به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

فرانك ارجمندي فرزند شهيد فريدون ارجمندي در نامه‌اي به پدر آسماني‌اش نوشته است:

به نام خدا
پدرم! پاره تنم! تك ستاره قلبم! درخت باغ آرزوهايم! سلامم را بپذير. اي كاش مي‌شد در خلوت شب براي يك بار هم كه شده به سرود پر از درد من گوش فرا دهي و در كوچه پس كوچه‌هاي وجودم قدم بگذاري. پدرم! دلم بر بارگاه قدس الهي حيران ايستاده است و در اوج كهكشان‌ها چشمانم در جست‌وجوي توست؛ در نيمه شب‌هاي باراني كوچه‌هايي را كه روزي با تو در آن قدم مي‌زدم اينك با نغمه‌هاي تنهايي پشت سر مي‌گذارم و خاطراتت را مرور مي‌كنم و هر شب با قايق غم در رودخانه‌ اشك‌هايم، براي يافتن تو تا انتهاي خيال پارو مي‌زنم.
كاش آن روز كه دستان گرم و مهربانت را بر سرم مي‌كشيدي و با بوسه‌هايت به وجودم طراوت مي‌بخشيدي، مي‌دانستم كه اين آخرين ديدار من و توست. كاش در آن لحظه براي آخرين بار هم كه شده دستانت را مي‌گرفتم و گرمي وجودت را بيشتر احساس مي‌كردم، آن گاه بوسه‌هايم را نثار مهرباني دستانت مي‌كردم. كاش براي آخرين بار هم كه شده صدايت مي‌زدم. اما اينك 15 سال است كه جوانه‌هاي اين كلمه بر لبانم خشك شده است. پدرجان تو آن كبوتر سپيد بال آسمان اميدم بودي كه از ديار غربت غريبانه آمدي و همان‌گونه نيز رفتي.
پدر! تو نيستي، اما يادت باراني است كه از چشمان منتظرم مي‌چكد و گل سرخي مي‌روياند. رويت را با سنگ و خاك پوشانده‌اند. نمي‌دانم آيا بهار مي‌تواند راهي به سويت باز كند يا نه؟ اما تو خود با آن سبز رنگ و قامت برافراشته همانند بهار هستي. يادت هست آن وقت‌هايي را كه من تازه «بابا! بابا!» مي‌گفتم، مرا مي‌بوسيدي و مي‌خنديدي؟ باباي عزيزم تو كه نامهربان نبودي؛ پس چرا نگذاشتي اين واژه مقدس را آنقدر تكرار كنم كه لذت داشتن بابا را هميشه گرمايش دلم كنم؟!
باباجان! بعد از رفتن تو رنگ از گونه‌هاي ما كوچيد و دهانم در انتظار خنده‌اي از ته دل نيمه گشوده ماند و تو پريدي مثل يك پرستوي مهاجر و ما را در برابر بادهاي سرد و بوراني وحشي تنها گذاشتي.
شايد آن قدر كوچك بودم كه توان پرواز در اين راه سخت و طولاني را نداشتم؛ اشك‌هاي گرمم مزارت را شست‌وشو مي‌دهم و حسرت روزهاي رفته را مي‌خورم. چشمان سرخ شده‌ام را روي نوشته‌هاي سنگ مزارت مي‌چرخانم و بعد سرم را بلند مي‌كنم و به افق چشم مي‌دوزم كه انگار خورشيد هم زخمي شده كه اين گونه خونش را در كوه‌هاي مغرب پاشيده است.
باباي عزيزم! يگانه جواهر گمشده من! اين نوشته و اين نامه را در حالي كه مي‌دانم به دستت نخواهد رسيد، مي‌نگارم؛ ولي از خداوند مي‌خواهم سخنانم را به گوش‌ات برساند. شايد فرجي شود و من نيز به ديدار تو بشتابم تا غم‌هاي نگفتني را با تو بگويم، كه فقط تو سنگ صبورم بودي و بس.
زندگي زيباست ولي نه بدون تو پدر! دخترت فرانك.
ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1389  - 11:58 PM
ربيع حاجب مي‌گويد: روزي طبيبي هندي در مجلس منصور كتاب طب مي‌خواند، در حالي كه امام صادق(ع) در آنجا حضور داشت. چون از قرائت مسائل طب فراغت يافت، به امام ششم(ع) گفت: دوست داري از دانش خود به تو بياموزم؟ حضرت فرمود: «نه، زيرا آنچه من مي‌دانم از دانش تو بهتر است.» طبيب پرسيد: تو از طب چه مي‌داني؟ حضرت فرمود: «من حرارت را با سردي و سردي را با گرمي، رطوبت را با خشكي و خشكي را با رطوبت درمان مي‌كنم و مسئلة تندرستي را به خدا وا مي‌گذارم و براي تندرستي دستور پيامبر(ص) را به كار مي‌برم كه فرمود: «شكم، خانة درد است و پرهيز، درمان هر دردي است و تن را به آنچه خوي گرفته، بايد عادت داد.»

طبيب گفت: طبّ جز اين چيزي نيست. امام گفت: «مي‌پنداري كه من اين دستورها را از كتاب‌هاي بهداشتي ياد گرفته‌ام؟ طبيب گفت: آري، امام فرمود: من اينها را از خدا فرا گرفته‌ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم يا تو؟ طبيب گفت: البتّه من. امام(ع) فرمود: اگر اين چنين است من از تو پرسش‌هايي مي‌پرسم، تو پاسخ بده. طبيب گفت: بپرس.

امام صادق(ع) پرسش‌هاي زير را از طبيب هندي پرسيدند:
چرا جمجمة سر چند قطعه است؟
چرا موي سر بالاي آن است؟
چرا پيشاني مو ندارد؟
چرا در پيشاني، خطوط و چين وجود دارد؟
چرا ابرو بالاي چشم است؟
چرا دو چشم، مانند بادام است؟
چرا بيني ميان چشم‌هاست؟
چرا سوراخ بيني در زير آن است؟
چرا لب و سبيل بالاي دهان است؟
چرا مردان ريش دارند؟
چرا دندان پيشين، تيزتر و دندان آسياب، پهن و دندان بادام شكن، بلند است؟
چرا كف دست‌ها مو ندارد؟
چرا ناخن و مو جان ندارند؟
چرا قلب مانند صنوبر است؟
چرا شُش دو تكّه است و در جاي خود حركت مي‌كند؟
چرا كبد (جگر) خميده است؟
چرا دو زانو به طرف پشت خم و تا مي‌گردند؟
چرا گام‌هاي پا ميان تهي است؟
طبيب هندي در پاسخ به تمامي پرسش‌هاي بالا گفت: نمي‌دانم.
امام فرمود: من علّت اينها را مي‌دانم. طبيب گفت: بيان كن.
امام فرمود:
ـ جمجمه به دليل اينكه ميان تهي است، از چند قطعه، آفريده شده است و اگر قطعه قطعه نبود، ويران مي‌شد، بنابراين چون چند قطعه است، ديرتر مي‌شكند.
ـ مو در قسمت بالاي سر است، چون از ريشة آن روغن به مغز مي‌رسد و از سر موها كه سوراخ است، بخارها بيرون مي‌رود و سرما و گرمايي كه به مغز وارد مي‌شود، دفع مي‌شود.
ـ پيشاني مو ندارد، براي آنكه روشنايي به چشم برسد.
ـ خطّ و چين پيشاني نيز عرقي را كه از سر مي‌ريزد، نگه مي‌دارد تا وارد چشم‌ها نشود و انسان بتواند آن را پاك كند، مانند رودخانه‌ها كه آب‌هاي روي زمين را نگهداري مي‌كنند.
ـ ابروها بالاي دو چشم قرار دارند تا نور به اندازة كافي به آنها برسد. اي طبيب، نمي‌بيني وقتي شدّت نور زياد است، دست خود را بالاي چشم‌ها مي‌گيري تا روشني به مقدار كافي به چشم‌هايت برسد و از زيادي آن پيشگيري كند؟!
ـ بيني بين دو چشم قرار دارد تا روشنايي را بين آنها به طور مساوي تقسيم كند.
ـ چشم‌ها شكل بادام هستند تا ميل دوا در آن فرو برود و بيرون آيد. اگر چشم چهار گوش يا گرد بود، ميل در آن به درستي وارد نمي‌شد و دوا به همه جاي آن نمي‌رسيد و بيماري چشم درمان نمي‌شد.
ـ خداوند سوارخ بيني را در زير آن آفريد تا فضولات مغز از آن پايين بيايد و بو از آن بالا رود. اگر سوراخ بيني در بالا بود، نه فضولات از آن پايين مي‌آمد و نه بوي چيزي را
در مي‌يافت.
ـ سبيل و لب را بالاي دهان آفريد، تا فضولاتي را كه از مغز پايين مي‌آيد، نگه دارد و خوراك و آشاميدني به آن آلوده نگردد و آدمي بتواند آنها را از آلودگي پاك كند.
ـ براي مردان محاسن (ريش) را آفريد تا نيازي به پوشاندن سر نداشته باشند و مرد و زن از يكديگر مشخّص شوند.
ـ دندان‌هاي پيشين را تيز آفريد تا گزيدن آسان گردد و دندان‌هاي آسياب را براي خرد كردن غذا پهن آفريد، و دندان نيش را بلند آفريد تا دندان‌هاي آسياب را مانند ستوني كه در بنا به كار مي‌رود، استوار كند.
ـ دو كف دست را بي‌مو آفريد تا لمس كردن با آنها صورت گيرد. اگر كف دست مو داشت، وقتي انسان به چيزي دست مي‌كشيد به خوبي آن را حس نمي‌كرد.
ـ مو و ناخن را بي جان آفريد، چون بلند شدن آنها زشت و كوتاه كردن آنها زيباست. اگر جان داشتند، بريدن آنها همراه با درد زيادي بود.
ـ قلب را مانند صنوبر ساخت، چون وارونه است. سر آن را باريك قرار داد تا در ريه‌ها در آيد و از باد زدن، ريه خنك شود.
ـ كبد را خميده آفريد تا شكم را سنگين كند و آن را فشار دهد تا بخارهاي آن بيرون رود.
ـ خم شدن زانو را به طرف عقب قرار داد تا انسان به جهت پيش روي خود راه رود و به همين علّت حركات وي ميانه است و اگر چنين نبود، در راه رفتن مي‌افتاد.
ـ پا را از سمت زير و دو سوي آن، ميان باريك ساخت، براي آنكه اگر همة پا بر روي زمين قرار مي‌گرفت، مانند سنگ آسياب سنگين مي‌شد. سنگ آسياب چون بر سر گردي خود باشد، كودكي آن را بر مي‌گرداند و هر گاه بر روي زمين بيفتد، مردي قوي به سختي مي‌تواند آن را بلند كند.»
آن طبيب هندي گفت: اينها را از كجا آموخته‌اي؟ امام(ع) فرمود: «از پدرانم و ايشان از پيامبر(ص) و او از جبرئيل، امين وحي و او از پروردگار كه مصالح همة اجسام را مي‌داند.» طبيب در آن وقت مسلمان شد و گفت: تو داناترين مردم روزگاري.

راستي چه شگفت‌انگيز است كه حضرت صادق(ع) بدون در دست داشتن ابزار امروزي كه وسيلة شناخت درون و برون انسانند، در گوشه‌اي از شهر «مدينه» براي يك طبيب هندي، شگفتي‌هاي خلقت انسان را با دلايل محكم بيان مي‌فرمايد.

--------------
منبع: ماهنامه موعود شماره 112
ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1389  - 11:55 PM
يك محقق هلندي سيستمي را ابداع كرده كه با استفاده از آن جزئيات اطلاعات شخصي كاربران پس از گذشت مدت زمان معين به طور خودكار از روي پايگاه هاي داده پاك مي شود.

‌ اين سيستم با اعمال برخي تنظيمات ساده در زمان معين همه اطلاعات را به طور كامل از روي پايگاه داده مورد نظر به طور كامل پاك مي كند و اين اطلاعات به هيچ عنوان و با استفاده از هيچ روشي قابل بازيابي و احياء نخواهند بود.
طي چند سال اخير برجاي ماندن اطلاعات حساس كاربران بر روي پايگاه هاي داده حتي پس از پاكسازي آنها موجب سوءاستفاده هاي گسترده مالي شده و دانشمندان در تلاشند با استفاده از شيوه هاي مختلف با اين مشكل مبارزه كنند.
نمونه اوليه اين سيستم با موفقيت آزمايش شده و پس از گذشت شش ماه و دقيقاً در زمان معين شده همه اطلاعات را بدون نقص از روي پايگاه داده تعيين شده، پاك كرده است.
مبدع اين سيستم اظهار اميدواري كرد ديگر شركت هاي نرم افزاري نسبت به استفاده از اين سيستم و سيستم هاي مشابه اقدام كرده و اعتماد كاربران را به خود جلب كنند.
ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1389  - 11:53 PM
نشريه رسانه‌اي است كه همانند رسانه‌هاي ديگر تأثير مستقيمي بر طيف گسترده‌اي از جامعه مي‌گذارد. اغلب اين نوع تأثيرگذاري يك طرفه تصور مي‌شود، به اين صورت كه نشريه توسط عده‌اي نويسنده توليد مي‌شود و با واسطه‌گري دستگاه‌هاي توزيعي به دست خوانندگان مي‌رسد. اما امروزه نشريات، حكم كالاي صنعتي را پيدا كرده‌اند و مانند كالاهاي ديگر به صورتي تجاري، توزيع مي‌شوند و تابع قانون عرضه و تقاضا هستند. بنابراين با مطالعه مكانيسم عرضه و تقاضا در نشريات و بررسي آثار توليدي مي‌توان به نكات ظريف و عميقي در رابطه با ويژگي‌هاي جامعه مصرف‌كننده، روابط متقابل بين مصرف‌كننده و توليدكننده، تأثيرات مصرف، نيازهاي مصرف‌كنندگان و چرايي ايجاد اين نيازها دست يافت. در اين گزارش سعي شده تعدادي از مجلات و روزنامه‌هاي منتشرشده در حوزه زنان مورد بررسي قرار گيرند.

بقيه در ادامه
ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1389  - 11:53 PM
شركت اوراكل نرم افزار جديدي را براي مديريت امور و فرايندهاي تجاري در مؤسسات مختلف عرضه كرده است.

كامپيوترورلد،‌ نرم افزار BPM شركت اوراكل كه اوايل سال جاري ميلادي عرضه شد، چندين بار به روزرساني شده و در جديدترين به روزرساني مجموعه اي از امكانات براي فعاليت دسته جمعي و كار بر روي اسناد به طور آني هم به آن اضافه شده است.
افزايش سازگاري با نرم افزار fusion شركت اوراكل و چند ميان افزار و برنامه كاربردي ديگر از جلمه تغييراتي است كه در نسخه تازه BPM به وجود آمده است.
مقامات اوراكل مي گويند اعمال اين تغييرات حاصل دو سال بررسي و كار شبانه روزي است و در اين زمينه به بازخوردها و نظرات كاربران اين محصولات هم به طور ويژه توجه شده است. افزايش تعداد فرايندهايي كه هر كاربر به طور همزمان مي تواند از اين طريق انجام دهد يكي ديگر از ويژگي هاي نسخه تازه BPM است.
اين مجموعه با عنوان كامل Oracle Business Process Management Suite 11G شامل زيرمجموعه هايي مانند BPEL Process Manager،‌ Business Activity Monitoring،‌ Business Rules،‌ WebCenter Suite و Universal Content Management است.
ادامه مطلب
دوشنبه 31 خرداد 1389  - 11:51 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 74

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5821864
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی