به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

  چریک انقلابی آن است که هنگام صلح، به انقلابی‌گری تظاهر نکند، ولی هنگام خطر در پیشاپیش صفوف ملت با دشمن بجنگد.

 
خبرگزاری فارس: شهید چمران «چریک انقلابی» را چگونه معنا می‌کرد؟

 

 

شهید دکتر «مصطفی چمران» از جمله شهدایی است که هرچه دفتر خاطرات و گفتنی‌های او را مرور کنیم، باز هم نمی از دریای وجود اوست که ناگفته‌هایش بسیار بیشتر از گفتنی‌هاست.

مردی که هنوز نام و یادش نه فقط در ایران که در آمریکا و لبنان نیز می‌درخشد. «فرمانده‌ چریک» و «دانشمند بزرگ» گوشه‌ای از پسوندهای نام اوست اما او خود نام بلند «شهید» را بیش از همه دوست می‌داشت.   

آنچه در ادامه می‌آید، گپ و گفتی صمیمانه با شهید چمران است که نه رو در رو با او، براساس نوشته‌های او تنظیم شده است. پاسخ‌های آن مرد آسمانی مربوط به زمانی است که در روی زمین قدم می‌زده است، گرچه پاسخ‌هایش چون خودش آسمانی بود، اما زمانی ما از او پرسش می‌کنیم که او در آسمان و ما گرفتار زمین هستیم.

 

*خستگی برایم بی‌معنی شده است

ـ تا به حال احساس خستگی کرده‌اید؟

خستگی برای من بی‌معنی شده است. بی‌خوابی عادی و معمول شده. در زیر بار غم و اندوه، گویی کوهی استوار شده‌ام. رنج و عذاب، دیگر برایم ناراحت‌کننده نیست. هر کجا که برسد می‌خوابم.

 

-بیشتر با چه افرادی همنشین هستید؟

در دوران زندگی‌ام بیشتر از هرکس مصاحب غم بوده‌ام. بیشتر از هرکس با آن سخن گفته‌ام و  آن، بیشتر از هر کسی به من پاسخ مثبت داده است. دوستی بهتر از او سراغ ندارم. کشتی مواج غم در دریای دل من جا دارد. فقط یک فرشته آسمانی است که همیشه بر جان و قلب من سایه می‌افکند و هیچگاه خسته‌ام نمی‌کند و هنوز از مجالست با او لذت می‌برم، و آن غم است.

 

*آرزوهایم مثل دیگران نبود

ـ فکر نمی‌کنید جور دیگری فکر می‌کردید بهتر بود؟ به دنبال چیز دیگری بودید؟

(یادم می‌آید) ساعت‌های درازی را بر سر تپه‌های اطراف «برکلی» بر خاک دراز می‌کشیدم و نیمه‌های شب، تا دمیدن صبح بر روی تپه‌ها و جاده‌های متروک قدم می‌زدم. چه روزهای درازی که با گرسنگی به سر آوردم! درویش در وادی انسانیت... چرا که احساس و آرزوهایم مثل دیگران نبود.

ـ می‌توانید احساستان را شفاف‌تر بیان کنید؟

 

بیشتر اوقات احساس تنهایی شدیدی می‌کنم. تنهایی مطلق. یک تنهایی که من در یک طرف ایستاده‌ام و خدا در طرف دیگر و بقیه همه‌اش سکوت، همه‌اش مرگ، همه‌اش نیستی است... من عشقی پاک داشتم که عاقبت به آتشی سوزان مبدل شد و وجودم را خاکستر کرد. احساس می‌کنم تا ابد خواهم سوخت. شمعی سوزان خواهم شد که از سوزش من شاید بشریت لذت خواهد برد.

ـ مگر سرمایه و دارایی شما برای تبدیل شدن شمع سوزان چیست؟

دارایی من سه چیز است: 1. عشق که از سخنم، نگاهم، حرکاتم، حیات و مماتم عشق می‌بارد. در آتش عشق می‌سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی‌شناسم و جز به عشق زنده نیستم. 2. فقر که از قید همه چیز آزادم و بی‌نیازم و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی کنند، تأثیری نمی‌کند. 3. تنهایی که مرا به عرفان اتصال می‌دهد و مرا با محرومیت آشنا می‌کند. هر چه بیشتر می‌گردم، کمتر می‌یابم.

 

*مجال آن را یافتم که پروانه شوم

ـ آیا تنهایی، شما را با مجروحیت پیوند زد؟

(آری) هیچ وقت از اینکه دنیای لذات و راحت‌طلبی را پشت سر گذاشتم، از این که دنیای علم را فراموش کردم و از این که از همه زیبایی‌ها و از خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته‌ام متأسف نیستم. از آن دنیای مادی و راحت‌طلبی گذشتم و به دنیای درد و محرومیت، رنج و شکست،‌ اتهام و فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومین هم‌نشین شدم و با دردمندان هم‌آواز گشتم. دنیای جدیدی به من گشوده شد که خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش کند. مجال آن را یافتم که پروانه شوم، بسوزم، نور برسانم و قدرت‌های بی‌نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم.

ـ مگر همسر و فرزندانتان با شما نبودند؟

(چرا) همسرم مسلمان شد. می‌گفت هر کجا که بروی با تو می‌آیم، حتی در آتش. من هم اسمش را گذاشتم پروانه. تا لبنان با هم بودیم. یک‌سال و نیم با جان و دل در مدرسه جبل عامل پرستار بچه‌های یتیم بود. زخمی‌ها را نوازش می‌کرد، باهاشان حرف می‌زد، زخمشان را می‌بست اما...، شرایط سخت بود، مخصوصاً برای پروانه که از آمریکا آمده بود. من فقط چهار تا بچه نداشتم؛ تمام آن پانصد ـ ششصد نفر، بچه‌های من بودند. در لبنان هم پول نداشتم که بفرستمشان مدرسه خصوصی، در حالی که مدارس آمریکا مجانی بود. پروانه با بچه‌ها برگشت و انگار من باید چهار تا بچه و یک زن خسارت می‌دادم تا بتوانم به آن چیزی که دوست دارم برسم و حق پدری بچه‌های شیعه لبنان را به جا بیاورم.

 

*مدرسه‌ای متعلق به یتیمان و محرومان شیعه

ـ مگر وضعیت شیعیان لبنان چگونه بود که ماندن در کنار آنان را با بازگشت با همسر و فرزندانتان به امریکا ترجیح دادید؟

در آن شرایط، یک جوان شیعه از همه چیز محروم است، نه درس و دانشگاهی، نه حق کار در کارخانه و اداره‌ای، هیچ... در این شرایط که این شیعیان محروم که دستشان از همه جا قطع شده است، به‌سوی احزاب کمونیستی و ضد انقلاب روی می‌آورند و چاره‌ای جز این ندارند. احزاب با شعارهای ظاهراً انقلابی و اشتراکی، جوانان را جذب و وعده پول ماهیانه و اسلحه می‌دهند و جوان هم تصور می‌کند که این معامله خوبی است. همین سیستم خبیث را ضد انقلاب هم در کردستان پیاده می‌کرد و خیلی‌ها را به کشتن می‌داد و بعد آمار و ارقام کشتارهای فدایی خودش را بالا می‌برد و به ازای هر دویست کشته از دولت عراق یا دولت سعودی، پول دریافت می‌کرد.

 

ـ نقش امام صدر در آن دوره چگونه بود؟

امام موسی صدر در مقابل فقر و فلاکتی که شیعیان را محاصره کرده بود، فوراً به فکر برپا کردن تأسیساتی در لبنان می‌افتد. 5 مؤسسه در عرض چند سال بنا شد که بزرگ‌ترین آنها همین «مدرسه صنعتی جبل‌عامل» بود که خود من هشت سال مدیر آنجا بودم. مدرسه‌ای متعلق به یتیمان و محرومان شیعه که اکثر آنها خانواده‌هاشان را در هجوم اسرائیلی‌ها از دست داده بودند. هفت رشته فنی (نجاری، آهنگری، جوشکاری، برق و الکترونیک، ماشین‌های کشاورزی و...) در آن تدریس می‌شد. در همانجا بچه‌ها با فنون مبارزاتی و جنگ‌های چریکی آشنا می‌شدند.

ـ به نظر شما یک چریک انقلابی، چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

انقلابی آن نیست که تفنگ بر دوش بکشد و لباس فدایی بپوشد و هنگام صلح دست به جنگ زند و با شعارات و تبلیغات و زور بخواهد عقاید خود را بر دیگران تحمیل کند. انقلابی آن است که هنگام صلح، به انقلابی‌گری تظاهر نکند، ولی هنگام خطر در پیشاپیش صفوف ملت با دشمن بجنگد. انقلابی آن است که احتیاج به تصدیق کسی ندارد و یک انقلابی راستین، اگر مأیوس گردد، کسی که سراسر حیاتش مبارزه، فداکاری، عشق، شور، سوز، درد و غم، تحمل، حرمان، استمرار و نشاط است، دچار پوچی شود، آن‌گاه فاجعه‌ای بزرگ رخ داده است.

 

*باید انسان ساخت...

ـ و این جنگ‌جوی انقلابی در مسیر مقاومت، چه چیزی را به‌دست می‌آورد؟

تجربه، درس بزرگ و تلخی به من داد که اسلحه و کشتار و انقلاب و حتی شهادت، به خودی خود نباید مورد احترام و تقدیس قرار گیرد، بلکه آنچه مهم است، انسانیت، فداکاری در راه آرمان انسان‌ها، غلبه بر خودخواهی و غرور و مصالح پست مادی و ایمان به ارزش‌های الهی است. من در مقاومت فلسطینی دریافتم که هیچ چیز نمی‌تواند جای آن را بگیرد و آن ارزش‌های انسانی است. باید انسان ساخت. باید هدف را بر اساس سلسله ارزش‌ها معین کرد.

ـ از انسان گفتید، انسان امروز را چگونه می‌بینید؟

عالم در انتظار تولد دیگری است. انسان بر طبیعت مسلط شده، ولی روح کَشنده این انسان، هوای پرواز دارد و همه موجودات عالم ماده، نمی‌توانند عطش این روح را سیراب کند. انسان به‌دنبال گمشده خود در تلاش مستمر و اضطراب دائم به‌سر می‌برد. به نظر من، انقلاب اسلامی ایران چنین نویدی به انسان‌های عالم می‌دهد، معادلات مادی حیات را به هم می‌ریزد و پول و زور و ماشین و تجلیات مادی و زندگی اشرافی و مصرفی و حتی مصنوعات علم را زیر پای برهنگان انقلابی لگدکوب می‌کند.

 

*نیرویی که از عشق و زیبایی سرچشمه می‌گیرد

ـ‌ آیا هنگام نبرد تجلی روح انسانیت را در بین مبارزان مسلمان احساس کرده‌اید؟

من پیرمردی را دیدم که فرزند جوانش یکی از مسئولین نظامی ما بود و به خاطر احساس پدرانه‌اش، اسلحه به دست گرفته بود و دنبال ما می‌آمد. من مجذوب برق چشمان و تبسم لبانش شده بودم و از این که جنگنده‌ای پیر، اینچنین شجاع و بی‌باک، به پیش می‌تازد، غرق در شادی و سرور بودم و زیر چشمی، تمام حرکاتش را کنترل می‌کردم و در قلبم روح جوان و چابکش را تحسین می‌کردم. همین پیرمرد، زیر گلوله‌باران شدید دشمن که ما کمین کرده بودیم، به یکباره بلند شد و از روی دیوار پرید. گویی به مرگ نمی‌اندیشید و ما را حیران خودش کرده بود. لحظاتی نگذشت که دیدم پیرمرد با یک دسته گل وحشی خودرو در دستانش برگشت و با احترام به سمت من گرفت. نیروی درونی مافوق حیات، او را به جلو رانده بود. نیرویی که از عشق و زیبایی سرچشمه می‌گیرد.

ـ رابطه شکست و پیروزی با رسیدن به سرچشمه سعادت را چگونه تحلیل می‌کنید؟

مردم در خلال شکست‌ها، پخته و آزموده می‌شوند. موفقیت همیشه، رخاء و سستی و عقب‌ماندگی می‌آورد. اگر آدمی همیشه در بستر حریر بخوابد و همیشه در همه مبارزات پیروز باشد، آن‌گاه لذت پیروزی و سعادت او از بین خواهد رفت و آدمی از تکامل باز خواهد ماند.

ـ پیامتان برای نسل سوم انقلاب؟

 

من نگرانم، بله. ولی این نگرانی طبیعی است. نگران جوانان بی‌گناه، نگران بازی‌های سیاسی استعمار، نگران خدعه و تزویر جاسوس‌های داخلی، نگران سرنوشت و نگران این که ما نتوانیم در این لحظات بحرانی به مسئولیت خود آنچنان که باید عمل کنیم.

ـ و آخرین سخن...؟

من هنوز به استقبال خدا نرفته‌ام. هنوز می‌ترسم خدای بزرگ را رو در رو ملاقات کنم. هنوز در گوشه‌های دلم خواهش‌های پست مادی وجود دارد. هنوز دست از حیات نشسته‌ام و جهان را سه طلاقه نکرده‌ام. گر چه بر کثیری از آرزوها و امیدها خط بطلان کشیده‌ام، اما... خود را گول نمی‌زنم. هنوز یکسره پاک نشده‌ام. دلم جایگاه خاص خدا نشده است. او همیشه آماده است که مرا در هر کجا و هر شرایطی ملاقات کند، اما این منم که خود را شایسته ملاقاتش نمی‌بینم.

منبع: ماهنامه امتداد شماره 18

 

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1391  - 10:53 PM

  سالمونلا و شیگلا از شایع‌ترین مسمومیت غذایی می‌باشند که از طریق مواد غذایی و عدم مغز پخت شدن غذا‌ها خصوصا کباب کوبیده منتقل می‌شوند.

 
خبرگزاری فارس: از شایع‌ترین باکتری‌ها در مواد غذایی چه می‌دانید؟

 

 به نقل از سینا نیوز،

وجود سم در کباب‌ها، سالاد‌ها و شیرینی‌های خامه‌ای

مسمومیت غذایی، یک بیماری است که بر اثر خوردن غذاهایی که ارگانیسم‌های مضری هستند بوجود می‌آید. این میکروب‌های مضر می‌توانند شامل; باکتری، انگل و ویروس باشند. مسمومیت‌های غذایی پس از مدت کوتاهی از بین می‌رود اما در برخی موارد و عدم رعایت بهداشت فردی می‌تواند اوج یابد و منجر به مرگ گردد.

تیرنگ نیستانی متخصص تغذیه و رژیم درمانی دانشیار دانشگاه علوم شهید بهشتی در گفتگو با خبرنگار سینا نیوز در خصوص شایع‌ترین مسمومیت‌های غذایی در فصل گرما بیان کرد: «منبع آلودگی مواد غذایی ممکن است اولیه باشد یعنی خود ماده غذایی آلوده باشد و یا علت ثانویه داشته باشد و در معرض آلودگی قرار بگیرد و آلودگی به دلایلی به آن اضافه شده باشد.»

جوش‌های چرکی و یا زخم‎های شدید پوستی متهمان انتقال مسمومیت غذایی

وی افزود: «شایع‌ترین مسمومیت غذایی مسمومیت باکتریایی هستند. باکتری‌ها با تولید سم و تهاجم به بافت روده موجب بروز علائم بیماری و بیماری می‌شوند. استافیلو کوک یکی از شایع‌ترین مسمومیت غذایی ایجاد شده بر اثر تولید سم باکتری می‌باشد که بسیار قوی و مقاوم در برابر دمای جوش می‌باشد. افردی که دچار جوش‌های چرکی و یا زخم‎های شدید پوستی هستند مشکوک به انتقال این بیماری می‌باشند. این افراد نباید تماس مستقیم با مواد غذایی داشته باشند.»

دکتر نیستانی با اشاره به گزارش‌های اخیر در خصوص شایع‌ترین غذاهای عامل انتقال استافیلو کوک بیان داشت: «غذایی‌های که در تهیه و پخت بیشتر در معرض کار با دست قرار دارند مانند انواع کباب‌ها، سالاد‌ها و اخیرا در شیرینی‌های خامه‌ای نیز وجود این سم گزارش شده است.»

این متخصص تغذیه و رژیم درمانی با توجه به علائم استافیلو کوک افزود: «علائم این بیماری در کمتر از یک ساعت بروز می‌یابد. از شایع‌ترین علائم آن می‌توان به تهوع، استفراغ شدید و اسهال اشاره نمود. این بیماری خود محار شونده است مگر در افرادی مانند سالمندان و کودکان که از سیستم ایمنی ضعیفی برخوردار می‌باشند.»

عاملان وبا در آب آلوده

دکتر تیرنگ نیستانی در خصوص بیماری وبا و راه‌های انتقال آن بیان کرد: «بیماری وبا به علت مولد باکتری وبا ایجاد و عامل انتقال آن آب آلوده می‌باشد. در صورت تهیه غذا با آب آلوده، غذا می‌تواند به عنوان منبع آلودگی و انتقال بیماری باشد. باکتری مولد وبا در مقابل اسید معده حساس است و در اثر تماس با آن از بین می‌رود. این بیماری یک مقدار و دز مشخصی دارد به گونه‎ای که گفته می‌شود در هر میلی لیتر آب و در هر گرم ماده غذایی بیش از ۱۰۰هزار باکتری وجود داشته باشد که از سد اسید معده بتواند عبور کند و خود را به روده برساند و ایجاد بیماری می‌کند.»

جلوگیری از مرگ تدریجی با جوشاندن و استفاده از قرص کلر

وی افزود: «ابتلا فرد به بیماری وبا نشان دهنده مصرف غذای با بار میکروبی و آلودگی بالایی و شرایط بهداشتی پایین می‌باشد. وبا در صورت عدم درمان کشنده است. دراین بیماری ترشح روده افزایش می‌یابد و بیمار بار‌ها و بار‌ها مدفوع بسیار آبکی را دفع می‌کند و در صورت عدم درمان به موقع و رسیدگی به بیمار و مصرف به هنگام دارو به دلیل کم آبی به مرگ وی خاتمه می‌یابد. بنابراین به افراد خصوصا در هنگام سفر در فصول گرم و تابستان در صورت عدم اطمینان به منبع آب مصرفی حتما آن را قبل از استفاده جوشانده و یا از مراکز بهداشتی قرص کلر را تهیه نمایند.»

هشدار؛ مسمومیت غذایی بر اثر عدم پخت مناسب غذا

دکتر نیستانی با اشاره به نوع دیگری از مسمومیت مواد غذایی گفت: «سالمونلا و شیگلا از شایع‌ترین مسمومیت غذایی می‌باشند که از طریق مواد غذایی و عدم مغز پخت شدن غذا‌ها خصوصا کباب کوبیده منتقل می‌شوند. علائم مسمومیت غذایی در خیلی از مواقع به یکدیگر شباهت دارد دردهای مبهم شکمی، انقباضات دردناک شکمی، تهوع، استفراغ، و بعضی مواقع اسهال غالبا در افرادی که دچار نقص و یا ضعف سیستم ایمنی می‌باشند دیده شده که در صورت تغذیه درست و مصرف مایعات می‌توانند بهبود یابد.»

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1391  - 7:49 PM

  آیت‌الله مجتبی تهرانی در شرح حدیثی از امام کاظم(ع) به بیان رابطه راستگویی با افزایش رزق و روزی پرداخت و انجام کارهای نیکوپسندانه را موجب افزایش طول عمر دانست.

 
خبرگزاری فارس: شرح حدیثی از امام موسی کاظم (ع) توسط آیت‌الله تهرانی

 

 آیت‌الله مجتبی تهرانی به مناسبت شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام به شرحی از حدیث این امام همام پرداخت که در پی می‌آید:

رُوِیَ عَن مُوسَی بنِ جَعفَرٍ (عَلَیهِمَا السَّلَامُ) قَالَ: «مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَکَى عَمَلُهُ وَ مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ فِی رِزْقِهِ وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِی عُمُرِهِ».

روایتی از موسی بن‏جعفر(صلوات الله علیه) منقول است که حضرت به هشام بن‏ حکم فرمودند: «ای هشام! هر که راست‏گو باشد، اعمال نیک او فزونی گرفته و اعمالش پاکیزه می‌شود؛ و هر که خوش‏نیّت باشد، روزی‏اش زیاد مى‏شود و هر که به برادران و به خانواده خود نیکوکار باشد، عمرش زیاد مى‏شود.

«مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَکَى عَمَلُهُ»؛ «صدقِ لسان» یعنی فرد مقیّد باشد که دروغ نگوید و آنچه می‌گوید، راست باشد، «زَکَى» هم دو معنا دارد؛ هم به معنای افزایش است و هم به معنای پاکیزگی است.

راست‏گویی بر روی اعمال انسان دو اثر دارد:

1- بر اعمال نیک انسان می‌افزاید.

2- عمل انسان را هم پاکیزه می‏کند، یعنی انسان عمل زشت از او سر نمی‌زند، چه بسا مراد امام کاظم (علیه‌السلام) هر دو معنا است.

«وَ مَنْ حَسُنَتْ نِیَّتُهُ زِیدَ فِی رِزْقِهِ»، اگر نیت کسی از نظر درونی همیشه ‌نیت خیر باشد و حسن نیت داشته باشد، این موجب می‌شود که به رزق و روزی او افزوده شود، یعنی هیچگاه در ذهنش این نیست که ‌نعوذ بالله کار زشتی انجام دهد، بلکه همیشه در ذهنش این است که کار خیر انجام دهد، اطاعت خدا کند، کسی که دلش می‌خواهد همیشه کار خوب کند، ‌خدا روزی‌اش را زیاد می‌کند.

خیلی چیزها موجب زیادتی روزی می‏شود، مانند شکر نعمت، در قرآن کریم می‌فرماید: «لَئنِ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»، اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود. در ‌اینجا شکرِ نعمتی که خدا داده، صرف نیت است، حتی لازم نیست «شکراً لله» بگویی؛ «الحمدلله» بگویی، در این روایت هم این‏طور است،دلش می‌خواهد، کارهای خوب و خدا پسندانه بکند،‌ همین که دلش می‌خواهد، ‌همین که در ذهنش هست، ‌این موجب می‌شود، روزی‌اش زیاد شود.

«وَ مَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِإِخْوَانِهِ وَ أَهْلِهِ مُدَّ فِی عُمُرِهِ»، کسی که نسبت به برادران دینی‌اش و خاندانش، کار نیک انجام دهد، اثرش این است که طول عمر پیدا می‌کند.

بنابراین سه چیز شد: صدق لسان که روی عمل دو اثر دارد، ‌صدق نیّت که نسبت به ازدیاد روزی مؤثر است و کار نیک انجام دادن نسبت به دیگران که نسبت به طول عمر مؤثر است.

ادامه مطلب
یک شنبه 28 خرداد 1391  - 7:46 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 59

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5899423
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی