به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

حجة الاسلام و المسلمین صدقی

هر سال که ایام محرم فرا می رسد حرکت خود جوش مردم و عاشقان حسینی از نو شروع می شود، عزاداری ها برای اهل بیت رسول خدا (ص) و به خصوص خامس اهل کساء برپا می گردد. این عزاداری ها بی شک مورد رضای الهی و موجب خشنودی رسول خدا (ص) و ائمه اطهار و بویژه بانوی دو عالم حضرت صدیقه طاهره علیهم السلام می باشد علاوه بر این، عزاداری امام حسین (ع) و تجدید آن در هر سال که ائمه (ع) بر آن توصیه و اصرار دارند (1) برای آموزندگی آن است و به این خاطر حادثه کربلا ضمن تجدید حیات طیبه در مؤمنان و شستن زنگار گناهان یک ساله، یک درس تاریخی بزرگ می باشد. بنابراین جهت روشن شدن هدف این درس لازم است عناصر پدید آورنده این حادثه بررسی شود.

عناصری که در به وجود آوردن این حادثه مؤثر بوده اند زیاد می باشند و ممکن است هر یک به نحوی اثر داشته باشد که مهم ترین آنها را می شود به ترتیب زیر نام برد:

1- یزید از کارگزار خود در مدینه خواست که از امام (ع) بیعت بگیرد و امام (ع) از این خواسته امتناع کرد و به سوی مکه حرکت نمود که این آغاز حرکت امام در حادثه کربلاست.

2- مردم کوفه بعد از اطلاع از مرگ معاویه و امتناع امام (ع) از بیعت و حرکتش به سوی مکه از حضرتش دعوت کردند و خواستند که حضرت به کوفه بیاید و زمام امور را به دست گیرد که این دعوت از سوی امام (ع) مورد پذیرش قرار گرفت و به سوی کوفه حرکت کرد.

3- امام (ع) شرایط موجود در جامعه را قابل تحمل نمی بیند و می خواهد امر به معروف و نهی از منکر کند لذا در موارد زیاد مسئله امر به معروف و نهی از منکر را مطرح می کند و اوضاع بسیار بد جامعه را متذکر شده و از تغییر ماهیت اسلام و حلال شدن حرام الهی و حرام شدن حلال، صحبت می کند و بالاخره فساد حکومت یزید و سرمنشا تمام گرفتاری ها را یادآور شده بیان می دارد که در چنین شرایط وظیفه یک مسلمان این است که برای جلوگیری از این حوادث سکوت نکند.

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
جمعه 18 آذر 1390  - 11:25 AM

چرا برای بزرگداشت عاشورا، به روش بحث و گفت وگو اکتفا نمی شود؟ آیا زنده نگه داشتن یاد عاشورا، فقط منحصر به این است که انسان سینه زنی و گریه کند و شهر را سیاه پوش کند؛ مردم تا نیمه های شب به عزاداری بپردازند و حتی گاهی روزها، کار و زندگی خود را تعطیل کنند؟ به ویژه این که این امور، ضررهای اقتصادی به دنبال دارد. آیا ممکن نیست این حادثه به گونه ای تجدید شود که ضررهای اقتصادی و اجتماعی کمتری داشته باشد؟

بحث درباره شخصیت سیدالشهدا علیه السلام در قالب تشکیل میزگردها، کنفرانس ها، سخنرانی ها، نوشتن مقالات و این قبیل کارهای فرهنگی، علمی و تحقیقاتی، بسیار مفید و لازم است و در جامعه ما نیز انجام می شود. به برکت نام سیدالشهدا علیه السلام و عزاداری آن حضرت، بحث، گفت وگو و تحقیقات زیادی درباره این امور صورت می گیرد و مردم نیز معارف را فرا می گیرند. این فعالیت ها، لازم است؛ اما آیا برای این که ما از حادثه عاشورا بهره کامل ببریم، این اقدامات کافی است یا این که امور دیگری مثل همین عزاداری ها نیز به جای خود لازم است؟

برای جواب دادن به این سؤال، باید ابتدا نظری روان شناسانه به انسان بیندازیم و ببینیم آیا عواملی که در رفتار آگاهانه ما مؤثر هستند، فقط عوامل شناختی و معرفتی هستند یا عوامل دیگری هم در شکل دادن رفتارهای اجتماعی ما تأثیر می گذارند.

هنگامی که در رفتارهای خود دقت می کنیم، در می یابیم که در رفتارهای ما، دست کم دو دسته از عوامل، نقش اساسی را ایفا می کنند؛ یک دسته عوامل شناختی که موجب می شوند انسان، مطلبی را بفهمد و بپذیرد که به طور طبیعی، مطلب مورد نظر، از هر مقوله ای که باشد، متناسب با آن، از استدلال عقلی، تجربی یا راه های دیگر، استفاده می شود. بدون تردید، شناخت، تأثیر زیادی در رفتار ما دارد؛ اما تنها عامل مؤثر نیست و عوامل دیگری هم هستند که شاید تأثیر آنها در رفتار ما، بیشتر از شناخت باشد. این عوامل را به طور کلی، احساسات، عواطف، تمایلات و گرایش ها می نامند. اینها، سلسله ای از عوامل درونی و روانی هستند که در رفتار ما مؤثرند.

هرگاه شما رفتار مربوط به زندگی فردی و خانوادگی و یا رفتار اجتماعی و سیاسی خود را تحلیل کنید، خواهید دید که آن عامل اصلی که شما را به انجام آن رفتار، وا داشته، چه بسا عوامل تحریک کننده و برانگیزاننده باشد. مرحوم شهید استاد مطهری در این باره می گوید: «عاملی باید در درون ما باشد تا ما را برانگیزاند. باید برای هر کاری، میلی داشته باشیم تا آن کار را انجام دهیم. باید شور و شوقی نسبت به انجام آن کار پیدا کنیم و علاقه ای نسبت به آن کار داشته باشیم تا بر انجام آن اقدام کنیم. فقط شناخت، کافی نیست تا ما را به حرکت درآورد؛ ما به عامل روانی دیگری نیاز داریم تا ما را به سوی یک کار، برانگیزاند و به طرف انجام آن،سوق دهد. این گونه عوامل را انگیزه های روانی، احساسات و عواطف و مانند آنها می نامند. این عوامل در مجموع، میل به حرکت را در انسان به وجود می آورد؛ عشق به انجام کار را ایجاد می کند و شور و هیجان به وجود می آورد. تا این عوامل نباشند، کار انجام نمی گیرد؛ حتی اگر انسان به یقین بداند که فلان ماده غذایی برای بدن او مفید است، اما تا اشتها نداشته باشد و یا تا اشتهای او تحریک نشود، به سراغ خوردن آن غذا نمی رود. اگر فرضاً اشتهای کسی کور شود و یا به بیماری مبتلا شود که اشتها پیدا نکند، هر چه به او بگویند که این ماده غذایی برای بدن تو خیلی مفید است، تمایلی به خوردن آن پیدا نمی کند؛ پس غیر از آن دانستن، باید این میل و انگیزه نیز در درون انسان باشد. مسائل اجتماعی و سیاسی هم همین حکم را دارد. هر چه شخص بداند فلان حرکت اجتماعی خوب و مفید است، تا انگیزه ای برای انجام آن حرکت نداشته باشد، حرکتی انجام نمی دهد».

حال، بعد از این که پذیرفتیم که برای حرکت های آگاهانه و رفتارهای انسانی، دو دسته عوامل شناختی و انگیزشی لازم است و بعد از این که دانستیم که حرکت سیدالشهدا علیه السلام چه نقش مهمی در سعادت انسان ها داشته است، متوجه خواهیم شد که این شناخت، خود به خود برای ما، حرکت آفرین نمی شود. هنگامی دانستن و به یاد آوردن آن خاطره ها، ما را به کاری مشابه کار امام و پیمودن راه او وا می دارد که در ما نیز انگیزه ای به وجود آید و بر اساس آن، ما هم دوست داشته باشیم آن کار را انجام دهیم. خود شناخت، این میل را ایجاد نمی کند؛ بلکه باید عواطف ما تحریک و احساسات ما برانگیخته شود تا این که ما هم بخواهیم کاری مشابه کار او انجام دهیم.

جلسات بحث و گفت وگو و سخنرانی، می تواند بخش اول را تأمین کند و شناخت لازم را به ما بدهد؛ اما عامل دیگری هم برای تقویت احساسات و عواطف لازم داریم؛ البته شناخت، یادآوری و مطالعه یک رویداد، می تواند نقش مهمی داشته باشد؛ اما نقش اساسی را چیزهایی ایفا می کنند که تأثیر مستقیمی بر احساسات و عواطف ما داشته باشند. هنگامی که صحنه ای بازسازی می شود و انسان، از نزدیک به آن صحنه می نگرد، این مشاهده با هنگامی که انسان بشنود چنین جریانی واقع شده، یا این که فقط بداند چنین حادثه ای اتفاق افتاده، بسیار تفاوت دارد. نمونه این مسئله را شما خود بارها تجربه کرده اید. شما بارها حوادث عاشورا را شنیده اید و در ذهن شما جای گرفته است و می دانید که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، چگونه به شهادت رسید؛ اما آیا دانسته های شما، اشک شما را جاری می کنند؟ وقتی در مجالس شرکت می کنید و مرثیه خوان، مرثیه می خواند، به ویژه اگر لحن خوبی هم داشته باشد و به صورت جذابی داستان کربلا را برای شما بیان کند، آن گاه می بینید که بی اختیار، اشک شما جاری می شود. این شیوه، می تواند در تحریک احساسات شما تأثیری داشته باشد که خواندن و دانستن، چنان اثری را ندارد. به همین نسبت، آن چه دیده می شود، به مراتب، مؤثرتر از شنیدنی هاست.

منظور از این توضیحات، آن است که ما علاوه بر این که باید بدانیم چرا امام حسین علیه السلام قیام کرد، باید بدانیم که چرا مظلومانه شهید شد و باید این مطلب، به گونه ای برای ما بازسازی شود که عواطف و احساسات ما برانگیخته تر شود. هر اندازه اینها در برانگیخته تر شدن عواطف و احساسات ما مؤثرتر باشند، حادثه عاشورا، در زندگی ما مؤثرتر خواهد بود. بنابراین، تنها بحث و بررسی عالمانه درباره واقعه عاشورا، نمی تواند نقش عزاداری را ایفا کند؛ بلکه باید صحنه هایی در اجتماع به وجود آید که احساسات مردم را تحریک کند. همین که مردم، صبح از خانه بیرون می آیند و می بینند شهر سیاه پوش شده، پرچم های سیاه، نصب شده است، خود این تغییر حالت، دل ها را تکان می دهد. گرچه مردم می دانند فردا محرم است؛ اما دیدن پرچم سیاه، اثری را در دل آنان می گذارد که دانستن این که فردا اول محرم است، آن اثر را نمی گذارد. راه انداختن دسته های سینه زنی با آن شور و هیجان خاص خود، می تواند آثاری را به دنبال داشته باشد که هیچ کار دیگری، آن آثار را ندارد. این جاست که متوجه می شویم چرا حضرت امام، بارها می فرمود: آنچه داریم، از محرم و صفر داریم و چرا این همه اصرار داشت که عزاداری ها، به همان صورت سنتی برگزار شود؛ چون در طول سیزده قرن، تجربه شده بود که این کار، نقش عظیمی در برانگیختن احساسات و عواطف دینی مردم ایفا می کند و معجزه می آفریند.

تجربه نشان داده که بیشتر پیروزی هایی که در دوران انقلاب یا در دوران جنگ، در جبهه ها حاصل شد، بر اثر شور و نشاطی بود که مردم در ایام عاشورا و به برکت نام سیدالشهدا علیه السلام حاصل می کردند. با چه قیمتی می شود حرکتی در اجتماع ایجاد کرد که این همه شور و هیجان در مردم ایجاد کند؛ تا جایی که افراد را برای شهادت آماده کند؟ اگر بگوییم در هیچ مکتب و در هیچ جامعه ای، چنین عاملی وجود ندارد، سخن گزافی نگفته ایم.

نکته مهم دیگر آن است که مسلمانان به جهت علقه و محبتی که نسبت به امام حسین علیه السلام دارند، در فراق او، ماتم زده و سوگوارند. کسی که عزیزش را از دست داده، آن هم با فاجعه انگیزترین شکل ممکن، نمی توان به او گفت گریه نکن. این گریه، غیر از گریه سیاسی یا برگزاری مراسم در ابعاد معرفتی است. در واقع، در کنار علت های گوناگون عزاداری، نباید از این امر غافل شد که احساسات مسلمانان و شیعیان، در این جریان، جریحه دار شده، فارغ از هر حکمتی برای عزاداری است. انسان تا برای عزیز از دست رفته اش، گریه و سوگواری نکند، آرام نمی گیرد. اگر شخصی پدر مهربان و فداکار خود را از دست دهد، نمی توان به او گفت گریه نکن و فقط از اهداف و فضایل پدرت سخن بگو.

ادامه مطلب
جمعه 18 آذر 1390  - 11:23 AM

بنا بر روایات و اسناد تاریخی موجود، تمامی امامان علیهم السلام در مصیبت امام حسین علیه السلام عزاداری می نموده اند و ما در این جا، تنها به ذکر نمونه های اندکی از آن چه در تاریخ نقل شده، بسنده می کنیم.

عزاداری بنی هاشم

از امام صادق علیه السلام چنین روایت شده است: «پس از حادثه عاشورا، هیچ بانویی از بانوان بنی هاشم، سرمه نکشید و خضاب ننمود و از خانه هیچ یک از بنی هاشم، دودی که نشانه پختن غذا باشد، بلند نشد؛ تا آن که ابن زیاد به هلاکت رسید. ما پس از فاجعه خونین عاشورا، پیوسته اشک بر چشم داشته ایم».

عزاداری امام سجاد علیه السلام

حزن امام سجاد علیه السلام بر آن حضرت، به صورتی بود که دوران زندگی او، همراه با اشک بود. عمده اشک آن حضرت، بر مصایب سیدالشهدا علیه السلام بود و آن چه بر عموها، برادران، عموزاده ها، عمه ها و خواهرانش گذشته بود؛ تا آن جا که وقتی آب می آوردند تا حضرت میل کند، اشک وی جاری می شد و می فرمود: «چگونه بیاشامم؛ در حالی که پسر پیامبر را تشنه کشتند»؟1 همچنین می فرمود: «هرگاه شهادت اولاد فاطمهعلیهاسلام را به یاد می آورم، گریه ام می گیرد».2

امام صادق علیه السلام به زراره فرمود: «جدم علی بن الحسین علیه السلام هرگاه حسین بن علی علیه السلام را به یاد می آورد، آن قدر اشک می ریخت که محاسن شریفش پر از اشک می شد و بر گریه او، حاضران گریه می کردند».3

عزاداری امام محمد باقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام در روز عاشورا، برای امام حسین علیه السلام مجلس عزا برپا می کرد و بر مصایب آن حضرت، گریه می کرد. در یکی از مجالس عزا، با حضور امام باقر علیه السلام کمیت، شعر می خواند؛ وقتی به این جا رسید که «قتیل بالطف ...»، امام باقر علیه السلام گریه زیادی کرده، فرمود «ای کمیت! اگر سرمایه ای داشتم، در پاداش این شعرت، به تو می بخشیدم؛ اما پاداش تو، همان دعایی است که رسول خدا صلی الله علیه وآله درباره حسان بن ثابت فرمود که همواره به جهت دفاع از ما اهل بیت، مورد تأیید روح القدس خواهی بود».4

عزاداری امام صادق علیه السلام

امام کاظم علیه السلام می فرماید: «چون ماه محرم فرا می رسید، دیگر پدرم خندان نبود؛ بلکه اندوه از چهره اش نمایان و اشک بر گونه اش جاری می شد تا آن که روز دهم محرم فرا می رسید. در این روز، مصیبت و اندوه امام، به نهایت می رسید. او پیوسته می گریست و می فرمود: امروز، روزی است که جدم حسین بن علی علیه السلام به شهادت رسید».5

عزاداری امام کاظم علیه السلام

از امام رضا علیه السلام نقل شده است که فرمود: «چون ماه محرم فرا می رسید، کسی پدرم را خندان نمی دید و این وضع، ادامه داشت تا روز عاشورا. در این روز، پدرم را اندوه، حزن و مصیبت فرا می گرفت؛ می گریست و می گفت: در چنین روزی، حسین علیه السلام را کشتند».6

عزاداری امام رضا علیه السلام

گریه امام رضا علیه السلام در حدی بود که فرمود: «همانا روز مصیبت امام حسین علیه السلام پلک چشمان مرا مجروح نموده، اشک مرا جاری ساخته است».7 روزی دعبل، خدمت حضرت رضا علیه السلام آمد. آن حضرت درباره شعر و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام فرمود: «ای دعبل! کسی که بر مصایب جدم حسین علیه السلام گریه کند، خداوند گناهان او را می آمرزد». آن گاه حضرت بین حاضران و خانواده خود پرده ای زد تا بر مصایب امام حسین علیه السلام اشک بریزد؛ سپس به دعبل فرمود: «برای امام حسین علیه السلام مرثیه بخوان که تا زنده ای، تو یاری گر و ستاینده ما هستی. تا قدرت داری، از یاری ما کوتاهی مکن». دعبل، در حالتی که اشک از چشمانش می ریخت، اشعاری در رثای امام حسین علیه السلام خواند و صدای گریه امام رضا علیه السلام و اهل بیت آن حضرت، بلند شد.8

عزاداری امام زمان علیه السلام

بنابر روایات، امام زمان علیه السلام در زمان غیبت و ظهور، بر شهادت جدش گریه می کند. آن حضرت، خطاب به جد بزرگوارش سیدالشهدا علیه السلام می فرماید: «اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و از یاری تو دور ماندم و نبودم تا با دشمنان تو جنگ کنم و با بدخواهان تو پیکار نمایم، هم اکنون، هر صبح و شام بر شما اشک می ریزم و به جای اشک، در مصیبت شما، خون از دیده می بارم و آه حسرت از دل پردرد بر این ماجرا می کشم».9

پی نوشت:

1. مجلسی، بحارالانوار، ج 44، ص 145.

2. صدوق، خصال، ج 1، ص 131.

3. بحارالانوار، ج 45، ص 207.

4. شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص 713.

5. امام حسن و امام حسین، ص 143.

6. حسین، نفس مطمئنه، ص 56.

7. بحارالانوار، ج 44، ص 284.

8. همان، ج 45، ص 257.

9. همان، ج 101، ص 320.

ادامه مطلب
جمعه 18 آذر 1390  - 11:23 AM

چرا امام حسین علیه السلام در صحنه کارزار به نماز ایستاد و نماز را به تاّخیر نینداخت؟

احیای واجبات و احکام دین

یکی از اهداف نهضت امام حسین علیه السلام، احیای واجبات و احکام دین است؛ چنان که خود حضرت در سخنی می فرماید:

«خدایا! تو خود می دانی که آن چه که از ما برآمده، از سر رقابت در سلطنت و میل به افزودن کالای دنیا نبوده؛ بلکه از آن روست که پرچم دین تو را افراشته ببینیم و اصلاح را در شهرهایت، آشکار کنیم و بندگان ستمدیده ات در امان باشند و به فرائض و سنت ها و احکامت، عمل شود».

امام حسین علیه السلام جان خود و پاکیزه ترین انسان های زمان خود را فدا نمود؛ تا مردم به احکام دین عمل کنند؛ چون سعادت، در سایه عمل به احکام دین است.

امام حسین علیه السلام و امر به معروف

امام حسین علیه السلام در مدینه و در جوار قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «پروردگارا! من معروف را دوست دارم و منکر را بد می دانم». امام همچنین هنگام حرکت از مدینه به سوی مکه، در فرازی از وصیت خود به برادرش محمد بن حنفیه فرمود: «می خواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم» و در فراز دیگری از سخنانش فرمود: «آگاه باشید اینان طاعت خدا را ترک و پیروی از شیطان را بر خود فرض نموده اند؛ فساد را ترویج، حدود الهی را تعطیل، حلال را حرام و حرام را حلال کرده اند و من به قیام علیه این همه فساد و مفسدین که دین جدم را تغییر داده اند، از دیگران، شایسته ترم».

امام حسین علیه السلام فرمود: «اگر فریضه امر به معروف و نهی از منکر، به درستی انجام شود و اقامه گردد، فرایض دیگر انجام خواهند شد».

امر به معروف و نهی از منکر، با شرایطی که در رساله های علمیه آمده است، واجب است و ترک آن، معصیت است و در مستحبات و مکروهات، امر و نهی، مستحب است.

آداب امر به معروف و نهی از منکر

سزاوار است کسی که امر به معروف و نهی از منکر می کند، به نکات زیر توجه نماید:

الف) مانند طبیبی دل سوز و پدری مهربان باشد.

ب) قصد خود را خالص کند و تنها برای رضای خدا اقدام کند و عمل خود را از هرگونه برتری جویی، پاک گرداند.

ج) خود را پاک و منزه نداند؛ چه بسا ممکن است همان شخص که اکنون خطایی از او سر زده، دارای صفات پسندیده ای باشد که مورد محبت الهی است؛ هر چند این عمل او، هم اکنون ناپسند باشد.

د) رضایت به فعل منکر و ترک معروف، حرام است.

ه) در وجوب نهی از منکر، فرقی بین گناه کبیره و گناه صغیره نیست.

و) اگر بداند یا احتمال دهد که امر و نهی در صورت تکرار، مؤثر است، واجب است تکرار کند.

امام حسین علیه السلام و مبارزه با بدعت گرایی

یکی از مسائلی که در عصر امام حسین علیه السلام رواج داشت، بدعت گرایی بود. امام حسین علیه السلام در نامه ای به بزرگان بصره، چنین نوشت: «من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر، دعوت می کنم؛ زیرا سنت پیامبر، از میان رفته و بدعت ها، رواج پیدا کرده است».

بدعت چیست؟

بدعت در دین، یعنی انجام عملی که در کتاب و سنت، پایه و اساسی ندارد. انجام چنین عملی، به نیت انجام عمل دینی، بدعت و حرام است؛ مانند تراویح، آمین گفتن در بین حمد و سوره، دست بسته نماز خواندن و روزه روز عاشورا که بنی امیه تشریع کردند. امام رضا علیه السلام درباره روزه عاشورا می گوید: پایه گذارش ابن مرجانه بوده است؛ آن روزی که خطاکاران خاندان ابن زیاد، به خاطر تبرک جستن از قتل امام حسین علیه السلام در آن روز، روزه گرفتند.

علامه امینی در کتاب الغدیر با ذکر اسناد و مدارک معتبر، بدعت های معاویه را جمع آوری کرده است. او می گوید: نخستین کسی که ربا را حلال شمرد، آشکارا به خرید و نوشیدن شراب اقدام کرد، اموالی را برای جعل حدیث اختصاص داد، به دین خدا اهانت کرد، ازدواج با دو خواهر را در یک زمان، اجازه داد و خطبه عید را بر خلاف دستور پیامبر صلی الله علیه و آله ، بر نماز عید مقدم داشت، معاویه بود.

آیت الله جوادی آملی می گوید: در گذشته، مردم بالای در خانه ها، مغازه ها و گرمابه ها، نعل اسب می آویختند و به این کار، اعتقاد داشتند؛ بی آن که از پیشینه این باور غلط آگاه باشند. ریشه منحوس آن، این بود که پس از شهادت امام حسین علیه السلام، به فرمان عمر بن سعد، گروهی برای تفاخر، بر سم اسب هایشان نعل تازه زدند و با آنها به روی بدن های مطهر شهدا تاختند. هنگام بازگشت اسب تازان به کوفه، عده ای بر آن نعل ها بوسه زدند و آنها را بر دیده نهادند و برای تبرک، بالای در خانه هایشان آویختند.

اکنون نیز برخی سنت های نادرست، در عزاداری سالار شهیدان راه یافته است و در دسته ها، علم سنگین و بی خاصیت بر دوش کشیده می شود. این کار، نه خردمندانه است و نه در قرآن و روایات، به آن توصیه شده است. در ماتم امام حسین علیه السلام اشک و آه و ناله و بر سر و سینه زدن، آگاهانه است و از آهن سنگین و سرد، کاری بر نمی آید.

حرام خواری، ویژگی دشمنان امام حسین علیه السلام

در منابع اسلامی تأکید بسیاری بر پرهیز از لقمه حرام شده است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «بیشترین ترس و نگرانی من بر امتم، کسب های حرام است». همچنین فرمود: «لقمه حرام، در نسل های بعد، اثر نامطلوب خود را ظاهر می کند».

یکی از ویژگی لشگریان یزید، حرام خواری بود. قرآن در دو آیه سوره مائده، حرام خواری را از صفات یهود برشمرده است. امام حسین علیه السلام چندین بار با لشگریان یزید صحبت کرد و حسب و نسب خود را معرفی کرد و از همه راه های منطقی و احساسی، برای روشن ساختن حقایق برای آنها، استفاده کرد؛ اما اثری نداشت. حضرت فرمود: «شکم های شما، از حرام پر شده است و بر دل های شما، مهر زده شده است».

امام حسین علیه السلام و نماز

هنگامی که دشمنان در روز نهم محرم، حلقه محاصره را تنگ تر کردند و آماده حمله شدند، امام حسین علیه السلام به حضرت عباس علیه السلام فرمود: «به سوی آنان بازگرد و اگر توانستی، همین امشب را مهلت بگیر و جنگ را به فردا موکول کن؛ تا ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با خدا بپردازیم. خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم».

ضحاک بن عبدالله می گوید: شب عاشورا، امام حسین علیه السلام و یارانش تا صبح در حال نماز و استغفار و دعا بودند. امام سجاد علیه السلام فرمود: پدرم در هر شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند.

اذان و اقامه

در منزل گاه شراف، پس از استراحت مختصر، وقت نماز ظهر فرا رسید؛ امام علیه السلام به حجاج بن مسروق، مؤذن مخصوص خود، فرمود: «خدا رحمتت کند! اذان و اقامه بگو؛ تا نمازمان را بخوانیم».

امام حسین علیه السلام هنگام نماز ظهر، به فرزندش فرمود: «اذان و اقامه بگو و او اذان و اقامه گفت و سپس با هم نماز خواندند».

صبح عاشورا، با وجود داشتن مؤذن مخصوص، خود اذان و اقامه فرمود و نماز صبح را با اصحابش خواند.

نماز اول وقت

در روز عاشورا و در هنگام جهاد و مبارزه، ابوثمامه صائدی یکی از یاران امام حسین علیه السلام به امام عرض کرد: دوست دارم نماز را که وقتش نزدیک است، با شما بخوانم؛ سپس بر لقای پروردگار برسم. امام سر به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «از نماز یاد کردی؛ خدا تو را از نمازگزاران ذاکر قرار دهد. آری، اول وقت نماز است؛ سپس فرمود: از دشمن بخواهید دست نگه دارند تا نماز بخوانیم».

پیشنهاد آتش بس موقت امام حسین علیه السلام مورد پذیرش قرار نگرفت و حضرت بدون توجه به تیرباران دشمنان، به نماز ایستاد و چند نفر از یاران آن حضرت، مانند سعید بن عبدالله، جلو امام ایستادند و از امام دفاع کردند. سعید بن عبدالله در پایان نماز حضرت، در حالی که تیرهای زیادی به تنش اصابت کرده بود، عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! آیا من وظیفه خود را در مقابل شما به درستی انجام دادم»؟ حضرت فرمود: بلی.

حضرت مهدی علیه السلام به یکی از مشتاقان دیدارش به نام زهری که به زیارت آن حضرت موفق شده بود، دو بار فرمود: «از رحمت خدا دور است، کسی که نماز صبح را چندان تأخیر بیندازد که ستاره ها ناپدید شوند و نماز مغرب را به قدری تأخیر بیندازد که ستاره ها ظاهر شوند».

امام حسن مجتبی علیه السلام فرمود: «آن گاه که پدرم در آستانه شهادت قرار گرفت، رو به من کرد و فرمود: فرزندم! تو را وصیت می کنم به نماز اول وقت». همچنین امام رضا علیه السلام فرمود: «چون وقت نماز شد، فوراً نماز بگزار؛ زیرا تو نمی دانی بعد چه پیش می آید».

نماز جماعت

یکی از مسائلی که امام حسین علیه السلام در نهضت عاشورا توجه خاصی به آن داشت، نماز جماعت بود. در منزل گاه شراف، امام به حر فرمود: تو با ما نماز می خوانی یا مستقل و با سپاهیانت؟ حر گفت: با شما و در یک صف، به نماز می ایستم. سپس امام علیه السلام در جلو و یارانش و حر و سپاهیانش در پشت سر آن حضرت ایستادند و نماز ظهر را با آن حضرت به جای آوردند. همچنین امام، نماز ظهر عاشورا را همراه با اصحاب خود، به جماعت خواندند.

اهتمام امام حسین علیه السلام به رعایت حق الناس

یکی از پیام های عاشورا، توجه به حق الناس و حقوق دیگران است. موسی بن عمیر از پدرش نقل می کند که امام حسین علیه السلام فرمود: «میان همه یارانم اعلام کن که هر کس بدهی دارد، با من کشته نشود؛ زیرا من از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: هر کس از دنیا برود و دینی بر گردن داشته باشد، در قیامت از حسنات وی برداشته می شود». در سخن دیگری آمده است که عمیر انصاری گفت که امام علیه السلام به من فرمود: «هر کس از دنیا برود در حالی که دینی بر عهده اش باشد و چاره ای برای آن نکرده باشد، گرفتار دوزخ می شود».

راستی عجیب است که امام علیه السلام در بحرانی ترین شرایط، حتی بدهکاری اصحاب و یاران خود به مردم را در نظر دارد و راضی نمی شود که بدهکاران، همراه او پیکار کنند و شهید شوند؛ مبادا حقوق مردم از دست برود.

حضرت مسلم نیز در لحظات آخر عمر به عمر بن سعد چند وصیت کرد و یکی از آنها این بود که برای گذراندن زندگی در این شهر، مبلغ هزار درهم قرض کردم. زره و لباس جنگی مرا بفروش و بدهی مرا بپرداز.

اهتمام امام حسین علیه السلام به رعایت حجاب و پوشش

یکی از جلوه های بارز حضور زنان در حماسه عاشورا، تعهد و پای بندی آنها به حرمت ها و مراعات مسائل حجاب و پوشش است. اهل بیت امام حسین علیه السلام در سفر کربلا، منادی این متانت و عفاف بودند. امام حسین علیه السلام به شمر فرمود: «من با شما می جنگم و شما با من و زنان گناهی ندارند؛ تا من زنده ام، طغیان گران خود را از حرم من باز دارید».

اهل حرم، یعنی مجموعه زنانی که همراه امام حسین علیه السلام در کربلا حضور داشتند، اصرار زیادی بر حفظ حجاب خویش در برابر نامحرمان داشتند و در آن هوای گرم و سوزان، از پوشش و حجاب غافل نمی شدند.

فاطمه صغری، دختر امام حسین علیه السلام می فرماید: «جلوی خیمه ایستاده بودم و به بدن پدر و اصحابش که قطعه قطعه شده بودند، نظر می کردم که ناگهان مردی را دیدم که بر اسبی سوار است و با سرنیزه، زنان را به این سوی و آن سوی می کشاند. آنان به یکدیگر پناه می بردند و چادرها و مقنعه هایشان گرفته شده بود و فریادشان بلند بود. قلبم فرو ریخت و بدنم به لرزه افتاد و از ترس، به دنبال عمه ام ام کلثوم، به این طرف و آن طرف می دویدم. در همین حال، ناگهان دیدم که آن سوار به طرف من می آمد؛ با سرعت، پا به فرار گذاشتم؛ فکر می کردم از دست او نجات می یابم؛ اما دیدم او به طرف من می آید. از خود بی خود شدم که ناگهان ته نیزه او به کتفم خورد و با صورت به زمین خوردم؛ مقنعه ام را کشید و گوشواره هایم را برد و خون بر گونه هایم جاری شد. من بی هوش شدم. ناگهان عمه ام را دیدم که در کنار من قرار گرفته، گریه می کند و می گوید بلند شو برویم. بلند شدم و گفتم: عمه جان! آیا چیزی نیست که سرم را با آن از دیدگان بپوشانم؟

وقتی اسرا وارد کوفه شدند، اهل کوفه خواستند به کودکانی که بر محمل ها سوار بودند، تکه هایی از نان و خرما بدهند؛ اما ام کلثوم فریاد زد: «ای اهل کوفه! آیا نمی دانید که صدقه بر ما خاندان پیامبر حرام است»؟ و نان و خرماها را از دست اطفال گرفت و بر زمین انداخت؛ اما از زنان کوفه، چادر و مقنعه گرفتند و خود را پوشاندند و این نشان می دهد که حجاب، اهمیت بسیار زیادی دارد.

حضرت زینب سلام الله علیها در خطابه پرسوز خود در کاخ یزید، فرمود: « ای فرزند آزاد شدگان! (اشاره به فتح مکه) آیا از عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار داده ای، ولی دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به عنوان اسیر، روانه کردی؛ پرده حرمت آنها را دریده ای، چهره هایشان را آشکار ساخته ای و زیر سلطه دشمنان، از شهری به شهری می گردانی؛ آن گونه که مردم شهرها و آبادی ها به آنان می نگرند»؟

ادامه مطلب
جمعه 18 آذر 1390  - 11:20 AM

پرتو افشانی عاشورا

شهادت حضرت امام حسین (ع) سبط نبی اکرم (ص) در عاشورای سال 61 هـ.ق از حماسه ای پرشور و مبارزه ای عمیق بر علیه هر گونه بی عدالتی، جور و جفا حکایت دارد، خون شهیدان کربلا گویی در جام خورشید ریخته شده و فجرو شفق را سرخ فام کرده و این گوی فروزان چنین خون رنگ بر تمامی مناطق جهان می تابد گویی می خواهد هر روز به جهانیان تذکر دهد آن فریادهایی که در گلوی حسین بن علی(ع) و یاران باوفایش با خنجر خیانت و ستم خاموش گردید، دفاع از حقیقت و عدالت بود، هنوز هم حلقوم خونین آن فداکاران فرزانه و جاویدان لحظه به لحظه چون صاعقه ای در اعماق زندگی امّت و ملت ها طنین افکنده می شود و رسالت عظیم و سترگ عاشورائیان را با ابهت و شکوهی شور آفرین منعکس می نماید و به مسلمانان و طالبان حق و علاقه مندان عدالت این هشدار را می دهد که اگر چه جامعه ای به سوی توسعه اقتصادی و فنی روی آورد و از رونق علمی برخود ببالد مردمانش در باتلاقی از تبعیض و ستم بسر برند یا اقشاری از کشورهای دیگر را در رنج و فشار قرار دهند، با وجود این موفقیت ها، در جاهلیت بسر می برند و از آگاهی و بیداری واقعی محرومند، تأکید رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) و آن همه برکت، ثواب و فضیلت برای احیای فرهنگ عاشورا و زنده نگاه داشتن یاد ایثارگران وادی نینوا نه برای آن است که مردم صرفاً عزاداری کنند و از فاجعه ای بنالند

قسمت اول

و برآن نوحه گر باشند ولی ذره ای از پرتو عاشورا بر وجودشان نتابد، بلکه چنین توصیه های مؤکّد برای این منظور است که اقالیم قبله همانگونه که عاشورا را زنده نگاه می دارند و پرتو افشانی خورشید عاشورا را حفظ می کنند با چنین پشتوانه درخشان و ارزشمند از همه ذلّت ها، حقارت ها برهند، بر غفلت ها و جمودها و خمودها پشت کنند، نه خود بر دیگران ستم نمایند و نه اجحاف و ظلمی را بپذیرند تا عزّت راستین و آزادی واقعی را در آغوش بکشند، استکبار و اعوان و انصارش در طول تاریخ کوشیده اند تا فروغ عاشورا را خاموش نگاه دارند یا احیای یاد حماسه آفرینان کربلا به گونه ای باشد که خاصیت اصلی خود را به سوگواران انتقال ندهد، تا بتوانند به غارت فکری، فرهنگی و استثمار اقتصادی و فشار سیاسی خویش ادامه دهند. اما خوشبختانه اگر چه این جرثومه های فساد و تباهی تنگناهاو تضییقاتی را برای ارادتمندان امام حسین(ع) فراهم کرده اند ولی در این راه توفیقی بدست نیاورده اند و فروغ عاشورا نه تنها در میان شیعیان بلکه در بین مسلمانان جهان پرتو افشانی می کند، عاشورا عامل مهمی برای گسترش فرهنگ اهل بیت در جهان بوده و نیز در هماهنگی و اتحاد مسلمانان جهان مؤثر بوده و آنان را برای رهایی از یوغ استعمار بسیج نموده است. یزیدبن معاویه که بر اریکه قدرت نشسته بود، زیر لب از فرط شادی پیروزی در کربلا نغمه هایی را در برابر تن های خسته و رنجور اسیران کربلا می سرود، هیجان انتقام از فتح بزرگ بدر و خندق او را تا سر حد جنون پیش برده بود که ناگهان زینب کبری رسالت خود را آغاز کرد و در حالی که زبان امیرمؤمنان (ع) را در کام داشت،

فریادش چنان در کاخ امویان طنین افکند که گوش همه را نوازش داد و مقر یزید را بر سر او و یارانش ویران کرد. آن بانوی فداکار گفت: ای یزید، هر چه در توشه و توان داری بکار گیر. به خدا سوگند پیام ما خاموش نگشته و رسالت ما از بین نخواهد رفت، چند روزی بیش از این باقی نخواهی ماند. بانگ قیام و اعتراض به گوش می رسد و هنوز خطبه بانوی کربلا در بارگاه امویان پایان نگرفته بود که انقلابی های کوفه به رهبری صحابی بزرگ سلیمان بن صردخزاعی با شعار «یالثارات الحسین» قیام کردند، در سال 65هـ.ق این قیام منجر به درگیری با قوای اموی گردید و پس از یک نبرد دلاورانه سلیمان و یارانش به شهادت رسیدند. هنوز پرچم این صحابی بر زمین نیفتاده بود که مختار ثقفی رسالت انتقام از قاتلان حضرت اباعبدالله را بر دوش کشید.

خلفای اموی، مروانیان و عباسیان کوشیده اند همه جا چنان اختناقی ایجاد کنند که مبادا بار دیگر شور حسینی برپا کنند، آنان زیارت کربلا را ممنوع کرده بودند و علاقه مندان به مرقد امام حسین را تحت شدیدترین شرایط شکنجه و اختناق قرار می دادند. متوکل خلیفه عباسی که پس از مرگ واثق (برادرش) چهارده سال و چند ماه حکومت کرد سادات و بازماندگان خاندان عترت را تحت فشارهای سختی قرار داد، او نه تنها افرادی را که در قید حیات بودند شکنجه می نمود بلکه شهدای این ستارگان فروزان را مورد بی احترامی قرار می داد وی مرقد مطهر و منوّر امام حسین و منازل و اماکن اطراف آن را ویران کرد و مردم را از زیارت آن حضرت بازداشت و تهدید نمود هر کس به زیارت امام حسین برود و دستگیر گردد، در زیر زمین زندانی می شود.(1)

با وجود این سخت گیری ها، تهدیدها و کشتارها کربلا میعادگاه عاشقان جان برکف گردید و حرم حسین که توسط عباسیان بسته شده و از آن ویرانه ای باقی نمانده بود، هرگز خالی از زائر نگردید و مردم از نان و آب خود مایه گذاشتند تا بارگاه مطهر امام حسین در کربلا هرچه شکوهمندتر، و با معماری و جلوه های جالب بازسازی و احیا گردد و هر روز که می گذرد توجه مشتاقانه مردم به سوی این بارگاه نورانی افزایش می یابد و برکات آن چون رایحه ای معطر تمامی جهان اسلام را در بر گرفته است.

تأثیر شگفت فرهنگ عاشورا آن چنان است که مهاتما کاندی از قلب هندوستان فریاد می زند: «من مبارزه با استعمار را از عاشورا آموختم». و شیخ محمد مدنی از مصر می نویسد: ما باید از یاد ماه محرم درس بیاموزیم و شیخ عبدالله علایلی درباره یک شب عاشورا که در مصر برگزار می شود کتابی ارزشمند می نویسد و اقبال لاهوری متفکر اصلاح طلب اهل پاکستان یاد آور می شود:

رمز قرآن از حسین آموختیم ز آتش او شعله ها اندوختیم(2)

محمد واعظ زاده خراسانی می گوید از آیة الله بروجردی شنیدم که مرحوم شیخ عبدالمجید سلیم از حادثه کربلا به شدت ناراحت بود و می گفت: این فاجعه لکه ننگی است بر دامن اسلام و ای کاش چنین حادثه ای در تاریخ اسلام رخ نداده بود. شیخ عبدالمجید سلیم شیخ اسبق جامع ازهر و استاد شیخ محمود شلتوت و یکی از طرفداران جدی تقویت مذاهب اسلامی و از جمله پایه گذاران دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه قاهره بود و با آیة الله بروجردی مکاتبه داشت(3) آیة الله حائری شیرازی می گوید: در مدینه پای منبر یکی از علمای اهل سنت بودم که از سوی مقامات عربستان سعودی دارای صندلی مشخص و میکروفون معینی هستند و کلید میکروفون دست یک متصدی است و کسانی که از قاضی القضات اجازه داشته باشند روی آن صندلی نشسته و مطالب را با اجازه رسمی بیان می کنند. یک بار دیدم زنی که نمی دانم اهل نیجریه و یا سودان بود که پرسید می خواهم مرقد امام حسین را زیارت کنم حکم آن چیست، آری در منطقه ای که وهابیان نفوذ کامل دارند یک زنی غیر شیعه و از قلب قاره آفریقا می خواهد بارگاه امام حسین را زیارت کند، خطیبی که آنجا بود گفت حرام است.(4) پس بوی بوستان عاشورا در همه جا می آید.

در خاورمیانه (آسیای جنوب غربی)

1ـ عراق:

حادثه کربلا در سرزمین عراق روی داده است و بارگاه مطهر امام حسین (ع) موجب پیدایش شکل گیری و گسترش شهری به نام کربلاست که نامش حماسه و قیام را در اذهان تداعی می کند قبیله بنی حمراء از طوایف ایرانی تبار شیعه در کوفه نخستین کسانی بودند که پس از واقعه کربلا به رغم ارعاب و تهدید بطور رسمی مجالس عزاداری برای امام حسین(ع) برپا کردند و برای خون خواهی سیدالشهداء به مختار پیوستند که تعداد سپاهیان آنان به حدود 20000 نفر جنگجو می رسید. قبیله بنی اسد که از طوایف شیعه و عرب تبار بودند بعد از عاشورا به صحرای کربلا آمدند و شهدا را به خاک سپردند، اکنون فرزندان آنان که عشایر قابل توجهی را در عراق تشکیل می دهند، هر سال به سنّت اجداد خود با حالتی آشفته، هروله کنان به سوی کربلا می روند، جمعیت آنان به قدری زیاد است که وسایل نقلیه را از قبل به خارج از شهر کربلا می برند و معابر این شهر به مسیر رفت و آمد افراد پیاده زائرین حسینی اختصاص دارد. طول صفوف آنان به قدری است که هر کدام، فرصت دارند صرفاً یک بار از یک در صحن وارد و از صحن دیگر خارج شوند، هنگامی که ابوالعباس سفاح، اولین خلیفه عباسی به قدرت رسید (سال 132هـ.ق) وی فرمان داد مرقد امام حسین (ع) را از سقف برخوردار سازند ولی هارون دستور داد آستان حسینی را ویران نمایند مأمون فرزند او، به کسب رضایت شیعیان پرداخت و زمینه هایی فراهم ساخت تا شیعیان از اطراف و اکناف به کربلا بیایند اما متوکل چنانچه اشاره کردیم دستور به تخریب بارگاه امام حسین (ع) را داد و ستم های او در خصوص شیعیان و آثار مذهبی و مقدس آنان به حدی رسید که فرزند المنتصر بر پدر شورید و او را به هلاکت رسانید و در سال 247 هجری وقتی قدرت را بدست گرفت دستور داد تا عمارت مجلّلی در کربلا بر مزار مطهر امام حسین(ع) بنا کنند. با روی کار آمدن آل بویه، گسترش و تقویت تشیع در رأس کارها قرار گرفت و احمد معزالدوله دیلمی فرمان داد در سال 352 هجری در عراق و خصوص بغداد در ایام عاشورا مردم بطور رسمی عزاداری کنند.(5)

فیلیپ حتی استاد تاریخ اسلامی در دانشگاه برستن آمریکا می گوید: مسلمانان شیعه در عراق برای زنده نگه داشتن یاد شهادت حسین هر سال در دهه اول محرم برنامه سوگواری بر پا می کنند و مجلس روضه خوانی و محفل دینی سالانه در دو فصل برگزار می شود. اول آن در روز عاشورا و در کاظمین حوالی بغدادبرگزار می شود، فصل دوم چهل روز بعد از عاشورا در کربلا انجام می شود.(6)

در روز اربعین صدها هزار زوّار به سوی حرم حسین می آیند که در میان آنان دسته های بزرگی به نام دسته انصار در حرکت است. عزاداران با حالتی از حزن و اندوه و با سرها و پاهای برهنه و لباس سیاه و علامت مصیبت زدگی گریه می کنند، بر سرو صورت می زنند و به رسول اکرم(ص) برای شهادت سبط اش امام حسین(ع) تسلیت می گویند. در جلو هر دسته پرچم های سیاه در حال حرکت است.(7)

در پیشاپیش برخی دسته ها، شبیه برخی شهیدان کربلا و نیز لشکریان ستم مشاهده می گردد، سپس هودج هایی از زنان در میان آنان است و مانند اسیرانی که از شام به سوی مدینه بر می گردد، ظاهر می شوند و روز اربعین از کربلا عبور می کنند، جمعیت کثیری با دیدن این صحنه های غم انگیز متأثر شده و بر سروسینه می زنند.(8) دکتر علی الوردی می نویسد: همزیستی مسالمت آمیز در منطقه دیاله بین شیعه و سنی مشاهده می گردد و بسیار دیده می شود که محله سنی ها در برخی دسته های عزاداری و مجالس حسینی شرکت می کنند و برخی از آنان دسته های مخصوص به خودشان را بیرون می آورند و این وضع در شهرهایی چون ناصریه دیده می شود.(9)

در انقلاب سال 1338هـ.ق (1299 هـ.ش ـ 1920 م) که به رهبری میرزا محمدتقی شیرازی (میرزای دوم) در کربلا علیه استعمار انگلستان صورت گرفت، رؤسای قبایل پس از یک جلسه مهم در حضور این مرجع بزرگ به زیارت مرقد امام حسین مشرف شده و با یکدیگر بیعت کردند تا بدست آوردن شهادت یا پیروزی دست از مبارزه با استعمار برندارند، این انقلاب که با الهام از حماسه حسینی و توأم با سوگواری در شهرهای نجف، کربلا، کاظمین، کوفه، حلّه، رمادی، بعقوبه، دیوانیه و... پا گرفت، ضربات مهلکی بر پیکر استعمار وارد ساخت و در نهایت موجب تحولاتی در تاریخ اجتماعی سیاسی عراق گردید.

در سال 1378 هـ.ق عبدالکریم قاسم و کمونیست ها در عراق سخت ترین شرایط را برای زوّار و عزاداران امام حسین(ع) بوجود آوردند بعد از آن در سال 1382 هـ.ق و زمان عبدالسلام عارف و برادرش عبدالرحمان عارف همان سخت گیری ها عملی گردید و دشمنی حکّام عراق با شیعیان عاشق حسین بن علی(ع) استمرار یافت، در سال 1387 هـ.ق که طی یک کودتای مجدد بعثی ها بر سر کار آمدند، این بار هدف این تشکیلات فاسد، مسخ کامل شعائر حسینی خصوص مراسم عزاداری بود اما به رغم این فشارها و اهانت ها مردم در محرم سال 1396 هـ.ق بزرگترین راهپیمایی مذهبی سیاسی را ترتیب دادند که حاصل آن چندین شهید و زندانی بود، در بیستم صفر 1398 هـ.ق مردم نجف اعم از کوچک و بزرگ در یک راهپیمایی با شکوه و با پای برهنه راهی کربلا شدند، مبارزه با رژیم بعثی و سقوط این قدرت باطل، شعارهای مردم را در این مسیر هشتاد کیلومتری تشکیل می داد. رژیم بعثی که نتوانسته بود در مبدأ از خروج مردم جلوگیری کند، کربلا را به اشغال نیروهای نظامی در آورد و نیروهای زرهی، توپخانه و هواپیماهای خود را در میان راه به مصاف راهپیمایان فرستاد، گلوله های توپ و خمپاره افراد بسیاری را شهید کرد بعدها هشت نفر در این ارتباط علناً در بغداد محکوم به اعدام شدند و یکصد وبیست نفر زیر شکنجه های رژیم بعثی به شهادت رسیدند. یک بار دیگر عاشورای سال 1399 این حادثه تکرار شد و قیام مردم سرکوب گردید، وفاداران به حماسه عاشورا، در عراق، عشق و پیوند خود را با این حماسه در قالب شعائر و برنامه های مذهبی و احساسات پاک دینی حفظ کرده اند، دسته ها و هیأت ها و موکب ها پایگاهی برای پیوستن علاقه مندان سیدالشهداء به این تشکل مقدس محسوب می شده است، هرگاه دسته ای به راه می افتد در پیشاپیش آن پرچمی در اهتزاز است، برافراشتن عَلَم در هیأت های زائر و عزادار نوعی سازماندهی قوای عاشورایی و لشکر حسینی تحت پرچم کربلاست، شکوه این دسته ها موجی از احساسات رشد دهنده را بر می انگیزد و دل ها را با فرهنگ عاشورا پیوند می زند و اشک های جاری شده، این مودت ها را امضاء می کند.(10)

شهید قاضی طباطبایی می نویسد: در ایام اربعین در عراق بیش از یک میلیون نفوس با مواکب حسینی برای زیارت قبر مطهر امام حسین وارد کربلا می شوند و اجتماع عظیم اتحادآمیز و مودّت خیز فراهم می آید و آن شهرستان مقدس یکپارچه عزا وناله و نوحه و ندبه بر سید مظلومان می گردد و مواکب از حرم سیدالشهداء خارج شده، به حرم ابوالفضل (ع) می روند و در آن روز اثرات نهضت حسینی در جلو چشم انسان مجسّم می گردد.(11)

در ماجرای یورش وحشیانه اشغالگران آمریکایی و انگلیسی به عراق مردم با تأثیرپذیری از قیام حسینی و ترتیب دادن دسته های عزاداری اراده و عزم خویش را در برابر متجاوزان، تقویت نمودند و اگر چه آنان از اواخر اسفند سال 1381 هـ.ش از جرثومه ای چون صدام و حزب بعث رهایی یافتند اما به بهانه آزادی از نوع آمریکایی تحت فشار سیاسی قوای بیگانه قرار گرفته اند که البته تأسّی به عاشورائیان و پیروی از رهبران روحانی و دلسوز و اتحاد و تفاهم آنان را از این طوفان می رهاند.

2ـ سوریه و لبنان

نخستین سوگواری ها در سوریه (شام) توسط اهل بیت امام حسین (ع) در بارگاه یزید صورت گرفت که مخالف و موافق را متأثر ساخت، وجود مزارها و مراقدی چون رأس الحسین و نیز مقام رؤوس شهداء در باب الصغیر، بارگاه مقام حضرت زینب کبری(س) و مرقد حضرت رقیه دختر امام حسین (ع) در این سرزمین یادآور حماسه عاشورا و نیز فجایع امویان در قیام کربلا می باشد.

اهالی سوریه و نواحی هم جوار، از زمان اتفاق حادثه نینوا در خانه ها و مراکز عبادی آشکارا و پنهانی سوگواری می نموده اند. حمدانیان از جمله حکمرانانی بودند که به شیعیان اجازه دادند شعائر و مراسم خود را آزادانه و با شکوه هر چه تمام تر برگزار کنند، در عصر این سلسله اقامه عزای حسینی و نوحه سرایی وسیع تر و افزون تر گردید. در زمان عثمانی ها با فشار و اختناقی که امرای این خاندان برای علاقه مندان به خاندان عترت فراهم کردند، شیعیان یا ناگزیر شدند مراسم سوگواری را پنهانی برگزار کنند و یا آن که به مناطق دور افتاده و کوهستانی چون جبل عامل کوچ کنند و این نواحی را پایگاه خویش قرار دهند و در آنجا دسته های عزاداری و مجالس نوحه خوانی برای شهیدان کربلا برگزار نمایند.

در حلب مشهدی قرار دارد که به امام حسین (ع) نسبت داده می شود که از درآمد اوقاف آن در روز عاشورا مردم را اطعام می کنند.(12) جعفر خلیلی ملاقات خود با سید محسن امین و توصیف عزاداری های سوریه را چنین یادآور می شود: سید محسن امین مرا دعوت کرد که در یکی از مجالس سوگواری حسین که در دمشق اقامه می گردد حاضر شوم، او به من گفت: در این مجلس نکاتی را می شنوی که قبلاً کمتر شنیده ای و خطباء جدیدی می بینی که برای این گونه مجالس آماده کرده ام ومن کوشش می کنم که امثال آنان را افزایش دهم و به تو توصیه می نمایم امشب در مجلسی که به نام امام حسین (ع) برگزار می شود حضوریابی(13)، مجالس سوگواری در دهه اول محرم آغاز می گردد و با تمام مظاهرش در روز عاشورا تجلّی می کند.

در لبنان به رغم آن که اکثریت مسلمان دارد و حکومت در دست مسیحیان است و مسلمین و خصوص شیعیان اقلیت مردم شناخته می شوند عاشورا حضور پرتحرک دارد و نیروی محرکه ای گردید برای سال ها مبارزه و استقامت شیعیان این سامان با استعمار فرانسه و تجاوزهای رژیم اشغال گر قدس. شیعه و سنّی در لبنان علیرغم توطئه های استکباری به بزرگداشت مراسم عاشورا و احداث حسینیه ها همت می گمارند که این برنامه در اتحاد آنان دخالت مهمی دارد.(14)

میشل مزاوی متذکر می گردد لبنان در دوره سلسله ممالیک که این کشور در کنترل مرکز حکومت این طایفه یعنی مصر بود، برای انجام شعائر مذهبی خصوص سوگواری وضع دشواری داشتند، به گفته وی شیعیان جبل عامل در برگزاری مراسم عاشورا از عراق و ایران تأثیر پذیرفته اند.(15)

آنچه که قابل توجه است اجرای نوعی نمایش مذهبی یا تعزیه خوانی است که صحنه شهادت امام حسین را مجسّم می کند این نمایش در برخی نواحی لبنان مرکزی برگزار می شود که محققی به نام پیترز به بررسی آن پرداخت و اهمیت سمبلیک آن را در تداوم ساخت سنتی لبنان نشان داد.(16)

در جبل عامل عزاداری های محرم در اماکنی که حسینیه نام دارد برگزار می شود که مساحت آن بر حسب بانی متفاوت است و برای آن موقوفاتی قرار داده اند، نخستین آنها حسینیه بناطیه التحتابور پس از آن در مناطق دیگر چنین اماکنی احداث گردید.(17) سید محسن امین خاطر نشان می نماید شیخ موسی شراره که از نجف به بنت جبیل آمد اقامه عزاداری برای سید شهیدان را در این منطقه احیا کرد و برای سوگواری، مجالس به شیوه و سبک عزاداری های عراق ترتیب داد وی می افزاید در این شهر مراسم احیاء یاد عاشورا در دهه اول محرم برگزار می گردد، روز عاشورا کارها تعطیل می شود و کتاب های مقتل و زیارت عاشورا خوانده می شود. بعد غذایی بنام هریسه تهیه می کنند که با حبوبات و گوشت کوبیده درست می شود که هر کس به قدر توانایی مالی آن را احسان می کند و فقرا از آن می خورند و دیگران نیز به قصد تبرّک این غذا را تناول می نمایند هریسه در بین اهالی محلات نیز توزیع می گردد و تمامی این ها به قصد تقرّب به خداوند از طریق حضرت امام حسین (ع) صورت می گیرد و در روستاهایی که این گونه مراسم نیست به خواندن مقتل در روز عاشورا اکتفا می شود.(18)

این دانشمند برجسته لبنان (1371ـ1284هـ.ق) اگر چه از رواج عزاداری های محرم در لبنان شادمان بود ولی آنچه که وی را رنج می داد وجود تحریفات و برخی خرافات در سوگواری های شیعیان عراق است که به اعتقاد وی باید در آنها اصلاحاتی به عمل آید و سپس ترویج گردد وی می گوید مجالس عزای حسینی که در حرم زینب صغری (ام کلثوم) در آبادی راویه انجام می گیرد که طی آن برخی کارهای ناروا چون قمه زنی انجام می گیرد باید پالایش گردد.(19)

وی در مبارزه با برخی بدعت ها و در عزاداری ها رساله «التنزیه لاعمال الشبیه»(20) را نوشت ایشان کتاب المجالس السنیه را نیز به قصد تصحیح اخبار نادرستی که بر سر منابر به ائمه نسبت می دهند نگاشت تا از این رهگذر جلوی زیادروی ها و افراط ها را بگیرد البته عده ای از افراد جاهل و اهل جهود بروی تهمت زدند که می خواهد از اجرای مراسم دینی جلوگیری کند او برای اثبات این که امور موهن و خلاف نباید در عزاداری ها باشد به منابعی چون قرآن، روایات، سنت ائمه، نظر فقهی علمای شیعه و استدلال های خودپسند استفاده نموده است. در سال 1393هـ.ق مطابق 1973م حکومت لبنان روز عاشورا را هر سال در تمامی نقاط لبنان تعطیل رسمی قرار داد که در آن روز تمام ادارات دولتی، مؤسّسات ملی و بازارها تعطیل گردید و این موضوع در تاریخ لبنان برای نخستین بار مشاهده می گردد.(21)

3ـ دیگر کشورهای عربی

موته یکی از شهرهای کشور اردن است که در استان جنوبی که کَرَک نام دارد قرار گرفته است و با کشور فلسطین هم مرز می باشد، جنگ موته به فرماندهی جعفر طیار، زیدبن حارثه و عبدالله بن رواحه در این ناحیه با دشمنان اسلام صورت گرفت، مشهد این سه فرمانده که طی جنگ مزبور به شهادت رسیدند در چند صد متری محل نبرد قرار دارد و هر کدام از این فرماندهان برای خود مزار و بارگاهی دارند اما مزار جعفر طیار از ویژگی خاصی برخوردار است زیرا شیعیان مقیم اردن در روز عاشورا در آنجا به عزاداری می پردازند.(22) در اردن گروهی از طوایف شیعه طبق سنت دیرینه در روز دهم محرم به فقرا و مستمندان به یاد امام حسین (ع) و یارانش طعام انفاق می کنند، از برخی حبوبات و سبزیجات و پیاز غذایی طبخ می کنند و به هر رهگذری می دهند تا قدری از آن میل نماید اگر چه اندک باشد، غالب علاقه مندان اهل بیت اعم از شیعه و سنی در این روز تلاش های روزانه را تعطیل می نمایندو چون ام سلمه با شنیدن خبر کشته شدن امام حسین از کار شستشو که مشغول آن بود دست برداشته، عده ای روش این بانو را پیش گرفته اند و حداقل از کارهایی که به نظافت و شستن ارتباط دارد اجتناب می کنند.(23)

در مناظقی از شبه جزیره عربستان چون حجاز، مسقط، عمان، احساء، قطیف، حضرموت اگر چه همچون عراق عزاداری با شکل وسیع و گسترده برگزار نمی شود ولی در مجالسی که مرثیه خوانده می شود یاد امام حسین (ع) احیا می گردد، در منبرها واقعه المناک کربلا از سوی خطبا در حسینیه ها، مراکز عبادی و خانه ها برای حاضران گوشزد می گردد، در برخی از این نواحی رسم است که شبیه منظره اسیران و هودج هایی را به همراه سینه زنی و بر سرو صورت زدن را به نمایش بگذارند، افراد این دسته های سوگواری وقتی در خیابان ها به یکدیگر می رسند، از همدیگر احوالپرسی می نمایند یا این که بطور متقابل از حسینیه های یکدیگر بازدید می کنند که با مراسمی ویژه توأم می باشد.

در امارات متحده عربی ارادتمندان خاندان عصمت و طهارت در ایام عاشورا به نوحه خوانی و سینه زنی می پردازند، در مسجد امام حسین عزاداران حسینی به مرثیه سرایی پرداخته و با اشک ماتم و نوحه خوانی یاد امام حسین را گرامی می دارند، در این مراسم ملیت های گوناگون مسلمان شرکت دارند که به هنگام ظهر به نماز ایستاده و آوای توحید سر می دهند. در ابوظبی و شارجه نیز مجالس سوگواری برپا می گردد و عزاداران با بر دست گرفتن شمع و زمزمه نوحه و مرثیه به یاد محنت و رنج خاندان عترت و اهل بیت سالار شهیدان می گریند ایرانیان مقیم امارات، در این مجالس حضوری فعال و پرتحرک دارند.(24)

ده ها مسجد و حسینیه در کویت شاهد حضور و عزاداری شیعیان این کشور به مناسبت فرا رسیدن سالروز شهادت امام حسین (ع) می باشند، عزاداران در دسته های فشرده به زنجیر زنی و نوحه خوانی پرداخته و در عزای سبط نبی اکرم (ص) و یارانش اشک ماتم می ریزند. عزاداران در حسینیه های اشکانی ها، بلوچی ها، امام حسین، آل یاسین و ده ها مسجد و حسینیه های دیگر برنامه های با شکوهی در این ارتباط برگزار می نمایند و طی سخنرانی ها، خطابه ها و ذکر مصائب از مظلومیت هایی که بر خاندان پیامبر رفته و ظلم هایی که نسبت به آنان روا داشته اند سخن می گویند. علل بازگشت و احیای تفکرات جاهلی با فاصله کوتاهی پس از رحلت پیامبر و انحراف از اصول و مبانی قرآن و مخالفت آشکار با دستورات الهی، در مراسم مذکور از طریق سخنرانی های آموزنده و ارزنده مورد بررسی قرار می گیرد. یک زن انگلیسی به نام فرایاستارک از مشاهدات خود در عزاداری های کویت چنین یاد می کند: کودکان را روز عاشورا به معابر و کوچه ها می آورند و کارد بزرگی را با اشاره به حالت نمایش بر زیر چانه های آنان می کشند که نوعی تأثر و تألم را به همراه دارد. این زن می افزاید این گونه حقیقت خالص ترسیم می گردد و همین شیوه ساده دلالت بر این دارد که انسانیت نباید فراموش شود و فداکاری ها باید تکریم گردد.

یکی از مهم ترین جلوه های تشیع در بحرین تعطیل رسمی روز عاشورا و وجود حسینیه های شیعیان است که در عرف محلی به آن ماتم می گویند، این مراکز محل اجتماع و سوگواری علاقه مندان خاندان عترت در دهه محرم و روز عاشورای حسینی است.(25)

پی نوشت ها:ـــــــــــــــــــــــ

26. الشیعه و الحاکمون، محمد جواد مغنیه، ص 195.

27. قیام جاودانه، ص 87 ـ 86.

28. چشمه خورشید، ج اول، ص 140.

29. رویش جوانه ها در پرتو عاشورا، ص 17 و 18.

30. دائرة المعارف تشیّع، ج3، ص 284، دائرة المعارف فارسی، دکتر مصاحب، ج2، ص 1535، آل بویه، علی اصغر فقیهی.

31. تارخ العرب، فیلیپ حتی، ص 183.

32. تاریخ کربلا و حائرالحسین، سید عبدالجواد کلید دار، ص 146.

33. نهضة الحسین، ص 165.

34. دراسة فی طبیعته المجتمع العراقی، دکتر علی الوردی، ص 236.

35. مجله سروش، 259،21مهر 1362، چشمه خورشید، ج اول، ص130.

36. تحقیق درباره اولین اربعین سید الشهداء، قاضی طباطبائی، ص559.

37. تاریخ عزاداری حسینی، میرسید صالح شهرستانی، ص 298ـ299.

38. هکذا عرفتهم، جعفر خلیلی، ص 215.

39. مجله سروش، ش 259.

40. تعزیه هنر بومی پیشرو ایران، پیتر چلکووسکی، ترجمه داود حاتمی، ص 33ـ332.

41. خاورمیانه، پیتربیومونت و دیگران، ترجمه محسن مدیرشانه چی و...، ص 480.

42. خطط جبل عامل، سید محسن امین، ص 149.

43. سیرته، سید محسن امین، ص 25.

44. همان، ص 75.

45. این کتاب را که سید محسن امین در 18محرم الحرام سال 1346هـ.ق نوشته در هفدهم آذر سال 1322هـ.ش توسط جلال آل احمد با عنوان عزاداری های نامشروع ترجمه و چاپ شده است.

46. تاریخ عزاداری، ص 303.

47. گزارش سفر دوم به اردن هاشمی، جعفر سبحانی، مکتب اسلام، سال 38، ش7، ص11.

48. تاریخ عزاداری، ص 308.

49. گلبانگ مسجد، ش 32،17،12،1382،ص7.

50. مجله شاهد، ش 288، اردیبهشت 1378.

ادامه مطلب
جمعه 18 آذر 1390  - 11:11 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 39

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5824406
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی