به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

انگار قلبتان دو پاره شده. هرچه مي‌نشينيد و با خود فكر مي‌كنيد كه همسرتان هميشه بد بوده است و از دستش خلاص شده‌ايد اما ته دلتان وقتي ياد فداكاري‌هايي كه كرده‌ايد و لحظه‌هاي عاشقانه‌اي كه داشته‌ايد مي‌افتيد و او را به عنوان مردي كه مي‌خواسته‌ايد يك عمر را با او سپري كنيد در ذهنتان مي‌آوريد اشك از چشمانتان سرازير مي‌شود. دختر كوچولويتان باز حواسش به شماست. گوشه دامنتان را مي‌گيرد و التماس مي‌كند: عزيزمي. جيگرمي نازي! نازي! ماماني گريه نكن‌. او دارد حرف‌هاي خودتان را به شما پس مي‌دهد. حالا او تنها كسي است كه در كنار شما مي‌ماند اما تا كي؟!

حالا كه از همسرتان جدا شده‌ايد بعد از سپري كردن آداب فقدان بهتر است ديگر حدي براي گريه‌هاي خود بگذاريد و بدانيدكه دنيا به آخر نرسيده است. بين خود و زندگي ديوار نكشيد و بگذاريد هرچه خدا مي‌خواهد پيش بيايد. سعي كنيد بيش از هميشه روي پاي خودتان بايستيد و زندگي كنيد.

از همين حالا كاري كنيد كه فرزندتان سال‌ها بعد، از اين‌كه پيش شما مانده و شما بزرگش كرده‌ايد حسرت نخورد. براي او الگوي مناسبي درست كنيد.

هرگز نگو هرگز

اولين فكر‌هايي كه به ذهنتان مي‌رسد اين است: من هرگز ديگر روزهاي خوش ابتداي زندگي مشتركمان را تجربه نمي‌كنم.

من هرگز ديگر به مردي اعتماد نمي‌كنم.

من هرگز ديگر به ازدواج فكر نمي‌كنم.

من هرگز روي خوشبختي را نخواهم ديد.

ديگر هرگز خوشحال نخواهم شد.....

اگر همين‌طور ادامه دهيد هيچ بعيد نيست كه فردا از خواب بيدار شويد و ببينيد دنيا تمام شده است!

سعي كنيد كه به خودتان انرژي مثبت برسانيد و كمي روشن‌بين باشيد.

فراموش نكنيد هر پاياني فقط يك شروع جديد است. اين را خيلي از كساني كه به آغاز دوباره فكر كرده‌اند تجربه كرده‌اند.

مريم يك مادر مجرد 37 ساله است. او خيلي وقت پيش هنرستان را كه تمام كرد ازدواج كرد. آن روزها دلش مي‌خواست طراحي لباس را ادامه دهد اما تنها كاري كه كرد اين بود كه با 3 فرزند و خياطي خانگي براي آنها خودش را مشغول كند.

خيانت همسرش و اثبات فساد اخلاقي او سبب شد او به دنبال گرفتن حضانت بچه‌ها باشد. وقتي پس از دو سه سال درگيري و دادگاه موفق شد اين كار را انجام دهد تصميم گرفت بدون در نظر گرفتن نفقه همسرش كه به بچه‌ها تعلق مي‌گرفت زندگي را بگذراند. مريم مي‌گويد: همسرم مردي عياش شده بود و واقعا نمي‌توانستم روي پول او حساب كنم. حتي اين اواخر خودم مزدي دوزي مي‌كردم و خرج خانه را در مي‌آوردم و او فقط اسمش بالاي سرمان بود.

وقتي سايه‌اش از سرمان كم شد تصميم گرفتم تمام اين سال‌ها را جبران كنم و با دنبال كردن آرزوهايم زندگي‌مان را بسازم. من يك دختر 17 ساله و 2 پسر 6 و 4 ساله دارم. دخترم خيلي در كارها كمكم مي‌كند و بچه‌ها خيلي مودب بار آمده‌اند.

دخترم به من قول داد كه كمكم مي‌كند و من با گرفتن وام يك مزون خانگي راه انداختم. با يك خياط ديگر هم شريك شدم و يك اتاق خانه را كارگاه كرديم و دو كارگر هم استخدام كرديم.

استعدادي كه در اين كار داشتم سبب شد خيلي زود كارم گل كند. دخترم هم برايم سايت سفارش و تبليغات راه انداخت و دوستان مدرسه‌اي و حتي معلم‌هاي مدرسه‌‌اش مشتري من شدند.

خيلي زود كارمان رونق گرفت و حالا به خوبي از پس مخارج بر مي‌آيم و قصد دارم به زودي طبقه بالاي ساختماني كه در آن ساكن هستيم را براي كارگاه و مزون اجاره كنم و كار را گسترش دهم.

اگر شما هم به استعدادها و توانمندي‌هاي خود فكر كنيد مي‌بينيد كه دنيا تمام نشده است و مي‌توانيد دوباره شروع كنيد.

قطع رابطه نكنيد

اگر همسرتان صلاحيت اخلاقي ملاقات با فرزندان را دارد با او قطع رابطه نكنيد. اگر دادگاه فرزندان را به همسر شما سپرده نيز بردبار باشيد و سعي كنيد از حق قانوني خود براي ملاقات آنها به خوبي استفاده كنيد ولي كار را به جنجال نكشانيد.

به خاطر فرزندانتان با همسر سابق خود رابطه جديدي را تعيين كنيد.

در رابطه سابق شما همسر وي بوديد اما در حال حاضر شما فقط پدر و مادر فرزندان مشترك هستيد مگر اين‌كه يكي از شما نخواهيد ديگر اين نقش را بپذيريد. در اين صورت سعي كنيد كودكانتان را قانع كنيد كه اگر همسرتان آنان را نمي‌خواهد تقصير شما نيست و شما مانع اين كار نيستيد.

يك شبكه همياري

حالا كه ديگر يك مادر مجرد شده‌ايد بايد شبكه‌اي حمايتي اطراف خود تشكيل دهيد. اين شبكه مي‌تواند متشكل از دوستان صميمي، افراد خانواده و همكاران و اقوام باشد.

اگر احساس افسردگي مي‌كنيد از مشاور خانواده كمك بگيريد. در دوره‌هاي كار آفريني و مهارت‌هاي زندگي شركت كنيد.

هركاري كه مي‌توانيد براي رسيدن به موفقيت انجام دهيد. توانايي‌ها و نقاط قوت خودتان را كشف كنيد و براي كمك به خود و حركت در يك مسير جديد و مثبت روي آنها متمركز شويد.

زماني فقط براي خودتان

نرگس مي‌گويد: مدت‌ها بود كه اصلا از خودم نپرسيده بودم چه مي‌خواهم. دائم مي‌پرسيدم حسن چه دوست داري؟ برايت چه درست كنم؟ چه رنگي و چه لباسي بپوشم؟ برنامه‌هاي تلويزيون فقط برنامه‌هاي مورد علاقه او بود. رفت و آمدها فقط با افراد مورد علاقه او و دوستانش بود كه شايد بعضي‌هايشان را من اصلا تاييد نمي‌كردم ولي نظر من حتي براي خودم اهميتي نداشت. عاقبت هم به خاطر اين‌كه بچه‌دار نمي‌شديم از هم جدا شديم. حالا فكر مي‌كنم چقدر از خودم غافل بوده‌ام. مي‌خواهم به خودم فكر كنم و همه آن سوالاتي را كه از حسن مي‌پرسيدم از خودم بپرسم.شايد وقت آن رسيده باشد كه شما هم خودتان را در اولويت قرار دهيد.

كاري را فقط براي خودتان انجام دهيد. بهترين هديه‌اي كه شما مي‌توانيد به فرزندانتان بدهيد اين است كه از خودتان خوب مراقبت كنيد. يك كلاس جديد را امتحان كنيد، ورزش را شروع كنيد و سرگرمي‌هاي فراموش شده كه سابقا انجام مي‌داديد را دوباره شروع كنيد. شخصيت خود را دوباره كشف كنيد.

براي اين كار ليستي از استعدادها و توانايي‌هاي خود تهيه كنيد. ليستي هم از خواسته‌ها و آرزوهايتان آماده كنيد.

تمام كارهايي كه بايد انجام شود با قيد اولويت. سپس همه سرمايه‌اي كه برايتان مانده است و آنچه داريد را با آنچه بايد داشته باشيد مقايسه كنيد. ليستي هم از ابزارهايي كه شما را به هدف مي‌رساند آماده كنيد.

اگر سرمايه كافي براي ادامه زندگي نداريد به فكر كاري باشيد كه بتواند به خواسته‌هاي‌ شما پاسخ دهد. از ريسك كردن نترسيد.

بچه‌ها دارند دوران سختي را تجربه مي‌كنند سعي كنيد براي آنها بهترين باشيد اما خودتان باشيد. سعي نكنيد جاي پدرشان را برايشان پر كنيد. خصوصا اگر او در دسترس است و به سراغ بچه‌ها مي‌آيد.

اين بار سعي كنيد با استفاده از تجربه شكست خود موفقيت بزرگ‌تري را رقم بزنيد.

ماندانا ملا‌علي

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 10:55 AM

‌ يبوست مشكلي است كه دامنگير بسياري از سالمندان مي‌شود. اگر شما هم جزو اين دسته از عزيزان هستيد داروي ساده و خوشمزه‌اي را به شما توصيه مي‌كنيم كه نامش ميوه است.

اگر مايعات كافي بنوشيد و ميوه‌جات را به صورت خام يا پخته مصرف كنيد روده‌هاي شما دوباره فعال مي‌شوند. فقط بايد كمي صبور باشيد.

غذاهاي سهل‌الهضم مثل سوپ جوجه و پرهيز از غذاهاي سرخ كردني نيز به شما كمك مي‌كند.

ميوه‌هاي كمپوت شده و نان‌هاي سبوس‌دار و خوردن غلات كامل و حبوبات فيبر زيادي به بدن شما مي‌رساند و دفع را ساده‌تر مي‌كند.

اگر مي‌خواهيد هميشه يك نوشيدني خوشمزه در اختيار داشته باشيد كافي است چند عدد آلو يا انجير خشك يا هلو را در آب جوشيده بيندازيد و آن را در يخچال بگذاريد. هر وقت هوس ميوه كنيد ميوه خيس خورده خوشمزه در اختيار شما است و وقتي تشنه شديد مي‌توانيد از آب آن بنوشيد. هلو ازجمله ميوه‌هاي مفيد براي سالمندان به حساب مي‌آيد زيرا جذب آن در بدن به راحتي صورت مي‌گيرد.

علاوه براين، هضم آن آسان بوده و مصرف آن براي كساني كه از زخم معده يا التهابات روده و... رنج مي‌برند نيز امكان‌پذير است.

ذخيره غني آب و قند موجود در هلو خاصيت ملين به آن بخشيده است. علاوه براين هلو جريان خون را قليايي كرده و به تحريك مايعات گوارشي كمك مي‌كند، در رفع سموم از بدن تأثيرگذار بوده و مصرف آن در برنامه غذايي كاهش وزن مفيد است.

فراموش نكنيد كه سيب و آلبالو از ميوه‌هايي است كه مي‌تواند يبوست شما را تشديد كند. آب انار هم از همين دسته است.اما اگر دچار يبوست هستيد روي هويج پخته مي‌توانيد حساب كنيد. ساير سبزيجات نيز با فيبر فراواني كه دارند به حركت بهتر دستگاه گوارش و روده‌هاي شما كمك مي‌كنند.

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 10:54 AM

زينب خانم زانو درد دارد و احمد آقا در 70 سالگي هنوز خود را درگير كار نگه داشته است. وقتي از آنها در مورد فعاليت‌هاي اجتماعي، شركت در انجمن‌ها و فعاليت‌هاي كانون‌هاي بازنشستگي مي‌پرسم زينب خانم بانوي 65 ساله مي‌گويد: تا وقتي‌پادرد نداشتم كه درگير بچه‌داري، خانه‌داري و نوه‌داري بودم. حالا كه نوه‌ها از آب و گل در آمده‌اند هم پا درد نمي‌گذارد از در خانه بيرون بروم.

احمد آقا هم كه ليسانس دارد و در يك مدرسه غيرانتفاعي كار مي‌كند، مي‌گويد: اگر بخواهم جايي بروم با همسرم مي‌روم. دنبال كانون و برنامه‌هايش نيستم. حوصله ندارم در اين سن و سال با يك عده آدم جديد آشنا شوم.

سالمندان مشاركت جو چه كساني هستند؟

مرضيه خانم بانوي 77 ساله‌اي است كه علاقه زيادي به فعاليت اجتماعي دارد.

او از در خانه كه بيرون مي‌رود با همه همسايه‌ها احوالپرسي مي‌كند و در مسجدي كه روزي 2 بار در آن نماز مي‌خواند از معتمدين است و فعالانه براي دختران نيازمند دم‌بخت و كساني كه پول اجاره خانه‌شان را نمي‌توانند تامين كنند با كمك همسايه‌ها كمك‌هاي نقدي جمع مي‌كند.

او عضو كانون سالمندان نيز هست. مرضيه خانم تنها زندگي مي‌كند و در تامين مخارجش فرزندانش به او كمك مي‌كنند.

آقاي اسدي نيز يكي ديگر از سالمندان عضو كانون است. او 66 سال دارد و مي‌گويد حالا كه كار سخت و طاقت‌فرساي خود را تمام كرده‌ام و بازنشسته شده‌ام مي‌خواهم به خودم كمي فرصت بدهم. او در كلاس‌هاي هنري كانون شركت مي‌كند و در ورزش‌هاي جمعي ‌كنار سالمندان در فضاي پارك نرمش مي‌كند.

سالمنداني كه مشاركت جو هستندبا بنيه‌تر و سرحال‌تر به نظر مي‌رسند و از زندگي خود لذت بيشتري مي‌برند. با اين وجود خيلي از سالمندان از مشاركت اجتماعي طفره مي‌روند. دليل آن چيست؟

پژوهش دكتر عبدالرحيم اسداللهي در مورد بررسي ميزان مشاركت سالمندان در استان خوزستان تا حد زيادي به اين سوال پاسخ مي‌دهد.

بنابراين پژوهش از ميان سالمندان مورد بررسي تنها 24 درصد آنان مشاركت جو بوده‌اند.

اين پژوهش نشان داد در شهر‌هاي گوناگون ميزان مشاركت سالمندان متفاوت و وابسته به مدرناسيون است. يعني هرچه سالمند در منطقه پيشرفته‌تر و مدرن‌تري زندگي كند ميزان مشاركتش بالاتر مي‌رود.

اما آيا سالمندان زن و مرد به يك اندازه در فعاليت‌هاي اجتماعي مشاركت مي‌كنند. بنابر يافته‌هاي اين پژوهش ميزان مشاركت مردان بيش از زنان است. به نظر مي‌رسد زنان سالمند يا در فعاليت‌هاي اجتماعي به بازي گرفته نمي‌شوند يا اين فضا را مردانه‌تر از آن مي‌بينند كه در آن گام بگذارند. تمايل ماندن زن در خانه و حفظ او در چارديواري توسط همسر سالمند يا فرزندان بانوان سالمند نيز مي‌تواند يكي ديگر از دلايل باشد. ضمن اين‌كه با وجود بازنشسته شدن يك مرد سالمند در سن سالمندي، زن سالمند همچنان در خانه به مسووليت‌هاي خود مشغول است كه گاه پرستاري از همسر بيمار نيز به اين مسووليت‌ها اضافه مي‌شود.

جالب است بدانيد طبق اين پژوهش مشاركت اجتماعي سالمندان با تحصيلات بالاتر كمتر از سالمندان با تحصيلات پايين‌تر است.

گرچه پيش‌فرض اين است كه با بالا رفتن سطح تحصيلات تمايل به مشاركت جمعي افزايش مي‌يابد اما يافته‌هاي اين پژوهش عكس موضوع را ثابت مي‌كند.

بررسي وضعيت رفاهي گروه آزمودني نيز نشان مي‌دهد بيشترين مشاركت در ميان طبقه متوسط ديده مي‌شود. يعني نه طبقه مرفه تمايلي به مشاركت نشان مي‌دهند و نه طبقه فقير.

ميان بهداشت و سلامت جسماني سالمندان و ميزان مشاركت اجتماعي آنان نيز رابطه معني‌داري وجود دارد به نحوي كه سالمنداني كه سلامت جسماني بهتري دارند از خود مشاركت بيشتري نشان مي‌دهند.

همچنين ميزان مشاركت اجتماعي سالمندان شهري از سالمندان روستايي كمتر است.

بين دوري از فرزندان و جدا شدن آنها و ميزان مشاركت اجتماعي نيز رابطه معناداري وجود دارد و هر چقدر سالمندان جدا از فرزندان و مستقل‌تر زندگي مي‌كنند ميزان مشاركت اجتماعي آنان افزايش مي‌يابد.

جالب است بدانيد سالمنداني كه در خانه‌هاي سالمندان زندگي مي‌كنند نسبت به آنان كه در خانه شخصي خود يا با فرزندانشان زندگي مي‌كنند مشاركت اجتماعي بيشتري از خود نشان مي‌دهند.

بنابر يافته‌هاي اين پژوهش بين ميزان مشاركت سالمندان و افزايش منافع ناشي از مشاركت نيز ارتباط معناداري وجود دارد به نحوي كه هر چقدر فعاليت اجتماعي و مشاركت در نهاد اجتماعي نيازها و انتظارات سالمند را بيشتر برآورده سازد ميزان مشاركت اجتماعي او افزايش مي‌يابد.

لذا به نظر مي‌رسد شايسته باشد براي سالمندان كه تجربيات خود را به مشاركت مي‌گذارند تسهيلاتي در نظر گرفته شود كه بخشي از نيازهاي آنان نيز از گذر اين مشاركت رفع گردد.

اين تحقيقات نشان مي‌دهد تشويق سالمندان به مشاركت اجتماعي سبب تقويت اين فعاليت مي‌شود. دوستان انگيزه خوبي براي به مشاركت كشاندن سالمندان به حساب مي‌آيند.

در عوض هرچه بيگانگي اجتماعي سالمند بيشتر باشد وي از خود مشاركت اجتماعي كمتري نشان مي‌دهد. ميان احساس اتلاف وقت بيهوده و ميزان برآورده شدن انتظارات و ميزان مشاركت اجتماعي نيز رابطه بالايي وجود دارد.

نتايج اين تحقيق نشان مي‌دهد رشد جامعه ما در زمينه شهرنشيني، كسب علم و افزايش رفاه اقتصادي منجر به كاهش گرايش به مشاركت اجتماعي شده كه پيامد آن رشد رفتاري مبتني بر نوعي فردگرايي است.

ميزان بيگانگي نسبتا بالاي قشر سالمند نسبت به وضعيت موجود يكي از عواملي است كه آنان را نسبت به جامعه بدبين و از آن جدا مي‌كند.

اين بدبيني احتمالا تا حدودي ريشه در ساختارهاي اجتماعي موجود دارد كه زمينه‌هاي مشاركت اجتماعي براي سطوح پايين نظام اجتماعي و افراد غيرمتخصص و غيرمنتقد را فراهم مي‌كند و در مقابل انتقادات قشر تحصيلكرده و نخبه، آستانه تحمل پاييني نشان مي‌دهد.

از آنجا كه فعال نگاه داشتن سالمندان در صحنه اجتماع و مشاركت‌هاي جمعي‌، سالمند سالم‌تري را پديد مي‌آورد توجه به نكات و دستاوردهاي اين پژوهش مي‌تواند ثمرات مثبتي در پي داشته باشد. سپردن بخش‌هايي به صورت تعاوني كه خود سالمندان آن را اداره مي‌كنند و در زمينه امور سالمندي فعال است و سرمايه‌گذاري دولت در اين بخش مي‌تواند قشر سالمند تحصيلكرده را نيز به عرصه بياورد تا از تجربه علمي و مديريتي خود در رفع نياز هم‌سن و سالان خود استفاده كنند.

كلينيك‌هايي كه خود سالمندان آن را مي‌گردانند و خانه‌هاي رفاهي كه با مشاركت انجمن‌هاي خيريه و شهرداري يا بهزيستي اداره مي‌شود همه مجالي است براي استفاده بهتر از انرژي سالمندان.

كمك گرفتن از مادربزرگ‌ها در برنامه‌هاي مهدكودك مثل قصه‌گويي، نمايش و شعرخواني و آموزش بافتني و خياطي به كودكان دبستاني و راهنمايي به عنوان ميهمان هنرمند مي‌تواند شوق دوباره‌اي به دل بانوان سالمند سرازير
كند.

فقط نبايد فراموش كنيم سالمندان 10 درصد از باتجربه‌ترين افراد جامعه ما هستند و آنان با تشويق تمايل بيشتري به مشاركت پيدا مي‌كنند.

ماندانا ملاعلي

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 10:53 AM

پسرك دست در دست مادرش مي‌آمد، از همان نگاه اول و از همان فاصله مي‌شد فهميد كه چقدر به مادر وابسته است و چقدر مهربان. بعد از هر چند گام، سرش را بلند مي‌كرد و به مادر مي‌نگريست، سپس دست مادر را به سوي خود مي‌كشيد، مثل اين كه چيزي بخواهد و تلاش كند مادر را متوجه آن كند، اما تنها چيزي كه مي‌خواست، بوسه‌اي بر دست مادر بود.

آمدند تا به من رسيدند كه در صف تاكسي خطي ايستاده بودم.

وقتي نوبت ما رسيد، يك پرايد مشكي رنگ از سر خيابان پيچيد و جلوي صف ايستاد؛ نفر اول صف در صندلي جلو جا خوش كرد، در عقب را كه باز كردم، پسرك به سرعت دويد و سوار شد. به مادرش تعارف كردم كه بنشيند، عذرخواهي كرد و سوار شد. من هم نشستم سمت راست صندلي عقب و ماشين حركت كرد.

دست‌هاي مادر همچنان در دست‌هاي پسرك بود. حالا مي‌توانستم از نزديك‌تر اين عشق را ببينم.

پسرك مبتلا به بيماري «سندرم دان» بود. حتما اين كودكان را ديده‌ايد. بچه‌هايي هم‌شكل و هم‌قيافه و بسيار مهربان و گويا با لبخندي هميشگي روي لب.

از مدرسه مي‌آمد و بدون تعارف و رودربايستي، همه آنچه را در مدرسه روي داده بود، براي مادر تعريف مي‌كرد، مي‌گفت كه يكي از بچه‌ها او را زده و هنگامي كه مادر پرسيد مگه اذيتش كردي؟ خنديد، از ته دل و با چشم‌هايش اشاره كرد كه آره، اذيتش كردم.آنقدر با صداقت حرف مي‌زد، آنقدر با صداقت پاسخ مي‌داد و آنقدر با صداقت نگاه مي‌كرد كه وقتي مادر‌ به سكوت دعوتش كرد، ناخواسته به سخن آمدم و گفتم ببخشيد كه دخالت مي‌كنم، اما بذارين حرف بزنه؛ بذارين بگه...

مادر خنديد و سرش را به علامت رضايت تكان داد. پسرك باز هم با اشتياق حرف زد.

وقتي صحبت‌هايش در مورد مدرسه به پايان رسيد، سوالاتش شروع شد. تقريبا در مورد هر چيزي كه مي‌ديد، سوال مي‌كرد. از تابلوهاي راهنمايي و رانندگي تا ماشين‌ها و آدم‌ها.

مادر هم صبور و با آرامش به تك‌تك پرسش‌هايش پاسخ مي‌داد.

اين رابطه آنقدر شيرين و دلچسب بود كه مرا واداشت تا در مورد پسرك سوالاتي بپرسم.

بيماري او مادرزادي بود. هيچ‌كس هم نفهميده بود چرا و چطور او اين‌گونه شده است، 2 برادر ديگرش كاملا سالم بودند. اما مادر از او بيش از برادرانش رضايت داشت، از مهرباني‌هايش مي‌گفت و علاقه‌اي كه پسرك به مادر داشت. از كمك‌هايش در كارهاي خانه و علاقه‌اش براي اين كه چاي بعد از شام پدر را او برايش ببرد.

مادر مي‌گفت: پيدا كردن مدرسه براي اين بچه‌ها مشكلي جدي است. اما بعضي‌شان مي‌توانند تا سال‌هاي دبيرستان هم پيش بروند و با اين كه به نوعي عقب ماندگي ذهني دارند اما در برخي جهات بسيار باهوشند.پسرك با خنده به ما نگاه مي‌كرد و هنگامي كه صحبت مادرش با من راشنيد، گويا او هم به من اعتماد كرد و شروع كرد با من حرف زدن. بعضي از كلماتش را متوجه نمي‌شدم كه مادر كمكم مي‌كرد. من هم با او سخن گفتم، سخن گفتني كه احساسي شيرين را در من زنده كرد، احساس اين كه با آبي جاري سخن مي‌گويي، احساسي سرشار از شادي، مانند خنده‌هاي خود پسرك.

مثل اين‌كه سال‌هاست مرا مي‌شناسد. مي‌خنديد و حرف مي‌زد، بي‌غل و غش.

در ميان صحبت‌هاي‌مان، شبكه راديويي پيام كه راننده گوش مي‌داد، سرودي را پخش كرد، با شنيدن سرود پسرك ساكت شد و به من گفت: هيس!

همه حواسش را به آنچه مي‌شنيد داد و باز هم خنديد. وقتي سرود خاتمه يافت، چند بار در گوش مادر زمزمه‌اي كرد تا بالاخره مادر به آقاي راننده گفت: پسرم مي‌گه به آقاي راننده بگو، ماشين‌تون خيلي با حاله.

و توضيح داد كه او اين ترانه را دوست دارد و خواسته براي شنيدنش از آقاي راننده تشكر كند.

به مقصد رسيده بودم و بايد پياده مي‌شدم. كرايه‌ام را كه آماده كرده بودم به راننده دادم. ماشين ايستاد. با پسرك و مادرش و آقاي راننده خداحافظي كردم.

چند دقيقه‌اي كه بايد در كوچه‌هاي فرعي مي‌رفتم تا به خانه برسم، باخودم فكر مي‌كردم، چند نفر از ما از شنيدن يك موسيقي اينقدر شاد مي‌شويم؟

چند نفر از ما براي شنيدن يك ترانه از راديوي ماشيني، از آقاي راننده تشكر مي‌كنيم؟

چند نفر از ما مسائل‌مان را اين‌قدر ساده مي‌بينيم؟

چند نفر از ما كه خود را باهوش و منطقي مي‌دانيم، اين‌گونه راحت مي‌خنديم؟

پس مادر حق داشت كه از او بيش از فرزندان ديگرش رضايت داشته و او را آنچنان دوست بدارد و احترام كند.

مريم مختاري

ادامه مطلب
جمعه 7 بهمن 1390  - 10:51 AM

عبارت " کار کودک و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی" دارای این ابهام است که چه فرقی بین گماردن و وادار کردن است زیرا ظهور هردو به کار برخلاف رضایت کودک یا نوجوان است و بعلاوه اگر فرض این بند با عنایت به ادامه آن خطرناک بودن کار است چه فرقی بین رضایت و عدم رضایت وجود دارد؟!

خبرگزاری فارس: تعریفی باورنکردنی از معامله !

لایحه حمایت از کودکان ونوجوانان که در ماه اخیر تقدیم مجلس گردید ،لایحه ای است هرچند غیر جنجالی اما قانون کنونی حمایت از کودکان را نسخ می کند ؛ و اشکالاتی دارد که با اصل هدف و فلسفه تدوین لایحه تنافی دارد و سمت و سوی لایحه را نه تنها در جهت حمایت کودکان بلکه در جهت حمایت از مجرمین علیه کودکان و قاچاقچیان کودک سوق داده است ؛ نقد وبررسی برخی ابعاد این لایحه را تقدیم شما می نماییم

مقدمه
هرچند اصل حمایت از کودکان و نوجوانان ضروری است اما ایرادات متعدد لایحه کنونی بگونه ای است که تصویب کلیات آن را نیز با تردید جدی مواجه می کند و ضرورت بازنویسی آن را بدیهی می سازد ؛ صرفنظر از اشکالات مختلف قانونی و اجتماعی و حقوقی که به تفصیل خواهد آمد اشکالاتی وجود دارد که با اصل هدف و فلسفه تدوین لایحه تنافی دارد و سمت و سوی لایحه را نه تنها در جهت حمایت کودکان بلکه در جهت حمایت از مجرمین علیه کودکان و قاچاقچیان کودک سوق داده است و به کیفر زدایی یا تخفیف برخی از این جرایم پرداخته است .
 
مقدمه توجیهی لایحه
 
مقدمه توجیهی لایحه مقرر می دارد :
با عنایت به اینکه مقررات مربوط به کودکان و نوجوانان در تمامی کشورها به سرعت در حال گسترش می باشد و با توجه به ....مواردی از قبیل جنگ، بلایای طبیعی، تصادفات، امراض و بیماری هایی مانند ایدز و یا مواردی از قبیل جنگ بلایای طبیعی تصادفات امراض بیماری هایی مانند ایدز .... لذا لایحه زیر برای طی تشریفات قانونی تقدیم می شود.
 
هرچند برخی از عبارات این مقدمه اصل ضرورت حمایت از کودکان را توجیه می کند اما برخی از دلایل بیان شده در توجیه لایحه در مقدمه آن از لایحه بی ارتباط اند :
 
مثل این عبارت"همچنین مواردی از قبیل جنگ ، بلای طبیعی ، تصادفات ، امراض و بیماری هایی.."
این امور اختیاری نیست و جرم نیستند و به سیاست افتراقی برای حمایت از کودکان در برابر جرایم علیه ایشان ارتباطی ندارند و نمی تواتند به عنوان دلایل توجیهی طرح ذکر گردد و یا در ارزیابی ان موثر باشد.
 
عبارت" دراختیار دیگری قرار می گیرد" هرچند عبارتی جامع است اما مانع نیست زیرا خیلی کلی است و به لحاظ دلالت واژگانی شامل موردی نیز می شود که کودک برای یادگیری حرفه یا فن یا هنر یا آموزش دیگری در اختیار دیگری قرار می گیرد؛ به دوره ای یا اردویی می رود که باید تحت اوامر و قوانین آن عمل نماید آیا اینها جرم خواهد بود ؟!!
 
عبارت " کار کودک و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی" دارای این ابهام است که چه فرقی بین گماردن و وادار کردن است زیرا ظهور هردو به کار برخلاف رضایت کودک یا نوجوان است و بعلاوه اگر فرض این بند با عنایت به ادامه آن خطرناک بودن کار است چه فرقی بین رضایت و عدم رضایت وجود دارد؟!
 
بند ب ماده یکم لایحه کودکان و نوجوان در تعریف بهره کشی مقرر می دارد :
به کار گیری غیر قانونی یا عدم رعایت شرایط قانونی کار کودک و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی که برای سلامت جسمی، روانی، اخلاق یا اجتماعی اوخطرناک باشد و یا موجب محرومیت او ازتحصیل شود.
 
این تعریف نیز از جهات متعددی دارای ایراد است :

الف - به نظر می رسد در این موضوعات نیازی به تعریف نیست و موضوع عرفی است و در قانون کنونی حمایت از کودکان و نوجوان مصوب 1381 نیز این موضوع بدون تعریف آمده است .
 
ب – عبارت " کار کودک و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی" دارای این ابهام است که چه فرقی بین گماردن و وادار کردن است زیرا ظهور هردو به کار برخلاف رضایت کودک یا نوجوان است و بعلاوه اگر فرض این بند با عنایت به ادامه آن خطرناک بودن کار است چه فرقی بین رضایت و عدم رضایت وجود دارد و لذا بهتر است یا این اصطلاحات توضیح داده شود و یا یکی از ان دو حذف شود زیرا فرض بند مورد بحث خطرناکی کار است همچنین عبارت" سلامت جسمی، روانی، اخلاق یا اجتماعی اوخطرناک باشد" چنانکه دربند مشابه آن در بند قبل نیز اشاره گردید از یکسو کلی و غیر حقوقی و مبهم است و معیار روشنی بیان نشده است و از سوی دیگر به نظر می رسد عبارت "سلامت روحی وجسمی" جامعتر باشد.
 
ج- عبارت" یا موجب محرومیت او از تحصیل شود " در این بند نیز با عنایت به عبارت قبل از آن به نظر می رسد جمله زایدی است و عبارت قبل اعم از این عبارت و سایر موراد مضر به سلامت جسم و روح کودک است و اگر به جهت تاکید است نیاز باشد می توان با عبارت " یا هر فعالیت مجرمانه " آن را اصلاح نمود.
 
عبارت" دراختیار دیگری قرار می گیرد" هرچند عبارتی جامع است اما مانع نیست زیرا خیلی کلی است و به لحاظ دلالت واژگانی شامل موردی نیز می شود که کودک برای یادگیری حرفه یا فن یا هنر یا آموزش دیگری در اختیار دیگری قرار می گیرد؛ به دوره ای یا اردویی می رود که باید تحت اوامر و قوانین آن عمل نماید آیا اینها جرم خواهد بود ؟!!
 
عبارت " کار کودک و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی" دارای این ابهام است که چه فرقی بین گماردن و وادار کردن است زیرا ظهور هردو به کار برخلاف رضایت کودک یا نوجوان است و بعلاوه اگر فرض این بند با عنایت به ادامه آن خطرناک بودن کار است چه فرقی بین رضایت و عدم رضایت وجود دارد؟!
 
بند پ ماده یکم لایحه کودکان و نوجوان در تعریف معامله مقرر می دارد :
خرید و فروش یا هرگونه اقدامی که به موجب آن کودک یا نوجوان در ازای پرداخت وجه یا امتیاز و سایر موارد دراختیار دیگری قرار می گیرد.
 
این تعریف نیز از جهات متعددی دارای ایراد است :
 
الف - به نظر می رسد در این موضوعات نیازی به تعریف نیست و موضوع عرفی و حتی در خصوص معامله تعریف حقوقی نیز موجود است و لذا در قانون کنونی حمایت از کودکان و نوجوان مصوب 1381 نیز این موضوع بدون تعریف آمده است همچنین در این خصوص ماده 2 قانون الحاق دولت جمهوری اسلامی ایران به پروتکل اختیاری کنوانسیون حقوق کودک درخصوص فروش‌، فحشاء و هرزه‌نگاری کودکان (مصوب 4/3/1379 برابر با 25 مه 2000 مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوب مورخ 9/5/1386 مجلس شورای اسلامی نیز موجود است ؛از نظر این پروتکل‌ فروش کودکان به هرگونه عمل یا معامله‌ای اطلاق می‌شود که به‌وسیله آن‌، کودک توسط شخص یا گروهی از اشخاص به‌منظور سودجوئی یا هرمنظوری به دیگری انتقال داده شود.
 
ب - صرفنظر از ایراد پیشین عبارت "هرگونه اقدامی " در این بند خیلی کلی است و دیگر نیازی به ذکر عبارت قبل نخواهد بود و در مفهوم معامله نیز نمی گنجد حداکثر باید نوشته شود هر گونه توافقی .
 
ج - که به موجب آن کودک یا نوجوان در ازای پرداخت وجه یا امتیاز و سایر موارد نیز از دو جهت دارای اشکال است زیرا عبارت " معامله یا خرید و فروش کودک و نوجوان "در ماده 12 لایحه به کار رفته است و لذا اگر در بطن خود مفهوم حقوقی کودک را مستتر داشته باشد در این موارد تکرار ودوری زاید را شاهد خواهیم بود همچنین از جهت دیگر عبارت در ازای پرداخت وجه یا امتیاز و سایر موارد " باید جامع نیست و باید به عبارت "در ازای پرداخت یا وعده پرداخت وجه یا مال یا سند پرداخت وجه یا تسلیم مالی مستقیما یا غیر مستقیم " تبدیل شود.
 
د – عبارت " دراختیار دیگری قرار می گیرد" هرچند عبارتی جامع است اما مانع نیست زیرا خیلی کلی است و به لحاظ دلالت واژگانی شامل موردی نیز می شود که کودک برای یادگیری حرفه یا فن یا هنر یا آموزش دیگری در اختیار دیگری قرار می گیرد؛ به دوره ای یا اردویی می رود که باید تحت اوامر و قوانین آن عمل نماید آیا اینها جرم خواهد بود ؟
 
و خلاصه " در اختیار دیگری قرار گرفتن " مبهم است و احتمالات متعددی می رود و اگر مقصود این است که دیگری او را بکار بگیرد که در مفهوم بهره کشی خواهد بود و اگر مقصود چیز دیگری است که در آن نمی گنجد باید به صورت روشن تری بیان شود حتی این احتمال می رود که مقصود این باشد که به عنوان بچه آنها و فرزند خوانده می خواهد در اختیار باشد و یا مواردی از قبیل آن که در عنوان بهره کشی یا سوء رفتار نیست که با این وصف آن نیز باید بیان شود.
 
نتیجه گیری
در این مقاله بند ب و بند پ لایحه تازه حمایت از کودکان و مقدمه توجیهی آن نقد شد ؛ با توجه به استدلالات اشاره شده برخی اشکالات این دو بند عبارت اند از اینکه :
 
در بند پ :
عبارت " دراختیار دیگری قرار می گیرد" هرچند عبارتی جامع است اما مانع نیست زیرا خیلی کلی است و به لحاظ دلالت واژگانی شامل موردی نیز می شود که کودک برای یادگیری حرفه یا فن یا هنر یا آموزش دیگری در اختیار دیگری قرار می گیرد؛ به دوره ای یا اردویی می رود که باید تحت اوامر و قوانین آن عمل نماید آیا اینها جرم خواهد بود ؟
 
در بند ت :
عبارت " کار کودک و نوجوان و یا وادار کردن یا گماردن او به کار یا خدمتی" دارای این ابهام است که چه فرقی بین گماردن و وادار کردن است زیرا ظهور هردو به کار برخلاف رضایت کودک یا نوجوان است و بعلاوه اگر فرض این بند با عنایت به ادامه آن خطرناک بودن کار است چه فرقی بین رضایت و عدم رضایت وجود دارد
 
بعلاوه چنانکه اشاره شد مهمترین نقص و ایراد لایحه جنجالی تازه ارایه شده این است که اشکالاتی دارد که با اصل هدف و فلسفه تدوین لایحه تنافی دارد و سمت و سوی لایحه را نه تنها در جهت حمایت کودکان بلکه در جهت حمایت از مجرمین علیه کودکان و قاچاقچیان کودک سوق داده است ؛
 
زهروی /مدرس حوزه و دانشگاه


ادامه مطلب
پنج شنبه 6 بهمن 1390  - 8:09 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 16

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5824236
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی