به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

به نقل از انگجت، اين شركت با استفاده از فيبرنوري، اينترنتي را با سرعت يك گيگا بايت در ثانيه براي كاربران خانگي اين كشور ارائه كرده است.

مقامات اين شركت با اشاره به اينكه شروع اين سرويس از شهر Chattanooga در ايالت تنسي است، تصريح كردند: در حال حاضر امكان سرويس دهي به بيش از 100 هزار كاربر خانگي و شركتي با اين سرعت وجود دارد.

مديرعامل اين شركت در خصوص قيمت اين اينترنت پرسرعت اظهار كرد: اين سرويس با قيمت 350 دلار در ماه در اختيار كاربران است و افراد مي توانند با استفاده از آن، از خدمات ارتباطي بهتر استفاده كنند.

در حال حاضر سرعت اين اينترنت، 200 برابر سريع تر از پرسرعت ترين خطوط اينترنت فعلي در امريكاست و بدين ترتيب كاربران آن مي توانند 10 سال از برنامه كميسيون فدرال ارتباطات آمريكا، مبني بر دسترسي بهتر كاربران اين كشور به اينترنت جلوتر باشند.

قرار است، تمام شهروندان آمريكايي تا سال 2020 به اينترنت 100 مگا بايتي دسترسي داشته باشند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 24 شهریور 1389  - 12:40 AM

عظمت قرآن چنان است كه نه تنها مسلمانان و پيشوايان بزرگ اسلام آن را به اين اوصاف بزرگ مى‏ستايند، بلكه دورافتادگان با خبر نيز پس از غور در آيات اين كتاب بزرگ آسمانى، به عظمت آن اعتراف كرده و تعبيراتى دارند كه بسيار قابل توجه است:

 «آلبرماله» مورّخ و دانشمند معروف فرانسوى در كتاب «تاريخ عمومى» خود درباره قرآن چنين مى‏نويسد:

 «قرآن كتاب به تمام معنا ممتازى است كه جايگزين ساير كتابهاى عالى و دربرگيرنده همه علوم (انسانى) است، كتابى است كه هم داراى دستورات مذهبى و هم قوانين مدنى امروز است؛ هم نسخه راهنماى يك قاضى و هم كمال مطلوب يك پيشواى روحانى است». «. فرهنگ اسلام شناسان خارجى، تأليف حسين عبداللهى خروش، جلد 1، صفحه 15»

«ويل دورانت» دانشمند و فيلسوف معروف معاصر در كتاب تاريخ تمدّن خود مى‏نويسد:

 «قرآن در جانهاى ساده و بى‏آلايش، عقايدى آسان و دور از ابهام پديد مى‏آورد كه از رسوم تشريفات ناروا دور است و از قيد مراسم بت‏پرستى و كاهنى آزاد. ترقّى اخلاق و فرهنگ مسلمين به بركت آن انجام گرفته و اصول نظم اجتماعى و وحدت جمعى را در ميان آنان استوار ساخته است.

سپس مى‏افزايد: عقول آنان را از بسيارى از اوهام و خرافات و ظلم و خشونت رهايى بخشيده و مردم زبون را از حرمت و عزّت نفس برخوردار ساخته و در جامعه مسلمين چنان اعتدال و تقوايى به وجود آورده كه در هيچ يك از مناطق جهان كه قلمرو انسان سفيد پوست بوده است، نظير نداشت». «عصر ايمان، بخش دوم، تمدن اسلامى، صفحه 52»

«رالف لين تون» (نويسنده كتاب سير تمدن) مى‏نويسد:

«آموزشگاه عالى قرآن، راه ترقّى و پيشرفت هر فرد را از هر طبقه به هر مقام هموار ساخته است، به گونه‏اى كه حتّى فرزند يك نفر برده، مى‏تواند در جامعه اسلامى به مقامات عالى و والا برسد». «فرهنگ اسلام شناسان خارجى، جلد 1، صفحه 15»

پروفسور «دراپرز اروپ» مى‏گويد:

«قرآن شامل پيشنهادها و دستورات عالى اخلاقى است و از بخش‏هايى تشكيل يافته كه مورد قبول همگان قرار مى‏گيرد. اين دستورات به خودى خود كامل و رسا بوده و براى برنامه زندگى مردم راهنماى حيات و ضرورى است». «همان، ص 14»

«جان ديون پورت» مؤلّف كتاب «عذر تقصير به پيشگاه محمّد و قرآن» مى‏نويسد:

«قرآن به اندازه‏اى از نقايص مبرّا و منزّه است كه نيازمند كوچك‏ترين تصحيح و اصلاحى نيست و ممكن است از اوّل تا به آخر آن را خواند بى‏آنكه انسان كمترين ملامتى از آن احساس كند». « از مقدمه كتاب سازمانهاى تمدن امپراطورى اسلام، ص 111»

«گوته» شاعر و دانشمند مشهور آلمانى مى‏گويد:

«ساليان دراز كشيشان از خدا بى‏خبر ما را از پى بردن به حقايق قرآن مقدّس و عظمت آورنده آن محمّد صلى الله عليه و آله، دور نگاه داشته بودند؛ اما هر قدر كه قدم در جادّه علم و دانش گذارديم پرده‏هاى جهل و تعصّب نابجا از بين رفته و اين كتاب توصيف‏ناپذير (قرآن) جهانيان را به سوى خود جلب نموده و تأثير عميقى در علم و دانش جهان مى‏گذارد، و سرانجام محور افكار مردم جهان مى‏گردد». «تفسير نمونه، جلد 1، صفحه 137»

ادامه مطلب
چهارشنبه 24 شهریور 1389  - 12:35 AM

على عليه السلام فرمود: «آب پاشيدن به قبرها در زمان پيغمبر صلى الله عليه و آله بود»(قرب الأسناد ص 69؛ وسائل: ج 3 ص 196)

از امام صادق عليه السلام: از آب پاشى بر قبر سؤال كردند فرمود: «مادامى كه رطوبت درآن خاك است، عذاب از او برداشته مى‏شود.»( كافى: ج 3 ص 200/ 6)

روايت از امام صادق عليه السلام است فرمود: سنّت در كيفيت آب پاشى به قبر بدين ترتيب است كه، رو به قبله ايستاده از طرف سر به طرف پا بپاشند سپس تاآن طرف به دور قبر چرخيده و آخرِ آب را به وسط قبر بريزند.»(تهذيب: ج 1 ص 320؛ وسائل: ج 3 ص 195)

محمد بن وليد مى‏گويد: صاحب مقبره از او از قبر يونس بن يعقوب پرسيد و گفت: صاحب اين قبر كيست؟ كه ابالحسن علىّ بن موسى الرضا عليه السلام مرا وصيّت و امر كرده است، چهل ماه يا چهل روز هر روز يك مرتبه به اين قبر آب بپاشم.(رجال كشّى: ج 2 ص 685؛ وسائل: ج 3 ص 197)

ادامه مطلب
چهارشنبه 24 شهریور 1389  - 12:34 AM

حضرت سليمان(ع) پس از اتمام بناى بيت المقدس، عازم حج گرديد و پس از مدتى دوباره برگشت.

سليمان(ع) زبان پرندگان را مى فهميد واگر مى خواست آنها را به دنبال مأموريت مى فرستاد. در راه برگشت، احتياج به آب پيدا كردند، به ناچار به جستجوى آن پرداختند ولى آبى نيافتند.

سليمان(ع) براى رفع مشكل متوجه پرندگان شد ولى هدهد را كه مى توانست كمك كند نيافت. سوگند ياد كرد كه اگر هدهد عذر موجه نياورد او را تنبيه يا ذبح كند. طولى نكشيد كه هدهد آمد و گفت: چيزى مى دانم كه از آن خبر نداريد; در مملكت سبا زنى است به نام بلقيس كه بر مردم حكومت مى كند و قدرت فراوانى دارد ولى او و قومش بجاى خدا آفتاب را مى پرستند.

حضرت سليمان(ع) فرمود: در اين باره تحقيق خواهم كرد، تا ببينم راست مى گويى يا نه. نامه اى نوشت و مهر كرد و به هدهد داد، فرمود: آن را نزد بلقيس ببر; هدهد نامه را بُرد و نزد بلقيس انداخت، آن زن باز كرد و ديد نامه از سليمان است و نوشته:

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحيم، بر من برترى مجوئيد و مطيعانه پيش من آييد (يعنى من پيغمبر خدا هستم به من ايمان بياوريد).

بلقيس به اطرافيان خود گفت چه بايد كرد، آنها گفتند: ما قدرتمنديم او با ما نمى تواند مقاومت كند از هر جهت نيرومند و آماده جنگيم، ولى بلقيس تحت تأثير واقع نشد.

گفت: مصلحت است كه هديه هايى براى او بفرستم، ببينم قبول مى كند يا نه. مقدار زيادى جواهرات و غلام و كنيز براى سليمان(عليه السلام) فرستاد.

قبل از رسيدن هدايا، هدهد آن را به حضرت سليمان(ع) اطلاع داد، سليمان(ع) دستور داد قصر را بياراستند و لشكريانش پيش روى آنها صف بزنند تا جلالت سليمان در دل آنها جاى گيرد.

فرستادگان بلقيس، وارد بيت المقدس شدند; زمانى كه آن جلالت و عظمت را ديدند به خود و هداياى خود با ديده حقارت نگاه مى كردند. بالاخره وارد قصر شدند و هدايا را دادند، سليمان(ع) آنان را نپذيرفت و فرمود: من هرگز به مال قانع نخواهم شد و از دعوت به حق دست نخواهم كشيد، برگرديد، من لشكرى به جنگ آنها خواهم فرستاد كه تاب مقاومت نداشته باشند.

فرستادگان بلقيس برگشتند و آنچه ديده و شنيده بودند گفتند. بلقيس فهميد كه تاب مقاومت ندارد، تصميم گرفت خود با بزرگان مملكتش به دربار سليمان بروند، جبرئيل(ع)آن را به حضرت سليمان(ع) اطلاع داد.

سليمان(ع) براى اينكه نبوت خود را اثبات كند و قبل از بلقيس تخت و سلطنت او را بياورد. به ياران و لشكريان خود گفت: كداميك مى توانيد قبل از آنها تخت بلقيس را نزد من حاضر كنيد.

شخصى عرض كرد: پيش از آن كه از جاى خود برخيزى آنرا به نزد تو مى آورم، آصف بن برخيا وزير سليمان كه از علم كتاب يعنى اسم اعظم بهره اى برده بود عرض كرد: من پيش از آنكه چشم بر هم زنى آنرا حاضر مى كنم.

سپس از طريق طىّ الارض تخت را حاضر كرد. در تخت تغيراتى دادند تا در وقت ورود بلقيس را امتحان كنند، چون بلقيس وارد شد، گفتند: آيا تخت تو چنين است، گفت: گوئى همانست. ولى سخت در حيرت افتاد كه از كجا و كى به اين مكان آورده شده، او را به قصرى كه از شيشه بود وارد كردند. بلقيس آن جلالت و عظمت را ديد، گفت: پروردگارا! من به خويشتن ستم كردم و اكنون اسلام آورده و مطيع پروردگار جهانيان شدم.(1)

1-حوادث الايام، صفحه 228.

ادامه مطلب
چهارشنبه 24 شهریور 1389  - 12:30 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 79

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6079933
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی