به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

شركت‌هاي سازنده دستگاه هاي پخش دي وي دي با كيفيت بلو –ري درصدد افزايش امكانات اين دستگاه ها هستند.


به نقل از اينترنت ويك، عرضه گسترده سيستم هاي پخش تلويزيوني اينترنتي و افزايش همگرايي اينترنت و تلويزيون موجب شده تا شركت هاي سازنده سيستم هاي پخش بلو – ري هم براي عقب نماندن از قافله درصدد اعمال تغييراتي در طراحي اين دستگاه ها باشند.
سامسونگ به همين منظور آخرين دستگاه بلو –ري خود را با قابليت پشتيباني از سيستم گوگل تي وي عرضه مي كند تا كاربران اين دستگاه به برنامه هاي تلويزيوني صدها شبكه و همين طور منابع ويديويي و چندرسانه اي دهها سايت و سرويس آنلاين دسترسي پيدا كنند.
اين دستگاه همراه يا يك كنترل از راه دور عرضه مي شود كه داراي صفحه كليد كامل بوده و يك ميكروفون داخلي هم در آن تعبيه شده تا جستجوي صوتي را براي كاربر براي يافتن برنامه ها و ويديوهاي مورد علاقه اش ممكن كند. بنابراين دستگاه برخي سرويس هاي اينترنتي پيشرفته را هم در دسترس علاقمندان قرار مي دهد.
هنوز مشخص نيست اين دستگاه پخش بلو –ري تازه با چه قيمتي روانه بازار مي شود. اما برخي منابع نزديك به اين شركت مي گويند علاقمندان بايد تا نيمه اول سال 2011 منتشر بمانند.
ادامه مطلب
چهارشنبه 22 دی 1389  - 8:34 AM

منابع خبري از عرضه پردازنده هاي قدرتمند و جديد گرافيكي توسط شركت هاي Nvidia و AMD خبر مي دهند.

http://www.rwlabs.com/images/articles/xfx/radeon_hd_5970_be/5970a.jpg
  به نقل از زد دي نت،‌ يكي از اين كارت هاي گرافيك AMD Radeon HD 5970 است. شركت AMD همچنين در حال آماده سازي Radeon HD 6990 است كه ادامه 5970 محسوب مي شود.
Nvidia هم كارت گرافيكي تازه اي را در نمايشگاه سي اي اس عرضه كرده است. GeForce GTX 595 نام كامل اين كارت گرافيكي قدرتمند است كه دنباله اي بر كارت گرافيك هاي سري هاي 570s يا 580s محسوب مي شود.
در اين كارت گرافيكي جديد تمهيداتي در نظر گرفته شده تا از ميزان گرماي توليدشده توسط پردازنده كاسته شده و فن ها راحت تر و سريعتر بتوانند كارت گرافيك را خنك كنند.
هنوز مشخص نيست اين كارت هاي گرافيك چه زماني در دسترس عموم قرار مي گيرند و قيمت تمام شده آنها چقدر است. شركت‌هاي سازنده قول داده اند اطلاعات بيشتر در اين زمينه را طي هفته هاي آينده اعلام كنند.
ادامه مطلب
چهارشنبه 22 دی 1389  - 8:32 AM

دانشمندان دانشگاه بريتانيايي دوك(Duke) روش نويني ابداع كرده‌اند كه به كمك آن مي‌توان حجم وسيعي از سيم‌هاي نانوني از جنس مس با قابليت استفاده در رايانه‌ها شخصي و حتي رايانه‌هاي لوحي انعطاف‌پذير را توليد كرد.


به نقل از پي‌سي‌ورلد، سيم‌هاي مسي با ضخامت نانومتر (10 به توان منفي 9 متر) كه بسيار باريك هستند و البته با چشم غيرمسلح ديده مي‌شوند، مي‌توانند جايگزين اكسيد اينديوم قلع شوند. اكسيد اينديوم قلع هم‌اكنون براي برقراري ارتباط ميان پيكسل‌هاي الكترونيكي كه تصاوير را در تلويزيون‌هاي تخت پخش مي‌كنند و در رايانه‌ها، باتري‌هاي خورشيدي و نمايشگرهاي انعطاف‌پذير نيز استفاده مي‌شوند، به كار مي‌روند.
مس كه بسيار ارزان‌تر، كارآمدتر و هزاران بار دردسترس‌تر از فلز اينديوم است، مي‌تواند در توليد سيم‌هاي نانويي كه بسيار نرم‌تر از اكسيد اينديوم قلع هستند به كار گرفته شود تا بر اساس آن كارشناسان بتوانند نسل نوين نمايشگرها ودستگاه‌هاي الكترونيكي انعطاف‌پذير را توليد كنند.
"بنجامين ويلي " از اساتيد رشته شيمي در دانشگاه دوك طي بيانيه‌اي گفت: «براي درك اين موضوع يك iPad انعطاف‌پذير را تصور كنيد. اگر ما بخواهيم اين دستگاه‌هاي الكترونيكي جديد و سلول‌هاي خورشيدي را در اختيار داشته باشيم، بايد از مواد استفاده كنيم كه بسيار در دسترس باشند و انرژي زيادي مصرف نكنند».
دانشمندان دريافته‌اند كه بهترين روش براي توليد اين ماده تركيب فلز مس با نانوفناوري است.
ادامه مطلب
چهارشنبه 22 دی 1389  - 8:30 AM

رابرت موگليايكي ازمديران باسابقه و عالي رتبه مايكروسافت ازاين شركت كناره‌گيري مي‌كند.


به نقل از وال استريت،‌ وي از 23 سال پيش تاكنون موقعيت هاي حساس مديريتي را در مايكروسافت برعهده داشته و آخرين مسئوليت وي رئيس واحد سرور و ابزار تجاري اين شركت بوده است.
استيو بالمر رييس مايكروسافت با ارسال نامه اي براي كاركنان مايكروسافت درروز دوشنبه آنها را از اين رويداد آگاه كرده است. وي تصريح كرده كه اين تغيير مديريتي بر اساس تصميم وي انجام مي شود و قراراست فرد تازه نفسي واحد سرور اين شركت را مديريت و رهبري كند.
اين واحد براي مايكروسافت بيش از 15 ميليارددلار ارزش دارد و در آن اقدامات مختلفي انجام مي شود كه از جمله آنها مي توان به طراحي ابزار برنامه نويسي براي ديتابيس ها و نرم افزارهاي مورداستفاده در آنها تا طراحي محصولات و سرويس هاي جانبي براي سيستم عامل ويندوز سرور اشاره كرد.
به نظر مي رسد استيو بالمر از سرعت رشد اين بخش راضي نبوده و به همين علت دست به تغييرات مديريتي در آن زده است. هنوز مشخص نيست چه كسي جايگزين اين مدير سابق خواهد شد.


ادامه مطلب
چهارشنبه 22 دی 1389  - 8:29 AM

آن چه خواهيد خواند خاطرات يك گزارشگر راديو است از عمليات كربلاي 5 :

"عمليات كربلاي پنج با حمله رزمندگان به خاكريز دشمن آغاز شد. من خبرهاي عمليات را براي ساعت دو راديو مخابره كردم. اكيپ‌هاي خبرنگاران و فيلمبرداران را هم توجيه و به منطقه اعزام كردم. ديگر كار چنداني در قرارگاه نداشتم. دلم سخت هواي منطقه عملياتي را كرده بود. تا مخابره خبرهاي شب فرصت زيادي داشتم. از سنگر زدم بيرون. برادر عليرضا را ديدم كه داشت موتورش را روشن م‌كرد. بعد از خوش و بش متعارف، فهميدم كه از طرف برادر محسن ماموريت دارد كه براي گزارش اوضاع به منطقه برود. با هم به راه افتاديم. بعد از مدتي به جاده شمال پنج ضلعي رسيديم. اطراف آن جا پر بود از آبگيرهايي كه بچه‌ها با قايق در آن رفت و آمد داشتند. پنج ضلعي، محصور در آن آبگيرها بود و وجب به وجبش در محاصره انواع سيم خاردار حلقوي، درست مقابل مواضع ما استحكامات معروف شلمچه قرار داشت. سنگرهاي بتوني و مستحكم، در ميان دژهاي خاكي قرار داشتند.
دشمن با كانال‌هاي باريكي كه زده بود، سنگرها را به هم وصل مي‌كرد و به راحتي مي‌توانست بدون اين كه در تيررس قرار گيرد، خودش را در آن سنگرها جابه‌جا كند. به فاصله چند سنگر، يكي از آنها جلوتر از بقيه قرار داشت. ديده‌بان‌ها در آن جا نگهباني مي‌دادند. سنگرهاي ديده‌باني تمام بتون و بسيار مستحكم مي‌نمودند. درونشان كه مي‌رفتي، تمام منطقه زير ديد و تير بود.
در مقابل آن سنگرهاي شيطاني، تا چشم كار مي‌كرد سيم خاردار بود و ميدان مين. در نگاه اول به آن سيم‌هاي خاردار و مين‌هاي ريز و درشت و اين سنگرهاي محكم و پرپيچ و خم، در تصورت نمي‌گنجيد كه بتوان تسخيرشان كرد، اما به قله باورها و ايمان بچه‌هاي بسيج كه چشم مي‌دوختي، همه اينها پست و سست مي‌نمود.
يال‌هاي ديگر پنج ضلعي مثل همين بود. فاصله بعضي از آنها را تا مواضع ما آب فرا گرفته بود و بر مشكلات عمليات مي‌افزود. از خط دوم هم كه مي‌گذشتي، فاصله خط اول و دوم تا چند كيلومتر پر بود از انواع مين و سيم‌هاي خاردار؛ يعني روز از نو و روزي از نو؛ يعني خوان دوم كه خودش از خوان‌هاي متعدد تشكيل مي‌شد. عراقي‌ها از ترس جان خودشان چه كارهايي كه نكرده بودند تا آن همه موانع را فراهم آورند!
اما طرح و ترفندي كه در اين عمليات فرماندهان با تجربه ما ريخته بودند، بسيار حيرت‌انگيز و جالب بود. اين بار به جاي اين كه از جناح مقابل به سوي دشمن حمله كنند، از دو جناح چپ و راست دشمن را مورد حمله قرار دادند. دشمن هم كه انتظار حمله از مقابل را داشت، هرچه مي‌توانست موانع زيادي را مقابل سنگرها ايجاد كرده بود. با شروع عمليات، عراقي‌ها تيرشان به سنگ خورد و كارآيي خودشان را از دست دادند.
در اين عمليات به خاطر آبراه‌هاي مختلف، خشايار كاربرد زيادي داشت. عمليات، يك عمليات آبي - خاكي بود و خشايار هم دو منظوره؛ هم در خشكي قابل استفاده بود هم در آب.
مسير ما هم از همان راهكاري بود كه بچه‌ها از آن گذشته بودند و البته در اين مسير نيز ميدان مين بود كه بعد از اين كه از آن گذشتيم، فهميديم. صفير گلوله‌هاي كلاشينكف دشمن به وضوح شنيده مي‌شد. هر لحظه تير از بيخ گوشمان مي‌گذشت و آن طرف‌تر در فضا گم مي‌شد. جنگ مغلوبه بود و بچه‌هاي ما دشمن را مستاصل كرده بودند. هرلحظه ممكن بود از آتش تيرهاي سرگردان، يكي نصيب ما بشود.
از ميان سنگرهاي دشمن كه مي‌گذشتيم، برادر عليرضا يك كلاه آهني پيدا كرد. هرچه گشتيم يكي ديگر هم پيدا كنيم، نشد. سر من بي‌كلاه ماند! همچنان كه پيش مي‌رفتيم، چشمم به فرمانده لشكر مهندسي 42 قدر افتاد. نشسته بود كنار جاده و مثل كشاورزي كه با حوصله علف‌هاي هرزه را وجين مي‌كند، مين‌هاي گوجه‌اي را از زمين در مي‌آورد و خنثي مي‌كرد. چشمش كه به ما افتاد، با تعجب چند لحظه به ما خيره شد. بعد از خوش و بش پرسيدم:‌از منطقه چه خبر؟
قبل از اين كه جواب مرا بدهد، با لحن اعتراض‌آميز پرسيد: شما چطوري از ميان اين همه مين عبور مي‌كنيد؟ شما از ميدان مين رد شده‌ايد!
تازه شستمان خبردار شد كه از چه هفتخوان سختي گذشته‌ايم، بدون اين كه بفهميم! يك لحظه برگشتيم و مسيري را كه از آن گذشته بوديم، نگاه كرديم. در ظاهر آرام مي‌نمود، اما گويا در هر وجبش يك افعي آهني چمبره زده بود! خطر تا آن جا چند بار از بيخ گوشمان گذشته بود، اما تقدير الهي چيز ديگري بود.
چند دقيقه‌اي كنار آن برادر مانديم و دوباره به سمت منطقه درگيري راه افتاديم. جلوتر كه مي‌رفتيم، با اجساد بيشماري برخورد مي‌كرديم، اجساد دوست و دشمن كنار هم افتاده بودند. به راحتي مي‌شد اجساد شهدا را با مرده‌هاي دشمن تميز داد. دو نفر از بچه‌ها داشتند جنازه شهدا را از ميان آب و خشكي جمع و سوار خشايار مي‌كردند. يكي از آن دو، جانبازي بود كه يك پايش را از بالاي زانو از دست داده بود. موتور را گوشه‌اي گذاشتيم و كمكشان كرديم. در آن جا جسد برهنه‌اي را ديديم كه نه سر داشت، نه پا، نه دست؛ فقط تنه‌اش مانده بود، حتي نمي‌شد پشت و رويش را تشخيص داد، چه رسد به اين كه بفهمي عراقي است يا ايراني.
نبرادر حبيب را ديدم كه با حيرت به يكي از بچه‌ها خيره شده بود. سلام كردم. بعد از جواب با اشاره‌اي گفت: از بچه‌هاي اطلاعات است. خيلي آدم عجيبي است. وقتي مي‌خواهد به منطقه درگيري برود عطر مي‌زند و ... حتي كفش‌هايش را هم واكس مي‌زند.
گرم صحبت با حبيب بودم كه چند خمپاره در نزديكي سنگر كه بيرون آن ايستاده بوديم، منفجر شد و تركش‌هاي ريز و درشتي از بالاي سر و بيخ گوشمان رد شد. رزمندگان در سمت چپ ما سخت با دشمن درگير بودند و اين درحالي بود كه بيشاز دويست متر با عراقي‌ها فاصله نداشتند. در انتهاي ضلع جنوبي پنج ضلعي هنوز دشمن مقاومت مي‌كرد. ديگر از موتوركاري ساخته نبود. موتور را در گوشه‌اي انداختيم و نيم خيز خودمان را پشت توده‌هاي از خاك كه حدود يك متر بلندي داشت رسانديم. حالا به وضوح مي‌توانستيم نيروهاي عراقي را ببينيم. مثل گيج‌ها اين طرف و آن طرف مي‌دويدند و يك رگبار به طرف بچه‌ها مي‌زدند و باز پنهان مي‌شدند.
اما در مقابل، بچه‌ها در زير آن همه آتش بي‌امان دشمن از مواضع جديدي كه تصرف كرده بودند، پدافند مي‌كردند و با چنان آرامشي پاتك‌هاي دشمن را دفع مي‌نمودند كه انسان يقين مي‌كرد فرشتگان الهي به بهشت شلمچه فرود آمده‌اند.

ويژه نامه « شب هاي قدر كربلاي 5 » در خبرگزاري فارس(8)

ادامه مطلب
چهارشنبه 22 دی 1389  - 8:28 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 30

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5974963
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی