به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

وجود امام غائب ـ علیه السلام ـ قطع نظر از فوائد بیشماری دیگری که دارد، مهمترین عامل استحکام روحی و دلگرمی شیعیان و منتظران حضرت به شمار می آید و انگیزه مبارزه برای استقرار عدل و قسط و رسیدن به عصر شکوهمند ظهور را در جان آنان بارور می سازد.

خبرگزاری فارس: وجود امامی که غایب است چگونه مورد دلگرمی مؤمنین می شود؟

این پرسش ممکن است از تصور ناصحیح نسبت به مساله غیبت و زندگی حضرت مهدی (عج) در شرایط خاص باشد. و گمان شود که حضرت در عصر غیبت، دارای یک زندگی صرفاً خصوصی بوده و هیچ ارتباطی با دیگران ندارد و لذا وجود او در پشت پرده غیبت نقشی در زندگی مؤمنین و مسلمانان نخواهد داشت!

در حالیکه، غیبت حضرت به معنای انقطاع مطلق رابطه حضرت با مردم و جهان نیست. بلکه غیبت به معنای پنهان بودن حضرت از انظار عمومی است یعنی حضرت در شرایط غیبت ضمن اشتغال به امور شخصی به طور ناشناس در جامعه حضور دارد و حوادث و رخدادهای اجتماعی و مشکلات مردم را به طور کامل زیر نظر دارد و خصوصاً نسبت به شیعیان و دوستانش عنایت خاصی دارد و از وضع آنان باخبر است و مراقبت می نماید.

چنانکه خود حضرت در یکی از توقیعاتش به شیخ مفید (ره) می نویسد: "ما شما را رها نکرده و در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم, پس تقوی پیشه کنید و ما را یاری نمائید تا از فتنه هایی که به شما روی می آورد، شما را نجات بخشیم..."[1]

بنابراین مفهوم غائب بودن حضرت ـ علیه السلام ـ چنانکه از روایات استفاده می شود ـ به معنای وجود نامرئی و بریده از جامعه انسانی نیست بلکه به معنای وجود عینی و حضور فیزیکی است که مانند دیگران دارای زندگی طبیعی می باشد.

با این تفاوت که طبق دستور الهی بنا به مصالحی تا زمان رسیدن فرمان ظهور، از انظار عمومی مخفی است و به طور ناشناس زندگی می کند. این به معنای آن نیست که مردم نیز از آن حضرت پنهان باشند بلکه حضرت در شرایط غیبت نیز همانند شرایط حضور از حوادث جامعه آگاه است و نسبت به کلیة امور جاری اشراف کامل دارد از شادی و پیروزی مسلمانان شاد می شود و از مشکلات و گرفتاری آنان غمگین می گردد و تا جایی که با فلسفه غیبت منافات نداشته باشد از بیچارگان فریاد رسی می کند. بیماران را شفا می بخشد و در مجالس حاضر می شود و... .

بهمین جهت وقتی از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در مورد آثار و فوائد امام مهدی در عصر غیبت سوال گردید، در پاسخ فرمود: "والذی بعثنی بالنبوه انهم ینتفعون به و یستضیئون بولایته فی غیبته کانتفاع الناس بالشمس و ان جللها السحاب."[2] قسم به آن خدای که من را به پیامبری مبعوث فرمود، مردم در آن زمان همانند آفتاب در پس پردة ابر از وجود مهدی ـ علیه السلام ـ بهره می برند و از نور ولایت او نورانی می گردند.

خود حضرت نیز می فرماید: مردم از وجود من همانند آفتاب پس ابر سود می جویند و من سبب آرامش و امنیت مردم روی زمین هستم همانگونه که ستارگان امان اهل آسمانند."[3]

این تشبیه اولاً گویای نیاز شدید و وابستگی دائمی انسان و جهان ـ به وجود مقدس حضرت ولی عصر ـ علیه السلام ـ در زمان غیبت است زیرا تمام فیوضات الهی از طریق آن حضرت به دیگران افاضه می گردد: "الذی ببقائه بقیت الدنیا و بیمنه رزق الوری و بوجوده ثبتت الارض و السماء"[4] یعنی به وسیلة وجود آن حضرت دنیا پابرجاست و به برکت آن حضرت دیگر مخلوقات رزق می خورند و با بودن او آسمان و زمین استوار می باشد.

ثانیاً: اشراف و حمایت غائبانه آن حضرت مایه آرامش و تقویت روحی شیعیان و مسلمانان است. چنانکه در کلام خود حضرت ـ علیه السلام ـ نیز اشاره گردید.

بنابراین خود این باور و ایمان به چنین امام حی و حاضری که ملجاء و پناهگاه مظلومین و حافظ دین و شریعت است موجب دلگرمی و قوت قلب طرفداران آن حضرت و مانع از یأس و ناامیدی آنان می باشد. این اعتقاد باعث مقاومت شیعیان در برابر ظلم و جور و تقویت روحیه عدالت خواهی و دشمن ستیزی آنان می گردد.

این اعتقاد موجب می شود که جامعه شیعی و پیروان آن حضرت، خود را همواره متکی به یک پایگاه قوی و نیرومندی بدانند که سرانجام و آینده جهان بشریت را رقم خواهند زد و شاداب و پرنشاط خود را برای هر گونه ایثار و فداکاری آماده می نمایند و برای رسیدن به وضع مطلوب جهانی بر تلاش بی وقفه و پایدار خود بیافزایند.

از این نظر وجود امام غائب ـ علیه السلام ـ قطع نظر از فوائد بیشماری دیگری که دارد، مهمترین عامل استحکام روحی و دلگرمی شیعیان و منتظران حضرت به شمار می آید و انگیزه مبارزه برای استقرار عدل و قسط و رسیدن به عصر شکوهمند ظهور را در جان آنان بارور می سازد. دقیقاً همین روحیه و اعتقاد زنده، تفکر پویای شیعی را از دیگران متمایز نموده است و باعث بقاء رشد و بالندگی روز افزون جامعه شیعی گردیده است.

پی نوشت:

[1] . الاحتجاج، ابومنصور طبرسی، ج 2، ص 497، انتشارات سعید، نشر مرتضی، مشهد.

[2] . ینابیع الموده، قندوزی، ج 3، ص 170، موسسه الاعلمی، بیروت، لبنان.

[3] . کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص 485، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، قم.

[4] . مفاتیح الجنان، چاپ فیض، ص 140، دعای عدلیه.

منبع : اسلام شیعه

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 7:49 PM

آنان که عمر به طاعت ربّ گذرانده‏اند و در شوق آخرت و رسیدن به رضاى محبوب ولقاى حق و قرار گرفتن در بهشت زیستند، مرگ براى آنها راحت و بشارت و براى غیر اینان ذلّت و ظلمت و شقاوت و بدبختى است.

خبرگزاری فارس: حقیقت مرگ‏

مرگ حقیقتى است که یادش، گردن جبّاران را مى‏شکند و پشت کسرى‏ را مى‏شکند و امید قیصرها را نا امید مى‏کند.

همه از مسئله مرگ در وحشتند تا وعده حقّ برسد، آرى، این وعده به طور حتم براى همه خواهد رسید و چون برسد انسان‏ها را از قصور به قبور مى‏برد، از خانه هاى روشن و از زیر چلچراغ‏ها به گوشه تاریکى و از بازى با زنان و کنیزان و غلمان به مصاحبت کرم و موران، از متنعّم بودن به شراب به خفتن روى تراب، از انس با انیسان به وحشت تنهایى و از رختخواب گرم و نرم به روى خاک لحد!

حضرت زین العابدین اسوه عارفان و قدوه سالکان و امام عاشقان در دعاى ابو حمزه ثمالى در سحر ماه مبارک رمضان به پیشگاه حقّ عرضه مى‏دارد:

فَقَد أفْنَیْتُ بِالتَّسْویفِ وَالْآمالِ عُمْرى، و قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الْآیِسینَ مِنْ خَیْرى، فَمَنْ یَکُونُ أسْوَأَ حالًا مِنّى إنْ أنَا نُقِلْتُ عَلى مِثْلِ حالى إلى‏ قَبْرى لَمْ امَهِّدْهُ لِرَقْدَتى، وَلَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصّالِحِ لِضَجْعَتى. و ما لى لا أبْکى و لا أدْرى إلى ما یکونُ مَصیرى، و أرى‏ نَفْسى تُخادِعُنى، و أیّامى تُخاتِلُنى، وَقَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ رَأْسى أجْنِحَةُ الْمَوْتِ، فَما لى لا أبْکى؟ أبْکى لِخُرُوجِ نَفْسى، أبْکى لِظُلْمَةِ قَبْرى، أبْکى لِضیقِ لَحْدى، أبکى لِسُؤالِ مُنْکَرٍ و نَکیرٍ إیّاىَ، أبْکى لِخُرُوجى مِنْ قَبْرى عُریاناً ذَلیلًا .... «1»

به حقیقت که عمرم را به تسویف و تباهى و آرزوهاى باطل از دست دادم، اینک به جائى رسیده‏ام که از خوبى و اصلاح نفس خود به کلّى ناامیدم، پس بگو از من بدحال‏تر و تبه روزگارتر کیست؟ واى بر من! اگر با چنین حالى به قبرم منتقل شوم، قبرى که براى راحت خود مهیّا نکرده و با عمل صالح فرش نکرده‏ام، چرا گریه نکنم در صورتى که نمى‏دانم به کجا مى‏روم و اکنون مى‏بینم که نفس من با من خدعه مى‏کند و روزگار با من مکر مى‏ورزد در حالى که عقاب مرگ بر سرم پر و بال گسترده، پس چرا نگریم! گریه مى‏کنم براى وقت خروج روح از بدنم، گریه مى‏کنم براى تاریکى قبرم، گریه مى‏کنم براى تنگى لحدم، گریه مى‏کنم براى پرسش نکیر و منکر، گریه مى‏کنم براى وقتى که از قبر برهنه و خوار و ذلیل بیرون مى‏آیم!! ....

از سینه برون کن دل و دادار نگه دار   جان را بده و لذّت دیدار نگه دار

ما بنده پیریم ز ما هیچ نیاید   ما را ز پى گرمى بازار نگه دار

در آب بقا غنچه دل تازه نگردد   یک لحظه برآن گوشه دستار نگه دار

تا ناله به لب درشکند زاغ و زغن را   یک بلبل گستاخ به گلزار نگه دار

تارى ز سر زلف به عالم نفروشى‏   سر رشته همین است نگه دار نگه دار

حاجت به هوادارى کس نیست چمن را   اى ابر مروّت طرف خار نگه دار

افسرده دمان آفت گلزار جمالند   خورشید من، آیینه رخسار نگه دار

بى صرفه نگویى سخن عشق‏ شفایى‏   این زمزمه را بر لب اظهار نگه دار

(شفایى اصفهانى)

آنان که عمر به طاعت ربّ گذرانده‏اند و در شوق آخرت و رسیدن به رضاى محبوب ولقاى حق و قرار گرفتن در بهشت زیستند، مرگ براى آنها راحت و بشارت و براى غیر اینان ذلّت و ظلمت و شقاوت و بدبختى است.

مرگ نیکوکاران از نظر قرآن‏

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِى کُنتُمْ تُوعَدُونَ» «2»

بى‏تردید کسانى که گفتند: پروردگار ما خداست؛ سپس [در میدان عمل بر این حقیقت‏] استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان نازل مى‏شوند [و مى‏گویند:] مترسید و اندوهگین نباشید و شما را به بهشتى که وعده مى‏دادند، بشارت باد.

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِى إِلَى‏ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً* فَادْخُلِى فِى عِبَادِى* وَادْخُلِى جَنَّتِى» «3»

اى جان آرام گرفته و اطمینان یافته!* به سوى پروردگارت در حالى که از او خشنودى و او هم از تو خشنود است، باز گرد.* پس در میان بندگانم درآى* و در بهشتم وارد شو.

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ* الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ* لَهُمُ الْبُشْرَى‏ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِى الآخِرَةِ لَا تَبْدِیلَ لِکَلِمَاتِ اللَّهِ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» «4»

آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند. * آنان که ایمان آورده‏اند و همواره پرهیزکارى دارند.* آنان را در زندگى دنیا وآخرت مژده و بشارت است [در دنیا به وسیله وحى و در آخرت به خطاب خدا و گفتار فرشتگان‏] در کلمات خدا [که وعده‏ها و بشارت‏هاى اوست‏] هیچ دگرگونى نیست؛ این است کامیابى بزرگ.

مرگ بدکاران از نظر قرآن‏

یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَلَائِکَةَ لَا بُشْرَى‏ یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَیَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً» «5»

روزى که آنان فرشتگان را مى‏بینند، آن روز براى مجرمان بشارتى نیست؛ و آنان [به فرشتگان‏] مى‏گویند: [از شما درخواست داریم که ما را] امان دهید [و آسیب وگزند عذاب را از ما] مانع شوید.

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِى أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قَالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فیهَا فَأُولئِکَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیراً» «6»

قطعاً کسانى که [با ترک هجرت از دیار کفر و ماندن زیر سلطه کافران و مشرکان‏] بر خویش ستم کردند [هنگامى که‏] فرشتگانْ آنان را قبض روح مى‏کنند، به آنان مى‏گویند: [از نظر دین‏دارى و زندگى‏] در چه حالى بودید؟

مى‏گویند: ما در زمین، مستضعف بودیم. فرشتگان مى‏گویند: آیا زمین خدا وسیع و پهناور نبود تا در آن [از محیط شرک به دیار ایمان‏] مهاجرت کنید؟! پس جایگاهشان دوزخ است و آن بد بازگشت گاهى است.

وَلَوْ تَرَى‏ إِذِ الظَّالِمُونَ فِى غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِکَةُ بَاسِطُوا أَیْدِیهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَکُمُ الْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا کُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ وَکُنتُمْ عَنْ آیَاتِهِ تَسْتَکْبِرُونَ» «7»

اى کاش ستمکاران را هنگامى که در سختى‏ها و شداید مرگ‏اند ببینى در حالى که فرشتگان دست‏هاى خود را [به سوى آنان‏] گشوده [و فریاد مى‏زنند] جانتان را بیرون کنید، امروز [که روز وارد شدن به جهان دیگر است‏] به سبب سخنانى که به ناحق درباره خدا مى‏گفتید واز پذیرفتن آیات او تکبّر مى‏کردید، به عذاب خوارکننده‏اى مجازات مى‏شوید.

الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِى أَنفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا کُنَّا نَعْمَلُ مِن سُوءٍ بَلَى‏ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا کُنتُم تَعْمَلُونَ» «8»

همانان که فرشتگان جانشان را در حالى که ستمکار بر خود بوده‏اند، مى‏گیرند؛ پس [در آن موقعیت‏] از در تسلیم در آیند [و گویند:] ما هیچ کار بدى انجام نمى‏دادیم. [به آنان گویند: یقیناً انجام مى‏دادید] ومسلماً خدا به آنچه همواره انجام مى‏دادید، داناست.

فَکَیْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ* ذلِکَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَکَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ» «9»

پس حال و وضعشان زمانى که فرشتگان جانشان را مى‏گیرند در حالى که بر صورت و پشتشان [تازیانه عذاب‏] مى‏زنند، چگونه خواهد بود؟!* این عذاب براى این است که آنان از آنچه خدا را به خشم آورده پیروى کردند و خشنودى او را خوش نداشتند در نتیجه اعمالشان را تباه و بى‏اثر کرد.

به قول سعدى آن بلبل گلستان حکمت:

دنیا نیرزد آن که پریشان کنى دلى‏   زنهار بد مکن که نکردست عاقلى‏

این پنج روزه مهلت ایّام آدمى‏   آزار مردمان نکند جز مغفَّلى‏

بارى نظر به خاک عزیزان رفته کن‏   تا مجمل وجود ببینى مفصّلى‏

آن پنجه کمان کش و انگشت خوشنویس‏   هر بندى اوفتاده به جایىّ و مَفصلى‏

درویش و پادشه نشنیدم که کرده‏اند   بیرون ازاین دو لقمه روزى تناولى‏

مرگ از تو دور نیست و گر هست فى المثل‏   هر روز باز مى‏رویش پیش منزلى‏

(سعدى شیرازى)

مرگ در روایات‏

عَنْ أبى جَعْفَرٍ علیه السلام قالَ: قالَ رَسولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: الْمَوْتَ الْمَوْتَ، جاءَ الْمَوْتُ بِما فیهِ، جاءَ بِالرَّوْحِ و الرّاحَةِ وَالْکَرَّةِ الْمُبارَکَةِ إلى جَنَّةٍ عالِیَةٍ لِأهْلِ دارِ الْخُلُودِ، الَّذینَ کانَ لَها سَعْیُهُمْ، و فیها رَغْبَتُهُمْ. «10»

حضرت باقر علیه السلام از رسول خدا نقل مى‏فرماید: هان اى مردم! مرگ را، مرگ را درنطر آورید! مرگ با آنچه در اوست، آمد با رَوْح و راحت و یورشى‏ مبارک براى بردن به بهشت بلند مرتبه از براى آنان که در دنیا زیست مى‏کردند ولى دل به آخرت داشتند و این جا را مزرعه آن جا قرار داده و نسبت به عالم خلود شوق وافر داشتند.

مردى به محضر رسول خدا آمد عرضه داشت: چرا از مرگ بدم مى‏آید؟

حضرت فرمودند: ثروتمندى؟ عرضه داشت: آرى، فرمود: از ثروت خود در راه حقّ بهره گرفته و چیزى پیش فرستاده‏اى؟ پاسخ داد: نه، فرمود: به همین خاطر است که از مرگ آزرده خاطرى. «11»

عَنِ الصّادِقِ علیه السلام، عن أبیه، عن جدِّه علیهم السلام قالَ: سُئِلَ أمیرُالْمُؤْمِنینَ علیه السلام: بِما ذا أحْبَبْتَ لِقاءَ اللَّهِ؟ قالَ: لَمّا رَأَیْتُهُ قَدِ اخْتارَ لى دینَ مَلائِکَتِهِ و رُسُلِهِ و أنْبیائِهِ عَلِمْتُ أنَّ الَّذى أکْرَمَنى بِهذا لَیْسَ یَنْسانى، فأحْبَبْتُ لِقاءَهُ. «21»

امام صادق علیه السلام از پدرش از جدّش حکایت مى‏کند: از حضرت امیر المؤمنین علیه السلام پرسیدند: به چه علّت این همه به مرگ و مردن اشتیاق دارى و عاشق انتقال از این عالم به آن عالمى؟ فرمود: خداوندى که دین ملائکه و انبیا و پیامبرانش را براى من انتخاب کرد به یقین مرا فراموش نمى‏کند، به همین خاطر مشتاق لقایش هستم.

مرگ اگر مرد است آید پیش من‏   تا کشم خوش درکنارش تنگ تنگ‏

من ز او جانى برم بى‏رنگ و بو   او ز من دلقى ستاند رنگ رنگ‏

(مولوى)

پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمودند:

شَیْئانِ یَکْرَهُهُما ابْنُ آدَمَ: یَکْرَهُ الْمَوْتَ وَالْمَوْتُ راحَةٌ لِلْمُوْمِنِ مِنَ الْفِتْنَةِ، وَیَکْرَهُ قِلَّةَ الْمالِ، وَقِلَّةُ الْمالِ أقَلُّ لِلْحِسابِ. «13»

پسر آدم از دو چیز کراهت دارد: از موت ناراحت است در حالى‏که مرگ راحت مؤمن از فتنه است؛ و از کمى ثروت ناله دارد که کمى ثروت، حساب آدمى را در قیامت به حداقلِّ زمان مى‏رساند.

راوى مى‏گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرضه داشتم: از ابوذر نقل مى‏کنند که گفته است: سه چیز را مردم دشمن دارند ولى من عاشق آنهایم و آن مرگ و فقر و بلاست! حضرت فرمود:

آن طور که شما حساب مى‏کنید نیست، منظور ابوذر این است که مرگ در طاعت خدا برایم محبوب‏تر از حیات در معصیت است، فقر در طاعت برایم بهتر از غناى در گناه است و مرض و بلا و رنج در طاعت برایم بهتر از سلامتى در طغیان است. «14»

سُئِلَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلىٍّ علیهما السلام: مَا الْموْتُ الَّذى جَهِلُوهُ؟ فَقالَ: أعْظَمُ سُرُورٍ عَلَى الْمُوْمِنینَ، إذْ نُقِلُوا عَنْ دارِ النَکَدِ إلَى النَّعیمِ الْأبَدِ؛ و أعْظَمُ ثُبُورٍ یَرِدُ عَلَى الْکافِرینَ، إذْ نُقِلُوا عَنْ جَنَّتِهِمْ إلى نارٍ لاتَبیدُ وَ لاتَنْفَدُ. «15»

از حضرت مجتبى علیه السلام سؤال شد: مرگى که از آن بى خبرند چیست؟ فرمود:

بزرگترین خوشحالى است که به مردم مؤمن وارد مى‏شود؛ زیرا از خانه سختى و مشقّت به نعیم ابد نقل مکان مى‏کنند و بدترین نوع هلاکت و بدبختى است که به کافران مى‏رسد؛ زیرا از بهشت خود به آتش خاموش نشدنى و تمام نشدنى منتقل مى‏گردند.

از حضرت زین العابدین علیه السلام پرسیدند: مرگ چیست؟ فرمود:

براى مؤمن چون در آوردن لباس چرک پرشپش و برداشتن حلقه‏هاى سنگین و زنجیرها از بدن و تبدیل شدن آن لباس به لباس فاخر و پاکیزه و رفتن در بوهاى پاک و رسیدن به راهوارترین مرکب و مأنوس‏ترین منازل است.

و براى کافر همانند کندن لباس فاخر و پوشیدن لباس زبر و نقل از پیش انیس و مونس و رفتن به سوى وحشتناک‏ترین منازل و بدترین عذاب. «16»

موسى بن جعفر علیهما السلام وارد بر مردى شد که عرق سکرات موت بر پیشانیش نشسته بود و دیگر جواب کسى را نمى‏داد، عرضه داشتند: پسر پیامبر، دوست داریم از وضع رفیقمان آگاه شویم و بدانیم حقیقت مرگ چیست؟ حضرت فرمود:

مرگ تصفیه‏اى است براى مؤمنان از گناهانشان و در حقیقت آخرین الَمى است که نصیبشان مى‏گردد و آخرین وِزرى است که بر آنهاست.

و تصفیه‏اى است براى کفّار از خوبى‏ها و حسناتشان و در واقع آخرین لذّت یا نعمتى است که به آنان مى‏رسد و آخرین ثواب و حسنه براى آنان است. امّا این دوست شما در حال تصفیه شدن و خالص شدن است چنانکه لباس در آب از چرک پاک مى‏شود و آماده تحقّق استعداد براى معاشرت با ما در خانه ابدى! «17»

حضرت جواد علیه السلام بر مریضى از شیعیان وارد شد که به خاطر مرگ در حال گریه و جزع بود، حضرت فرمود:

اى بنده خدا، از مرگى که از آن اطلاع ندارى مى‏ترسى؟ فرض کن بدنت پر از چرک و قذرات شود و بر اثر آن سراپایت را زخم آبله مانند و دمل چرکى و خونى بگیرد و خبر شوى که آب حمّامى تمام این رنج‏ها را از بدنت مى‏برد و بروى و از آب آن حمّام استفاده کنى و سلامت کاملت را بازیابى، چقدر خوشحال مى‏شوى! عرضه داشت: معلوم نیست، فرمود: مرگ همان حمّام است که آخرین ذنوب و بقایاى سیّئات تو را شستشو مى‏دهد و تو را از هر غم و رنج و همّى نجات مى‏دهد و به هر سرور و خوشحالى و انبساطى مى‏رساند، این که گریه و جزع ندارد. آن مرد ساکت و آرام شد و با حالى خوش جان داد. «18»

در کتب حدیث آمده که:ابراهیم خلیل به ملک الموت فرمود: به هنگامى که بالاى سر فاجر مى‏آیى به چه صورتى؟ امکان دارد خود را به آن صورت نشان من دهى؟ ملک الموت عرضه داشت: رخ برگردان، ابراهیم صورت برگرداند، ملک گفت: نظر کن، ابراهیم مشاهده کرد، چهره‏اى دید سیاه با مویهاى برآمده، با بوى بد، لباسى چون قیر، از دماغ و دهانش آتش بیرون مى‏زند و دود سر به آسمان مى‏کشد.

ابراهیم از دیدن آن صورت و هیبت غش کرد، چون به هوش آمد ملک الموت را به صورت اصلیش دید، فریاد زد: اى ملک الموت، اگر فاجر مزدى جز دیدن تو نداشته باشد براى او کافى است. و چون او را براى قبض روح مؤمن به بهترین صورت دید گفت: اگر مؤمن مزدى جز زیارت این چهره نداشته باشد براى او بس است! «19

پی نوشت :

(1)- فصّلت (41): 30.

(2)- فجر (89): 27- 30.

(3)- یونس (10): 62- 64.

(4)- فرقان (25): 22.

(5)- نساء (4): 97.

(6)- انعام (6): 93.

(7)- نحل (16): 28.

(8)- محمّد (47): 27- 28.

(9)- بحار الأنوار: 6/ 126، باب 4، حدیث 4؛ بحار الأنوار: 68/ 266، باب 76، حدیث 13.

(10)- روضة الواعظین: 2/ 430؛ مشکاة الأنوار: 304؛ کنز العمال: 15/ 551، حدیث 42139.

(11)- بحار الأنوار: 6/ 127، باب 4، حدیث 11؛ الخصال: 1/ 33، حدیث 1؛ التوحید: 288، باب 41، حدیث 6.

(12)- بحار الأنوار: 6/ 128، باب 4، حدیث 13؛ الخصال: 1/ 74، حدیث 115.

(13)- بحار الأنوار: 6/ 129، حدیث 19؛ الامالى، شیخ مفید: 190، حدیث 17.

(14)- بحار الأنوار: 6/ 154، باب 6، حدیث 9؛ معانى الأخبار: 288، حدیث 3؛ المحجة البیضاء: 8/ 254.

(15)- بحار الأنوار: 6/ 155، باب 6، ذیل حدیث 9؛ معانى الأخبار: 289، حدیث 4.

(16)- بحار الأنوار: 6/ 155، باب 6 حدیث 10؛ معانى الأخبار: 290، حدیث 6.

(17)- بحار الأنوار: 6/ 156، باب 6، حدیث 13؛ معانى الأخبار: 290، حدیث 9.

(18)- بحار الأنوار: 12/ 74، باب 3، حدیث 25؛ عوالى اللآلى: 1/ 274، حدیث 100.

(19)- مؤمنون (23): 99- 100.

منبع: تفسیر و شرح صحیفه سجادیه جلد یک ،حضرت آیت الله حسین انصاریان

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 7:47 PM

شاید اکنون بتوان علت تلاش مضاعف و فضاسازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها برای خلع سلاح حزب‌ا... لبنان را بهتر فهمید؛ اقدامی که با وجود گروه‌های خائن و خودفروخته در داخل کشور لبنان، به بی‌دفاع ماندن این کشور در برابر حمله نظامی اسرائیل علیه خاک این کشور خواهد انجامید.

خبرگزاری فارس: بهترین دلیل برای حفظ سلاح حزب ا...

در پروتکل‌های صهیونیستی به‌طور صریح آمده است که هیچ انسانی به جز یهودیان حق زندگی بر روی کره زمین را ندارد و اگر هم افرادی حق زندگی در سایه حکومت جهانی صهیونیسم را پیدا می‌کنند، باید از آن‌ها به‌عنوان برده و افراد فرودست استفاده کرد؛ مساله‌ای که مقامات ارشد رژیم صهیونیستی همواره آن را انکار کرده‌ و این پروتکل‌ها را غیرواقعی نامیده‌اند؛ اما اخیراً نخست وزیر رژیم صهیونیستی آب پاکی را روی دست همه ریخت و به‌صراحت‌ از حذف ملیت‌های مخالف این رژیم از روی زمین خبر داد.

بنیامین نتانیاهو در مصاحبه با یک روزنامه آلمانی در پاسخ به سؤالی مبنی بر احتمال حمله اسرائیل به کشور لبنان، گفت: «بله! این، یک مساله پنهان و مخفی نیست و این اقدام با پشتیبانی نیروهای نظامی امریکا در خلیج فارس انجام خواهد شد و به همین علت است که آن‌ها (لبنانی‌ها) در حالت فوق‌العاده به‌سر می‌برند. اما در این صورت، شما قبل از پرسیدن سؤال، باید نگاهی به نقشه جدید بیندازید و ببینید که دیگر ملتی با این نام (لبنانی) وجود ندارد.»

این اظهارات نخست وزیر رژیم صهیونیستی که با واکنش تند میشل سلیمان، رئیس‌جمهور لبنان، روبه‌رو شده، جدیدترین مهر تاییدی است که بر پای تئوری «از نیل تا فرات» سران رژیم صهیونیستی خورده است؛ نظریه‌ای که پایه و مبنای تشکیل این رژیم جعلی در منطقه را تشکیل می‌دهد و بر همین اساس است که گسترش بیداری اسلامی در منطقه به‌ویژه در کشورهای عربی و به‌طور خاص در کشور مصر، با ابراز نگرانی شدید مقام‌های اسرائیل همراه شده است.

شیمون پرز، رئیس رژیم صهیونیستی، سال گذشته و در آغاز شکل‌گیری انقلاب اسلامی مردم مصر علیه حکومت حسنی مبارک، به شدت در خصوص وقایع داخلی مصر ابراز نگرانی کرده و آن را سرآغاز تضعیف و سقوط رژیم صهیونیستی دانسته بود که امریکا و سایر هم‌پیمانان اسرائیل باید جلوی پیشرفت و گسترش آن را بگیرند.

این ادعای جسورانه نتانیاهو مبنی بر پاک کردن و حذف نام لبنان از روی زمین درحالی صورت می‌گیرد که سخنان رئیس‌جمهور کشورمان درباره جنایت‌های رژیم صهیونیستی علیه مردم مظلوم فلسطین و سؤالاتی که وی در این زمینه مطرح کرده بود، با واکنش تند سازمان ملل روبه‌رو شد و حتی در شورای امنیت سازمان ملل هم قطعنامه‌ای در حمایت از اسرائیل و علیه ایران به تصویب رسید؛ در حالی که احمدی‌نژاد، تنها خواستار پاسخ به این سؤال شده بود که اگر داستان هولوکاست را واقعی نیز فرض کنیم، چرا فلسطین و مردم این منطقه به جای کشور آلمان نازی باید تاوان آن را بدهند؟

با این حال، اظهارات صریح نتانیاهو درباره لبنان و اعلام شفاف تلاش این رژیم برای نابودی ملت لبنان و حذف آن از روی کره خاکی، تاکنون با هیچ واکنشی از سوی نهادهای بین‌المللی روبه‌رو نشده و آن‌ها همچون ماجرای جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان، به طور مطلق دست به سکوت زده‌اند؛ سکوتی که طعم حمایت از جنایات این رژیم را در منطقه دارد.

در عین حال، رئیس جمهوری لبنان در واکنش به اظهارات ماجراجویانه نتانیاهو تاکید کرد: «این گفته نتانیاهو که لبنان در نقشه جدید جهان وجود نخواهد داشت، بر اسرائیل منطبق می‌شود و آن‌ها خود در نقشه آینده منطقه و جهان جایی نخواهند داشت؛ چرا که آینده منطقه از آن نظام‌های تعددگرا و روشنفکر خواهد بود؛ نه نظام‌های نژادپرست و انزوا طلب.»

شاید اکنون بتوان علت تلاش مضاعف و فضاسازی رسانه‌ای صهیونیست‌ها برای خلع سلاح حزب‌ا... لبنان را بهتر فهمید؛ اقدامی که با وجود گروه‌های خائن و خودفروخته در داخل کشور لبنان، به بی‌دفاع ماندن این کشور در برابر حمله نظامی اسرائیل علیه خاک این کشور خواهد انجامید. به همین دلیل است که نیروهای حزب‌ا... در مرز لبنان با سرزمین‌های اشغالی حضور جدی و با آمادگی بالا دارند.

جالب این‌جاست که چندی پیش شیخ حمد ابن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، تایید کرد که حمایت مالی از پروژه‌های رژیم صهیونیستی علیه خط مقاومت در منطقه -به طور خاص علیه سوریه و حزب‌ا... لبنان- را برعهده دارد و از تغییر حکومت در سوریه و خلع سلاح حزب‌ا... در لبنان به طور جدی حمایت می‌کند.

اظهارات تهدیدآمیز نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی علیه یک کشور مستقل جهان، در حالی است که این مواضع عجیب و ضد بشری مقام‌های رژیم صهیونیستی که تنها کشور دارای بمب هسته‌ای در منطقه است، با هیچ واکنش جدی از سوی نهادها و سازمان‌های بین‌المللی روبرو نمی‌شود اما شورای امنیت سازمان ملل برای سؤال‌های منطقی رئیس‎جمهور ایران در مورد ماهیت و نحوه تشکیل یک رژیم نامشروع و اشغالگر، قطعنامه سنگین و فوری صادر می‌کند.

البته نیروهای نظامی اسرائیل یک‌بار در زمینه حمله به لبنان محک خورده و به اذعان خود صهیونیست‌ها نشان داده‌اند که حتی توانایی مقابله با یک ارتش پارتیزانی حزب‌ا... را هم ندارند و در جریان جنگ 33 روزه با حزب‌ا...، با یک شکست مفتضحانه بدرقه شدند؛ شکستی که حتی تانک‌های فوق پیشرفته «مرکاوا» هم قادر به جبران آن نبود.

در عین حال، به نظر می‌رسد اظهارات نتانیاهو را باید عقده‌گشایی ناشی از فشار روانی گسترش و دامنه‌دار شدن بیداری اسلامی در خاورمیانه و همچنین اعتصاب‌های گسترده در سرزمین‌های اشغالی و بحران اجتماعی ناشی از آن نیز ارزیابی کرد.

منبع : هفته نامه پرتو سخن شماره 620

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 7:34 PM
دانشمندان با استفاده از فناوری مشابه با فناوری قطارهای مغناطیسی چین که Maglev نام دارد و با استفاده از شناوری مغناطیسی حرکت می کند، موفق به ارائه طرحی شده اند که می تواند قطارها را از میان لوله ای بسته به فضا پرتاب کند.
برای کم مصرف شدن این قطار که Startram نام دارد، انرژی آن از انرژی خورشیدی زمینی تامین خواهد شد. راه آهن Startram که قدرت محرکه آن از کابلهای معلقی برخوردار است که به واسطه نیروهای مغناطیسی معلق باقی مانده اند. نسخه باری این قطار که هزینه ای در حدود 20 میلیارد دلار برای ساخت آن هزینه خواهد شد تا 10 سال آینده تکمیل می شود. 
ناسا می گوید این فناوری دست یافتنی است اما طراحان آن می گویند پروژه Startram که به اعتقاد آنها قدمی جدید در راستای توسعه تمدن انسانی است، پروژه ای بین المللی خواهد بود.
این قطار در تونلی از خلاء به طول 1609 کیلومتر و به ارتفاع 19 کیلومتر با سرعتی برابر دو هزار مایل بر ساعت سفر فضایی خود را از روی زمین آغاز کرده و در نهایت به مدار پایینی زمین می رسد.
بر اساس گزارش گیزمگ، با استفاده از این فناوری قطار حرکت خود را در تونل خلاء بر روی زمین آغاز و سرعت آن دقیقه به دقیقه افزایش پیدا می کند تا به 5.6 مایل در ثانیه دست پیدا کند، سپس از انتهای این تونل خلاء که باید تا ارتفاع 19 کیلومتری از زمین بالا رفته باشد، به میان آسمان پرتاب می شود، جایی که هوا به شدت رقیق است. در این مرحله سرعت قطار فضایی به دو هزار مایل بر ساعت رسیده است.

   

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 2:16 PM

تيم تحقيقاتي دانشگاه ييل آمريكا به سرپرستي پروفسور «جوردن پكيا» استاديار مهندسي محيط زيست، با اندازه گيري باكتري‌هاي موجود در يك اتاق خالي و نيز پس از ورود انسان به آن فضا، ثابت كردند كه انسان در هر ساعت بطور ميانگين 37 ميليون باكتري را وارد هوا مي‌كند و گرد و غبار روي زمين اصلي‌ترين منبع باكتريهايي است كه انسان تنفس مي‌كند.


29-57.jpg


به گفته اين محققان، حدود 18 درصد از باكتري‌هاي كشف شده جزء گروه باكتري‌هاي موجود در پوست انسان موسوم به باكتري‌هاي اسيدبوتيريك هستند.

تيم تحقيقاتي، همچنين نمونه هواي كلاس‌هاي درس در طبقه همكف را در دو بازه زماني چهار روزه مورد بررسي و اندازه گيري قرار دادند. در اين زمان تمامي درب و پنجره‌ها بسته بودند تا از ورود آلودگي‌هاي خارجي به داخل ساختمان جلوگيري شود.

در بازه زماني نخست، اتاق‌ها بطور مداوم خالي بودند و در بازه زماني دوم سه كلاس مورد استفاده قرار گرفتند. تيم تحقيقاتي بطور همزمان، وضعيت هوا در بيرون ساختمان را نيز مورد برسي قرار دادند. نتايج اين پژوهش نشان داد غلظت ذرات قارچي و باكتريايي در زمان حضور انسان در اتاق‌ها، بطور چشمگيري افزايش يافته و هر انسان بطور متوسط 31 ميلي‌گرم از مواد ميكروبي را، هر ساعت وارد هوا مي‌كند.

نتايج اين تحقيق در مجله Indoor Air منتشر شده است.

   

ادامه مطلب
چهارشنبه 16 فروردین 1391  - 2:12 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 43

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5828647
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی