به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 نويسنده وبلاگ "ذوالفقار "، مطلبي با عنوان "مشاهدات من و بي بي سي " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

به عنوان يك رويش بسيار كوچك در اين انقلاب بزرگ ،چهار سال است كه در راه پيمايي 22 بهمن شركت مي كنم ،در اكثر سال هاي گذشته ،تنها به اين راه پيمايي رفته بودم اما امسال با سه نفر از دوستان قرار گذاشتيم تا در كنار هم در صحنه حضور پيدا كنيم.
قرارمان را گذاشتيم ساعت 9 صبح ،مقابل پايگاه بسيج مقداد در خيابان آزادي.
به واسطه مسافت 10 دقيقه منزل ما تا محل قرار تا ساعت 8:45 دقيقه از منزل خارج نشده بودم ،يكي از دوستان تماس گرفت و اعلام كرد با وجود اينكه هنوز يك ساعت تا شروع راه پيمايي مانده است، جاده مخصوص كرج از اكباتان مسدود شده و كمي دير تر مي‌رسد.
به هر نحوي كه بود بالا خره توانستيم ساعت 9:30 در مكان قرار يكديگر را پيدا كنيم ، درحالي كه محل مورد نظر مملوو از جمعيت بود و بدون وقفه به سمت ميدان آزادي حركت مي كرد.
مانند سالهاي گذشته سعي كرديم در همان مكان قرار بمانيم و براي توزيع پوستر ها و نوشته ها كمي به مردم كمك كنيم.
اولين نكته اي كه ذكر آن را وظيفه خود مي دانم اين است كه ،با توجه به حضور بنده در ساعات اوليه در مقابل زير گذر يادگار امام ،بنده با اطمينان كامل اعلام مي كنم جمعيتي كه از مقابل بنده عبور كرد ،فاقد حتي يك نمونه نماد و يا شعار سبز بود.
لازم است توضيح دهم در حدود ساعت 10:30 مسير بعد از زير گذر يادگار امام تا ميدان آزادي كاملا پر شده بود و مردم شروع به بازگشت از حاشيه هاي خيابان آزادي كرده بودند و جمعيت جديد همچنان به سمت ميدان آزادي حركت مي كرد.
البته برخي چهره ها كه هيچ نمادي در دست نداشتند و در هيچ شعاري شركت نمي كردند ،كاملا نشان مي دادند كه سبز هستند اما براي چه كاملا در جمعيت حل شده بودند نمي دانم!!!
از اين رو با دوستان تصميم گرفتيم اين دوستان را براي شمارش هم كه شده شناسائي كنيم ،پس با در دست گرفتن دست نوشته هاي انقلابي و تعارف آنها به اين افراد آنها را شناسايي مي كرديم.
تمامي اين افراد از گرفتن اين نوشته ها سر باز مي زدند.
و يا هنگامي كه پشت سرشان شعاري در مورد مير حسين موسوي مي داديم نا خود آگاه بر مي گشتند و سر تكان مي دادند.
البته بايد بگويم آنقدر كم بودند كه نمي توان در مورد تعدادشان نظر داد اما وجود داشتند و هيچ نشاني از سبز بودن در ظاهر و كلامشان به چشم نمي خورد.
نكته مهم در اين زمينه آن است كه بدانيم حتي يك نماد و يا شعار سبز ،امروز در ميدان آزادي وجود نداشت.
هنگامي كه اذان گفتند از يك ديگر جدا شديم و با يكي از دوستان به منزل آمديم تا پس از نماز براي حس كردن كامل فضا در كل خيابان آزادي قدم بزنيم.
به اتفاق همديگر خيابان آزادي را تا ميدان توحيد ادامه داديم و دوباره از جمالزاده به خيابان آزادي وارد شديم و پياده به چهار راه وليعصر رفتيم تا در مورد شايعات تحقيق كنيم،مدت 30 دقيقه هم در پارك دانشجو استراحت كرديم و دوباره پياده باز گشتيم.
اما به صورت قاطع اعلام مي كنم هيچ خبري از نماد و شعار سبز و همچنين در گيري نبود.
البته در زمان بازگشت يعني حدود ساعت 17 كه خيابان ها تقريبا خالي شده بود ،نيروهاي امنيتي زيادي را ديديم اما خبري از درگيري نبود.
خلاصه وقتي به منزل رسيدم تصميم گرفتم به وبه سايت بي بي سي سر بزنم تا ببينم چگونه مي تواند اين شكست اجتماعي را توجيه كند كه در كمال نا باوري ديدم با نمايش دادن تصاويري از يك گروه 100 نفره كه معلوم نيست در چه زمان و چه مكاني هستند مدعي مي شود در فاصله اي نه چندان دور از جايگاه سخنراني احمدي نژاد ،گروهي هنگام سر دادن شعار هاي ساختار شكن با ماموران امنيتي در گير شده اند.
اين ادعا براي ايراني ها و مخصوصا كساني كه شايد روزانه 2 بار ميدان آزادي را مي‌بينند خنده دار بود.
چرا كه تصوير نمايش داده شده هيچ ربطي به ميدان و يا حتي نزديك آن نداشت.
اينجا بود كه ديگر مي خواستم نعره بزنم اما چه فايده.
كمي كه گذشت ديدم اصلا مشكلي با اين دروغ پردازيها براي اصل راه پيمايي ايجاد نمي شود.
مهم آن بود كه تمام سبز هايي كه امروز در مراسم شركت كردند خودشان فهميدن كه از ترس مردم نتوانستند اعلام هويت كنند.
تمام كساني كه شايد به آنها اعلاميه و پوستر تعارف كردم و نگرفتند و ممكن است الان در حال خواندن اين متن باشند به خوبي دانستند چه گذشت.
مهم اين بود كه غرب به خوبي به مقبوليت نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران در ذهن ملت بيدارش پي برد ،حالا هر چه مي خواهد دروغ بگويد،با ترس خود چه مي‌كند.
ادامه مطلب
سه شنبه 27 بهمن 1388  - 6:58 PM
 نويسنده وبلاگ "انديشه ورزي براي عدالت و پيشرفت توأمان "، مطلبي با عنوان "اين فتنه تمام شد؛ حال چه كنيم؟ " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

طبيعتاً بعد از اين فتنه رسالت اصلي نيروهاي انقلاب برنامه‌ريزي براي تحقق آرمان‌هاي انقلاب است.
براي اين برنامه‌ريزي الزامات سه گانه ذيل ضروري است. آرمان‌هاي انقلاب در "اولين سطح " نيازمند مطالبه دائمي است.
به عبارت ديگر اولين خطر براي يك انقلاب، خطر فراموشي و تحريف آرمان‌ها است.
انقلاب اسلامي از اين قاعده مستثني نيست و لازم است براي جلوگيري از فراموشي اهدافش جريان مطالبه آرمان‌هاي انقلاب روز به روز قوي‌تر شود.
"سطح دومي " كه در برنامه‌ريزي براي تحقق آرمان‌هاي انقلاب ضرورت دارد، توسعه فعاليت‌هاي "تقنيني، اجرايي و نظارتي " است.
وضع قانون در راستاي آرمان‌هاي انقلاب، اجرايي كردن اين قوانين و سپس نظارت بر اجراي اين قوانين گام مهم ديگري در تحقق آرمان‌هاي انقلاب است.
اما "سطح سومي " كه در برنامه‌ريزي براي تحقق آرمان‌هاي انقلاب لازم است؛ انديشه ورزي است.
بديهي است كه جريان مطالبه و "تقنين، اجراء و نظارت " بدون استفاده از فعاليت‌هاي فكري به شكلي روبنايي مسير خود را خواهند پيمود.
به عبارت ديگر انديشه‌ورزي عمق جريان مطالبه را افزايش مي‌دهد و "تقنين، اجراء و نظارت " را مستحكم‌تر خواهد نمود.
از جمله آرمان‌هاي بزرگ انقلاب تحقق گفتمان عدالت و پيشرفت توأمان است (كه براي تحقق گفتمانش در دهه چهارم نياز به تحقق ابعاد فوق الذكر است) بعد اصلي اين گفتمان كه موضوعش انديشه‌ورزي براي تبيين اقتضائات عدالت و پيشرفت توأمان است در نهايت بايد به توليد الگوي پيشرفت اسلامي بي‌انجامد. طرح فعاليت شبكه‌اي مساجد و هيئت به دنبال اين مطلب است.
ادامه مطلب
سه شنبه 27 بهمن 1388  - 6:57 PM
 مهدي سعيدي نويسنده وبلاگ "عاشق آسموني "، مطلبي با عنوان "راه‌هاي جهاني سازي انقلاب اسلامي ايران " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

انقلاب اسلامي ايران تنها براي بهبود وضع معاش مردم شكل نگرفت، بلكه فراتر از اين، يك ماهيت ارزشي و ديني دارد و از اينرو، اساسي‌ترين وصف انقلاب ايران، اسلامي بودن آن است، در اين نوشتار، به راه‌هاي جهاني سازي انقلاب اسلامي ايران براي رسيدن به يك تمدن اسلامي اشاره خواهيم داشت.

* انقلاب ديني نمودار تفكر معنوي
دستاوردهاي انقلاب در زمينه هاي گوناگوني قابل پژوهش و بررسي است. اما با توجه به ماهيت ديني انقلاب اسلامي، آثار تربيتي و فكري آن بيش از همه اهميت پيدا مي كند. اگر انقلاب اسلامي فقط موجب ارتقاي وضع معاش مردم شده و نوع حكومت را از ديكتاتوري به نوعي ديگر كه قابل تحمل تر باشد تغيير مي داد، چندان نمي شد روي كاميابي آن اصرار ورزيد؛ زيرا از انقلابي كه وصف لازم آن اسلامي است انتظاراتي فراتر از اين مي رود.
انقلاب اسلامي ايران، پديده‌اي بي همتا بود كه از پيش، تحليلي براي آن وجود نداشت و حتي مباني و مقدمات شناخت آن از انديشه هاي جديد، غايب بود. البته كساني مثل "آرنولدتوين بي " به جايگاه معنويت در حيات و تمدن بشري نيم نگاهي انداخته و تهي شدن از معنويت را موجب زوال آن مي دانستند و معتقد بودند تمدن آينده از جايي غيراز غرب بايد سربرآورد.
اما اين مختصر، براي انقلابي عظيم با آثار سرشار و جاري بسيارش، به هيچ وجه كافي نبود.
اين انقلاب، با بازگشت به حقايق فراموش شده فطري، دين را در منظر انديشه بشري پررنگ و برجسته كرد و در دو سطح ملي و جهاني چاره اي باقي نگذاشت، مگر اين كه رويكردي نوين به دين، معنويت، انسان و جهان پديد آيد.
انقلاب اسلامي در حقيقت نوعي انديشه بر مبناي جهان بيني معنوي و متفاوت با علم و تكنولوژي رايج بر پايه جهان بيني مادي را از مغرب تاريخ حقيقت و مشرق جغرافياي گيتي به طلوع كشاند و انسان، جهان، جامعه و تاريخ را با روي و نماي الهي موضوع دانش و انديشه قرارداد.
نتيجه اين رويكرد، تأمين مباني تازه اي براي دانش و فضاها و شيوه هاي دست نخورده اي براي انديشه بوده است.
اين انقلاب، تنها تحولي در جامعه و نظام سياسي و اقتصادي آن نيست، بلكه دگرگوني در كيفيت حيات فردي و اجتماعي، اصلي ترين شاخص انقلاب اسلامي است كه با گشودن راه هدايت و ايجاد معرفت متعالي و راستين، صورت واقعي خود را مي يابد و مي بالد.
انقلاب اسلامي، نمودار انديشه اي معنوي است كه مي تواند رنجوري و ناتواني علم و تكنولوژي را در ساختن تمدن طلايي براي انسان ها برطرف كند. انديشه معنوي و پاكي كه از طريق انقلاب اسلامي در قلب تاريخ رسوخ كرد، منظري سبز و روشن به روي حيات بشري گشود كه در چشم انداز آن، ظهور منجي جهاني، بسيار نزديك به چشم مي آيد.
بنابراين، پرسش از چيستي و چرايي دستاوردهاي انقلاب اسلامي در قلمرو انديشه، دو پيامد ارجمند به دنبال دارد؛
1- پاسخ به چيستي آن، گستره اثرگذاري انقلاب اسلامي در راستاي اهداف اصيل و اوليه آن را تبيين مي كند.
2- پاسخ به چرايي، راه شكوفايي و توسعه ثمربرداري در اين عرصه را فراخ مي سازد.

* زلزله‌اي در انديشه‌هاي جهاني
انقلاب اسلامي، كاستي و ناراستي بسياري از نظريات را در حوزه علوم اجتماعي و علوم سياسي آشكار كرد كه در ادامه، به مواردي از آنها، فهرست وار اشاره مي‌شود.

1- نظريه‌هاي ماركسيستي درباره انقلاب، با انقلاب اسلامي ايران زير سؤال رفت؛ زيرا تاريخچه محتومي كه در اين نظريات براي انقلاب ها نوشته شده بود، در انقلاب اسلامي رخ نداد. ماركسيسم، سير جوامع را از كشاورزي به سرمايه داري و پس از انقلاب، رسيدن به جامعه كمونيستي مي دانست. انقلاب اسلامي ايران برخلاف اين سير، از بافت سنتي به انقلاب غيركمونيستي رسيد.
همچنين، اعتقاد به اين كه دين افيون ملت هاست، با خروش ديني مردم انقلابي ايران، تهي و تباه شد.
حتي نظريه پردازان ماركسيسم ساختارگرا نظير «تدااسكاچ پل» در كتاب دولت تحصيلدار و اسلام شيعي كه مي كوشيدند نظريه ماركسيستي انقلاب را بازسازي و اصلاح كنند، در برابر انقلاب ايران به ضعف تحليل هاي خود اعتراف كردند.
"تدا اسكاچ پل "، از متفكران ماركسيسم ساختارگرا معتقد بود، يك انقلاب سياسي، با تغيير حكومت، بدون تغيير در ساختارهاي اجتماعي صورت مي گيرد و در اين انقلاب، منازعات طبقاتي نقشي ندارد. اما يك انقلاب اجتماعي عبارت است از انتقال سريع و اساسي دولت و ساختارهاي طبقاتي يك جامعه كه اغتشاشات طبقاتي از پايين جامعه همراهي و در بخشي حمل مي شود. چنين انقلابي در شرايط ويژه اجتماعي ساختاري و بين المللي صورت مي پذيرد. مثلاً فشار سياسي بين المللي يا شكست دولت در يك جنگ نظامي.
اما انقلاب ايران نشان داد كه بدون مبنا بودن موضوع طبقات و كشمكش و تضاد ميان آنها، بلكه باقدرت فكر و فرهنگ اسلام شيعي و بدون شرايط خاص بين المللي، به پيروزي رسيد؛ انقلاب سياسي اجتماعي كه هم روابط قدرت را دگرگون كرد و هم در ساختار اجتماعي و نهادهاي آن تحولي ژرف پديد آورد و حتي بر معادلات و روابط بين المللي نيز آثار قابل توجهي برجاي نهاد.

2- نظريه پردازاني كه انقلاب ها را براساس سيستم اقتصاد جهاني تحليل مي كردند، پس از پيروزي انقلاب اسلامي، عناصري چون: فرهنگ، ايدئولوژي، رهبري و دين را بيشتر مورد توجه قرار دادند.

3- تئوري ولايت فقيه، با انقلاب اسلامي وارد انديشه هاي سياسي شد و پژوهش هاي گسترده اي را دراين وادي رقم زد، تا جايي كه امروز، مطالعه نظريه هاي دولت، بدون شناخت نظريه ولايت فقيه ناقص مي‌ماند.

4- تأثير بسزاي انقلاب اسلامي بر نظريه هاي جامعه شناسي دين، اهميت فراواني دارد. بيش از اين دين را در فرايند افسون زدايي از جامعه وتحقق عقلانيت و بلوغ عقلي در سير تكامل خطي جامعه، روبه كاهش مي‌ديدند ولي انقلاب اسلامي، تكاپويي كامياب بر خلاف همه اين انديشه‌هاي خام بود.

5- رواج انديشه‌هاي اسلام خواهي در بين مسلمين، تقويت و تعميق بيداري اسلامي، پديد آمدن جنبش هاي اسلامي در كشورهاي عربي و خاورميانه و رشد اسلام گرايي در غرب و شرق دور، همه و همه، از كاركردها و رهاوردهاي انقلاب اسلامي در حوزه انديشه و تحولاتي است كه در تفكرات مردمان و فراتر از جغرافياي سياسي اين انقلاب رخ داده است.

* هزار ساغر آب حيات
پس از انقلاب اسلامي، با كانوني شدن اسلام در داخل كشور، به طور طبيعي و منطقي، توجه و تفكر انديشمندان به اسلام افزايش يافت و بحث هاي علمي دراين باره، امروز ما را به جايي رسانده است كه از جنبش نرم افزاري و نظريه پردازي براساس مباني ديني در حوزه علوم انساني سخن مي گوييم و هسته هاي نوپژوه و پويا به منظور توليد دانش، به تكاپو افتاده اند و اين اساسي ترين مرحله تمدن سازي و تحول تاريخ است كه انقلاب اسلامي آن را پديد آورده و مي رود تا بر تمامي انديشه كفرآميز و دانش هاي برآمده از آن خط بطلان بكشد.
انقلاب اسلامي، واقعه اي بود كه علوم انساني را در دو بعد اثباتي و آرماني به جهش رساند و روح تازه اي در آنها دميد. پس از انقلاب اسلامي
مي توان از حكومت اسلامي و سازوكارها و نهادها و روابط قدرت در آن سخن گفت و حكومت آرماني اسلام را نيز به عنوان آرزويي دست يافتني ترسيم كرد.
پس از انقلاب، مي‌توان جامعه اي را مطالعه كرد كه به طور نسبي ساختارها و روابط اجتماعي آن بر مباني دين استوار است و كاركرد ساختارها و عناصر مختلف اجتماعي، با انگيزه هاي معنوي و در چارچوب احكام اسلام تحقق مي‌يابد.
جامعه اي كه مردم سالاري در آن تعريفي ديني پيدا مي كند و همه چيز برپايه اراده مردمي است كه با ايمان و عمل ديني زندگي مي كنند.
همچنين وضعيت آرماني چنين جامعه اي با جامعه آرماني كمونيستي و ليبراليستي كاملاً متفاوت است.
روانشناسي، هنر، اقتصاد، مديريت و ساير حوزه هاي مطالعات انساني با ارزش هاي جديدي كه انقلاب اسلامي طرح كرد، تفسيري تازه يافته و فضايي بكر براي انديشه و تفكر به وجود آورد كه لبريز از ميوه هاي نچيده است.
نظريه هاي جديد در فلسفه هنر كه از سوي انديشمندان مسلمان، بويژه شهيد آويني طرح شد، تلاش هايي كه براي طراحي نظام اقتصاد اسلامي در سطح خرد و كلان صورت مي گيرد، طرح نظريات و پژوهش هاي نوين در روانشناسي كه به جاي مطالعه رفتار و ذهن يك نوع حيوان مترقي به پژوهش در ژرفاي هستي انساني كه مقام خليفه الهي دارد، كتاب هايي كه در حوزه مديريت اسلامي
نگاشته شده همه و همه در پرتو تحولي مبارك به وجود آمده، كه ارزش‌هاي الهي و ديني را به جاي ارزش هاي موهوم مادي نشاند.

* آزادي از بن بست حيرت
انقلاب اسلامي، افزون بر پرتوافشاني در علوم با رساندن امواج انديشه‌هاي معنوي به كوير خشكيده فلسفه و علم معاصر، آثار بسزايي برجاي نهاد.
در چند قرن گذشته، اين پندار به وجود آمده بود كه انديشيدن و پژوهش، با مباني مادي و روش تجربي، دانش را بي طرف و جهاني به پيش مي برد.
اما نظريات جديد در فلسفه علم نشان مي دهد كه تجربه ها و استنتاجات برآمده از آنها، به ناچار تابع مباني و ارزش هايي است كه زيرساخت فرضيه‌هاي علمي را تشكيل مي‌دهند.
دراين بحران، دو راه فرا روي علم است؛ يا اين كه بپذيرد همه ارزش ها شخصي و ناپايدار است و ملاكي براي برتر نهادن ارزش هاي گوناگون وجود ندارد، در نتيجه علم به سوي نوعي هرج و مرج پيش مي رود، چنان كه برخي از نظريات جديد فلسفه علم در غرب به اين سو رفت.
راه دوم اين كه ملاكي براي شناخت ارزش هاي برتر و حتي صحت و سقم آنها بياييم كه ارزش‌هاي درست و نادرست را معرفي كند و اين تنها راه سامان يافتن علم است.
انقلاب اسلامي ايران در روزگاري كه بحران بازنمايي و كاشفيت، علوم جديد را گرفتار كرده بود، با طرح ارزش هاي معنوي به گونه اي جذاب و تأثيرگذار، مباني و منظرهاي نويني را به انديشمندان معرفي كرد كه با آن مي توانند علم راستين را از علوم پندارين جدا ساخته و علم حقيقي را به پيش برند.
بدين سان، آثار انقلاب اسلامي در حوزه انديشه، به پرسش هاي بي جواب امروز، پاسخ شايسته اي داد؛ پرسش هايي كه حتي متن سؤال، هنوز براي انديشمندان به خوبي معلوم نشده بود و تنها حيرت آن ظهور كرده بود.
پرسش از رابطه علم و ايمان و معنويت، انواع علل غيرمادي در توضيح پديده‌هاي طبيعي و اجتماعي، كاركردهاي غيرمادي علم و... است. امروزه براي پاسخ بسياري از مجهولات، پژوهش هايي در قلمروهاي فراطبيعي انجام شده است.از فيزيك تا روانشناسي به انديشه هاي عرفاني و فراطبيعي متمايل گشته است و سرانجام، آموزه هاي ناب دين حق گره گشا خواهد بود.
هم از اين رو حضرت امام خميني رحمه الله در نامه اي كه به سران ابر قدرت روبه زوال شرق نوشتند، آنان را دعوت مي كنند تا نخبگانشان را به قم فرستاده و آثار بزرگان حكمت و عرفان اسلامي را مطالعه كنند.

* تداوم و كمال شكوفايي انديشه
ثمرات و اثرات انقلاب اسلامي در حوزه انديشه و تفكر، مرهون درخشندگي ارزش هاي معنوي و ديني است. دگرگوني ارزش ها موجب شد تا در سطح ملي و جهاني، انديشه ها تحول يابد و منور شود و از اين انفجار نور، در هر نقطه اي از جهان پرتوي افتد.
اگر اين ارزش ها به درستي كشف و تبيين و ترويج شده و رابطه منطقي آنها با علوم و شيوه هاي انديشيدن براساس آنها مهندسي شود، توليد دانش و انديشه به عنوان نرم افزار تمدن اسلامي، راه رشد و بالندگي را خواهد پيمود و ديگر انديشه هاي پراكنده معنوي كه در پرتو انقلاب به وجود آمده، مورد تهديد هضم و افول در نظريات رايج و مشهور قرار نمي گيرد.
پس از انقلاب، انديشه هاي معنوي به اثر درخشش ارزش هاي معنوي به وجود آمد، اما اگر اين ارزش ها كمرنگ شود، اين انديشه ها نيز رنگ باخته و از معنا تهي مي‌شود.
به اين جهت، حفظ و رشد و نهادينه شدن انديشه و دانش معنوي بايد با ارزش‌هاي معنوي پشتيباني شود و با آن ربط مستقيم دارد.
براي اين كه انقلاب اسلامي به هدف عالي خود يعني تمدن اسلامي برسد، جنبش نرم افزاري و توسعه انديشه معنوي در گستره دانش بشري لازم است.
اين جنبش فكري، همانطور كه در روش بزرگاني همانند شهيد مطهري رحمه الله بوده و اصل انقلاب را تحقق بخشيده، در تحقق اهداف انقلاب نيز ضروري است و تلاش و توفيق در اين راه، گذر از مراحل زير را مي‌طلبد:

1- شناخت انديشه هاي مرجع و مرجع هاي انديشه در حوزه تفكر معنوي: به جاي اين كه ذهن خود را در نظريات دانشمندان غيرديني كه با مباني مادي انديشه، نظراتي را پديد آورده اند، غرق سازيم، مي توانيم به غواصي در آثار و آراي بزرگاني چون، علامه جعفري رحمه الله، علامه طباطبايي رحمه الله، حضرت امام رحمه الله و... پرداخته و به تبيين و تحليل و نقد آنها بپردازيم و خود را با انديشه هايي كه سرچشمه معنوي دارند درگير كنيم و پژوهش در شاخصه هاي مختلف علوم انساني، فلسفه و هنر و ادبيات را براساس اين نظريه ها سامان دهيم.

2- آشنايي با انديشه‌هاي رايج در جهان علمي امروز: بي ترديد اگر بخواهيم نظريه اي دهيم كه جهاني باشد، بايد در راستاي حل مشكلات علمي و به زبان رايج علمي بيان شود. همين امر، ضرورت آشنايي با محصولات تفكر بشري را بديهي مي سازد.

3- كشف نيازهاي فكري و پيرايش و شفاف كردن پرسش هاي بي پاسخ علمي: طرح پرسش، نطفه توليد انديشه است و اين پرسش ها بايد چيزي باشد كه بيشتر دانشمندان با آن درگير هستند؛ نه پرسش‌هاي شخصي.

4- رجوع به انديشه‌هاي مرجع معنوي و يافتن پاسخ‌هاي مناسب و توليد نظريه براي گشودن گره‌هاي علمي: شهيد مطهري رحمه الله پس از شناخت مسئله و شفاف كردن آن با رجوع به آراي معنوي بزرگاني چون علامه طباطبايي و ملاصدرا و... پاسخ مناسب را از لابه لاي تحليل و تبيين و نقد و تعديل و تكميل آن نظريات بيرون مي‌كشيد.

5- طراحي و توليد نظريات معنوي به زبان علمي كه مناسب با فضاي حوزه‌هاي گوناگون علمي بوده و با حوزه مربوط، ارتباط مؤثري برقرار كند.
بدين سان، ارزش هاي معنوي از طريق انديشه هاي معنوي در شهر آشفته دانش بشري راه يافته و با رشد و كمال علمي و معنوي انسان، بناي بي‌بنياد علوم سكولار فرو ريخته و دانش و انديشه، رنگ و بوي معنوي مي گيرد و با دگرگوني دانش و نگرش انسان، حيات فردي و جمعي تحول يافته و انقلاب اسلامي به كمال تحقق و تمدن سازي مي‌رسد.
نتيجه اينكه انقلاب اسلامي و دانش و انديشه مبتني بر ارزش هاي معنوي و ديني دست در دست، هم يكديگر را بالا مي كشند.
ادامه مطلب
سه شنبه 27 بهمن 1388  - 6:56 PM
 مهدي سعيدي نويسنده وبلاگ "بيم موج "، مطلبي با عنوان "22 بهمن، توهمات سبز و دنياي مجازي " را در وبلاگ شخصي خود منتشر كرده است.
بر اساس اين گزارش در اين مطلب آمده است:

رسانه‌هاي مجازي كه به ابزار نوين استيلاي غرب بر ديگر كشورها تبديل گشته‌اند، در ساختن دنيايي دروغين و دور از واقعيات عيني آنقدر مهارت يافته‌اند كه هر كاربري را تا مرز باور به پيش مي‌برند. ميليون‌ها سايت و وبلاگ فعال در دنياي اينترنت كه هويت واقعي آنها معلوم نيست، امروز به طراحاني تبديل گشته‌اند كه اذهان كاربران خود را متناسب با آنچه خود مي‌خواهند مي‌سازند.
فتنه سبز نيز از همان روز اول توهمي بود كه بر اساس بافته هاي دنياي مجازي براي سران فتنه شكل گرفت.
بخش عمده‌اي از اطلاعات رسيده به موسوي مبتني بر اخباري بود كه رسانه‌هاي دنياي مجازي از قبيل شبكه‌هاي ماهواره‌اي و سايت‌ها و وبلاگ‌هاي اينترنتي رصد و جعل كرده و به عنوان خبر در اختيار وي قرار داده بودند.
شايعات و اطلاعات نامطمئني كه متاسفانه توسط سران فتنه به عنوان اخبار مستند، مبناي تصميم گيري و رفتار و عمل سياسي قرار گرفت.
نتايج همين نظرسنجي‌هاي غيرواقعي، آمار و ارقام ساختگي، طومارها و بيانيه‌هاي حمايتي با امضاهاي نامعلوم و مجهول الهويه، مقالات و يادداشت‌هاي پرطمطراق، گزارش‌ها و برنامه‌هاي مستند جعلي و ... بود كه نامزد جريان فتنه را چنان دچار توهم نمود كه پيش از پايان زمان راي‌گيري، خود را پيروز انتخابات دانست و وقتي واقعيت صحنه انتخابات آشكار شد، باز هم از دنياي ساختگي و مجازي بيرون نيامد و ادعاي تقلب را مطرح ساخت و بر آن اصرار نمود.
ذهنيت مشوش موسوي پس از انتخابات نيز بيش از پيش متاثر از دنياي مجازي شكل گرفت، آنگاه كه جمعيت تجمع غيرقانوني حاميان خود را 25 خرداد را بيش از 10 برابر اعلام كرده و بر اين باور شد كه مي‌تواند آراء بخش شمالي پايتخت را نمونه‌اي نرمال از آراء جمعيت سراسر كشور بداند و به پشتوانه آن خواسته‌هاي‌ غيرقانوني خود را در كف خيابان‌ها طلب نمايد.
در ادامه همين مسير بود كه ماجراي دروغ پراكني‌هاي كروبي در مورد كهريزك و جعل اسامي و آمار و ارقام شهداي ساختگي فتنه گران نيز ساخته و طراحي گرديد.
توهمات ناشي از دنياي مجازي سبزهاي فتنه گر، تا به آنجا ادامه يافت كه ستاد خارج نشين فتنه سبز از تسخير ميدان آزادي توسط سبزپوشان در روز 22 بهمن خبر داد و مدعي شد 22 بهمن سبز امسال با حضور ميليوني حاميان موسوي و كروبي برگزار خواهد شد.
اين خيال‌بافي‌ها تا بدآنجا ادامه يافت كه آنها حتي از آكسيون نهايي و سقوط نظام اسلامي در 22 بهمن نيز سخن به ميان آوردند.
حجم هجمه تبليغاتي فتنه گران در فضاي مجازي و سايبر به حدي بود كه هر مرور‌گر صفحات اينترنتي و بيننده شبكه ماهواره‌اي را دچار شك و توهم مي‌ساخت كه 22 بهمن امسال متفاوت از سال‌هاي گذشته و به رنگ سبز خواهد بود!
صبح روز 22 بهمن فرا رسيد و به تدريج مسيرهاي منتهي به ميدان آزادي مملو از ميليونها جمعيتي شد كه از 8 ماه فتنه‌گري از 22 خرداد تا 22 بهمن به خشم آمده بودند، جمعيتي بيش از تمامي 22 بهمن‌هاي پيشين! و در اين بين خبري از فتنه‌گران سبزپوش نبود! ملت يكپارچه و يك رنگ همان شعارهاي انقلاب را فرياد مي‌زدند و از هرگونه تفرقه و چند رنگي برائت مي‌جستند.
حاضران در صحنه به خوبي ديدند كه فاصله بين دنياي مجازي ساختگي رسانه‌ها، با جهاني كه ايرانيان در آن زيست مي‌كنند از كجا تا به كجاست!
حضور ده‌ها ميليوني ملت ايران در بيعت دوباره با آرمانهاي انقلاب و امام در راهپيمايي سراسر كشور مي‌تواند سران فتنه سبز را به خود آورده و آنها را از خواب خرگوشي 8 ماهه بيدار سازد.
اين بشرطي است كه آنها حاضر باشند پلكهاي سنگين به هم بسته را باز كرده و پنبه‌هاي فرو رفته در گوش را برداشته و از هپروت دنياي مجازي خارج شوند و حقيقت را ببينند!
آيا فتنه‌گران چشم بر حقيقت خواهند گشود و از دنياي دروغين مجاز و توهم خواهند رهانيد! يا اينكه زماني چشمانشان باز خواهد شد كه ديگر فرصتي براي بازگشت باقي نمانده است!
ادامه مطلب
سه شنبه 27 بهمن 1388  - 6:56 PM
 اين نمايشگاه كه از بيست و نهم ژانويه افتتاح شده علاوه بر نمايش مجسمه‌هاي شكلاتي مختلف، بزرگترين ماكت شكلاتي ديوار بزرگ چين را به طول 10 متر و 560 مجسمه كوچك از سربازان تراكوتا را نيز در معرض ديد عموم قرار داده است.
به گفته برگزاركنندگان اين نمايشگاه، بيش از 80 تن شكلات در خلق آثار شكلاتي متنوع اين نمايشگاه همچون گل‌ها، كيف‌ها ، كفش‌ها و حتي ماكت اتومبيل بي ام و مورد استفاده قرار گرفت كه هزينه‌اي 10 ميليون دلاري را براي طراحان و سازندگان خود به همراه داشت.
از نكات جالب توجه اين نمايشگاه مراسم شكلات خوري برندگان خوش شانس بخش پاياني نمايشگاه است كه به خوردن ديوار بزرگ چين خواهد انجاميد. ديواري كه در تاريخ دهم آوريل محو خواهد شد.
ادامه مطلب
سه شنبه 27 بهمن 1388  - 6:50 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 50

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5826734
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی