به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

 شهید «محمدعلی شاهمرادی» به سال 1338 در «ورنامخواست» یکی از بخش‌های شهرستان لنجان در استان اصفهان به دنیا آمد و کسی گمان نمی‌کرد روزی یکی از اعجوبه‌‌های جنگ و در ردیف نام‌آورترین فرماندهان جنگ شود؛ در جنگ تحمیلی رشادت‌های او موجب شد که مسئولیت‌هـای متعددی به او واگذار شود که مهمترین آن قائم مقامی تیپ قمر بنی هاشم(ع) بود، تا آنکه در عملیات «کربلای 5» به آرزوی همیشگی خود که همان شهادت بود، رسید.

خاطراتی از همسنگران شهید شاهمرادی در عملیات «والفجر 8» را می‌خوانیم: 

* کسی فکرش را نمی‌کرد او فرمانده باشد

سرهنگ پاسدار حشمت‌الله مکتبی روایت می‌کند: بعد از عملیات «والفجر 8» حدود عصر سری به سنگر شهید شاهمرادی معاون عملیاتی تیپ در آن سوی اروندرود زدم تا گزارشی از وضعیت برنامه‌های تخریب به او بدهم؛ چون هوای بیرون بهتر بود دم در سنگر نشسته بودیم.

سردار شاهمرادی وضعیت خوبی نداشت، ظاهراً مقداری گاز شیمیایی تنفس کرده بود و یک چفیه جلوی صورتش گرفته بود و صحبت می‌کرد؛ یک موتور سوار مقابل ما ایستاد و سراغ بچه‌های تخریب را گرفت؛ شهید شاهمرادی به سمت من اشاره کرد و به او گفت: «همین ایشان هستند».

برادر علی‌پور مسؤول جدید تخریب قرارگاه کربلا بود که برای بررسی وضعیت به منطقه ما آمده بود؛ بعد از احوالپرسی سریع به موضوع مأموریتش پرداخت، در همین بین سردار شاهمرادی با شربت و چای از ما پذیرایی کرد؛ چند روز بعد مجدداً برادر علی‌پور به سنگر خودمان در شمال اروندرود آمد؛ در خلال صحبت نگاهی به اطراف می‌کرد، مثل اینکه دنبال کسی می‌گشت.

ـ دنبال کسی می‌گردی؟

ـ بله، دنبال همان برادری که شهردار شما بود، می‌گردم.

ـ مادر واحد تخریب شهردار نداریم!

ـ همان برادری که آن روز از ما پذیرایی می‌کرد.

تازه ما متوجه شدیم، سردار شاهمرادی را می‌گوید؛ به او گفتیم: «ایشان معاون عملیاتی تیپ هستند» در ابتدا قبول نکرد، فکر می‌کرد با او شوخی می‌کنیم اما بعد برایش خیلی جالب بود که معاون عملیاتی تیپ، خودش از نیروهای تحت امرش پذیرایی کند، به نحوی در بین بچه‌ها رفتار کند که تشخیص مسؤولیتش امکان نداشته باشد.

* اطلاعاتی که با عراقی‌ها غذا می‌خورد!

محمد حسن خلیفی نقل می‌کند: شهید شاهمرادی متخصص شناسایی بود؛ قیافه‌اش به اهالی جنوب بیشتر شبیه بود؛ به خصوص چهره آفتاب سوخته و قدبلند او. شنیده بودم که در شناسایی‌ها به راحتی وارد مقر عراقی‌ها شده، با آنها غذا می‌خورد و برمی‌گشت.

در عملیات «والفجر 8» جمعی اسیر از دشمن گرفته، در گوشه‌ای نشانده بودیم و منتظر ماشین جهت انتقال آنها به عقب بودیم؛ شاهمرادی نیز در خط قدم می‌زد؛ ناگهان یکی از درجه‌داران بعثی در حالی که با انگشت به او اشاره می‌کرد، چیزهایی می‌گفت؛ آن درجه‌دار بعثی شلوارش را بالا زده، پای کبود شده‌اش را نشان می‌داد.

یکی از بچه‌هایی که به زبان عربی آشنا بود، آوردیم ببینیم چه می‌گوید؛ درجه‌دار بعثی می‌گفت: «این عراقی است! اینجا چه کار می‌کند؟! از نیروهای ماست، چرا دستگیرش نمی‌کنید؟» در حالی که متعجب شده بودیم، پرسیدم: «از کجا می‌گویی؟» گفت: «چند روز قبل در صف غذا بود؛ با من دعوایش شد و من را کتک زد؛ این جای لگد اوست» و پای سیاه‌شده‌اش را نشان داد. شاهمرادی که متوجه این صحنه شده بود، از دور دستی تکان داد و جلوتر نیامد.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 بهمن 1391  - 10:30 PM

 

صراط نوشت: در تعریف روز ولنتاین در دانشنامه ویکی پدیا آمده است: «تاریخچه کامل و دقیق والنتین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز می‌دانیم با افسانه درآمیخته‌است. روز والنتاین یا روز عشاق و یا روز عشق‌ورزی، در فرهنگ مسیحی سده های میانه و سپس فرهنگ مدرن غربی روز ابراز عشق است. این مناسبت هر سال در روز 14 فوریه (25 بهمن‌ماه و بعضی سال‌ها 26 بهمن‌ماه) برگزار می شود. سابقهٔ تاریخی روز والنتین به جشنی که به افتخار قدیس والنتین در کلیساهای کاتولیک برگزار می‌شد، باز می‌گردد. روز والنتین برگرفته از سنن روم باستان و مسیحیت می باشد.»

سایت ضدانقلاب رادیو فردا طی گزارشی که برای آشنایی بیشتر مخاطبانش با «روز عشق ورزی» منتشر کرده در این زمینه می نویسد: 14 فوریه، 26 بهمن همه جای دنیا روز عشق است. روزی که مردم از پیر و جوان و زن و مرد به هم هدیه می‌دهند، همدیگر را می‌بوسند و به یاد هم می‌آورند که چقدر دوست داشتن یکدیگر خوب است و اساسی است و حیات‌بخش. در خارج از ایران در کشورهای غربی و اروپایی بیان عشق، بوسه و آغوش همه جا آزاد است و پذیرفته. همه جا زوج‌هایی را می‌بینید که عشق و بوسه و عاطفه‌شان خیابان‌های شهر را گاه زیباتر می‌کند.

این سایت وابسته به ارگان سازمان سیا پس از تشریح وضعیت خیابانهای اروپا در روز عشق ورزی به سراغ قوانین جمهوری اسلامی امده و می نویسد: در ایران اما نمود بیرونی عشق از سوی قانون و حکومت و شرع و دین که ممنوع است و از سوی بخش‌های سنتی جامعه هم  چندان پذیرفته نیست. با این‌حال جامعه جوان ایرانی سال‌هاست که ولنتاین روز عشق را پذیرفته. در این روز خرید ولنتاینی می‌کند، به فروشگاه‌های خیابان ویلا سر می‌زند، قلب‌های سرخ و بزرگ و کوچک و شکلات‌های عاشقانه هدیه می‌دهد و نشان می‌دهد که این ممنوعیت را زیاد دوست نمی‌دارد.

 البته رادیو فردا به این نکته اشاره نمی کند که نمود بیرونی عشق در خیابانهای کشورهای اروپایی تا چه میزان آزاد است؟!

این سایت در ادامه با اشاره به گفتگویی که بایک فرد انگلیسی انجام شده، هدیه‌ها و کارهای خیلی ساده در این روز را برخلاف هدیه‌های تجملاتی که در سال‌های اخیر در ایران برای جشن ولنتاین معمول شده عنوان می کند.

ولنتاین یا همان روز عشق ورزی در برخی سایت های ایرانی که اقدام به فروش هدایا و ارائه پیامک های این روز در ایران می کنند، به این شکل توضیح داده شده است: روز 25 بهمن روز ولنتاین یا به عبارتی والنتاین هست و 4 روز بعد (29 بهمن) از آن روز عشق ورزی ایرانیان می باشد که قدمتی بس طولانی دارد . انتخاب با شماست که کدامیک را انتخاب کنید ! شاید هم هر دو !

البته از توضیحات مبسوط پیرامون این قدمت طولانی نیز خود داری شده است!

سایت وابسته به سیا نیز در ادامه مانور ویژه ای که به مناسبت 25 بهمن ماه داده است اقدام به بازنشر بخشی از صحبتهای حجت‌الاسلام شهاب مرادی که در برنامه‌های جوانان و خانواده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران اغلب حضور فعالی دارد کرده و اینگونه آورده: اولین چیزی که به ذهن می‌رسد اینست که چرا ما اینقدر آغوش فرهنگمان باز است. جامعه ما که جوان در آن خیلی جدی و مهم است. یعنی همه با هم این آغوش را کنترل می‌کنند. این دریچه‌ها را این ورودی‌ها را مدیریت می‌کنند. یک وضعی پیش آمده که آدم احساس می‌کند خیلی باز است برای فرهنگ غرب.

تنها نهاد مذهبی حکومت نیست که با ولنتاین در ایران مخالفت می‌کند. کسانی که به ایران باستان هم علاقه‌مندند، اغلب می‌پرسند که چرا در حالی که ما در فرهنگ باستانی خود اسفندگان و روز پاسداشت زن و زمین را داریم که روز تکریم زنان است از سوی مردان باید ولنتاین غربی را به عنوان روز عشق جشن بگیریم.

حجت‌الاسلام مرادی در یک برنامه تلویزیونی  می‌ افزاید: این روزها مثلا یک چیزی که در مقابله با ولنتاین مد شده، این اسفندگان است. 29 بهمن. که می‌گویند آقا ما نیاز اصلی‌مان مناسبت است و الان این است که جوان‌های ما رفته‌اند سراغ این، به این خاطر است که ما چنین مناسبتی نداریم. سریع یک مناسبت برایش دست و پا کنیم. آیا ما واقعا نیازمان مناسبت است؟ آیا اینکه یک آقا پسری بتواند دخترخانمی را انتخاب کند، دخترخانمی آقا پسر را انتخاب کند در بین خواستگارانش کسی را انتخاب کند و ازدواج کند و یک ازدواج عاشقانه داشته باشند... مشکل ما در این است که آیا باید اسفندگان را تحویل بگیریم یا مثلا 15 فوریه را؟

لازم به ذکر است که خبرگزاری رویترز سال گذشته به منظور ترویج این سنت در ایران اقدام به تهیه یک گزارش تصویری از خرید روز ولنتاین در شهر تهران نمود.

تلاش بی وقفه رسانه های غربی و تهیه مطالب و گزارش های متعدد پیرامون روز ولنتاین در نوع خود جالب توجه به نظر می رسد.

با توجه به اینکه در چند ماه اخیر مقام معظم رهبری مردم کشورمان را به  سبک زندگی اسلامی رهنمون ساختند و همچنین در فرهنگ اسلامی و شیعی ما به جای یک روز، دو روز به خانمها اختصاص دارد، یعنی برای دختران روز ولادت حضرت معصومه (س) و برای زنان و مادران روز میلاد حضرت زهرا (س)، آیا باز هم باید به سراغ سنتهای مسیحیت برویم و سعی در ترویج آنها داشته باشیم؟ 

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 بهمن 1391  - 10:23 PM

 

سایت معتبر ورزشی ESPN اقدام به برگزاری نظرسنجی به منظور حذف یکی از رشته‌های ورزشی از بازی‌های المپیک به جای کشتی کرده است.

 در این سایت که یکی از معتبرترین سایت‌های ورزشی به شمار می‌رود بعد از تصمیم کمیته بین‌المللی المپیک برای حذف کشتی از بازی‌های المپیک، 26 رشته ورزشی که باید در المپیک حضور داشته باشند به معرض نظرسنجی گذاشته شده‌اند که کدامیک در المپیک باقی بمانند و کدامیک از المپیک حذف شوند.

در قسمت بالای این نظرسنجی سوال شده است که کدام رشته باید به جای کشتی از المپیک حذف شود که اسامی 26 رشته آمده است که تا این لحظه بدمینتون با توجه به اینکه بیشتر مدال‌های طلا را در این رشته چین می‌گیرد با 18 درصد، پنج‌گانه مدرن با 16 درصد و سوارکاری و تنیس روی میز با 14 درصد در صدر قرار دارند.

در قسمت دوم نظرسنجی هم سوال شده است شما دوست دارید کدام رشته در بازی‌های المپیک 2020 حفظ شود؟ که در این قسمت 8 رشته ورزشی شامل 1- کشتی 2- بیس‌بال و سافت‌بال 3- کاراته 4- کوهنوردی 5- ووشو 6- اسکواش 7- موج‌سواری و 8- اسکیت جز گزینه‌ها هستند که تا این لحظه کشتی با 83.5 درصد بالاترین آمار را برای باقی ماندن در المپیک به خود اختصاص داده است. تا این لحظه 13 هزار و 430 نفر در این نظر سنجی شرکت کرده‌اند.

لینک نظر سنجی

 علاقمندان برای باقی ماندن کشتی در المپیک باید در قسمت دوم به کشتی (wrestling)رأی دهند و در قسمت اول به یکی از رشته‌هایی که به جای کشتی از المپیک حذف شوند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 بهمن 1391  - 10:21 PM

 

خبرگزاری فارس: قوی‌ترین اسکلت بدن متعلق به چه موجودی است؟

 از نظر بسیاری «سوسک کرگدنی» به عنوان قوی‌ترین موجود جهان شناخته می‌شود، چراکه می‌تواند 850 برابر وزن خود را تحمل کند.

  به نقل از لایو ساینس، در طب چینی از پوست بعضی چارپایان برای درمان بیماری های ویژه ای استفاده می شود.

سوسک کرگدنی با شاخک بلند خرما با نام علمی pse udo phi lus  testaceus از آفات بسیار مضر خرما است.

این سوسک در زمستان به صورت لارو درون درخت زندگی می کند و در اواخر بهار به حشره کامل تبدیل می شود و تا قبل از رسیدن خرما در ادامه تابستان از آنها تغذیه می کند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 بهمن 1391  - 10:16 PM

 

 شهید تفحص «سیدامیر تشت‌زرین» در سال 1351 به دنیا آمد؛ سن کم سیدامیر در زمان جنگ، مانعی برای حضورش در میدان نبرد بود؛ دوران جنگ تمام شد؛ او با دیپلم ریاضی در رشته مهندسی نساجی دانشگاه قبول شد؛ امیر برای خانواده‌های بی‌بضاعت پول جمع کرده، برای دختران جهیزیه و برای پسران بساط عروسی فراهم می‌‌کرد.

سیدامیر بعد از چندی به جستجوگران نور پیوست؛ او هر چند جنگ را ندیده بود اما بوی عطر شهادت را از پیکرهای شهدا ‌گرفت تا اینکه در 27 مرداد 1375 در منطقه عملیاتی «والفجر یک» در فکه به شهادت رسید.

                                                         ***

سردار سیدمحمد باقرزاده فرمانده کمیته جست‌وجوی مفقودین درباره این شهید می‌گوید: بچه‌ها در منطقه‌ای مستقر بودند که دائماً خطر آن‌ها را تهدید می‌کرد؛ هر آن احتمال تعرضات ایادی دشمن می‌رفت، تا جایی که نگران بودم مبادا در این محور حادثه‌ای اتفاق بیافتد.

برای بازدید به منطقه رفتم، مشاهده کردم شهید تشت‌زرین با تجهیزات کامل نظامی، اسلحه به دوش و دوربین به دست در حال مراقبت و نگهبانی از مرز است؛ او چنان هوشیارانه با مسائل برخورد می‌کرد که انگار زمان جنگ است؛ یک لحظه از مسائل و رویدادها غافل نبود و حالتی در ایشان دیده می‌شد که گویی همیشه باید پا به رکاب بود.

بدیهی است که فردی با این مشخصات به راحتی از دنیا دل می‌کند و در مسیری که خداوند مقرر کرده، قرار می‌گیرد؛ با دیدن این صحنه روحیه‌ خاصی در من ایجاد شد و با احساس امنیت خدا را شکر کردم که در منطقه با چنین جوان‌هایی کار می‌کنیم.

                                                        ***

یکی از همسنگران شهید تشت‌زرین روایت می‌کند: حضرت امام(ره) در سفارش‌های اخلاقی‌شان تأکید بر روزه‌های مستحبی داشتند و این عمل برای سیدامیر یک عادت همیشگی شده بود؛ زمین رملی فکه تشنه آب بود و سید، تشنه دیدار پیکر نهفته در خاک. هوا گرم‌تر می‌شد و خورشید بر بالای سرمان بی‌امان می‌تابید؛ سید از صبح چیزی نخورده بود؛ کمی‌ آب به او تعارف کردم و او با گفتن میل ندارم، بیل را برداشت و به تنهایی مشغول کار شد. من از همه جا بی‌خبر بودم و گرمای طاقت‌فرسا هوش و حواسم را برده بود؛ یکی از دوستان با اشاره به من فهماند که او روزه است؛ ساعتی بعد سید به شهادت رسید.

                                                       ***

یکی از راویان نور می‌گوید: عشق کار از همه افراد تفحص بیشتر بود و خستگی برایش مفهومی‌ نداشت؛ سید، مسئول معراج بود و پیکر شهدا را با نوای قرآن و زیارت عاشورا به وسیله واکمنی که همیشه همراهش بود، به استقبال می‌رفت و تا رسیدن به اردوگاه، صفابخش محفل‌مان می‌کرد.

هر وقت پیکر شهیدی را به معراج انتقال می‌دادیم، برای مشخص کردن هویتش از سید امیر به دلیل ظرافت در دقت و ابتکاراتی که از خود نشان می‌داد، کمک می‌گرفتیم. در منطقه‌ی موسیان، در میان شهدا شهید گمنامی‌ بود که به هیچ وجه هویتش مشخص نبود؛ از آن‌جایی که او همیشه به شهدا فکر می‌کرد و دوست داشت با شهدا باشد، از غروب تا 2 بامداد تلاش زیادی ‌کرد تا این که به وسیله آب و بخار توانست وضوح خط کم‌رنگی که روی جیب پیراهن شهید نوشته شده بود را بیشتر کند و با ذره‌بینی که همیشه همراه داشت، اسم و لشکر مربوطه‌اش را مشخص کرد.

                                                      ***

خواهر شهید «سیدامیر تشت‌زرین» می‌گوید: امیر وصیت‌نامه‌اش را نوشت، پیش من آمد.

ـ برایت یک امانت دارم.

ـ چیه؟

ـ روزی می‌شود که دنبال این می‌گردید، جایی بگذار که جلوی دست باشد.

ـ به من از این بابت چیزی می‌رسد؟

ـ شاید! اگر من لایق‌اش باشم که چیزی برای شما بگذارم.

خندیدم و آن را در جایی گذاشتم، خیلی نگران بودم و نمی‌توانستم مطلب را برای پدر و مادر بازگو کنم؛ اضطراب و ناراحتی مهمان روزها و شب‌هایم در لحظات حضور او در کمیته‌ جستجوی مفقودین بود تا این‌که یک شب، خواب دیدم که بدن امیر کاملاً سوخته است و مادر بالای سر او نشسته و گریه می‌کند؛ با ناراحتی و گریه از خواب پریدم، سال بعد تحقق تعبیر خوابم را در غسال‌خانه به نظاره نشستم.

                                                     ***

یکی از همسنگران سیدامیر بیان می‌کند: «این دفعه آمده‌ام تا رویم را کم کنم»؛ این جمله‌ای بود که امیر بعد از آخرین مرخصی گفت؛ آن روز قرار نبود سید با ما همراه شود ولی به علت خستگی شدید یکی از برادران، امیر با دعای فرج و 14 صلوات، سفر آخرش را شروع کرد.

در بین راه ماشین در رمل‌ها فرو رفت؛ بعد از مشقت فراوان و اتلاف وقت زیاد به پای کار رسیدیم؛ بعد از اتمام کار به او پیشنهاد کردم، تا بچه‌ها وسایل را جمع و جور ‌کنند، شیار و تپه مجاور را هم شناسایی کنیم؛ منطقه پر از کلاه آهنی نیروهای خودی و بند حمایل بود که خبر از درگیری شدید در آن نقطه می‌دادند؛ منطقه قبلاً معبر زده شده بود ولی ما برای اطمینان خودمان معبر کوچکی زدیم.

سیدامیر پشت سر من می‌آمد، 2 متر باهم فاصله داشتیم، آخرهای کار بود که لحظه‌ای صدای انفجار شدیدی مرا به زمین کوبید، احساس کردم چشمانم آتش گرفته، هیچ جا را نمی‌دیدم و یا حسین گویان سراغ سید امیر را می‌گرفتم؛ بچه‌های دیگر رسیدند و می‌گفتند که صحنه‌ عجیبی بود، ترکش به سر امیر اصابت کرده بود و خون مثل جوی آب جاری بود. او با حالتی روحانی رو به قبله افتاده بود و خون از کناره برانکارد بیرون می‌زد؛ تا رسیدن به آمبولانس خط سرخی از خون، گویا مرز ماندن و رفتن او را رازگشایی می‌کرد.

آمبولانس به سرعت به طرف اورژانس ‌رفت؛ بالگرد آماده بود اما بال‌های پرواز سید، با شتاب عشق، سبقت گرفت؛ او در حالتی به خاک باغ بهشت همدان سپرده شد که تأول‌های دستش، زخم عشق شهیدان را به سوغات افلاکیان می‌برد.

                                                      ***

در وصیت‌نامه این شهید تفحص آمده است: «سروران گرامی‌ شما را به تعمق و تدبر در کتاب آسمانی و دفاع از اصول مذهب شیعه حقه‌ اثنی عشری، زیارت اهل قبور و تأمل در اینکه آنان چه بودند و چه شدند وصیت می‌کنم؛ از مجالست‌های بی‌ارزش و وقت‌گیر صرف‌نظر کنید که در این مجالس به جز عیب‌جویی و غیبت مؤمنین چیزی حاصل نمی‌شود.

توصیه می‌کنم همه را به خدمت مادر و پدر و به جا آوردن صله ارحام و داشتن همیشگی وضو، خواندن کتب مذهبی و به یاد داشتن ذکر و فکر در کل ایام که یاد خدا تسکین‌بخش تمام قلوب است؛ وصیت می‌کنم به تدبر در خطبه حضرت فاطمه(س) در مسجدالنبی و خطبه اول و شقشقیه مولانا امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه و متذکر می‌شوم به هر طرق ممکن به این حبل‌المتین محکم چنگ زنید و راه تزکیه و تصفیه وجود را در پیش گیرید که ما متأسفانه غافل مانده‌ایم.

توصیه می‌کنم که به دنیا و شئونات آن بی‌اعتنا باشید و راه ورع و پرهیزکاری را در پیش گیرید و همیشه در پایان هر روز به محاسبه نفس بپردازید و همیشه حسن خلق و تواضع نسبت به دیگران داشته باشید».

حقیر سراپا تقصیر

سیدامیر تشت‌زرین

10 اردیبهشت 1374

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 بهمن 1391  - 10:12 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 48

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6071313
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی