به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

جبل عامل به عنوان مركزي علمي پژوهشي و محل ظهور بسياري از علماي پيشين و معاصر كه فصل هايي از تاريخ شيعيان را پس از ظهور اسلام و به اعتقاد بسياري به رهبري ابوذر غفاري رقم زده است، از دير باز مورد توجه اديان و مذاهب مختلف بوده و همواره به مثابه يك دانشگاه عظيم انسان ساز و مرجعي براي تبليغ و ترويج اسلام ناب به آن نگاه شده است. تربيت دانشمندان بزرگي چون شهيد اول. شمس الدين محمد مكي، شهيد ثاني و علامه حر عاملي و شيخ بهايي از جمله افتخارات اين مركز هميشه پويا بوده است كه تبيين معارف اهل بيت(ع) و گسترش فرهنگ والاي ائمه معصومين(ع) را سرلوحه برنامه ها و برنامه ريزي هاي آموزشي و پژوهشي خود قرار داده است.
بي ترديد مقاومت جانانه و عزت مدارانه امروز لبنان و فرزندان غيورش وامدار تلاش علما و مراجع و انديشمنداني است كه روزها و شب هاي بسياري را در دانشگاه غني جبل عامل طي طريق نموده اند و امروز فرزنداني از نسل جبل عامل با ايمان قلبي و عشق و ارادت به اهل بيت(ع) و فرهنگ عاشورا و تجربه انقلاب اسلامي راه پيش روي خود را تنها و تنها مقاومت و ايستادگي تا استيفاي كامل حق خود مي دانند. آنچه مي خوانيد مروري اجمالي است بر تاريخ جبل عامل و حيات الهام بخش آن.
¤¤¤

بقيه در ادامه
ادامه مطلب
شنبه 25 اردیبهشت 1389  - 11:05 PM
تداوم سياست دولت آمريكا مبني بر كنترل نكردن صنعت ارتباطات نه تنها منجر به افزايش رقابت نشده، بلكه سبب ادغام شركت‌هايي شده كه با به وجود آوردن غول‌هاي رسانه‌اي, محصولات چند ميليارد دلاري توليد مي‌كنند. اين غول‌هاي رسانه‌اي با سرعت به رشد خود ادامه مي‌دهند و طي دهة 1990 به لحاظ گستردگي تقريباً سه برابر شده‌اند.مي توان به شهروندان آمريكايي گفت كه هرگاه تلويزيون تماشا مي‌كنيد ـ چه از شبكة محلي يا از شبكة كابلي و ماهواره‌اي ـ ، هرگاه در خانه يا سينما به تماشاي يك فيلم مي‌نشينيد، هر گاه به راديو يا موسيقي گوش مي‌دهيد, هرگاه روزنامه، مجله يا كتابي مي‌خوانيد, مطمئن باشيد كه آن محصول به واسطة يكي از اين ابر كمپاني‌هاي رسانه‌اي تهيه يا پخش شده است.

يكي از مهم ترين كمپاني هاي توليد فرآورده هاي فرهنگي در آمريكا ، ابر رسانه والت ديزني است.دومين غول بزرگ رسانه‌اي با درآمد 23 ميليارد دلاري در سال 1997, شركت والت ديزني است.در حالي كه اسم اين كمپاني هنوز فيلم‌هايي همچون "سفيدبرفي "، والت ديزني را به ياد ما مي‌آورند, اين كمپاني تحت مديريت "ايسنر " به توليد بخش عظيمي از فيلم‌ها كه به اصطلاح "ويژة افراد بزرگسال " است, روي آورده است.

ميكي موس مايكل ايسنر

شما مي توانيد اين ابر رسانه را با انيميشن ميكي ماوس،در ذهن بياوريد.زيباي خفته، سفيد برفي و هفت كوتوله و .... از ديگر شخصيتهاي ماندگار در ذهن كودكان جهان است. هم اكنون مايكل ايسنر (M.Eisner) رئيس و مدير اجرايي اين شركت، يهودي و با گرايش هاي صهونيستي است. امپراتوري ديزني, تلويزيوني Tachstone, و تلويزيون Buena Vista و نيز شبكه‌هاي كابلي با مجموع 100 ميليون مشترك را در بر مي‌گيرد. در حوزة فيلم‌هاي سينمايي, گروه تصاوير متحرك والت‌ديزني, وابسته به استوديو والت ديزني, توسط "جوزف اروس " كه يك يهودي است اداره مي‌شود. "والت ديزني پيكچرز "، ، "تاچ استون " و "كاروان " شركت‌هاي فيلم‌سازي وابسته به اين گروه هستند. "روس " شركت "كاروان پيكچرز " را در ژانويه 1993 راه‌اندازي كرد و هدايت آن را به همكار يهودي خود "راجر برنبائوم " سپرد. شركت "ميراماكس فيلم " نيز متعلق به ديزني است و توسط برادران وينستين: هاروي و باب اداره مي‌شود. اين دو برادر فيلم‌هاي بسيار مبتذلي همچون "بازي گريه‌دار " "كشيش " و "بچه‌ها " را ساخته‌اند. در سال 1995 كپماني والت ديزني(waltdisney) نوزده ميليارد دلار براي به كنترل در آوردن شبكه ABC پرداخت. اين كار ديزني را به بزرگترين غول رسانه اي تبديل كرد و فردي كه ديزني را رهبري مي نمود ، يعني مايكل ايسنر (M.Eisner)را به قدرتمندترين مرد رسانه هاي جهان مبدل ساخت. او از يهوديان با گرايش شديد صهيونيستي در آمريكا است. اين شبكه داراي ده ايستگاه تلويزيوني در بازارهاي بزرگي همچون نيويورك, شيكاگو, فيلادلفيا, لس‌آنجلس, سان فرانسيسكو و هوستون است. علاوه بر اين موارد, اين شركت 225 ايستگاه تلويزيوني ديگر در ايالات متحده داشته و بخشي از سهام چندين شركت تلويزيوني اروپايي را نيز در اختيار دارد. استفن بارنشتين رئيس و مدير اجرايي شبكة كابلي ESPN وابسته به ABC يهودي است. اين شركت همچنين بخشي از سهام شبكه‌هاي تلويزيوني كابلي A-E, Lifetime را در اختيار دارد؛ هر كدام از اين شبكه‌ها 67 ميليون مشترك دارند. شبكة راديويي ABC , 26 ايستگاه راديويي AM و FM در شهرهاي بزرگي همچون نيويورك, واشنگتن و لس‌آنجلس و نيز بيش از 3400 ايستگاه ديگر را در اختيار دارد. اگرچه ABC/Capital Cites بيشتر يك شركت راديو تلويزيوني است, امّا تنها در سال 1997 در حوزة چاپ و نشر درآمدي بالغ بر يك ميليارد دلار داشته است. اين شركت مالك هفت روزنامه, انتشارات Fairchild (پوشاك بانوان), انتشارات Chilton (لوازم اتومبيل) و گروه نشر Diversified است.

طي اولين روز از رياست ايسنر ديزني - اولين روز چه باور كنيد و چه نكيند وي دستور داد كه فيلمي درباره ي حادثه هاي پيچ وتاب دار جنسي در يك خانواده يهودي عادي درلس آنجلس بسازند. اين اولين فيلم از اين دست بود امّا آخرين آنها نخواهد بود. در واقع آيسنر با ديزني كاري را انجام داد كه خلاف اهداف اوليه اين شركت بود. او ديزني را به ابزار ديگري براي ايجاد ابتذال شديد در آمريكا تبديل كرد. شركت محبوب كودكان دهه 60 و 70 ميلادي به صورت بي پروا به توليد آثار غير اخلاقي نامناسب براي كودكان پرداخت.

هيچ گونه مثال بهتري از نمونه هاي كارهايي كه تحت نظر ايسنر در شركت ديزني توليد شده وجود ندارد.در واقع در سال 1967 هنگامي كه ديزني مرد ، هنوز شركت ديزني حقيقي كه با خط مشي وي كاري كرد و فيلم انيميشني مبتني بر مجموعه داستانهاي كتاب جنگل كيپلينگ (Kipling) توليد كرد. اين فيلم يك فيلم مبتني بر سنت هاي ديزني بوده كودكان را شاد و خوشحال مي كرد و ايشان را شستشوي مغزي نمي داد.امّا در سال 1994 آقاي ايسنر نسخه جديدي از اين فيلم را توليد نمود. در اين نسخه كه در آن انگيزه هاي سياسي به صورت واضحي روشن بود، شخصيت هاي زنده به جاي تصاوير اينميشين حضور داشته و اعمال منافي عفت عمومي انجام مي دادند. او نمي خواهد توجهات آمريكايي ها را به مفاصد خود جلب نمايد. او داستان هايي را با مضامين جنسي روانه بازاي كند و در آن داستان ها به دنبال اهداف خويش است.

اين ها حقايقي از تسلط يهودي‌ها بر رسانه‌هاي آمريكايي است. تسلط صهيونيستها بر رسانه‌هاي جمعي آمريكا، مهم‌ترين حقيقت زندگي, نه تنها در آمريكا بلكه در سراسر جهان است. تسلط يهودي‌ها بر رسانه‌ها به شكل نامحسوسي تعيين كنندة سياست خارجي ايالات متحده است. صهيونيستها با در اختيار داشتن كنترل رسانه‌ها, در واقع كنترل روح و ذهن كودكان آمريكايي, كه سازندة آتيه اين كشور هستند, را نيز در دست دارند. آن‌ها همجنس بازي را شيوه‌اي طبيعي و قابل قبول در زندگي آمريكا جلوه داده‌اند. در واقع يكي از عواقبي كه تسلط صهيونيستها بر رسانه‌ها در آمريكا به دنبال داشته, حس ابتذال بي اخلاقي و احترام به اقليت زرسالار صهيونيست است.

به نظر مي رسد چنگال امپراطوري كمپاني هاي بزرگي همچون "والت ديزني " تيزتر و قويتر از گذشته شده است. به طوريكه فيلم هاي كارتوني آن امروزه سوغات خانه كودكان معصوم هر ملت و فرهنگي شده است. كارتون هايي كه مرزهاي بين طفوليت و بزرگسالي را درنورديده و دوران كودكي را كه در گذشته با حفظ حريم‌ها و مرزهايي با دوران بزرگسالي، تحقق پيدا مي‌كرد، به زوال كشانده است. مضامين موجود در اين كارتون ها به گونه اي است كه انگار محتواي دنياي بزرگسالان را بدون استفاده از هر گونه نظام مرزگونه خاصي ـ آن گونه كه در مورد متون مكتوب شاهد آن بوده‌ايم ـ به كودكان عرضه مي‌نمايد. پيش‌تر بزرگسالان اسرار زندگي خود را ـ همچون اسرار اجتماعي، سياسي و ... كه براي كودكان خود نامناسب تلقي مي‌نمودند ـ با استفاده از نظام‌هاي رمزگونه مكتوب، از دسترس آنها دور نگه مي‌داشتند، اما هم اينك، محصولات رنگارنگ كمپاني ديزني همه اين اسرار را به طور همزمان و در كمترين زمان ممكن به هر فردي و با هر فرهنگي منتقل مي‌نمايد. كودكان ما علاقه دارند كه بدانند سرنوشت "شرك "چه مي شود و يا اينكه سيندرلا و پري دريايي بالاخره با محبوب خود ازدواج خواهند كرد يا خير؟ در چنين اوضاعي، وقتي كودكان در سطح شهر و كوچه خيابان، بر سر در رستوران يا سوپر ماركت و بر روي برچسب تبليغاتي و كيف و مداد و دفتر مدرسه، تصاوير مختلف "شرك " را مي بينند، چندان عجيب نيست كه هميشه چشم به راهش باشند تا با برنامه هايي جديد به ديدارشان بيايد. فلذا در چنين فضايي است كه جامعه‌پذيري كودك بدون هيچ گونه كنترل و نظارتي، صورت مي‌پذيرد. كودكان ما تحت تاثير فرهنگ غالب اين انيميشن ها رشد ميكنند و قطعا چنين چيزي بر نگرش و شخصيت آنان موثر خواهد بود. به اين ترتيب ديزني به دومين خريد بزرگ در تاريخ اقتصاد آمريكا تبديل مي شود و ميزان سود حاصل از فروش محصولاتش در ميان 5 اثر اول دنيا شناخته مي شود.شايد ارايه اين گزارش شما را به ياد پروتكل هاي عقلاي صهيون بياندازد كه در آن راه به بندگي كشاندن اقوام مختلف توسعه فساد اخلاقي و جنسي از طريق رسانه ها است.

به هر حال در سال 2005 مايكل آيزنر جاي خود را به فرد ديگري داد.البته اين به معناي پايان كار يهوديان با گرايش صهيونيستي در ديزني نيست.به جاي او روبرت ايگرRobert A. "Bob " Iger يهودي با گرايش صهيونيستي بر جاي نشسته است.و حكايت هم جنان باقي است....

نويسنده:سيد حسين زرهاني

منبع: تبيان
ادامه مطلب
شنبه 25 اردیبهشت 1389  - 11:05 PM
يكي از عوامل برقراري ثبات و تامين امنيت درافغانستان، تعامل مثبت و سازنده با همسايگان است و اهميت تأثيرگذاري آن، در اين عرصه، كمتر از ساير عوامل نمي‏باشد، ولي تاكنون، يا به دليل عدم درك اين اهميت، كمتر بدان توجه صورت گرفته است و يا برخي گروه ها وحلقات داخلي و تعدادي كشورهاي خارجي، به خاطر رسيدن به اهداف سود جويانه خويش، به عمد، نه تنها سعي در به فراموشي سپردن نقش اين عامل مي كنند كه تلاش مضاعف مي نمايند تا تعامل مثبت وسازنده، جاي خود را به تضاد و اصطكاك با همسايه‏ها بدهد.

از اين رو، بارها ديده شده است كه بر سر مسايل واهي و يا موضوعاتي كه نياز به هيچ كشمكش و جنجالي ندارد و از راه منطقي و قانوني قابل بحث و وصول به نتيجه است، احساسات افغان ها عليه يك همسايه تحريك گرديده وباعث مي شود تا ماه ها وبلكه سالها، تنش و حداقل برخورد هاي لفظي ميان طرفين ادامه يابد.

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
شنبه 25 اردیبهشت 1389  - 11:04 PM
تحقيقات ديرينه‌شناسان در صخره‌هاي به وجود آمده از گل و لاي‌هاي يك درياي قديمي در جنوب شرق مراكش منجر به كشف فسيل‌هاي كاملي از نرم تنان با قدمت 470 تا 480 ميليون سال شد.

اين اكتشاف فرضياتي مبني بر اينكه اين موجودات در زمان انقراض بزرگ در اوايل دوره كامبرين از بين رفته‌ بودند را به سمت واقعيت نزديك كرد.

به گفته ديرينه‌شناسان،‌ كشف موجوداتي اينچنين سالم پس از گذشت صدها ميليون سال يكي از پديده‌هاي دنياي ديرينه‌شناسي است، زيرا بدن اين گونه موجودات پس از مرگ به سرعت تجزيه مي‌شده است.

نتايج اين تحقيقات به زودي در شناره جديد مجله نيچر منتشر خواهد شد.
ادامه مطلب
شنبه 25 اردیبهشت 1389  - 11:03 PM
من ايستاده بودم و جسمم نشسته بود، نمرده بودم که زنده تر از هميشه، هاي نفس هايم موجوديتم را ثابت مي کرد. آينه اي نداشتم، پيراهنم را در انعکاس چشمانم صاف کردم و گيسوانم را شانه زدم و عطرم را روي نبض هاي خروشانم فشاندم، سپس قدم برداشتم 1/1/1 بود، يا نه پيش تر، مشتي خاک در ملکوت بود و خدا بر آن شکل مي داد، مردي ايستاده بود و تماشا مي کرد، ساعتي گذشت و زني زيبا آفريده شد.
"بهشت و ملکوت و خدا" و زني که با يک ميوه ممنوعه از عرش به زمين رسيد. هنوز جسمم نشسته بود و من راه مي رفتم. به سرزميني رسيدم نه چندان آباد که مردانش براي شب هاي هوس انگيزشان برادر مي کشتند. من از حادثه هابيل و قابيل گذشتم. در تمام روزها و تمام سرزمين ها بانواني ديدم که سلاحشان تن، عشقشان تن و انديشه شان تن بود. قلبم از خشم و روحم از نفرت آميخته بود، نه سوسوي چراغي و نه فانوسي بر اين راه ناهموار. هنوز مي رفتم، از صبر ايوب هم گذشتم که روزهايش 100 ساعت و ساعت هايش 100 دقيقه و دقايقش 100 ثانيه بود، اما زني را ديدم که به وفاي همسرش گيسوانش را حراج مي کرد و فرشتگان شبانه بر سرش بوسه مي زدند. از عاد و ثمود هم که روزهايشان همه از اکسيژني شهواني پر بود و انديشه هاشان بوي گند مي داد، گذشتم.
در کشدارترين روزهاي نوح، زني را ديدم که به نبوت همسرش مي خنديد و خشم خدا را که شفاعت کهنسال ترين پيامبرش را در قبال همسر نااهلش رد کرد . من توفان نوح را ديدم و زني که در تلاطم آن گم مي شد.
امروز جسمم دوباره مي خندد و به خود مي خواندم. بايد هر دو با هم بياساييم، اما زمان در حرکت است و من هم در راه. هنوز مي رفتم با پرچمي که سنگ و تيشه و نگاه هاي زخم دار بر آن نشانه مي رفتند. اکنون در مصرم پشت پرده هاي کرباسي اي که زليخا کشيده است. از تن تبدار زليخا و شرم يوسف شرمگينم. چقدر پاي پياده به راه بايد زد؟! جسمم بي شرمانه مي خنديد و روحم هنوز مي رفت. روزي که از نيل گذشتم و آسيه سبد موسي را از آب گرفت، زني را ديدم که خداوند او را به تربيت پيامبري بزرگ بشارت مي داد. آفتاب است و سوزان. اينجا اورشليم است; سرزمين تولد خوبي ها، زادگاه عشق و زن، يعني مريم! دختري که نفس هايش، نگاه هايش، سخنانش، راه رفتنش، خنديدن و گريستنش، همه به ياد خداست و به نيت او. مهربان، صبور و قديس! آن قدر پاک که خدا عيسي را هديه تقدسش مي سازد!
روحم گشاده تر از پيش مي تازد، داغ تر از هر جاي ديگر، کويري سوزان است، مکه، سرزمين ابراهيم که پيش تر زني بزرگ تنها فرزندش را به پيشگاه خدا قرباني کرد. اين بار اما محمد است و بانويي بزرگ از قبيله اي بزرگ. خديجه، زني بزرگوار که باردار 14 ستاره رسالت نبوي است، فاطمه در راه است; ختم مريم، خديجه، آسيه و هاجر! و فاطمه ثمري است از محمد که ابترش خواندند. فاطمه که با الله زبان باز مي کند، چون مريم صبور است و مهربان و چون هاجر فرزندش را قرباني مي کند. کسي که انگشتري اش را براي ديدن خنده اي نثار مي کند، از دنيا چيزي نمي خواهد، دنيا وسيله اي است براي رسيدن به آن عرشي که آمده است. جسمم حيران گوشه اي خزيده. من صداي زنان عرب را مي شنوم که هر دردمندي را به خانه فاطمه نشاني مي دهند. آن شب که فاطمه غذاي فرزندانش را به مرد گرسنه بخشيد و به روي کودکانش خنديد، آنجا بودم، علي تبسمي کرد و فاطمه فرمود: اجر روزه دوم بسي بالاتر از امروز خواهد بود. من صورت حسن و حسين را ديدم که رنگ مهتاب داشت و دوباره خوابيدند و دعاهاي نيمه شب فاطمه که از چهل همسايه هم مي گذشت. دوباره غروب شده بود و وقت افطار .
نان و شير و خرما، علي نشسته بود و فاطمه تبسمي زيبا داشت، دوباره ضربه دري و مرد گرسنه اي و دوباره فاطمه اي که از کودکان علي مي گذشت. امروز روز سوم است، دلم براي کودکان فاطمه مي سوزد و فاطمه خدا مي داند چه در دل دارد؟! دوباره غروب و نان و شير و خرما و باز هم دق الباب، سکوت سنگين است، چشمان فاطمه از حسن و حسين و زينب مي گريزد، اما کودکان شير را به دست مادر مي دهند، فاطمه مي خندد، حسن ، حسين، زينب و علي هم مي خندند. خدا با ميوه هاي بهشتي سه روز روزه داري شان را مي پذيرد! فاطمه کسي است که عشقي به پهناي کربلا مي سازد، عشق حسين و زينب. فاطمه کسي است که خداوند فرموده هرکه او را بيازارد، مرا آزرده است. فاطمه کسي است که خداوند فرموده تمام جهان را نيافريدم مگر به خاطر فاطمه. فاطمه زني است که زينبي به شجاعت رسوايي يزيد آفريده. فاطمه، فاطمه است و من به خود مي بالم. روز است اما آسمان تاريک، نه خورشيدي که  فانوس هم رو به خاموشي است. جسمم نگاه مي کند; زينب، حسن و حسين را آرام مي کند، علي را چگونه؟! لحظه ها سنگينند، من فرياد خواهم زد: زني را ديدم که شافع همه زمينيان است، زني را ديدم که در بهشت خوشامد مي گويد، زني را که سبب همه گردش ها و آفرينش هاست.

نويسنده : مريم قائم پناه
ادامه مطلب
شنبه 25 اردیبهشت 1389  - 11:38 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 84

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6036974
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی