علي كريمي، فوتباليست مشهور
كشورمان را حتي آنهايي كه
اهل فوتبال هم نيستند، ميشناسند. اوكه لقب جادوگر را در رسانهها به خود
اختصاص داده است با 30 سال سن يكي از اميدهاي فوتبالدوستان ايراني در
مسابقات جام ملتهاي آسياست.
كريمي اين فصل را در
باشگاه استيلآذين توپ ميزند و روزهاي آرامي را ميگذراند.او هر روز با
خودروي BMW آخرين مدل خود به سر تمرين ميآيد و كاري به هيچ چيز ندارد، اما
همين خودروي BMW خاطره تلخي را براي او رقم زده است.
كاپيتان تيم ملي در اين
باره ميگويد: «هميشه عشق ماشين BMW داشتم، حدود 8 سال پيش با اين خودرو كه
تازه خريده بودم در حال رانندگي با سرعت بسيار بالا در اتوبان بودم كه يك
عابر پياده پريد وسط اتوبان و من هم به او زدم. متاسفانه آن عابر فوت كرد و
واقعا نميدانستم چه كار كنم و تا مدتي افسردگي گرفته بودم.
طبق قانون به علت اين كه
عبور عابر از عرض اتوبان ممنوع است، من مقصر نشدم و بعد از چند روز هم
ماشينم از پاركينگ بيرون آمد، بدون اين كه حتي ديه بدهم. اما براي خودم
ضربه روحي بزرگي بود، بعد از آن تصميم گرفتم كه ديگر با سرعت بالا رانندگي
نكنم و حالا سالهاست كه از سرعت مجاز هم پايينتر رانندگي ميكنم.»
با سرعت 140 كيلومتر چپ كردم
مجتبي شيري، مدافع تيم پرسپوليس اهل شيراز است و سالهاي
زيادي از حضورش در فوتبال ايران ميگذرد.
او بهترين بازيهايش را در پرسپوليس و استقلال اهواز انجام داده است.
شيري 30 ساله است و روزهاي تلخ و شيرين زيادي را در فوتبال ديده است. مجتبي
با برادرش هم تيم است و آن دو امسال با هم قهرماني در جام حذفي را جشن
گرفتند.
شيري در مورد يكي از مهمترين حوادث زندگيش ميگويد: «آن
موقع كه در اهواز بازي ميكردم، هوس كردم يك روز با ماشين به شيراز بروم.
چون تعطيلاتم كم بود، سعي كردم خيلي سريع بروم و به خانوادهام برسم. آن
موقع يك پژو 206 داشتم و با سرعت 140 كيلومتر در جاده در حال حركت بودم كه
يكدفعه يك كاميون انحراف به چپ كرد. چيزي نمانده بود با هم تصادف كنيم آن
هم چه تصادفي.
سعي
كردم ماشين را به خاكي ببرم. براي همين با سرعت فرمان را چرخاندم اما
ماشين چپ كرد. اصلاً نفهميدم چه اتفاقي افتاد، يك آن قلبم ايستاد. واقعاً
از ترس داشتم ميمردم، تا چند ثانيه فكر كردم نميتوانم حركت كنم. اما
خوشبختانه هيچ زخمي به من وارد نشده بود و خيلي راحت از ماشين پياده شدم
باور نميكردم بلايي سرم نيامده است و سالم هستم.»
شيري بقيه ماجرا را اين طور تعريف
ميكند: «وقتي به زحمت خودم را بيرون كشيدم سريع رفتم سراغ ماشين ببينم چه
اتفاقي براي پژو 206 افتاده است، متاسفانه داغان شده بود، اما خودم سالم
بودم و اين برايم كافي بود، راننده كاميون هم پياده شد و گفت پشت فرمان
خوابش برده بود. بنده خدا از ترس زبانش بند آمده بود.
ماشينم را كه 14 ميليون
خريده بودم به زور شش ميليون فروختم و سريع رفتم يك ماشين شاسي بلند
خريدم. سرعت زياد من يكي از عوامل آن تصادف بود و حالا ديگر با سرعت
استاندارد حركت ميكنم.»