به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  دوست دارم مرا در خرمشهر دفن کنند؛ من شرجی اینجا را دوست دارم. دلم می‌خواهد بدنم را در این شرجی دفن کنند.

 
خبرگزاری فارس: چرا این شهید دوست داشت در خرمشهر دفن شود

 

 شهید بهروز مرادی در اول دی 1335 در خرمشهر و در خانواده ای اصفهانی متولد شد.

بهروز در سال 1364 در رشته ی صنایع دستی در دانشگاه پردیس اصفهان مشغول تحصیل می شود و قبل از پایان تحصیلاتش در چهارم خرداد 1367 در منطقه ی شلمچه به شهادت می رسد. آنچه خواهید خواند قسمتی است از خاطرات این شهید در روزهای خونین خرمشهر که می نویسد:

 

*17 فروردین 1361

 

مراسم تشییع جنازه مجید خیاط‌زاده انجام شد؛ خانواده شهید هم حضور داشتند. مجید در جریان عملیات فتح‌المبین (با رمز یا زهرا)- که در شوش و دزفول انجام گرفت - شهید شد. رفتیم قبرستان آبادان و بعد از دفن او ساعت 30/11 به سپاه برگشتیم. نماز جماعت با حضور آقای سید محمد صالح لواسانی نماینده امام برگزار شد.

 

«جبار بیگی» می‌گفت: «دوست دارم مرا در خرمشهر دفن کنند؛ من شرجی اینجا را دوست دارم. دلم می‌خواهد بدنم را در این شرجی دفن کنند.»

 

ساعت 45/3 دقیقه با اتفاق حاج آقا لواسانی به سنگر خمپاره‌انداز کوت‌شیخ آمدیم؛ پس از آن که حاج آقا یک خمپاره 120 شلیک کرد، تعدادی عکس گرفته شد. بعد از آن به ستاد فرماندهی کوت‌شیخ آمدیم.

 

ساعت 5 داخل تونل‌های سنگر «تقی عزیزیان» رفتیم؛ داخل تونل‌ها چه صفایی داشت. خدایا! اجر این زحمات را در آخرت نصیب صاحبان آن بگردان... بیشتر نیروهای اعزامی، از خمین هستند. تونل‌ها را آب گرفته، به خاطر همین نمی‌شود داخل کانال‌های لب شط رفت.

 

ترکش خمپاره‌ها دمار از روزگار خانه‌ها در آورده بود. به بازار کوت‌شیخ هم رفتیم؛ همه جا در هم ریخته بود؛ واقعا چه صحنه‌هایی... اما بالاخره، انتهای این جنگ پیروزی اسلام است.

 

نماز مغرب و عشا را به امامت نماینده امام در مقر فرماندهی کوت‌شیخ خرمشهر به جا آوردیم. آقای لواسانی چهره‌اش مثل چهره امام نورانی و جذاب بود.

 

*18 فروردین 1361

 

خمپاره‌های 120 دشمن، تا صبح کوت‌شیخ را می‌کوبید. شب را در ستاد کوت‌شیخ خوابیدیم. نماز صبح به امامت آیت‌الله لواسانی، در ستاد فرماندهی کوت‌شیخ انجام شد؛ بعد از آن برای صرف صبحانه به «پرشین» آمدیم.

 

ساعت 8، برای بازدید از واحد 196 سپاه حرکت کردیم که «فرهاد ملایی» برای آیت‌الله لواسانی توضیحاتی داد و چند عکس هم گرفته شد. بعد از آن ساعت 9 به طرف «محرزی» حرکت کردیم که برادر «حیدریان» (چیفتن) هم آنجا بود. آتش خمپاره دشمن خیلی شدید بود، برای همین یک مقدار معطل شدیم. ساعت 10 به سپاه برگشتیم.

 

آقای «دهقان» (روحانی‌ای از اطراف اصفهان) هم با ما بود؛ بعد برگشتیم به «فیاضیه». ساعت 30/10 به بازدید از واحد توپخانه 105 اصفهان رفتیم؛ من به عنوان راهنما همراه آقای لواسانی بودم. نماز ظهر، آقای «اسلامی» هم در سپاه بودند. آقای اسلامی به من گفتند: «نمی‌خوای بری خرمشهر؟» گفتم: «ما خودمان اینجاییم، اما فکرمان آن طرف رودخانه است.» آقای اسلامی گفتند که باید ساعت 4 اهواز باشند.

 

ساعت 3 از سپاه خرمشهر به طرف اهواز حرکت کردند. آهسته از ایشان پرسیدم: «چه خبر است؟» گفت: «یک جلسه مهم است در مورد خرمشهر.» یک مرتبه دلم امیدوار شد. خدایا! آیا تا آن موقع من و دوستانم برای شرکت در فتح خرمشهر زنده می‌مانیم. امروز دلم عجیب هوای خرمشهر را کرده است؛ سر نماز مغرب همه‌اش در فکر فتح خرمشهر بودم.

 

*20 فروردین 1361

 

امروز صبح می‌خواستم همراه امام جمعه کاشان به جبهه بروم. «اصغر وحیدی» گفت: «نرو!» ظهر که با حیدریان صحبت می‌کردم، گفت: «محمد عبدالخانی که همراه امام جمعه کاشان به محرزین آمده بود شهید شد. و محافظ‌اش هم زخمی.» عبدالخانی تازه ازدواج کرده بود.

 

ظهر به نماز جمعه رفتیم و بعد از برگشتن، ساعت 3 به همراه 120 نفر به بازدید از جبهه «منصورون» یعنی واحد خمپاره 106 سپاه و یک آتشبار از توپخانه 105 اصفهان رفتیم. در (فیاضیه) بازدیدکننده‌ها در مسیر راه شعار می‌دادند. برای آنها گفتم: «روزهایی بود که همه از جبهه فرار می‌کردند و کسی جرأت نمی‌کرد اینجا بماند، اما امروز همه سعی می‌کنند از هم سبقت بگیرند و به جبهه‌ها بیایند.»

 

بازدیدکنندگان هدایای بچه‌های مدرسه‌ای را آورده بودند که در میان هدایا، نامه‌هایی بود که خواندن آنها انسان را به وجد می‌آورد؛ واقعا چه دنیایی دارند این بچه‌ها. ساعت 5 برگشتیم به سپاه.

 

غروب، بین دو نماز یکی از طلبه‌های جوان اصفهانی گفت: «من برای این به جبهه آمده‌ام که خواب دیده‌ام به خرمشهر حمله کرده‌ایم و پیروز شده‌ایم و حرم مطهر امام حسین(ه) را زیارت کرده‌ایم.» بچه‌ها همه شوق‌ زده شدند. این روزها همه حرف از حمله می‌زنند برای امام زمان(ع). نماز مغرب و عشا خیلی طول کشید.

 

*21 فروردین 1361

 

امروز به وقت صبحگاه یک خمپاره 120 روبروی پرشین منفجر شد که الحمدالله به خیر گذشت. همچنین هواپیماهای دشمن، اطراف جبهه کوت‌شیخ را بمباران کردند.

ساعت 4 بعدازظهر جلسه‌ای در کتابخانه سپاه تشکیل شد که بچه‌های روابط عمومی در آن گزارش کار خود را دادند. بعد، اصغر وحیدی گفت: «می‌دانید که قرار است به خرمشهر حمله کنیم. بنابراین تعدادی از بچه‌ها به مرخصی رفته‌اند و کار شما بیشتر است. باید تابلوهای فتح خرمشهر را آماده کنیم؛ مقداری پرچم سبز هم باید تهیه شود چون امکان دارد عده‌ای از بچه‌ها شهید شوند، باید همه آماده باشید اگر یک نفرتان شهید شد شما کار او را در روابط عمومی به عهده بگیرید.»

 

امروز جریان یک کودتا خنثی شد؛ قرار بود طبق طرح کودتا، امام و اعضای شورای عالی دفاع همگی کشته شوند؛ صادق قطب‌زاده در این رابطه دستگیر شد.

 

... شب در اتاق ویدئو بودیم. «باقری» و یکی از گوینده‌های رادیو آبادان آمده بودند. باقری به من گفت: «می‌خواهم از همه بچه‌های خرمشهر نوار رادیویی بگیرم.» (مثل اینکه همه منتظر رفتن ما هستند!). این روزها همه چیز، گواهی بر یک پیروزی بزرگ می‌دهد.

 

خدایا! کمک کن تا خرمشهر را درباره پس بگیریم...

 

خدایا! اگر قرار است بچه‌های ما شهید بشوند این شهادت را بعد از فتح خرمشهر نصیب آنها کن. چون

همه آنها آرزو دارند خاک خرمشهر را ببوسند.

 

*22 فروردین 1361

 

مردم در مسجدالاقصی فریاد می‌زدند: الله‌اکبر... لا‌اله‌الاالله... ای مسلمین متحد شوید، متحد شوید. مسلمانان با شنیدن این پیام به داخل مسجد دویدند و فریاد زدند: ما از مسجدالاقصی با خون خود دفاع می‌کنیم.

 

هواپیماهای عراقی جزیره مینو و انبار سردخانه شهدا را بمباران کردند. «جواد علامه»، هم اتاقی من، وقتی ساعت 2 از در آمد، هنوز نرسیده گفت: «یک نیروی هزار نفره و یک نیروی 5 هزار نفره در راه است.» حالا از کجا فهمیده، خدا می‌داند. در ضمن بچه‌هایی را که در مرخصی هستند، به وسیله تلفن‌گرام خبر کردند که از مرخصی برگردند؛ هنوز خدا می‌داند که آماده باش باشد یا خیر.

 

ساعت 6 بعدازظهر به طرف شوشتر حرکت کردیم. «خلیل معطوفی»، «منوچهر صمیمی»، «جعفر کازرونی»، آقای «بیتا»، «احمد شلیلیان» و «احمد دلسوز» هم همراه ما بودند. ساعت 11 شب به شوشتر رسیدیم. شب را در سپاه شوشتر خوابیدیم.

گروه ما برای عرض تسلیت به خانواده «سید محمد ضیاءالدین کلانتر» به شوشتر آمد.

 

*23 فروردین 1361

 

امروز به دیدار خانواده شهید کلانتر رفتیم. کلانتر هم مثل خیلی از بچه‌های دیگر خرمشهر، از خانواده پائین شهری بود. مادرش به ما گفت: «او آرزو داشت در فتح خرمشهر شرکت کند.» می‌گفت: «ذوق داشت؛ دوست داشت برود جبهه.» می‌گفت: «چرا بگذارم وطن‌مان را عراقی‌ها بگیرند.» کلانتر با این که چشم‌هایش ناراحت بود و برگه مرخصی او را هم صادر کرده بودند، اما به جبهه رفت و پشت فرمان، ترکش خمپاره به او اصابت کرد. برادر ضیاءالدین از قول او می‌گفت: «نمی‌توانم تحمل کنم که بچه‌های ما دارند شهید می‌شوند، آن وقت در تهران و روز روشن یک عده دارند ملت را می‌چاپند.» اما ناراحت‌کننده‌تر حرف خاله ضیاءالدین بود که گفت: «آمده‌اید مبارک باد ضیاء.»

 

ضیاءالدین به مادرش گفته بود: «بعد از مرخصی آخر، خرمشهر را می‌گیریم.» نماز ظهر را در مسجد معکون (طیب) شوشتر خواندیم. داشتند تابوت می‌ساختند؛ تابوت‌ها را به هم نشان دادیم. تابوت‌ها برای شهدای جبهه جنگ بود.

 

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم؛ ویل لکل همزه لمز الذی جمع مالا و عدده یحسب ماله اخلده کلا لینبذن فی الحطمه و ما ادریک مالحطمه نارالله الموقده التی تطلع علی الفئده انها علیهم موصده فی عمد ممدده.

از شوشتر حرکت کردیم و ساعت 30/7 غروب، به سپاه خرمشهر رسیدیم.

 

*24 فروردین 1361

 

دیروز که از راه اهواز به آبادان می‌آمدیم. تعدادی تانک و خدمه‌های آنها در حال حرکت به طرف آبادان بودند. نیروهای جدیدی هم از دارخوین به طرف آبادان در بیابان‌ها پیاده شده بودند. در ایستگاه 12 هم چند واحد ارتش دیده می‌شد که به تازگی به منطقه آمده بودند. امروز هم دو اتوبوس نیرو که در جریان فتح‌المبین (حمله شوش و دزفول) شرکت داشتند وارد سپاه خرمشهر شدند. همه چیز گواهی بر یک حمله می‌دهد. بیشترین صحبت بچه‌ها در مورد حمله خرمشهر است.

 

چند تابلو که برای فتح خرمشهر باید آماده شود، رنگ زده شد. طرح حمله تکمیل است؛ تیپ خرمشهر که در حمله شرکت می‌کند به نام «بدر» است. «عبدالله نورانی» یک تابلو خواست و گفت: «روی آن بنویس: قرارگاه تیپ 22 بدر خرمشهر.» قول دادم فردا این کار را انجام بدهم. بچه‌ها از لحاظ روحی در سطح بالایی قرار دارند. بعد از نماز ظهر، آقای «گنابادی» وزیر مسکن و شهرسازی صحبت کردند.

 

بالاخره بعد از یک سال و هفت ماه کم کم داریم به روز موعود نزدیک می‌شویم؛ شاید عده‌ای از بچه‌های خرمشهر، آخرین روزهای عمرشان باشد. کسی چه می‌داند؟ اما خوش به حال کسی که لااقل خرمشهر را زیارت می‌کند و بعد شهید می‌شود.

 

یک خمپاره هم در این وقت شب نزدیک هتل در فاصله نزدیک منفجر می‌شود. الحمدالله به خیر گذشت.

 

*25 فروردین 1361

 

امروز عصر هشت اتوبوس نیرو، وارد منطقه شد. گویا نیروهای بیشتری در راه باشد. جنب و جوش نسبت به روزهای گذشته زیاد است. نیروها را در قسمت‌های مختلف تقسیم می‌کنند. بعضی از این نیروها ورزیده هستند و در حملات قبل حمله آبادان - بستان - شوش و دزفول شرکت داشته‌اند.

 

*26 فروردین 1361

 

صبح، مشغول تهیه تابلوهای خرمشهر بودیم؛ بعد از ظهر، به تمرین تیراندازی هجومی (تیراندازی بدون نشانه‌روی) گذشت. تعدادی عکس هم گرفته شد.

 

*27 فروردین 1361

 

امروز طرح تقسیم نیروها را در اتاق عملیات سپاه خرمشهر دیدم. چهار گردان تشکیل شده بود که فرماندهان و معاونین گردان از بچه‌های خرمشهر بودند. محل استقرار خمپاره‌ها و همچنین تعدادی 106 و راننده‌های آن، همچنین واحدهای دیگر مشخص شده بود.

 

ظهر ماهی کپور خوردیم. من، «علی نعمت‌زاده» و جواد علامه بودیم؛ یک ماهی خیلی بزرگ بود که هر سه نفرمان را کفایت کرد. علی از ماهی‌ای که خریده بود، خیلی تعریف می‌کرد، گفتم: «علی 50 تومان پول ماهی را من می‌دهم.» گفت: «تو 50 تومان بگیر، اما کسی را خبر نکن!»

 

ساعت 30/3 دقیقه بعدازظهر، با بچه‌های روابط عمومی به طرف شوش حرکت کردیم. ساعت 10 شب به شوش رسیدیم. شب را در اعزام نیروی شوش گذراندیم.

 

ادامه دارد...

 

ویژه نامه سی‌امین سالگرد فتح خرمشهر در گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  - 12:37 AM

  خلبان عراقی را با هلیکوپتر به قرارگاه کربلا منتقل کردیم؛ آقای صیاد با وی صحبت کرد. وی به خلبان عراقی می‌گفت «نترس، شما اسیر شدی، دیگه دشمن ما نیستی، مهمان ما هستی».

 
خبرگزاری فارس: رفتار کریمانه شهید صیاد با اسیر عراقی

 

 امیر سرتیپ دوم خلبان محمد طاعتی در  عملیات الی بیت‌المقدس افسر عملیات هوانیروز بود که بعد از جنگ، مسئولیت معاونت اطلاعات عملیات هوانیروز را بر عهده گرفت.

 

وی در گفت‌وگو با فارس با ذکر خاطره‌ای، ماجرای به اسارت گرفتن یک خلبان عراقی و رفتار کریمانه شهید علی صیاد شیرازی با این اسیر را اینگونه روایت کرد:

وقتی شهید صیاد شیرازی فرماندهی نیروی زمینی را بر عهده گرفت، من در غرب کشور بودم؛ وی با من تماس گرفت و از من خواست تا به جنوب بروم. بنده نیز برای مدتی به پایگاه قلعه‌مرغی تهران آمدم و فرمانده یگان شدم. در همین ایام بود که از سوی فرماندهی هوانیروز به ما امر شد که به قرارگاه کربلا در نزدیکی دارخوین برویم.

در این قرارگاه نحوه اجرای عملیات «الی بیت‌ المقدس»، شناسایی منطقه و موقعیت دشمن بررسی شد و هوانیروز در این عملیات بیشترین نیروها با حجم فوق‌‌العاده زیاد را به کار برد. این عملیات مرحله به مرحله به اجرا در آمد؛ بین مرحله اول و دوم بررسی و بازبینی مجدد عملیات، یک میگ 23 عراقی در خاک ما سقوط کرد. شهید صیاد شیرازی با شنیدن این خبر مرا به محل وقوع حادثه فرستاد تا خلبان را به قرارگاه بیاورم.

بنده با یک هلیکوپتر 206 به منطقه رفتم؛ خلبان هواپیما با چتر پایین آمده بود و رزمندگان بسیجی از یکی دو کیلومتری دور خلبان را گرفته بودند و خلبان عراقی هم وحشت کرده بود. خودم را به نزدیکی خلبان عراقی رساندم؛ به او گفتم «مسلحی؟» گفت «نه» و با بردن نام امام خمینی و امام رضا تسلیم بودن خود را ابراز می‌کرد.

خلبان عراقی را با هلیکوپتر به قرارگاه کربلا منتقل کردیم؛ آقای صیاد با او صحبت کرد و به خلبان عراقی گفت «نترس، شما اسیر شدی، دیگه دشمن ما نیستی، شما مهمان ما هستی».

وقت اقامه نماز ظهر بود؛ آن اسیر عراقی نمی‌دانست چگونه باید نماز بخواند که همان جا به او وضو گرفتن و نماز خواندن را یاد دادیم؛ آن خلبان را به کمپ اسرا بردند و افسران اطلاعات از آنها بازجویی ‌کردند؛ او هم هر چه درباره گذراندن دوره‌های آموزشی و فعالیت‌های فعلی و آینده صدام می‌دانست، گفت.

این کار توسط آقای افشار، از شیعیان عراق که از بصره به ایران آمده بود، صورت گرفت. حرف‌های این خلبان عراقی در طرح‌ریزی مرحله بعدی عملیات مؤثر بود. افسران بعثی عراق، بیشتر دوره‌ها را با کمونیست‌ها گذرانده بودند و از مسائلی آگاه بودند که فراتر از مسائلی بود که ما در قرارگاه‌های خودمان از آن خبر داشتیم.

آشنایی این اسیر عراقی با ایرانی‌ها همچون باز کردن پنجره‌ای به سوی نور بود که قبلا از آن محروم بود.

 

ویژه نامه سی امین سالگرد فتح خرمشهر در گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  - 12:32 AM

 اگر خیری به شما برسد آن‌ها ناراحت می‌شوند و اگر مصیبتی برسد خوشحال می‌گردند و شما اگر صبر کنید و از خدا بترسید، کید آن‌ها هیچ ضرری به شما نمی‌زند که خدا به آنچه می‌کنید، احاطه دارد.

 
خبرگزاری فارس: 30 آسیب فردی و اجتماعی ماهواره

 

امروز ما با غول پرنده افسانه‌ای 17 هزار سر و دست و پایی روبه‌رو هستیم که همه دنیا را به هم می‌دوزد و مرتبط می‌کند، غولی که چنگال‌های نحس خود را در بدنه خانواده فرو می‌کند و نگوییم در یک آن بلکه با چند پرده نمایش سفره، خانه و خانواده را بر می‌چیند که اگر برای قدیمی‌ها از این غول می‌گفتی دهانشان از تعجب باز می‌ماند که مگر می‌شود؟!

 

اهداف ماهواره

 

1- دعوت به نفاق و فسق

قال رسول الله (صلی الله علیه و آ له) و اما علامه الفاسق فاربعه الهو ولغو والعدوان والبهتان رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: علامت فاسق چهار چیز است: 1- لهو گرایی 2- بیهوده گرایی 3- دشمنی 4-تهمت زدن (تحف العقول ص 17)

 

2- دعوت به کارهای پست

عن الصادق (علیه‌السلام) انه سئل عن السفله فقال من یشرب الخمر و یضرب الطنبور از امام صادق(علیه‌السلام) از کار پست سؤال شد، حضرت فرمود: کسی که مشروبات مست کننده بخورد 2-کسی که طنبور بزند . (وسائل الشیعه ج 12 ص 234)

 

3- دعوت به فساد قلب و نفاق

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) اربعه یفسدن القلب و ینبتن النفاق فی القلب کما ینبتن الماء الشجر: استماع الهو والبذاء واتیان باب السلطان وطلب الصید ؛ رسول خدا فرمود: چهار چیز قلب را فاسد می‌کند و نفاق را در دل به وجود می‌آورد همچنان که آب درخت را رشد می‌دهد 1-گوش دادن موسیقی 2-قمار کردن 3-توجه به حکمرانان ظالم 4-شکار بی جهت .( خصال ص 277)

 

4- دعوت به بدی و فحشا و سخنان بی دلیل

ا نَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَی اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ ؛

او تنها شما را به بدی و فحشاء و گفتن سخنان بی دلیل و نسبت دادن آن به خدا وا می‌دارد (بقره آیه 169)

 

5- دعوت به نگاه آلوده و خیانت

ابی جَعْفَرٍ ع قَالَ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَی فَرْجِ امْرَأَةٍ لَا تَحِلُّ لَهُ وَ رَجُلًا خَانَ أَخَاهُ فِی امْرَأَتِهِ وَ رَجُلًا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَی نَفْعِهِ فَسَأَلَهُمُ الرِّشْوَة ؛ امام باقر (علیه‌السلام) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آ له) لعن کرد مردی را که نگاه کند به فرج زنی که حلال او نمی‌باشد و مردی که خیانت کند به زن برادرش و مردی که مردم به او محتاج شوند و در مقابل از مردم رشوه بخواهد. (کافی 5 ص 554)

 

آسیب‌های ماهواره

 

الف ) آسیب های فردی( روحی و روانی ، متأثر از فیلم‌های مبتذل و خشن)

 

1- روان پریشی:

مردی که همواره در ماهواره نامحرم را با آن بدن نیمه عریان و آرایش شده ببیند و نتواند به آرزوی خود برسد. به صورت عقده در خود ریخته و دچار بیماری روان پریشی خواهد شد.

عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فِی أَصْحَابِهِ إِذْ مَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِیلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ فَقَالَ ع إِنَّ عُیُونَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ وَ إِنَّ ذَلِکَ سَبَبُ هِبَابِهَا فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَی امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ فَلْیُلَامِسْ أَهْلَهُ فَإِنَّمَا هِیَ امْرَأَةٌ کَامْرَأَة

روایت شده از امام علی (علیه‌السلام) در میان یارانش نشسته بود که زنی زیبا از کنار آن‌ها عبور نمود و عده ای از آن‌ها به او خیره شدند پس امام (علیه‌السلام) فرمود: همانا دیدگان این بزرگان طمع کار است و این نگاه‌های خیره سبب ایجاد تصور ذهنی می‌شود بنابراین، هنگامی که یکی از شما به زنی نگاه کند که از او خوشش بیاید باید با همسر خود آمیزش کند، (و بداند) آن زن، زنی است همچو زن خودش. (وسائل الشیعه ج 20 ص 106)

أَبَا عَبْدِاللَّهِ علیه السلام یَقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ به ثلاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یَفْنَی وَ أَمَلٍ لَا یُدْرَکُ وَ رَجَاءٍ لَا یُنَالُ (کافی ج 2 ص 320) ؛

امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: هر کس قلبش به دنیا تعلق پیدا کند قلبش به سه خصلت تعلق پیدا کند. گرفتاری که تمام نمی‌شود، و آرزوی که درک نمی‌کند و امیدی که به آن نمی‌رسد.

وَ قَالَ ع مَنْ أَمَّلَ فَاجِراً کَانَ أَدْنَی عُقُوبَتِهِ الْحِرْمَانَ ؛ هر کس آرزوی گناه داشته باشد کمترین عقوبتش پشیمانی است. (بحارالانوار ج 75 ص 83)

 

2- حسرت و پشیمانی:

أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ مَسْمُومٌ وَ کَمْ مِنْ نَظْرَةٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَةً طَوِیلَةً ؛ امام صادق(علیه‌السلام) فرمود: نگاه (حرام) تیری از تیرهای مسموم شیطان می‌باشد؛ و چه بسا نگاه حرامی که حسرت و پشیمانی (روانی) طولانی را به جای می‌گذارد. (کافی 5 ص 559)

 

3- خود ارضایی

دیدن صحنه های محرک و شهوت انگیز در فیلم‌های ماهواره مخصوصاً برای جوانانی که توان اطفاء شهوت از راه شرعی را ندارند، موجب روی آوردن به دفع شهوت از راه استمناء می‌گردد.

 

4- افسردگی شدید و گاه همراه با خودکشی

انحطاط و دور افتادگی از اصل خود با دیدن انواع و اقسام فیلم‌ها و به وجود آمدن احساس پوچی و بی هویتی و دور شدن از یاد خدا و هجوم تاریکی‌ها و بیماری‌های روانی انسان را به سمت خود کشی سوق می‌دهد.

 

ب) آسیب های اجتماعی

 

5. ایجاد روابط نا سالم

با به نمایش گذاشتن انواع فیلم‌های شهوت انگیز و روابط نا مشروع کم کم روابط نا سالم بین زن و مرد نا محرم عادی شده و منجر به فساد خانواده و اجتماع می‌گردد.

 

6. افزایش جرایم توسط نمایش تصاویر خشونت بار

سهل و آسان نشان دادن کشتار و قتل و هر گونه جنایت با سلاح سرد و گرم ترس بیننده را فرو می‌ریزد و موجبات بالا رفتن آمار جرم و جنایت در جامعه را پدید می‌آورد.

 

7. ترویج مد گرایی و ارائه مد های آرایشی و پوشش زننده:

امام صادق (علیه‌السلام) :اوحی الله عز و جلالی النبی من الانبیاء قل للمؤمنین: لا تلبسوا لبس اعدائیو لا تطمعوا طعام اعدائی ولا تسلکوا مسالک اعدایی، فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی : خداوند بزرگ به پیامبری از پیامبرانش وحی نمود که به مؤمنین بگو: لباس دشمنان مرا نپوشید، غذای آنان را نخورید و از راه آنان نروید (آنان را الگوی خود قرار ندهید) که در این صورت از دشمنان من محسوب می‌شوید، همان طور که آنان دشمنان من هستند. (علل شرایع ج 2 ص 348)

 

8. ترویج عقاید و فرقه های نادرست و غیر اخلاقی مثل شیطان‌پرستی

 

9. از بین رفتن قبح روابط غیر اخلاقی در بین مردم

قال الله تبارک وتعالی : ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهم عذاب الیم : برای کسانی که دوست دارند در باره مؤمنان تهمت زنا شایع شود ، در دنیاو آخرت عذابی دردآور مهیاست خدا می داند و شما نمی دانید . (نور آیه 19)

 

10. نابود کردن فرهنگ مردم جهان، اعم از سنت‌ها، آداب و رسوم .

 

11. تلاش بر ایجاد هیجانات، خوشی‌ها، تفریحات، سرگرمی‌های کاذب در بین مردم.

 

12. ایجاد فرهنگ مصرف و تبلیغ کالاهای غربی و دور نگه داشتن مردم از خودکفایی

 

13. سست شدن بنیان خانواده

(اختلاف بین خانواده بین همسران – مرزها و حریم خانواده را می‌شکنند – طلاق و جدایی را فراهم می‌کنند). قال الله تبارک تعالی: قوا انفسکم واهلیکم نارا : خود و خاندانتان را از (عذاب) آتش حفظ کنید. (تحریم آیه 6)

پایین آمدن سطح رضایتمندی همسران:

مرد و یا زنی که همواره صحنه های مستهجن به واسطه فیلم‌های ماهواره برای او عادی شده باشد دیگر به واسطه همسر راضی نمی‌گردد. و این اولین قدم فساد زن و مرد در خانواده می‌باشد.

عَنْ عَلِیٍّ ع فِی حَدِیثِ الْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ إِذَا رَأَی أَحَدُکُمُ امْرَأَةً تُعْجِبُهُ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ عِنْدَ أَهْلِهِ مِثْلَ مَا رَأَی فَلَا یَجْعَلَنَّ لِلشَّیْطَانِ عَلَی قَلْبِهِ سَبِیلًا لِیَصْرِفْ بَصَرَهُ عَنْهَا ؛

علی (علیه‌السلام) فرمود: هرگاه از زنی خوشتان آمد نزد همسر خود بروید (وبا او رابطه زناشویی برقرار کنید). زیرا همسر شما هم مثل اوست و برای شیطان در قلب خود راهی قرار ندهید، تا اینکه آن زن از خاطر شما برود.(10)

 

14. الگو گیری غلط :

قال رسول الله (صلی الله علیه وآله) : لا یتبه الزی بالزی حتی یشبه الخلق با لخلق، ومن شبه به قوم فهو منهم : شکل‌ها به یکدیگر همانند نمی‌گردد، جز آنکه خلق و خوها به هم نزدیک گردد، و هرکس خود را شبیه گروهی سازد، از آنان به شمار می‌رود . (ره توشه ص 303)

 

15. ایجاد فراموشی هدف:

علی(علیه‌السلام) :من کانت الدنیا اکبر همه طال شقاؤه و غمه : آن شخص که دنیا بزرگ‌ترین هدف وی باشد، همواره گرفتار بدبختی و اندوه خواهد شد. (میزان الحکمه ج 2 ص 909)

 

16. فراموشی معاد:

با توجه دادن به دنیای محض و لذت‌های زود گذر و فانی کردن مردم در اینکه اینست و جز این نیست مانع از توجه مردم به آخرت می‌شوند.

إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِید به ما نَسُواْ یَوْمَ الحْسَابِ

کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند! (ص آیه 26)

 

17. تباهی خرد و اندیشه:

قال علی (علیه‌السلام) : قد خرقت الشهوات عقله : شهوت‌ها خرد اورا تباه کرده است. (نهج البلاغه خ 109 ص 160)

 

18. طغیان و سرکشی:

قال الله تبارک وتعالی: کلا ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی : باز چرا انسان از کفر وطغیان باز نمی‌ایستد. با تماشای برنامه های مستهجن و محرک جنسی شهوت طغیان می‌کند و دست به کفر وعصیان وجرم می‌زند. (علق آیه 6)

 

19. ایجاد پشیمانی:

قال صادق (علیه السلام) : ان الحسرة و الندامه والویل کله لمن لم ینتفع به ما ابصر ومن لم یدر الامرالذی هو علیه مقیم، انفع هو له ام ضر؟ : حسرت و پشیمانی و نگون‌ساری برای کسی است که از آنچه بر آن بینایی دارد، بهره نگیرد ونداند کاری که می‌کند برای او سود دارد یا زیان. (بحار الانوار ج 2 ص 30)

پس از صرف بیهوده عمر در تماشای فیلم‌های لغو وتأثیر پذیری و خلق وخوی حیوانی پیدا کردن در پایان چیزی جز حسرت واندوه بر جای نمی‌ماند.

 

20. تزلزل اعتقادی:

در شبکه‌های مختلف حتی با نام دین به راحتی ایجاد شبهات مختلف کرده و با مغلطه و سفسطه افکنی بدون اینکه مناظره ای یا جواب‌دهنده‌ای باشد، به مبانی وریشه های یک دین حمله می‌کنند و عده ای از مردم که متأسفانه دارای معلومات کافی در آن بحث نیستند فریب شیادهایی را می‌خورند که با شیطان قرینند.

 

21. وارونه سازی و پایمالی فضیلت‌ها

در تحت لوای بیان تفسیر یا بیان دستورات الهی آن چنان ارزش‌ها و فضیلت‌های دینی را وارونه جلوه می‌دهند که هر بیننده‌ای فکر می‌کند فقط اوست که راست می‌گوید.

 

22. فراموش کردن یاد خداوند:

قال الله تبارک وتعالی : وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَ نحَشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَی

و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم! (طه آیه 124 )

 

23.تمسخر و استهزاء آیات الهی:

قال الله تبارک وتعالی: ولئن سأ لتهم لیقولن انما کنا نخوض ونلعب قل اباالله و ایاته و رسوله کنتم تستهزؤن : واگر از آن‌ها بپرسند چرا سخریه و استهزاء می کنید پاسخ دهند که ما به مزاح ومطایبه سخن راندیم . ای رسول بگو به آن‌ها آیا با خدا وآیات خدا ورسول خدا تمسخر می‌کنید. (توبه آیه 65)

 

24. پخش شایعات:

خداوند متعال می‌فرمایید: وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِه وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلیَ الرَّسُولِ وَ إِلیَ أُوْلیِ الْأَمْرِ مِنهُْمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنهْم وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطَنَ إِلَّا قَلِیلًا

و چون از ناحیه کفار خبری از امن و یا خوف به این سست ایمان‌ها برسد آن را منتشر سازند، در حالی که اگر قبل از انتشار، آن را به اطلاع رسول و کارداران خویش رسانده، درستی و نادرستی آن را از آنان بخواهند، ایشان که قدرت استنباط دارند، حقیقت مطلب را فهمیده، به ایشان می‌گویند و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز مواردی انگشت شمار هر لحظه شیطان را پیروی می‌کردید. (نساء آیه 83)

 

25. سخنان جذاب و نفاق انگیز در لوای دین:

وَ إِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُم وَ إِن یَقُولُواْ تَسْمَعْ لِقَوْلهِم کَأَنهَّمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَة یحَسَبُونَ کل صَیْحَةٍ عَلَیهْم هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُم قَاتَلَهُمُ اللَّه أَنیَ یُؤْفَکُونَ

ای رسول تو چون (از برون) کالبد جسمانی آن منافقان را مشاهده کنی (به آراستگی ظاهر) تو را به شگفت آرند و اگر سخن گویند (بس چرب زبانند) به سخن هایشان گوش فرا خواهی داد (ولی از درون) گویی که چوبی خشک بر دیوارند (و هیچ ایمان و معرفت ندارند و چون در باطن نادرست و بد اندیشند) هر صدایی بشنوند بر زبان خویش پندارند. ای رسول (بدانکه) دشمنان (دین و ایمان) به حقیقت اینان هستند از ایشان بر حذر باش، خدایشان بکشد چقدر (به مکر و دروغ) از حق باز می‌گردند. (منافقون آیه 4)

 

26. فتنه انگیزی و سخنان اراجیف:

لَوْ خَرَجُواْ فِیکمُ مَّا زَادُوکُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُواْ خِلَالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِیکم سَمَّاعُونَ لهَُم وَ اللَّهُ عَلِیم بِالظَّلِمِینَ

اگر با شما بیرون شده بودند در کارتان جز فساد نمی‌افزودند و میان شما اراجیف انتشار داده ، فتنه‌جویی می‌کردند و (چون) در میان شما زود باوران (نیز) بودند (در نتیجه تحت تأثیر اراجیف آنان قرار می‌گرفتند) و خدا ستمکاران را خوب می‌شناسد. (توبه آیه 47)

 

27. ایجاد شک ودو دلی:

إِنَّمَا یَسْتَئذِنُکَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَخِرِ وَ ارْتَابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فیِ رَیْبِهِمْ یَترَدَّدُونَ

تنها کسانی که به خدا و روز جزا ایمان ندارند و دل هایشان به شک افتاده و در شک خویش سرگردانند از تو اجازه می‌خواهند. (توبه آیه 45)

 

28. تضعیف ایمان‌ها و دعوت به کفر:

وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَین لَهُمُ الْحَق فَاعْفُواْ وَ اصْفَحُواْ حَتیَ یَأْتی اللَّهُ بِأَمْرِه إِنَّ اللَّهَ عَلیَ کُل شیَ‌ْءٍ قَدِیرٌ

بسیاری از اهل کتاب دوست می‌دارند و آرزو می‌کنند ای کاش می‌توانستند شما را بعد از آنکه ایمان آوردید به کفر برگردانند و این آرزو را از در حسد در دل می‌پرورند بعد از آنکه حق برای خود آنان نیز روشن گشته، پس فعلاً آنان را عفو کنید و نادیده بگیرید تا خدا امر خود را بفرستد که او بر هر چیز قادر است. (بقره 109)

 

29. ایجاد دهکده جهانی جهت اینکه همه را مطیع هوی و هوس خود کنند:

وَ لَن تَرْضیَ عَنکَ الْیهَودُ وَ لَا النَّصَارَی حَتیَ تَتَّبِعَ مِلَّتهَم قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الهُْدَی وَ لَئن اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْم مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلی وَ لَا نَصِیرٍ

یهود و نصاری هرگز از تو راضی نمی‌شوند مگر وقتی که از کیش آنان پیروی کنی بگو تنها هدایت، هدایت خدا است و اگر هوی و هوس های آنان را پیروی کنی بعد از آن علمی که روزیت شد، آن وقت از ناحیه خدا نه سرپرستی خواهی داشت و نه یاوری. (بقره 120)

 

30. در حال کید وفریب:

إِن تمَسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُواْ بِهَا وَ إِن تَصْبرِواْ وَ تَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْا إِنَّ اللَّهَ به ما یَعْمَلُونَ محُیط. : اگر خیری به شما برسد آن‌ها ناراحت می‌شوند و اگر مصیبتی برسد خوشحال می‌گردند و شما اگر صبر کنید و از خدا بترسید، کید آن‌ها هیچ ضرری به شما نمی‌زند که خدا به آنچه می‌کنید، احاطه دارد. (آل عمران آیه 120)

 

نتیجه:

هر چند ماهواره شبکه های علمی و مورد استفاده دارد اما نباید غافل بود که اکثر شبکه های ماهواره ای اهدافی جز تسخیر و تخریب و تباهی انسان‌ها و به انحطاط و انحراف کشاندن آن‌ها و فرهنگها و آداب و رسوم‌ها و تبدیل به دهکده جهانی عاری از معنویت ندارد.

محمود قربانی

منبع :سایت راسخون

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  - 12:31 AM

 قرآن کریم رفتار پنهان‌کارانه و کتمان حقیقت صهیونیست‌ها را افشا کرده است.علاقه این فرقه به سحر و جادوگری و شعبده و چشم‌بندی نیز از نگاه حقیقت‌بار قرآن دور نمانده است. همچنین قرآن از گروهی یاد می‌کند که خواستار گسترش فحشا هستند.

 
خبرگزاری فارس: دشمن شناسی قرآنی و تبار دشمنان

 

 

اشاره:

دشمن‌شناسی قرآنی با توجه به گستره اطلاعات حقیقی و شناخت‌دهی فراجهانی و نگاه آسمانی و فراگیر آن، دارای نکاتی بسیار ارزشمند است که می‌تواند انسان را در تجربه‌ها و آزمون و خطاهای خود یاری دهد. به دیگر سخن، انسان با تجربه و دانش خود، تنها بخشی کوچک از بایدها و نبایدهای زندگی خود را می‌شناسد، اما با مراجعه به وحی می‌تواند به ابعاد گسترده و لایه‌های پنهانی دست‌ یابد که دانشی نسبت به آن نداشته است. شناخت دشمن و راهکارهای مقابله با آن، از جملة این دانستنی‌های وحیانی است که باید متواضعانه در مکتب قرآن زانو زد و آموخت و به کار بست

 

ورود آشکار قرآن به مبحث دشمن‌شناسی

گرچه قرآن کتاب هدایت مردمان است و خود بر این ادعا است؛ «هدی للناس»، اما آیاتی از قرآن کریم به صراحت به مسئله دشمن‌شناسی پرداخته و هشدارهای لازم را داده است. یک نمونه از این آیات را مرور می‌کنیم.

وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَهة عَلَیْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّی یؤْفَکُونَ (منافقون/4)؛ هنگامی که آن‌ها را می‌بینی، جسم و قیافه آنان تو را در شگفتی فرو می‌برد؛ و اگر سخن بگویند، به سخنانشان گوش فرا می‌دهی؛ اما گویی چوب‌هایی خشک هستند که به دیوار تکیه داده شده‌اند! هر فریادی از هر جا بلند شود، بر ضد خود می‌پندارند؛ آن‌ها دشمنان واقعی تو هستند، پس از آنان بر حذر باش! خداوند آن‌ها را بکشد، چگونه از حق منحرف می‌شوند؟!

 

1 . دشمنان پدیدار

دشمن‌شناسی در مکاتب دیگر از زمانی آغاز می‌شود که گلوله‌ای شلیک می‌شود و انسانی تهاجم می‌کند. یا آن که قهر طبیعت و بلایای آن، به مثابه دشمن شناخته می‌شود. همچنین داستان‌پردازی درباره موجودات فضایی و احتمال حمله آن‌ها، از دیگر موارد دشمن‌شناسی یا دشمن‌پنداری است.

در مکتب قرآن، دشمن از پیش از خلقت بشر تا رستاخیز؛ یعنی گستره‌ای فراتر از تجربه و اندیشه انسان‌ها مورد توجه قرار گرفته است. خدا در قرآن مجید از فرشتگان که از جنس لطیفی چون نور آفریده شده‌اند و کاری جز تسبیح خدا ندارند و وظایفی را به عهده دارند، نام برده است:

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (فاطر/ 35)؛ ستایش مخصوص خداوندی است آفریننده آسمان‌ها و زمین، که فرشتگان را رسولانی قرار داد دارای بال‌های دوگانه و سه‌گانه و چهارگانه. او هر چه بخواهد در آفرینش می‌افزاید و او بر هر چیزی تواناست!

قرآن کریم همچنین از موجودات دیگری به نام جن نام می‌برد که از جنس آتش هستند و اختیارات بسیاری دارند:

وَالْجَانَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ‌(حجر/27)؛ و جن را پیش از آن، از آتش گرم و سوزان خلق کردیم!

وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ ‌(الرحمن/15)؛ و جنّ را از شعله‌های مختلط و متحرّک آتش خلق کرد!

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولئک تَحَرَّوْا رَشَدًا ‌(جن/14)؛ و اینکه گروهی از ما مسلمان و گروهی ظالمند؛ هر کس اسلام را اختیار کند، راه راست را برگزیده است.

همچنین انسان‌ها که از گل آفریده شده‌اند:

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ (مؤمنون/12)؛ و ما انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم.

در این میان داستان خلقت آدم و سجده ملائکه و سرپیچی ابلیس، خود فصلی دیگر می‌طلبد، اما قرآن به نکته‌های ویژه‌ای اشاره دارد:

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا (کهف/50)؛ به یاد آرید زمانی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده کنید!» آن‌ها همگی سجده کردند، جز ابلیس -که از جنّ بود- و از فرمان پروردگارش بیرون شد. آیا (با این حال،) او و فرزندانش را به جای من اولیای خود انتخاب می‌کنید، در حالی که آن‌ها دشمن شما هستند؟! (فرمانبرداری از شیطان و فرزندانش به جای اطاعت خدا،) چه جایگزینی بدی است برای ستمکاران!

دشمن‌شناسی قرآن از همین لحظه آغاز می‌شود و اصلی‌ترین دشمن و مهم‌ترین انگیزه‌های آن را به بشر می‌شناساند. شیطان در برابر نافرمانی و جهنمی که در انتظار اوست، چنین می‌کند:‌

قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ (ص/82)؛ گفت: به عزّتت سوگند، همه آنان را گمراه خواهم کرد.

اینجاست که ریشه همه دشمنی‌ها می‌روید و فرزندان و لشکریان شیطان در برابر انسان و خدای انسان صف می‌کشند:

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ (فاطر/6)؛ البتّه شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن بدانید؛ او فقط حزبش را به این دعوت می‌کند که اهل آتش سوزان (جهنّم) باشند!

خود انسان نیز بالقوه می‌تواند دشمن دیگر انسان‌ها باشد یا حتی دشمن خود و این دشمنی از وسوسه‌های نفس اماره سرچشمه می‌گیرد و وابستگی‌های دنیایی انسان را به این گمراهی می‌کشاند:

وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ (یوسف/53)؛ من هرگز خودم را تبرئه نمی‌کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی‌ها امر می‌کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است.

 

2. دشمنان دینی و اعتقادی

قرآن کریم تنها به دشمنانی اشاره نمی‌کند که انگیزه‌های آفرینشی و آزمایشی برای دشمنی با انسان داشته باشند. گرچه وحی برای ترسیم زندگی سعادت‌مند دنیوی و آخرتی است و حیات طیبه یک مؤمن را تنظیم می‌کند، اما کتاب هدایت همه انسآن‌ها است، اگر به سوی آن بیایند و ایمان بیاورند.

دین و اعتقادات نیز از نگاه قرآن می‌تواند انگیزه دشمنی باشد. تنها دین مورد قبول نزد خدا اسلام است، گرچه پیروان دین آسمانی بخواهند در آن اختلافی ایجاد کنند (آل‌عمران/ 19) و هر کس غیر از اسلام که آیین تسلیم شدن در برابر خدا است را بپذیرد، در قیامت از او پذیرفته نخواهد شد (آل‌عمران/ 85) همان آیین مسلمانی ابراهیم (نحل/123) که بر اساس فطرت تغییرناپذیر بشر استوار است (روم/30).

پس اگر دین و اعتقاد یک فرقه باعث دشمنی شده؛ یا انحرافی در دین صورت گرفته و یا پیروان آن دین دچار گمراهی شده‌اند.

 

الف:‌ مشرکان

این دسته در آغاز خداپرست بوده‌اند، اما دچار تحریف شده و به بت‌پرستی روی آورده‌اند

وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّى یُؤْفَکُونَ (عنکبوت/ 61)؛ و هر گاه از آنان بپرسی: «چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده و خورشید و ماه را مسخّر کرده است؟»، می‌گویند: «اللّه»! پس با این حال چگونه آنان را (از عبادت خدا) منحرف می‌سازند؟!

إِنَّ اللَّهَ لَا یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذ لِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِیمًا (نساء/48)؛ خداوند (هرگز) شرک را نمی‌بخشد! و پایین‌تر از آن را برای هر کس (بخواهد و شایسته بداند) می‌بخشد و آن کسی که برای خدا، شریکی قرار دهد، گناهی بزرگ مرتکب شده است.

 

ب: کفار

کافران دسته‌ای هستند از اهل کتاب که به بخشی از آموزه‌های آسمانی کفر می‌ورزند:

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ ‌(آل‌عمران/70)؛ ای اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر می‌شوید، در حالی که (به درستی آن) گواهی می‌دهید؟!

سرنوشت کفار این چنین است:

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ عَلَیْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِکَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ (بقره/ 161)؛ کسانی که کافر شدند و در حالِ کفر از دنیا رفتند، لعنت خداوند و فرشتگان و همه مردم بر آن‌ها خواهد بود!

 

ج: یهود

قوم یهود بیشترین دشمنی را با مؤمنان دارند و این دشمنی از پیچیدگی‌های بسیاری برخوردار است که باید در جای خود بررسی شود:

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ... (مائده/82)؛ طور مسلّم، دشمن‌ترین مردم نسبت به مؤمنان را، یهود خواهی یافت...

 

د: نصارا

مسیحیان نیز در حد خود به دشمنی می‌پردازند:

وَمِنَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَسَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ (مائده/14)؛ و از کسانی که ادّعای نصرانیّت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولی آن‌ها قسمت مهمّی را از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود فراموش کردند؛ از این رو در میان آن‌ها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم و خداوند (در قیامت) آن‌ها را از آنچه انجام می‌دادند (و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت.

از همین روست که می‌فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارأَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (مائده/51)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یهود و نصاری را ولیّ (و دوست و تکیه‌گاه خود) انتخاب نکنید! آن‌ها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آن‌ها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمی‌کند.

چرا که:

وَلَن تَرْضَى عَنکَ الْیَهُودُ وَلَا النَّصَارَىحَتَّىتَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ (بقره/120)؛ هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد تا (به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آن‌ها شوی، و) از آیین (تحریف‌یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوس‌های آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.

 

هـ : منافقان

نفاق، جریانی مخوف و پنهان است که آیات بسیاری به آن پرداخته است. دشمنی منافقان به دلیل پنهانی و درونی بودن آن، خطرناک است:

إِنَّ الْمُنَافِقِینَ فِی الدَّرْکِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَن تَجِدَ لَهُمْ نَصِیرًا (نساء/145)؛ منافقان در پایین‌ترین درکات دوزخ قرار دارند؛ و هرگز یاوری برای آن‌ها نخواهی یافت! (بنابراین، از طرح دوستی با دشمنان خدا که نشانه نفاق است، بپرهیزید!)

 

جمع‌بندی دشمنان

فرشتگان کاری جز تسبیح و اداره اموری که به آن‌ها ‌سپرده شده ندارند و البته وظیفه برخی از آن‌ها ثبت اعمال انسان‌ها است:‌

مَّا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ ‌... وَقَالَ قَرِینُهُ هذَا مَا لَدَیَّ عَتِیدٌ (ق18 و 23)؛ انسان هیچ سخنی را بر زبان نمی‌آورد، مگر اینکه همان دم، فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت (و ضبط آن) است! ...و فرشته همنشین او می‌گوید: «این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر و آماده است!»

جنّیان نیز برخی ایمان آورده و برخی کافرند و دشمن انسان‌ها هستند:

وَیَوْمَ یَحْشُرُهُمْ جَمِیعًا یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَکْثَرْتُم مِّنَ الْإِنسِ ... (انعام/128)؛ در آن روز که (خدا) همه آن‌ها را جمع و محشور می‌سازد، (می‌گوید:) ای جمعیّت شیاطین و جنّ! شما افراد زیادی از انسان‌ها را گمراه ساختید!

گرچه آن‌ها قدرت زیادی ندارند به جز وسوسه کردن:

وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن نُّعْجِزَ اللَّهَ فِی الْأَرْضِ وَلَن نُّعْجِزَهُ هَرَبًا (جن/12)؛ و اینکه ما یقین داریم هرگز نمی‌توانیم بر اراده خداوند در زمین غالب شویم و نمی‌توانیم از (پنجه قدرت) او بگریزیم!

و اگر گمراهی نیز صورت می‌گیرد، از سوی کسانی است که در طلب گمراهی بوده‌اند:

وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا (جن/6)؛ و اینکه مردانی از بشر به مردانی از جنّ پناه می‌بردند و آن‌ها سبب افزایش گمراهی و طغیانشان می‌شدند!

و البته برای هر انسان، ‌شیطانی گمارده شده است:

قَالَ قَرِینُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَیْتُهُ وَلکِن کَانَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ ‌. قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَیَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَیْکُم بِالْوَعِیدِ (ق 27و 28)؛ و همنشینش (از شیاطین) می‌گوید: «پروردگارا! من او را به طغیان وانداشتم، لکن او خود در گمراهی دور و درازی بود!» (خداوند) می‌گوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار داده‌ام (و اتمام حجّت کرده‌ام)!

مشرکان نیز که در پرستش برای خدا شریک قائل می‌شوند، در همه زمان‌ها بت‌هایی برای پرستش دارند؛ الهه‌ها و رب‌النوع‌ها و ثروت و قدرت و شهرت را می‌پرستند:

وَیَوْمَ یُنَادِیهِمْ فَیَقُولُ أَیْنَ شُرَکَائِیَ الَّذِینَ کُنتُمْ تَزْعُمُونَ (قصص/ 62)؛ روزی را (به خاطر بیاورید) که خداوند آنان را ندا می‌دهد و می‌گوید: «کجا هستند همتایانی که برای من می‌پنداشتید؟!»

کافران هم از آن جا که نشانه‌های هدایت الهی همیشه هست، بدان کفر می‌ورزند و هنوز دشمنی می‌کنند و سرانجامشان آتش است‌:

أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ (ق/ 24)؛ (خداوند فرمان می‌دهد:) هر کافر متکبّر لجوج را در جهنّم افکنید!

اما یهود و نصارا داستان دیگری دارند. یهودیان ایمان راستینی به حضرت موسی نداشتند و بهانه‌جو بودند:

وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذ لکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ (مائده/32)؛ به همین جهت، بر بنی‌اسرائیل مقرّر داشتیم که هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان‌ها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است و رسولان ما، دلایل روشن برای بنی اسرائیل آوردند، اما بسیاری از آن‌ها، پس از آن در روی زمین، تعدّی و اسراف کردند.

ولادت و بعثت حضرت عیسی (ع) مورد انکار یهودیان قرار گرفت و توطئه برای تحریف دین مسیحیت و قتل پیامبر خدا بالا گرفت. از این رو مسیحیان، یهودیان را دشمن داشتند.

وَقَالَتِ الْیَهُودُ لَیْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَیْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَیْسَتِ الْیَهُودُ عَلَى شَیْءٍ وَهُمْ یَتْلُونَ الْکِتَابَ...(بقره/١١٣)؛ یهودیان گفتند: «مسیحیان هیچ موقعیتی (نزد خدا) ندارند» و مسیحیان نیز گفتند: «یهودیان هیچ موقعیتی ندارند (و بر باطلند)»؛ در حالی که هر دو دسته، کتاب آسمانی را می‌خوانند...

این عداوت تا بعثت نبی اکرم (ص) نیز ادامه یافت و به انکار قرآن انجامید:

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىشَیْءٍ حَتَّى تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ (مائده/٦٨)؛ ای اهل کتاب! شما هیچ آیین صحیحی ندارید، مگر اینکه تورات و انجیل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا دارید؛ ولی آنچه بر تو از سوی پروردگارت نازل شده، (نه تنها مایه بیداری آن‌ها نمی‌گردد، بلکه) بر طغیان و کفر بسیاری از آن‌ها می‌افزاید. بنابراین، از این قوم کافر، (و مخالفت آن‌ها) غمگین مباش!

البته دشمنی یهود و نصارا تاکنون ادامه یافته و پایان نمی‌پذیرد، از این روست که قرآن حکیم از دشمنی آنان بسیار سخن گفته است:

وَمِنَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِیثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُکِّرُوا بِهِ فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَسَوْفَ یُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ (مائده/14)؛ و از کسانی که ادّعای نصرانیّت (و یاری مسیح) داشتند (نیز) پیمان گرفتیم؛ ولی آن‌ها قسمت مهمّی را از آنچه به آنان تذکّر داده شده بود فراموش کردند؛ از این رو در میان آن‌ها، تا دامنه قیامت، عداوت و دشمنی افکندیم و خداوند (در قیامت) آن‌ها را از آنچه انجام می‌دادند (و نتایج آن)، آگاه خواهد ساخت.

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ (مائده/64)؛ و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دست‌هایشان بسته باد! و به خاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، می‌بخشد! ولی این آیات که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آن‌ها می‌افزاید و ما در میان آن‌ها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش می‌کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.

جریان نفاق از دیگر دشمنی‌ها جداست؛ چرا که همه دشمنان و حتی شیطان، دشمنی آشکار دارند:

إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلْإِنسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا (اسراء/53)؛ همیشه شیطان دشمن آشکاری برای انسان بوده است!

نفاق همواره در لباس خودی جلوه می‌کند و گاه در عبادات و امور، بهتر و کامل‌تر از مؤمنان چهره می‌سازد:

وَالَّذِینَ یُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَن یَکُنِ الشَّیْطَانُ لَهُ قَرِینًا فَسَاءَ قَرِینًا (نساء/38)؛ و آن‌ها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان‌دادن به مردم انفاق می‌کنند و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آن‌هاست؛) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ خَرَجُوا مِن دِیَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاءَ النَّاسِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَاللَّهُ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ (انفال/47)؛ و مانند کسانی نباشید که از روی هوی‌پرستی و غرور و خودنمایی در برابر مردم، از سرزمین خود به (سوی میدان بدر) بیرون آمدند؛ و (مردم را) از راه خدا بازمی‌داشتند؛ (و سرانجام شکست خوردند) و خداوند به آنچه عمل می‌کنند، احاطه (و آگاهی) دارد!

آن‌ها حتی مسجد نیز می‌سازند:

وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىوَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ (توبه/ 107)؛ کسانی هستند که مسجدی ساختند برای زیان (به مسلمانان) و (تقوّیت) کفر و تفرقه‌افکنی میان مؤمنان و کمینگاه برای کسی که از پیش با خدا و پیامبرش مبارزه کرده بود. آن‌ها سوگند یاد می‌کنند که: «جز نیکی (و خدمت)، نظری نداشته‌ایم!» امّا خداوند گواهی می‌دهد که آن‌ها دروغگو هستند!

نکته جالب در جریان نفاق، تأکید بسیار قرآن بر این گروه است که از سویی نشانه ادامه این جریان در جامعه اسلامی است و از سوی دیگر، خبر از حضور منافقان در لباس مسلمانان و صحابی است. نکته دیگر یک پرسش تاریخی است که این جریان پر رمز و راز،‌ پس از پیامبر به چه کاری مشغول بود و چرا جامعه تا مدتی به ظاهر آرام شد، اما با آغاز خلافت امیرالمؤمنین (ع)، باز هم عداوت‌ها آغاز شد و حتی صحابی پیامبر رو در روی هم ایستادند؟!

 

تبار انحراف

با نگاه به جریان نفاق و نیز تیره یهودی دشمنان اسلام، به ارتباطات گسترده و پنهانی پی ‌می‌بریم که قرآن از آن خبر داده و هشدارهای جدی نسبت به آن داده است.

قرآن مؤمنان را از دوستی و سرسپردگی با دشمنان کافر و اهل کتاب و نیز منافقان پرهیز می‌دهد:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَتُرِیدُونَ أَن تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَیْکُمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا (نساء/144)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولیّ و تکیه‌گاه خود قرار ندهید! آیا می‌خواهید (با این عمل،) دلیل آشکاری بر ضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟!

و نیز:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَىأَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ (مائده/ 51)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! یهود و نصارا را ولیّ (و دوست و تکیه‌گاه خود،) انتخاب نکنید! آن‌ها اولیای یکدیگرند؛ و کسانی که از شما با آنان دوستی کنند، از آن‌ها هستند؛ خداوند، جمعیّت ستمکار را هدایت نمی‌کند.

اما رفتار منافقان که در لباس مؤمنان و در جامعه اسلامی زندگی می‌کنند، در برابر این آموزه است:

بَشِّرِ الْمُنَافِقِینَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ‌. الَّذِینَ یَتَّخِذُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِینَ أَیَبْتَغُونَ عِندَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا (نساء 138 و 139)؛ به منافقان بشارت ده که مجازات دردناکی در انتظار آن‌هاست! همآن‌ها که کافران را به جای مؤمنان، دوست خود انتخاب می‌کنند. آیا عزّت و آبرو نزد آنان می‌جویند؟ با اینکه همه عزّت‌ها از آن خداست؟!

دورویی و بی‌اعتقادی در قلب، به آن چه در زبان جاری است و کفر درونی و ایمان ظاهری، از ویژگی‌های منافقان است. از این روست که منافقان همان غیرخودی‌های جامعه اسلامی هستند که در جبهه دشمن قرار می‌گیرند:

الَّذِینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِن کَانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ وَإِن کَانَ لِلْکَافِرِینَ نَصِیبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَنَمْنَعْکُم مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَن یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا (نساء/141)؛ منافقان همان‌ها هستند که پیوسته انتظار می‌کشند و مراقب شما هستند. اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، می‌گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) و اگر بهره‌ای نصیب کافران گردد، به آنان می‌گویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمی‌کردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!). خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری می‌کند و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است.

قرآن به آشکارا پرده از چهره نفاق برکنده و همراهی با دشمن از درون را برملا می‌کند، اما در همین حال وضعیت منافقان را نیز روشن می‌سازد:

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ نَافَقُوا یَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَکُمْ وَلَا نُطِیعُ فِیکُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّکُمْ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ . لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا یَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ . لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِی صُدُورِهِم مّنَ اللَّهِ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَفْقَهُونَ (حشر 11 تا 13)؛ آیا منافقان را ندیدی که پیوسته به برادران کفارشان از اهل کتاب می‌گفتند: «هرگاه شما را (از وطن) بیرون کنند، ما هم با شما بیرون خواهیم رفت و هرگز سخن هیچ کس را درباره شما اطاعت نخواهیم کرد؛ و اگر با شما پیکار شود، یاریتان خواهیم نمود!» خداوند شهادت می‌دهد که آن‌ها دروغگویانند! اگر آن‌ها را بیرون کنند با آنان بیرون نمی‌روند و اگر با آن‌ها پیکار شود، یاریشان نخواهند کرد و اگر یاریشان کنند، پشت به میدان کرده فرار می‌کنند؛ سپس کسی آنان را یاری نمی‌کند! وحشت از شما در دل‌های آن‌ها بیش از ترس از خداست؛ این به خاطر آن است که آن‌ها گروهی نادانند!

این در حالی است که قرآن حتی رابطه پنهانی با دشمنان را مد نظر قرار داده و نسبت به آن هشدار داده است:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ (ممتحنه/ 1)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دشمن من و دشمن خودتان را دوست نگیرید! شما نسبت به آنان اظهار محبّت می‌کنید، در حالی که آن‌ها به آنچه از حقّ برای شما آمده، کافر شده‌اند و رسول‌اللّه و شما را به خاطر ایمان به خداوندی که پروردگار همه شماست، از شهر و دیارتان بیرون می‌رانند. اگر شما برای جهاد در راه من و جلب خشنودی‌ام هجرت کرده‌اید؛ (پیوند دوستی با آنان برقرار نسازید!) شما مخفیانه با آن‌ها رابطه دوستی برقرار می‌کنید، در حالی که من به آنچه پنهان یا آشکار می‌سازید، از همه داناترم! و هر کس از شما چنین کاری کند، از راه راست گمراه شده است!

بنابراین می‌توان به خوبی فهمید جریان نفاق و جریان کفر، یک همدستی آشکار و گاه پنهانی دارند که نمونه‌های آن در تاریخ بسیار است. بغض کافران بنی‌اسرائیلی نسبت به حضرت مسیح و توطئه قتل او و تحریف دین خدا تا حضور در شبه جزیره حجاز و هم‌پیمانی با مشرکان و منافقان در صدر اسلام، نمونه بارزی از این رفتار است. امروز به راحتی می‌‌توان خط دشمنی این گروه‌ها را شناسایی کرد، آن جا که حتی تحریفات خود را در منابع دینی هم نفوذ داده‌اند و ما امروز با روایاتی به نام اسرائیلیات مواجه هستیم.

نیکو است از هشدارهای قرآن پند بگیریم. دست‌کم دو دسته اسرائیلی و منافقان، برای مطالعه تاریخی باید مورد توجه قرار بگیرند. باید توجه داشت چنین دشمنانی که از درون و بیرون با انگیزه‌های قوی و قدیمی، همواره در حال توطئه علیه جامعه اسلامی و ایمانی بوده‌اند، امروز نیز دست از نقشه‌های خود برنداشته‌اند، به ویژه که قرآن درباره آینده قوم یهود – همان‌طور که پیش از این در آیه 64 سوره مائده آمد - پیش‌بینی کرده که دائم در حال فساد روی زمین خواهند بود.

فساد بنی‌اسرائیل تنها این نیست که بخشی از سرزمین اسلامی و قبله اول مسلمانان را غصب کرده‌اند؛ نقشه‌های اسلام‌ستیزانه یهودیان و هم‌پیمانی با غرب از سویی و نفوذ در جامعه مسلمانان از سوی دیگر، داستان عبرت‌انگیزی است. تشکیل گروه‌های فراماسونی و پنهان، فرقه‌سازی‌های شگفت‌انگیزی چون: بهائیت، وهابیت، تصوّف جدید، شیطان‌پرستی و اخیراً کابالا که نقطه تلفیق شیطان‌گرایی، رسانه‌ یهودی هالیوودی و فرقه‌سازی است.

این‌جا است که باید هشیارتر بود و به نقشه‌های آخرالزمانی اسرائیل و پیوند آن با مسیحیت افراطی با نام صهیونیستی اندیشید و جنگ‌های صلیبی نوین را با نظرداشت این انگیزه‌های کهن و شیطانی تحلیل کرد.

دشمنی یهود با قرآن که افشاکننده هویت صهیونیزم است و جهان اسلام که قومی پس از یهودیان و نصرانیان هستند و دین اسلام که دین توحیدی ابراهیمی و غالب بر جهان خواهد بود، باعث شده این تیره لجوج و عنود که با حضرت موسی (ع) نیز مدارا نکردند، به هر وسیله‌ای چنگ بزنند و فسادانگیزی کنند. این ابزارها ممکن است مالی و نظامی و رسانه‌ای باشد و ممکن است ماورائی و شیطانی باشد که در تاریخ نیز سابقه دارد:

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُوا الشَّیَاطِینُ عَلَى مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ (بقره/ 102)؛ و (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم می‌خواندند، پیروی کردند. سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود؛ و) کافر نشد؛ ولی شیاطین کفر ورزیدند و به مردم سحر آموختند. و (نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل «هاروت» و «ماروت»، نازل شد، پیروی کردند. (آن دو، راه سحر کردن را برای آشنایی با طرز ابطال آن، به مردم یاد می‌دادند و) به هیچ کس چیزی یاد نمی‌دادند، مگر اینکه از پیش به او می‌گفتند: «ما وسیله آزمایشیم کافر نشو! (و از این تعلیمات، سوء استفاده نکن!)» ولی آن‌ها از آن دو فرشته، مطالبی را می‌آموختند که بتوانند به وسیله آن، میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند؛ ولی هیچ گاه نمی‌توانند بدون اجازه خداوند، به انسانی زیان برسانند. آن‌ها قسمت‌هایی را فرا می‌گرفتند که به آنان زیان می‌رسانید و نفعی نمی‌داد و مسلماً می‌دانستند هر کسی خریدار این گونه متاع باشد، در آخرت بهره‌ای نخواهد داشت و چه زشت و ناپسند بود، آنچه خود را به آن فروختند، اگر می‌دانستند!!

به این گزارش توجه کنید: « سال 1960 را می‌توان آغاز دوره تجدید حیات شیطان‌پرستان در آمریکا دانست. ظهور این پدیده مدیون حمایت‌های بی‌دریغ سرمایه‌داران یهودی و فراماسون‌ها بود. جادوگری و شیطان‌پرستی را در اوایل قرن 19 میلادی بعضی از سرمایه‌داران و اشراف‌زادگان انگلستان که عضو گروه‌های فراماسونری بودند، با نام باشگاه آتش جهنم در لندن تأسیس کردند و علت حمایت آنان از این گروه، جلب سود از فروش مشروبات الکلی بود. امروزه یکی از بزرگترین تولیدکنندگان مشروبات در جهان، ساموئل برنفمن، یک یهودی مهاجر است. روچیلد مؤسس بزرگترین امپراتوری قمار در دنیا و قاچاقچی مشروبات و مواد مخدّر و یک یهودی و حامی این گروه است و اولین بنیانگذار شیطان‌پرستی نوین، آنتوان شزاندر لاوی، مؤسس کلیسای شیطان هم یک یهودی است.»

باز هم به قرآن برگردیم؛ آینده‌پژوهی، بخشی از آموزه‌های دینی است و خدا وعده‌هایی را نسبت به آینده داده و همواره بشارت پیامبران در آیین گذشتگان وجود داشته است. از همین رو، اهل کتاب از بعثت پیامبر خدا (ص) خبر داشتند تا جایی که نوید چنین روزهایی را پیش از آن می‌دادند، اما رویکرد آنان پس از بعثت، دگرگون شد:

وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرینَ (بقره/89)؛ و هنگامى که از طرف خداوند، کتابى براى آن‌ها آمد که موافق نشانه‏هایى بود که با خود داشتند و پیش از این، به خود نوید پیروزى بر کافران مى‏دادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامى که این کتاب و پیامبرى را که از قبل شناخته بودند نزد آن‌ها آمد، به او کافر شدند. لعنت خدا بر کافران باد!

یا أَهْلَ الْکِتابِ قَدْ جاءَکُمْ رَسُولُنا یُبَیِّنُ لَکُمْ کَثیراً مِمَّا کُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبین (مائده/15)؛ اى اهل کتاب! پیامبر ما که بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما کتمان مى‏کردید روشن مى‏سازد، به سوى شما آمد و از بسیارى از آن، (که فعلًا افشاى آن مصلحت نیست،) صرف‌نظر مى‏نماید. (آرى)، از طرف خدا، نور و کتاب آشکارى به سوى شما آمد.

وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‏ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‏ءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِهِ مُوسى‏ نُوراً وَ هُدىً لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَراطیسَ تُبْدُونَها وَ تُخْفُونَ کَثیراً وَ عُلِّمْتُمْ ما لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَ لا آباؤُکُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فی‏ خَوْضِهِمْ یَلْعَبُونَ (انعام/91)؛ آن‌ها خدا را درست نشناختند که گفتند: «خدا، هیچ چیز بر هیچ انسانى، نفرستاده است!» بگو: «چه کسى کتابى را که موسى آورد، نازل کرد؟! کتابى که براى مردم، نور و هدایت بود، امّا شما آن را به صورت پراکنده قرار مى‏دهید؛ قسمتى را آشکار و قسمت زیادى را پنهان مى‏دارید و مطالبى به شما تعلیم داده شده که نه شما و نه پدرانتان، از آن باخبر نبودید!» بگو: «خدا!» سپس آن‌ها را در گفت‌وگوهاى لجاجت‏آمیزشان رها کن، تا بازى کنند!

وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلا بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّکُمْ أَ فَلا تَعْقِلُون (بقره/76)؛ و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مى‏گویند: «ایمان آورده‏ایم»؛ ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مى‏کنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده) مى‏گویند: «چرا مطالبى را که خداوند (در باره صفات پیامبر اسلام) براى شما بیان کرد، به مسلمانان بازگو مى‏کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه خدا، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمى‏فهمید؟!»

هَأَنتُمْ أُوْلَاءِ تحُبُّونهُمْ وَ لَا یحُبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتَابِ کلُّهِ وَ إِذَا لَقُوکُمْ قَالُواْ ءَامَنَّا وَ إِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَیْکُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِذَاتِ الصُّدُور (آل‌عمران/119)؛ شما کسانى هستید که آن‌ها را دوست مى‏دارید، امّا آن‌ها شما را دوست ندارند! در حالى که شما به همه کتاب‌هاى آسمانى ایمان دارید (و آن‌ها به کتاب آسمانى شما ایمان ندارند). هنگامى که شما را ملاقات مى‏کنند، (به دروغ) مى‏گویند: «ایمان آورده‏ایم!» امّا هنگامى که تنها مى‏شوند، از شدّت خشم بر شما، سر انگشتان خود را به دندان مى‏گزند! بگو: «با همین خشمى که دارید، بمیرید! خدا از (اسرار) درون سینه‏ها آگاه است.»

این پنهان‌کاری در منافقان نیز مشاهده می‌شود:

وَ إِذا لَقُوا الَّذینَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِوُن (بقره/14)؛ و هنگامى که افراد باایمان را ملاقات مى‏کنند و مى‏گویند: «ما ایمان آورده‏ایم!»، (ولى) هنگامى که با شیطان‌هاى خود خلوت مى‏کنند، مى‏گویند: «ما با شماییم! ما فقط (آن‌ها را) مسخره مى‏کنیم!»

به راستی قرآن کریم رفتار پنهان‌کارانه و کتمان حقیقت صهیونیست‌ها را افشا کرده است. همان‌گونه که در آیات پیشین آمد، علاقه این فرقه به سحر و جادوگری و شعبده و چشم‌بندی نیز از نگاه حقیقت‌بار قرآن دور نمانده است. همچنین قرآن از گروهی یاد می‌کند که خواستار گسترش فحشا هستند:

إِنَّ الَّذِینَ یحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فىِ الَّذِینَ ءَامَنُواْ لهَمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فىِ الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنتُمْ لَا تَعْلَمُون (نور/19)؛ کسانى که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم باایمان شیوع یابد، عذاب دردناکى براى آنان در دنیا و آخرت است و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید!

جالب این که نقطه اشتراک گروه‌های شیطان‌پرست، عرفان‌های کاذب، فراماسون و صهیونیست، گسترش فحشا و تخدیر انسان‌ها است. چیزی که از برنامه‌های اصلی شیطان است:

یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِنَّمَا الخَمْرُ وَ الْمَیْسرُ وَ الْأَنصَابُ وَ الْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَن یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةَ وَ الْبَغْضَاءَ فىِ الخَمْرِ وَ الْمَیْسرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتهُونَ (مائده/90 و91)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! شراب و قمار و بت‌ها و ازلام [نوعى بخت‏آزمایى‏]، پلید و از عمل شیطان است، از آن‌ها دورى کنید تا رستگار شوید! شیطان مى‏خواهد به وسیله شراب و قمار، در میان شما عداوت و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و از نماز بازدارد. آیا (با این همه زیان و فساد و با این نهى اکید،) خوددارى خواهید کرد؟!

حامد عبداللهی

منبع : ماهنامه فرهنگ پویا شماره 20

ادامه مطلب
پنج شنبه 28 اردیبهشت 1391  - 12:30 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5825429
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی