به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

ساموسنگ هشداري را درباره خطر مشاهده تلويزيون سه‌بعدي منتشر و به سالمندان، كودكان و زنان باردار توصيه كرد به هنگام تماشاي اين نوع تلويزيون‌ها احتياط كنند.

به گزارش سرويس فن‌آوري اطلاعات خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بزرگ‌ترين شركت الكترونيكي جهان خطرات احتمالي را كه اين فن‌آوري براي زنان باردار، سالمندان، كودكان و افراد داراي شرايط پزشكي خاص ايجاد مي كند، برجسته ساخت.

اين سازنده كره‌يي كه تلويزيون‌هاي سه‌بعدي‌اش به‌زودي به بازارهاي مختلف وارد مي‌شود، درباره عوارضي هشدار داده كه بينندگان اين تلويزيون‌ها ممكن است با آن‌ها مواجه شوند.

اين دستگاه ممكن است حمله صرع به دنبال داشته يا موجب ناراحتي‌هايي مانند تغيير ديد و سرگيجه يا تهوع، دردهاي شكمي، تشنج و حركات بي‌اختيار مانند پرش چشم يا ماهيچه شود. به كساني كه از خواب محروم شده‌اند يا الكل نوشيده‌اند نيز توصيه شده از مشاهده تلويزيون‌هاي سه‌بعدي خودداري كنند.

بزرگي اين هشدار ممكن است عرضه تلويزيون سه‌بعدي را كه ازسوي سازندگان و برادكسترها به‌عنوان آينده تلويزيون توصيف شده، تحت‌الشعاع قرار دهد.

كاربران براي مشاهده تلويزيون سه‌بعدي بايد از عينك‌هاي ويژه‌اي استفاده كنند كه چشم و مغز را با تصاوير زودگذار متوالي كه در كسري از ثانيه ظاهر مي‌شوند، بمباران مي‌كند.

با اين همه اين فن‌آوري بدن را تحت فشار غيرمعمول قرار مي‌دهد، از اين رو سامسونگ به بينندگان توصيه كرده براي جلوگيري از مواجه با عوارض ناشي از آن به‌طور مرتب در تماشا وقفه ايجاد كنند.
ادامه مطلب
یک شنبه 29 فروردین 1389  - 8:06 AM
سايت خبري ولترنت (voltairenet) در گزارشي با اشاره به سازمان‌دهي شبيه‌سازي يك حمله اينترنتي در ايالات متحده توسط "مركز امور سياست دو جناحي " (Policy center Bi partisan) در16 فوريه 2010 مي‌نويسد: هدف اين شبيه‌سازي به نمايش گذاشتن آسيب‌پذيري آمريكا و منسجم كردن افكار عمومي در پي اظهارات هشدار دهنده "دنيس بلر " (Dennis Blair) رئيس ملي اطلاعات در كنگره صورت گرفت.
اين گزارش سپس به بيان شركتها و مراكزي كه به اين پروژه همكاري كرده‌اند مي‌پردازد: به غير از " سي ان ان "، "موبايل سيستم " ( (SMobile Systems، كمپاني "سوتِرن " (Southern Company)، "پايپال " (PayPal)، "جنرال ديناميك " (General Dynamics)، "سيمانتك " Symantec)) و دانشگاه "جرج تاون " Georgetown)) كمكهاي لجيستيك خود را در اختيار قرار دادند. سناريو بوسيله "مايكل هايدن " (Michael Hyden) مدير سابق CIA نگاشته شده بود و شبيه سازي بوسيله "توماس كين " (Thomas Kean) و "لي هاميلتون " (Lee Hamilton) رهبري شده بود (كه با همديگر كميسيون رياست جمهوري در مورد يازده سپتامبر را سرپرستي كردند).
سالن فرماندهي كاخ سفيد در هتل "ماندارين " (Mandarin) واشنگتن بازسازي شده بود. نقش‌هاي اعضاي كابينه بوسيله اشخاص زير اجرا شده بود:

- مايكل شرتف: دبير امنيت ملي
- جان نگروپنت: منشي دولت
- فران توسن: منشي امنيت حزب
- جان مگلوگلين: رييس ملي اطلاعات
- بنت جانسن: معاون وزارت نيرو
- استفان فريدمن: دبير خزانه‌داري
- جو لوكارت: مشاور رئيس جمهور
- استوارد بيكر: هماهنگ كنندة اينترنتي
- ژنرال شارل والد: دبير كل دفاع

در ادامه اين گزارش مي‌خوانيم: طبق سناريو، استفاده مجاني از تلفن همراه براي هواداران يك اكيپ بسكتبال، نرم افزاري جاسوسي از سوي اسلام‌گراهاي سودان و از طريق يك كاربر روسي از كار افتاد. درطي 45 دقيقه اين نرم افزار تمام تلفن‌هاي همراه آمريكا را آلوده مي‌كند، تمام رمزها و آدرسها را مي‌گيرد. به زودي مخاصمين مي‌توانند تمام ايميل‌هايي را كه مي‌خواهند ردگيري كنند، در مبادلات دخالت كنند. بورس "وال استرست " بايد تعطيل شود و مامورين كنترلهاي هوايي بايد تمام پروازها را لغو كنند. كاربران تلفن‌هاي همراه خود را كنار مي‌گذارند و ترافيك به شبكه اينترنتي منتقل مي‌شود كه به زودي اشباع خواهد شد. اين تمرين قرار است در تابستان سال 2011 انجام شود كه علت آن تغييرات آب و هوايي و رسيدن تابستاني بسيار گرم است در نتيجه شبكه برق‌‌رساني ديگر قادر به پاسخ دادن به درخواست‌هاي روز افزون، استفاده سراسري از تهويه متبوع نيست. در همين زمان است كه تروريستها دست به انفجار مركز برق‌رساني مي‌زنند. رايانه‌هاي بسياري از كار مي افتند. كاخ سفيد نه تنها سردرگم است بلكه نمي‌داند عليه چه كسي بايد اقدام كند و نه مي‌داند به چه طريقي بايد اين كار را انجام دهد.
اما هيچكدام از اينها رخ نمي‌داد اگر آمريكا آنتي ويروسهاي SMobile Systems سيمانتك را خريده بود، اگر وزارت دفاع آخرين لوازم به دردنخور جنرال ديناميك را خريده بود و اگر كشور مجهز به مراكز هسته‌اي Exelon و شبكه‌هاي الكتريكي كمپاني سوتِرن بود!
اين گزارش سپس با بيان اينكه هدف شبيه‌سازي نشان دادن كمبود آمادگي سرويس‌هاي امنيتي ايالات متحده و ضرورت تغيير قانون در دادن اختيارات استثنايي در حوزه انفورماتيك به كاخ سفيد بود، مي‌افزايد: گفت وگوهاي تلويزيوني براي بحث در مورد مفهوم جديد (بهداشت اينترنتي) برنامه‌ريزي شده‌اند. پروژه حكومت نظامي انفورماتيك كه به زودي بايد به كنگره معرفي شود به قوه مجريه اجازه خواهد داد فوراً كنترل كمپاني‌هاي بزرگ و خصوصي تلفن و اينترنت را در مواقعي كه امنيت ملي ايجاب مي‌كند در اختيار خود بگيرد.
سايت خبري ولت در ادامه گزارش خود به معرفي "مركز امور سياست دو جناحي " كه اين شبيه‌سازي را تدارك ديده پرداخته و مي‌نويسد: شوراي متشكل از كارشناسان است كه در دو مرحله (2004 و 2007) به وسيله موسسات بزرگ با هدف فشار بر دولت آمريكا، دموكرات يا جمهوري خواه تشكيل شده است. اين مركز براي تعدادي موسسه چند مليتي مانند پارتيشن عمل مي‌كند. به عنوال مثال،Exelon ( نيروگاههاي هسته‌اي)، Lokheed-Martin (شركت صنايع فضايي و نظامي هواپيما)،Johnson and Johnson (داروسازي)، Ford (خودرو سازي) و onocoPhilips (پتروشيمي). به نظر مي‌رسد لابي كننده‌گان به طرز خاصي در سيستم مديريت اوباما رخنه كرده اند كه مي‌توان به ويژه به "توماس داشل " و "جرج ميچل " اشاره كرد.

اين گزارش در اين زمينه مي‌افزايد: مركز امور سياست دو جناحي در سالهاي 2008 ،2007، 2006، 2005 به كابينه ارتباطات سراسري Downey McGrath مسووليت برگذاري دو تمرين شبيه سازي يك "شوك نفتي " (oil shokwar) را واگذار كرده بود. براي مخفي كردن اسپانسرها، موسسه‌اي براي اين كار تاسيس شد. شوراي رهبران امنيت انرژي (Energy Securty Leadership Council) تحت مديريت ژنرال "جان ابي زيد " (John Abizaid) و دنيس بلر تشكيل شد و شخصيت هاي بلند مرتبه در اين شبيه سازي شركت كرده‌اند. مانند: ريچارد آرميتاژ(Richard Armitage)، كارول برونر(Carol Browner)،رابرت گيتس (Robert Gates)، روبرت روبلن (Robert Rublin)، جيمز ولسي (James Woolsey) و همچنين فليپ زليكوف (Philip Zelikov).
عمليات تبليغاتي در شنبه و يكشنبه به اتمام خواهد رسيد. پخش رپورتاژهاي دو ساعتي در اين مورد به وسيله CNN ( پخش‌هاي پيش‌بيني شده در ساعت 8، 11و ساعت 14 به وقت Eastern )، شنبه 20 و يكشنبه 21 فوريه تحت عنوان: " ما را بر حذر داشتند " صورت خواهد گرفت.
ادامه مطلب
یک شنبه 29 فروردین 1389  - 7:58 AM

دانشجویی سر کلاس فلسفه نشسته بود. موضوع درس درباره خدا بود.

استاد پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای خدا را شنیده باشد؟ کسی پاسخ نداد.

استاد دوباره پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را لمس کرده باشد؟ دوباره کسی پاسخ نداد.

استاد برای سومین بار پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که خدا را دیده باشد؟ برای سومین بار هم کسی پاسخ نداد. استاد با قاطعیت گفت: با این وصف خدا وجود ندارد.

دانشجو به هیچ روی با استدلال استاد موافق نبود و اجازه خواست تا صحبت کند. استاد پذیرفت. دانشجو از جایش برخواست و از همکلاسی هایش پرسید: آیا در این کلاس کسی هست که صدای مغز استاد را شنیده باشد؟ همه سکوت کردند.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را لمس کرده باشد؟ همچنان کسی چیزی نگفت.

آیا در این کلاس کسی هست که مغز استاد را دیده باشد؟

وقتی برای سومین بار کسی پاسخی نداد، دانشجو چنین نتیجه گیری کرد که استادشان مغز ندارد.

ادامه مطلب
یک شنبه 29 فروردین 1389  - 7:45 AM

یک سخنران معروف در مجلسی که دویست نفر در آن حضور داشتند، یک اسکناس هزار تومانی را از جیبش بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

دست همه حاضرین بالا رفت.

سخنران گفت: بسیار خوب، من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری بکنم. و سپس در برابر نگا ه های متعجب، اسکناس را مچاله کرد و پرسید: چه کسی هنوز مایل است این اسکناس را داشته باشد؟

و باز هم دست های حاضرین بالا رفت.

این بارمرد، اسکناس مچاله شده را به زمین انداخت و چند بار آن را لگد مال کرد و با کفش خود آن را روی زمین کشید. بعد اسکناس را برداشت و پرسید: خوب، حالا چه کسی حاضر است صاحب این اسکناس شود؟ و باز دست همه بالا رفت. سخنران گفت: دوستان ، با این بلاهایی که من سر اسکناس در آوردم، از ارزش اسکناس چیزی کم نشد و همه شما خواهان آن هستید.

و ادامه داد: در زندگی واقعی هم همین طور است، ما در بسیاری موارد با تصمیمــاتی که  می گیریم یا با مشکلاتی که روبرو می شویم، خم می شویم، مچالــه می شویم، خاک آلود می شویم و احساس می کنیم که دیگر پشیزی ارزش نداریم، ولی این گونه نیست و صرف نظر از این که چه بلایی سرمان آمده است هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم و هنوز هم برای افرادی که دوستمان دارند، آدم با ارزشی هستیم.

ادامه مطلب
یک شنبه 29 فروردین 1389  - 7:44 AM

سرخ‌پوستان منطقه‌ داكوتاي جنوبي تقريبا فراموش شده‌اند، مردماني كه صاحب كل سرزمين آمريكا بودند امروز از تمام مواهب خدادادي اين سرزمين پهناور محروم شده و با فقر و گرسنگي دست و پنجه نرم مي‌كنند؛ شبيه‌ترين مردمان بر روي كره زمين به آنها محاصره شدگان غزه‌اند، آيا اين شباهت بي‌وجه است؟

به گزارش فارس ، در حالي كه تبليغات رسانه‌‌هاي آمريكايي بر روي داغ كردن اظهار نظرهاي مقامات سياسي اين كشور با موضوع صادرات دموكراسي امريكايي به اقصي نقاط دنيا تمركز كرده، نقاطي كه دست بر قضا يا داراي منابع سرشار نفت و انرژي هستند و يا جايگاه‌ ژئوپوليتيك دارند؛ بي‌تفاوتي‌هاي دو حزبي در ارتباط با بحران‌ نزديك و طولاني‌مدت سرخ‌پوست‌هاي آمريكايي كه صاحبان اصلي اين كشور نيز هستند، همچنان ادامه دارد.در ساختمان‌هاي دولت فدرال آمريكا كسي حتي براي لحظه‌اي به سرخ‌پوستان داكوتاي جنوبي كه با گرسنگي و محروميت دست‌و‌پنجه نرم مي‌كنند؛ فكر نمي‌كنند.

در حاليكه گزارش‌هايي در ارتباط با بارش برف در نواحي كلان‌شهر واشنگتن خيلي زود پخش مي‌شود، خبرنگار خبرگزاري فارس در واشنگتن به اطلاعاتي دست پيدا كرده‌است كه بر اساس ‌آن يك جمعيت بومي در آمريكا به به طور كامل ناديده گرفته شده‌اند در حالي‌كه نياز شديد به توجه دولت دارند.

نام "اينديان " (در لغت هندي، كه به سرخپوستان آمريكايي نيز مي‌گويند) پيشتر در خصوص افرادي به كار برده مي‌شد كه قبل از مهاجرت سفيدپوستان اروپايي به قاره آمريكا، ساكن اصيل اين قاره بودند.

كاشفان سفيدپوست اروپايي كه احتمالاً توسط "كريستوفر كلمب " كه به دنبال مسير كوتاه‌تري براي رسيدن به سرزمين ثروتمند هندوستان بود، هدايت مي‌شدند، به سواحل آمريكا آمدند و به دليل انتخاب مسير اشتباه، كريستوفر كلمب افرادي را كه در قاره آمريكا با آنها ملاقات كرد، "اينديان " (هندي) ناميد.

تنها پس گذشت تقريباً دو قرن نسل‌كشي مداوم سرخپوست‌هاي آمريكايي به دست مشتاقان توسعه به سوي غرب، "سرخپوست‌هاي آمريكايي " از نظر سياسي عنوان صحيح " آمريكايي‌‌هاي بومي " را به خود گرفتند.

اين لقب بسيار مناسب اين افراد است زيرا در اصل آنها افراد بومي سرزميني هستند كه هم‌اكنون از آن به عنوان ايالات متحده آمريكا ياد مي‌شود.

با اين حال وضعيت اين صاحبان واقعي آمريكا در بهترين حالت، وحشتناك است و هنوز هم اين ملت ستمديده، تا حد بسيار زيادي توسط مقامات دولتي آمريكا ناديده گرفته مي‌شوند.

برف و طوفان شديد سال 2010 يك مثال نمونه مشخص، در زمينه وضعيت تأسف برانگيز آمريكايي‌هاي بومي است. گرچه برخي از تلاش‌هاي امدادرساني براي بحران‌هاي نزديك آمريكايي‌هاي بومي با اهداي غذا، آب، و نفت خام در دست انجام است اما موضوعات ريشه‌اي كه اين افراد با آن روبرو هستند هنوز رفع نشده است.

"جي وينتر نايت ولف " (Jay Winter Nightwolf)، بنيانگذار و ميزبان "نمايش راديويي حقايق سرخپوستان آمريكايي " كه بر روي موج " WPFW "/راديو "pacifia " قابل شنيدن است، به خبرنگار فارس در واشنگتن در ارتباط با وضعيت سرخپوستان آمريكايي گفت: فرهنگ ما، زبان ما، فعاليت‌هاي مذهبي بومي ما همگي از ما گرفته شده‌اند. سرزمين ما از ما ربوده شد و ما مجبور شده‌ايم كه در چنين مكان‌هايي كه من فكر مي‌كنم شبيه به بازداشتگاه‌ زندانيان‌ سياسي‌ يا اسراي‌ جنگي‌ است، زندگي كنيم. آنچه كه آنها با مردم كردند همانند آن چيزي است كه آنها هم‌اكنون در فلسطين انجام مي‌دهند. هيچ فرقي ندارد. من فكر مي‌كنم آنها، ابتدا آن بلا را بر سر ما آوردند. زمين‌هايي كه براي استفاده به عنوان مناطق سرخپوستي آماده شده است براي استفاده كشاورزي ناكافي است و شكار در خارج از منطقه سرخپوستي محدوديت‌هايي را براي آمريكايي‌‌هاي بومي به همراه دارد. بسياري از مناطق داكوتاي جنوبي فاقد خدمات اجتماعي كه حتي در كوچكترين روستاها و شهرك‌هاي غيرسرخ‌پوستي نيز وجود دارد، است. هيچ اتوبوس يا قطاري وجود ندارد، هيچ بانك، تئاتر، فروشگاه لباس، دارو يا سلماني وجود ندارد. هيچ رستوران يا مكاني براي تعمير خودرو وجود ندارد، هيچ پست‌خانه‌اي در اينجا يافت نمي‌شود. خودرو، تنها روش رفت‌وآمد در اين مكان است، در حاليكه يك پنجم خانوارهاي اين منطقه خودرو ندارند. نرخ بيكاري بين 35 تا 45 درصد است و ميانگين درآمد در اين منطقه 6 هزار و 100 دلار تخمين زده شده است.

يك نشانه نااميدي در ميان آمريكايي‌هاي بومي، افزايش ميزان خودكشي و اعتياد به مشروبات الكلي است. در بسياري از مناطق ميزان حيرت‌آور بيكاري 80 درصد مشاهده مي‌شود. نرخ ملي بيكاري در زمان سقوط بازار بورس در سال 1929 و ركود بزرگ اقتصادي كه متعاقب آن ايجاد شد، تنها 29 درصد بود. و اين به اين معني‌ است كه آمريكايي‌هاي بومي هر ساله از بحران بيكاري كه تقريبا 3 برابر شديدتر از بحران بيكاري زمان ركود بزرگ اقتصادي بود، رنج مي‌برند. به طور كلي فرض بر اين است كه رفاه مناطق سرخپوستان با درآمد ايجاد شده از طريق تفرجگاه‌هاي دولتي حاصل مي‌شود. شايد آنها تفرجگاه‌هاي لاس‌وگاس را كه متعلق به سفيدپوستان است با خانه‌هاي قماري كه بدست سرخپوستان اداره مي‌شود، اشتباه گرفته‌اند. با اين وجود، اين دورنمايي كوته‌بينانه است چرا كه بيشتر تفرجگاه‌هايي كه بدست افراد اين جامعه نه چندان بزرگ اداره مي‌شود، در مكان‌هاي آنچنان دورافتاده‌اي واقع شده‌ است كه اكثريت مشتريان آن‌ها نيز تنها قبيله‌نشينان محلي هستند كه اندك درآمد خود را نيز به آنجا مي‌آورند و در قمار به باد مي‌دهند. از 200 هزار فرصت شغلي تخمين زده شده كه انتظار مي‌رفت قماربازي فراهم كند، تنها حدود 25 درصد را آمريكايي‌هاي بومي عهده‌دار شده‌اند. بسياري از سرخپوستان تقريبا تنها به وسيله برنامه‌هاي كمكي دولت به حيات خود ادامه مي‌دهند.

"جي نايت‌ولف " (Jay Nightwolf) تصريح كرد: من خانواده‌هايي را مي‌شناسم كه مجبورند تنها با 400 دلار ماهيانه سر كنند. تنها با اين ميزان پول، شما مجبور خواهيد بود كه تصميم بگيريد كه آيا آن را صرف خريد گاز پروپان كنيد تا خانه‌تان را گرم كنيد و يا اينكه قدري خواروبار بخريد. شما چطور چنين مواقعي تصميم‌گيري مي‌كنيد؟ "
پس از آنكه از شدت برف و يخ ناشي از طوفاني كه منطقه داكوتاي جنوبي را در 2010 هدف قرار داد، كاسته شد، اعضاي اين منطقه هنوز نيز با زيرساخت‌هاي فرسوده درگير هستند.

آنها سپس براي بازسازي يا تعمير اين زيرساخت‌ها خواستار بودجه‌اي شدند كه توسط دفتر امور سرخپوستان (BIA) براي آنها تعيين شده بود. در حالي‌كه بومي‌هاي آمريكا براي دريافت بودجه‌اي براي تعمير زيرساخت‌هاي خود تلاش مي‌كردند، ماليات‌دهندگان آمريكايي به طور ميانگين سالانه حدود 14 هزار دلار براي هر شهروند اسرائيلي مي‌پردازند.

گروهي از سرخپوست‌هاي آمريكاي شمالي كه پيشتر در قسمت پاييني رودخانه‌ "رود ميسوري " زندگي مي‌كردند در اواخر دهه 1950 وادار شدند اين مكان را ترك كنند زيرا دولت فدرال آمريكا در نظر داشت تا از اين رود براي ساخت نيروگاه هيدروالكتريكي استفاده كند و هم‌اكنون مدارس، بيمارستان‌ها و اداره پليسي كه توسط دلار‌هاي قبيله‌اي ساخته‌ شده بود به زير آب رفته است و آب اين رود براي توليد ميلياردها دلار برق در سال براي دولت آمريكا استفاده مي‌شود و در هين حال باعث شده‌است كه قبايل محلي آمريكا حدود 202 هزار جريب از زمين‌هاي خود را از دست بدهند.

درحاليكه سرخپوست‌هاي آمريكايي چند دهه است كه تلاش مي‌كنند تا بودجه‌اي را براي تأمين تسهيلات ابتدايي از دولت آمريكا دريافت كنند اما آمريكا از سال 1949 تاكنون ميلياردها دلار به اسرائيل واريز كرده است و اين در حالي‌است كه نشست دائم سازمان ملل متحد در ارتباط با افراد بومي اوايل قرن جاري هدفي را براي تصويب اعلاميه حقوق افراد بومي معين كرد. در سال 2007، 144 كشور نهايتا اين اعلاميه را به تصويب رساندند كه آمريكا يكي از آنها نبود.نكته جالب توجه وقايع اتفاق افتاده در آمريكا و نوع رفتار كاخ سفيد در قبال بوميان آمريكا شباهت زيادي با رفتار صهيونيست‌ها با مردم فلسطين دارد. در حاليكه فلسطينيان در مكان‌هايي بسيار كثيف و تحت شرايطي بسيار بد زندگي مي‌كنند، آمريكايي‌هاي بومي نيز مجبور هستند تا مكان‌هايي دور افتاده وحشتناك زندگي كنند. بدون دسترسي به امكانات اوليه زندگي، آنها چگونه مي‌توانند به حيات خود ادامه دهند؟

با وجود تغذيه نادرست و نبود مراقبت‌هاي بهداشتي براي بيماري‌هاي جسماني (ميانگين اميد به زندگي براي مردان سرخپوست آمريكا، 48 سال است) و بيماري‌هاي اجتماعي (افسردگي، مصرف الكل و خودكشي) و پس از نسل‌‌ها اجتماعي‌ شدن اجباري كه آنها را از فرهنگ‌ها و سنت‌هاي اصيل خود، ربودند، ديگر آنها نه به گذشته و نه به حال تعلق دارند.

اين شرايط در دستوركار خدمات اجتماعي آمريكا مسئله‌ جديدي نيست اما در عين حال اين منطقه ناديده گرفته شده است، شايد مقامات آمريكايي مشغول سرمايه‌گذاري در كشورهاي خارجي نظير مناطق اشغالي تحت سيطره نظاميان صهيونيست هستند.

ادامه مطلب
شنبه 28 فروردین 1389  - 9:32 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 59

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5870162
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی