به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

مؤمن بايد مانند آب صاف و ناب و خالص و پاك باشد، در همه احوال خدا را، بدين صورت ملاقات نمايد، داراى صفاتى باشد كه هم خدا را از خود، راضى كند و هم خلق خدا را.

امام صادق عليه السلام فرمود: صفاى تو با خداى تعالى در اطاعت و بندگى مانند صفاى آب باشد، هنگامى كه آن را از آسمان نازل كرد و طهوراً (پاك) ناميد.(مصباح الشّريعه: ص 9)

يعنى: مؤمن بايد مانند آب صاف و ناب و خالص و پاك باشد، در همه احوال خدا را، بدين صورت ملاقات نمايد، داراى صفاتى باشد كه هم خدا را از خود، راضى كند وهم خلق خدا را.

در تشريح صفات مؤمن، آيات و اخبار فراوان وجود دارد، شايسته است، مورد مطالعه قرار گيرد؛ مخصوصاً آيات سوره‏هاى، أنفال: 2- 4؛ براءة: 71؛ يوسف:

106، مؤمنون: 1- 11؛ قصص: 52 55؛ سجده: 15- 19؛ شورى: 36- 40؛ فتح: 29؛ بينة: 5- 8؛ وكتاب هاى فراوانى كه دراين موضوع نوشته شده است، مانند، كتاب صفات الشّيعه شيخ صدوق رضى الله عنه و بحارالأنوار ج 67 ونهج البلاغة و ... مراجعه شود.

حديثى را در اين باره براى تبرّك، از كتاب شريف اصول كافى مى آوريم‏:

روزى امير مؤمنان عليه السلام به مجلسى از قريشيان گذشت؛ آنهارا با لباس سفيد و صورتهاى صاف (شاداب) ديد؛ زياد مى‏خنديدند و هر كه از آنجا عبور مى‏كرد (متكبّرانه يا به عنوان تمسخر) با انگشت به سوى او اشاره مى‏كردند (دست‏ مى‏انداختند).

سپس به مجلسى از اوس و خزرج (انصاريان) مرور كرد، ديد (بر خلاف آنها) بدنها ناتوان، گردنها باريك، رنگها زرد، با هركس عبور كند، متواضعانه برخورد مى‏كنند؛

امير مؤمنان عليه السلام با تعجّب زياد، به خدمت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد و عرض كرد پدر و مادرم فداى تو باد من به دو مجلس (متفاوت از مسلمانها گذشتم جريان را توصيف نمود) با اينكه جميع مؤمنون همه آنها مؤمنند (با اين تفاوت فاحش چرا) صفات مؤمن را براى من بيان فرما؛ رسول خدا صلى الله عليه و آله سرش را (مدّتى) پائين انداخت سپس سرش را بلند كرد و فرمود (بايد) بيست خصلت درمؤمن باشد و گرنه ايمانش كامل نخواهد بود.

اى على! از اخلاق مؤمنان اين است؛ (هنگام نماز) به نماز حاضر مى‏شوند؛ به پرداختن زكات شتاب مى‏كنند؛ به حج مى‏روند؛ روزه مى‏گيرند؛ به مساكين غذا ميرسانند؛ به سر يتيمان دست مى‏كشند؛ دامنهايشان پاك و كمر خودرا مى بندند (آبروى خودرا حفظ مى‏نمايند؛ به حرام كمر باز نمى كنند) كسانى اند اگر حرف بزنند دروغ نمى‏گويند؛ واگر وعده دادند خلاف نمى‏كنند؛ به امانت خيانت نه مى كنند؛ اگر سخن گفتند راست مى‏گويند؛ راهبان شب، شيران روزند؛ قائمين شب، (شب زنده داران به عبادت) روزه داران روزند؛ همسايه ها را اذيّت نمى‏كنند (همسايه ها به وسيله آنها اذيت نمى‏شوند)

كسانى اند كه راه رفتنشان متواضعانه، وقدمهايشان به سوى خانه هاى بيوه زنان و براى تشييع پيكر (مسلمانها) برداشته مى‏شود؛ جعلنا اللّه وايّاكم من المتّقين‏ خداوند ما و شمارا از پرهيز كاران قرار دهد. «كافى: ج 2 ص 232؛ بحار الأنوار: ج 67 ص 276»

ادامه مطلب
شنبه 27 شهریور 1389  - 11:48 PM

هرگونه ارتباط و معاشرت علمى با رعايت موازين شرعي جايز است؛ اما گاهى ديده مى‏شود در دل برخى مردان و زنان شيطان چنان رسوخ مى‏كند كه به مراوده و معاشرت با نامحرم گرايش دارند و در حالى كه مى‏توانند مطلبى را از همجنس خود و يا محرم بپرسند، اصرار دارند از غير همجنس نامحرم سوال كنند.

يكى از انواع ارتباط و معاشرت زنان و مردان، ارتباط علمى است، به گونه‏اى كه مرد و زن (دختر و پسر) براى مباحث علمى با يكديگر ارتباط برقرار مى‏كنند كه در صورت توجه به مسائل زير هرگونه ارتباط بين دختر و پسر از جمله ارتباطات علمى كه در چهارچوب ضوابط و به دور از شهوترانى باشد، اشكال ندارد.

در رابطه علمى صورت‏هاى زير قابل تصور است:

1. ارتباط كلامى؛

2. ارتباط نگاهى؛

3. ارتباط فيزيكى.

اول: ارتباط كلامى‏

قرآن مجيد به زنان مؤمن دستور مى‏دهد: در كلام فروتنانه سخن مگوييد «فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَيَطْمَعَ الَّذِى فِى قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلَا مَعْرُوفاً؛ « احزاب، 32»

 پس به نرمى (و ناز) سخن مگوييد، تا كسى كه در دلش (نوعى) بيمارى است، طمع ورزد، و سخنى پسنديده بگوييد.»

آيه درصدد بيان دو مطلب است:

الف- فضيلت زنان پيامبر بر ديگر زنان، اگر تقوا داشته باشند.

ب- كيفيت و اسباب تقوا كه برخى از آن‏ها عبارت است؛ از جمله اين كه:

1. زن نبايد هنگام صحبت كردن فروتنانه صحبت كند.

2. زينت آرايى و خودنمايى نكردن در جامعه اسلامى.

در نتيجه صحبت كردن زن و مرد اگر با قصد لذت و شهوت‏رانى باشد، هم شنيدن صداى زن براى مرد و هم رسانيدن صدا به گوش مرد براى زن حرام است، و در غير اين صورت، شنيدن صداى جنس مخالف يا رسانيدن صدا به گوش او جايز است.

تذكرات:

1. مردها مى‏توانند با نامحرم صحبت كنند با شرايط زير:

الف- به قصد لذت و ريبه نباشد.

ب- با صحبت كردن به گناه آلوده نشوند. « العروه الوثقى، ج 2، ص 804»

2. براى زنان حرام است صداى خود را به گوش نامحرم برسانند. «همان»

صحبت كردن با نامحرم در امور غيرضرورى مكروه است، به ويژه اگر مخاطب جوان باشد. « تحرير الوسيله، مسئله 29»

3. اگر مردى بداند در صورتى كه با نامحرم صحبت كند، به گناه خواهد افتاد، نبايد با او صحبت كند، خواه زن به گونه‏اى سخن گويد كه مرد را به گناه بيندازد يا درباره مطلبى صحبت كند كه مرد به گناه بيفتد. «همان»

4. اگر مردى به قصد به حرام انداختن نامحرمى با او صحبت كند، حرام است. «همان»

5. خانم‏ها نبايد در هنگام صحبت كردن با نامحرم صداى خود را رقيق و نازك كنند، به گونه‏اى كه اگر در دل مخاطب مرضى باشد، او را به خود جلب كند، هرچند در باره مطالب عادى (و علمى) صحبت كنند.

دوم: ارتباط نگاهى‏

تمام سخنانى كه در ارتباط با سخن گفتن بيان كرديم در مورد نگاه كردن نيز مطرح است در اين‏جا به چند مساله اشاره مى‏شود.

نگاه كردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذت و چه بدون آن حرام است و نگاه كردن به صورت و دست‏ها اگر به قصد لذت باشد، حرام است، ولى اگر بدون قصد لذت باشد، مانعى ندارد.

نگاه كردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است و نگاه كردن به صورت، بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذت نباشد و بواسطه نگاه كردن هم انسان نترسد كه به حرام بيفتد، اشكال ندارد، ولى بنابر احتياط بايد جاهايى را كه مثل ران و شكم معمولًا مى‏پوشانند نگاه نكند. زن بايد بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند. «. توضيح المسايل مراجع، انتشارات جامعه مدرسين، ج 2، مسئله 2433، ص 415»

سوم. ارتباط فيزيكى‏

سماعه بن مهران مى‏گويد: از دست دادن مرد با زن پرسيدم، امام صادق (ع) فرمود: حلال نيست مرد با زن مصافحه كند مگر زنى كه ازدواج كردن با او حرام است كه عبارتند از: خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر، دختر برادر و مادر زن مصافحه تنها از روى لباس بايد باشد و نبايد دست زن را فشار دهد. « وسايل الشيعه، ج 14، باب 15، ح 2»

ظاهراً اين حكم به دست دادن اختصاص ندارد، بلكه هر تماسى را شامل مى‏شود؛ زيرا ويژگى خاصى در مصافحه وجود ندارد و علت اين كه در روايات از آن ياد شده، اين است كه مورد ابتلا است. همچنين روايت وارد شده درباره بيعت زنان با پيامبر اكرم (ص) به وسيله فرو كردن دست درون ظرف آب، بيانگر جايز نبودن مصافحه است.

افزون بر اين، وقتى نگاه حرام باشد، به يقين لمس كردن حرام است و اين مقتضى اولويت قطعى است كه از عرف فهميده مى‏شود.

گفتنى است بين جواز نگاه و جواز لمس، ملازمه‏اى وجود ندارد؛ يعنى اگر بگوييم نگاه كردن به صورت و دست‏هاى بيگانه جايز است، لمس آن جايز نيست، مگر از روى لباس، و به طور كلى در تماس فيزيكى، قصد لذت ملاك نيست، بلكه صرف اين عمل اگر از روى عمد انجام پذيرد، از نظر شرع جايز نيست. « ر. ك: معاشرت زنان و مردان، حسن صادقى»

نتيجه:

هرگونه ارتباط و معاشرت علمى با رعايت موارد ياد شده جايز است؛ اما گاهى ديده مى‏شود در دل برخى مردان و زنان شيطان چنان رسوخ مى‏كند كه به مراوده و معاشرت با نامحرم گرايش دارند و در حالى كه مى‏توانند مطلبى را از همجنس خود و يا محرم بپرسند، اصرار دارند از غير همجنس نامحرم سئوال كنند كه از اين جهت نيز بايد اجتناب و دورى كرد؛ زيرا اين گونه مراوده‏ها معمولًا با قصد لذت همراه است و شرعاً حرام مى‏باشد و در برخى زمينه‏ها به عنوان مقدمه ترك حرام واجب مى‏شود كه هرچند اين معاشرت خالى از اشكال باشد، اين معاشرت (سخن گفتن، نگاه كردن) را انجام ندهد.

علاوه بر اين‏كه واقع شدن در جايگاه گناه نيز حرام است.

مساله ديگر خلوت است كه صرف خلوت (خالى از نگاه، صحبت و يا تماس) موضوعيت دارد و بر منع آن و پيشگيرى از آن اصرار شده است.

بودن زن و مرد نامحرم در جاى خلوت جايز نيست يا خلاف احتياط است «. رساله مراجع مسئله، 889» در ذيل اين مساله علماء و مراجع بزرگ تقليد توضيحاتى داده‏اند.


ادامه مطلب
شنبه 27 شهریور 1389  - 11:46 PM

آيت الله مظاهري در مورد سوال، مدتي است هر چه مي کنم از دست قرض راحت نمي شوم و اين قرض را نداده به دام قرض ديگري مي افتم، هنگام قرض گرفتن شديداً اذيت مي شوم؛ و اينکه از لحاظ روزي هم به سختي دچار شده ام و ادعيه اي که وارده شده مي خوانم ولي اثري نمي بينم. از محضر جنابعالي تقاضا دارم راهکاري مرحمت بفرمائيد که در مشکلات بخصوص مشکلات و درماندگي هاي مادي زود اثر باشد؟ اظهار داشت:

اگر گناه در زندگي شما نباشد و اين ذکر را «اللهم اغنني بحلالک عن حرامک و بفضلک عمّن سواک» را زياد بگوئيد، نجات پيدا مي کنيد.

پايگاه آيت الله مظاهري

 

ادامه مطلب
شنبه 27 شهریور 1389  - 11:45 PM

آيت الله حائري شيرازي در كتاب مثلها و پندهاي خود در مورد راضي بودن به خواست خداوند مي نويسد:

آدمي که خود را به خدا بسپارد، مثل مريضي است که خود را به طبيب مي سپارد.

طبيب اگر صلاح ديد دوا مي دهد، اگر صلاح نديد، نمي دهد. صلاح ديد، نسخه بلند بالا مي نويسد، صلاح نديد، نمي نويسد.

نبايد انسان مثل آن مريضهايي باشد که به دکتر سفارش مي کنند دکتر دوتا آمپول برايم نمي نويسي؟ مثل اينکه خيال مي کند آمپول آدم را خوب مي کند. بعضي از عوام مي روند دکتر، گاهي دکتر قرص به آنها مي دهد، مي گويند: اين دکتر خوب نبود، آن دکتري خوب است که آمپول مي دهد. يا مثلا مي گويد: نگاه کن! فقط دو تا کلمه برايم نوشته است. خيال مي کند آن دکتري خوب است که دو صفحه مي نويسد.

انسان نسبت به خدا نبايستي اين جوري باشد. گاهي دکتر به انسان مي گويد: تو دوا احتياج نداري، مراقبت کن خوب مي شوي. باور کنيد چنين دکتري مشتري ندارد،( دکتري که به مريض راست و حقيقت مي گويد) بعضي از دکترها چيزي مي نويسند تا مريض به آنها بي عقيده نشود. انسان نبايد اين جوري با خدا برخورد کند، بلکه بايد هر چيزي را که خدا خودش صلاح ديد، آن را بپذيرد.

 

ادامه مطلب
شنبه 27 شهریور 1389  - 11:42 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 79

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6071468
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی