به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

غلام نبی گلستانی

چرایی قیام عاشورا، از پگاه شکل گیری این نهضت سترگ، توجه دانشمندان و احیاگران دینی و مصلحان سیاسی و اجتماعی را به خود معطوف ساخته و در شمار مهم ترین پروژه های پژوهشی تحلیلگران و ژرف اندیشان قرار گرفته است .

این رخداد از جهت انگیزه، ابزارها و شیوه های به کار گرفته شده در آن، به موضوعی جاودانه برای نظریه پردازی مبدل گشته و در طول تاریخ انسان های حقیقت جو و ژرف اندیش را به کشف ناگفته های خود فرا خوانده است تا با توجه به توان علمی و ذوق سلیم خویش به تحقیق در این رویداد پردازند و به نتایجی تازه دست یابند .

از گذشته های دور کارهای نسبتا بزرگ و جالب و آثار تقریبا قابل قبولی درباره قیام عاشورا عرضه شده است; اما این به معنای پایان کار نیست . حادثه کربلا چون سلسله کوه هایی است که حوادث بسیار پشت آن قرار گرفته، از دیدرس انسان های عادی دور مانده است . باز شناخت همه دیدگاه ها درباره این قیام جاودانه فرصتی فراتر از یک مقاله می جوید . از این رو، نوشتار حاضر به ذکر برجسته ترین نظریه ها که عمدتا در چند دهه اخیر ارائه شده، می پردازد . نگارنده در میان این رهیافت ها «انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی » (نظریه 11) را زاویه نگاه خود به قله بلند عاشورا دانسته، مهم ترین رهیافت ها درباره نهضت عاشورا عبارت است از:

1 . تشکیل حکومت اسلامی و براندازی نظام ستم پیشه حاکم

در این نگره، استراتژی امامت بر دو رکن مهم پایه گذاری شده است:

الف) تبیین ایدئولوژی اسلام ومقابله با برداشت ها و نگاه های تحریفی به دین

ب) به دست گرفتن قدرت اجرایی (حکومت) برای اجرای احکام اسلام

بدون طرح و برنامه، قدرت اجتماعی و سیاسی به نظام اسلامی نمی انجامد و داشتن طرح و ایدئولوژی بدون قدرت اجرایی کاری از پیش نمی برد . پس هدف امام دستیابی به حکومت اسلامی بود تا در پرتو آن به اسلام عینیت بخشد . بزرگانی چون سید مرتضی، شیخ طوسی، امام خمینی و با اندک تفاوتی ابن خلدون این دیدگاه را پذیرفته اند; البته ابن خلدون بر آن است که عدم دریافت اطلاعات جامع درباره قدرت حاکم و وضعیت فکری - سیاسی جامعه به ناکامی نهضت انجامید . (1) هر چند که امام خمینی (ره) علاوه بر این این نگرش، بر رهیافت انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی تکیه داشته و نهضت و انقلاب اسلامی را با همین نگرش آغاز کردند .

2 . شهادت طلبی و مرگ سرخ گزینی

در این دیدگاه، امام حسین به تجربه ای دست زد که درک آن جز برای کسانی که آن را لمس کرده اند، امکان پذیر نیست . امام (ع) در موقعیتی قرار گرفت که بتواند از میان انواع مرگ ها برترین (مرگ سرخ) را برگزیند . این نوع مرگ بهترین شیوه لقای پروردگار است و در پرتو آن اندیشه بی هیچ محمل مادی به حیات خویش ادامه می دهد . حسین (ع) خود را فدا کرد تا دین پیامبر (ص) بماند و چنان پیام داد که ایده باید بماند هر چند همه طرفدارانش نابود شوند . رد پای این تفسیر در آثار پژوهشگرانی چون صافی گلپایگانی، مرتضی مطهری، محمد تقی شریعتی، علی شریعتی، سنایی غزنوی، سید بن طاوس، هاشمی نژاد و اقبال لاهوری مشاهده می شود . (2) البته بین دیدگاه شهید مطهری و علی شریعتی در این مورد تفاوتی اندک وجود دارد . شریعتی روش امام را پیکار خونین و انقلابی می داند و مطهری اصلاح اجتماعی از طریق امر به معروف و نهی از منکر .

3 . تنازع بر سر کسب قدرت

از این منظر، عاشورا تخاصم دو رقیب بر سر قدرت است . البته برخی نظام حاکم را حق می دانند; جمعی امام حسین (ع) را حق می شمارند و دسته ای حق و باطل را ناشناخته دانسته، معتقدند خداوند هرگونه بخواهد میانشان داوری خواهد کرد . این تحلیل را برخی علمای اهل سنت مانند غزالی، ابن خلدون، ابوبکر بن العربی و خاورشناسانی مثل «لامنس » ارائه داده اند . (3)

4 . منازعه تاریخی قومی

در این دیدگاه، حادثه کربلا با توجه به پیشینه اختلافات قبیله ای بنی هاشم و بنی امیه تحلیل می شود و اختلافات تاریخی این دو خاندان عامل اصلی قیام به شمار می آید . به عقیده «عباس محمود عقاد» حسین (ع) و یزید دو نمونه از دو خانواده مصداق حق و باطلند و عاشورا دنباله نزاع همیشگی این دو خانواده است . (4) دکتر شهیدی نیز با مبنا قرار دادن اسناد تاریخی، امام حسین (ع) را نماینده کامل جبهه حق، یزید را مجسمه جبهه باطل و قیام عاشورا را شدیدترین و بارزترین رویارویی حق و باطل می داند . (5)

5 . حرکتی دموکراتیک در پاسخ به خواست مردم

در این نگاه، قیام ماهیتی دموکراتیک دارد که به خواست مردم آغاز می شود و تا وقتی مردم به خواست شان وفا دارند، تداوم می یابد; اما وقتی مردم از خواست خود سر برتافتند، عقب می نشیند و رهبری قیام پیشنهاد ترک مخاصمه می دهد . در این تحلیل، قیام عاشورا از یک شخصیت دموکرات سرزده است . (6)

6 . دفاع از کیان اسلام

نهضت عاشورا از این منظر ماهیتی خدایی دارد; نهضتی که در راستای دفاع از کیان اسلام و قوانین قرآن آگاهانه و مسؤولانه و حق محور تحقق یافت و مهم ترین شاخصه حقانیت آن جامع نگری دینی است . (7)

7 . گریز از بیعت و پرهیز از ذلت

در این تحلیل، امام از یک سو مسؤول حفظ دین است و از دیگر سوی، آزاده ای قهرمان که هرگز در برابر یزید سر تسلیم فرود نمی آورد و برای احتراز از بیعت قیام می کند . در این دیدگاه، امام در جهت تحقق خواست خویش به هر کار مشروعی دست می زند . (8)

8 . اصلاح امور اجتماعی و احیای امور دینی

در این تفسیر، اقدام امام حسین (ره) حرکتی اصلاحی بود تا تفکر سیاسی مردم و حاکمان و نیز رفتار سیاسی مردم مسلمان بر اساس اصول اسلامی سامان یابد . امام خود را در برابر نظامی که کتاب و سنت و حقوق مردم را نادیده می گیرد، می بیند . در این موقعیت، با هدف اصلاح به قیام روی می آورد تا این ساختار را، متناسب با اصول و مبانی اسلامی، باز سازی کند . (9)

9 . تحقق انقلاب در تعقیب رسالت الاهی

در این تحلیل، هدف قیام تحقق انقلاب برای تشکیل نظام مطلوب است و به وسیله امام که تداوم بخش سیاست است، انجام می گیرد .

در این نظریه، گاه امام در قالب جریان کاملی که درباورهای مذهبی شیعه ریشه دارد، مطرح می شود و گاه در قالب مردی انقلابی و فداکار که قصد دارد با براندازی حکومت بنی امیه زمام امور مسلمانان را به دست گرفته، عدالت را در جامعه برقرار سازد . (10)

10 . تدبیری دفاعی برای رویارویی با خطرات احتمالی آینده

در این تحلیل، امام موضع دفاعی دارد و حکومت برخورد تهاجمی . امام تنها دو راه در پیش دارد: تسلیم یا مقاومت . در آن موقعیت، براندازی ممکن نمی نمود و تسلیم شدن جز مشروعیت نظام حاکم که خلاف مصالح اسلام و مسلمانان به شمار می آمد، معنایی نداشت، از این رو، امام به تدبیری دفاعی روی آورد . (11)

11 . انجام تکلیف دینی و تحقق وظیفه شرعی

در این نگاه، انجام دادن تکلیف الاهی عامل عمده قیام شمرده می شود و رهاورد آن یا حکومت است یا شهادت . این تحلیل در برداشتی بنیادین از انسان ریشه دارد . در این برداشت، نظام هستی بر اساس مسؤولیت شکل گرفته، آب حیات مسؤولیت به جامعه و بشر روح و زندگی می بخشد; پدید آوردن انسان های متعهد فلسفه شمرده می شود و در مسیر مسؤولیت قرار گرفتن، مهم ترین امتیاز انسان . امام (ع) جامعه اسلامی را با ظلمات و انحرافات آمیخته می بیند، نظام حاکم را دچار فسادی بنیادین می یابد و از تغییر کامل آموزه های الاهی بیمناک می گردد، قیام برای تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی را بر خود فرض می بیند . (12)

این تحلیل از مستندات گفتاری و کرداری برخوردار است; همچون این فراز از سخنان امام حسین (ع) در برابر ولید در مدینه: «و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید; اگر امت به سرپرستی چون یزید مبتلا شد، باید با اسلام خدا حافظی کرد .» (13) که جامعه اسلامی را در شرف سقوط معرفی کرد . امام (ع) در فراز «خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی; برای اصلاح در امت جدم [پیامبر اکرم (ص]) قیام نمودم .» (14) نیز بر انجام تکلیف و مسؤولیت باز گرداندن جامعه اسلامی از انحراف به اصلاح پای می فشارد . همچنین در نامه به مصریان می فرماید: «فان السنة قد افنیت و البدعة قد احییت فان تسمعوا اهدیکم الی الرشاد; سنت [پیامبر (ص]) نابود شده و بدعت در دین زنده گشته است اگر شنوا باشید، شما را به سوی راه راست هدایت می کنم » . (15) این عبارت وجود انحرافی بزرگ را یادآور می شود و سرانجام این فراز «انی لارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا قتلنا ام ظفرنا; به بهترین چیزی که خدا برای ما خواسته است، امید دارم; چه کشته شویم یا پیروز گردیم .» (16) نشان می دهد که وی به وظیفه می نگرد نه نتیجه .

در این تحلیل، امام حسین (ع) به عنوان یک الگو مطرح می شود . الگویی که هنگام تهاجم گسترده فرهنگی دشمنان اسلام، در ایجاد انگیزش و خودسازی و جامعه سازی، کاربردی معجزه آسا دارد و مصداق روشنی از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» است .

پی نوشت ها:

1 . تنزیه الانبیاء، سید مرتضی علم الهدی، ص 179- 182; تلخیص الشافی، محمد بن جعفر طوسی; قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی، ص 39; شهید جاوید صالحی نجف آبادی، ص 29- 43; مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمدپروین گنابادی، ج 1، ص 415 .

2 . شهید آگاه، صافی گلپایگانی; حماسه حسینی، شهید مطهری، ج 2; چرا حسین قیام کرد، محمدتقی شریعتی; شهادت و پس از شهادت، علی شریعتی; لهوف، سید بن طاوس، ترجمه سید احمد فهری; درسی که حسین به انسان ها آموخت، شهید هاشمی نژاد; کلیات اشعار، اقبال لاهوری; دیوان سنایی غزنوی .

3 . مقدمه ابن خلدون; سید الشهدا الحسین بن علی، عمر ابوالنصر، ترجمه غضبان; فلسفه شهادت حسین و یاران او، یوسفیه; رهبر آزادگان، رجبعلی مطلوبی .

4 . ابوالشهداء، عباس محمود، عقاد .

5 . قیام حسین، جعفر شهیدی .

6 . آخرت و خدا هدف بعثت انبیا، مهدی بازرگان .

7 . اندیشه حوزه سال چهارم شماره چهارم، مسلسل 16 .

8 . علی و فرزندانش، طه حسین، ترجمه محمد علی شیرازی .

9 . ارزیابی انقلاب امام حسین، محمدمهدی شمس الدین، ترجمه مهدی پیشوایی .

10 . انقلاب عاشورا، عطاء الله مهاجرانی .

11 . نظریه های عاشورا، علیزاده .

12 . امانتداران عاشورا، آیت الله خامنه ای، ص 30 .

13 . بحارالانوار ج 44، ص 325

14 . همان .

15 . همان، ص 324 .

16 . همان، ص 381 .

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 9:09 AM

جواد محدثی

اگر گاهی «عظمت در نگاه است، نه در چیزی که بدان می نگرند .» ، آنگونه که برخی گفته اند، گاهی هم زیبایی در نگاه و دید انسان است، نه در دیدنی ها .

آنکه به چشم «نظام احسن » به همه هستی می نگرد، از این نگاه، خیلی چیزها هم «دیده » می شود، هم «زیبا» دیده می شود، تا چه عینکی بر چشم زده باشیم و از کدام زاویه به هستی و حوادث بنگریم .

«زیبا بینی » هستی و حیات، هم آرامش روح و وجدان می بخشد، هم صلابت و پایداری و پایمردی می آفریند و هم قدرت تحمل ناگواری ها را می افزاید .

از این نگاه، «عاشورا» همانگونه که زینب کبری (ع) فرمود، جز «زیبایی » نبود .

آنچه زینب قهرمان در مقابل طعنه و طنز دشمن نسبت به این حادثه، بر زبان راند (ما رایت الا جمیلا) (1) ، - جز زیبا ندیدم - پیشتر آرزوی حسین بن علی (ع) بود که در طلیعه این سفر، آرزو و اظهار امیدواری کرده بود که آنچه پیش می آید و آنچه اراده خداست، «خیر» برای او و یارانش باشد، چه به صورت «فتح » ، چه به شکل «شهادت »:

«ارجو ان یکون خیرا ما اراد الله بنا، قتلنا ام ظفرنا» (2)

زیبا دیدن خواهر و خیر دیدن برادر، مکمل یکدیگرند .

جلوه های زیبایی و نمادهای جمال در آینه کربلا بسیار است، که به برخی از آن ها اشاره می شود:

1 . تجلی کمال آدم:

این که انسان تا کجا می تواند اوج بگیرد، زلال شود، خدایی گردد، فانی در خدا شود، در «میدان عمل » روشن می شود . کربلا نشان داد که سقف تعالی انسان و آستانه رفعت روحی و تصعید وجودی و ظرفیت کمال جویی و کمال یابی او تا کجاست . پرونده آن حماسه نشان داد «که تا چه حد است مقام آدمیت » . این نکته برای جویندگان ارزش ها بسی زیباست و معیار!

2 . تجلی رضا به قضا:

در مقامات و مراحل عرفانی و سلوک، رسیدن به مقام «رضا» بسی دشوار و بس ارجمند است . اگر حضرت زینب، حادثه کربلا را زیبا می بیند، به خاطر بروز این شاخصه متعالی در عملکرد ولی خدا سیدالشهداست و یاران و دودمانش .

براستی که حسین بن علی (ع) در میان آنان که یکی به درد یا درمان و یکی به وصل یا هجران می اندیشند و آن را می پسندند، «آنچه را جانان پسندد» می پسندید . کربلا تجلیگاه رضای انسان به قضای خدا بود . حسین بن علی (ع) در واپسین لحظات حیات در قتلگاه چنین زمزمه می کرد: «الهی رضی بقضائک » . خواهر خویش را نیز به همین نکته توصیه کرده بود: «ارضی بقضاء الله » .

این مرحله از عرفان، یعنی خود را هیچ ندیدن و جز خدا هیچ ندیدن و در مقابل پسند خدا اصلا پسندی نداشتن . در آغاز حرکت از مکه به سوی کوفه نیز در خطبه ای فرموده بود: «رضا الله رضانا اهل البیت » ، (3) رضا و پسند ما خاندان، همان پسند خدا است!

این مبنای جانبازی و عشق حسین است و زینب عزیز، این را زیبا می بیند و این منطق و مرام را می ستاید .

آن روز که جان خود فدا می کردیم

با خون به حسین اقتدا می کردیم

چون منطق ما منطق عاشورا بود

با نفی «خود» ، اثبات «خدا» می کردیم (4)

3 . رسم الخط حق و باطل:

از زیبایی های دیگر عاشورا، خط کشی میان حق و باطل و تبیین منطقه حضور و عمل انسان های «دد منش » و «فرشته خو» ست .

وقتی خوبی و بدی و حق و باطل به هم در آمیزد، تیرگی باطل حق را هم غبار آلود و ناپیدا و مشوه جلوه می دهد . در ظلمت آبادی این چنین، گمراهی اندیشه ها و انسان ها طبیعی است و کفر نقابدار، مسلمانان ساده لوح و سطحی نگر را به شبهه می افکند . زیبایی کار امام حسین (ع) آن بود که مشعلی روشن کرد، تا راه، روشن شود، تیرگی ها بگریزد، چهره ها در آن هوای گرگ و میش فتنه و دروغ، نمایان و باز شناسانده شود، تا دیگر فریب و نقاب، بی اثر شود . آیا این زیبا نیست؟

عاشورا یک رسم الخط بود، ترسیم روشن خطی که حق و باطل را جدا کرد و مسلمان ناب را از مسلمان نمای مدعی باز شناساند، پیروان رحمان و جنود شیطان هر کدام در یک سو به عیان دیده شدند . حق، پی برده و صریح، به نبرد باطل آمد که عیان و بی نقاب به کربلا لشکر کشیده بود و مزورانه بر طبل «یا خیل الله ارکبی » می کوبید . اگر هم اندک تردیدی در «شناخت » باقی مانده بود، خطبه های زینب در کوفه و شام، آن را زدود . این از زیبایی های بس قیمتی حادثه خونین عاشورا بود .

4 . تبلور فتح ناب:

از زیبایی های دیگر عاشورا، مفهوم تازه ای از «پیروزی » است .

عده ای به غلط، پیروزی را تنها در «غلبه نظامی » می پندارند وشکست را در مظلومیت و شهادت . عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم می توان «فاتح » بود و با کشته شدن هم می توان دفتر و کتاب پیروزی را نگاشت و با خون هم ترسیم «تابلوی ظفر» میسر است . پس فاتح معرکه کربلا حسین (ع) بود و چه فتح زیبایی!

این همان «پیروزی خون بر شمشیر» است که در سخن امام راحل (قدس سره) هم جلوه گر شد و فرمود: «ملتی که شهادت برای او سعادت است، پیروز است . . . ما در کشته شدن و کشتن پیروزیم .» (5) و این همان آموزش قرآنی «احدی الحسنیین » است که فرهنگ مبارزان الهی است .

کسی که به «تکلیف » عمل کرده باشد، در هر حال پیروز است، آن هم پیروزی ناب .

گر چه از داغ لاله می سوزیم

ما همان سر بلند دیروزیم

چون به تکلیف خود عمل کردیم

روز فتح و شکست پیروزیم (6)

این دیدگاه را، هم امام حسین (ع) داشت، هم امام سجاد، هم حضرت زینب . با این دید، همه آن حوادث تلخ، چون پیامدی به سود اسلام و حق داشت، جمیل و شیرین بود . وقتی ابراهیم بن طلحه از امام زین العابدین پرسید: «چه کسی غالب شد؟» حضرت فرمود: آنگاه که وقت نماز فرا می رسد، اذان و اقامه بگو، خواهی فهمید که چه کسی پیروز شد! (7)

و آیا این، در حادثه کربلا زیبا نیست؟ پیروزی، حتی در صورت کشته شدن و شهادت!

5 . حرکت در مسیر مشیت خدا:

زیباترین جلوه این است که انسان، یک عمل و حادثه را در بستر «مشیة الله » و همسو با «خواست خدا» ببیند . اگر سالار شهیدان و یارانش به خون نشستند و اگر زینب و دودمان مصطفی به اسارت رفتند، این در لوح مشیت الهی رقم خورده بود و چه جمالی برتر از این که کارگروهی با جدول مشیت خدا هماهنگ گردد؟ !

مگر به حسین بن علی (ع) از غیب، خطاب نیامده بود که خواسته خدا آن است که تو را کشته ببیند؟ «ان الله شاء ان یراک قتیلا» و مگر مشیت خدا آن نبود که عترت پیامبر در راه نجات دین و آزادی انسان، به اسارت بروند؟ «ان الله شاء ان یراهن سبایا» پس چه غم از آن شهادت و این اسارت؟

هر دو، هزینه ای بودند که برای بقای دین و افشای طاغوت، می بایست پرداخته می شدند، آن هم عاشقانه، صبورانه و قهرمانانه!

برای زینب بزرگ، که پرورده دامان وحی و تربیت شده مکتب علی (ع) است، این حرکت در بستر مشیت الهی، اوج ارزش ها و زیبایی هاست . وی مجموعه این برنامه را از آغاز تا انجام، زیبا می بیند، چون تک تک صحنه ها را منطبق با آن «خواسته ربوبی » می بیند .

آیا با این تحلیل و نگاه، حادثه عاشورا زیبا نیست؟

6 . شب قدر عاشورا:

این صحنه، از درخشان ترین جلوه های زیبایی است . کسانی که در سر دوراهی رفتن و ماندن، «ماندن » را که نشان «وفا» و «ایثار» است بر می گزینند و «زندگی بدون حسین » را ذلت و مرگ می شمارند .

آن خطبه امام، آن ابراز وفاداری یاران، آن سخنان و سؤال امام با قاسم، آن شب بیداری اصحاب تا سحرگاهان، آن زمزمه تلاوت قرآن و نیایش از خیمه ها، آن اعلام وفاداری یاران در حضور زینب کبری و امام حسین (ع)، هر کدام برگی زرین از این «کتاب جمال » است . چرا زینب، عاشورا را زیبا نبیند؟

آنچه در کربلا اتفاق افتاد، به یک «بنیاد» تبدیل شد، برای مبارزه با ستم در طول تاریخ و در همه جای زمین . آیا این زیبا نیست؟

لحظه لحظه های عاشورا، به صورت یک «مکتب » در آمد، که به انسان «آزادگی » ، «وفا» ، «فتوت » ، «ایمان » ، «شجاعت » ، «شهادت طلبی » ، . . . و «بصیرت » آموخت . آیا این زیبا نیست؟

خون های مطهری که در آن دشت بر زمین ریخت، سیلی شد و بنیان ستم را ویران کرد . آیا این زیبا نیست؟

هر بساطی را که عمری شامیان گسترده بود

نیم روزی این حسین بن علی برچید و رفت

و . . . آیا این زیبا نیست؟

فاجعه آفرینان کوفه و شام، فکر می کردند با قتل عام اصحاب حق، خود را جاودانه می سازند . ولی در نگاه ژرف زینب، آنان گور خویش را کندند و چهره نورانی اهل بیت روشن تر و نامشان جاودان و دین خدا زنده و کربلا یک دانشگاه شد .

زینب قهرمان و عارف، این ها را می دانست و از ورای قرون می دید . این بود که در مقابل سخن نیشدار و زخم زبان والی کوفه، که با طعنه خطاب به این بانوی اسیر گفت: کار خدا را با برادر و خاندانت چگونه دیدی، فرمود:

ما رایت الا جمیلا . . . جز زیبا چیزی ندیدم!

پی نوشت ها:

1 . بحارالانوار، ج 45، ص 116 .

2 . اعیان الشیعه، ج 1، ص 597 .

3 . موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 328 .

4 . از نویسنده .

5 . صحیفه نور، ج 13، ص 65 .

6 . از نویسنده .

7 . اذا دخل وقت الصلاة فاذن و اقم، تعرف من الغالب (امالی شیخ طوسی، ص 66).

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 9:07 AM

عباس کوثری

مکتب زیارت

زائر در سفر معنوی زیارت به دیدار آمران به معروف و الگوهای نهی از منکر می رود و گامهای بلند آنان در جهت پاسداری از ارزشها را یادآور می شود. از این مقال به نمونه هایی از «معروف گرایی » و «منکرستیزی » از درسهای «مکتب زیارت » آشنا می شویم.

امام حسین(ع) در بیان هدف خودش از نهضت الهی و عظیم عاشورا از امر به معروف و نهی از منکر یاد می کند و می فرماید: و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدی ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر: من بدین هدف (از مدینه) بیرون آمدم که امت جد خویش را اصلاح نمایم و تصمیم دارم امر به معروف و نهی از منکر کنم.

جهت معرفی امر به معروف و نهی از منکر به نمونه هایی از آن اشاره می کنیم.

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 9:05 AM

حسین علوی مهر

مناسبتها

زنی که نمی خواهد در حماقت و جهل زندگی کند و تسلیم دنیاپرستان شود، چگونه زیستن را از کجا و چه کسی بیاموزد؟ در این دنیای پرتلاطم مادی و زرق و برق های پرجاذبه و فریبنده که ممکن است هر دین داری را به سوی خود بکشاند آیا راهی برای خود ساختن و صحیح زیستن وجود دارد؟

آیا در مذهب و فرهنگ ما زن می تواند بینشی اصیل، مستقل و مناسب با طبیعت فطری خود داشته باشد، تا بازیچه مغرضان، استعمارگران و هوسرانان دنیای مادی نشود؟ برای به دست آوردن پاسخ باید به سراغ قرآن و تاریخ اسلام رفت.

قرآن کریم زنانی را معرفی می کند که به خودسازی و زندگی پاکیزه دست یافته اند مانند آسیه (همسر فرعون) و مریم مادر مسیح. در تاریخ اسلام نیز افرادی این راه را پیموده و به ما آموخته اند که چگونه باشیم و چگونه زندگی کنیم. آنها زندگان تاریخ اند.

در این مقاله به برخی از صفات یکی از آن بانوان، حضرت زینب سلام الله علیها اشاره می کنیم و گوشه هایی از زندگی درخشان آن بانو را به نظاره می نشینیم.

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 9:03 AM

زهرا خراسانی

 

سرآغاز

بی تردید در حق زینب(ع) دو ظلم صورت گرفته؛ اوّل اینکه سیمای حقیقی اش ترسیم نگردیده و معرفی نشده؛ دوم اینکه رسالت ایشان که همچون برادرش، برخاسته از متن قرآن و برای نجات بشر بوده، هر حق طلبی با شناخت خصلت های قهرمانانه او احساس غرور و افتخار خواهد کرد اما متأسفانه حتی جامعه اسلامی اطلاع کافی از شخصیت وی ندارد!

این زن قهرمان، دریای توفنده دانش، شجاعت، ازخودگذشتگی، صبر، عبادت و سرآمد بلاغت بود. در سخنوری، چهره ای ماندگار در تاریخ شده است. مهم تر اینکه او زمانی فریاد کشید که جهان اسلام از مردان قهرمان و پیکارگر تهی شده بود و همه سخنوران و خطیبان اسلام از وحشت و ترس، لب فرو بسته و خاموش شده بودند، چنان که زمانه پر شده بود از خفقان و جنایت و نیرنگ و سالوس بازی های سیاست مدارانه. انگار جز زینب(ع) هیچ کس قدرت بر هم زدن اوضاع زمانه اش را نداشت!

قهرمانی ناشناخته!

حقیقتا تاریخ در حق زینب(ع) کوتاهی کرده است.

درست از احوال و احساس و خروش او گفته نمی شود و تصویر مشخصی از سیمای تابناکش به دست ما داده نمی شود. کسی که در عاشورا نم نم اشک او تا پرده بلورین چشم هایش پایین می آمد اما آه می کشید تا اشک های خون شده، در دلش فرو ریزد ... چرا زینب(ع) تا این حد با ریزش اشک خود مبارزه می کرد؟ آیا به این دلیل نبود که از ماهیت حمله کنندگان آگاه بود. آنها را می شناخت؛ از نسل کسانی که به هنگام زنده به گور کردن نوزادان دختر حتی پلک نمی زدند، چه رسد به اشک ریختن!

اشک معنی مقدسی دارد. آنها که گریستن را نمی فهمند، فاقد احساس انسانی اند، درست مانند سنگی سرد و سخت!

گریه در فرهنگ جاهلی معنی ضعف و ترس را می داد. این حقیقت باعث شد زینب(ع) اندوه و غم را در درونی ترین لایه های احساس خویش در بند کشد و کلیدش را به دست های امیدبخش عشق به خداوند دهد، تا در لحظه ای که رضای او بود دریچه دل را بگشاید. به راستی در آن لحظه های تلخ، زینب(ع) چه درد و رنجی برد؟ با کدام نیرو قلب دردمندش را به سامان آورد؟

بقيه در ادامه

ادامه مطلب
پنج شنبه 17 آذر 1390  - 9:01 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 39

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6040568
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی