا قبول نمی‌کنی؟ می‌گفتم من همسری نظامی می‌خواهم که شهید شود. نمی‌دانم چطور ولی از همان دوران نوجوانی خیلی دوست داشتم شوهرم نظامی باشد و همسر شهید شوم. بعد از ازدواج با عبدالحمید متوجه ارادت ایشان به شهدا شدم. خوب به یاد دارم هر سال زمان تحویل سال سفره هفت سین مان را کنار مزار عموی شهیدم پهن می‌کردیم.

 

عمویم فرمانده گردان ادوات بود که در عملیات کربلای 4 شهید شد. وقتی سر مزار عمو می‌رفتیم عبدالحمید خیلی گریه می‌کرد و بی‌تاب می‌شد. می‌گفت من به حال اینها غبطه می‌خورم. نمی‌گفت دوست دارم جنگ شود، اما می‌گفت خوش به حال اینها که شهید شدند. ما دیگر نمی‌توانیم خودمان را به اینها برسانیم. همیشه به حال شهدا غبطه می‌خورد. من هم می‌گفتم خیلی دوست دارم اگر جنگ شد تو اولین نفر باشی که برای جهاد بدرقه‌ات کنم.


وقتی به میدان عمل رسیدید، مانع رفتنش نشدید؟


دقیقاً وقتی صحبت رفتن به سوریه شد من اصلاً مخالفتی نکردم. فقط گفتم می‌ترسم اسیر شوی. چون فیلم‌هایی از وحشیگری داعش نسبت به اسرا را دیده بودم از اسارت خیلی می‌ترسیدم، اما خودش می‌گفت توکلت بر خدا باشد. هرچه مصلحت باشد همان می‌شود. تمام تلاشش را هم کرد و با بچه‌های مدافع حرم نبویون راهی شد. همراه دوستانش برنامه‌ریزی کرده بودند که بروند و من هم گفتم خیلی خوب است که بروید.


چند فرزند از ایشان به یادگار دارید؟


من دو فرزند دارم. محمد امین امسال کلاس دهم است و زهرا هم کلاس هشتم. دخترم زهرا حافظ قرآن و محمد امین قاری قرآن و مداح اهل بیت است. همسرم خیلی روی تربیت بچه‌ها تأکید داشت. می‌گفت مراقب تربیت دینی و مکتبی بچه‌ها باش.


از خاطرات حضورشان در جبهه چه می‌دانید؟


دوستانش تعریف می‌کنند وقتی با بچه‌ها دور هم می‌نشستیم شهید سالاری و شهید ملازهی همیشه با هم کلنجار می‌رفتند و هر کدام می‌گفتند «من اول شهید می‌شوم» در نهایت همسرم با شهادتش حرفش را به کرسی نشاند و زودتر از دیگر دوستانش به آسمان پرید. عبدالحمید سوم آذرماه سال 1394 در سوریه به شهادت رسید. خبر شهادتش را هم دخترم به من داد.


چطور دخترتان خبر شهادتش را داد؟


من درگیر مراسم ولیمه آمدن مادرم از کربلا بودم که خبر دادند زن عموی مادرم به رحمت خدا رفته است. دخترم زهرا با خواهرم رفته بود بهشت زهرای بندرعباس که تلفنی به خواهرم اطلاع می‌دهند امید شهید شده است. اهل بندرعباس عبدالحمید را با نام امید می‌شناختند. دخترم زهرا از صحبت‌های خواهرم متوجه می‌شود و وقتی پیگیر خبر می‌شود خاله‌اش طفره می‌رود. خلاصه وقتی دخترم به خانه آمد تا خواست به من بگوید مامان خبری است، من هم گفتم خودم می‌دانم زن عموی مادر فوت کرده است.

 

همان هنگام پسرم که پای تلویزیون بود و زیرنویس‌های تلویزیون را خوانده و متوجه شهادت پدر شده بود کنارمان آمد. گفت مامان زیرنویس تلویزیون مرتب می‌نویسد اولین شهید استان هرمزگان عبدالحمید سالاری. من بچه‌ها را دعوا کردم و گفتم نه اینطور نیست، بابا امید شهید شده؟ بعد به برادرم گفتم زنگ بزن سپاه و ماجرا را جویا شو، اصلاً معلوم است کی مرده و کی شهید شده؟ خیلی اعصابم به‌هم ریخته بود. حالا هر کسی یک حرفی می‌زد. زیرنویس تلویزیون را نگاه کردم همان موقع از سپاه زنگ زدند که عکس عبدالحمید را می‌خواهیم. وقتی گفتند عکس عبدالحمید را می‌خواهند به یقین رسیدم که شوهرم شهید شده است.


همسرتان چطور به شهادت رسیده بود؟ از همرزمانش پیگیر نحوه شهادتش شدید؟


عبدالحمید تک تیرانداز بود. در مرحله عملیات و تشدید درگیری در شهرک عزیزیه همرزمانش از ایشان خواسته بودند اسلحه دیگر دست بگیرد، اما می‌گوید من تک‌تیراندازم. هوا هم تاریک بوده که داعشی‌ها عین نقل و نبات آتش روی سر بچه‌ها می‌ریزند. در نهایت با اصابت خمپاره در نزدیکی تپه محل استقرار مرزندگان، تعدادی از دوستان عبدالحمید زخمی می‌شوند و عبدالحمید به شهادت می‌رسد. همرزمانش در تاریکی هوا و بحبوحه عملیات پیکر شهدا را به عقب می‌آورند و پیکر شهید عبدالحمید سالاری در منطقه می‌ماند. بعد از آمارگیری متوجه می‌شوند که عبدالحمید در میان بچه‌ها نیست و تپه هم در دست داعشی‌هاست. بعد از یک هفته که تپه آزاد می‌شود، پیکر شهید را در منطقه پیدا می‌کنند و ابتدا به تهران می‌آورند و بعد به بندرعباس منتقل می‌کنند. پیکر ایشان 14 آذر در بندرعباس و عصر همان روز در حاجی آباد تشییع می‌شود. 15 آذر ماه 1394 هم در روستای سردر به خاک سپرده شد.


نام شهید ملازهی را آوردید. ایشان از شهدای شاخص اهل سنت سیستان هستند، همسرتان با شهید ملازهی دوستی داشت؟


رابطه همسرم با دوستان اهل تسننش بسیار خوب بود. همرزمانش از ارادت و دوستی بین ایشان و شهید عمر ملازهی برایم خیلی تعریف کردند. می‌گفتند وقت اعزام ما در گروه‌های 20 نفره بودیم. شهید سالاری در یک گروه و شهید ملازهی هم در گروه دیگر افتاده بود. هر دو آنها رفتند پیش فرمانده گفتند ما را در یک گروه بگذارید. آنقدر اصرار و پافشاری کرده بودند که در نهایت در یک گروه اعزام شدند. قبل از عملیات آخر که همسرم به شهادت رسید، شهید ملازهی همراه همسرم سوار ماشین می‌شود.

 

همسرم می‌گوید اول من شهید می‌شوم. بعد از عملیات و شهادت همسرم، وقتی عمر خبردار می‌شود نیروها در حال عقب‌نشینی هستند و دوستش در بین نیروها نیست، می‌ماند و سراغش را می‌گیرد، اما چون فرمانده‌اش تیر می‌خورد و به عمر می‌گوید تو فرمانده این دسته شو و تا کل نیروهایت را عقب نکشیده‌ای عقب نیا، پیکر در منطقه می‌ماند. تا یک هفته بعد که پیکر به عقب منتقل می‌شود. عمر ملازهی از شهادت همسرم ناراحت بود، اما تنها به فاصله چند روز به وصال یار می‌رسد و در کنار همرزمش طعم شیرین شهادت را می‌چشد. شهید عمر ملازهی اولین شهید مدافع حرم اهل تسنن است.


‌در مدت همراهی با ایشان داشتن کدام خصیصه در وجود همسرتان را بهانه آسمانی شدنش می‌دانید؟


ما 15 سال با هم زندگی کردیم. حمید همیشه نمازهایش  را اول وقت می‌خواند و احترام زیادی به مادرش می‌گذاشت. بسیار به مادرش اهمیت می‌داد. به نظر من آنها که شهید شدند علاقه خاصی به اهل بیت(ع) داشتند. عبدالحمید عاشق سقایی در مراسم اباعبدالله (ع) بود.


نگاه مردم شهرتان را به مقوله شهدای مدافع حرم چگونه دیدید؟


عموم مردم رفتار خوبی دارند،اما گاهی آدم به موارد دلسرد کننده‌ای برخورد می‌کند. وقتی دخترم زهرا بعد از شهادت پدرش به مدرسه رفت حرف و حدیث‌ها آغاز شد. وضعیت در مدرسه پسرم کمی بهتر بود. کنایه و طعنه‌ها به دخترم فشار می‌آورد. به او می‌گفتند چقدر پول به شما داده‌اند، چقدر به حسابتان واریز کرده‌اند؟ چندین بار این حرف‌ها را به زهرا زده بودند. یک بار زهرا به من گفت مامان چقدر پول برای شهادت پدر به ما داده‌اند؟ گفتم چطور؟ گفت مامان برخی از دوستانم می‌گویند، پول زیادی به حساب شما ریخته‌اند، اما مادرت از شما پنهان می‌کند.

 

پسرم هم از این موضوع شکایت داشت. من هم به بچه‌ها می‌گفتم این حرف‌ها را باور نکنید. یک بار که برای کار اداری رفته بودم خانمی که ارباب رجوع بود و گویی مصاحبه من را از تلویزیون دیده بود آمد و گفت برو حالا نوش جان، کیفت را بکن. 200 میلیون دیگر به تو می‌دهند. من هم در پاسخ ایشان گفتم خانم 200 میلیون که چیزی نیست اگر دوبار برویم و بیاییم می‌شود 400 میلیون. شما که می‌دانی خوب است حتماً همسرت را بفرست برود. شنیدن این حرف‌ها از لحاظ روحی برایم سخت بود و خیلی مریض می‌شدم. متأسفانه برخی قدر این امنیت را نمی‌دانند و طوری دیگر به موضوع مدافعان نگاه می‌کنند. می‌گویند واقعاً چرا برای کشور دیگر به جنگ رفتند؟ آنها نمی‌دانند که اگر مدافعان حرم در سوریه و عراق با دشمن مقابله نمی‌کردند باید امروز در شهرهای کشور خودمان روبه‌رویشان می‌ایستادیم. البته هستند آنهایی که قدر خون شهدا را می‌دانند و در مراسم تشییع همسرم با حضورشان سنگ تمام گذاشتند.

منبع: روزنامه جوان


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

پیکر شهید «حسین آقادادی» به اصفهان منتقل شد

پیکر مطهر شهید مدافع حرم «حسین آقادادی» برای تشییع و خاکسپاری به اصفهان منتقل شد.

کد خبر: ۲۶۳۰۴۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۸ - 23October 2017

پیکر شهید «حسین آقا دادی »بر ای تشییع و به خاک سپاری به اصفهان منتقل شدبه گزارش دفاع پرس از اصفهان، پیکر مطهر شهید مدافع حرم  «حسین آقادادی» صبح امروز برای وداع، تشییع و خاکسپاری از تهران به زادگاهش اصفهان منتقل شد.

مراسم وداع با پیکر شهید «حسین آقادادی» فردا سه شنبه دوم آبان‌ماه از «مسجدالغفور » واقع در خیابان سروش به سمت منزل شهید با حضور مردم شهیدپرور و مسئولین استانی برگزار می‌شود.

همچنین مراسم تشییع پیکر این شهید والامقام ساعت 8:30 روز پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه، از فلکه فیض به سمت گلستان شهدا برگزار خواهد شد.

طبق وصیت شهید پیکر مطهر این شهید مدافع حرم در کنار برادر شهیدش «اکبر آقادادی» که در سال 1361 در دوران دفاع مقدس به شهادت رسیده است، به خاک سپرده می‌شود.

شهید «حسین آقادادی» فرمانده تیپ 40 مهندسی سپاه صاحب‌الزمان (عج) اصفهان بود که در عملیات مستشاری در سوریه به شهادت رسید.

انتهای پیام/ 191


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:07 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

تجدید میثاق مشهدی‌ها با سردار شهید «غلامرضا سمایی»

مراسم گرامی‌داشت دومین سالگرد شهادت سردار مدافع حرم «غلامرضا سمایی» پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه در مشهد برگزار می‌شود.

کد خبر: ۲۶۳۰۶۷

تاریخ انتشار: ۰۱ آبان ۱۳۹۶ - ۱۲:۲۳ - 23October 2017

به گزارش دفاع پرس از مشهد، مراسم بزرگداشت دومین سالگرد شهادت سردار مدافع حرم «غلامرضا سمایی» پنج‌شنبه چهارم آبان‌ماه ساعت 155 در تالار قدس واقع در حرم مطهر رضوی برگزار خواهد شد.

این مراسم با حضور خانواده‌های معزز شهدای مدافع حرم، جانبازان، ایثارگران و عموم مردم همراه با مدیحه‌سرایی ذاکرین اهل بیت (ع) منعقد می‌شود.

تجدید میثاق مشهدی‌ها با سردار شهید «غلامرضا سمایی» 

انتهای پیام/ 151


ادامه مطلب

[ دوشنبه 1 آبان 1396  ] [ 7:06 PM ] [ مهدی گلشنی ]

[ نظرات0 ]

.: تعداد کل صفحات :. [ 1 ] [ 2 ] [ 3 ] [ 4 ] [ 5 ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ] [ > ]