به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 توجه کامل به خداوند با تمام اعضاء و حواس، روی گردانی از مشکلات زندگی و اشتغالات فکری که در حین نماز ایجاد می شود و مدتی پس از نماز هم ادامه دارد، باعث به وجود آمدن حالتی از آرامش روانی می شود.

 
خبرگزاری فارس: تأثیرات قرآن و نماز بر کاهش اضطراب

 

اختلالات اضطرابی رایج ترین بیماری های روانی در جامعه اند که در پانزده تا بیست درصد از بیماران کلینیک های درمانی دیده می شود. اضطراب حالتی نامطبوع، همراه با انتظاری نامطمئن از رخداد موضوعی زیان آور است. اضطراب موقعیتی است که گاهی در زمان امتحان یا اعمال جراحی و.. دیده می شود. اضطراب بر اساس تجزیه، باعث اختلال در یادگیری و ایجاد خطاهای بیشتر می شود.از نشانه های ذهنی اضطراب می توان عدم تمرکز فکری، ضعف در ادراک، ناتوانی در تحلیل و ضعف حافظه را نام برد.

 

تأثیرات صوت قرآن بر کاهش اضطراب

روش های گوناگونی برای کاهش اضطراب می توان نام برد که از جمله ی آنها روش های «تن آرامی» و «موسیقی درمانی» است. بدیهی است که انتخاب یک روش درمان بدون عارضه، کم هزینه، سالک و ساده نظیر موسیقی درمانی از ارجحیت برخودار است.

یکی از صداهای دلنشین و جذاب، آوای عرفانی قرآن کریم است. کلام الهی با قدرت نفوذ فراوان خود، آنچنان بر روح و جسم اثر می کند که گویی بعد از شنیدن آن، انسان تازه متولد شده و احساس سبکی، سرزندگی و رهایی از قید و بندهای مادی می کند، هراس و نگرانی را از دل می زداید و در فرد شنونده ایجاد آرامش می کند.

همانگونه که در قرآن آمده «الا بذکر الله تطمئن القلوب» 2260 بار کلمه «ذکر» آورده شده است که منظور یادآوری است. بهداشت روان انسان بحث سراسر قرآن کریم است. قرآن آرامش و امنیت را، راه دستیابی به سلامت روان می داند. مطالعات انجام شده با مضمون تأثیر آوای قرآن بر اضطراب و درد بیماران تحت عمل جراحی یا آزمون های تشخیص، بیانگر تأثیر مثبت قرآن بر بهداشت روان و جسم است.

لذا جهت برخورداری از آثار معنوی قرآن، بهره گیری از این کلام الهی به عنوان یک روش تسکین دهنده ی مفید و قابل دسترسی برای کاهش اضطراب پیش از آزمون دانشجویان پیشنهاد می شود، چرا که نظم آهنگ واژگان قرآن، نغمه ی دلکش و نوایی دلپذیر می آورد، نوایی که احساسات آدمی را بر می انگیزد و دل ها را شیفته ی خود می کند. نوای زیبای قرآن برای هر شنونده ای هر چند غیر عرب، جذاب و روح بخش است.

 

بررسی نقش نماز بر کاهش اضطراب

انسان از دو دیدگاه جهان بینی الهی و مادی نگریسته می شود. در جهان بینی الهی، انسان بر اساس آیات قرآنی«نفخت فیه من روحی» و «انی جاعلک فی الارض خلیفه»، دارای فطرتی خدایی و به عبارتی نیمه ملکوتی است. او موجودی است مستقل، امانت دار خدا، مسئول خویشتن و جهان، مسلط به طبیعت و زمین و آسمان، ملهم به خیر و شر که وجودش از سستی و ناتوانی به قوت و کمال سیر می کند. در جهان بینی مادی، در تفسیر انسان و توجیه رفتار او، به یک سری عوامل بیوشیمیایی، ارثی و مسایل زیست شناختی بسنده می شود.

حال این سؤال مطرح است که آیا باورها و اعتقادات فرد، در سلامت روحی- روانی او مؤثر است؟ تحقیقات نشان داده است که بیشتر بیماری های روانی ناشی از ناراحتی های روحی و تلخکامی های زندگی، در میان افراد غیر مذهبی، بیشتر دیده می شود. از طرفی شیوع اضطراب در میان زنان بیشتر از مردان است. اضطراب عبارت است از تشویشی فراگیر، ناخوشایند و مبهم که اغلب با علائمی مانند سردرد، تعریق، تپش قلب، درد قفسه ی سینه، ناراحتی مختصر معده و... همراه است.

به علاوه اضطراب، بر تفکر، ادراک و یادگیری فرد اثر می گذارد. اضطراب طبیعی، پاسخ مفید به واقعیتی تهدید کننده است. در حالی که اضطراب مرضی به دلیل شدت یا مدتش، پاسخی است نامتناسب به یک محرک فرضی، دکتر هاسیلوپ می گوید: « مهمترین عامل خواب آرام بخش که من در طول سال های متمادی با کسب تجربه در مسایل روانی به آن پی بردم، همین نماز است.» همچنین بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان دریافته اند که دعا و داشتن یک ایمان محکم به دین، باعث رفع نگرانی، تشویش یا حس ترس که موجب بیشتر بیماری هاست می شود.

توجه کامل به خداوند با تمام اعضاء و حواس، روی گردانی از مشکلات زندگی و اشتغالات فکری که در حین نماز ایجاد می شود و مدتی پس از نماز هم ادامه دارد، باعث به وجود آمدن حالتی از آرامش روانی می شود. بر اساس تحلیلی از این آیه ی قرآن هم می توان به نقش آرامش بخش بودن نماز پی برد. از طرفی آمده در قرآن که «الا بذکر الله تطمئن القلوب» (با یاد خدا دل ها آرام می گیرد) و از طرفی آیه «اقم الصلوه لذکری» (نماز را برای یاد من اقامه کنید.) اشاره به این دارد که نماز باعث آرامش دل هاست.

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  - 11:53 PM

 مدیرگروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء گفت: «آیة‌الکرسی» دارای 50 کلمه است که در هر کلمه‌ آن برکتی وجود دارد.

 
خبرگزاری فارس: اسرار و برکات 50 کلمه ویژه «آیة‌الکرسی»

 

حجت‌الاسلام والمسلمین «حسین اشرفی» مدیرگروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء در گفت‌وگو با خبرنگار آیین و اندیشه فارس در رابطه با ویژگی خاص «آیةالکرسی» مبنی بر «غرر الآیات» بودن عنوان کرد: «غرر» جمع غرّه و به معنای درخشندگی و برجستگی است که معمولا در لغت نیز به سفیدی موجود در پیشانی گاو و یا گوساله به دلیل دورنمای خاص آن، غره گفته می‌شود.

وی اظهار داشت: هر آیه‌ای از آیات قرآن، شأن و منزلت خاص خودش را دارد که با این شأن و جلالت از دیگر آیات ممتاز می‌شود اما برخی آیات، درخشش، برجستگی، نقش کلیدی و زیربنایی ویژه‌ای دارد از این رو به آیاتی که این درخشندگی و این برجستگی را دارد غرر آیات گفته می‌شود.

* «توحید» مهم‌ترین ویژگی «آیة الکرسی» از نظر مرحوم علامه طباطبایی است

این شاگرد آیت‌الله جوادی آملی به بیان معیارهای «غرر الآیات» پرداخت و گفت: کلیدی بودن آیات قرآن، آن آیات کلیدی که دیگر معارف به آن برمی‌گردد، می‌تواند راهگشای فهم بسیاری از آیات و روایات معصومان باشد. همچنین اتقان و استحکام، جمع بین برهان و عرفان، علو متن و متین بودن آن و محتوای بسیار در یک متن کوتاه که به لحاظ ادبی آن را ایجاز اعجاب‌انگیز می‌گویند از جمله خصایص ممتاز آیةالکرسی به شمار می‌رود.

وی مهم‌ترین ویژگی «آیة الکرسی» از نظر مرحوم علامه طباطبایی(ره) را بحث توحیدی آن دانست و خاطرنشان کرد: ایشان آیات «غرر» را از آیاتی بر می‌شمرد که توحیدی است به دلیل اینکه همه مسائل اسلامی و قرآنی اعم از عقاید، اخلاق، احکام و حقوق به نوعی به توحید باز می‌گردد.

* «آیةالکرسی» سرور تمام قرآن و معارف دینی است

حجت‌الاسلام اشرفی با بیان اینکه توحید، زیربنای تمام معارف و اعمال شایسته است، اظهار داشت: بنابراین بیشترین آیات کلیدی، آیات توحیدی است شاید بتوان گفت علامه طباطبایی غالب آیات توحیدی و برجسته را غرر آیات می‌داند از این رو شاگرد ایشان علامه جوادی آملی یک توسعه‌ای در غرر آیات داده‌اند.

وی در خصوص اینکه چرا مرحوم علامه طباطبایی، آیة‌الکرسی را سید و غرر آیات برشمرده است به وجود چند روایت در جوامع روایی شیعه اشاره کرد و گفت: روایت نخست به سخنی از امام صادق(ع) برمی‌گردد که ایشان فرموده‌اند: «ابوذر از پیامبر(ص) ‌پرسید از میان آیاتی که بر شما نازل شد، کدام یک از همه برتر است حضرت فرمودند: «آیةالکرسی»، همچنین از امام علی(ع) روایت شده است که می‌فرمایند: «بارها شنیده‌ام که حضرت رسول(ص) می‌فرمودند «سید‌الکلام القرآن» آقای تمام سخنان، قرآن است و آقای تمام قرآن سوره مبارکه بقره و آقای سوره بقره و معارف قرآن «آیة‌الکرسی» است لذا این روایات باعث می‌شود «آیةالکرسی» غرر نامیده شود.

دبیر گروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء عنوان کرد: پیامبر اکرم(ص) در ذیل همین حدیث به حضرت امیر(ع) فرمودند: یا علی(ع) در آیة‌الکرسی 50 کلمه است که در هر کلمه‌ای از آن برکتی وجود دارد.

وی افزود: در روایت دیگری از رسول خدا (ص) سؤال شد کدام آیه اعظم آیات قرآن است شروع به خواندن آیة‌الکرسی کردند و فرمودند: «اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ». 

* عالی‌ترین اسامی خداوند در «آیةالکرسی» نهفته است

حجت‌الاسلام اشرفی با بیان اینکه در میان روایات، روایات بسیار زیبایی هست که از آنها نیز به غرر روایات یاد می‌شود، گفت: در صفحه 360 کتاب «مجمع‌البیان» روایتی از امام باقر(ع) آمده است که می‌فرمایند: «ان لکل شیء ذروة و ذروة القرآن آیةالکرسی»؛ هر چیزی اوج و قله‌ای دارد که اوج قرآن کریم «آیة‌الکرسی» است، البته جنبه توحیدی آیة‌الکرسی بسیار مهم است. در «آیةالکرسی» عالی‌ترین اسماء حسنا الهی از جمله؛ حی، قیوم، العلی، العظیم و مانند آن وجود دارد.

وی اظهار داشت: آخرین نکته در خصوص غرر آیات بودن «آیة‌الکرسی» روایتی است که در آن علی علیه‌السلام می‌فرمود: «رسول خدا(ص) به من خبر داد که «آیةالکرسی» از گنج‌های زیر عرش پروردگار به ایشان عطا شده است که قبل از پیامبر(ص) به هیچ کسی عطا نشده بود» لذا این آیه از اختصاصات حضرت رسول(ص) و از گنیجنه‌های زیر عرش پروردگار به شمار می‌رود.

مدیرگروه تفسیر بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسراء با تاکید بر اهمیت، عظمت و خواص آیةالکرسی تصریح کرد: هر چه در عالم طبیعت است مسبوق به وجود غیر طبیعی آن در مخزن غیبی است و این نکته مهمی است که در آیه 21 سوره «حجر» آمده است «وَإِن مِّن شَیْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ»؛ هر چه در عالم وجود دارد گنجینه‌های آن در نزد خداست.

وی خاطرنشان کرد: از این آیه شریفه فهمیده می‌شود هر چیزی نه تنها یک خزینه بلکه خزانه‌هایی دارد و این مسئله بیانگر آن است که خزانه‌های الهی متعدد هستند، همچنین آنچه در روایت اخیر وجود دارد این نکته را می‌رساند که «آیة‌الکرسی» یکی از آن گنجینه‌ها و خزینه‌های الهی است که بحث توحیدی یعنی معرفی خود خدا و توحید صفاتی را به نحو احسن بیان می‌کند.

حجت‌الاسلام اشرفی در پایان گفت: «آیة‌ الکرسی» اثر شفا و شفاعت دارد و می‌خواهد ما را با توحید ناب آشنا کند که اگر توحید در زندگی انسان سایه افکند بسیاری از مسائل دیگر حل خواهد شد چرا که بازگشت بسیاری از معارف و احکام دین به مسئله توحید است.

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  - 11:52 PM

 «باور کنید، از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سرّی آن‌ها به اشارة لندن در این سرزمین تشکیل گردید، از همان روز، بدبختی و سیه‌روزی ملت ایران، شروع شده است.»

 
خبرگزاری فارس: ایران در حصار فراماسونری

 

 

اشاره:

از تاریخ شکل‌گیری پدیده‌ای به نام «فراماسونری» در جهان تا ورود آن به ایران، چندان طولی نکشید. اگر دوره شکل‌گیری نوین فراماسونری را ابتدای سدة هجدهم میلادی بدانیم، پس باید فاصلة ترویج آن در ایران را بسیار ناچیز دانست. این تحقیق می‌کوشد تا سیر شکل‌گیری و رشد فراماسونری در ایران را به اختصار مورد بررسی قرار دهد.

 

معنا و مفهوم

واژة‌ فراماسون (Franc – mason) فرانسوی و فریمیسن (Free mason) انگلیسی، از دو واژة Franc = Free، به معنی آزاد و Mason به معنی بنّا،‌ ساخته شده و بر روی هم به معنای بنّای آزاد است؛ اما در اصطلاح به کسی می‌گویند که عضو فراماسونری باشد که سازمانی است سیاسی که در سدة‌ هیجدهم در انگلستان پدید آمده و در بیشتر کشورهای جهان ریشه دوانده است.1

طبق اصطلاح ذکر شده، بنّایان آزاد، از هنری پراهمیت و مورد نیاز جامعه بهره‌مند بودند، از این رو خود به خود اسرار حرفه و هنر خود را در میان خویش نگاه می‌داشتند و علامت‌های قراردادی داشتند و به انجمن‌هایی صنفی وابسته بودند که به صورت پنهانی فعالیت می‌کردند. این‌گونه انجمن‌های فراماسونگری روزگار پیشین را بعدها«ماسونگری عملی» Operative Masonry نامیدند، ولی در سده‌های بعد، کم‌کم بنّایان و افزارمندان آزاد در این انجمن کم شدند و اکثریت ثروتمندان، بلندپایگان، سرشناسان و اندیشه‌گران، جایشان را اشغال کردند و انجمن‌های مذکور صبغه عملی خود را از دست دادند و رنگ «نظری» به خود گرفتند و به Speculative Masonry (فراماسونگری نظری) مبتلا شدند.2

 

دیرینگی

تاریخ و دیرینگی فراماسونری، از نکات رازآلود و مبهم است که این رازآلودگی و ابهام، بیش از هر چیز معلول اقوال گوناگون در مورد آن است. در زبان‌های فرنگی، کتاب‌های پرشمار در این مورد نوشته‌اند.

تا سال 1963،‌ شصت هزار نوشته در این موضوع چاپ و پخش شد که همین پرشماری، موجب پدید آمدن فرهنگ‌نامه بزرگ فراماسونری شد,3 در این فرهنگ‌نامه بزرگ، در زیر نام «فریمیسنری» در شرحی، آمده است:«کسانی که تاکنون دربارة فریمیسنری پژوهش کرده‌اند، هیچ یک نتوانسته‌اند تاریخ بنیانگذاری آن را به درستی به دست بدهند، زیرا نخستین اسناد فریمیسنری، از میان رفته است.

ابهامی که دربارة فریمیسنری در ذهن مردم هست، از دو جاست: یکی این که دستگاه از همان آغاز بنیانگذاری، با رازها و رمزهای ویژه خویش هم‌آغوش بوده است. دیگر این‌که نخستین کسانی که دربارة آن چیز نوشتند، بر جنبة رازآمیز آن افزوده‌اند. این‌جاست که تاریخچة بنیانگذاری فریمیسنری با افسانه‌هایی که گاه خنده‌دار است، درآمیخته است.»4

عده‌ای تاریخ بنیانگذاری آن را به دوران حضرت سلیمان پیامبر (ع) برگردانده‌اند و معتقدند که بُخت النصر رئیس لژ آن گردید و برخی هم بانی آن را کوروش دانسته‌اند و معتقدند که وی پس از گشودن بابل، لژ فریمیسنری را بنیان نهاد.5 با این همه اما، پیشینة واقعی فراماسونری را باید در طریقت رازآمیز کابالا و سازمان‌های یهودیان مخفی مستقر در کشورهای مختلف اروپایی، از جمله انگلستان و اسکاتلند جست‌وجو کرد.

از این زاویه نگرش، فراماسونری را باید تداوم جریانی دانست که با تکاپوهای دسیسه‌گرانه الیگارشی یهودیان اسپانیا در نیمة دوم سدة سیزدهم میلادی آغاز شد و در سده‌های پسین میراث و سنن آن تداوم یافت. این جریان در سدة هفدهم، برخی سازمان‌های پنهان و توطئه‌گر را آفرید که به عنوان پیش‌نمونه‌های فراماسونری شناخته شوند.6

آنچه مسلم است این‌که در سده‌های میانه، سنگ‌تراشان و بنایانی زندگی می‌کردند که شهر به شهر می‌رفتند و هر کجا که بدانان نیازمند بودند، به کار سرگرم می‌شدند؛ این صنف در میان خودشان نشانه‌هایی داشتند که بدان نشانه‌ها، یکدیگر را می‌شناختند و یا خود را به یکدیگر می‌شناساندند. از اسنادی که در دست است، برمی‌آید که اینان از سدة‌ چهاردهم شکل گرفتند و در سدة‌ پانزدهم و شانزدهم، انجمن‌هایی را بر پا کردند؛ به ویژه در سال 1646،‌ یک انجمن برادری در اروپا بوده که اعضای آن را بنایان آزاد و پذیرفته شده (Free And Accepted Mason) می‌خواندند.

در آغاز سده هفدهم، انجمن بنایان، برخی افراد را به عضویت افتخاری می‌پذیرفتند و در سال 1717، چهار انجمن بنایان در لندن بر پا بوده است. واقعیت آن است که تاریخ بنیانگذاری فراماسونری به مفهوم نوین آن را باید در آغاز سدة هجدهم دانست. تاریخ‌نویسان انگلیس، مادر لژهای ماسونی جهان را لژ انگلستان می‌دانند که در سال 1717 در لندن گشایش یافت.

لژ لندن با لژهای اسکاتلند و ایرلند ارتباط یافتند و در سال 1725 نخستین لژ بزرگ پدید آمد. سازمان‌های فراماسونری که به آهستگی در جهان ریشه دوانید، همگی از شاخه‌های سه لژ معتبر اسکاتلند، لندن و ایرلند بوده است. کوتاه سخن آن‌که ریشة این مسئله در دورة جدید را باید در پیوند انگلیسی – یهودی یافت که در اندک زمانی در سراسر کشورهای جهان و ازجمله ایران، ریشه دوانید.7

 

ایران و فراماسونری

در ایران، به جای فراماسونری، ‌اصطلاح مجمع فراموشان، خانة‌ فراموشان، فراموشخانه، مجمع فرامیسان و کارخانه و به جای فراماسون، فرامیسین و فرامیسن به کار رفته است.8 بعد از آن‌که در سال 1735،‌ نخستین لژ فراماسونری در کلکتة هند، بنیان نهاده شد و این مکان، محلی جهت ترویج فراماسونری در آسیا و به ویژه ایران گردید، برخی از ایرانیان که به هند می‌رفتند، در این لژ‌ها راه می‌یافتند و در بازگشت به ایران، بیشتر در فارس و اصفهان، زمینة ‌پخش و پراکندن اندیشه‌های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروهی معین از مردم فراهم می‌کردند.

گروهی دیگر از ایرانیان که برای بازرگانی، به خاک عثمانی و مصر می‌رفتند، در آن اماکن، با فراماسون‌های فرانسوی آشنا می‌شدند و در قاهره و استانبول، با آموزش‌هایی که بدانان می‌دادند، به ایران بازمی‌گشتند و آوازه‌گر فراماسونری می‌شدند. در روسیه نیز افرادی مانند میرزا فتحعلی آخونداوف که از ایرانیان مقیم آن دیار بود، بر پا کردن انجمن‌های ماسونی را چارة‌ دردهای ایران می‌پنداشت.9

 

ایرانیان؛ در دامی به نام فراماسونری

حس کنجکاوی ایرانیان درباره فراماسونری، از اوایل قرن نوزدهم مورد توجه عده‌ای از جهانگردان قرار گرفت. جیمز فریزر که در سال‌های 1821 و 1822 و همچنین در سال 1833، مسافرت‌های مکرری به ایران کرده است، می‌نویسد:«کمتر سازمان یا نهاد اروپایی به اندازة‌ فراماسونری حسّ کنجکاوی شرقی‌ها را برانگیخته است. جنبة‌ سرّی و اسرارآمیز آن، موجب برانگیختن تخیّلات آن‌ها می‌شود و به ویژه در ایران که صوفی‌گری یا اندیشة آزاد مذهبی رواج دارد، فراماسونری بیشتر جلب توجه کرده است.

اطلاعاتی که آن‌ها دربارة‌ فراماسونری اروپا به دست آورده‌اند...، این تخیل را در آن‌ها به وجود آورده است که با پیوستن به این مجمع اخوت، آن‌ها به بسیاری از دانش‌ها و رمز و رازهای عرفانی و ماوراءالطبیعه که از دسترس دیگران خارج است، دست خواهند یافت و من کمتر ایرانی را یافته‌ام که پس از شنیدن این مطالب اغواگرانه، برای فراماسون‌ شدن، تمایل نشان ندهد.»10در این راه، افراد متعددی، نقش اساسی داشته‌اند که به اختصار در ادامه به نام برخی از آنان اشاره می‌نماییم.

 

فراماسونرهای ایرانی

احتمالاً برای نخستین بار، دو تن به نام‌های سیدعبداللطیف و میرزا ابوطالب دربارة فراماسونری اطلاعاتی را کسب کرده‌اند.11 این اطلاعات – همانگونه که پیشتر گفته شد - از طریق انگلیسی‌ها و در هند کسب شده بود. میرزا ابوالحسن‌خان شیرازی نیز اولین ایرانی بود که در انگلستان به فرقة ماسونی پیوست. دومین ایرانی که در انگلستان فراماسون شد، میرزا صالح شیرازی بود. او یکی از پنج محصّلی بود که در سال 1815 از طرف شاهزادة ولیعهد، عباس میرزا، به لندن اعزام شد.12

عسکرخان افشار دومی نیز نخستین ایرانی است که در فرانسه به انجمن ماسونی پیوست.13 از دیگر فراماسونرهای ایرانی باید به میرزا سید جعفرخان فراهانی معروف به مشیرالدوله اشاره نمود که در سال 1817 در لندن به عضویت فراماسونری درآمد.14 تقریباً در همین ایام نیز سه شاهزاده ایرانی که فرزندان حسینعلی میرزا فرمانفرما بودند، به نام‌های رضا قلی‌ میرزا، نجفعلی میرزا و تیمور میرزا؛ با گریختن از ایران و رفتن به لندن، رسماً به جرگة فراماسونرها درآمدند.15 ابوطالب فرخ‌خان امین‌الدوله کاشی که از غلامان فتحعلی‌شاه به شمار می‌آمد نیز در پاریس به لژ فراماسونی گراندریان پیوست.16

بی‌گمان باید نخستین کسی که انجمنی‌ همانند فراماسونری را در ایران بر پا کرد، میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله ارمنی جلفایی اصفهانی دانست. ملکم‌خان برپاکنندة فراموشخانه بود، اما برای حفظ ظاهر و برخی ملاحظات سیاسی، جلال‌الدین میرزا، از فرزندان فتحعلی‌شاه را رئیس فراموشخانه کرد.17

از دیگر فراماسونرهای ایرانی، می‌باید به میرزا عباسقلی‌خان آدمیت اشاره نمود که با تأسیس جامع آدمیت، به نوعی به امتداد تأسیس فراموشخانه ملکم‌خان پرداخت.18 همچنین باید تأسیس انجمن اخوت به دست حاج میرزا محمدحسن اصفهانی مشهور به صفی‌علی‌شاه را هم در این راستا ارزیابی کرد.19ازجمله دیگر ایرانیان فراماسونر باید به افرادی مانند میرزا علی‌خان ظهیرالدوله، شیخ محسن‌خان معین‌الملک، شیخ محسن‌خان مشیرالدوله، میرزا نصرالله‌خان نائینی، میرزاصادق‌خان امیری فراهانی (ادیب الممالک) و ... اشاره نمود.20

 

عصر پهلوی؛ عصر رشد قارچ‌گونه فراماسونری

عصر پهلوی‌ها و به ویژه پهلوی دوم را می‌باید عصر رشد قارچ‌‌گونه فراماسونری در ایران دانست. در این دوره، اندیشة فراماسونری، به شکل بسیار نظام‌مند و هدفدار به کار خود ادامه داد، به گونه‌ای که در رأس حکومت می‌شد فراماسون‌های زیادی را دید. محمدعلی فروغی مشهور به ذکاء‌الملک که به عنوان نخست‌وزیر رضاشاه و اولین نخست‌وزیر محمدرضا شاه به شمار می‌رفت، خود از فراماسون‌های نامی آن دوران به شمار می‌رفت.

سیدحسن تقی‌زاده نیز از فراماسون‌های پیشینه‌دار و از کسانی است که به لژ بیداری ایران پیوست و بعدها نیز از لژهای دیگری هم سر درآورد. با این همه اما، اوج‌گیری فراماسونری در ایران دورة پهلوی دوم را باید همزمان با اوج‌گیری محمدرضا پهلوی به قدرت دانست. محمدرضا شاه در واقع رهبر عالی فراماسونری ایران به شمار می‌رفت که حتی انتصاب جعفر شریف‌امامی در رأس تشکیلات ماسونی، به دستور او بوده است. این سند ساواک که 18/7/1347 نوشته شد، دلیلی واضح بر مدعای فوق است:

«... در شرفیابی که آقای دکتر سعید مالک به حضور شاهنشاه آریامهر حاصل نموده، به منظور ریاست یکی از آقایان دکتر منوچهر اقبال، دکتر سیدحسن امامی و مهندس شریف‌امامی، پیشنهاداً به شرف عرض رسانیده ... شاهنشاه آریامهر، آقای مهندس شریف‌امامی را جهت سرپرستی لژ بزرگ ایران انتخاب فرمودند...».21

همچنین در سند دیگر ساواک در 17/7/1351 آمده است که:«برای احداث ساختمان فراماسونری در اطراف شهریار تهران – مبلغ 9 میلیون تومان هزینه برآورد شده که از آن مبلغ، 4 میلیون تومان اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر اعطاء ... [کرده‌اند]».22

همین‌طور در سند دیگر ساواک مورخ 28/4/1349 می‌خوانیم:«شاهنشاه آریامهر پس از مراجعت از مسافرت خارج از کشور، در مورد فراماسونری به آقای مهندس شریف امامی فرموده‌اند: «وضع در چه حال است؟ این پولدارها و گردن‌‌کلف‌‌هایی که هستند، چه می‌کنند؟ پول جمع کنید ساختمان بسازید، زمین را هم من می‌دهم».23 این سخن محمدرضا، حکایت از حمایت عمیق وی از این جریان دارد. وی جهت تمرکز لژهای پراکنده فراماسونری موجود در ایران، «لژ بزرگ ایران» 1به ریاست شریف‌امامی تشکیل داد.

سند مورخ 30/11/1355، وضع فراماسونری ایران را پیش از تأسیس «لژ بزرگ ایران» چنین توضیح می‌دهد:«... قبل از این‌که لژ بزرگ ایران تشکیل گردد، لژهای فراماسونری منظم ایران به سه گروه تقسیم می‌شدند: الف: لژهای تابع تشکیلات ماسونی انگلستان ... ب: لژهای تابع تشکیلات ماسونی فرانسه ... پ: لژهای تابع تشکیلات ماسونی آلمان... اما به دنبال تشکیل لژ بزرگ ایران، ترکیب رهبران لژ به شکلی صورت گرفت که مهندس شریف‌امامی از لژهای آلمانی، دکتر حسن امامی از لژهای انگلیسی و دکتر احمد علی‌آبادی از لژهای فرانسوی، در رأس لژ بزرگ ایران واقع [شدند] ...».24

نفوذ بی‌حد و حصر فراماسونری در ایران، تنها در حصار نفوذ پادشاه و نخست‌وزیر مملکت محصور نماند، بلکه سایر ارکان کشور نیز به تبع از پادشاه خود، به گسترش این تفکر و تشکیلات دامن می‌زدند. حتی در مجلس فرمایشی زمان شاه نیز بیشتر نمایندگان مجلس و رؤسای کمیسیون‌های وقت ریاست مجلس، از بین فراماسون‌ها انتخاب شدند. سند مورخ 12/7/1348 ساواک، مؤید این مدعا است:

«... در انتخابات داخلی سال گذشته مجلس شورای ملّی، عملاً همه فراماسون‌های وابسته به گروه اکثریت، مقامات هیئت رئیسه و هیئت رئیسه کمیسیون‌ها را حائز گردیدند که این موضوع در میان نمایندگان غیر فراماسونی اثر فوق‌العاده بدی به جای گذارده و اکنون نیز گفته می‌شود که در انتخابات سال جاری نیز همه مقامات مذکور را در درجة اول، نمایندگان وابسته به فراماسون‌ها اشغال خواهند نمود. ضمناً اسامی نمایندگان فراماسونری به شرح زیر معروض و در رأس آن‌ها عبدالله ریاضی، رئیس مجلس شورای ملّی قرار گرفته و مدت دو سال است که به گروه فراماسونری شریف‌امامی رئیس مجلس سنا پیوسته است...».25

غیر از مجلس، هیئت‌وزیران را نیز باید معرکه‌ای جهت جولان دادن فراماسونرها دانست، به ویژه آن‌که در کابینة دوم شریف‌امامی در تابستان 1357، حدود هفت وزیر کابینة وی از اعضای رسمی فراماسونری به شمار می‌آمدند.

کوتاه سخن آن‌که دوران سلطنت محمدرضا شاه را باید دورة اوج‌گیری و تسلط بی‌حد و حصر فراماسونرها در ایران دانست که دائره شمول آن از پادشاه مملکت تا نمایندگان مجلس را شامل می‌شد.

 

نتیجه

یکی از پژوهشگران می‌نویسد:«فراماسون‌ها همیشه در همه جای جهان در پی مردمِ متوسطِ اندکْ‌همتِ کوته‌نظرِ ظاهرپرست گشته‌اند و اساس کار فراماسون‌ها، همواره در هر زمانی و در هر کشوری، بهره‌جویی و بهره‌یابی از مردم زبون ناتوان سستْ‌پایِ سستْ‌دلِ سستْ‌رأی بوده است.»26

این گفته او کاملاً درست و اصولی به نظر می‌رسد، چه آن‌که آنچه اندیشة فراماسونری بر سر ایرانیان آورده است، اثراتی مهلک و ویرانگر داشته است و می‌توان آن را موجب انحطاط و عقب‌ماندگی ملت ایران به شمار آورد، چه آن‌که نویسندة کتاب معروف «روابط سیاسی ایران و انگلیس» نیز به درستی به آن اشاره می‌نماید:

«باور کنید، از آن روزی که عنوان فراماسون در این مملکت پیدا شد و محفل سرّی آن‌ها به اشارة لندن در این سرزمین تشکیل گردید، از همان روز، بدبختی و سیه‌روزی ملت ایران، شروع شده است.»27

هر چند نقطه شروع این جریان به سال‌ها قبل باز می‌گشت، اما بی‌گمان در دوران حکومت محمدرضا شاه، این تشکیلات، رشد قارچ گونه‌ای یافت و بر همة‌ ارکان مملکت ریشه دواند. با پیروزی انقلاب اسلامی، ریشة این قارچ سمّی زده شد و بساط آن جمع شد، اما با گذشت بیش از سی سال پیروزی انقلاب، سوگمندانه باید گفت شاهد ریشه گرفتن دوبارة این جریان مخوف و انحرافی هستیم؛ جریانی که به شکل نوین و خزنده‌ای در حال نشو و نما است و این بار توسط برخی افراد ظاهرالصلاح در حال نضج گرفتن است. باید هوشیار بود و این خطر بزرگ را احساس کرد و با آن مقابله جدی نمود، چه آن‌که هرگونه تساهل و تسامح در برابر آن، خطرات و آسیب‌های جانکاه و غیرقابل جبران را بر جای خواهد گذاشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. کتیرایی، محمود؛ فراماسونری در ایران «از آغاز تا تشکیل لژ بیداری ایران»؛ تهران: نشر اقبال، چاپ دوم، 1355، ص 1.

2. حائری، عبدالهادی؛ تاریخ جنبش‌ها و تکاپوهای فراماسونگری در کشورهای اسلامی؛ مشهد: آستان قدس رضوی، 1368، صص 14 – 13.

3. پل ندن؛ فراماسونری؛ پاریس: 1963، ص 5. همان، ص 3.

4. کتیرایی، پیشین، ص 2.

5. همان، ص 3.

6. شهبازی، عبدالله؛ زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران؛ تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، 1377، ج 4، ص 59.

7. کتیرایی، پیشین، صص 6-4.

8. همان، ص 1.

9. همان، صص 8-6.

10. رایت، سردنیس؛ دو قرن نیرنگ، تألیف و ترجمه: محمود طلوعی؛ تهران: نشر علم، 1380، صص 524-523.

11. همان، ص 524.

12. همان، صص 527-526.

13. کتیرایی، پیشین، ص 8.

14. همان، ص 19.

15. همان، ص 20.

16. همان، ص 35.

17. همان، ص 69.

18. همان، ص 83.

19. همان، ص 96.

20. در این مورد بنگرید: منبع پیشین، صص 128-106.

21. فردوست، حسین؛ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ ج 2، تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 246.

22. همان.

23. همان، ص 412.

24. همان، صص 409-408.

25. همان، ص 411.

26. نفیسی، سعید؛ نیمه راه بهشت؛ ص 48 به نقل از کتیرایی، پیشین، ص 153.

27. محمود، محمود؛ تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس؛ ج 5، تهران: نشر اقبال، ‌ص 1219.

علی‌اکبر عالمیان

منبع : ماهنامه فرهنگ پویا شماره 20

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  - 11:51 PM

  به‌رغم آنکه الریاشی هفتمین زن شهادت‌طلب فلسطینی است اما عملیات وی با سایر عملیات‌های مشابه تفاوت دارد. الریاشی نخستین مادر شهادت‌طلب فلسطین است.

 
خبرگزاری فارس: روایتی از زندگی نخستین مادر شهادت‌طلب فلسطین

 

، روز چهارشنبه چهاردهم ژانویه سال 2004 میلادی در تاریخ ملت فلسطین و مقاومت این ملت فراموش نشدنی است چرا که این روز یاد آور خاطره ی مادر شهادت طلب فلسطینی با نام «ریم صالح الریاشی» است که به هنگام شهادت تنها 22 سال داشت.

 

ریم اولین شهادت طلب زن در جنبش حماس و نوار غزه به شمار می رود.

به رغم آنکه الریاشی هفتمین زن شهادت طلب فلسطینی است که علیه صهیونیستها دست به عملیات شهادت طلبانه زده اما عملیات وی با سایر عملیات های مشابه تفاوت دارد: زیرا وی اولین مادری است که با شهادتش همسر و دو فرزندش را تنها گذاشت.

فرزند کوچک ریم در زمان شهادتش تنها 18 ماه داشت. نام ریم با این عملیات در فهرستی ثبت شد که اسامی شیر زنان سرزمین زیتون وفاء ادریس، دارین ابو عشیه ، آیات الاخرس، عندلیب طقاطقه، هبه دراغمه و هنادی جرادات در آن مشاهده می شود.

زمانی که این مادر حماسه ساز دست به چنین اقدامی زد اسرائیلی ها سعی داشتند از او شخصیتی نشان دهند که به خاطر مشکلات زندگی و مسائل مالی عاصی شده و دست به یک خود کشی زده است. درحالی « صالح» پدر ریم نماینده یکی از شرکتهای باطری سازی خودروهای آلمانی بود و اوضاع مالی مناسبی داشت. خانواده وی شامل شش پسر و چهار دختر بود.

ریم در سالهای تحصیل به انجمن اسلامی دانشجویی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین ( حماس) پیوست.

« زیاد عواد » جوانی 28 ساله بود که ریم به همسری ایشان درامد. آنها زندگی مشترکشان را در « حی الزیتون» واقع در شرق غزه آغاز کردند.

اجرای طرح عملیات شهادت طلبانه نیازمند آن بود که ریم ابتدا از صحنه عملیات بازدید کند. او گذرگاه ایریز(بیت حانون) تا محل زندگی خود را از نزدیک مورد بررسی قرار داده و شیوه فعالیت سربازان اشغالگر را در زمان تفتیش و بازرسی مردم مشاهده نمود.

پس از آن بنا بر پیشنهاد ریم اصلاحاتی در طرح عملیاتی انجام شد و با توفیق الهی طرح تکمیل شد و اینک همه منتظر اجرای عملیات بودند تا بار دیگر زندگی صهیونیستها به جهنم تبدیل شود.

با انجام این عملیات استشهادی 4 سرباز اسراییلی کشته و 6 نفر هم مجروح شدند!

و این سرانجام مادری است که علی رغم زندگی مرفه و آرام با داشتن دو فرزند رفت تا آینده فرزندان کشورش باقی بماند.

 

*متن وصیت نامه بانوی شهادت طلب ریم الریاشی :

 

بسم ا.. الرحمن الرحیم

من شهادت طلب « ریم صالح الریاشی» فرزند یگانهای شهید عز الدین قسام ، این عملیات را به صورت مشترک با برادرانم در یگانهای شهدای الاقصی برای جلب رضایت خداوند عزوجل به انجام می رسانم برای انتقام کشیدن از یهود این دشمن بشریت و کسانی که در سرزمینم فساد می کنند در رفح و نابلس و رام الله و جنین و باقی شهرهای سرزمین عزیزم و برای پاک کردن مقداری از ننگی که به واسطه اعمال حاکم سازش کار بر پیشانی این امت نقش بسته است.

مردم قهرمانم!

به محض اینکه آنها به ما ضربه ای بزنند ما نیز انتقام خواهیم گرفت و آتش این خونخواهی شعله ور خواهد ماند و هر روز برافروخته تر خواهد شد تا آنجا که دشمن را بسوزاند و پرچم توحید را بر گستره سرزمین عزیزمان و بر مناره مسجد الاقصی مبارک برافراشته سازد و از شما برای موفقیت و پایداری خود طلب دعا می کنم. دیگر اینکه از خدای عزوجل می خواهم این عمل مرا خالصاً برای ذات کریم خویش قرار دهد و آن را واسطه ذلت یهود و آرامش دلهای مومنین قرار دهد« و هوالولی ذالک و القادر علیه »

 

*شعر زیر به افتخار این مادر فلسطینی توسط استاد "حسین اسرافیلی" سروده شده است.

 

زن، به عزمی دگر کمر را بست

کودکش را فشرد در آغوش

کودک و زندگی عزیز، ولی

عزم او را نمی کند خاموش

زن که نه، شیر بیشه توحید

از تبار بزرگ عاشورا

عشق می خواندش به جانبازی

می زند عرش حق، صدا او را

شیرزن، قامت رشیدش را

به شکوه شهادتش آراست

از گلوی مهیب آتش و خون

بانگ "الله اکبر"ش برخاست

در گذرگاه جانیان یهود

سایه مرگ، وحشتی انداخت

ناگهان انفجار و آتش و دود

بر ستم پیشگان، جهنم ساخت

زن به شوق وصال حضرت دوست

خنده زد در میان آتش و خون

ناگهان، انفجار و آتش خشم

آتش افروخت بر "بنی صهیون"

دو شکوفه از او به جاست هنوز

دو شهادت، دو انفجار دگر

تا کجا این دو آتش پنهان

شعله افکن شوند بار دگر

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  - 11:49 PM

  مادر شهیدان فهمیده گفت: به دلم افتاد این بچه 13 ساله حسین من بود. همسرم گفت «خانم این چه حرفی است؟ این جوان در خرمشهر شهید شده، حسین آنجا نیست. من اگر چنین پسری داشتم خدا را شکر می‌کردم».

 
خبرگزاری فارس: خاطرات جالب مادر از اعزام و خبر شهادت حسین فهمیده

 

مادر شهیدان «داود و محمدحسین فهمیده»  در مراسم جشن میلاد حضرت زهرا سلام‌الله علیها و بزرگداشت مقام زن که در خبرگزاری فارس برگزار شد، اظهار داشت: اگر شهدا نبودند ما اکنون چنین مملکتی نداشتیم.

 

وی با بیان خاطراتی از فرزندانش گفت: یک بار که محمدحسین کوچک‌تر بود، برای کاری هرچه صدایش زدم، پاسخی نداد! بعد از مدتی از آشپزخانه بیرون آمد. گفتم «کجا بودی؟ چرا جواب ندادی؟» به شوخی گفت «سر قبرم بودم!» گفتم «یعنی چه؟ مگر می‌شود قبرت در آشپزخانه باشد؟» گفت «نه مامان، قبر من در بهشت زهرا قطعه 24 است» گفتم «محمدحسین تو هنوز بچه‌ای، زمان شهادتت نیست که قبرت را مشخص می‌کنی!» گفت «نه مادر، اینطور می‌شود».

مادر شهیدان فهمیده ادامه داد: اوایل جنگ پاوه بود که محمدحسین گفت «می‌خواهم برای عروسی خواهر دوستم به خرمشهر بروم» او حتی ناهار نخورد. سریع آماده شد و یک پیراهن و جوراب برداشت و با دوستش رفت. ما هم با خیال راحت 2 روز بعد از آن با بچه‌ها به مهمانی رفتیم.

وی ادامه داد: آن روز که مهمان بودیم، چند پاسدار دنبال من آمدند. چادر دختر بچه‌ها را روی سرم انداختم و جلوی در رفتم، دیدم در اتومبیلی حسین جلو نشسته و گویا چند پاسدار در عقب مراقب او هستند! به من گفتند «خانم، ما باید شما را به کمیته امام ببریم» خیلی ترسیدم، سریع چادرم را عوض کردم و برگشتم. پرسیدم «محمدحسین! اتفاقی افتاده؟» سریع گفت «نترس مامان چیزی نیست، این پاسدارها دوستانم هستند». 

مادر شهیدان فهمیده گفت: در کمیته به او گفتند که باید امضا کنی از کرج خارج نشوی. گویا به او گفته بودند باید از حضور در جبهه منصرف شود. او هم گفته بود شما برادرهای من هستید و من نمی‌خواهم شما را فریب دهم اما امضا نمی‌دهم که از کرج خارج نشوم. هر وقت رهبر اعلام کند به بسیجی نیاز است من نفر اول می‌روم. اما از بنده امضا گرفتند.

وی ادامه داد: وقتی از کمیته خارج شدیم به محمدحسین گفتم «مادر چه کرده‌ای؟ من خجالت کشیدم که مرا با پاسدارها از خانه بردند». گفت «مامان خجالت چرا؟ خدا می‌داند من کجا می‌روم»؛ در کمیته هم به من گفتند مراقب فرزندتان باشید و ببینید کجا می‌رود.

مادر شهیدان فهمیده اظهار داشت: بعد از مدتی برنامه‌ریزی کرد و وقتی همه آماده اعزام به خرمشهر بودند، با یکی از دوستانش خودشان را لای چادرها پنهان کردند و همراه آنها رفتند. وقتی از شهر رفتند به رزمنده‌ها گفته بودند ما می خواهیم به شما کمک کنیم و برایتان آب و نان آماده کنیم.  

وی یادآور شد: بعد از مدتی که محمدحسین رفت، یک شب وقت شام رادیو اعلام کرد یک نوجوان سیزده ساله به خودش نارنجک بسته و زیر تانک رفته و شهید شده است. به دلم افتاد این بچه 13 ساله حسین من بود. همسرم گفت «خانم این چه حرفی است؟ این جوان در خرمشهر شهید شده، حسین آنجا نیست. من اگر چنین پسری داشتم خدا را شکر می‌کردم». 

مادر شهیدان فهمیده ادامه داد: آن قدر نگران بودم که پسر بزرگم گفت من می‌روم و او را پیدا می‌کنم که خیال شما راحت شود. بعد از چهار روز چند پاسدار آمدند. پرسیدم «از حسین خبر آوردید؟» شناسنامه حسین را نشان داد و گفت «این بچه شماست؟» گفتم «بله» گفت «مطمئن هستید؟» گفتم «چه حرفی می‌زنی؟ خب مشخص است که پسر من است» گفتند شهید شده و من دیگر چیزی نفهمیدم.

وی اظهار داشت: مدتی بعد از شهادت محمدحسین، پسر بزرگم گفت «مادر محمد حسین راه خوبی را رفته، من هم می‌خواهم به جبهه بروم». به او گفتم «من دیگر طاقت ندارم» گفت «نترس اتفاقی برایم نمی‌افتد؛ من نه شهید می‌شوم و نه زخمی، برمی‌گردم» سه ماه بعد جنازه او را هم برایم آوردند.

وی در پاسخ به سؤالی که اگر باز هم نیاز شود اجازه می‌دهید فرزندانتان راهی جبهه شوند، گفت: بله من رضایت دارم، اما بچه‌ها دیگر به رضایت من کاری ندارند؛ آنها راه خودشان را پیدا کرده‌اند.

مادر شهیدان فهمیده در پاسخ به نوع تربیت فرزندانش گفت: زمانی که باردار بودم، غذای هیچ‌کس رانمی‌خوردم و اگر هوس غذایی داشتم به خانه می‌رفتم و آن را تهیه می‌کردم.

وی خاطرنشان کرد: در جنگ سفره‌ای پهن شد، شاید ما هم کارت دعوتی داشتیم که توانستیم سر آن سفره بنشینیم و خدا را شکر می‌کنم.

ادامه مطلب
یک شنبه 24 اردیبهشت 1391  - 11:48 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5833962
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی