به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 قُلْ هـذِهِ سبِيلِي أدْعُو إِلي ا... علي بصِيره أناْ ومنِ اتّبعنِي وسُبْحان ا... وما أناْ مِن الْمُشْرِكِين.
سوره يوسف، آيه 108
حادثه عاشورا قيامي عليه ظلم بود. هميشه از ظلم يزيديان – كه ظلم آشكار است – سخن گفته شده است. اما ظلم عظيمتري در اين حادثه هست كه اغلب مغفول ميماند و آن ظلم كوفيان مدعيِ پيروي از امام است. شايد فلسفه اصلي غيبت امام زمان هم نه ظلم ظالمان، بلكه ظلم پيروان باشد. يادمان باشد كه كوفيان اولين گروهي هستند كه بر امام حسين(ع) گريستند. پس هر گريهاي ارزش ندارد. اگر انسان در هنگامي كه بايد از حق دفاع كند، دفاع نكند، فرداي شهادت امام حسين، گريه كردن كه هيچ، قيام توابين به راه انداختن نيز سودي ندارد.
كوفيان دو دسته بودند. يك دسته به امام نامه نوشتند و از او دعوت كردند و يك دسته نامه ننوشتند. هر كدام از اين دو دسته با وقوع حادثه عاشورا به سه دسته تقسيم شدند؛ يا به ياري امام شتافتند يا به جنگ با امام برخاستند و يا سكوت كردند. از اين شش دسته تنها يك گروه هميشه به وظايف خود عمل كردند؛ هم نامه نوشتند و هم از امام حمايت كردند؛ مثل اكثر ياران امام. مثلا حبيب بن مظاهر. يك گروه كه تعدادشان خيلي كم بود هم قبول شدند. كساني كه نامه ننوشتند اما در آخر از امام حمايت كردند. مانند حربن يزيد رياحي و زهير. اما چهار گروه باقي مانده جهنمي شدند. بايد توجه كرد كه عده زيادي بودند كه به امام نامه نوشتند اما به قتل او و غارت اموالش و اسيركردن اهل بيتش اقدام كردند. اين، آن ظلم مهمي است كه همواره انسان را نگران ميكند. نگران اينكه نكند ما در زمره كساني باشيم كه دعاي ندبه ميخوانيم، اما وقتي امام ظهور كند به جنگ با او برخيزيم يا در خانه ساكت بنشينيم. آيه 11 و12 سوره بقره، رعب در دل آدم مياندازد: «و إِذا قِيل لهُمْ لا تُفْسِدُواْ فِي الأرْضِ قالُواْ إِنّما نحْنُ مُصْلِحُون ألا إِنّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُون ولـكِن لاّ يشْعُرُون» ما خودمان را اهل صلاح ميدانيم و كارمان را اصلاح جامعه ميشمريم اما شايد واقعاً فساد ميكنيم و خودمان نميفهميم.

مبتلا شدن همه جوامع ديني به فتنه
اينها مقدمه اي بود تا درك كنيم كه جامعه اسلامي يك جامعه بسيار پيچيده است. برخلاف جامعه كفر كه بسيار بسيط و ساده است، يكي از علل پيچيده بودن جامعه اسلامي در اين است كه پيچيده در فتنه هاست. تا ادعاي ايمان درجايي مطرح شود، فتنه و آزمايشهاي پيچيده آغاز مي شود: أحسِب النّاسُ أن يُتْركُوا أن يقُولُوا آمنّا وهُمْ لا يُفْتنُون؟ قرآن در جايي وقتي ميخواهد دستور كشتن فتنهانگيزان را بدهد، تعليلي ميكند كه: «الفتنه اشدّ من القتل» و اين سخن دشواري است كه درك كنيم فتنه انگيزي حتي از كشتن انسانها نيز سختتر و بدتر است.
در حكمت 93 نهج البلاغه آمده است: «دعا نكنيد كه خدايا مرا به فتنه گرفتار نكن» چراكه بي شك همه به فتنه گرفتار مي شوند؛ بلكه دعاكنيد «خدايا مرا از گمراهيهاي فتنه نجات بده.» اين فتنه ها به قدري شديد است كه حتي بسياري از كساني را كه در ابتدا حاضرند براي قيام امام حسين جان بدهند و براي او نامه مي نويسند و او را به قيام دعوت مي كنند، به تدريج قاتل امام حسين مي شوند. اين فتنه ها به قدري شديد است كه در دوره 5 ساله حكومت علي(ع) سه جنگ توسط مسلمانان سابقه دار و ظاهرالصلاح عليه علي، اسوه عدالت، راه مي افتد؛ دوتاي آنها به اين دليل كه علي ظالم است و سومي به اين دليل كه علي گناهكار (و كافر) است! واقعاً جامعه آن زمان چگونه تحليل مي كردند كه علي را ظالم و گناهكار مي شمردند. آن هم بسياري از افرادي كه مدعي پيروي از علي بودند، به تدريج چنين موضعي اتخاذ مي كنند. نكند وقتي امام زمان ظهور كند، ما يا برخي از ما چنين باشيم. پس بايد بصيرت داشته باشيم و فتنه ها را بتوانيم تشخيص دهيم و در هنگام فتنه بدانيم چگونه بايد رفتاركرد.

فتنه ها چگونه آغاز مي شود؟
در خطبه 151 نهج البلاغه آمده فتنه در درجات پنهان (مدارج خفي) آغاز مي شود. آغازش مثل يك جوان خوش قامت است ولي وقتي مستقر شد، دردآور و ناخوشايند مي شود. در خطبه 93 حضرت مي فرمايد: «وقتي فتنه مي آيد همه انكارش مي كنند ولي وقتي رفت همه مي فهمند كه چه بر سرشان آمده است.»
مطابق خطبه 50، فتنه در دو زمينه شروع مي شود و رشد مي كند: 1. اهواء تتبع 2. احكام تبدع؛ يا هواي نفس است (مانند جاه طلبي و دنياطلبي و...) يا تغيير در مفاهيم نظري دين و پيدايش بدعتهاي ديني. اين احكام يعني احكام دين در مخالفت با دين! يعني در جامعه ديني احكامي مطرح مي شود كه حقيقتاً با كتاب خدا مخالف است و هدف كلي هم اين است كه عدهاي با توجيهات غيرديني و ناسازگار با كتاب خدا بر ديگران تسلط پيدا كنند. در اين تعريف از فتنه، دين در برابر دين قرار مي گيرد. يعني احساسات مذهبي عدهاي كه تحليل عميق ندارند و دين شناس واقعي نيستند، وسيلهاي براي مزاحمت و خلل آفريني در دين قرار مي گيرد.

چگونه فتنه گسترش پيدا مي كند؟
ابتدا مطلب را در ادبيات قرآني تحليل كنيم. سپس به سراغ وضعيتي كه زمان اميرالمومنين رخ داد و نهايتا به داستان امام حسين ختم شد برويم:
در ادبيات قرآني آيا تا به حال انديشيده ايد كه چرا بني اسرائيل تا اين اندازه مورد توجه و تمثيل قرآن است. بني اسراييل بنا به فرمايش قرآن بر همه بشريت برتري داده شدند: «يا بنِي إِسْرائِيل اذْكُرُواْ نِعْمتِي الّتِي أنْعمْتُ عليْكُمْ وأنِّي فضّلْتُكُمْ علي الْعالمين » (سوره بقره، آيات 47 و 122) اينها تنها امتي هستند در كل تاريخ كه دعوت پيامبرشان را به صورت دسته جمعي (به عنوان يك جامعه) پذيرفتند و با پيامبرشان بيعت كردند. امتهاي گذشته هميشه پيامبرشان را تكذيب مي كردند و فقط معدود افرادي از هر امتي ايمان مي آوردند. اين امتها همگي عذاب شدند و فقط قوم يونس بود كه آنها هم بعد از رفتن پيامبرشان و ديدن نشانه هاي عذاب، ايمان آوردند. ولي بني اسراييل از همان ابتدا موسي را تصديق كردند و با او از مصر خارج شدند. بنابراين بني اسراييل در ميان همه امم پيشين ممتاز مي شود. چون حاضر شدند جامعه ديني تشكيل دهند. وقتي جامعه ديني شد، معادلات پيچيده مي شود و ابتلائات و فتنه ها آغاز ميشود و دقيقاً اينجاست كه در فتنه ها مي لغزند و از بهترين امت به بدترين امت تبديل مي شوند تا حدي كه حتي توسط پيامبران زمان شريعت خودشان مورد لعنت قرار مي گيرند؛ يعني فقط پيامبر شريعتِ بعدي آنها را طرد و لعنت نكرد- تا اينكه گمان كنيم چون به دين جديد درنيامدند، لعنت شدند- بلكه توسط برخي پيامبران شريعت خودشان (مثل داوود) مورد لعن قرار گرفتند: «لُعِن الّذِين كفرُواْ مِن بنِي إِسْرائِيل علي لِسانِ داوُود وعِيسي ابْنِ مرْيم ذلِك بِما عصوا وّكانُواْ يعْتدُون.» (سوره مائده، آيه 78). عجيب است كه در روايات آمده شما مسلمانها هركاري را كه بني اسراييل كردند، انجام خواهيد داد! اين پيچيدگي را بعدها در ماجراي عاشورا مي بينيم كه در درك و تحليل آن، درمي مانيم.
يكي از فتنه هاي بني اسراييل ماجراي گوساله سامري بود. چرا اينگونه مردم از هارون رويگردان مي شوند و از سامري تبعيت مي كنند و گوساله پرست ميشوند؟ ما غالبا مسئله را ساده لوحانه تحليل مي كنيم. براي همين، داستان قرآن براي ما عبرت ندارد. در حاليكه اين مطلب در قرآن مسئله مهمي است. چند بار تكرار شده و خيلي جدي تر از آن است كه مي پنداريم. اگر فضاي واقعي آن زمان را بتوانيم ترسيم كنيم، مي بينيم مشكل چقدر حاد بوده است.
اولين عامل، غيبت موسي از قوم خود است. موسي عليه السلام براي مدتي از ميان قوم خود رفته بود و ظاهرا خلف وعده كرده است! زيرا قرار بوده سي روز برود و الان بيشتر شده. نكند او –نعوذ با...- دروغگو و غيرقابل اعتماد بوده است؟!
دوم اينكه سامري انساني عادي نبوده است. فردي عارف بود كه تواناييهاي فوق العادهاي داشته و صاحب كرامت بوده است. حداقل اينكه او توانسته جبرييل را ببيند و ردپاي او را دريابد: «قال بصُرْتُ بِما لمْ يبْصُرُوا بِهِ فقبضْتُ قبْضه مِّنْ أثرِ الرّسُولِ» و با اين كار، اقدامي شبيه معجزه انجام دهد؛ اينكه گوساله طلايي و بيجان صدايش در مي آيد.
علاوه بر اينها شواهدي هست كه (اگر كسي اهل تحقيق عميق نباشد) نشان مي دهد ممكن است صداي خداي موسي از داخل جسم شنيده شود! مهمترين آن اينكه خدا براي اولين بار از ميان درخت با موسي سخن گفت كه: «فلمّا أتاها نُودِي مِن شاطِئِ الْوادِي الْأيْمنِ فِي الْبُقْعه الْمُباركه مِن الشّجره أن يا مُوسي إِنِّي أنا ا... ربُّ الْعالمِين » (سوره قصص، آيه 30)! با همين زمينه هاست كه وقتي قوم بني اسراييل از رود نيل عبور مي كنند و يك قوم صنم پرست را مي بينند، به موسي مي گويند «يا مُوسي اجْعل لّنا إِلـهاً كما لهُمْ آلِهه» (اعراف، آيه 138). ضمنا توجه كنيد كه بت پرستان، صنم را خودِ خدا نمي دانند بلكه نشانه و سمبل خدا مي دانند كه با عبادت او به خدا نزديك مي شوند: «ما نعْبُدُهُمْ إِلّا لِيُقرِّبُونا إِلي ا... زُلْفي» (سوره زمر، آيه3). پس زمينه پذيرش اينكه صداي خدا را از صنمي بشنوند و آن صنم را بپرستند، در بين قوم وجود دارد. صدا دادن گوساله فتنه تكاندهنده است براي قومي كه با هارون باقي مانده و پيامبرش رفته است. معضل، زماني پيچيده تر مي شود كه ظاهراً هارون خودش معجزه اي ندارد (همه معجزات را موسي انجام مي داده: يد بيضاء، عصاي موسي و....) ولي سامري گوساله اي زرّين ساخته كه صدا مي دهد. حتي هارون نه كاري مي كند كه ابطال سحر شود (چراكه حقيقتا سحر هم نبود بلكه يك اقدام واقعي بود، از ردپاي جبرييل بر گوساله ريخته شده و او به صدا درآمده) و نه حداقل اين معجزه را انجام مي دهد كه صداي گوساله را ساقط كند. پس پذيرفتن سخن سامري چندان هم نامعقول نيست. جالب اينكه سامري نمي گفت گوساله سامري خداي ديگري است. او مي گفت اين همان خداي موسي است و موسي اشتباه به كوه رفته و خدا را اينجا فراموش كرده. اگر هارون مي گويد نيست بايد دليل بياورد. «هذا إِلهُكُمْ وإِلهُ مُوسي فنسِي» (طه، آيه 88). بني اسراييل هم گفتند همين گوساله را مي پرستيم تا موسي بيايد و تكليف ما را تعيين كند: «قالُوا لن نّبْرح عليْهِ عاكِفِين حتّي يرْجِع إِليْنا مُوسي.» (طه، آيه 91). الان به نظر شما چرا بايد از هارون تبعيت كنيم؟ يك دليل ما اين است كه چون نبوت موسي را پذيرفته ايم و موسي وي را جانشين خود كرده بايد از او تبعيت كنيم: «وقال مُوسي لأخِيهِ هارُون اخْلُفْنِي فِي قوْمِي» (سوره اعراف، آيه 142). اين البته دليل درستي است، اما برخلاف انتظار ما خود هارون ابتدا از اين دليل وارد نمي شود. دليل هارون نسبتا پيچيده است. پس از اينكه تذكر مي دهد كه شما دچار فتنه شده ايد: «ولقدْ قال لهُمْ هارُونُ مِن قبْلُ يا قوْمِ إِنّما فُتِنتُم بِهِ » (طه، آيه 90) براي حل مسئله چنين مي گويد: «وإِنّ ربّكُمُ الرّحْمنُ فاتّبِعُونِي وأطِيعُوا أمْرِي.» (طه، آيه 90) اولا خدا رحمان باشد چه ربطي دارد كه از گوساله طلايي صدايش شنيده نشود؟ تازه، ادامه اش اين است: «فاتبعوني و اطيعوا امري.» به فرض كه خدا رحمان باشد چه ربطي دارد كه از تو هارون تبعيت كنيم؟ حالا بگوييد چرا بايد از هارون تبعيت كنيم؟ براي همين مسئله بسيار پيچيده است و اگر كسي درباره كلمه رحمان در قرآن خوب تفكر كرده باشد، مي تواند دريابد چگونه استدلال هارون، استدلال عميقي است. خداي رحمان خدايي است كه انسانها را در فتنه رها نمي كند. اگر واقعاً خدا بخواهد صدايش را همه بشنوند با آنها حرف مي زند؛ نه اينكه صداي نامفهوم «عِجْلاً جسداً لهُ خُوارٌ» (طه، 88) داشته باشد. لذا قرآن وقتي آنها را مذمت مي كند، مي فرمايد آنها كه ديدند اين گوساله واقعا با آنها صحبت نمي كند: «أفلا يروْن ألّا يرْجِعُ إِليْهِمْ قوْلاً ولا يمْلِكُ لهُمْ ضرّاً ولا نفْعاً» (طه، آيه 89). اين است كه تحليل هارون، نوعي بصيرت بخشي براساس سطح درك و اطلاعاتي است كه آنها دارند. يعني اگر خدا با موسي از طريق درختي سخن گفت، مسئله اصلي اين بود كه هدايت كرد. اما اين گوساله درست است كه صدا دارد، ولي سخن نمي گويد و هدايت نمي كند. پس او خداي رحمان- يعني خداي رحماني كه به دليل رحمانيتش انسانها را در گمراهي و حيرت رها نمي كند- نيست و اگر رحمانيت او را قبول داريد، بايد هدايتگري او را هم قبول كنيد و آنگاه مي فهميد جانشيني موسي يك اصل هدايتي بود كه خداي رحمان مقرر داشته بود. پس، از من تبعيت كنيد كه قبلا به خلافت موسي منصوب شده ام. اما واقعاً چند نفر اهل بصيرت پيدا مي شود كه اين را بفهمد. اگر عده اي از اهل بصيرت در بني اسرائيل بودند كه اين مطلب را تحليل مي كردند و به مردم مي فهماندند، آيا اميدي نبود تا مردم گوساله پرست نشوند؟ اينجاست كه نقش خواص جامعه جدي مي شود و يادمان باشد كسي كه ادعاي نخبه بودن دارد، با چنين وظيفه سنگيني روبه روست.مثال دوم: جنگ جمل چگونه بود؟ ما بعد از 1400 سال نشسته ايم و مي گوييم حق با حضرت امير بود.
آيا اگر در آن شرايط بوديم، چه مي گفتيم؟ بياييد فضاي واقعي را بررسي كنيم. يادتان باشد فضا، فضايي است كه بسياري از مردم حضرت امير عليه السلام را فقط يك انسان خوب مي دانند نه يك معصوم و باز هم يادآوري مي كنم كه فضاي سياسي جامعه را توانستند به قدري ابهام آلود كنند كه علي(ع) متهم به دروغگويي شود! با اين مقدمه، وارد بررسي مسئله ميشويم. ادعاي اصلي كه موجب جنگ شد اين است كه خليفه مسلمين (عثمان) به ناحق كشته شده است. (توضيحش هم در آن فضاي سياسي اين است كه دادگاهي برگزار نشده كه او را محكوم و اعدام كند بلكه در يك شورش كشته شده و خود علي هم مخالف قتل او بوده است.) در اين جريان، انگشتان دست همسر عثمان بريده شده است (يعني شكنجه اي رخ داده) و معاويه هم فيلم آنها را براي مردم پخش مي كند. فضاي تبليغاتي جامعه به گونهاي رقم مي خورد كه قاتلان عثمان هم ظاهرا در لشكر علي عليه السلام هستند، زيرا قاتلان، همان افراد حاضر در مدينه اند كه بعد از كشتن عثمان، براي بيعت با علي اصرار داشته اند. اگرچه دقيقاً معلوم نيست كه قاتلان چه كساني هستند ولي فضاي رواني، انگشت اتهامش به سمت ياران علي است. نهايتاً اينكه تبليغات معاويه اين سئوال را در ذهن ها تقويت مي كند كه علي كه اكنون خليفه است چرا قاتلان را محاكمه نمي كند؟ چه دليلي وجود دارد كه حرف معاويه (تعلل علي در برگزاري اين دادگاه دليل آن است كه خود او هم نقش داشته است!) پذيرفته نشود؟


نويسنده:دكتر حسين سوزنچي-عضو هيئت علمي دانشگاه امام صادق عليه السلام
ادامه مطلب
سه شنبه 22 دی 1388  - 3:38 PM
 نتايج يك بررسي تازه نشان مي دهد كه صرف بودجه در حوزه آي تي توسط شركت هاي بزرگ اقتصادي در سال 2010 حدود 6 درصد افزايش خواهد يافت.
اين در حالي است كه اين رقم در سال 2009 نسبت به سال 2008 حدود 5 درصد كاهش يافته بود، امري كه نشان دهنده وخامت اوضاع اقتصادي در سال گذشته ميلادي بود.
Aite Group بر اين باور است كه ميزان سرمايه اختصاص يافته شركت هاي تجاري به فناوري از 39.7 ميليارد دلار در سال 2009 به حدود 42 ميليارد دلار در سال 2010 افزايش مي يابد. اين رقم در سال 2008 حدود 41.8 ميليارد دلار بود و همين امر نشان مي دهد شرايط ركودي هنوز به طور كامل برطرف نشده است.
بر طبق اين بررسي براي رسيدن به شرايط عادي سرمايه گذاري در حوزه آي تي هنوز بايد حدود يك سال در انتظار بمانيم، به خصوص كه 28 درصد شركت ها قصد ندارند در سال 2010 بودجه خود را افزايش دهند و 24 درصد هم مي گويند كه بودجه خود را تنها 10 درصد افزايش مي دهند.
ادامه مطلب
سه شنبه 22 دی 1388  - 3:34 PM
 "استفان ريچارد " مدير شركت مخابراتي France Telecom/Orange با اطمينان فراوان اعلام كرد كه به زودي رايانه لوحي اپل به دست كاربران مي‌رسد.
وي روز گذشته طي مصاحبه‌‌اي با راديو فرانسه به سوالات مختلف مطرح شده در اين زمينه پاسخ داد و تصريح كرد كه شركت اپل مراحل پاياني توليد اين رايانه لوحي را پشت‌سر مي‌گذارد و قرار است كه در آينده نزديك آن را وارد بازار كند.
شركت مخابراتي France Telecom هم‌اكنون يكي از شركاي اپل محسوب مي‌شود و بر اساس قرارداد منعقد شد، گوشي آيفون را به دست كاربران فرانسوي مي‌رساند.
بر اين اساس، مدير اين شركت مخابراتي با انتشار اين خبر مي‌تواند منبع موثقي براي تاييد خبر توليد رايانه لوحي در شركت اپل محسوب شود.
پيش از اين اعلام شده بود كه شركت اپل قصد دارد در جريان همايش خود كه در 26 يا 27 ژانويه برگزار مي‌شود، رايانه لوحي خود را به صورت گسترده معرفي كند و تاريخ دقيق عرضه آن به بازارهاي جهاني را اعلام نمايد.
ادامه مطلب
سه شنبه 22 دی 1388  - 3:27 PM
 طي سال‌هاي گذشته كه هر روز ديش‌هاي ماهواره‌ها در پشت‌بام خانه‌هاي ايراني مانند قارچ سمي سبز مي‌شد، برخي بدون اين كه به عمق علت به وجود آمدن چنين پديده‌اي فكر كنند با آن به شكلي قهري برخورد كردند.
همين مساله باعث شد از برنامه‌ريزي وسيعي كه در آن سوي مرزها براي ايجاد راهي كه بتواند به صورتي نرم افكار داخلي را به سمت و سوي مطلوب آنان هدايت كند، غافل شدند و همين موضوع موجب رشد شبكه‌هاي مختلف از خبري و رسانه‌اي تا سرگرمي و علمي شد تا بتواند ديش‌هاي ماهواره‌هايي را كه بارها جمع‌آوري شدند همچنان روي بام‌هاي فكري جامعه ثابت نگاه دارد و اگر بخواهيم نگاهي واقع بينانه داشته باشيم بايد بگوييم تعداد آنها نيز رو به گسترش است.

پس از جنگ جهاني دوم كه ميان كشورها آتش‌بس برقرار شد، طبيعت جنگ و منازعه ميان 2 اردوگاه ايدئولوژيك شرق و غرب، آنچه به ظاهر پايان درگيري‌ها و آتش بس ناميده مي‌شد را در يكي از ابعاد خود از جنگ و درگيري گرم به سوي آنچه جنگ سرد ناميده مي‌شود، كشانيد و در نهايت باعث گستردگي رسانه‌ها بخصوص در جهان غرب شد. از سوي ديگر، رواج دموكراسي و سهم‌خواهي‌هاي مردمي از قدرت و رشد سريع آن به سبب روشنگري‌ها و بلوغ علمي به وجود آمده در قرن 18 و 19، سبب شد اهميت متغير جديدي به نام مردم در قالبي به نام افكار عمومي روزافزون شود.

خوي قدرت‌خواهي و افزايش دامنه آن در غرب باز هم نگاه‌ها را به سوي مناطق استراتژيك جهان ازجمله خاورميانه سوق داد و زمينه فرار از استعمار و استعمارگري در اين منطقه كه آميخته به انديشه‌هاي عميق مذهبي و استقلال‌خواهي بود، جنگ دوم جهاني را براي به دست آوردن دوباره منطقه به سمت جنگ نرم با ابزار نويني به نام رسانه هدايت كرد، در حالي كه در كشور‌هاي منطقه خاورميانه به دليل شرايطي كه استعمار گران پس از جنگ جهاني دوم در آنها به وجود آورده بودند، چندان صداي گام‌هاي جنگ نرم شنيده نشد و اين كشور‌ها خاموش و بي‌هراس مشغول رتق و فتق درگيري‌هاي داخلي خودشان شدند كه با دستان ماهر همان استعمار در گام اول اجراي سناريوي جنگ نرم طراحي شده بود.

استعمارگران غربي ابتدا و با اتكا به شيوه‌هاي كهن استعماري خود از حكومت‌هاي ديكتاتوري حاكمان نظامي در منطقه حمايت كردند تا بتوانند روند استقلال‌خواهي را در منطقه متوقف كنند و اين در حالي بود كه با مشاهده عدم امكان مهار جنبش‌ها و نهضت‌هاي مردمي در كشورهاي مختلف و بويژه جهان سوم و منطقه خاورميانه به اين نتيجه رسيدند كه نه‌تنها با اتكا به قدرت نظامي، بلكه با تدوين و تطبيق نظام سرمايه‌داري به صورت يك ايدئولوژي جايگزين و در عين حال جذاب براي اقشار مختلف مي توانند خلا‡ فكري موجود در اين جوامع را با آنچه براي خودشان مطلوب است، پر كنند.

جمهوري اسلامي ايران به عنوان مهم‌ترين كشور منطقه خاورميانه كه موج عظيمي را با انقلاب سال 1357 تجربه كرده بود، به دليل تغييرات بنيادين در سياست خارجي و به كارگيري شعار استقلال كامل سياسي، بيش از ديگر كشور‌هاي منطقه خاورميانه، در مقابل اين هجمه عظيم جنگي، اما نه با سلاح گرم قرار گرفت كه طرف‌هاي مقابل آن داراي تجارب زيادي در زمينه تاثير بر افكار عمومي دنيا و ادامه جنگ و استعمار با روش‌هاي نوين بودند.

در واقع رويارويي ايران با 2 ابرقدرت شرق و غرب بويژه با ادبياتي جديد، جايگاه ايران را در چارچوب ديپلماتيك جهان پيچيده‌تر كرد. در 30 سال پس از انقلاب اسلامي ايران به دليل ماهيت جديدي كه در منطقه خاورميانه تحت تاثير ايران شكل گرفته بود، روند جنگ ‌نرم با رنگ و بوي پررنگ‌تري دنبال شد. استعمارگران غربي به صراحت و وضوح ميزان تاثير‌گذاري ايران را روي افكار داخلي خود و بويژه روي ديگر ساكنان اين منطقه مهم و استراتژيك كه به گفته بسياري از كارشناسان سياسي، ژئوپليتيك‌ترين منطقه در كل جهان براي تمامي اهداف استعماري به شمار مي‌رود، لمس مي‌كردند و با توجه به دوراني كه موسوم به جنگ سرد بود و با وجود به راه‌انداختن جنگ‌هاي وسيع نظامي در منطقه نيز نتوانسته بودند از ميزان اين اثر‌گذاري بكاهند، اندك‌اندك به اين نتيجه رسيدند كه براي از دست نرفتن بيش از پيش اهداف استعماري‌شان در منطقه از طريق نقش ايران به عنوان مهم‌ترين كشور فارسي زبان، ابزار‌هاي جنگ نرم را بيش از قبل براي مقابله با اين روند رو به رشد به كار بگيرند.

از سوي ديگر، علاقه ويژه ايرانيان به تماشاي برنامه‌هاي ديگر كشورها و كم‌تحركي سياستگذاران رسانه‌اي در كشور بخصوص در 2 دهه اول انقلاب و گوش‌هايي كه چندان تمايلي به شنيدن صداي پاي جنگ نرم را نداشتند، مزيد بر علت شد و زمينه مساعدي را فراهم كرد كه بسياري از فعالان رسانه‌اي در آن سوي مرزها، به فكر تاسيس شبكه‌هايي بيفتند كه با جلب مخاطبان فارسي زبان خوراك فكري مطلوب برنامه‌ريزان را براي آنها به ارمغان بياورد تا بلكه از اين ره‌آورد بتوانند اين قدرت نوظهور را در منطقه استراتژيك خاورميانه مهار كنند.

اين موضع بويژه از ابتداي دهه اول قرن 21، منجر به تاسيس تعداد زيادي رسانه‌هاي فارسي زبان شد كه علاوه بر ايفاي نقش در ظاهر رسانه‌اي، گام‌هاي بعدي جنگ نرم را به صورتي كاملا ماهرانه پيش بردند. در حال حاضر بيش از 30 شبكه فارسي زبان از آمريكا و اروپا براي ايرانيان و ديگر فارسي زبانان در منطقه و بيرون از آن برنامه پخش مي‌كنند و از طريق ميليون‌ها گيرنده ماهواره‌اي پيام‌هايشان را در قالب فيلم، تحليل، گزارش و خبر با بهره‌گيري از آخرين متدولوژي‌هاي روز دنيا براي ايجاد جذابيت‌هاي رسانه‌اي مي‌فرستند.

حجم عظيم سرمايه‌گذاري و توجه به جنگ نرم با استفاده از غول‌هاي رسانه‌اي دنيا بخصوص در دوران پس از جنگ دوم جهاني موجب تغييرات سياسي زيادي در معادلات فكري كشور‌ها شده است و به همين دليل نيز جنگ نرم هر روز با يك الگو و روش براي جلوبردن اهداف، خودش را نشان مي‌دهد.

در سال‌هاي ابتدايي انقلاب اسلامي ايران، بيشتر شبكه‌هايي كه از آن سوي مرزها به برنامه‌سازي با زبان فارسي مي‌پرداختند، اغلب داراي محتوايي بسيار ضعيف، كوچه بازاري و بعضا در پي ايجاد يا زنده كردن خاطرات براي برخي سلطنت طلبان داخلي بوده يا در نهايت به ناسزاگويي يا زير سوال بردن مداوم اصول نظام تازه نوپاي ايران به اميد واهي بازگشت به نظام و ساختار قبلي مي‌پرداختند.

اما از ابتداي دهه سوم انقلاب اسلامي روش‌هاي كهنه، فرسوده و نخ‌نما شده رسانه‌هاي زرد تك‌نفره تك‌بعدي آرام‌آرام جاي خود را به رسانه‌هايي فعال‌تر، به روز‌تر و هوشمندتري دادند كه خود را بسرعت، از حالتي منفعل به رسانه‌هايي تقريبا تاثيرگذار در ميان افكارعمومي منطقه تبديل كردند و به جاي پخش برنامه‌هاي رقص و آواز لس‌آنجلسي و حمله مداوم با عباراتي سبك به جمهوري اسلامي ايران، ژستي كاملا ژورناليستي و تحليلي به خود گرفته و سعي كردند در وادي متعارف‌تري متناسب با افزايش فرهنگي جامعه ايراني و فارسي‌زبان كه نسبت به 2 دهه گذشته از سطح علمي و تحصيلي و به تبع آن فرهنگي بالاتري برخوردار شده بودند، اهداف خود را دنبال كنند و با رعايت الگو‌هاي شيك و مدرن برنامه‌سازي و رسانه‌اي روز دنيا، افكار خود را به مخاطبان القا كنند.

حجم عظيم سرمايه‌گذاري و توجه به جنگ نرم با استفاده از غول‌هاي رسانه‌اي دنيا ‌موجب تغييرات سياسي زيادي در معادلات فكري كشور‌ها شده استشبكه‌هاي مختلفي مانندصداي آمريكا (VOA‌) شبكه بي‌بي‌‌سي فارسي كه بويژه در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري با بودجه 15 ميليون پوندي يا 22 ميليون دلاري، تاسيس شد با اهداف استعماري پا به عرصه رسانه گذاشتند. شبكه بي‌بي‌سي فارسي كه با بودجه مستقيم وزارت خارجه انگلستان و در لندن فعاليت مي‌كند از سال آخر فعاليت دولت نهم و در ژانويه سال گذشته به طور رسمي كار خود را آغاز كرد. نوع شكل‌گيري اين شبكه كه در ادامه تاسيس شبكه‌هاي غيرانگليسي زبان كمپاني بزرگ بي‌بي‌سي تاسيس شد را بايد اندكي بيشتر از ديگر شبكه‌هاي خبري فارسي‌زبان خارجي مورد تامل قرار داد.

از ابتداي سال 1379 كه تقريبا در اول راه همه‌گيرشدن اينترنت در ايران بود، سايت خبري بي‌بي‌سي فارسي با توليد اخبار و اطلاعات و تحليل و خبر آغاز به كار كرد. اين سايت خبري كه در ايران نيز جزو سايت‌هاي فيلتر شده و تقريبا غيرقابل دسترس با سهولت، براي مخاطبان عام بود از همان ابتدا در قالب دوره‌هاي خبري كه با عنوان دوره‌هاي آموزش خبرنگاري در كشور‌هاي مختلف فعاليت مي‌كرد، با دعوت از خبرنگاران رسانه‌هاي مختلف داخلي به اين دوره‌ها تلاش كرد تا بتواند از اين ميان به ميزان توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي مغفول مانده خبري در ايران پي ببرد.

در انگلستان سياستگذاران رسانه‌اي تبحر زيادي در انتخاب هدفمند راهبرد رسانه‌اي بويژه در مورد آغاز به كار و ايجاد جذابيت‌هاي ديداري و شنيداري براي جلب مخاطب آن دارند كه تاثير‌گذاري بلندمدت خود را از طريق ظرفيت سازي‌هاي انديشه‌اي و نه از طريق عملكرد‌هاي رفتاري كه لزوما در زماني كوتاه نتيجه‌دهي سريع و مشخص را داشته باشد، دنبال مي‌كنند و به همين علت سرمايه‌گذاري و بسترسازي كاملا پيچيده و عظيمي را دقيقا در زمان افول اثر‌گذاري ديگر شبكه‌هاي فارسي‌زبان خبري در حد اختصاص بودجه اوليه 15 ميليون پوندي به عنوان پشتوانه تاسيس اين شبكه قرار دادند.

اين شبكه فارسي زبان با ظرافت در پي بردن به خستگي عميق مخاطبان خود از دريافت اطلاعات با سبكي كسل‌كننده و نه‌چندان توانمند براي كشش مخاطب، تمامي انديشه‌هاي استعماري موسسان و سرمايه‌گذاران خود را در لايه‌هاي انبوهي از آخرين و تكنيكي‌ترين روش‌هاي مخاطب‌شناسي رسانه‌اي و الگوهاي رفتاري و اداركي پنهان كرد و به جلب مخاطب از طريق آنچه دائما در تيزرهاي تبليغاتي‌اش بر آن تاكيد مي‌كرد يعني «گزارشات بي‌طرفانه» پرداخت.

همچنين شبكه‌هايي كه در حال توسعه خودشان هستند، شبكه MBC PERSIA با مالكيت عربستان، TV PERSIA و شبكه‌هايي از اين دست را نيز مي‌توان با چنين ماموريت‌ها و اهدافي كه با بودجه‌هايي كلان اداره مي‌شود، مورد توجه قرار داد.

گفته شده در سال 2010 شبكه‌هاي جديد فارسي‌زبان، قطعا با اهداف جديد در راهند. بنا بر اخباري كه تاكنون منتشر شده TRT تركيه يك تلويزيون به زبان فارسي راه‌اندازي مي‌كند كه با توجه به اين كه روابط ايران و تركيه در شرايط خوبي قرار دارد روندي ناهمسو با نظام ايران را پيگيري نخواهد كرد.

شبكه EuroNews نيز صداي فارسي را براي اخبار خود راه‌اندازي مي‌كند و 24 France قرار است تا پايان 6 ماه اول 2010، حداقل 3 ساعت در روز برنامه به زبان فارسي پخش كند.

BBC Persian پيش‌بيني كرده در اوايل تابستان 1389، 4 ساعت به زمان برنامه‌هاي خود اضافه كند و روزانه 12 ساعت برنامه از ساعت 13 تا يك بامداد به صورت زنده داشته باشد.

همچنين DW آلمان قرار است تا عيد امسال، 3 روز در هفته به مدت يك‌ساعت و نيم اخبار و برنامه‌هاي تحليلي به زبان فارسي پخش كند.

2 Tv Persia هم تا نوروز امسال راه‌اندازي مي‌شود. شبكه تلويزيوني استار يكي از زيرمجموعه‌هاي غول رسانه‌اي «نيوز كورپوريشن» نيز كه در نيويورك فعاليت مي‌كند، بزودي برنامه‌هاي خود را به زبان فارسي راه‌اندازي مي‌كند. در ماه‌هاي اخير هم شبكه فارسي وان به عنوان يكي از شبكه‌هايي كه به پخش سريال‌هايي با دوبله فارسي مي‌پردازد نيز از قاعده جمع‌آوري شگفت‌آور مخاطب خالي نيست.

همه اين شبكه‌ها كه بدون تعارف داخل كشور و در سطح منطقه در ميان فارسي‌زبانان، مخاطبان زيادي را نيز يافته است، همگي به دنبال يك هدفند و آن القاي ديدگاهي است كه در اين 30 سال نتوانسته بود در ميان باور‌هاي اجتماعي و فرهنگي مردم جاي بگيرد. در دهه اخير تاسيس 3شبكه مهم خبري در داخل كشور شامل شبكه بين‌المللي خبر، شبكه عربي‌زبان العالم و شبكه خبري انگليسي زبان پرس تي‌وي گام مهمي براي مقابله با تهديدات آغاز شده جنگ نرم برداشتند، اما بجز ماه‌هاي اخير كه به نظر مي‌رسد در شناسايي ذائقه بشدت تغييريافته مخاطب داخلي گام‌هايي را برداشته‌اند، اما در گذشته به دليل عدم باور جدي به حضور قدرتمند ركن چهارم دموكراسي يعني رسانه كه ابزار مهم جنگ نرم است از قافله جلب استراتژيك مخاطبان عام و خاص تا حد زيادي جا مانده‌اند كه بايد بسرعت و با دقت زيادي به پياده‌سازي درست و مطابق با آخرين الگوهاي روز جامعه‌شناسي سياسي و الگوهاي رفتاري روان‌شناختي به بازگشت و جلب دوباره مخاطبان فارسي‌زبان بپردازند و اين مساله در زمان جنگ سرد از اهميت زيادي برخوردار است.

اميد است كه سياستگذاران داخلي رسانه‌اي كه به برنامه‌سازي مي‌پردازند و افكار عمومي را در اختيار دارند، به ظرافت‌هاي جنگ نرم بيش از پيش پي ببرند و سريع‌تر خود را تمام قد به ابزار جنگ نرم مجهز كنند. رهبر معظم انقلاب فرمودند: «رسانه مهم‌ترين ابزار جنگ نرم است» بايد اين ابزار را بيش از پيش مورد توجه قرار داد و از آن به نفع منافع كشور بهره‌برداري كرد.

نويسنده:مريم هديه‌لو

منبع: جام جم آنلاين
ادامه مطلب
سه شنبه 22 دی 1388  - 3:26 PM
 نسخه 6.5.3 سيستم عامل ويندوز موبايل كه توسط مايكروسافت طراحي و آماده شده، در جريان نمايشگاه سي اي اس همراه با گوشي توشيبا مدل TG01 به نمايش درآمده است.
اين نسخه در واقع يك به روزرساني مختصر براي نسخه 6.5 ويندوز موبايل محسوب شده و مهم ترين تحول در آن اعمال برخي تغييرات در رابط كاربري گرافيكي اين سيستم عامل است.
نسخه 6.5 ويندوز موبايل اولين بار در ماه اكتبر سال 2009 عرضه شد. اين سيستتم عامل در مقايسه با سيستم عامل هايي مانند آندرويد گوگل و آيفون نتوانست چندان موفق باشد و رتبه سوم را در اختيار گرفته است.
دسترسي راحت تر به آيكون هاي برنامه ها، افزايش سازگاري با فناوري لمسي، پشـيباني از صفحه كليد كامل و برخي به روزرساني هاي امنيتي از جمله تغييرات اعمال شده در اين سيستم عامل است.
ادامه مطلب
سه شنبه 22 دی 1388  - 3:25 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 50

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6271309
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی