به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  به تازگی بدافزار تازه ای برای آلوده کردن گوشی ها و تبلت های علاقه‌مندان به خرید آنلاین در فضای مجازی منتشر شده است.

 
خبرگزاری فارس: بدافزار تازه آندروید بلای جان خریداران آنلاین

 

سی‌آی‌او، این بدافزار که به طور خودکار از طریق یک وب سایت هک شده منتشر می شود، ظاهرا برای تسهیل خریدهای آنلاین طراحی شده، اما در عمل اطلاعات حساس کاربران را سرقت می کند.

بدافزار یاد شده همچنین با تشدید ترافیک اینترنت بر روی گوشی، هزینه های سنگینی را به کاربران تحمیل می کند. بررسی های موسسه امنیتی Lookout Security نشان می دهد این بدافزار که به NotCompatible مشهور شده به سرعت در حال انتشار در فضای مجازی است.

این بدافزار خرید آنلاین کاربردهای خطرناک فراوانی دارد و از جمله برای فریب شرکت های تجاری و مشتریان آنها، سرقت اطلاعات حساس این شرکت ها، منحرف کردن ترافیک داده و مخفی کردن منبع واقعی انتشار ویروس یاد شده قابل استفاده است.

کارشناسان Lookout Security نگرانند که از این طریق تعداد زیادی شماره کارت اعتباری سرقت شده و از آن برای خرید کالاو خدمات بهره گرفته شده باشد. تحقیقات برای شناسایی منشا و عامل طراحی این بدافزار کماکان در جریان است.

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391  - 10:54 PM

  هرچند اکنون 4 سال از فوت آقا معلم ایثارگر می‌گذرد اما سالیان درازی است که تقویم جوانمردی گشوده شده تا نام انسان‌هایی را در خود حفظ کند که گذشت زمان نیز یادشان را از خاطر نخواهد برد.

 
خبرگزاری فارس: آقا معلم فراموش نشدنی نیشابور  + تصاویر

 

 محمودرضا واعظی‌نسب معلم ابتدایی دبستان شهدای ابراهیمی بود که اردیبهشت سال 1387، در یک اردوی دانش‌آموزی و در هنگام بازی فوتبال دانش‌آموزان، با مشاهده افتادن دروازه فوتبال بر روی یک دانش‌آموز ابتدایی، به سرعت دانش‌آموز را از محل افتادن دروازه دور کرد اما دروازه آهنین بر سر خودش فرود آمد؛ این معلم دچار خونریزی مغزی شد و به رغم تلاش پزشکان، فوت کرد.

 سجاد مبرزی همان دانش‌آموزی است که مرحوم واعظی‌نسب، جان خود را فدایش کرد؛ او اکنون در مقطع سوم راهنمایی تحصیل می‌کند.

سجاد درباره معلم می‌گوید: اگر ایثار آقای واعظی نسب نبود شاید الان من هم نبودم و تیرک دروازه روی من می‌افتاد.

وی ادامه می‌دهد: عکس آقای واعظی نسب را بزرگ کرده و روی دیوار جایی که همیشه روبروی چشمانم باشد، نصب کرده‌ام تا هیچ وقت ایثار بزرگی که معلمم در حقم کرد، فراموش نکنم.

 

 

عکس یادگاری معلم ایثارگر با دانش آموزان

 

این دانش‌آموز اضافه می‌کند: آقای واعظی نسب دو فرزند به نام‌های مائده و زهرا داشت؛ برخی اوقات به همراه خانواده به منزل آقای واعظی‌نسب می‌رویم و به آنها سر می‌زنیم، تا همیشه فداکاری که معلمم در حقم کرد  در یاد و خاطرم باشد.

فاطمه سلیمانی، مادر سجاد مبرزی در خصوص اقدام معلم فرزندش اظهار می‌دارد: همیشه دعاگوی ایثار وفداکاری آقای واعظی نسب هستم چراکه این معلم فداکار جان خود  را در راه حادثه‌ای داد که در کمین فرزند من بوده است، امیدوارم این معلم فداکار با شهدا محشور شود.

وی معتقد است یاد و خاطره فداکاری این معلم بزرگوار هرگز از ذهن دانش آموزان و اهالی شهر نیشابور نخواهد رفت، و ادامه می‌دهد: این موضوع را می‌توان از تصاویر این معلم فداکار که در دیوارهای شهر به چشم می‌خورد، متوجه شد.

مادر سجاد مبرزی می‌گوید: آقای واعظی‌نسب چند سال به عنوان معلم دراین شهر خدمت می‌کرد و بیشتر اهالی محل نسبت به حسن‌خلق وی شناخت داشتند؛ فرزندم بعد از فوت معلم‌ خود حدود 3 ماه مریض شد.

 

معلم ایثارگر تیتر یک اخبار

 به گزارش توانا، هرچند اکنون 4 سال از فوت این معلم ایثارگر می‌گذرد اما سالیان درازی است که تقویم جوانمردی گشوده شده تا نام انسان‌هایی را در خود  حفظ کند که گذشت زمان نیز یادشان را از خاطر نخواهد برد.

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391  - 10:53 PM

 همانطور که می دانیم اصولا جنگ به دو صورت اتفاق می افتد، جنگ تسلیحاتی و جنگ تبلیغاتی. این دو عرصه ی جنگ شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند.

 
خبرگزاری فارس: حجاب و جنگ نرم

 

 سایت حرف تو به نقل از وبلاگ صدفی برای مروارید نوشت: همانطور که می دانیم اصولا جنگ به دو صورت اتفاق می افتد، جنگ تسلیحاتی و جنگ تبلیغاتی. این دو عرصه ی جنگ شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند. مثلا در هر دو نوع جنگ دشمن نقاط و مراکز مهم طرف مقابل را هدف قرار می دهدف که که در جنگ تسلیحاتی مراکز مهم نیرو و انبارهای مهمات و... را شامل می شود و در جنگ تبلیغاتی شامل مغز و قلب افراد است.

وصیت شهدا به فرماندهان عرصه جنگ تبلیغاتی:

«خواهرم، سیاهی چادر تو از سرخی خون من بالاتر است.»

از مهم ترین شباهت های موجود بین این دو جنگ اینکه در هر دوی آنها نیاز به یک فرمانده و یک یا چند فرمانبردار است که در واقع نوع و عمق رابطهء موجود بین این دو عنصر مهم میزان پیروزی ما را در عرصه ی جنگ تعیین می کند.

باز هم همان طور که می دانیم در عرصه ی جنگ تسلیحاتی به دلیل وجود نیروهای مرد، اصولا کار فرماندهی نیز به عهدهء مردهاست که مثال بارز آن را در هشت سال جنگ تحمیلی مشاهده کردیم (البته این امتیازی برای مرد در مقابل زن محسوب نمی شود)

در لشکر خانواده هم که مهمترین رصه ی جنگ نرم است و دشمن تمام سلاح های تبلیغاتی خودش را برای نابود کردن این مرکز مهم فرماندهی به کار گرفته، نیاز به وجود یک فرمانده حس می شود و این فرماندهی بر خلاف جنگ تسلیحاتی بر عهده ی خانمهاست.

اما چرا فرماندهی بر عهده زنان است؟

در جنگ تسلیحاتی به این دلیل که «قدرت» حرف اول را می زند، اصولا فرماندهی موفق تر است که قدرت فکری و مخصوصا جسمی بیشتری داشته باشد. بنابراین فرماندهی نیز بر عهده مردان است. اما این قاعده در جنگ تبلیغاتی جواب نمی دهد و در این عرصه بر خلاف جنگ تسلیحاتی «محبت» حرف اول را می زند و اصولا فرمانده ای موفق تر است که بتواند با فرمانبرداران (فرزندان) خودش رابطه ی عاطفی بهتری داشته باشد و از این طریق بتواند مفاهیم عالی اسلام را منتقل کند (لا اکراه فی الدین) و در لشکر خانواده کسی به اندازه ی زن «قدرت محبت» ندارد.

چرا حجاب؟

از مهم ترین و خطرناکترین توطئه های دشمن (چه در جنگ تسلیحاتی و چه در جنگ تبلیغاتی) این است که سعی می کند مغز متفکر و عامل قدرت طرف مقابل را از کار بیاندازد و در صورت امکان آن را نابود کند که مثال های آن را در جنگ تحمیلی کم ندیدیم که مثلا صدام برای سر خیلی از فرماندهان ما مثل «شهید برونسی» جایزه گذاشته بود. در جنگ تبلیغاتی هم دشمن با شناسایی عامل قدرت در عرصه ی یک خانواده، (یعنی زن) تمام ابزار و وسایل خودش را از جمله رسانه، سینما، مجلاتف فضاهای مجازی و ... بکار گرفته و سعی می کند که این فرمانده «با محبت» را از مسیر اصلیه خودش که همان هدایت اعضای خانواده به سمت سعادت است منحرف کند و از مهم ترین نمودهای این انحراف پدیده ی شوم «بی حجابی» است که در واقع بی حجابی به این معناست که یک فرمانده بدون سلاح به جنگ با دشمن برود.

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391  - 10:50 PM

 جاهلیّت دوم که امام(ع) با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد، جاهلیّت مرکّب است؛ زیرا این جاهلیّت، ظاهری اسلامی دارد و معنا و مفهوم خود را از دست داده و جز نام پیوستگی ظاهری چیز دیگری از آن باقی نمانده است.

 
خبرگزاری فارس: جاهلیّت دوم در آخرالزّمان

 

«قرآن کریم» به وجود جاهلیّتی موسوم به جاهلیّت دوم، پس از جاهلیّت اوّل در بین عامّة مسلمانان اشاره می‌نماید، که از علایم ظهور حضرت مهدی(ع) است. شواهد قرآنی بسیاری بر این موضوع تأکید دارند، که از آن جمله می‌توان به آیات زیر اشاره نمود:

 

مبحث اوّل: دلایل وجود جاهلیّت دوم

«قرآن کریم» به وجود جاهلیّتی موسوم به جاهلیّت دوم، پس از جاهلیّت اوّل در بین عامّة مسلمانان اشاره می‌نماید، که از علایم ظهور حضرت مهدی(ع) است. شواهد قرآنی بسیاری بر این موضوع تأکید دارند، که از آن جمله می‌توان به آیات زیر اشاره نمود:«سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامش‌بخشی بر شما فرود آمد که گروهی از شما را که بر اثر پشیمانی، دست از فرار برداشته، به سوی پیامبر آمدید، فرو گرفت و گروهی دیگر که حفظ جان‌هایشان، آنان را پریشان‌خاطر و غمگین کرده بود، دربارة خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمان‌‌های جاهلیّت می‌بردند.»1

«در خانه‌هایتان قرار و آرام گیرید و مانند زنان دوران جاهلیّت پیشین خود را برای نامحرمان نیارایید و نماز به پا دارید و زکات بدهید و خدا و پیامبرش را اطاعت نمایید.»2«یاد کن هنگامی را که کافران دل‌هایشان را از تعصّب و خشم شدید جاهلی آکنده کردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنان فرو فرستاد.»3

آیات بالا به وجود جاهلیّت اشاره دارد و از آنجا که قرآن برای همة زمان‌ها نازل گردیده است، اثبات می‌شود که جاهلیّت دومی، قبل از قیام حضرت مهدی(ع) نیز وجود خواهد داشت.هنگامی که به احادیث روایت شده از حضرت محمّد(ص) و اهل بیتش(ع) نیز مراجعه کنیم، تأکید بر وجود این جاهلیّت را درمی‌یابیم.

از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که فرمودند: «من بین دو جاهلیّت که دومین آن سخت‌تر از اوّلی است، برانگیخته شده‌ام.»4

در حدیث بالا، اشارة آشکاری به وجود جاهلیّت دوم، پس از بعثت حضرت ختمی مرتبت(ص) وجود دارد که سخت‌تر و بدتر از جاهلیّت اوّل است و این موضوع از سیاق این روایت به خوبی آشکار است و نیز از ایشان روایت شده است که فرمودند: «منفورترین مردم نزد خداوند سه تن هستند: زندیق در حرم، دنبال کنندة سنّت جاهلی در اسلام و خواهان خون‌ریزی انسان بیگناه.»5

از عبدالله بن زراره از محمّد بن مروان از فضیل روایت شده که گفت از امام صادق(ع) شنیدم که می‌فرمودند: «همانا قائم ما با جاهلان بسیار سرسخت‌تری نسبت به جاهلانی که رسول خدا(ص) در دوران جاهلیّت با آنها برخورد داشت، رو به رو می‌شود و متحمّل رنج و سختی بیشتری خواهد شد.»

گفتم: چگونه چنین چیزی ممکن است؟فرمودند: «رسول خدا(ص) در حالی به پیامبری برانگیخته شد که مردم سنگ، صخره و مجسّمه‌های چوبی را می‌پرستیدند، امّا قائم ما هنگامی قیام می‌کند که همة مردم برای مقابله با او به تأویل کتاب خدا و احتجاج به آن متوسّل می‌شوند.»

به بیان دیگر، جاهلیّت دوم که امام(ع) با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد، جاهلیّت مرکّب است؛ زیرا این جاهلیّت، ظاهری اسلامی دارد و معنا و مفهوم خود را از دست داده و جز نام پیوستگی ظاهری چیز دیگری از آن باقی نمانده است.6 رسول اکرم(ص) چه زیبا و دقیق در وصف اهل آخرالزّمان و مسلمانان فرموده است، آنگاه که فرمود: «به زودی روزگاری بر مردم فرا می‌رسد که از قرآن جز خط و از اسلام جز نام آن باقی نخواهد ماند.»7

 

مبحث دوم: مصادیق وجود جاهلیّت دوم در آخرالزّمان

پس از اثبات وجود جاهلیّت در آخرالزّمان با استناد به قرآن و روایات شریف اهل بیت(ع) اکنون به بیان مصادیق آن در عرصة واقعیّت و چهره‌های گوناگون آن می‌پردازیم.

 

منظر اوّل

جاهلیّت در لغت از فعل جَهِلَ، جَهلاً و جهالةً، ضدّ عَلِمَ گرفته شده است و جَهِلَ الحِق؛ یعنی حق را ضایع کرد. مجاهل جمع مَجْهَل بوده و عبارت است از مکان‌هایی که هنوز ناشناخته است که نه نشانه‌ای در آن وجود دارد و نه هدایتی در آن صورت می‌پذیرد.11 بدیهی است که دین اسلام، دین حق و دین توحید خالص برای خداوند است و مردم را به راه خیر و صلاح راهنمایی می‌کند و از این رو، خداوند آن را در این آیه، دین همة انسان‌ها قرار داد: «همانا دین در نزد خدا، فقط اسلام است.»12

از آنجا که دین خالص خداوند تنها در نزد اهل بیت(ع)، تجسّم عینی یافته و آنان مصداق‌های عملی برای این دین هستند، از این رو، تنها اهل بیت(ع)، هدایتگر مردم و خارج کنندة آنان از تاریکی جاهلیّت به سوی نور اسلام بر اساس قول خداوند تعالی در قرآن کریم می‌باشند «و ما آنان را امامانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‌کنند.»13

و نیز «هنگامی که صبرپیشه کردند از میان آنان امامانی را قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می‌کردند و به آیات ما یقین داشتند.»14آنان هستند که مردم را به راه حق، که همان راه خدای سبحان است، هدایت می‌نمایند تا مصداق این قول خدای متعال باشند: «وسیله‌ای برای حرکت به سوی خدا بجویید و در راه او بکوشید، شاید رستگار شوید.»15در همین باره در حدیث شریفی از پیامبر(ص) آمده است که: «علی با حق و حق با علی است، حق در جایی است که علی در آنجا است.»16

به دلیل اینکه هر کس به حق جاهل باشد، آن را ضایع نموده است، پس هر مسلمانی که مخالف اهل بیت(ع) باشد و حقّ آنها را تباه نماید و از فرامین آنان سرپیچی کند، از اهل جهل و جاهلیّت است و فرقی نمی‌کند که در عهد رسول خدا(ص) باشد یا در زمان ائمة اطهار(ع) یا پس از ایشان تا زمان حضرت مهدی(ع) و این بدان معناست که جاهلیّت دوم در دوران رسول خدا(ص) با مخالفت با فرامین او و دشمنی ورزیدن نسبت به اهل بیت(ع) آغاز شد و دلیل این ادّعا، سخن خداوند متعال در قرآن کریم است که می‌فرماید: «یاد کن هنگامی را که کافران، دل‌هایشان را از تعصّب و خشم شدید جاهلی آکنده کردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پیامبرش و مؤمنان نازل کرد.»17

 

منظر دوم

از امیرمؤمنان(ع) روایت شده که فرمودند: «رسول خدا(ص) فرمودند: «هر کس بمیرد در حالی که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته و به خاطر اعمالی که در جاهلیّت و اسلام انجام داده، مورد مؤاخذه قرار می‌گیرد».»21

از این حدیث، اثبات می‌گردد که امامت اهل بیت(ع) میزان و جدا کنندة جاهلیّت از اسلام است. بنابراین هر کس به امامت حقّة آنان در قالب امامت دوازده امام پس از رسول خدا(ص) معترف نباشد، از اهل جاهلیّت است. این موضوع حتّی در مورد کسی که به امامت همة آنها اقرار، امّا فقط یکی از آنان را آن گونه که موافق ترتیب الهی تصریح شده برای پیامبر بشیر و نذیر، محمّد بن عبدالله(ص)، منکر شود، نیز صادق است. هر کس که امام این زمان را که همان مهدی منتظر(عج) است، نشناخته باشد، از اهل جاهلیّت بوده و در نتیجه منکر دعوت او و از اهل آتش است.

 

منظر سوم

روایات رسیده از اهل بیت(ع) به این موضوع اشاره دارد که هر کس حضرت قائم(عج) را تکذیب نماید، از اهل جاهلیّت است. از غیاث بن ابراهیم، از امام صادق(ع) و از پدرانش نقل شده که فرمودند: رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس قائم از فرزندان مرا انکار نماید، به مرگ جاهلیّت مرده است.»22

چه بسیار کسانی که در این روزها منکر حضرت مهدی(عج) هستند، گاهی امامت و شایستگی او را برای این منصب و گاهی وجود و تولّد ایشان را و برخی دعوت او یا نزدیکی قیام و ظهور شریف ایشان را انکار می‌کنند و همة این افراد و گروه‌ها، اهل جاهلیّت و از مصادیق آن هستند.

 

منظر چهارم

اهل بیت(ع) هرگز به ناپاکی‌های جاهلیّت آلوده نشده‌اند؛ بلکه از هر ناپاکی و پلیدی به دور و در زیر چتر اسلام متولّد شده‌اند و این موضوع نیز به خودی خود بیانگر وجود جاهلیّت دوم است. جاهلیّتی که ائمة اطهار(ع)

از پلیدی‌های آن پیراسته هستند، همان گونه که حال رسول خدا(ص) و امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) این گونه بود. در زیارت جامعة بقیع آمده است که: «شما همواره تحت مراقبت خداوند بوده‌اید و او شما را در پشت‌های پاکیزه قرار داد و به رحم‌های پاکیزه منتقل نمود و جاهلیّت، شما را نیالوده است...»23

 

منظر پنجم

وجود تفرقه، اختلاف، درگیری و منازعه، وجه بارز عصر جاهلیّت اوّل بود، امّا خداوند سبحان به وسیلة اهل بیت(ع) بر آنان منّت گذارد و پراکندگی امور آنان را جمع، گسیختگی‌های آنان را ترمیم و آشفتگی‌های آنان را نظم بخشید و دلیل این ادّعا سخن فاطمه زهرا(س) است که فرمودند: «فرمانبرداری از ما سبب نظام امّت و امامت ما خاندان، امان ‌بخش از تفرقه است...»24

ما می‌دانیم که امامت، یک کلّ به هم پیوسته است و از امیرمؤمنان(ع) آغاز و به امام مهدی(ع) ختم می‌گردد و این بدان معناست که این ذوات مقدّسه ـ که درود خداوند بر آنان باد ـ از تفرقه‌ای که یکی از وجوه بارز عصر جاهلیّت است، در هر زمان و مکان، اهل بیت(ع) وسیله‌ای برای در امان بودن از آن است، امّا مردم با ترک امیرمؤمنان(ع) به جاهلیّت بازگشتند.

 

منظر ششم

احادیث و روایات نقل شده از پیامبر(ص) و ائمة معصومان(ع) به وجود جاهلیّت دوم و نیز مصادیق آن که ما در عصر حاضر در جوامع اسلامی خود مشاهده می‌نماییم، اشاره دارد. از جمله این روایات، حدیثی است که ابان بن تغلب از ابی عبدالله، امام صادق(ع) و ایشان از رسول خدا(ص) نقل می‌کند که فرمودند: «حال شما چگونه خواهد بود، ای جماعت قریش، آنگاه که بعد از من کافر شوید و ببینید که من در میان گروهی از لشکریان خودم با شمشیر بر چهره‌ها و گردن‌های شما می‌زنم... پس جبرئیل(ع) گفت: یکی برای تو و دومی برای علیّ بن ابی طالب(ع) و وعده‌گاه شما سلام است.»

ابان گفت: فدایت شوم، سلام کجاست؟ایشان فرمودند: «در شهر کوفه».25همان طور که می‌دانید کفر، یکی از مشخّصه‌های جاهلیّت است و این گروه از قریش با اینکه ظاهراً مسلمان هستند از سوی رسول خدا(ص) به کفر توصیف می‌شوند.و این معنی استراد نمی‌گردد، مگر به آنچه در مورد امامت امام مهدی(ع) ذکر کردیم، بازگردیم و آن این بود که هر کس امامت وی را منکر شود، کافر و از اهل جاهلیّت است، این از یک سو.

و امّا از سوی دیگر چنین جاهلیّتی، به طوری که بعد متذکّر آن خواهم شد، در مکّة امام مهدی(ع) رخ خواهد داد و این وعده‌ای است که رسول خدا(ص) به مشرکان قریش در آخرالزّمان داد و آن وعده این بود که حضرت خود و همراه با علیّ بن ابی طالب(ع) در «کوفه»، با آنان پیکار خواهد نمود. این رویداد به دست وزیر امام مهدی(ع)؛ یعنی سیّد یمانی و مؤمنان همراه وی با استعانت از روح جدّش امام علیّ بن ابی طالب(ع) متحقّق خواهد شد و ایشان کوفه را با هدف مخالفت با جاهلیّت ثانی در مکّة امام مهدی(ع) فتح می‌نماید، همان طور که رسول خدا(ص) جاهلیّت اوّل را در مکّة آن زمان، مورد انکار و نهی قرار داد.اگر دعوت امام مهدی(ع) را مورد بررسی قرار دهیم، در این دعوت و روایات مربوط به آن، مصادیق متعدّدی دال بر وجود جاهلیّت دوم در زمان ظهور امام مهدی(ع) و قیام مبارک ایشان به دست خواهیم آورد.

 

مصداق اوّل

امام مهدی(ع) با امر جدید و کتاب جدید قیام خواهد نمود، همان گونه که صاحب دعوت او (یعنی پیامبر اکرم(ص)) مردم را به امر جدید فرا می‌خواند و این موضوعی است که تعداد قابل توجّهی از روایات رسیده از سوی اهل بیت(ع) بر آن تصریح می‌نماید.

از ابی بصیر نقل شده که از اباعبدالله، امام صادق(ع) در مورد سخن امیرمؤمنان(ع) که فرموده بودند: «اسلام غریبانه آغاز شد و به زودی به غربت باز خواهد گشت، پس خوش به حال غریبان»، سؤال کردم، فرمودند: «ای ابا محمّد، داعی از ما اهل بیت دعوت جدیدی را اعلام خواهد کرد، همان طور که پیامبر(ص) به اجابت آن دعوت فرا خواند.»26معنی این سخن آن است که قبل از ظهور امام مهدی(ع) جاهلیّت دومی پا به عرصة وجود خواهد گذاشت و اگر اسلام حقیقی وجود داشت، نیازی به دعوت به اسلام جدید یا کتاب جدید پیدا نمی‌شد.

 

مصداق دوم

هنگامی که امام مهدی(ع) قیام می‌نمایند، آنچه را که از جاهلیّت دوم در برابر ایشان قد علم می‌نماید، نابود می‌کند، درست همان گونه که رسول خدا(ص) نسبت به جاهلیّت اوّل همین گونه عمل کردند.

 

مصداق سوم

روایات شریف رسیده از ناحیة اهل بیت(ع) به این موضوع اشاره دارد که امام مهدی(ع) در زمانی قیام می‌نمایند که زمین از ظلم و ستم آکنده گردیده و هیچ امام بر حقّی نیز بر روی زمین وجود ندارد. از حارث بن زیاد، از شعیب بن ابی‌حمزه روایت شده که گفت: من به نزد ابی محمّد، امام صادق(ع) رفته و به ایشان عرض کردم: آیا شما صاحب این امر هستید؟ ایشان فرمود: «خیر» گفتم: آیا فرزند شما صاحب این امر است؟» فرمودند: «نه»، گفتم: آیا فرزند فرزند شماست؟ باز فرمودند: «نه»، گفتم فرزند فرزند فرزند شماست؟ گفتند: «نه.»

گفتم: پس چه کسی صاحب این امر است؟فرمودند: «آن کسی است که زمین را همان طور که آکنده از ظلم و ستم گردیده، پر از عدل و داد می‌نماید و این در هنگامی است که هیچ امام (بر حقّی) بر روی زمین وجود ندارد، همان گونه که رسول خدا(ص) زمانی برانگیخته شدند که هیچ پیامبر و رسولی بر روی زمین وجود نداشت.»27

معروف است که حضرت رسول اکرم(ص) در زمان فقدان رسولان یا بعد از گذشتن زمانی که در آن مدّت خداوند هیچ نبی یا رسولی را برای بشریّت برنیانگیخته بود، به رسالت مبعوث شدند و در خلال این مدّت، اکثر مردم به جاهلیّت و پرستش بت‌ها روی آورده بودند و رسول خدا(ص) آمدند تا آنان را از این جاهلیّت نجات بخشند و وارد نور اسلام و ایمان نمایند.

چنین چیزی به طور نسبی نیز برای امام مهدی(ع) رخ خواهد داد؛ زیرا ایشان نیز در هنگام فقدان امام، خروج می‌نمایند.مقصود این است که مردم پس از غیبت امام مهدی(ع) از نعمت وجود امامی آشکار که او را مشاهده نمایند و کلامش را بشنوند، محروم گردیدند. قول خداوند متعال در قرآن کریم مصداق همین واقعیّت است: «بگو اگر آب شما به زمین فرود رود، پس از آن چه کسی به شما آب گوارا خواهد داد.»28 امام باقر(ع) در تفسیر آیة بالا می‌فرمایند: «این آیه در مورد حضرت قائم است؛ یعنی اگر امام شما غایب شود، به گونه‌ای که از مکان او اطّلاع نداشته باشید، چه کسی امام ظاهر و آشکار، که شما را از اخبار آسمان و زمین و حلال و حرام خدا آگاه نماید، خواهد آورد؟».29

 

مصداق چهارم

روایات شریف اشاره بر این موضوع دارند که امام مهدی(ع) اسلام را به ظهور خواهد رساند و آنچه را از رکود و سستی وجود دارد، از بین خواهد برد، درست به همان گونه که رسول اکرم(ص) نیز اسلام را آشکار و آنچه از جاهلیّت در آن جامعه وجود داشت، از بین برد.

از محمّد بن عبدالله بن هلال، از علاء بن محمّد نقل شد که: از اباجعفر، امام محمّد باقر(ع) پرسیدم: هنگامی که قائم(ع) قیام نماید، با چه روش و سیره‌‌ای با مردم رفتار خواهد نمود؟ فرمودند: «به سیره و روش رسول الله(ص) رفتار می‌کند تا اسلام را ظاهر و آشکار نماید.» پرسیدم: سیرة رسول خدا(ص) چه بود؟فرمودند: «آنچه از جاهلیّت وجود داشت، بی‌اعتبار و با مردم به عدالت رفتار نمود، به همین گونه هنگامی که قائم قیام نماید، آنچه را از سکون و سستی و کژی در میان مردم است، نسخ و با آنها به عدالت رفتار خواهد کرد.»30

رکود و سستی اشاره شده، همان فترت است که مردم در آن، به جاهلیّت باز می‌گردند و امام(ع) برای برچیدن آن اقدام خواهد نمود. حقیقت این است که در روایات ذکر شده، چیز غریبی وجود دارد. اگر سخن امام باقر(ع) در روایت اخیر را مورد ملاحظه قرار دهیم به عبارت «حتّی یظهر الاسلام» برمی‌خوریم. معنای این عبارت این است که قبل از ظهور حضرت مهدی(ع) اسلام رو به محو شدن و مندرس گشتن خواهد رفت و فضل خداوند به وسیلة خروج حضرت مهدی(ع) شامل حال مردم و جامعه خواهد گردید و از آن جلوگیری خواهد نمود.

همچنین از روایت یاد شده آشکار می‌گردد که در دورة غیبت امام مهدی(ع) که از آن به الهدنـة تعبیر می‌گردد، اساس زندگی مردم همان جاهلیّت دوم است، که امام مهدی(ع) پس از ظهور، امور تحریف شده و قوانین وضع شده‌ای را که خداوند هیچ سلطانی برای آن قرار نداده است، باطل نموده و دین حقیقی اصیل و فرامین اصلی قیّم را برای اتمام نور الهی، با وجود کراهت مشرکان، به منصة ظهور خواهد رساند.

بحث خود را با روایتی از امیرمؤمنان(ع) به پایان می‌بریم. ایشان فرمودند: «ای مردم به علم یقین بدانید آن کس که با جاهلیّت مرسوم در میان شما به استقبال قائم ما برود، با آن کس که با جاهلیّت اوّل، به استقبال رسول خدا(ص) رفت، تفاوتی ندارد و دلیل آن این است که در آن روز همه بر رسم و روش جاهلیّت زندگی خواهند کرد، مگر آن کس که مورد رحمت خداوند قرار گیرد.»31

صلاح الکاظمی؛ مترجم: عبّاس کسکنی

پی‌نوشت‌ها:

منبع: کتاب عصر الجاهلیّـةفی آخرالزّمان.

1. سورة آل عمران (3)، آیة 154.

2. سورة احزاب (33)، آیة 33.

3. سورة فتح (48)، آیة 26.

4. العقل و الجهل فی الکتاب و السنّـة، محمّد رشید، ص 273.

5. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 209؛ عوالی اللالی، ج 1، ص 176.

6. بحارالأنوار، ج 52، ص 362؛ غیبـ[ نعمانی، ص 269.

7. الکافی، ج 8، ص 307؛ العدد القویّه، ص 81.

8. بحارالأنوار، ج 22، ص 189؛ تفسیر قمی، ج 2، ص 193.

9. بحارالأنوار، ج 53، ص 175؛ احتجاج، ج 2، ص 495.

10. کتاب سلیم، ص 715.

11. المنجد، ج 1، ص 108.

12. سورة آل عمران (3)، آیة 19.

13. سورة انبیاء (21)، آیة 73.

14. سورة سجده (32)، آیة 24.

15. سورة مائده (5)، آیة 35.

16. بحارالأنوار، ج 29؛ اعلام الوری، ص 159.

17. سورة فتح (48)، آیة 26.

18. بحارالأنوار، ج 29، ص 197.

19. مستدرک الوسائل، ج 18، ص 184.

20. بحارالأنوار، ج 35، ص 49.

21. همان، ج 18، ص 176.

22. همان، ج 51، ص 73.

23. الکافی، ج 4، ص 559.

24. تهذیب الاحکام، ج 6، ص 113؛ مفاتیح الجنان، ص 532.

25. بحارالأنوار، ج 29، ص 223.

26. همان، ج 53، ص 66.

27. همان، ج 8، ص 12؛ تفسیر قمی، ج 2، ص 303.

28. کافی، ج 1، ص 341.

29. سورة ملک (67)، آیة 30.

30. کمال الدّین و تمام النّعمه، ص 320.

31. بحارالأنوار، ج 52، ص 381؛ وسائل الشّیعه، ج 15، ص 77.

منبع:ماهنامه موعود 

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391  - 10:48 PM

   هر کسی آرزو دارد تا به سادگی و آسانی به رزق فراوان مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی دست یابد و به گونه ای آسایش و امنیت خویش را تضمین کند.قرآن راه کارهایی برای بیان این مطلب مطرح کرده که می توان گفت ایمان به باورهای توحیدی بویژه توحید محض از مهمترین و اساسی ترین آن هاست.

 
خبرگزاری فارس: عواملی که موجب جذب و دفع روزی می شود

 

 در مقاله حاضر نویسنده با مراجعه به آیات قرآنی، معانی رزق و روزی را تشریح کرده و عوامل جذب روزی آسان و فراوان و برخی علل دفع آن را بررسی کرده است .

اگر از وجود، که خود کامل ترین و بنیادی ترین رزق و روزی است، بگذریم، انسان ها همواره نیازمند دریافت انواع و اقسام روزی هستند تا بتوانند نیازهای بیشمار خویش را در حوزه های مختلف جسمی و روحی برآورده سازند. البته در اندیشه اسلامی، انسان حتی در وجود خویش نیازمند توجه و التفات آفریدگارش در نقش ربوبی می باشد و اگر برای یک لحظه، توجه الهی از وی بازگرفته شود، نیست و نابود می شود. به سخن دیگر، انسان در کلی ترین و جزیی ترین امور خویش همیشه نیازمند توجه ربوبی است.

از آن جایی که همه چیزی که از مقام ربوبی به انسان می رسد، به عنوان رزق و روزی در فرهنگ قرآنی و اسلامی تلقی می شود، می توان گفت که انسان همواره چشم به روزی و رزق دوخته است تا به او برسد. این رزق و روزی چه مادی و چه معنوی و به تعبیر قرآنی چه از «فوقکم» و چه از «تحت ارجلکم» و چه آسمانی و یا زمینی، می بایست از خداوند به انسان و هر موجود دیگری برسد. از این رو پیوسته باید چشم انتظار آسمان و عنایت الهی باشد.

هرچند که در نظام حکیمانه و احسن اسباب و علل، رزق و روزی هرکسی و هر چیزی مشخص و معین است، ولی علل و عواملی موجب می شود تا روزی هرکسی دچار تغییرات جزیی و کلی شود. به عنوان نمونه، برخی از کارها موجب می شود تا شخص درحالی که می بایست به سادگی و آسانی به رزقی دست یابد ولی به سبب همان کار خویش، نتواند جز به سختی به آن برسد. چنان که برخی از کارها موجب می شود تا از روزی و رزق بی حساب بهره مند شود و یا از جایی که امید ندارد به روزی دست یابد.

براین اساس علل و عوامل مختلفی در هستی وجود دارد که موجب تغییراتی در رزق و روزی شخص می شود. شناسایی و شناخت این علل و عوامل به ویژه براساس کتاب الهی که خود آفریدگار و پروردگار بشر است، می تواند در شیوه رفتار و کردار ما تاثیرگذار باشد. از این رو به بازخوانی، این علل و عوامل از دیدگاه قرآن پرداخته می شود.

 

گستره معنایی رزق

در فرهنگ قرآنی، رزق همانند واژه خیر، دارای معنا و مفهومی وسیع و گسترده است به گونه ای که اختصاص به رزق مادی و دنیوی ندارد. از این رو زبان شناس معروف، راغب اصفهانی با توجه به فرهنگ قرآنی، رزق را به عطایای جاری دنیا و آخرت معنا می کند؛ (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 351 ذیل واژه رزق) البته این واژه در کاربردهای متعارف و معمول به معنای غذا و طعام و قوت روزانه و ضروریات زندگی (لغت نامه دهخدا؛ ج 8؛ ص 10894 ذیل واژه روزی) و یا به تعبیر راغب هر آنچه وارد شکم می شود، به کار می رود. (مفردات الفاظ قرآن کریم، ص 351)

خداوند در آیاتی چون 142 سوره انعام و 28 و 34 سوره حج و 19 سوره شورا و 10 و 11 سوره ق، چیزهایی چون شتر و گاو و گوسفند و خرما و مانند آن را به عنوان ارزاق بشر معرفی می کند که همان مفهوم متعارف از رزق است.

اما در آیات 87 و 88 سوره هود هنگامی که درباره نعمت خاص خداوند به شعیب سخن به میان می آورد، از مقام نبوت به عنوان رزق خاص و نیک یاد می کند که بیانگر آن است که در فرهنگ قرآنی، امور معنوی و غیرمادی مانند هدایت و راهیابی به معارف الهی و نبوت به عنوان رزق و روزی نیک و پسندیده به شمار می آید. (نگاه کنید به مجلد سوم المیزان صفحات 137 تا 138 که رزق حسن را در این آیه به نبوت و علم و دانش معنا کرده است.)

در آیات 28 و 29 سوره فاطر نیز به انفاق عالمان نسبت به روزی هایی که به ایشان داده شده اشاره کرده که بی گمان روزی معنوی و دانش های اعطایی به ایشان، مهمترین روزی و رزقی است که ایشان آن را انفاق می کنند. (تفسیر المیزان، همان پیشین)

همچنین آیات 26 و 27 سوره آل عمران، فرمانروایی و حکومت اعطایی خداوند به بندگان و عزت و سربلندی انسان را به عنوان روزی اعطایی خداوند برمی شمارد که خود این امر بیرون از دایره رزق و روزی مادی و متعارف می باشد. افزون بر این، آیه 82 سوره واقعه، قرآن را به عنوان روزی معنوی و عطای الهی به بندگان و همه انسان ها معرفی می کند که این خود بهترین گواه بر مفهوم گسترده رزق در فرهنگ قرآنی است که تنها اختصاص به چیزهایی ندارد که وارد شکم می شود.

البته این بدان معنا نیست که رزق در کاربردهای قرآن چنانکه گفته شد فقط منحصر به امور مادی و یا معنوی باشد بلکه شامل هر دو دسته از امور مادی و معنوی بلکه دنیوی و اخروی می شود. از این رو میوه ها (بقره آیه 22 و 25 و 126)، گزانگبین و م نّ (بقره آیات 54 و 57)، خرما (نحل آیه 67)، سلوی و بلدرچین (بقره آیه 54 و 57)، حبوبات و دانه های گیاهی (ق آیات9 تا 11)، باغ و بوستان (همان و سبا آیه 15)، انگور (نحل آیه 67)، چارپایان (انعام آیه 142 و حج آیه 28 و 34) و باران (غافر آیه 13 و جاثیه آیه 5) به عنوان رزق و روزی نیک و طیب معرفی شده است.

از اینکه خداوند در آیات 12 سوره شورا و نیز 22 بقره و 31 سوره یونس و آیات دیگر، آسمان را یکی از منابع تامین کننده روزی و رزق برمی شمارد و آب های نازل شده را در کنار نبوت و علم به عنوان ارزاق آسمانی معرفی می کند به روشنی دانسته می شود که رزق در کاربردهای قرآنی دایره معنایی گسترده ای دارد.

 

نگرش توحیدی و نقش آن در تفکر رزق خواهی

اگر در آیات قرآنی، سخن از منابع روزی چون آسمان و زمین در کنار کار و تلاش به میان می آید، در فرهنگ و بینش توحیدی قرآن این بدان معنا نیست که این امور خود دارای استقلال بوده و به عنوان موثر مستقل عمل می کند؛ بلکه نه تنها منابع رزق و روزی بشر و انسان ها تنها در دست خداست (ملک آیه 21) بلکه فراتر از آن، خداوند تنها تامین کننده رزق و روزی همه موجودات از جمله انسان ها از آسمان و زمین است. (یونس آیه 31 نحل آیه 73 و فاطر آیه 3 و غافر آیه 13 و آیات دیگر)

در تفکر توحیدی، هیچ چیز به طور استقلالی در مسیر تامین روزی و یا ایجاد منابع آن و یا تعیین مقدار و زمان ارسال روزی بشر و دیگر موجودات دخالت ندارد؛ بلکه همگی در مسیر مشیت و اراده الهی است که تاثیرگذاری محدودی خواهند داشت. این گونه است که پیامبران(ع) ماموریت داشته اند تا این مفهوم را در باورهای مخاطبان خویش بپرورانند که هیچ چیزی بیرون از دایره مشیت و اراده خداوند نیست و نمی تواند تاثیری در رزق و روزی بشر و یا دیگری داشته باشد.

به سخن دیگر نه تنها بتان و یا هر موجود دیگری (نحل آیه 56 و سبا آیه 24) دخالتی در رزق و روزی و تامین آن ندارد بلکه حتی منابع تامین روزی یعنی آسمان و زمین نیز در مسیر مشیت الهی و طول اراده الهی است که حرکت کرده و تاثیرگذار خواهد بود.

تفکر توحیدی بیان می کند که خداوند تنها منشاء رزق و روزی همه موجودات است و این که خداوند به سبب آگاهی و احاطه کامل علمی و قدرت در تقسیم و تعیین، بدرستی رزق هر کسی را مشخص کرده و در هنگام نیاز به وی می رساند. بنابراین آگاهی و علم همه جانبه خداوند منشأ تامین رزق همه موجودات هستی است. (عنکبوت آیه 60 و نیز شورا آیه 12) براساس تفکر توحیدی، خالقیت خداوند، منشأ روزی رسانی به انسان ها (روم آیه 40 و فاطر آیه 3) و مقام ربوبیت وی مقتضی اعطای رزق و روزی به بندگان است. (بقره آیه 21 و 22 و اسراء آیه 30 و سبا آیات 15 و 36)

براساس تفکر توحید محوری، نقش مشیت خداوندی در قبض و بسط رزق ها (رعد آیه 26 و اسراء آیه 30 و قصص آیه 82 و ده ها آیه دیگر) و همچنین در عطای رزق بی حساب نسبت به برخی از بندگان معنا و مفهوم می یابد. (بقره آیه 212 و آل عمران آیه 27 و 37 و نور آیه 38)این تفکر موجب می شود تا شخص به باوری راستین درباره روزی و رزق برسد و باور کند که نزول رزق و روزی به اندازه صلاح بندگان و موجودات است. (شورا آیه 27)

خداوند در آیه 31 سوره یونس و نیز 73 سوره نحل و 64 سوره نمل فروفرستادن رزق را نشانه ای برای معبود حقیقی بشر و آیتی بر وحدانیت می داند. (غافر آیه 13 و 14)اگر چنین تفکری در جامعه رشد پیدا کند و مردم به چنین باوری برسند می توان گفت که دیگر کسی نگران رزق و روزی خویش نخواهد بود چه برسد که براساس این نگرانی دست به کشتن دیگری و یا خودکشی بزنند و فرزندان را به خاطر ترس گرسنگی، به قتل رسانند. (انعام آیه 151 و اسراء آیه 31)

البته این بدان معنا نیست که انسان ها گرفتار گرسنگی نشوند و یا دچار قحطی و خشکسالی نگردند، زیرا علل و عواملی چون رفتارها و کردارهای بشر موجب می شود تا قحطی در کنار زلزله و حوادث مخرب و زیانبار دیگری رخ نماید و یا موجباتی فراهم آید که فساد و تباهی در رزق رخ دهد و روزی و رزقی که می بایست به سادگی در اختیار شخص قرار گیرد دور از دسترس وی باشد و یا به سختی بدان برسد. این همان چیزی که این نوشتار بر اساس بیان آن آغاز شده است. بنابراین لازم است که نگاهی به این علل و عوامل براساس تحلیل قرآنی شود و با شناسایی آن ها از آن پرهیز کرده و راه را برای بهره مندی بیشتر و بهتر و آسان تر از روزی فراهم آوریم.

 

علل و عوامل رسیدن به رزق آسان و فراوان

هر کسی آرزو دارد تا به سادگی و آسانی به رزق فراوان مادی و معنوی و نیز دنیوی و اخروی دست یابد و به گونه ای آسایش و امنیت خویش را تضمین کند.قرآن راه کارهایی برای بیان این مطلب مطرح کرده که می توان گفت ایمان به باورهای توحیدی بویژه توحید محض از مهمترین و اساسی ترین آن هاست.بسیاری از مردم به سبب نقصان در توحید و یا نوعی شرک خفی و اخفی دچار مشکلات روحی و روانی و جسمی در کسب روزی و رزق می شوند.

از این رو خداوند در آیات 25 و 212 سوره بقره و آیات 2 و 4 و 74 سوره انفال و آیه 50 حج و 40 غافر و آیات دیگر، ایمان را زمینه برخورداری از رزق های مختلف و متنوع الهی بیان می کند و از مردم می خواهد که بینش و نگرش خویش را تصحیح کرده و اجازه ندهند که باورهای باطل و شرک آلود، آنان را از رزق و روزی محروم سازد.

عامل مهم دیگر که در کنار ایمان توحیدی، نقش مهم و اساسی در جذب رزق و روزی ایفا می کند، اطاعت و عبادت عملی است که آیات 37 سوره آل عمران و نیز 30 و 31 سوره احزاب بر آن تاکید دارد؛ زیرا ایمان باید خود را به شکل عبادت نشان دهد تا محبت و مهر الهی را به سوی شخص جذب و جلب نماید. از این رو آیات 25 سوره بقره و 60 تا 62 سوره مریم و آیه 50 سوره حج، عمل صالح را زمینه ساز برخورداری از روزی معرفی می کند؛ زیرا عبادت و ایمان به خداوند به اشکال مختلف خود را نشان می دهد که عمل صالح از نمادها و نمودهای بارز آن است.

عمل صالح بویژه اگر به گونه ای باشد که بخشی از روزی و رزق های اعطایی خداوند را به دیگر موجودات خصوصاً نیازمندان برساند معنا و مفهوم دیگری می یابد؛ زیرا شخص نشان می دهد که خداوند را منشا رزق و روزی می داند و باور دارد که او نه تنها به همه اعمال آگاه است بلکه شخص را به عنوان خلیفه ربوبی در طول خویش می شناسد و اجازه می دهد که برخی از روزی ها از راه این سبب به دیگران منتقل شود.

 

ضرورت واسطه گری در روزی رسانی

درحقیقت شخص با انفاق و پرداخت زکات های مالی و معنوی به گونه ای عمل می کند که در نقش واسطه فیض ربوبی نشسته است و این واسطه گری موجب می شود تا خداوند عنایت ویژه ای به او داشته باشد و رزق بی حساب و همچنین آسان و ساده را در اختیار وی قرار دهد. از این رو خداوند در آیات 37 و 38 سوره نور و 3 و 4 سوره انفال بر نقش انفاق از روزی های خدادادی و پرداخت زکات به عنوان علل و عوامل برخورداری شخص از آمرزش و رزق های الهی و فضل و روزی های بی حساب تأکید می کند. همچنین عدم پرداخت حقوق واجب الهی و زکات و خمس و حقوق فقرا و مساکین از عوامل کاهش روزی به شمار می رود...

کمک و یاری به دیگران و بهره مند سازی دیگران از نعمت های خدادادی چون پناه دادن به مؤمنان و مهاجران (انفال آیه 72) و یاری کردن دین و دینداران (همان) در آیات قرآنی به همین سبب به عنوان علل و عوامل بهره مندی از روزی آسان و فراوان مطرح می شود.در کنار این عوامل، خودسازی و تقوای الهی داشتن (بقره آیه 212 و مائده آیه (88 و یونس آیه 31 و طلاق آیه 2 و 3)، توبه کردن از گناه و خطا (مریم آیات 60 و 62)، یاد خدا در همه احوال (نور آیه 37 و 38) و برپایی نماز (انفال آیه 3 و 4 و نور آیه 37 و 38) نیز بسیار موثر است؛ زیرا در راستای تقویت باورهای توحیدی است که خود عامل جذب و جلب روزی بی حساب و آسان است.

جهاد در راه خدا فرصتی است که زمینه بهره مندی نه تنها شخص بلکه جامعه از نعمت های خداوندی را فراهم می آورد. لذا در آیه 74 سوره انفال به عنوان یکی از علل و عوامل مهم در زمینه بهره مندی از روزی کریمانه الهی مطرح شده است. البته هر عملی هر چند نیک و صالح تنها زمانی می تواند جلب کننده نعمت و روزی باشد که برپایه اخلاص در عمل باشد. از این رو در آیات 40 و 41 سوره صافات بر اخلاص در کارها به عنوان جذب کننده روزی الهی تأکید می شود تا انسان ها در عمل صالح خویش به کلمه طیب و پاک یعنی نیت درست و خالص توجه یابند.

در تحلیل قرآنی هر چند که برای هر موجودی رزق معلومی (صافات آیات 40 و 41) معین شده ولی این گونه نیست که تغییراتی در کیفیت و یا چگونگی حتی دست یابی به آن به سبب رفتارها و پندارها پدید نیاید. از این رو در آیات قرآنی بیان می شود که چگونه برخی از بندگان رزق خویش را تباه می سازند و یا زمینه سهل الوصول بودن آن را دگرگون می سازند و حلال را حرام می کنند.

در داستانی آمده است که امیرمؤمنان علی(ع) روزی اسب خویش را به مردی می دهد تا به کاری در مسجد برسد. وقتی بازمی گردد می بیند که مرد افسار اسب را برداشته و رفته و اسب بی افسار در آن جا مانده است. برای خرید افسار می رود و اتفاقا همان افسار خود را در بازار به مبلغی می خرد. آن حضرت(ع) می فرماید من نیت کرده بودم که پس از بازگشت همان مقدار پول بابت حفظ اسب به وی بپردازم ولی او رزق حلال خویش را این گونه حرام می کند. به سخن دیگر شخص با دزدی کردن روزی کریمانه و حلال و آسان خویش را به روزی ذلت بار و حرام و سخت تبدیل می کند.

اگر جامعه ای در اندیشه رزق فراوان و آسایش باشد باید آن را در پرتو رفتارهای درست و عادلانه به دست آورد؛ زیرا امنیت و آرامش اجتماعی موجبات جلب و جذب روزی فراوان برای جامعه را فراهم می آورد. (نحل آیه 112)

انسانی که بخواهد از روزی کریمانه و پاک و پاکیزه برخوردار گردد می بایست افزون بر نیت صادق و خالص از همه ابزارهایی که موجب جلب و جذب رحمت الهی می شود بهره گیرد و این، زمانی امکان پذیر است که شخص باور داشته باشد که خداوند منشأ رزق و روزی است و فراوانی رزق نیز منوط به مشیت الهی است. (بقره آیه 212) آنگاه است که به سادگی و آسانی به روزی می رسد و یا در صورت نداری و تنگدستی، افزون بر صبرپیشگی، می کوشد تا با توبه و عبادت، رفع مانع نماید و محبت خداوندی را جلب و جذب کند تا از روزی بی حساب الهی بهره مند گردد.

محمدباقر تقدمی

منبع:صراط

ادامه مطلب
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391  - 10:47 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5845335
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی