به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غلامرضا گلی زواره

بعد از حادثه عاشورا، کاروان اسیران کربلا در کوفه، شام و سپس مدینه، با خواندن خطبه، سرودن شعر، پاسخگویی به مخالفان و سوگواری، پیام حماسه حسینی را به مردمان این نواحی انتقال دادند و بزرگترین تاثیر را برجای نهادند . اثری که سخنان فرزندان و خواهران امام حسین علیه السلام در اجتماع کوفه و شام برجای گذاشت، از اثر کشته شدن شهیدان کربلا کمتر نبود .

محور تبلیغات کاروان اسیران، معرفی ارزشهای دینی، وصف رسول اکرم صلی الله علیه و آله و انتساب اهل بیت او، نکوهش مردمی که عکس العملی درباره جنایات و ستمهای امویان از خود بروز ندادند، افشای جنایات بنی امیه، حمایت از قیام حسینی و جلوگیری از تحریف حادثه عاشورا بود . در واقع بازماندگان این قیام از فرصت تماس گرفتن با مردم در بلاد گوناگون به بهترین وجه بهره برداری کردند و این دشمنان نادان آنان بودند که با اسارت این عزیزان و انتقال آنان به شام، زمینه تبلیغاتی خوبی برای روشن شدن حقایق و افشای مفاسد امویان فراهم آوردند .

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 11:19 PM

مصطفی غلام حسینی

نام اصلی «حبیب بن مظاهر» «حبیب بن مظهر» (1) است، بزرگمردی از طایفه با شرافت و افتخارآفرین! «بنی اسد» و از صحابه رسول گرامی اسلام(ص) می باشد، وی یک سال پیش از بعثت پیامبر اسلام به دنیا آمد; دوران کودکی او همزمان با سالهایی بود که پیامبر(ص) در مکه مکرمه مردم را به توحید و خداپرستی دعوت می نمود، فیض دیدار پیامبر، توفیقی بود که حبیب را، از همان اوان جوانی با معارف دینی و سرچشمه زلال تعالیم اسلام، آشنا ساخت.

چهره بارز «حبیب » همیشه در تاریخ مانند خورشیدی تابان، درخشیده و می درخشد; چرا که او از اصحاب پیامبر گرامی اسلام به حساب می آمد، و از آن حضرت حدیثهای زیادی شنیده بود از سوی دیگر، شرکت او در سن 75 سالگی، در نهضت نورانی کربلا و دفاع از حریم ولایت از صحنه های پرشکوه و نورانی زندگی سرشار از معنویت او می باشد.

بنابراین حبیب از جمله کسانی است که به فیض دیدار پنج امام معصوم، نائل آمده است. چهره اش زیبا و جمال معنوی او به حد کمال رسیده بود. (2) به طوری که در عبادت، شجاعت، علم، زهد و در دفاع از حریم ولایت زبانزد دیگران شده بود.

حبیب بن مظاهر مورد علاقه پیامبر اسلام(ص)

نقل شده که: پیغمبر خاتم(ص) روزی با جماعتی از اصحابش، از جایی عبور می کردند; ناگهان دیدند چند نفر از بچه ها، با یکدیگر بازی می کنند. پیامبر اکرم(ص) جلو رفتند و نزدیک یکی ازبچه ها نشست، و دست نوازش بر سر او کشید، سپس پیشانی او را بوسید. و با ملاطفت و مهربانی، او را پهلوی خود نشاند!

اصحاب، از این عمل حضرت سؤال کردند. حضرت فرمود: روزی دیدم، که این طفل با حسینم بازی می کرد، و در حین بازی، خاک زیر پای «حسین » را برمی داشت و به صورت و چشمهایش می مالید. پس; من هم او را دوست می دارم. چون او فرزند مرا دوست می دارد، و جبرئیل خبر داده: او در واقعه کربلا از انصار و یاران حسینم خواهد بود. (3)

در تقریرات، «مرحوم حاج شیخ جعفر تستری » احتمال داده که، آن طفل «حبیب بن مظاهر» بوده است.

علم حبیب

پس از وفات جانسوز رسول گرامی(ص) حبیب بن مظاهر با حضرت علی(ع) بیعت نمود، و در خط ولایت علی بن ابیطالب(ع) قرار گرفت. چون بارها، از پیامبر عظیم الشان اسلام(ص) شنیده بود: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد المدینة فلیات الباب ». یعنی «من شهر علمم و علی در آن شهر است، هر کس که علم می خواهد از در آن وارد شود»، لذا محضر حضرت علی(ع) را مغتنم شمرده و در شمار یاران خالص و حواریون و شاگردان ویژه حضرت قرار گرفت (4) و دانشهای گرانبها و فراوانی از حضرت علی(ع) آموخت.

او در جمیع علوم و فنون، همچون فقه، تفسیر، قرائت، حدیث، ادبیات، جدل و مناظره تبحر داشت تا آنجا که مایه اعجاب و شگفتی دیگران بود. (5) یکی از دانشهای او «علم بلایا و منایا» بود. یعنی: پیشگویی حوادث و خبر داشتن از وقایع آینده، و تاریخ.

شجاعت حبیب

«حبیب بن مظاهر» مردی شجاع، باصلابت و با قدرت بود، به طوری که در تمام جنگهایی که در دوران حکومت حضرت علی(ع) رخ داد; حضوری فعال و چشمگیر داشت، و در آن زمان بعنوان یکی از شجاعان بزرگ کوفه در زمره یاران امام(ع) بود. (6)

در روز عاشورا نیز با شجاعت تمام، در مقابل لشگر عمر سعد ایستاد; و شروع به نصیحت و اندرز کرد. بلکه، آن خفتگان و اسیران هوای نفس را، بیدار کند. خلاصه، «حبیب » شخصی بود که تنها از خدا می ترسید و با تمام وجود و شجاعت بسیار، کمر همت، به یاری و دفاع از حریم ولایت و امامت، بسته بود.

عبادت حبیب

حبیب مردی عابد و پارسا بود. تقوی و حدود الهی را رعایت می کرد. حافظ کل قرآن کریم بود، و هر شب به نیایش و عبادت خدا می پرداخت. (7)

به فرموده امام حسین(ع) در هر شب یک ختم قرآن می کرد. (8)

مردی بود که حتی آخرین شب عمر خود را (شب عاشورا)، به نیایش با پروردگار سپری کرد.

زهد حبیب

او حلال و حرام الهی را رعایت می نمود. زندگی پاک و ساده ای داشت. آن قدر به دنیا بی رغبت بود و زهد را، سرمشق زندگی خود قرار داده بود، که هر چقدر به او پیشنهاد امان و پول فراوان شد; نپذیرفت، و گفت: «ما نزد رسول خدا(ص) عذری نداریم که زنده باشیم، و فرزند رسول خدا(ص) را مظلومانه به قتل برسانند». (9)

به تحقیق می توان گفت: «حبیب بن مظاهر» از جمله افرادی است که امیرالمؤمنین(ع) در باره آنان فرموده است:

«ارادتهم الدنیا فلم یریدوها» (10) یعنی: دنیا به آنان روی می آورد ولی آنها به دنیا پشت کرده، و با بی رغبتی و بی اعتنایی از کنار آن می گذرند.

چهره حبیب از آغاز نهضت حسینی تا شهادت

بعد از شهادت امام حسین(ع) شیعیان به امام حسین نامه نوشته، آن حضرت را به قیام علیه معاویه دعوت کردند، نخستین نامه در خانه «سلیمان بن مریم خزاعی » - که از شیعیان مخلص بود - نوشته شد. این دعوتنامه با امضای چهار تن از بزرگان کوفه، توسط «عبدالله بن مسمع همدانی » و «عبدالله بن وال » به مکه ارسال شد; که «حبیب بن ظاهر» یکی از امضاکنندگان این نامه بود. (11)

بنابراین می بینیم که حبیب، از همان اول فعالیت خود را برای این نهضت الهی شروع می کند، و همراه «مسلم بن عوسجه » که به طور پنهانی در کوفه برای «مسلم بن عقیل » از مردم بیعت می گرفتند; و در این راه از هیچ اقدامی کوتاهی نمی کردند. (12)

حبیب بن مظاهر این پیرمرد عارف و آگاه، مصمم بود که به هر قیمتی شده، خود را به کاروان کربلا برساند; شب به راه می افتاد و روز استراحت می کرد تا در بند ماموران «ابن زیاد» اسیر نشود. سرانجام روز هفتم ماه محرم، در کربلا، به کاروان امام حسین(ع) پیوست. (13)

به محض رسیدن به کربلا، مجددا وفاداری خود را نسبت به امام(ع) در میدان عمل به نمایش می گذارد. همین که مشاهده نمود یاوران امام اندک و دشمنان او بسیارند، به امام حسین(ع) عرض کرد: «در این نزدیکی، قبیله ای از «بنی اسد» هستند، اگر اجازه دهید پیش آن ها رفته، آنان را به یاری شما دعوت کنم، شاید خداوند هدایتشان کند.» بعد از اینکه حضرت اجازه داد، با عجله خود را به آنان رسانید و شروع به نصیحت و موعظه کرد. (14)

شهادت

او، عاشق شهادت بود. دلش برای شهادت می طپید. شب عاشورا را به عبادت و مناجات با معبود خویش مشغول بود، و لحظه شماری می کرد تا روز عاشورا فرا رسد و در رکاب مولا و سرور خویش، شربت شهادت را بنوشد.

بالاخره، نوبت جان فشانی فرا رسید. آن مجاهد پیر و عاشق که روحیه ای جوان و شاداب داشت; با شمشیری بران به میان سپاه دشمن نفوذ کرده، آنان را از دم تیغ می گذراند. و این گونه رجز می خواند:

«من حبیب، پسر مظاهر، زمانی که آتش جنگ برافروخته شود، یکه سوار میدان جنگم، شما گرچه از نظر نیرو و نفر از ما بیشترید، لیکن ما از شما مقاومتر و وفادارتریم، حجت و دلیل ما برتر، منطق ما آشکارتر است و از شما پرهیزکارتر و استوارتریم.» (15)

حبیب بن مظاهر، با آن سن زیاد همچون یک قهرمان شمشیر می زد، و 62 نفر از افراد دشمن را به درک واصل کرد.

تشنگی و خستگی بر او چیره شده بود، ناگهان، در این هنگام «بدیل بن مریم عقفانی » به او حمله کرد و با شمشیری بر فرق او زد، دیگری با سر نیزه به او حمله کرد، تا اینکه حبیب از اسب بر زمین افتاد، محاسن او با خون سرش خضاب شد. سپس «بدیل بن مریم » سر مطهرش را از تن جدا کرد.

شهادت این پیر عاشق، بر یاران امام(ع) و خود امام(ع) بسیار گران بود. حضرت خود را به بالین او رسانید. چنان شهادت «حبیب » در امام اثر گذاشته بود که فرمود:

«احتسب نفسی و حماة اصحابی »: پاداش خود و یاران حامی خود را، از خدای تعالی انتظار می برم. (16) ای حبیب! مردی با فضیلت بودی که در یک شب قرآن را ختم می کردی. (17)

سرانجام «حبیب بن مظاهر اسدی » یار باوفای اباعبدالله الحسین(ع) در سن 75 سالگی، در تاریخ دهم محرم الحرام، سال 61 هجری قمری، در سرزمین مقدس کربلا به فیض شهادت نائل آمد.

خاتمه

تاریخ، معلم انسان هاست، بنابراین نباید تنها به مطالعه تاریخ بماهو تاریخ اکتفا کرد، بلکه باید از مطالعه زندگی بزرگان درس گرفته و آن را به کار بست.

درسی که از تاریخ زندگی این صحابی و یار دلاور امام حسین(ع) می توان گرفت در چند سظر به طور خلاصه بیان می کنم:

چرا افرادی همانند «حبیب » تا آخرین قطره خون از حریم ولایت دفاع می کنند و تمام هستی خود را، در راه هدفشان، نثار می نمایند؟ علت این است که:

«افراد امثال حبیب، عاشق حقیقی و واقعی اهل بیت (علیهم السلام) بوده اند، اراده آنها تنها زبانی نبود; بلکه سعی می کردند در عقیده و افکار، اخلاق، بینش سیاسی، زندگی فردی و اجتماعی به گونه ای رفتار نمایند که ائمه (علیهم السلام) دستور داده اند.

خداوند ما را جزء دوستداران اهل بیت (علیهم السلام) قرار دهد.»

پی نوشتها:

1- تقی الدین الحسن بن علی بن داود حلی ، الرجال .

2- قاضی نورالله ، مجالس المؤمنین ، ص 308 . السید محن الامین ، اعیان الشیعه ، ج 4 ، ص 554 .

3- علامه مجلسی ، بحارالانوار ، ج 10 ، حاج محمد هاشم خراسانی ، منتخب التواریخ ، ص 278 .

4- السید محن الامین ، المجالس السنیه فی مناقب و مصائب العتره النبویه ، ج 1 .

5- امالی منتخبه ، ص 49 .

6- محمد بن طاهر سماوی ، ابصار العین فی انصار الحسین(ع)، ص 56 .

7- السید محن الامین ، اعیان الشیعه ، ج 4 ، ص 554 .

8- ترجمه نفس المهموم ، شیخ عباس قمی ، ص 343 .

9- کشی، رجال.

10- سید رضی، نهج البلاغه، خطبه همام.

11- شیخ مفید، ارشاد، ج 2، ص 35 - 34.

12- السید محسن الامین، اعیان الشیعه، ج 4، ص 554.

13- همان.

14- محمد بن طاهر سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ص 57.

15- تاریخ طبری، ج 7، ص 347.

16- السید محسن الامین، مجالس السنیة، ج 1; تاریخ طبری، ج 7، ص 349.

17- حاج شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ص 430; حاج شیخ عباس قمی، ترجمع نفس المهوم، ص 343.

 
ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 11:17 PM

محب نجفی

مراسم عزاداری امام حسین(ع) نخست در روز یازدهم محرم سال 61 هجری در کنار اجساد شهیدان توسط اهل یت برگزار گردید.

بار دوم در کوفه، هنگام ورود کاروان اسیران برپا شد. هنگام ورود به کوفه، امام زین العابدین و حضرت زینب و ام کلثوم علیهم السلام برای مردم کوفه که برای تماشا آمده بودند، سخنرانی کردند. در پی این سخنرانیها صدای ضجه و گریه از خانه ها و مردم کوفه بلند شد.

مرتبه سوم پس از خطابه امام سجاد(ع) در شام، یزید به اهل بیت امام حسین اجازه داد که عزاداری کنند و اهل بیت به مدت سه روز به طور رسمی در شام عزاداری کردند. (1) در پی آن خطابه و این عزاداریها، انقلاب بزرگ فکری در شام پدید آمد و اکثر قریب به اتفاق مردم نسبت به دستگاه حاکمه بدبین شدند.

بار دیگر در مدینه بود: هنگام ورود اهل بیت عزای عمومی بر پا گردید و تمامی مردم مدینه ناله و ضجه کردند. پس از آن حلقه های عزاداری توسط اشخاص و افراد سرشناس بر پا شد. از جمله کسانی که درمدینه مجلس عزاداری بر پا کرد، حضرت زینب(سلام الله علیها) بود. این عزاداری مدینه را در آستانه انفجار و حرکت عمومی قرار داد و عمر بن سعید جریان را به یزید گزارش داد:

تحقیقا وجود زینب در مدینه اندیشه ها را تحریک می کند، زیرا او سخنور و دانا و باهوش است. خود و کسانی که با او همراهی می کنند، در نظر دارند برای خونخواهی حسین قیام کنند. (2) تا اینکه حضرت زینب به شام یا مصر تبعید و رحلت فرمود.

پس از شهادت امام حسین(ع) ائمه خود اقامه عزاداری می کردند و شیعیان را به اقامه عزا و گریه و عزاداری تشویق نمودند.

عزاداری نخست در ایام محرم و ایام زیارتی امام حسین(ع) در کربلا و جاهای دیگر برگزار می شد چون پانزدهم شعبان، روز عرفه، شب عید فطر و اول ماه رجب و غیره. (3) اما از آغاز قرن سوم عزاداری وضعیت دیگری یافت که در تحقیق حاضر به تبیین آن می پردازیم.

در قرن سوم و چهارم و پنجم و همزمان با تشکیل دولتهای آل بویه در عراق و حمدانیون در سوریه و فاطمیون در مصر مذهب شیعه گسترش یافت و مراسم عزاداری توسعه یافت و در بسیاری از شهرها روز عاشورا عزا و تعطیل عمومی اعلام گردید.

در محرم سال 252 - معزالدوله دیلمی دستور داد که مغازه ها بسته و تعطیل عمومی گردد و مردم عزاداری کنند و مردم با حالت عزا و ماتم در خیابانها حرکت کردند. (4) عزای عمومی در میان شیعیان به صورت یک سنت در آمد. در این دوره، اشعار در قالب قصیده سروده می شد. ستمهای بنی امیه و بنی عباس در آن ذکر و مقام و منزلت اهل بیت بیان می گردید. در عزاداری و قصیده ها بیشترین توجه به ولایت اهل بیت بود. و کتب مقتل تالیف گردید.

در این دوره درگیری شدید بین شیعه و اهل سنت وجود داشت و حکومتهایی که پیرو بنی امیه و بنی عباس بودند، اهل سنت را بر کشتار شیعیان تحریک و از برگزاری مراسم عزاداری منع می کردند.

در سال 407 هجری در آفریقا و در ماه محرم معزبن بادیس لشکریان خود را به قتل شیعیان دستور داد و اهل سنت را نیز در این امر آزاد گذاشت. جمع کثیری را در آفریقا کشتند و در آتش سوزاندند خانه های آنها را خراب کردند. جمعی به قصر منصور پناه بردند اما در محاصره قرار گرفتند و هر کسی از قصر خارج شد. کشته شد و همگی به قتل رسیدند و جمعی به مسجد جامع پناه بردند در آنجا نیز همگان را از بین بردند. (5)

دراین دوره مراسم عزاداری برای ائمه بطور کامل رواج یافت.

مشخصات روضه در این دوره: 1 - عزاداری در ایام عاشورا و موسم زیارت برگزار می شده است. 2 - تکیه بر اهل بیت به عنوان عترت پیامبر و غصب خلافت توسط بنی امیه. 3 - رشد ذوق شعری در زمینه مدح و مراثی امام حسین و اهل بیت. 4 - ذکر مصیبت اهل بیت. 5 - بیان ستمهای بنی امیه. 6 - مراسم عزاداری به عنوان اعتراض به بنی امیه و بنی عباس و ایادی آنها مطرح می شده است.

برای این جهت حکومتهای وقت به جز آنچه که نام برده شد، از برگزاری مراسم شدیدا جلوگیری می کردند.

دوره دوم

پس از انقراض سلسله بنی عباس در بغداد و سلطه مغولها بر بخش عظیمی از کشورهای اسلامی شکل و محتوای روضه به تدریج تغییر یافت. این تغییر شایدبدان جهت بود که سلاطین بنی عباس خود را خلیفه پیامبر می دانستند و مدعی حکومت بر مسلمین از جانب اسلام بودند و اطاعت خود را بر مردم واجب شرعی می دانستند. مذاهب اهل سنت، مذهب رسمی و قانونی و شرعی دانسته و از آنها به طور کامل حمایت می کردند. پیروی از مذهب شیعه ممنوع و در ادارات دولتی و مراجع قضایی رسمی نبود.

در مقابل این اندیشه، اندیشه تشیع بود که حکومت را حق اختصاصی و الهی ائمه می دانستند شرایط و اندیشه های بسیار والا برای حاکم اسلامی قایل بودند. براساس این دو اندیشه به طور طبیعی درگیری بین تشیع و حکومت پدید آمد. در مراسم عزاداری این اختلاف نظر و جهت گیری سیاسی مطرح می شد و قطعا حکومتها از برگزاری مراسم وحشت داشتند. از این رو مراسم روضه از سیاست جدا نبود.

پس از سلطه مغول و وحشت بسیار عجیبی که ایجاد کرده بود و حاکمان آنها مدعی حکومت بودند، نه مدعی خلافت، مراسم عزاداری از حالت اعتراض سیاسی خارج و به مراسم خاص مذهبی اختصاص یافت و عزاداری به منظور کسب ارزش اخروی و دوستی با اهل بیت برگزار گردید.

در این دوره تحریفات زیادی در وقایع عاشورا واقع شد و برای بیشتر گریاندن و گریه کردن داستانهای مهیج و زبان حال نقل می شد و برای اینکه حکومتها مانع نشوند، به مساله سیاست و حکومت پرداخته نمی شد.

مشخصات این دوره: 1 - تعمیم و گسترش مراسم عزاداری از ایام محرم و زیارتی به ایام دیگر. 2 - برگزاری روضه بیشتر برای کسب ثواب و شفاعت ائمه معصومین(ع). 3 - بیان ستمها و جنایات بنی امیه و بنی عباس. 4 - ذکر فضایل اهل بیت. 5 - زهد گرایی و دخالت نکردن در امور حکومت و دوری از دنیا، پرداختن به امور آخرت. 6 - گسترش حسینیه برای برگزاری مراسم عزا.

دراین دوره هر کسی ذوق و قریحه شعری داشت، اشعاری در مرثیه امام حسین سرود. که بسیاری از آن اشعار، سینه به سینه و یا در دفترهای خطی تداوم یافت. برخی از اشعاری که در روستاها خوانده می شود و یا مردم عشایر در مراسم عزا می خوانند از این قبیل اشعار راست. گاهی این اشعار را کسانی سروده اند که آگاهی از تاریخ نداشته و به منظور خدمت به امام و اظهار علاقه به اهل بیت سروده اند.

در این دوره همت بر آن گماشته شد که فضایل اهل بیت بیان و مردم با آنها آشنا گردند. که این آشنایی نقش بسیار مهمی در جهت تداوم خط اهل بیت و تشیع ایفاء کرده است. این کار بسیار عظیم و بزرگ در پیشگاه خداوند اجر بسیار بزرگ دارد. زیرا ذکر فضایل اهل بیت و آشنا ساختن مردم با مقام معنوی آنها به منزله تداوم خط رهبری و دعوت جامعه به عزت و حفظ ارزشهای والای اسلام برای نسلهای آینده است.

در این دوره عزاداری به شکل رایج فعلی رواج یافت. که برخی آغاز آن را به شکل زدن بر سر و سینه به دوران آل بویه برگردانده اند. (6)

دوره سوم

در دورانهای اخیر عزاداری از نظر کمیت و کیفیت رشد می کند. در سالگرد رحلت پیامبر و امامان معصوم و حضرت زهرا علیهم السلام و.... مراسم عزاداری بر پا می شود. برخی از مشخصات مراسم عزاداری دوران جدید به قرار ذیل است.

1 - دقت تاریخی

افرادی که از فضل و سواد برخوردار هستند، سعی می کنند وقایع عاشورا و مرثیه دیگر امامان را بر اساس مستند تاریخی بیان نموده و از استنتاجات بدور از عقل و عرف و مقام ائمه شدیدا پرهیز می کنند.

2 - تاریخ تحلیلی

خطیبان و نویسندگان، تاریخ عاشورا را به صورت تجزیه و تحلیل شده بیان می کنند. قضایا را ریشه یابی و عوامل پیدایش و آثار اجتماعی آن را بیان می نمایند.

3 - اهداف امام حسین(ع)

حرکت امام حسین(ع) و سیری که آن حضرت داشت و عللی که برای قیام خود ذکر کرده بررسی می شود. آن حضرت با چه انگیزه ای قیام و برای تحقق چه هدفی حرکت کرد؟ آیا هدفش کشته شدن بود؟ هدف گریه شیعیان و نجات آنها بود؟ به منظور رسیدن به حکومت قیام کرد؟ مجبور شد و نمی توانست به جای دیگری برود؟ و ... هر کسی به شکلی ارزیابی و نتیجه گیری کرده است و هر کسی برای اثبات مدعای خود شواهد تاریخی و دلایلی از کلام پیامبر(ص) و خود امام حسین(ع) ذکر کرده است. هر چند برخی به خطا رفته اند. اما اقدام به چنین کاری و تجزیه و تحلیل اهداف آن پیشوای بزرگ الهی، کاری بسیار ارزشمند است.

4 - توام شدن روضه با سیاست

برگزاری مراسم روضه از سیاست جدا نبوده و نیست. و این مجالس محل بسیار مناسبی برای رشد آگاهی سیاسی و موضع گیری در برابر حکومتهای ستمگر بوده و هست. بسیاری از تصمیم گیریهای سیاسی در همین مجالس اتخاذ شده است. مطالعه تاریخ سیاسی ایران از دوران مشروطه و مقدمات آن این حقیقت را روشن می سازد و این مجال عامل اساسی حرکتهای مردمی بوده است; زیرا اهداف امام حسین(ع) بررسی و بیان می شد. پای بندی اهل عزا به اهداف حسین(ع) امری بسیار روشن است. اطاعت امام حسین(ع) به عنوان امام واجب الاطاعه در همه زمانها نیز واضح است. پس از این سه مقدمه هر شیعه ای خود را ملزم به قیام بر ضد حکومت ستمگر دانسته است.

5 - تشکیل هیاتها

هیات در زمان ما عبارت است از یک دسته و گروه منظم و متشکل و با برنامه خاصی که در ایام عزاداری به عزاداری می پردازد.

هیاتها به دو دسته تقسیم می شوند. عزاداری و قرآن خوانی و توسل. و برخی هر دو را دارد.

1 - یک دسته از هیاتها فقط در ایام محرم و صفر و دیگر ایام عزاداری عمومی تشکیل می شود. افراد آن در ایام خاصی دور هم جمع شده به عزاداری می پردازند.

دسته دوم هیاتهایی است که در طول ایام سال فعالیت می کنند. بر حسب توافقی که کرده اند در شبهای جمعه یا صبح جمعه یا شب چهارشنبه و ... گرد هم جمع می شوند. اینها نیز به دو دسته تقسیم می شود.

2 - هیاتهای قرآن خوانی

اعضای هیات در موعد مقرر در منزل یکی از اعضا جمع می شوند. نخست افراد به نوبت قرآن تلاوت می کند و شخصی که با تجوید آشنایی دارد قرائت او را تصحیح می کند و در پایان خطیب و سخنران به تفسیر و یا بیان مطالب اعتقادی و اخلاقی می پردازد. و جلسه با ذکر مصیبت امام حسین(ع) و یا یکی از ائمه پایان می یابد. این جلسه در طول ایام سال در منزل اعضاء می چرخد. در بسیاری موارد اطعام و پذیرایی می شوند. افراد هیات با قرائت صحیح قرآن و به طور اجمال با تفسیر و دیگر معارف دین آشنا می شوند. مسائل مذهبی خود را نیز م پرسند. بسیاری از افراد این جلسات در زمان حکومت ستمشاهی مقلد حضرت امام قدس سره بودند و رساله احکام آن امام عزیز در این مجلس و بدون ذکر نام خوانده می شد.

3 - دعا و توسل

برخی از هیاتها نیز برای دعا و توسل تاسیس شده اند. معمولا دعای توسل، دعای ندبه و دعای کمیل و زیارت عاشورا خوانده می شود. این هیاتها نیز در منزل اعضاء و در طول ایام سال برگزار می شود. و در ضمن خواندن دعا روضه هم خوانده می شود.

این هیاتها آثار بسیار پرباری داشته و دارند. از جمله تشکل در جهت سازندگی، ایجاد محبت، آشنایی با معارف دین، تذکرهای مکرر اخلاقی، رسیدگی به مشکلات یکدیگر، التزام به تداوم مراسم روضه، شناخت امور سیاسی و ... برخی از این آثار در فلسفه روضه بیان خواهدشد.

نقش عزاداری

قیام امام حسین(ع) و شهادت او تلاشهای برادر و پدر و جدش را در گذشته بارور و زمینه تلاش برای آیندگان فراهم ساخت.

در آن مقطع که معاویه تلاش بسیار گسترده و همه جانبه کرده بود تا نام عترت پیامبر را از خاطره ها محو کند و اکثر افراد با حقیقت عترت بیگانه شده بودند و آنان که حسین(ع) را می شناختند، نیز امام را به عنوان امام و پیشوای لازم الاطاعه نمی شناختند; زیرا مفهوم عترت در نزد آنها به معنی خاندان پیامبر بود و در این اعتقاد بودند: افرادی که منتسب به پیامبرند باید احترام گردند و آنها را باید دوست داشت. دوستی با عترت مطرح بود نه اطاعت عترت. این معنی قابل تحریف و جلوگیری از آن قابل توجیه بود.

اما امام حسین با حرمت و قیام خود، عترت را به عنوان رهبر و واجب الاطاعه مطرح کرد و اقدامی نمود که هرگز قابل انکار و یا توجیه و تحریف نباشد. مردم را با مفهوم عترت آشنا ساخت و در پی آن قیام، حرکت عظیم فکری در جامعه پدید آمد. از آنجا که اسلام بدون رهبری صحیح و قرآن بدون تفسیر از ناحیه وی قابل تحقق و عمل نیست، امام اندیشه تحقق قرآن با رهبری معصوم را مطرح ساخت. قیام او زمینه و انگیزه این آشنایی را فراهم ساخت.

سنت عزاداری عاشورا زمینه پاسداری از اندیشه شیعه را در آینده فراهم ساخت بطوری که نوحه خوانی و عزاداری را هیچ کسی نمی تواند منع کند و در سایه و پوشش عزاداری می توان مفهوم عترت و اهداف امام حسین را تشریع کرد.

سنت عزاداری حسینی مورد تایید «امامان نور» بوده و بارها دوستان و شیعیان را با گفتار و عمل به اقامه مجالس فرا خوانده اند.

پایان بخش این مقال سخنی از امام هشتم در همین زمینه است:

الامام علی بن موسی علیه السلام: یا ابن شبیب ان سرک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهد مع الحسین فقل متنی ما ذکرته: یالیتنی کنت معهم فافوز فوزا عظیم. (7) ای پسر شبیب، اگر دوست داری پاداش شهیدان همراه حسین(ع) را بدست آوری، هرگاه او را یاد کردی بگو: ای کاش با شما بودم و به موفقیت بزرگی دست می یافتم.

پی نوشتها:

1- تاریخ طبری، ج 4، ص 353.

2- ثورة الحسین فی الوجدان الشعبی، ص 265.

3- همان.

4- کامل، ج 8، ص 549.

5- همان، ج 9، ص 294.

6- الثورة الحسین فی الوجدان الشعبی، ص 277.

7- بحار، ج 44، ص 286.

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 11:16 PM

محمدجواد صاحبی

نهضت حسینی و رویدادهای عاشورای سال 61 هجری از جمله وقایعی است که بیش از همه رخدادهای تاریخی در فرهنگ مکتوب بشری مطرح بوده است، فرازهایی از تاریخ عاشورا در آثار اغلب نویسندگان و هنرمندان ملل جهان هر چند کوتاه و تحریف شده نشان از اهمیت، بزرگی و شگفت آفرینی این نهضت دارد.

تردیدی نیست که انگیزه های سیاسی و اجتماعی فراوانی برای تحریف این واقعه از همان آغاز وجود داشته که از مهم ترین آنها حاکمیت استبدادی مخوف حزب اموی بر سرزمین های اسلامی آن هم به مدتی نسبتا طولانی بوده است.

علاوه بر این، سایر حکومتهای مستبد و مفسد که منش و روش امویان و فرزندان ابوسفیان را پیشه خود ساخته بودند و فرهنگ جهادی و شهیدپرور حسین بن علی(ع) را در تضاد با منافع خود می دیدند، انگیزه ای نیرومند برای مسخ و تحریف تاریخ و فرهنگ عاشوراداشته اند.

منافع شخصی و گروهی عامل دیگری برای چنین رویکرد شوم نیز گردیده است. شگفت اینکه علی رغم همه این عوامل تاریخ و فرهنگ عاشورا تا به امروز سالمتر از هر رویداد دیگری در دسترس پژوهشگران قرار دارد.

عظمت این حقیقت هنگامی آشکار می گردد که انسان عصر صنعت با وجود بهره مندی از امکانات اطلاع رسانی نوین ناظر خبرسازی و تحریف فزاینده وقایع در رسانه های گروهی می گردد.

رمز این ماندگاری چیست؟

از منظر باورهای دینی، حسین(ع) مظهر اسماء الهی است، یاد او یاد خداست، و این گفته باری تعالی است: «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون ». آری خدای سبحان حافظ نام و یاد و مکتب حسینی است.

اما از جهت تاریخی نیز عوامل بسیاری در صیانت از تاریخ عاشورا سهیم بوده اند، مهم ترین این عوامل نخست اخبار غیبی است که از پیامبر اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) در باره ماجرای عاشورا به مردم رسیده است و پس از آنها روایاتی است که معصومین(ع) در این باره یادآور شده اند.

بزرگداشت واقعه عاشورا و برگزاری مجالس سوگواری سالار شهیدان توسط آن بزرگواران، سنتی را پایه گذاری کرد که همواره نام و یاد حسین(ع) و یارانش در خاطره ها زنده بماند.

علت دیگر این ماندگاری، اهلبیت حضرت اباعبدالله(ع) و بازماندگان حادثه کربلا بودند، کسانی که خود در آن واقعه عظیم حاضر بودند و رویدادها را به چشم می دیدند. این آزادگان در بند، به هنگام عبور از شهرهای گوناگون، بویژه در شهرهای کوفه و شام پرده تزویر از چهره دشمن دریدند و حقایق را برای همگان عریان ساختند; خطبه های آتشین و افشاگرانه خواهران و فرزندان امام حسین(ع) بویژه روشنگریهای حضرت زینب کبری(س) و امام سجاد(ع)، نمونه ای از این تحریف زدایی و صیانت از تاریخ عاشورا است.

علاوه بر این بزرگواران، کسانی از مجاهدان و جانبازان عاشورا که از معرکه جان سالم بدر برده اند، مشاهدات خود را به دیگران بازگو می کردند که یکی از آنها حسن مثنی فرزند امام مجتبی(ع) است که تا آخرین توان خویش با دشمن جنگید و پس از آنکه بر اثر زخمهای بسیار بی تاب و توان شد و به خاک و خون غلطید بوسیله یکی از بستگان مادری اش در سپاه دشمن، از معرکه بیرون برده شد و معالجه گردید.

همچنین کسان دیگری از اصحاب امام(ع) که به افتخار شهادت نائل نشده و از چنگ دشمن گریخته بودند این رسالت را به خوبی انجام دادند. مانند: «ضحاک ابن عبدالله بن قیس مشرقی » که در میانه راه نزدیک کربلا به امام حسین(ع) پیوست و در روز عاشورا تا آخرین لحظات با شهامت و شجاعت در برابر دشمن به پایداری پرداخت، بگونه ای که تحسین امام را برانگیخت و چون مقاومت خود را بی حاصل یافت، طبق قراردادی که با حضرت اباعبدالله(ع) بسته بود، صحنه رزم را ترک و بر پشت اسبی از پیش آماده جست و از معرکه جان سالم بدر برد.

جالب اینکه مورخان نخستین، بخش مهمی از روایات مربوط به روز عاشورا را از زبان همو نقل کرده اند.

البته، برخی از افرادی که در سپاه دشمن حضور داشتند، نیز بر اثر غرور و یا به جهت تنبه و بیداری وجدان، به افشای وقایع عاشورا پرداختند که «حمید بن مسلم » یکی از آنهاست. به هر حال این روایات به همت دو تن از شاگردان برجسته امام صادق(ع) به نامهای «لوط بن یحیی » معروف به «ابن مخنف » و «هشام بن محمد» مشهور به «کلبی » بطور جداگانه گردآوری شد.

بنا به دلایلی روایات ابی مخنف بیشتر به کتابها راه یافت و بعنوان مرجع و منبع موثق تاریخ عاشورا به تایید علمای عامه و خاصه رسید.

ابی مخنف از خاندان بزرگی است، جد او بنام «مخنف بن سلیم ازدی » نیز از اصحاب علی بن ابی طالب(ع) بود که در جنگ جمل علمداری را به عهده داشت و در همان جنگ به شهادت رسید.

ابی مخنف که از چنین خاندانی برخاسته بود، و از همان آغاز جانش با مهر علی(ع) و خاندان او پیوند یافته بود به جمع اصحاب امام صادق(ع) پیوست و شاید به دستور آن حضرت به گردآوری احادیث بویژه اخبار مربوط به واقعه کربلا همت گماشت. البته اصل این مقتل هم اکنون در دست نیست، فقط روایات او را می توان در کتابهای سیره و تاریخ از جمله «تاریخ طبری » و «ارشاد» شیخ مفید و دیگران یافت.

ناگفته نماند مقتلی را هم اکنون به او نسبت می دهند و به فارسی نیز ترجمه کرده اند، جعلی و فاقد اعتبار است و بقول محدث بزرگوار مرحوم حاجی میرزا حسین نوری برخی مطالب زشت و مخالف اصول مذهب را در بردارد که آن را دشمنان دین و جاهلین به جهت پاره ای از اغراض فاسد در کتاب مزبور داخل کرده اند، بدین سبب از اعتبار و اعتماد افتاده و بر گفته های آن هیچ اطمینانی نیست.

و براستی یکی از شگفتی های بزرگ تاریخ این است که بر خلاف تصور برخی از افراد ناآگاه، موار اختلاف در کتابهای معتبری که به زمان رخداد عاشورا نزدیک بوده اند بسیار ناچیز است. و بیشتر اختلافات و موارد مشکوک به همین چند قرن اخیر مربوط می شود، که شاید از عصر صفویه دورتر نباشد.

متاسفانه از آن دوره به بعد افرادی با انگیزه های گوناگون به جعل روایات و تحریف وقایع و حقایق نهضت عاشورا پرداختند. بعدها مطالب آنان به مذاق برخی از مداحان و روضه خوانها خوش آمد. بخصوص آنان که از این راه ارتزاق می کردند برای گرمی بازار خود به این مطالب ساختگی، شاخ و برگی افزودند و آنها را وسیله فریب عوام قرار دادند.

البته گاه افرادی ناآگاه به انگیزه کسب پاداش به این موارد دامن زده اند و آثار و یا مطالبی نحیف و سست را برای برانگیختن احساسات و عواطف مردم نشر داده اند.

تردیدی نیست که ساده دلی و کژاندیشی سبب گمراهی و گمراهگری آنان شده است زیرا پنداشته اند که تاکید اهلبیت(ع) بر تعزیه داری و تعظیم شعائر حسینی، بهره گیری از هر وسیله ای را برای این هدف مجاز می سازد. درست است که گریاندن مؤمنین بر مصائب حضرت اباعبدالله(ع) از عبادات بسیار پسندیده شرع مقدس است و در این باره روایات صحیح بسیاری از ائمه معصومین (صلوات علیهم اجمعین) وارد شده است. احادیثی که ذاکران و شاعران و مرثیه سرایان و سوگواران حسینی را سزاوار پاداشهای بزرگ می شمارد، این احادیث به اندازه ای فراوان است که فصلهای نسبتا گسترده ای از کتابهای روایی را در بر گرفته است.

اما بر آگاهان پوشیده نیست که از نظر شارع مقدس مقبولیت هر عملی در گرو رعایت تقوا و پرهیز از گناه می باشد.

محدث بزرگ حاجی میرزا حسین نوری(ره) که در عصر خویش پرچم مبارزه با تحریف تاریخ و معارف حسینی را برافراشت در کتاب پر ارج «لؤلؤ مرجان »، با اذعان به مطالب یاد شده عباراتی به این مضمون نگاشت:

«اما چون نقل مصائب حضرت سیدالشهدا(ع) و اصحاب آن حضرت از عبادات بشمار می آید و شرط قبولی عبادات قصد قربت است، سزاوار است ذاکرین مصائب اهل بیت پیامبر(ص) و اصحاب آنها، رضایت حضرت حق را در نطر داشته باشند و نیت خود را به انگیزه های مادی نیالایند. اخلاص در عمل و پرهیز از ریا در عبادات نیز از شرایط صحت است ».

این محدث بزرگوار از این که برخی نادانان و یا عالم نمایان موازین شرعی را در نقل وقایع رعایت نمی کنند و با نام دین و به طمع ثواب، به نشر اکاذیب می پردازند به شگفت آمده، از این رو فصلی از کتاب خود به نقل روایاتی در باره قبح دروغ و سزای دروغگو اختصاص داده است و در پی آن مقتل نگاران و روضه خوانان را به محاکمه کشیده و از آنها پرسیده است که چگونه با وجود این نصوص صریح، برای انجام عملی مستحب، مرتکب گناهی بزرگ می شوند؟ بویژه آنکه دروغ به اوصیا و اهلبیت پیامبر از اعظم کبائر است و چنانکه در احکام صوم آمده مبطل روزه می باشد. او دو کتاب «روضة الشهدا» و «اسرار الشهادة » را مورد انتقاد قرار داده و آن دو را منشا تحریفات و انحرافات در این باره می داند.

اما باید افزود که پیش از دو کتاب یاد شده، روایاتی ضعیف و آثاری مجعول وجود داشته و همانها دست مایه تالیفات اخیر شده است. چنانکه شخصی به نام «حسین بن حمدان خصیبی » متوفای 334 ه که از اهالی حلب بوده و از غلات شیعه به شمار می آمده کتابی تالیف کرده با عنوان «هدایة الکبری » که ضمن شرح زندگی سایر امامان شیعه، فصلی را نیز به قیام امام حسین(ع) اختصاص داد که پر از روایات جعلی و شاذاست، روایاتی که با دو و یا سه واسطه به امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) می رسد. همچنین داستانهایی در آن آمده است که با روایات صحیح و معتبر تناقض دارد و جعلی بودن آنها آشکار است.

مطالب اینگونه آثار به دیگر کتابها راه یافته و بر سر زبان مرثیه خوانها افتاده و در نتیجه تحریفاتی زشت را در وقایع عاشورا شایع ساخته است. نوشته اند یکی از آثار مجهول مجعول به دست مرحوم فاضل دربندی رسید بی تامل مطالب آن را با مطالبی از روضة الشهدای واعظ کاشفی درآمیخت و به مدد ذوق و سلیقه خویش آن را به نوعی پرورید که بر ذائقه عوام و مرثیه سرایان و روضه خوانان خوش رسید!

مطالبی از شمار عروسی قاسم، جمال ساربان، فضه و شیر، مرغ خون آلود و فاطمه صغری، داستان علی اکبر و لیلا، و قصه پردازیها و خیالبافی های دیگر که نه تنها دروغ بودن همه آنها واضح است بلکه وقوع آن در یک نیم روز غیر ممکن می نماید.

بگذریم از گزارشهای مبالغه آمیزی چون شمار لشکریان کوفیان که او حدود آنان را تا به ششصدهزار سواره رو و دو کرور پیاده رو رسانده است!

و چون وقایع نادرست زیاده از حد نقل می کند، برای این که از تعجب و استبعاد خواننده بکاهد و این شبهه را پیش نیاورد که چگونه در یک نیم روز این همه حوادث روی داده است، ناگزیر طول روز عاشورا را افزایش می دهد و آن را به هفتاد و دو ساعت می رساند!!

این افسانه سازی ها و دروغ پردازیها به همراه مسخ و تحریفهایی که در انگیزه ها و اهداف نهضت حسینی به عمل آمده، چنان ضربه مهلکی بر مکتب اهل بیت وارد کرد که بی مبالغه از ضربات ظلمه و قتله کربلا کمتر نبوده است، و اگر نبود روشنگریهای محدثان بزرگی چون حاجی نوری و تحریف زداییهای مصلحان مجاهدی چون، شهید مرتضی مطهری، سید محسن امین عاملی و دیگر احیاگران تفکر دینی، بخش مهمی از زحمات و جانفشانیهای حضرت اباعبدالله(ع) و شهدای کربلا توسط تحریفگران و منحرفان ضایع شده بود.

 
ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 11:14 PM

مرضیه مشکوری

کوثر زلال «عاشورا» در متن زندگی شیعه و در عمق باورهای پاک او جریان داشته و در طول چهارده قرن سیراب کننده جانها بوده است.

اینک نیز عاشورا پرگاری است که عشق را ترسیم می کند و کانونی است که ارزشها، احساسها، عاطفه ها، خردها و اراده ها برگردش می چرخند.

بی شک، محتوا، انگیزه ها، اهداف و درسهای آن، حماسه عظیم فرهنگی ناب و الهام بخش را تشکیل می دهد. از اینرو در حوزه وسیع تشییع و دلباختگان اهل بیت، پیروان عترت همه با «فرهنگ عاشورا» زیسته اند و برای آن جان باخته اند. آنان در آغاز تولد کام نوزاد را با تربت سیدالشهدا(ع) و آب فرات بر می دارند و هنگام خاکسپاری، تربت کربلا را با میت همراه می کنند.آنان از روز ولادت تا هنگامه مرگ به حسین بن علی(ع) عشق می ورزند و برای شهادتش اشک می ریزند و این مهر مقدس، با شیر وارد جان می شود و از جان به در نمی رود.

عاشورا از دیرباز تجلی گر روز درگیری حق و باطل و روز فداکاری و جانبازی در راه دین و عقیده، شناخته شده است. حسین(ع) در این روز با یارانی اندک ولی با ایمان و صلابت و عزتی بزرگ و شکوهمند، با سپاه سنگدل و بی دین کومت ستم یزیدی به مقابله برخاست و کربلا را به صحنه همیشه زنده عشق خدایی و آزادگی مبدل ساخت.

عاشورا اگر چه یک روز بود، اما دامنه تاثیر آن تا ابدیت کشیده شد و چنان در عمق دلها اثر گذاشته است که همه ساله دهه محرم و به ویژه روز عاشورا، اوج عشق و اخلاص نسبت به معلم حریت و اسوه جهاد و شهادت، حسین بن علی(ع) می گردد و حتی غیر شیعیان نیز در مقابل عظمت آن آزادمردان سر تعظیم فرود می آورند.

عاشورا نشان دهنده معنای «حسین منی و انا من حسین » بود که دین رسول خدا با خون سید الشهدا آبیاری شد و به تعبیر امام خمینی(ره) عاشورا، قیام عدالت خواهان با عددی قلیل و ایمان و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود. (1) و اگر عاشورا نبود، منطق جاهلیت ابوسفیانیان که می خواستند قلم سرخ بر وحی و کتاب بکشند و یزید، یادگار عصر تاریک بت پرستی که به گمان خود با کشتن و به شهادت کشیدن فرزندان وحی امید داشت اساس اسلام را بر چیند و با صراحت و اعلام «لا خبر جاء و لا وحی نزل » بنیاد حکومت الهی را بر کند نمی دانستیم بر سر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد. (2)

حماسه عاشورا را زنان و مردانی ساختند که مرگ سرخ و شهادت را بر زندگی ذلت بار ترجیح دادند تا گلواژه آزادی و آزادگی همواره در تاریخ سبز بماند.

در این حماسه خونین بیشتر به نقش آفرین مردان و یارانی که در رکاب حضرت به فوز عظیم شهادت نایل شدند توجه شده است و نقش زنان کمتر مورد توجه بوده است. تنها در حماسه عاشورا از اسوه صبر و مقاومت زینب کبری (س) و نقش وی در پیام رسانی صحبت شده است و نقش دیگر زنان حماسه شعور و شرف و آزادگی مورد غفلت واقع شده است، از این رو در این مقاله به معرفی اجمالی زنان حماسه ساز در نهضت عاشورا می پردازیم.

بدون تردید در طول تاریخ اسلام و به ویژه تشییع زنان از سهم بسزایی برخوردار بوده اند و عاشورا نیز برهه ای از همین تاریخ سراسر صبر و ایثار و مقاومت و خودآگاهی است. زنان مسلمانان از بدو تولد اسلام به جهانیان نشان دادند که از آگاهی و شناخت و شعور برخوردارند و بر خلاف آنچه سردمداران دفاع حقوق زن می پندارند، زن مسلمان نه عروسک حرمسرا و نه موجودی به دور از واقعیتها و مسایل اجتماعی و سیاسی و نظامی است و تاریخ عاشورا بیانگر این واقعیت است، چنانکه زمانی که افرادی چون عمر سعد در انتخاب صراط مستقیم راه را گم کردند و افرادی چون زهیر بن قین که در یاری امام دچار تردید شده بودند، زنانی چون دلهم ( همسر زهیر ) شوهرش را به یاری امامش دعوت کرد و او را از تنگنای امتحان سرفراز بیرون آورد. نیز زنانی چون ام وهب و بانوی غیریه قاسطیه که شجاعت در رکابشان مردانگی آموخت.

در حقیقت نقش زنان در حماسه عاشورا همچون خود عاشورا جاوید خواهد ماند و آنان برای همیشه تاریخ بر بار شیعه بهترین الگوی ایمان و ایثار و اخلاص و فداکاری خواهند بود.

زنان در عاشورا

نقش زنان در حادثه خونبار عاشورا از ابعاد گوناگونی برخوردار است که به بعضی از آنها اشاره می شود:

1- مشارکت در جهاد

شرکت در جبهه پیکار و همدلی با نهضت مردانه امام حسین(ع) و مشارکت در ابعاد مختلف آن، از جلوه های این حضور است. از همکاری طوعه در کوفه با نهضت مسلم و همراهی همسران برخی از شهدای کربلا گرفته تا اعتراض و انتقاد برخی همسران سپاه کوفه به جنایتهای شوهرانشان مثل خولی نمونه هایی از این دست است.

2- آموزش صبر

روحیه مقاومت و تحمل زنان در مقابل شهادت مردان اسلام در کربلا از درسهای نهضت عاشورا بود که اوج این صبوری در رفتار زینب کبری(س) جلوه گر شد. آموزش صبر و مقاومت حماسه عاشورا در زنان آگاه و مبارز متجلی شده و در طول جنگ تحمیلی زنان مبارز و فداکار انقلاب اسلامی ایران نشان دادند که آموزش صبر و مقاومت را از شیر زنان کربلا به خوبی آموخته اند.

3- پیام رسانی

افشاگری جنایات یزیدیان چه در سفر اسارت و چه پس از بازگشت به مدینه، به معنای پاسداری از خون شهدا بود. افشاگری بانوان به دو صورت، خطبه و گفتگوهای پراکنده صورت پذیرفت، و اگر پیام رسانی زینب کبری(س) و بقیه زنان نبود، امروز حماسه عاشورا به این روشنی برای شیعه تجلی نمی کرد و چه بسا آن واقعه عظیم عقیم می ماند.

4- روحیه بخشی

یکی از مسایل مهمی که در هر جنگی مورد توجه بوده است، روحیه جنگاوران است و زنان این مهم را بر عهده داشتند چه در جنگهای صدر اسلام و چه در جنگهای دیگر.

در کربلا نیز حضور تشویق آمیز زنان در جبهه به رزمندگان روحیه می بخشید و همسران و مادران شهدا آنها راتشویق به یاری امام معصوم می کردند، مانند ام وهب که خودش وارد میدان شد و با سر جگرگوشه اش یکی از یزیدیان را به هلاکت رساند و این روحیه بخشی بعد از چهارده قرن در هشت سال مقاومت جنگ ایران علیه کفر باعث شد که زنان ایرانی درسی را که از زینب(س) و زنان عاشورا گرفته بودند، به نحو احسن باز پس دهند.

5- پرستاری

رسیدگی به بیماران و مداوای مجروحان از دیگر نقشهای زنان در جبهه ها، از جمله در حماسه عاشورا است.نقش پرستاری و مراقبت حضرت زینب (س) از امام سجاد(ع) یکی از این نمونه هاست.

6- مدیریت

بروز صحنه های دشوار و بحرانی، استعدادهای افراد را شکوفا می سازد. نقش حضرت زینب (س) در نهضت عاشورا و سرپرستی کاروان اسرا، درس مدیریت در شرایط بحران را می آموزد. وی مجموعه بازمانده را در راستای اهداف نهضت، هدایت کرد و با هر اقدام، خنثی کننده نتایج عاشورا از سوی دشمن مقابله کرد و نقشه های آنان را خنثی ساخت.

7- حفظ ارزشها

درس دیگر زنان قهرمان در کربلا، حفظ ارزشهای دینی و اعتراض به هتک حرمت خاندان نبوت و رعایت عفاف و حجاب در برابر چشمهای آلوده بود. زنان اهل بیت، با آنکه اسیر بودند و لباسها و خیمه هایشان غارت شده بود و با وضع نامطلوب در معرض دید تماشاچیان بودند، اما اعتراض کنان، بر حفظ عفاف تاکید می ورزیدند. ام کلثوم در کوفه فریاد کشید که آیا شرم نمی کنید برای تماشای اهل بیت پیامبر جمع شده اید؟ وقتی هم در کوفه در خانه ای بازداشت بودند، زینب اجازه نداد جز کنیزان وارد آن خانه شوند. در سخنرانی خود در کاخ یزید نیز به گرداندن، شهر به شهربانوان،اعتراض کرد و فرمود: «آمن العدل یابن الطلقاء تخد یرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا قد هتکت ستورهن و ابدیت وجوههن یحدوبهن الاعداء من بلد الی بلد و یستشرفهن اهل المناهل و المکاتل و یتصفح وجوههن القریب و البعید و الغائب و الشهید»

ای پسر آزاد شده، آیا در پشت پرده قرار دادن زنان و کنیزان خود و جلو انداختن دختران رسول خدا به صورت اسیر از عدل است. تو پرده آنان را دریدی، چهره هایشان را آشکار ساختی، از شهری به شهری می رانی، رهگذران و بام نشینهابه تماشایشان می ایستند و آشنا و بیگانه و حاضر و غایب به سیمای آنان خیره می شوند.

8- تغییر ماهیت اسارت

آنان اسارت را به آزادی تبدیل کردند و در قالب اسارت، به اسیران واقعی درس حریت و آزادگی دادند و مفهوم اسیر در اذهان را به گونه ای دیگر تغییر دادند.

9- عمق بخشیدن به بعد عاطفی و تراژدیک کربلا

گریه ها، شیونها، عزاداری بر شهدا و تحریک عواطف مردم به ماجرای کربلا عمق بخشید و بر احساسات تاثیر گذاشت و از این رهگذار ماندگارتر شد.

پی نوشتها:

1- صحیفه نور. ج 9. ص 57

2- همان. ج 14. ص 265 ، عوالم (امام حسین) ص 3 و 4 ، حیاة الامام الحسین، ج 3، ص 378.

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 11:10 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 39

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6026850
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی