ربا و رباخوارى در اسلام, از خطرناك ترين آفتهاى اجتماعى و از گناهان بزرگ به شمار رفته است, كه هرگز استثناپذير نبوده و قابل تخصيص نيست. زيرا در زبان شرع به گونه اى مطرح شده كه قبح ذاتى آن را مى رساند و هرگونه گناهى كه به قبح عقلى توصيف شود, از نظر فقاهت تخصيص بردار نيست, بلكه فراگير بودن و جاودانگى آن براى هميشه محفوظ است. و مواردى كه به نظر مى رسد استثنا گرديده, با دقت در متون روايات مربوط, روشن مى گردد كه در اساس, ربا نيست, بلكه صورت ربا را دارد, و به اصطلاح, از باب تخصص خارج است, نه به گونه تخصيص, زيرا خردمندانه نيست, ربا كه با (اعلام جنگ با خدا و رسول) برابر است, در پاره اى جاها روا گردد. همان گونه كه ظلم و خيانت ـ با حفظ عنوان ـ در هيچ جا روا نيست و هرگونه عمل زشتى كه زشتى آن, لازم مساوى آن باشد, روا نخواهد بود. قبحهاى عقلى, هرگز استثنا پذير نيستند.
از اين رو, مسائلى را كه شمارى, زير عنوان (حيله هاى شرعى) براى فرار از ربا, مطرح مى كنند, با حفظ ماهيت واقعى ربوى بودن آن, و دارا بودن بار منفى, كه همان مفسده اجتماعى و قبح عقلى آن است, در خور پذيرش نيست. رواياتى كه در اين زمينه ارائه مى دهند, تنها ناظر به رباى حكمى است, نه رباى واقعى كه توضيح آن خواهد آمد.
اين فشرده سخن و اينك شرح آن:
بقيه در ادامه