به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  محققان پرتغالی دریافتند که نوشیدنیهای حاوی ماده کافئین نظیر قهوه و چای از شدت مشکلات و زوال حافظه در مبتلایان به بیماری دیابت نوع دوم که اکثر سالخوردگان دچار آن می شوند، می کاهد.

 
خبرگزاری فارس: کافئین از شدت مشکلات حافظه در دیابتی ها می کاهد

 

 به نقل از نشریه " Public Library of Science"، محققان پرتغالی دانشگاه کویمبرا بعد از انجام آزمایش و بررسی منطقه "hippocampus" مغز موشها به این نتایج دست یافتند. این منطقه با حافظه و یادگیری درارتباط است.

پژوهشگران اختلالات زیادی در منطقه "hippocampus" بوی‍ژه در انتهای عصب و بخش های پیوند بین عصب ها مشاهده کردند.

پژوهشگران تایید کردند که مصرف نوشیدنیهای حاوی کافئین از بروز این اختلالات می کاهد و از مشکلات حافظه کم        می کند.

خطر بیماری دیابت در عوارض آن است زیرا احتمال حملات قلبی و سکته مغزی را افزایش می دهد و مشکلاتی را درچشم و اعصاب بوجود می آورد و همچنین باعث بروز مشکلات حافظه شده و شدت ابتلا به جنون یا زوال عقل را افزایش می‌دهد.

دیابت یا بیماری قند وقتی ایجاد می‌شود که هورمون انسولین به عنوان تنظیم‌ کننده قند خون یا به اندازه کافی در بدن تولید نمی‌‌شود یا اینکه بافت‌های بدن به درستی به آن پاسخ نمی‌دهند لذا سوخت و ساز قند در بدن

مختل می‌‌شود و قند خون از حد طبیعی خود بالاتر می‌رود و در نهایت علائم شاخص دیابت به صورت پرخوری، پرنوشی و      پرادراری ظاهر می‌شود.

دیابت را بر حسب علت ایجاد بیماری به دو گروه دیابت نوع اول و دوم تقسیم می‌کنند. دیابت نوع اول یا دیابت نوجوانان در نتیجه تخریب نابجای سلول‌های مولد انسولین به وسیله دستگاه ایمنی بدن رخ می‌دهد.

این بیماران مجبورند از همان ابتدا با تزریق انسولین خارجی کمبود این هورمون را در بدن رفع کنند و قند خود را در حالت عادی نگه دارند.

دیابت نوع دوم یا دیابت بزرگسالان معمولاً در میانسالی بروز می‌کند و زمینه ارثی در ایجاد آن دخیل است. این نوع دیابت به علت مقاومت پیدا کردن سلول‌های بدن به انسولین رخ می‌دهد و علاجی ندارد اما کارهای مختلفی می‌توان برای اداره درمانی و نیز پیشگیری از آن انجام داد.

کنترل دقیق دیابت و طبیعی‌کردن قند خون در هر دو نوع این بیماری می‌‌تواند باعث جلوگیری از بروز عوارض درازمدت تهدید کننده حیات ناشی از آن شود و عمر طبیعی بیماران را تضمین کند.

دیابت نوع دوم بسیار شایع ‌تر از دیابت نوع اول است به طوری که 90 تا 95 درصد بیماران به نوع دوم دیابت مبتلا هستند.

سازمان بهداشت جهانی در تازه‌ترین گزارش خود پیش بینی کرده است که میزان مرگ و میر افراد دیابتی تا سال 2030 میلادی افزایش یابد.

این سازمان تعداد افراد مبتلا به دیابت در جهان را بیش از 346 میلیون نفر اعلام کرده و گفته است: پیروی از رژیم غذایی سالم، ورزش منظم، وزن مناسب و خودداری از مصرف دخانیات به مبتلا نشدن به بیماری دیابت کمک می‌کند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391  - 7:29 PM

 اگر می خواهید با نقاطی از دنیا که کمترین جمعیت را به نسبت مساحت در خود جا داده اند آشنا شوید این مطلب را مطالعه کنید.

 
خبرگزاری فارس: آشنایی با کم‌جمعیت‌ترین نقاط دنیا

 

 باشگاه خبرنگاران، جمعیت انسانها در کره زمین در نقط مختلفی پخش شده است و بنا به شرایط آب و هوایی ، سیاسی و اقتصادی میزان فشردگی و یا پراکندگی جمعیت در نقاط و کشورهای مختلف جهان متفاوت است.

در این مطلب قصد داریم تا شما را کم جمعیت ترین کشورهای بر حسب میزان جمعیت در مقایسه با مساحت در جهان آشنا کنیم.

موریتانی

این کشور آفریقایی که در شمال غرب قاره سیاه واقع شده است دارای مساحتی در حدود 1 میلیون و 25 هزار کیلومتر مربع بوده و جمعیت آن نیز در حدود 3 میلیون نفر است.

این کشور با اقیانوس اطلس، الجزایر، مالی، سنگال و صحرای غربی تحت کنترل مراکش همسایه است. بر اساس آمار موجود در هر کلیومتر مربع از این کشور 3 نفر زندگی می کنند.

ایسلند

این کشور جزیره ای در شمال اروپا در منطقه اقیانوس اطلس شمالی و در مابین سرزمین اصلی اروپا و گرینلند واقع شده است. این کشور دارای مساحتی در حدود 103 هزار کیلومتر مربع بوده و جمعیت آن نیز در حدود 309 هزار نفر است. 3 نفر به طور میانگین در هر کیلومتر مربع از این کشور حضور دارند.

سورینام

این کشور کوچک با مساحتی در حدود 163 هزار کیلومتر مربع در شمال قاره آمریکای جنوبی با کشورهای گویان، کویان فرانسه و برزیل و همچنین اقیانوس اطلس همسایه است. این کشور دارای جمعیتی در حدود 450 هزار نفر است و به ازای هر کیلومتر مربع در این کشور 2.7 نفر زندگی می کنند.

استرالیا

این جزیره بزرگ که در بین اقیانوس هند و اقیانوس آرام قرار گرفته است چیزی در حدود دو برابر کشورهای عضو اتحادیه اروپا یعنی 7 میلیون و 682 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد.

بخش های زیادی از این کشور را بیابانهای بی آب و علف فرا گرفته است و عمده جمعیت 21 میلیونی این کشور در نواحی اطراف خطوط ساحلی زندگی می کنند.

چیزی در حدود دو سوم جمعیت این کشور در 5 شهر این کشور در خطوط ساحلی زندگی می کنند. در هر کیلومتر مربع از این کشور به صورت میانگین 2.6 نفر زندگی می کنند.

نامیبیا

این کشور در جنوب غربی آفریقا با اقیانوس اطلس ، آفریقای جنوبی، آنگولا و بوستوانا همسایه است. این کشور با جمعیتی در حدود 2 میلیون نفر دارای مساحتی در حدود 824 هزار کیلومتر مربع است و در هر کیلومتر مربع آن به طور متوسط 2.5 نفر زندگی می کنند.

گرین لند

این جزیره یخ زده که تحت حاکمیت کشور دانمارک است بزرگترین جزیره جهان به حساب می آید و از نظر مساحت در حدود کشور عربستان سعودی است.

این جزیره از لحاظ جغرافیایی جزء آمریکای شمالی به حساب می آید اما از نظر فرهنگی و سیاسی به اروپا و خصوصا کشور دانمارک مرتبط است.

این جزیره دارای مساحتی در حدود 2 میلیون و 175 هزار کیلومتر مربع است و جمعیت آن در حدود 56 هزار نفر است که با این حساب به صورت میانگین 0.026 نفر در هر کیلومتر مربع از این جزیره زندگی می کنند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391  - 7:24 PM

 شوالیه‌های معبد و سازمان فراماسونری، به میزان قابل توجهی بر یکدیگر تأثیر ‌گذارده‌اند. حتی آداب و مراسم دو گروه چنان شبیه یکدیگر است که گویی از شوالیه‌های معبد نمونه‌برداری انجام شده است

 
خبرگزاری فارس: از شوالیه‌های معبد تا مصر باستان

 

 

جنگجویان صلیبی

بیشتر مورّخان «فراماسونری» بر این باورند که مبدأ این سازمان، به جنگ‌های صلیبی در قرن دوازدهم بازمی‌گردد. اگرچه فراماسونری به طور رسمی در اویل قرن هیجدهم میلادی در انگلستان بنا نهاده شد، امّا در نقطه عطف حکایت آشنای فراماسونری، دسته‌ای به نام «شوالیه‌های معبد» یا شهسواران معبد قرار دارد.

برخلاف آنچه بسیاری بر آن اصرار می‌ورزند، جنگ‌های صلیبی؛ اردوکشی نظامی با هدف گسترش مسیحیت نبود، بلکه تنها با اهداف مادی صورت پذیرفت.

در دوره‌ای که اروپا فقر شدید و بیچارگی مفرط را تجربه می‌کرد، کامیابی و رفاه شرق - به ویژه مسلمانان خاورمیانه - توجه اروپاییان را به خود جلب نمود. این وسوسه، رونمایی از مذهب به خود گرفت و به نماد‌های مسیحی آراسته گردید. در عین حال اندیشه جنگ‌های صلیبی، از میل به منافع مادی و دنیایی متولد شده بود و این، علت تغییر رویکرد مسیحیان اروپا از سیاست‌های صلح‌طلبانه در دوران اولیه تاریخشان، به تجاوزهای نظامی ویرانگر به شمار می‌رفت.

بنیان‌گذار جنگ‌های صلیبی، «پاپ اوربان دوم» بود. وی در سال 1095 م مجلس «کلرمونت» را که اصول صلح‌طلبانه پیشین مسیحیت در آن متروک گردید، فرا خواند. دعوت به جنگ با نیت به چنگ آوردن سرزمین‌های مقدس از دست مسلمانان اعلام گردید و در پی آن لشگر بزرگی از صلیبیان تشکیل شد که سربازان نظامی و ده‌ها هزار نفر از مردمان عادی آن را تشکیل می‌دادند.مورّخان بر این باورند که اقدام اوربان دوم با انگیزه خنثی کردن کاندیداتوری رقیب خود بوده است. بعلاوه شاهان اروپا، شاهزادگان، اشراف و دیگران در حالی دعوت پاپ را با شور پاسخ گفتند که مقصودی جز اغراض دنیایی نداشتند.

بنا به گفته «دونالد کوئلر» از دانشگاه ایلی‌نویز، شوالیه‌های (شهسواران) فرانسوی در پی تصرف زمین‌های بیشتر بودند. تجار ایتالیایی امیدوار بودند تجارت خود را در بنادر خاورمیانه توسعه دهند. شمار وسیع مردم بی‌نوا، تنها برای فرار از سختی زندگی روزمرة خویش، به هیئت اعزامی پیوستند. این جمعیت حریص، در راه خود به شرق، بسیاری از مسلمانان و حتی یهودیان را به امید یافتن طلا و جواهرات، قتل‌عام کردند. صلیبیان حتی شکم قربانیان را برای یافتن طلا و سنگ‌های قیمتی که گمان می‌کردند آنها را قبل از مرگ بلعیده‌اند، پاره می‌کردند. طمع مادی صلیبی‌ها به حدی بود که آن‌ها در جنگ صلیبی چهارم، در غارت شهر مسیحی قسطنطنیه (استانبول کنونی) وقتی که برگ‌های طلایی را از دیوارنگارهای کلیسای ایاصوفیه می‌کندند، کوچکترین تردیدی به خود راه ندادند.

گروه مختلط و چند چهرة صلیبیان، پس از سفری طولانی و سخت و غارت و قتل‌عام وسیع مسلمانان، سال 1099 به اورشلیم رسید. شهر اورشلیم در پی محاصره‌ای که پنج هفته ادامه داشت، سقوط کرد و صلیبیان به آن وارد شدند. جهان به ندرت شاهد بی‌رحمی و وحشی‌گری مانند آنچه صلیبیان انجام دادند، بوده است. آنها همة مسلمانان و یهودیان شهر را به دم شمشیر سپردند. بر اساس سخنان یک تاریخ‌نگار، آنها همه اعراب و ترک‌هایی را که می‌یافتند - چه مرد و چه زن - می‌کشتند.

ارتش صلیبیان طی دو روز 40 هزار مسلمان را با وحشی‌ترین شیوة ممکن به قتل رساند  و پس از آن صلیبی‌ها بیت‌المقدس را پایتخت خود قرار داده و یک حکومت پادشاهی کاتولیک تأسیس کردند که از مرزهای فلسطین تا انطاکیه امتداد داشت. یکی از صلیبیان به نام «ریموند»، به این خشونت چنین مباهات می‌کند:

مناظر شگفت‌آور بودند. بعضی از مردان ما سر دشمنان خود را قطع می‌کردند؛ برخی آنها را در حالی که روی برج بودند، هدف تیر قرار می‌دادند تا سقوط کنند؛ بعضی آنها را بیشتر شکنجه می‌کردند و در آتش می‌انداختند. در کوچه‌های شهر، پشته‌های سر و دست و پا دیده می‌شد. برای حرکت باید با احتیاط از میان اجساد انسان‌ها و اسب‌ها عبور می‌کردیم. اما اینها در مقایسه با آنچه در «معبد سلیمان» صورت گرفت، بی‌اهمیت است. در معبد و رواق سلیمان، مردان ما در حالی که خون به زانوها و افسار اسب‌هایشان می‌رسید، عبور می‌کردند.

آنها اورشلیم را پایتخت خود مقرر نمودند و قلمرو پادشاهی را سرزمین‌های فلسطین تا آنتیاک (در سوریه و ترکیه) تشکیل می‌داد. آنها از این زمان به بعد، برای حفظ موقعیت خویش در خاورمیانه، قدم در راه مبارزات جدید نهادند. حفظ کشور تازه، نیازمند سازماندهی بود. به همین منظور طبقات نظامی را تشکیل دادند که اعضای این دسته‌ها از اروپا به فلسطین می‌آمدند و در مکان‌هایی شبیه صومعه زندگی می‌کردند و برای جنگ با مسلمانان آموزش نظامی می‌دیدند. یکی از این دسته‌ها با بقیه تفاوت داشت. این طبقه، شهسواران یا شوالیه‌های معبد (تامپلیه‌ها) نام داشتند.

دسته شوالیه‌های معبد که نام کاملشان «هم‌رزمان مسکین عیسی مسیح و معبد سلیمان» بود، سال 1118 - یعنی بیست سال پس از اشغال اورشلیم - توسط صلیبیان تشکیل شد. مؤسسان این طبقه، دو شوالیه فرانسوی به نام‌ «هوق دپایو» و «گادفری دو سنت امر» بودند. این دسته در ابتدا تعداد نُه عضو داشت، اما به تدریج رشد کرد. علت انتخاب نام معبد سلیمان برای گروه، مکانی بود که به عنوان مقرّ انتخاب کرده بودند. آنها در کوه معبد، در مکان معبد ویران‌شده سکنا گزیدند. در همین محل مسجد «قبة الصخره» بنا شد.

آنان خود را سربازان مسکین نام نهادند، اما در اندکْ‌زمانی، بسیار ثروتمند شدند. زائران مسیحی که از اروپا به فلسطین می‌آمدند، تحت کنترل کامل این گروه بودند و در نتیجه با پول زائران به ثروت هنگفتی دست یافتند. براساس دیدگاه مؤلفان انگلیسی، «میکائیل بینت» و «ریچارد لایف» نوعی نظام سرمایه‌داری قرون وسطایی را بنیان نهادند و از طریق معاملاتی که بر پایه بهره یا ربا قرار داشت، راه بانکداری مدرن را هموار کردند.

شهسواران معبد، عامل اصلی حملات بعدی صلیبیان به مسلمانان و کشتن آنها به شمار می‌رفتند. به همین علت «صلاح‌الدین»؛ فرماندار بزرگ اسلام که در سال 1187 لشکر صلیبیان را در جنگ «حطین» شکست داد و اورشلیم را آزاد کرد، شوالیه‌های معبد را به خاطر جنایاتشان به مرگ سپرد؛ در حالی که پیش از این، بسیاری از مسیحیان را عفو کرده بود. شوالیه‌های معبد با وجود آنکه اورشلیم را از دست دادند و خسارات زیادی متحمل شدند و با وجود کاهش روزافزون حضور مسیحیان در فلسطین، به حیات خود ادامه دادند و بر قدرت خود در اروپا افزودند و ابتدا در فرانسه و سپس در سایر کشورها، بخشی از دولت شدند.

تردیدی نیست که قدرت سیاسی آنان، پادشاهان اروپا را پریشان‌خاطر نمود، اما جنبه‌ دیگری از شوالیه‌های معبد، روحانیت کلیسا را آشفته می‌کرد؛ و آن اینکه نظام به تدریج از دین مسیح برمی‌گشت و با حضور در اورشلیم، عقاید سرّی و درونی ناشناسی اختیار می‌نمود. شایعه‌‌هایی نیز مبنی بر سازمان‌بخشی آدابی خاص برای تجلی این تعالیم به گوش می‌رسید.

بالاخره در سال 1307، «فیلیپ لوبل» - پادشاه فرانسه - تصمیم گرفت اعضای این دسته را دستگیر نماید. در این میان بعضی موفق به فرار شدند، اما بیشترشان گرفتار گشتند. در پی یک دوره طولانی بازپرسی و محاکمه، بسیاری از شوالیه‌های مصر به عقاید بدعت‌آمیز خود اعتراف نمودند و اقرار کردند که در میان خود به حضرت عیسی (ع) توهین می‌کرده‌اند. سرانجام رهبران شوالیه‌های معبد که «استاد بزرگ» نام داشتند؛ ازجمله «ژاک دوسوله»، در سال 1314 به دستور کلیسا و پادشاه اعدام و تعدادی بی‌شمار نیز زندانی شدند و فرقه به طور کلی پراکنده و رسماً ناپدید گردید. برخی مورّخان تمایل دارند که محاکمه شهسواران معبد را به عنوان توطئه‌ای از طرف پادشاه فرانسه قلمداد کنند و شوالیه‌ها را از اتهامات تبرئه کنند، اما این تفسیر قابل پذیرش نیست.

محاکمة معبدیان پایان یافت، اما با آنکه رسماً وجود خارجی نداشت، به واقع ناپدید نگردید. طی بازداشت‌های ناگهانی سال 1307، بعضی از شوالیه‌های معبد موفق شدند بدون به جا گذاردن ردی از خویش، بگریزند. بر مبنای رساله‌ای با اسناد مستند تاریخی، تعداد عمده‌ای از اعضای این گروه به تنها قلمرو پادشاهی اروپا که کلیسای کاتولیک را به رسمیت نمی‌شناخت؛ یعنی کشور اسکاتلند، پناه بردند. آنها تحت حمایت پادشاه اسکاتلند، «رابرت بروس»، تشکیلات خود را احیا نمودند و سرانجام بعد از نفوذ به مهم‌ترین صنف در جزایر قرون وسطای انگلستان؛ یعنی لژ بنایان، این لژها را کاملاً تحت کنترل خویش درآوردند.

لژ بنایان در اوایل عصر مدرن، نام خود را به «لژ فراماسون» تغییر داد. لژ اسکاتلند قدیمی‌ترین شاخة فراماسونری است و به اوایل قرن چهاردهم، زمانی که شوالیه‌های معبد به اسکاتلند پناهنده شدند، بازمی‌گردد. القابی که به افراد عالی‌رتبه این لژ داده می‌شد، قرن‌ها پیش‌تر به شوالیه‌های معبد اعطا می‌گردید که این عناوین تا به امروز به کار می‌روند. به طور خلاصه شهسواران یا شوالیه‌های معبد از بین نرفتند و هنوز فلسفه، عقاید و تشریفاتشان در لباس مبدّل فراماسونری پابرجاست.

شواهد بی‌شمار تاریخی این موضوع را تأیید می‌کند و امروز شماری وسیع از تاریخ‌دانان غربی - چه فراماسون و چه غیرفراماسون - این امر را پذیرفته‌اند. در برخی مجلات فراماسون‌ها که برای اعضا منتشر می‌شود، به ریشه‌یابی فراماسونری و شوالیه‌های معبد اشاره می‌شود. فراماسون‌ها این موضوع را کاملاً پذیرفته‌اند. یکی از این مجلات «معمار سنان» نام دارد. این نشریه که متعلق به فراماسون‌های ترکیه است، ارتباط میان طبقه معبد و فراماسون‌ها را چنین تشریح می‌کند:

در سال 1312، زمانی که پادشاه فرانسه زیر فشار کلیسا، گروه معبد را توقیف کرد و اموالشان را به شوالیه‌های «سنت‌جان» داد، فعالیت‌های آنان متوقف نشد. شمار بسیاری از آنها به لژ‌های ماسونی که در آن زمان فعال بودند، پناه بردند. «مبیگناک» رهبر معبدیان و اندکی از سایر اعضا، در پناه یکی از لژهای وال بیلدرز به نام «مک بناش»، به اسکاتلند گریختند. «رابرت» پادشاه اسکاتلند به آن‌ها خوش‌آمد گفت و اجازه داد نفوذ خود را بر لژهای ماسونی اسکاتلند گسترش دهند. در نتیجه لژ‌های اسکاتلند از نظر مهارت و عقاید، اهمیتی بسیار یافتند.

امروز فراماسون‌ها از نام مک بناش با احترام یاد می‌کنند. ماسون‌های اسکاتلندی که وارث میراث اسکاتلند بودند، سال‌ها بعد آن را به فرانسه بازگرداندند و پایه‌های لژ اسکاتلند را بنا کردند.مجله فراماسونری ترکیه (معمار سنان)، بار دیگر اطلاعات بسیاری در ارتباط با شوالیه‌های معبد و فراماسونری ارائه می‌دهد و در مقاله‌ای با عنوان «شوالیه‌های معبد و فراماسون‌ها» چنین بیان می‌کند: تشریفات نظام معبد، شبیه تشریفات فراماسونری امروز است.

بر مبنای این مطلب، اعضای شوالیه‌های معبد مانند اعضای فراماسونری، یکدیگر را برادر خطاب می‌کنند. در پایان مقاله می‌خوانیم:شوالیه‌های معبد و سازمان فراماسونری، به میزان قابل توجهی بر یکدیگر تأثیر ‌گذارده‌اند. حتی آداب و مراسم دو گروه چنان شبیه یکدیگر است که گویی از شوالیه‌های معبد نمونه‌برداری انجام شده است. در این ارتباط، ماسون‌ها به شدت خود را وابسته به معبدیان می‌دانند و در نهایت می‌توان گفت آنچه نسخه اولیه فراماسونری تلقی می‌شود، میراث شوالیه‌های معبد است و بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت که ریشه‌های فراماسونری، به فرقه شهسواران معبد بازمی‌گردد و فراماسون‌ها فلسفه این فرقه را پذیرفته و این مطلب را قبول نموده‌اند.

 

شوالیه‌های معبد و کابالا

کتابی با عنوان «کلید هیرام» نوشتة دو ماسون به نام‌های «کریستوفر نایت» و «رابرت لوماس»، حقایقی مهم از ریشه‌های فراماسونری را آشکار می‌کند. به نوشتة این دو، فراماسونری استمرار شوالیه‌های معبد است. بعلاوه نویسندگان سرچشمه‌های نظام معبد را هم بررسی کرده‌اند.

شوالیه‌های معبد در طول دوران استقرار در اورشلیم، دستخوش تغییراتی بزرگ قرار گرفتند و در حضور مسیحیت، عقاید دیگری اتخاذ نمودند. در نهاد این موضوع رازی نهفته است که آن را در معبد سلیمان کشف کرده‌اند. نویسندگان، اعضای نظام معبد را محافظان زائران مسیحی فلسطین می‌دانند که تظاهر به این عمل می‌نمودند و هدف حقیقی‌شان کاملاً متفاوت بود:هیچ نشانه‌ای مبنی بر حمایت مؤمنان لژ معبد از زائران وجود ندارد، اما طولی نکشید که مدارک قاطعی در ارتباط با اجرای حفاری‌های وسیع در زیر خرابه‌های معبد یافتیم.

نویسندگان کتاب «کلید هیرام» تنها کاشفان این شواهد نبودند.مورّخ فرانسوی به نام «دلافورج»، ادعای مشابهی می‌کند:وظیفة اصلی نُه شوالیه، انجام تحقیقات جهت به دست آوردن آثار باستانی و نُسَخ خطی به شمار می‌رفت که حاوی ماهیت رسوم پنهانی یهودیت و مصر باستان بودند. در اواخر قرن نوزدهم، «چارلز ویلسون» از «انجمن مهندسان رویال»، تحقیقات باستان‌شناسی را در اورشلیم آغاز نمود. او به این نتیجه رسید که شوالیه‌های معبد برای مطالعه ویرانه‌های معبد، به اورشلیم رفته‌اند.

ویلسون در زیر شالوده معبد، نشانی از حفاری و کاوش یافت و به این نتیجه رسید که این اعمال با ابزار متعلق به شوالیه‌های معبد صورت پذیرفته‌اند. این اقلام در مجموعه «رابرت برایدون» که آرشیو اطلاعاتی گسترده‌ای در رابطه با نظام معبد در اختیار دارد، موجود است.

نویسندگان کتاب «کلید هیرام»، حفاری‌های شوالیه‌های معبد را بی‌نتیجه نمی‌دانند و چنین استدلال می‌کنند که این گروه، آثاری در اورشلیم کشف کردند که دیدشان را نسبت به جهان تغییر داده است. بعلاوه بسیاری از دیگر محققان، همین عقیده را دارند. حتماً دلیلی وجود داشته که شوالیه‌های معبد را با وجود مسیحی بودن، از سرزمین‌های مسیحی عالم به اورشلیم و به پذیرش عقاید و فلسفه کاملاً متفاوت و اجرای مراسم بدعت‌آمیز و اجرای تشریفات «جادوی سیاه» هدایت نموده است.

مطابق دیدگاه مشترک بسیاری از محققان، این دلیل «کابالا» است. معنای لغوی کابالا، «سنت شفاهی» است. دایرة‌المعارف و لغت‌نامه‌ها، آن را شاخه مبهم و سرّی یهودیت تعریف می‌کنند. بر اساس این تعریف، کابالا به موشکافی معانی پنهان تورات و دیگر نوشته‌های یهودی می‌پردازد، اما با بررسی دقیق‌تر موضوع به حقایق دیگری پی‌می‌بریم؛ مانند اینکه کابالا نظامی است که در بت‌پرستی ریشه داشته، قبل از تورات موجود بوده و بعد از آشکار شدن تورات، در یهودیت گسترش یافته است. «مورات ازگن» فراماسون ترک، در کتاب خود با عنوان «فراماسونری چیست و به چه چیز شبیه است؟»، می‌نویسد:

به روشنی نمی‌دانیم کابالا از کجا آمد یا چگونه گسترش یافت. این اسم نامی عمومی برای فلسفه‌ای سرّی، باطنی، منحصر به فرد و آمیخته با علوم ماوراء‌الطبیعه است که مشخصاً ‌با یهودیت درآمیخته است. کابالا به عنوان عرفان یهودی شناخته شده، اما بعضی اجزای آن نشان می‌دهد که بسیار پیش‌تر از تورات به وجود آمده است.«ماسوکس» مورّخ فرانسوی، کابالا را بسیار کهن‌تر از یهودیت می‌داند.

«تئودور ریناخ» مورّخ یهودی می‌گوید:کابالا زهری است که به رگ‌های یهودیت وارد می‌شود و آن را کاملاً در بر می‌گیرد.«سلیمان ریناخ» کابالا را «نمونه‌ای از بدترین انحرافات ذهن انسان» تعریف می‌کند. دلیل این سخن وی این است که تعالیم کابالا به طور گسترده با جادوگری مرتبط است. کابالا در طول هزاران سال، سنگ‌بنای انواع تشریفات جادوگری به شمار می‌رفته است. این اعتقاد وجود دارد که خاخام‌هایی که کابالا را مطالعه می‌کنند، از توان جادوگریِ بزرگی برخوردارند. همچنین بسیاری از غیریهودیان، تحت تأثیر کابالا سعی می‌کنند با به کارگیری تعالیم آن جادوگری کنند. تمایلات سرّی اواخر قرون وسطی، به ویژه آنچه کیمیاگران به آن می‌پرداختند، به میزان وسیعی ریشه در کابالا داشت.

عجیب‌ اینجاست که یهودیت، دینی توحیدی است و با وحی تورات بر حضرت موسی (ع) آغاز گردیده است. با این حال درون آن سیستمی به نام کابالا جای گرفته که در بر دارندة آداب جادوگری است و از سوی مذهب ممنوع اعلام شده‌ است. این موضوع گفته‌های ما را اثبات می‌کند و به خوبی نشان می‌دهد کابالا در واقع عنصری خارجی است که از بیرون به یهودیت وارد شده است، اما سرچشمه این عنصر کجاست؟ «فیبر اولیوت» مورّخ یهودی، مصر باستان را خاستگاه کابالا می‌داند. به عقیدة وی، ریشه‌های کابالا سنتی است که بعضی رهبران یهودی در مصر باستان آن را آموختند و نسل به نسل به صورت شفاهی منتقل کردند. به همین دلیل برای کشف مبدأ اصلی زنجیرة کابالا، نظام معبد و فراماسونری؛ باید به مصر باستان مراجعه کنیم.

هارون یحیی

ادامه مطلب
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391  - 7:20 PM

    از مطالعه قانون اساسی انتخابات ریاست جمهوری مصر و وظایف محوله به شخص رئیس جمهوری آشکار می‌شود که شخص رئیس جمهور در مصر شخص اول کشور به شمار آمده و تصمیم‌گیری در موارد بی‌شمار بر عهده اوست.

 
خبرگزاری فارس: نگاهی به قانون انتخابات مصر و وظایف رئیس جمهور در آن

 

 قرار است، اولین انتخابات آزاد ریاست جمهوری مصر پس از سه دهه حاکمیت دیکتاتوری "حسنی مبارک"، رئیس جمهوری مخلوع مصر طی روزهای 23 و 24 ماه می برابر با 3 و 4 خرداد آینده در این کشور برگزار شود.

با توجه به حساسیت و اهمیت این انتخابات مطلب زیر نگاهی به قانون اساسی مصر درباره نام‌نویسی در انتخابات رئیس جمهور، نحوه برگزاری انتخابات و وظایف محوله بر شخص رئیس‌ جمهوری در کشور مصر و اصلاحات صورت گرفته برآن طی همه پرسی 20 مارس 2011 دارد.

 

ماده هفتاد و سه:

رئیس کشور مصر رئیس جمهوری آن است و رئیس جمهوری مصر با انتخاب مردم معین می‌شود.

 

ماده هفتاد و چهار:

رئیس جمهوری در صورتی که وحدت و امنیت و استقرار کشور مصر را در خطر ببیند، می‌تواند از فعالیت موسسات و دستگاه‌های دولت جلوگیری کرده و با اتخاذ اقدامات آنی برای مقابله به تهدید و خطر با دادن اطلاعیه‌ای به مردم با برگزاری یک همه پرسی درباره تصمیم‌های فوق العاده اتخاذ شده نظر مردم را جویا شود.

 

ماده هفتاد و پنج:

رئیس جمهوری مصر باید دارای والدینی مصری باشد و ضمن برخورداری از تمام حقوق مدنی و سیاسی، نه خود و نه والدینش دارای تابعیت و شناسنامه کشور دیگر نباشند. سن کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات نباید کمتر از 40 سال باشد. هم‌چنین دارای همسر خارجی نباشد که دارای تابعیت کشور دیگر باشد.

 

ماده هفتاد و شش:

شخص رئیس جمهوری را پارلمان الشعب انتخاب کرده و با برگزاری یک همه پرسی مردم مصر نظر خود را درباره وی ارائه خواهند کرد.

بر اساس اصلاحات 20 مارس 2011 در ماده هفتاد و شش قانون اساسی مصر مربوط به شرایط کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری فرض می‌نماید که

- انتخاب رئیس جمهوری باید به صورت دادن رای مخفی باشد.

- برگزاری همه پرسی باید عمومی و مستقیم باشد.

- کاندیدای شرکت کننده در انتخابات ریاست جمهوری باید مورد تایید حداقل 30 نماینده منتخب پارلمان الشعب یا شورا یا حداقل مورد تایید 30 هزار شهروند مصری مجاز به شرکت در انتخابات از حداقل 15 استان مصر باشد، به شرط آنکه تعداد امضاهای جمع شده برای کاندیدای ریاست جمهوری در هر استان کمتر از 1000 نفر نباشد. همچنین این تاییدها و حمایت‌ها نباید برای بیش از یک کاندیدا باشد (به عنوان مثال اگر در استانی 1000 نفر تایید کننده وجود داشته باشند، فقط می‌توانند حمایت خود را از یک نماینده و نه بیشتر اعلام کنند).

- همچنین بر اساس اصلاحات صورت گرفته در ماده 76 هریک از احزاب سیاسی که نمایندگان آن حداقل یک کرسی را در پارلمان الشعب یا شورا احراز کرده باشند، می‌توانند یکی از اعضای خود را برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند و کمیته عالی قضایی که کمیته عالی مستقل انتخابات ریاست جمهوری نامیده می‌شود، بر برگزاری انتخابات نظارت و اشراف خواهد داشت.

ریاست کمیته عالی مستقل انتخابات ریاست جمهوری مصر برعهده رئیس دادگاه عالی قانون اساسی مصر است و اعضای آن را رئیس دادگاه تجدید نظر قاهره و قدیمی‌ترین عضو دادگاه قانون اساسی و قدیمی‌ترین عضو دادگاه تجدید نظر و کابینه دولت تشکیل می‌دهند.

کمیته نظارت بر انتخابات ریاست جمهوری کمیته‌های نظارت بر رای گیری و شمارش آرا را بر اساس آنچه در ماده 88 قانون اساسی آمده و نحوه برگزاری منظم انتخابات ریاست جمهوری پیش از صدور گزارش میزان مطابقت آن با قانون اساسی را به دادگاه عالی قانون اساسی ارائه می‌دهد و دادگاه عالی قانون اساسی موظف است، ظرف نهایتا 15 روز عدم مغایرت اجرای انتخابات ریاست جمهوری با قانون اساسی را اعلام و نظر خود را سه نوبت متوالی از تاریخ صدور رای در روزنامه رسمی منتشر کند.

 

ماده هفتاد و هفت:

مدت یک دوره ریاست جمهوری در مصر 6 سال میلادی است که از زمان اعلام نتیجه انتخابات آغاز می‌شود و این مدت می‌تواند برای یک بار دیگر تمدید شود.

بر اساس اصلاحات 20 مارس 2011 در ماده هفتاد و هفت قانون اساسی مصر مدت هر دوره ریاست 4 سال میلادی و از زمان اعلام نتیجه انتخابات آغاز می‌شود و هر کاندیدا مجاز است، تنها یک دوره ریاست خود را تجدید کند.

 

ماده هفتاد و هشت:

برنامه‌های مرتبط با انتخاب رئیس جمهوری جدید دو ماه یا شصت روز پیش از پایان مدت ریاست جمهوری فعلی مصر آغاز می‌شود.

 

ماده هفتاد و نه:

رئیس جمهوری جدید مصر باید پیش از آغاز دوره ریاست جمهوری خود در برابر پارلمان الشعب سوگند یاد کند.

 

ماده هشتاد:

مقرری رئیس جمهوری را قانون مشخص می‌کند.

 

ماده هشتاد و یک:

رئیس جمهور در مدت احراز این پست نمی‌تواند شغل آزاد یا فعالیت تجاری و بازرگانی و صنعتی داشته یا اموال و دارایی‌های دولت را به خدمت منافع شخصی خود بگیرد.

 

ماده هشتاد و دو:

معاون رئیس جمهور در زمان بروز مانع یا مشکل موقتی ادای وظایف رئیس جمهوری را بر عهده خواهد گرفت.

 

ماده هشتاد و سه:

در صورت استعفای رئیس جمهور، وی باید استعفای خود را به صورت کتبی به پارلمان الشعب تقدیم کند.

 

ماده هشتاد و چهار:

در صورت خالی ماندن پست ریاست جمهوری یا ناتوانی دائمی رئیس جمهوری از ادای وظایف محوله، رئیس پارلمان الشعب ادای وظایف او را برعهده خواهد گرفت و اگر پارلمان الشعب منحل باشد، رئیس دادگاه عالی قانون اساسی این وظیفه را عهده‌دار خواهد شد.

پارلمان الشعب موظف است، ظرف 60 روز از خالی شدن پست ریاست جمهوری اقدامات لازم برای انتخاب رئیس جمهور جدید را اتخاذ کند.

 

ماده هشتاد و پنج:

در صورت اتهام رئیس جمهور به ارتکاب جرم یا جنایتی و اثبات این اتهام فورا از سمت خود برکنار می‌شود و معاون وی ادای وظایف رئیس جمهور را برعهده خواهد گرفت.

 

ماده صد و سی و هفت:

رئیس جمهوری مصر ریاست قوه مجریه مصر را عهده‌دار است.

 

ماده صد و سی و هشت:

رئیس جمهور مصر به همراه دولت سیاست‌های عمومی دولت را وضع می‌کند.

 

ماده صد و سی و نه:

رئیس جمهوری مصر دارای یک معاون یا بیشتر است و او معاونان خود را انتخاب می‌کند.

 

ماده صد و چهل و یک:

رئیس جمهوری مصر، نخست‌ وزیر و اعضای کابینه و نمایندگان آنها را انتخاب و همچنین از مقام خود برکنار یا عزل می‌کند.

 

ماده صد و چهل و دو:

رئیس جمهور مصر جلسات دولت این کشور را تشکیل داده و اجازه حضور و مشارکت در آن را دارد و می‌تواند، از وزرای کابینه خود خواستار گزارش کاری شود.

 

ماده صد و چهل سه:

رئیس جمهور مصر کارمندان مدنی و نظامی و نمایندگان سیاسی کشور را انتخاب و خود آنها را بنابر دلایل قانونی عزل و برکنار کند.

 

ماده صد و چهل و چهار:

رئیس جمهور مصر لوایح لازم برای اجرای قوانین یا اصلاح یا تعدیل یا عدم اجرای آنها صادر می‌کند.

 

ماده صد و چهل و هشت:

رئیس جمهوری می‌تواند، بنابر دلایل مشخص شده در قانون در کشور حالت فوق العاده اعلام کند و این درخواست باید به پارلمان الشعب ارائه شده و پارلمان باید ظرف 15 روز نظر خود در این‌باره را اعلام کند.

تمدید حالت فوق‌العاده منوط به برگزاری همه پرسی عمومی است.

 

ماده صد و چهل و نه:

رئیس جمهور مصر حق عفو یا مجازات یا تخفیف مجازات یا عفو عمومی در کشور را دارد.

 

ماده صد و پنجاه:

رئیس جمهوری مصر فرمانده نیروهای مسلح مصر است و با موافقت پارلمان الشعب وضعیت جنگ را در کشور اعلام خواهد کرد.

 

ماده صد و پنجاه و یک:

رئیس جمهوری مصر معاهدات بین المللی را امضا می‌کند.

 

ماده صد و پنجاه و دو:

رئیس جمهوری مصر تصمیم‌گیری در مسائل مهم را به همه‌ پرسی عمومی می‌گذارد.

 

ماده صد و هشتاد و چهار:

رئیس جمهوری مصر رئیس پلیس مدنی و غیر نظامی است.

بر اساس اصلاحات 20 مارس 2011 در ماده صد و هشتاد و چهار  قانون اساسی مصر رئیس جمهور می‌تواند بر اساس آنچه در قانون اساسی ذکر آن رفته وضعیت فوق العاده را در کشور اعلام نماید، به شرط آن که ظرف حداکثر 7 روز دلایل اعلام حالت فوق العاده را در گزارشی به عرض پارلمان ملت برساند.

در صورتی که پارلمان ملت منحل باشد، به محض تشکیل گزارش به آن ارائه خواهد شد.

اعلام حالت فوق العاده باید با موافقت اکثریت نمایندگان پارلمان الشعب باشد. در تمام موارد و حالات فوق الذکر اعلام حالت فوق العاده بیش از شش ماه بطول نخواهد انجامید و تمدید آن منوط به برگزاری همه پرسی و کسب موافقت عمومی با آن است.

 

ماده صد و هشتاد و نه:

رئیس جمهوری و رئیس پارلمان الشعب می‌تواند درخواست اصلاح یا تعدیل یک ماده یا چندین ماده را در قانون اساسی ارائه دهد.

بر اساس اصلاحات 20 مارس 2011 در ماده صد و هشتاد و نه قانون اساسی مصر به رئیس جمهور مصر پس از کسب موافقت دولت یا نیمی از اعضای دو پارلمان الشعب و شورا اجازه داده می‌شود، درخواست تدوین قانون اساسی جدید را کند و هیئتی متشکل از 100 نفر که اعضای آن را نمایندگان دو دو پارلمان الشعب و شورا انتخاب خواهند کرد، در نشستی مشترک تدوین طرح قانون اساسی جدید را ظرف مدتی بر عهده خواهند گرفت که نهایتا بیش از 6 ماه به طول نیانجامد.

همچنین ماده 179 قانون اساسی مصر لغو و به ماده 189 بند زیر اضافه شده است. رئیس جمهور مصر می‌تواند با کسب موافقت اعضای کابینه دولت و نیمی از نمایندگان دو پارلمان الشعب و شورا درخواست تدوین و صدور قانون اساسی جدید را بدهد و هیئتی متشکل از 100 نفر متشکل از نخبگان حقوقی کشور وظیفه تدوین قانون اساسی جدید را ظرف نهایتا 6 ماه از زمان تشکیل هیئت برعهده خواهد گرفت و پس از ارائه به رئیس جمهور، وی موظف است ظرف 15 روز آن را به همه پرسی عمومی بگذارد و قانون اساسی جدید از زمان اعلام موافقت مردم با آن لازم الاجرا خواهد بود.

اعضای هیئت تدوین قانون اساسی جدید یا همان مجلس موسسان پس از پایان همه پرسی جهت اعلام نتیجه نهایی تشکیل جلسه داده و نتیجه همه پرسی را به اطلاع دو پارلمان الشعب و شورا خواهند رساند.

همچنین پارلمان شورا پس از اعلام نتیجه نهایی همه پرسی مواقفت با تدوین قانون اساسی جدید هیئت تدوین قانون اساسی جدید با تمام اعضای منتخبش تشکیل جلسه می‌دهد. رئیس جمهور به محض انتخاب یک سوم اعضا هیئت را تکمیل نموده و انتخاب این افراد با هدف تکمیل مدت باقی مانده از مجلس بر اساس آنچه در قانون آمده می‌باشد.

 

ماده صد و نود:

مدت ریاست جمهوری مصر پس از 4 سال پایان می‌یابد.

 

ماده صد و نود وسه:

رئیس جمهوری مصر حداکثر تا 60 روز از زمان تصدی پست ریاست جمهوری موظف است، یک یا چند معاون برای خود انتخاب و وظایف و اختیارات آنان را مشخص کند و در صورت عدول از وظایف محوله یا بی‌کفایتی در انجام وظایف، آنها را برکنار و فرد دیگری به جای آنها انتخاب کند. تمام اختیارات داده شده بر اساس قانون اساسی به رئیس جمهوری مصر شامل معاون یا معاونان وی نیز می‌شود.

ادامه مطلب
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391  - 7:16 PM

 انسان باید نحوه دعا کردن را هم از اولیاء خدا بیاموزد. ما نمی فهمیم که چگونه دعا کنیم. اولیاء خدا ما را از نظر ایمان، ارزیابی می کنند، بعد به ما یاد می‏دهند چگونه دعا کنیم.

 
خبرگزاری فارس: برو از خدا عافیت بخواه

 

روی عن ابی الحسن الرِّضَا علیه السلام قال:

رَأَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلامرَجُلًا یَطُوفُ بِالْکَعْبَةِ وَ هُوَ یَقُولُ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الصَّبْرَ قَالَ فَضَرَبَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیه السلام عَلَى کَتِفِهِ قَالَ سَأَلْتَ الْبَلَاءَ قُلِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ الْعَافِیَةَ وَ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ‏فَإِنَّ الشُّکْرَ عَلَى الْعَافِیَةِ خَیْرٌ مِنَ الصَّبْرِ عَلَى الْبَلَاء (بحارالانوار ج92 ص 285 و ص 292)

روایت از امام رضا صلوات الله علیه منقول است که حضرت فرمودند: روزی زین العابدین صلوات الله علیه در مسجد الحرام در حال عبادت بودند که دیدند شخصی در حالی که طواف کعبه می‌کند بلند می‏گوید: اللهم انی اسئلک الصبر. دارد فضرب بکتفه. امام زین العابدین علیه السلام با دست مبارک زدند به شانه همین شخصی که طواف می‌کرد. در ادامه روایت دارد. قال :سئلت البلاء. با این دعا از خدا تقاضای بلا می کنی.

ما سه نوع صبر داریم: صبر بر طاعت، صبر بر معصیت و صبر بر مصیبت. درخواست صبر، یعنی بلاهایی که سمت من می آید، تحملش را داشته باشم. معلوم می شود به سراغ خط بلا و مصیبت رفته‏ای و در آن خط داری کار می کنی و می‏خواهی پاد زهرش را به‏دست بیاوری که کمتر تحت فشار باشی. حضرت به او فرمودند: سئلت البلاء. تو از خدا بلا می خواهی که می گویی: اللهم انی اسئلک الصبر.

بجای این دعا بگو: اللهم انی اسئلک العافیۀ و الشکر علی العافیۀ . خدایا من از تو عافیت می‏خواهم . دقیقا ضد بلاء است این دعا و حتی توفیق شکر گذاری را هم درخواست می‏کنی. هم عافیت بده، هم توفیق شکرگزاری که به خاطر این عافیتی که به من دادی شکر هم بکنم. حضرت به آن شخص می‏فرمایند این را از خدا بخواه.

روایت مفصل است. در ذیلش حضرت این جمله را فرمودند: فإن الشکر علی العافیۀ خیر من الصبر علی البلاء. سپاسگزاری از عافیتی که خدا داده، بهتر است از صبری که نسبت به بلاء داده است. زیرا در مورد بلا چاره نداری. بلاء آمده، چکار می خواهی بکنی؟ صبردر بلا ارزش زیادی ندارد. به همان مقداری که جزع و فزع نکنی ارزش دارد. اما جایی که خدا به تو عافیت داده، شکرش با اختیار خود تو است و فشاری هم بر تو نیست. ارزش این شکر، از ارزش آن صبر خیلی بیشتر است. لذا حضرت به او فرمودند: فإن الشکر علی العافیۀ خیر من الصبر علی البلاء.

انسان باید نحوه دعا کردن را هم از اولیاء خدا بیاموزد. ما نمی فهمیم که چگونه دعا کنیم. اولیاء خدا ما را از نظر ایمان، ارزیابی می کنند، بعد به ما یاد می‏دهند چگونه دعا کنیم. حضرت به آن شخص فرمودند: تو کجا و صبر بر بلا کجا! برو از خدا عافیت بخواه. بعد هم بر آن عافیتی که به تو داده است شکر کن که این شکر موجب افزونی عافیت هم می شود.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیه الله تهرانی

ادامه مطلب
چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391  - 7:13 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 105

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5843053
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی