موز ميوهاي است كه از گذشتههاي دور به عنوان منبعي غني از انرژي مورد توجه بوده است. اين ميوه سرشار از پتاسيم و ديگر مواد غذايي است و ميتواند ميان وعده غذايي مناسبي براي افزايش قواي جسماني ورزشكاران و بويژه دوچرخهسواران، دوندهها و كوهنوردان باشد.
بررسي مقايسهاي اثرات موز و نوشيدنيهاي انرژيزا بر بدن نشان ميدهد انرژي دريافتي بدن از خوردن يك عدد موز نه تنها با انرژي دريافتي از نوشيدن يك بطري نوشابه انرژي زا برابري ميكند بلكه در موز آنتي اكسيدانهايي وجود دارد كه در نوشابههاي انرژيزا هيچ ردپايي از اين مواد كه ميتواند نقش مهمي در سلامت بدن داشته باشد، يافت نميشود.
علاوه بر اين، موز حاوي فيبر، پتاسيم و ويتامين B6 است و قند موجود در موز در مقايسه با قندي كه در نوشابههاي انرژيزا وجود دارد سالمتر است و به اين ترتيب ميتواند جايگزين مناسبي براي نوشابههاي انرژيزاي كربوهيدراته باشد.
كلسيم، فسفر، پتاسيم، منيزيم، آهن، سديم، روي و تانن از جمله مواد معدني است كه در موز وجود دارد، به گفته متخصصان تغذيه، اين ميوه از نظر مواد غذايي با گوشت برابري ميكند و تنها تفاوت آن با گوشت در اين است كه چربي و كلسيم كمتري دارد.
غلظت ويتامينهاي موجود در موز به اندازهاي است كه جذب آن را در بدن تسهيل ميكند. از آنجا كه اين ميوه سرشار از انرژي است، خوردن آن به افرادي كه فعاليتهاي بدني انجام ميدهند، توصيه ميشود.
اگر اين ميوه در برنامه غذايي افراد جايگزين شيريني و ميان وعدههاي كمكالري و پرحجم شود، سلامت آنها به ميزان قابل توجهي بهبود پيدا ميكند و البته با توجه به اينكه اين ميوه حاوي مقادير زيادي ماده قندي و كربوهيدرات است، افرادي كه به بيماري ديابت مبتلا هستند و مشكل اضافه وزن دارند، نبايد در خوردن آن زيادهروي كنند.
همچنين موز ميوهاي است كه خطر ابتلا به حملات قلبي را كاهش ميدهد و فشار خون را تنظيم ميكند. مادهاي كه موجب تنظيم گردش خون در بدن ميشود، همان پتاسيم موجود در موز است.
مصرف روزانه پتاسيم به عنوان يك مكمل غذايي خطر حملات قلبي را كاهش ميدهد. اغلب افرادي كه با مشكل فشار خون بالا مواجه هستند، در صورتي كه مواد غذايي حاوي پتاسيم مانند موز را در برنامه غذايي روزانهشان بگنجانند؛ نيازي به مصرف دارو نداشته يا بايد داروي كمتري مصرف كنند.
در موز يك ماده شيميايي بازدارنده وجود دارد كه به عنوان سدي نفوذناپذير در برابر باكتريهاي ايجاد كننده زخمهاي گوارشي عمل ميكند.
علاوه بر اين در موزهاي رسيده مادهاي توليد ميشود كه ساختار شيميايي آن شبيه به لايه پوششي توليد شده در معده است كه مانع از آسيبديدگي بافت معده در مجاورت اسيد ترشح شده در معده ميشود. به اين ترتيب ميتوان گفت اين ميوه انرژيزا ميتواند سلامت بدنتان را هم تضمين كند.
پرنيان قربانپور - كارشناس ارشد تغذيه و رژيم درماني
مغز از جمله ارگانهاي پيچيده است كه بر تمام بدن و اعمال آن نظارت و كنترل دارد. در ميان موجودات زنده، آدمي داراي پيچيدهترين مغز است كه هنوز بسياري از زوايا و عملكردهاي آن ناشناخته است.
اين عضو داراي بافتي پيچيده و منحصر به فرد است. بتازگي گروهي از دانشمندان موفق به شناسايي ژني شدهاند كه با تكثير و كپيكردن از خود سبب تكامل و پيچيدگي مغز ميشود.
دانشمندان ميگويند احتمالا اين ژن از 2.5 ميليون سال پيش موجب جداسازي و تمايز اجداد ما از ديگر گونههاي جانداران شده است.
به گفته محققان، احتمالا نسخه اضافي حاصل از اين ژن، موجب تأخير و كندي روند تكاملي مغز در انسانها بوده است. اين نسخه اضافي در واقع به نرونها كمك ميكند تا بيشتر و بهتر رشد كرده و ارتباطات بهتري با يكديگر داشته باشند.
تكثير ژنها در بدن انسان معمولا بسيار نادر است و بسيار كم رخ ميدهد كه ژني دست به تكثير و همانندسازي خود بزند.
بنا به گفته محققان، از شش ميليون سال پيش تاكنون تنها 30 ژن قدرت همانندسازي و تكثير خودشان را داشتهاند. در واقع اين ژن خاص كه به روند پيچيدگي و تكامل مغز آدمي نيز كمك ميكند از جمله ژنهاي خاص است كه قدرت همانندسازي و تكثير خود را دارد.
دانشمندان با بررسي اين ژن و نمونه تكثير شده آن كه SRGAP2 نام دارد، به اين نتيجه رسيدند كه نمونه كپيشده اين ژن به رشد و توسعه كورتكس يا همان بخش چينخورده مغز كمك ميكند و در نهايت به كنترل عملكردهاي سطح بالاي مغز مانند زبانآموزي و فرآيند تفكر منجر مي شود.
يعني كنترل اعمالي كه تنها مخصوص گونه آدميان است. در اين ميان، خبر بد اين است كه مشخصشده جهش اين ژن ميتواند به بروز حملههاي فلجكننده و بروز صرع در انسان منجر شود. محققان همچنين دريافتند كه نسخه كپيشده اين ژن از 3.5 ميليون سال پيش وجود داشته است و در تمايز گونه شمپانزهها از انسانها موثر بوده است.
نكته جالب اينجاست كه نسخه اصلي اين ژن به 2.5 ميليون سال پيش بازميگردد، در حالي كه نسخه كپي شده اين ژن مربوط به 3.5 ميليون سال پيش است.
اين به آن معناست كه كپي اين ژن يك ميليون سال قبل از خود ژن مادر و اصلي آن وجود داشته است! فرضيه محققان آن است كه يك ميليون سال بعد يعني 2.5 ميليون سال قبل، اين ژن در واقع مادر اصلي خود يا همان ژن اصلي را توليد كرده است، سپس اين ژن مادر دست به همانندسازي و كپيكردن از خود زده است كه در نهايت دوباره ژنهاي كپي شده را ايجاد كرده است، اما با ايجاد كپيها طي سالها از كيفيت اين ژنهاي كپي شده كاسته شده است، چراكه به مرور زمان نسخههاي كپي شده كوتاهتر از نسخه اصلي يا ژن مادر شده است، لذا نميتواند تاثيري را كه ژن مادر يا ژن اصلي بر مغز دارد دوباره داشته باشد.
چون همان گونه كه گفته شد اين ژنها مسوول پيچيدگي و ايجاد ساختارهاي پيچيده در مغز تنها منحصر به نوع آدمي است. در حقيقت كسب توانمنديهاي منحصر به فرد در آدمي و كسب انواع تواناييهاي شناختي و مهارتهاي اجتماعي بر اثر فعاليت اين ژن در نوع انسان و متمايز شدن او رخ داده است.
در ادامه دانشمندان اين دو ژن يعني هم ژن مادر و هم ژن دختر را در بدن موشها وارد كردند و سپس با ممانعت و محدوديت فعاليتهاي اين ژن مادر و اصلي به بررسي و مطالعه عملكرد ژن ديگر يا نسخه كپي آن پرداختند.
با اين عمل يعني متوقف كردن فعاليت ژن اصلي، مشخص شد كه رشد و توسعه مغز كندتر انجام ميشود و نيازمند زمان بيشتري است. اگرچه مغز موشها در مقايسه با مغز آدمي به خودي خود چندان رشد و توسعهاي ندارد، اما با اين تغييرات كندتر از زمان معمول رشد كردند.
هرچند كه مغز موشها با مغز آدمي متفاوت است، اما عملكرد نرونها در تغييرات كورتكس و رشد آن تا حدودي شبيه سلولهاي مغز انسان است، به گونهاي كه با رشد و ضخيم شدن ستون فقرات و نخاع ميزان مبادلات اطلاعات با ديگر سلولها افزايش مييابد.
طب مكمل به عنوان يك طب كمكي كنار پزشكي امروز ميتواند به شما كمك كند تا بسياري از دردها و بيماريها را به روش مؤثرتري از بين ببريد.
اين طب خاص، ريشه در قرنهاي كهن داشته و تمدن بشر با اين قبيل درمانها كاملا آشناست ولي در دنياي امروز آنقدر سرگرم پيشرفتها و تكنولوژيهاي نوين شدهايم كه غالبا فراموش ميكنيم مردم گذشته با همين درمانهاي به ظاهر ساده و گاه پيش پا افتاده بيماريهاي خود را درمان ميكردند.
يكي از انواع طب مكمل رايحهدرماني است كه علاوه بر علم ميتوان آن را هنر نيز دانست. در واقع اين طب نوعي درمان مكمل محسوب ميشود كه از مواد گياهي فرار موسوم به روغنهاي اصلي گياهي و ساير تركيبات معطر به منظور تغيير و بهبود وضعيت ذهني، روحي و رواني، عملكرد شناختي و سلامت عمومي مورد استفاده قرار ميگيرد. اين روغنها از گياهان، گلها، پوست درخت، ريشه، برگها، ساقه و ساير بخشهاي گياه گرفته شده و وضعيت روحي و جسمي را بهبود ميبخشد.
آنگونه كه از نام اين درمان بر ميآيد، همه تصور ميكنند درمان با آن از طريق استشمام رايحه خاصي صورت ميگيرد ولي اصل رايحهدرماني با ماساژ روغن روي بدن و در موارد خيلي نادر به صورت خوراكي انجام ميگيرد. استشمام رايحه اين روغنهاي گياهي ميتواند عملكرد مغز را تحريك نمايد.
ماساژ اين روغنها روي پوست بدن هم ميتواند از طريق جذب پوست، وارد جريان خونشده و درمان بيماريها را سبب شود البته بايد مراقب باشيد كه خودسرانه و بدون تجويز متخصص نبايد اقدام به مصرف خوراكي اين روغنهاي گياهي كنيد چرا كه هر يك از اين روغنها در انواع بيماريهايي چون استرس و عفونتها و... به صورتهاي متفاوتي مورد استفاده قرار ميگيرند.
رد پاي رايحهدرماني در تاريخ
تاريخچه استفاده از روغنهاي گياهي در رايحهدرماني به حدود 6000 سال قبل باز ميگردد. چينيهاي باستان، هنديها، مصريها، يونانيها و روميها از روغنها در مواد آرايشي، عطر و داروها استفاده ميكردند.
در واقع روغنهاي تقطيرشده زماني به عنوان درمان جاي خود را ميان مردم باز كرد كه در قرن 11 با اختراع دستگاه تقطير، ابوعلي سينا توانست به وسيله اين دستگاه روغن گياهان را تقطير كرده و به دست آورد.
مفهوم رايحه درماني نخستين بار سال 1907 توسط برخي پزشكان و دانشمندان اروپايي مطرح شد و سال 1928 «گاتفوس» علم رايحهدرماني را به طور رسمي كشف كرد.
وي زماني كه بر اثر انفجاري در آزمايشگاهش از ناحيه دست دچار سوختگي شد، به طور اتفاقي اثرات درماني روغن اسطوخودوس را كشف كرد.
پس از آن، شروع به آزمايش روي روغنهاي گياهي و ويژگيهاي شيميايي و اثربخشي آنها روي سوختگيها، عفونتهاي پوستي، قانقاريا و زخمهاي سربازان جنگ جهاني اول كرد ولي پيشگام استفاده از اين درمان يك جراح فرانسوي بود كه از روغنهاي گياهي به عنوان ماده ضدعفونيكننده در درمان زخمهاي سربازان در جنگ جهاني دوم استفاده ميكرد.
چگونگي اثر رايحهدرماني
محققان معتقدند حس بويايي نقش بسيار مؤثري در رايحهدرماني ايفا ميكند. گيرندههاي بويايي موجود در بيني با بخشهايي از مغز كه مسوول احساسات و خاطرات هستند، ارتباط دارند.
زماني كه مولكولهاي روغنهاي گياهي را استشمام ميكنيد اين بخش از مغز شما تحريكشده و اثرات جسمي، روحي و ذهني بر جاي ميگذارد.
به عنوان مثال، روغن اسطو خودوس همانند داروهاي مسكن عمل كرده و فعاليت سلولهاي مغزي را تحريك ميكند.
برخي محققان هم اعتقاد دارند مولكولهاي روغنهاي گياهي با هورمونها يا آنزيمها در خون فعل و انفعال دارد.
در واقع ماساژ رايحهدرماني با استفاده از روغنهاي گياهي روش معروفي است چرا كه در آن واحد چند كار انجام ميدهد.
پوست بدن شما روغن گياهي را جذب ميكند و همچنين آن را در هوا استشمام ميكنيد. علاوه بر اين از جنبه درماني آن از طريق ماساژ روي بدنتان بهره خواهيد برد.
روغنهاي گياهي كه در رايحهدرماني مورد استفاده قرار ميگيرند، تركيبات بسيار قوي متشكل از چند صد تركيب متفاوت هستند و به خاطر همين اثرات قوي كه دارند بايد با احتياط به كار روند و فرد متخصصي كه اقدام به چنين كاري ميكند بايد موارد ايمني استفاده از اين روغنها را رعايت نمايد تا مشكلي پيش نيايد.
روغنهاي گياهي در ماساژ، حمام، شمعها، به صورت استنشاقي، براي معطر كردن بدن و محيط، شامپو و لوازم بهداشتي صورت و پوست به كار ميرود.
معمولا رايحهدرماني را به چند شكل مورد استفاده قرار ميدهند: به منظور پخش در هوا و معطر كردن محيط زندگي و كار، استنشاق مستقيم به منظور ضدعفوني سيستم تنفسي، رفع احتقان و گرفتگي بيني، دفع خلطها و نيز اثرات مثبت رواني و در نهايت استفاده موضعي كه به صورت ماساژ، حمام، كمپرس و مراقبتهاي درماني پوستي مورد استفاده قرار ميگيرد.
مراقب روغنهاي گياهي باشيد
بهرغم اثرات مثبتي كه روغنهاي گياهي روي بهبود بيماريها دارند، به سبب غلظت بالايشان بايد بسيار با احتياط و حتما تحت نظر متخصصان از آنها استفاده شود.
چنانچه اين روغنها با همان غلظت اوليه و بدون رقيق كردن مورد استفاده قرار گيرند، ميتواند باعث خارش و حساسيتهاي پوستي شود.
از ديگر عوارض جانبي روغنهاي گياهي ميتوان به خارش پوستي، آسم، سردرد، آسيبهاي كبدي و عصبي اشاره كرد.
به عنوان مثال استفاده از روغن پوست مركبات مانند ليمو ميتواند واكنشهاي سمي ايجاد كند. برخي روغنها هم تركيبات شيميايي دارند كه داراي حسگر بوده و بعد از چند بار استفاده روي پوست و شايد نقاط ديگر بدن ايجاد حساسيت كرده و واكنش نشان ميدهد. بعضي از روغنها هم براي حيوانات خانگي سمي هستند.
دو روغن معروف اسطوخودوس و درخت چاي بهرغم تاثير بسزايي كه دارد، ممكن است باعث رشد بافت غيرطبيعي سينه در پسرها قبل از رسيدن به سن بلوغ شود.
از طرفي اين روغنها به خاطر داشتن عملكردي شبيه استروژن بايد بااحتياط زيادي استفاده شوند. البته روغنهايي كه براي بسياري از افراد هيچ خطري ندارد، ممكن است در زنان باردار و شيرده خطراتي را در پي داشته باشد بنابراين هرگز خودسرانه از اين روغنها استفاده نكنيد همچنين به خاطر درصد سمي بودن اين روغنها، هرگز به خوردن خودسرانه اين داروها توصيه نميشود.
به عنوان مثال روغن اوكاليپتوس در زمان خوردن بسيار سمي است و حتي مصرف يك قاشق چايخوري از آن ميتواند علائم بدي را در پي و مسموميت شديدي را به دنبال داشته باشد.
برخي از واكنشهاي ايجاد شده به دنبال استفاده خودسرانه از روغنهاي گياهي، آسيبهاي كبدي و بروز صرع است كه معمولا به دنبال استفاده از روغن سدر، زوفاي مصري و چند روغن ديگر رخ ميدهد.
از آنجايي كه برخي از اين روغنها ممكن است با برخي داروها تداخل ايجاد كنند، حتما بايد تحت نظر پزشك استفاده شوند تا مشكل خاصي به وجود نيايد.
روغنهاي حاوي اسيدفنيك مانند دارچين حساسيت پوستي ايجاد ميكند. پس براي رقيق كردن آن قبل از ماساژ روي پوست كمي روغن بادام يا كنجد به آن اضافه ميكنند.
اگر باردار هستيد، آسم شديد يا سابقه حساسيت داريد، حتما تحت نظر پزشك متخصص از اين روغنها استفاده كرده و قبل از آن، پزشك را از وضعيت خود آگاه كنيد.
اگر باردار هستيد يا سابقه صرع داريد از مصرف روغن زوفاي مصري خودداري كنيد. چنانچه دچار فشار خون بالا هستيد از روغنهاي تحريككنندهاي چون روغن رزماري و اسطوخودوس بپرهيزيد و اگر داراي تومورهاي وابسته به استروژن مانند تومورهاي سينه يا تخمدان هستيد، از روغنهايي با تركيبات استروژندار مانند روغن رازيانه و تخم باديان رومي دوري كنيد. افرادي كه تحت شيميدرماني هستند نيز قبل از رايحهدرماني بايد با پزشك خود مشورت كنند.
اعجاز رايحهها
بررسيهايي كه روي اثر رايحهدرماني در درمان بيماريها انجام گرفته نشان ميدهد تقابل ميان بدن و روغنهاي گياهي معطر اين نقش درماني را ايفا ميكند و در واقع رايحه درماني بيماريها را درمان نميكند، بلكه به بدن كمك ميكند راهي طبيعي براي درمان خود بيابد و واكنش ايمني بدن را از اين طريق تقويت مينمايد.
از رايحه درماني در موارد زيادي چون درمان دردها، بهبود وضعيت روحي و رواني، كاهش استرس و سردرد، بهبود كيفيت خواب، تنظيم هورمونهاي بدن، آرام كردن ماهيچهها، تحريك سيستم ايمني، بهبود جريان خون، درمان بيماريهاي خوني و افزايش عملكرد ذهني و شناختي استفاده ميشود.
استفاده از اين روغنها توسط ماما در زمان زايمان ميتواند تا حد زيادي از ترس و اضطراب خانمهاي باردار كم كرده و حس خوبي به آنها بدهد تا در زمان زايمان نياز به استفاده از داروهاي مسكن كمتر شود. بيشتر خانمهاي بارداري كه از روغن نعناع در دوران بارداري خود استفاده كردهاند، بر اين باورند كه حالت تهوع و استفراغ كمتري در اين دوران داشتهاند.
اگر دچار افسردگي هستيد، ماساژدرماني با روغنهاي گياهي البته همراه با دارو درماني تحت نظر پزشك ميتواند كمك زيادي به شما بكند.
رايحه بخصوص احساس مثبت را در قسمتهايي از مغز شما كه مسوول حافظه و احساسات است، فعال و تحريك كرده و شما را آرام ميكند.
آزمايشها نشان دادهاند برخي تركيبات شيميايي روغنهاي گياهي خواص ضدباكتريايي و ضدقارچي دارد. از موارد درماني ديگر اثرات رايحه درماني ميتوان به ريزش مو، بيقراري مربوط به آلزايمر، اضطراب، يبوست، بيخوابي، دردو درمان خارش اشاره كرد.
برخي از انواع روغنهاي گياهي كه در رايحه درماني مورد استفاده قرار ميگيرد به اين شرح است: روغنهاي اسطوخودوس، گل سرخ، آويشن، نارنج، برگاموت، ليمو و صندل سفيد كه در كاهش اضطراب، استرس و افسردگي بسيار موثر است.
روغن بهار نارنج در كاهش فشار خون و اضطراب افراد قبل از انجام كلونوسكوپي مفيد است. روغن مركبات سيستم ايمني بدن را تقويت كرده و روغن نعناع به هضم و گوارش خوب كمك كرده و از طرفي باعث دور كردن مورچهها از محيط ميشود.
روغن رازيانه، روغن تخم باديان رومي تركيباتي شبيه استروژن داشته و علائم سندروم پيش از قاعدگي و يائسگي را بهبود ميبخشد.
روغن ليمو ضداسترس و ضدافسردگي است، وضع روحي را بهبود بخشيده و باعث آرام شدن شما ميشود.
روغن هاي اسطو خودوس و درخت چاي هر دو خاصيت ضدعفونيكنندگي داشته و گاهي در لوسيونها و صابونها مورد استفاده قرار ميگيرند.
از روغن اسطوخودوس براي درمان و بهبود زخمها و سوختگيها نيز استفاده ميكنند.
هديه دادن، نه تنها همه را خوشحال ميكند، بلكه حس خوبي به هديهدهنده داده و باعث ميشود از درون احساس رضايت و شادابي كند.
هداياي كمي در دنيا وجود دارند كه آنقدر قدرت داشته باشند تا بتوانند جان فردي را نجات دهند؛ خون هديهاي است كه با آنكه هزينه نسبتا كمي دارد، ميتواند جان افراد زيادي را حفظ كند و با كاري اين چنين راحت، تاثيري عظيم در زندگي ديگران خواهد داشت.
همه روزه در جهان بسياري از افراد به خون و فرآوردههاي خوني نياز پيدا ميكنند. خون يك ماده حياتي است و وقتي به طور حاد مثلا در يك سانحه مثل تصادف يا سوختگيها، مقدار زيادي از آن از بدن خارج ميشود، مدتي طول ميكشد تا سيستمهاي مختلف بدن كمبود آن را جبران كنند و ممكن است در اين مدت بدن متحمل عوارض جبرانناپذيري شود.
بعلاوه اگر بدن در حال كنترل صدمات ديگري هم باشد (مثلا همزمان يك آسيب تنفسي يا زخم عميقي در بدن وجود داشته باشد)، تامين خون لازم براي نيازهاي پايه بسيار مشكلتر خواهد بود و حتي ميتواند زندگي فرد را به خطر بيندازد.
از هر چهار نفر يك نفر در طول حيات خود نياز به تزريق خون يا فرآوردههاي خوني پيدا ميكند. افراد بسياري هستند كه زندگي آنها وابسته به دريافت خون و فرآوردههاي خوني است و فقط با دريافت مقدار كمي خون در طول سال ميتوانند به زندگي خود ادامه بدهند.
تركيب و وظايف خون
در واقع خون تركيبي زنده و پيچيده بوده و حيات انسان به آن وابسته است. اين ماده حياتي از سلولها و پلاسما تشكيل يافته است.
بخش مايع يا پلاسما حاوي آب، املاح، مواد غذايي، هورمونها، مواد انعقادي و ساير مواد محلول است و 55 درصد حجم خون را تشكيل ميدهد.
سلولهاي خوني سه دسته بوده كه شامل سلولهاي قرمز، سلول هاي سفيد و پلاكتهاست. اين سلولها وظايف بسيار مهمي را در بدن به عهده دارند.
يكي از وظايف اصلي خون كه توسط سلولهاي قرمز انجام ميشود، حمل اكسيژن و مواد غذايي و رساندن آن به سلولهاي مختلف بدن است.
اگر سلولهاي خوني كم شوند يا به هر صورت با مشكلي مواجه شوند، اولين مسالهاي كه در بدن ايجاد ميشود، اشكال در اكسيژنرساني است.
اين وظيفه را فقط سلولهاي خوني ميتواند انجام دهد و هيچ سلول ديگري در بدن نميتواند جايگزين سلولهاي خوني شود.
اگر اكسيژن كافي به بدن نرسد، تنفس سلولي دچار اختلال شده و سلول ميميرد. سلولهاي قلب و مغز بشدت به كمبود اكسيژن حساس بوده و در صورت فقدان اكسيژن، در كمتر از چند دقيقه ميميرند.
پس يكي از خطرات تهديدكننده براي كساني كه در اثر يك تصادف حجم زيادي ازخون خود را از دست دادهاند، هيپوكسي و مرگ بافتي است كه به اصطلاح نكروز ناميده ميشود.
يكي ديگر از وظايف خطير سلولهاي خوني، دفاع در مقابل عوامل ميكروبي و خارجي است.
اين كار توسط سلولهاي سفيد كه در اصل سربازهاي بدن هستند، صورت ميگيرد.
بدن ما دائما با ميكروبها سروكار دارد، حتي تعداد زيادي ميكروب در سطح پوست ما داخل حفرات بيني، دهان و ساير قسمتهاي لوله گوارش در حال زندگي هستند و مادامي كه سلولهاي خوني ما فعال و توانا هستند هيچ يك از اين ميكروبها نميتوانند صدمهاي به بدن وارد سازند.
وقتي در اين سلولها مشكلي ايجاد شود، بدن ضعيف شده و براحتي به عفونتهاي مختلف دچار ميشود. پس افرادي كه به هر علتي دچار خونريزي حاد شدهاند، در معرض عفونتهاي مختلف قرار دارند.
وقتي در جايي از بدن خونريزي ايجاد شود يا آسيبي رخ بدهد، اولين اتفاقي كه ميافتد اين است كه ديواره رگ منقبض شده تا جلوي خونريزي را بگيرد.
اگر موفق نشود، سلولهاي خوني خاصي به نام پلاكت در محل تجمع كرده تا سدي را در مقابل خونريزي ايجاد كنند.
بعلاوه فاكتورهايي در خون وجود دارند كه وظيفه هموستاز و ايجاد لخته را به عهده دارند. در بيماران هموفيلي اين فاكتورها كمتر از سايرين بوده و در موارد شديد با خونريزيهاي شديد و خود به خودي مواجه هستند كه تجويز فرآوردههاي خوني در آنها ضرورت پيدا ميكند بنابراين وظيفه مهم ديگر سلولهاي خوني حفظ هموستاز و جلوگيري از خونريزي است.
ازهر4 نفر يك نفر در طول حيات خود نياز به تزريق خون يا فرآوردههاي خوني پيدا ميكند و افراد بسياري هستند كه زندگي آنها وابسته به دريافت خون و فرآوردههاي خوني است
اگر بدن فرد سالم باشد و مقدار خونريزي نيز كم باشد، بدن براحتي ميتواند خونريزي را تحمل كرده و بسرعت مقدار زيادي سلول خوني را وارد گردش خون كند، ولي اگر ذخاير كافي در بدن وجود نداشته باشد يا به دلايلي مثل بيماري مقاومت بدن كاهش يافته باشد، نميتواند براحتي با كمبود سلولهاي خوني تطابق بيابد و دچار علائم شديدي ميشود.
خون يك مايع حياتي است كه به وسيله قلب در بدن به گردش درميآيد و با گذشتن از كنار تمام سلولها، مواد غذايي و اكسيژن را از دستگاه گوارش و تنفس ميگيرد و به سلولهاي مختلف بدن ميرساند و از سوي ديگر مواد دفعي سلولها را براي دفع به كليهها، كبد و ششها حمل ميكند. پس تغذيه و پاكسازي سلولهاي بدن را به عهده دارد.
افراد بسياري فكر ميكنند خوني كه در بدن ما جريان دارد مثل اعضاي ديگر ثابت است و با خروج آن از بدن جبران كمبودش بسيار مشكل خواهد بود، ولي در اصل اين طور نيست.
يك سري مراكز خونسازي در بدن وجود دارند كه با افزايش سن محدودتر شده ولي هميشه در بدن وجود دارند. يكي از اين مراكز مهم مغز استخوانهاست.
مغز استخوان در تمام طول زندگي فعال بوده و با ساخت سلولهاي خوني مانع ايجاد كمبود در آنها ميشود بنابراين بدن را قادر ميسازد در مقابل خونريزيها تا حد زيادي مقاومت كند.
در صورتي كه مقداري از خون مثلا طي اهداي خون از گردش بدن خارج شود، بدن براحتي قادر خواهد بود آن را جبران كند.
افرادي كه به تزريق خون نيازمندند
نياز به خون معمولا يك نياز فوري است و بيشتر در مواقعي به وجود ميآيد كه به دليلي مثل خروج خون از بدن يا كمبود توليد يا تخريب بيش از حد سلولهاي خوني در بدن، فرد در خطر مرگ قرار داشته باشد.
با آنكه لحظه به لحظه علم بشر در حال پيشرفت است و اختراعات جديدي به ثبت ميرسند، هنوز هيچ جايگزيني براي خون پيدا نشده است و براي تامين نياز بيماران بدحال و در معرض خطر به اين ماده حياتي راهي جز استفاده از خوني كه افراد نيكوكار اهدا ميكنند، وجود ندارد.
معمولا برخي از حوادث يا موقعيتهاي خاص همواره ممكن است فرد را نيازمند تزريق خون كند.
شايعترين اين موارد عبارت است از تصادفات مختلف رانندگي، سوختگيها و اعمال جراحي.
گروههاي خاصي مثل خانمهاي باردار حين زايمان و پس از آن بايد از نظر خونريزي و نياز احتمالي به خون مورد توجه قرار گيرند.
اكثر نوزادان بعد از تولد به طور فيزيولوژيك دچار مشكلاتي در سلولهاي خوني جنيني و زردي ميشوند، در موارد شديد بخصوص نوزادان نارس ممكن است به تعويض خون نياز پيدا كنند.
گاهي لازم است بيماران سرطاني تحت شيمي درماني يا راديوتراپي قرار گيرند، در اين موارد سلولهاي خوني به دليل حساسيتي كه در مقابل اين مواد دارند بسرعت تخريب شده و نياز به تزريق خون را در اين افراد افزايش ميدهند.
بعلاوه در اين بيماران ممكن است مغز استخوان نيز سركوب شده باشد كه ديگر خونسازي نكند يا سرطان، سلولهاي خوني را درگير كرده و به كاهش ردههاي سلولي خاصي در خون بيمار منجر شوند كه نياز به خون را چند برابر ميكند.
گروهي از بيماران خاص وجود دارند كه به دليل بيماريهاي مادرزادي مثل تالاسمي يا هموفيلي، از كودكي و در تمام طول عمر خود، براي اينكه يك زندگي نسبتا معمولي داشته باشند به طور منظم نياز به تزريق خون و فرآوردههاي خوني دارند.
يك گروه خاص نيز افرادي هستند كه كليه آنها نارسا شده و ديگر هورمونهاي محرك خونسازي را نميسازد.
در اين موارد اغلب هورمون محرك براي اين افراد تجويز ميشود، ولي در كمبودهاي شديد ممكن است نياز به تزريق خون پيدا كنند.
مزاياي اهداي خون
از نظر روحي، هديه دادن منجر به ايجاد حس رضايت قلبي شده و به ارتقاي وضعيت روحي شما ميانجامد.
چراكه شما ميدانيد با اين كار جان چند فرد نيازمند را نجات دادهايد و براي همنوعان خود مفيد بودهايد.
از طرفي شكر سلامت خود را نيز بهجا ميآوريد. علاوه بر اين، مزاياي روحي و معنوي كه هر فردي با انجام كار نيك از آنها بهرهمند ميشود، يكسري فوايد خاصي نيز نصيب كساني ميشود كه به اهداي خون ميپردازند.
كساني كه داوطلب اهداي خون هستند تحت معاينه كامل پزشكي و يك سري از آزمايشها قرار ميگيرند كه باعث ميشود از وضعيت سلامت خود باخبر شده و در صورت وجود هر مشكلي، به طور زودرس به درمان آن بپردازد و از وخيم شدن مشكل جلوگيري به عمل آيد.
بسياري از ما در معرض دودهاي سمي قرار داشته و به همين دليل مستعد بيماريهاي مزمن تنفسي هستيم. در بيماريهاي تنفسي، اكسيژن كافي در دسترس قلب نيست تا آن را به سلولهاي بدن برساند، از اين رو از طريق مولكولهاي خاصي پيام به مراكز خونرساني رسيده و باعث ميشود سلولهاي خوني و متعاقب آن غلظت خون گاهي بيش از حد افزايش يابد.
اين غلظت خون خود عوارضي به دنبال دارد، با اهداي خون ميتوان به تنظيم خون در گردش كمك كرد.
با اهداي خون تعداد زيادي از سلولهاي خوني پير از جريان خون خارج شده و مغز استخوان سلولهاي خوني جوان و تازه را ساخته و به رگهاي شما ميريزد. اين كار براي سلامت شما مفيد است.
شرايط افرادي كه ميتوانند خونشان را اهدا كنند
اهداي خون با آنكه ميتواند از جنبههاي بسياري مفيد باشد، ولي همه نميتوانند خون اهدا كنند. اهداي خون شرايط خاصي دارد.
براي مثال سن افراد اهداكننده خون نبايد كمتر از 17 سال يا بيشتر از 65 سال باشد. وزن فرد نيز حداقل بايد 50 كيلوگرم باشد.
بعلاوه فرد اهداكننده بايد در شرايط مناسب روحي و جسمي قرار داشته و بيماري شديدي نداشته باشد. افرادي كه از بيماريهاي جدي قلبي و ريوي رنج ميبرند، مسلما گزينههاي خوبي براي اهداي خون نيستند.
براي اينكه به فرد اهداكننده فشار زيادي تحميل نشود و بدن وي بتواند به بهترين صورت خونسازي نمايد، بهتر است فواصل اهداي خون حداقل هشت هفته باشد و بيشتر از چهار بار در يك سال اين كار انجام نشود.
يكي از شروط لازم اين است كه خود فرد مبتلا به كمخوني نباشد و اين مساله با انجام آزمايش قبل از اهداي خون سنجيده ميشود.
براي حفظ سلامت خوني كه به بيماران تزريق ميشود، فرد اهداكننده نبايد سابقه ابتلا به بيماريهاي منتقلشونده از راه خون مثل هپاتيت داشته باشد.
بعلاوه كساني كه به بيماريهاي عفوني مبتلا هستند براي اهداي خون بايد با پزشك مشورت كنند. فرد اهداكننده نبايد الكل مصرف كند يا اعتياد به مواد مخدر بخصوص انواع تزريقي داشته باشد.
توصيههايي براي اهداكنندگان خون
اهداي خون عوارض وخيمي به دنبال ندارد، فقط بايد به يك سري توصيهها عمل كنيد تا بدن شما بعد از اهداي خون براحتي كنترل همه چيز را به دست بگيرد.
وقتي مقداري از خون شما از گردش خون خارج ميشود، ممكن است دچار افت فشارخون يا احساس سرگيجه و ضعف شويد.
براي پيشگيري از اين عوارض بهتر است قبل از اهدا، حجم خون خود را افزايش دهيد. بهترين كار اين است كه شب و صبح قبل از اهداي خون مقدار زيادي آب بنوشيد و از مصرف موادي كه از آب بدن شما ميكاهند مثل قهوه و چاي يا مواد پر از فيبر خودداري كنيد.
نبايد هنگام اهداي خون خيلي گرسنه باشيد. بهتر است حدود چهار ساعت قبل از اين كار يك وعده غذايي مفيد و سالم خورده باشيد و با انرژي كامل به سازمان انتقال خون برويد.
اگر تحت رژيم خاصي قرار داريد كه كالري دريافتي شما را بشدت محدود ميسازد، به نفع شماست كه حداقل روز قبل از اهداي خون، كمي رژيم خود را آسانتر سازيد و مقدار بيشتري غذاهاي پروتئيني و مفيد بخوريد.
هميشه موادي مثل ميوه يا ماست همراه خود داشته باشيد. قند اين مواد بخوبي هضم شده و از افت قند خون جلوگيري ميكند. ميوههايي كه سرشار از آهن هستند ميتوانند گزينههاي خوبي باشند يكي از اين ميوهها آلوها يا آب آلو است.
وجود آهن در وعدههاي غذايي روز قبل و بعد از اهداي خون از اهميت بالايي برخوردار است. آهن موجود در گوشت قرمز و مرغ و ماهي بسيار خوب جذب شده و در صورت مصرف همزمان ويتامين C اين جذب بيشتر هم ميشود. بنابراين معمولا در كنار مصرف اين مواد، موادي مثل مركبات و گوجه فرنگي نيز توصيه ميشود.
بلافاصله بعد از اهدا از جاي خود برنخيزيد. حداقل 15 دقيقه در همان جا استراحت كنيد تا سيستم بدن شما فشارخونتان را بخوبي تنظيم كند. پس از اهداي خون حداقل تا يك ساعت از استعمال دخانيات پرهيز كنيد.
اگر بعد از اهداي خون دچار سرگيجه يا ضعف شديد، روي زمين دراز كشيده و پاهايتان را بالاتر از سطح بدن قرار دهيد. با اين كار فشار شما يك سانتيمتر جيوه افزايش مييابد.
هر اهداكننده خون يك قهرمان است
براي ترغيب مردم جهان به اهداي خون و افزايش سطح آگاهي آنان، ۱۴ ژوئن (۲5 خرداد) به عنوان روز جهاني اهداكنندگان خون نامگذاري شده است.
سازمان بهداشت جهاني، جامعه بينالمللي انتقال خون، اتحاديه بينالمللي سازمان اهداكنندگان خون و فدراسيون بينالمللي جمعيتهاي صليب سرخ و هلال احمر، ارگانهاي جهاني حامي اهداي خون هستند.
موضوع روز جهاني اهداكنندگان سال 2012 با تمركز براين باور است كه هر يك از ما ميتوانيم با اهداي خون تبديل به يك قهرمان شويم.
بر اين اساس، شعار جهاني امسال هر اهداكننده خون يك قهرمان است (Every blood donor is a hero) انتخاب شده است.
يك قهرمان در پاسخ به نياز فوري، در هر شرايطي، با وجود هر مشغله ديگري، نيازهاي ديگران را در اولويت كارهاي خود قرار داده و به كمك آنها ميشتابد.
اين شعار براي به رسميتشناختن هزاران قهرمان گمنام و ناشناسي است كه براي نجات جان انسانها، هر روز خون خود را بيهيچ ادعايي و بدون توجه به نژاد، جنسيت و مذهب و سن اهدا ميكنند و برخي از آنان اين عمل انساندوستانه را بارها و بارها و بلكه بيش از چندين دهه تكرار ميكنند.
با اميد به اينكه اين روز خاص و نامگذاري و اختصاص آن به اهداكنندگان خون، مشوقي براي اهداي خون داوطلبانه و منظم و مستمر تعداد بيشتري از انسانهاي نيكوكار در سراسر جهان باشد.
اين روزها گاز در سراسر جهان ارزش خاصي دارد و روز به روز بر قيمت جهاني آن افزوده ميشود. اهميت اين ماده استراتژيك تا آن حد افزايش يافته است كه دانشمندان زيادي در گوشه و كنار جهان تلاشهاي جدي براي توليد آن از تركيبات گوناگون و حتي موجودات زنده نظير قارچها ـ آن هم با تكيه بر شيوههاي نوين و مبتني بر فناوريهاي برتر ـ آغاز كردهاند.
دانشمنداني كه در اين زمينه فعاليت ميكنند، متوجه شدهاند سرمايهگذاري و تحقيق روي آن دسته از قارچهايي كه درون گياهان زندگي ميكنند خيلي سريعتر آنها را به هدف مورد نظرشان ميرساند.
گروهي از دانشمندان دانشگاه مونتاناي آمريكا به سرپرستي گري استروبل، ضمن مطالعه دقيق اين دسته از قارچها متوجه قابليتهاي خيرهكننده اين دسته از موجودات زنده شدهاند.
آنها دريافتهاند نتيجه عملكرد اين نوع قارچها در معادلات آينده تأمين سوخت ساكنان زمين تاثير بسزايي دارد.
اين دانشمندان نتايج تحقيقات را در نشريه تخصصي «بومشناختي ميكروبي» منتشر كردهاند كه نشان ميدهد نوعي از قارچهايي كه درون گياهان زندگي ميكنند ـ موسوم به Hypoxylon ـ بجز تركيبات ارگانيكي فراري كه همواره توليد ميكنند، فعاليتهاي ضدميكروبي خاصي نيز دارند.
اين نوع قارچ و قارچهاي مشابه آن عمدتا در مناطق حارهاي و نيمه حارهاي جهان زندگي ميكنند و تركيبات ارگانيكي فراري كه توليد ميكنند ميتوانند به عنوان سوخت يا مكملهاي سوختي در نظر گرفته شوند.
قارچهايHypoxylon اين توانايي را دارند تا در بافتهاي گياهي، آن هم بدون وارد آوردن خسارت يا مشكلي آشكار براي گياه به حيات خود ادامه دهند.
در برخي موارد اين قارچها تبعات مثبتي نيز براي گياه ميزبان خود به همراه دارند كه از آن جمله ميتوان به حفاظت در برابر باكتريها يا قارچهاي مضر اشاره كرد.
محققان دريافتهاند اين قارچها تركيبات زيست فعالي توليد ميكنند كه ميتوان از آنها در توليد دارو، صنايع و همچنين حوزه انرژي بهره برد.
استروبل و همكارانش براي مطالعات دقيقتري در روي اين نوع قارچها از گونهاي درخت موسوم به Persea indica كه بيشتر در جزاير قناري اسپانيا ميرويد استفاده و اقدام به نمونهبرداريهايي از قارچ Hypoxylon كردند.
آنها در ادامه اين تحقيقات، قارچها را در محيط تحت كنترل آزمايشگاهي قرار داده سپس با توليد اين قارچها و آزمايش روي آنها از صحت نظرات مطرحشده مطمئن شدند.
محققان براي اين منظور از ميكروسكوپ الكتروني اسكنكننده و آزمايشهاي مولكولي مختلفي استفاده كردند.
يكي از نكات ابهام آميزي كه ذهن محققان پروژه را به خود مشغول كرده، مربوط به اين نكته ميشود كه آيا تركيبات توليدشده توسط اين قارچها، نقشي در محافظت از درختاني كه در آنها ساكن هستند دارند يا نه؟ آنها براي يافتن پاسخ اين ابهام 10 تركيب مضر قارچي مختلف را ـ كه از سه تا هفت روز طول عمر داشتند ـ در معرض قارچ Hypoxylon قرار دادند.
نتايج اين بررسيها نشان داد تركيبات توليدي اين قارچها نه تنها داراي حفاظت ضد ميكروبي براي گياه هستند بلكه حداكثر اثرگذاري آنها نيز در بازه زماني مشخصي روي ميدهد.
با توجه به حجم قابل توجه اين تركيبات، ميتوان روي آنها به عنوان سوخت يا مكمل سوختي حساب ويژهاي باز كرد.
در سالهاي اخير مطالعات زيادي روي سوختهاي زيستي صورت گرفته است كه در اين ميان ميتوان از اتانول به عنوان شاخصترين اين نوع سوختها نام برد.
با اين حال تحقيقات اخير نشان ميدهد در آمريكا استفاده از اين سوخت مشكلاتي را در سيستم موتوري به همراه داشته است.
اين سوخت ارزشمند، تنها به وسيله تركيبات قارچي به دست ميآيد كه شكر يا نشاسته را مورد پردازش قرار ميدهد البته بخوبي روشن است اين مواد از سوي انسان و دام نيز به عنوان منابع غذايي در نظر گرفته ميشوند، اما نقطهقوت قارچهايي نظير Hypoxylon در به كارگيري پسماندهاي شهري و كشاورزي براي توليد تركيبات ياد شده است.
آنها در چنين محيطهايي بخوبي رشد كرده و در همين حال تركيبات ارزشمندي همچون cineole (نوعي روغن معطر و پرمصرف) نيز از خود برجاي ميگذارند.
محققان دريافتهاند آنزيمهاي خاصي كه قارچ Hypoxylon از آنها براي توليد cineole استفاده ميكند، باعث ايجاد فرآيندهاي پيچيده شيميايي درونش ميشود.
حال آن كه باز توليد آنها در محيطهاي آزمايشگاهي كار بسيار دشواري است. به همين دليل نميتوان به طور طبيعي اميدي به توليد انبوه سوخت مورد نظر از اين قارچها داشت، اما راه چاره چيست؟ نتايج تحقيقات نشان ميدهد با مطالعه اين فرآيندهاي پيچيده ميتوان به شيوههاي بهتري در مهندسي اين قارچ و نمونههاي مشابه پرداخت و در نهايت تركيبات سوختي مؤثرتري توليد كرد.
اين چنين دستاوردها كه در زمينه توليد سوختهاي زيستي است، اهميت بسياري براي محققان دارد. آنها همواره به دنبال راههاي مؤثرتري به منظور تجاريسازي اين دسته از فرآيندهاي سوخت هستند.
استروبل كه مطالعات دامنهداري در اين زمينه انجام داده است ميگويد: دانش بيولوژيك ميتواند ما را به سوي توليد نسل جديدي از سوختها رهنمون سازد، اما براي موفقيت در اين مسير چارهاي جز استفاده از روشهاي ميكروبيولوژيكي استاندارد بويژه مهندسي ژنتيك و جهشهاي ژنتيكي براي توليد سوختهاي نوين و پاك به صورت انبوه ندارم. اهميت اين موضوع موجب شده دپارتمان انرژي دانشگاه مونتانا سرمايهگذاري ويژهاي نيز در اين زمينه انجام دهد.
طي يك دهه اخير عمده تلاشهاي محققان در زمينه توليد سوختهاي زيستي به اتانول معطوف بوده است. با اين حال تهيه اين سوخت ارزشمند با مشكلاتي نيز همراه است.
جداي از آن كه استفاده از اين سوخت در برخي سيستمهاي موتوري مشكلاتي همراه دارد، هزينه تمامشده توليد اين سوخت نيز خود به چالشي بزرگ تبديل شده است.
براي توليد اتانول به مزارع وسيع نيشكر نياز است، در حالي كه پرورش اين گياه خود هزينهبر است. اين چالشها دانشمندان عرصه توليد سوختهاي زيستي و مكملهاي سوختي را بر آن داشته تا به استفاده از مهندسي ژنتيك و زيست مهندسي به عنوان راهي موثر در توليد نسل جديد سوختهاي زيستي نگاه كنند.
در حال حاضر بسياري از كشورهاي جهان نظير آلمان، فرانسه و هلند چشم اندازهاي مشخصي براي توليد همه جانبه سوختهاي زيستي مؤثر و بهكارگيري آنها در صنايع گوناگون ترسيم كردهاند.
برخي از اين كشورها قوانيني را تصويب كردهاند كه براساس آن سهم قابل توجهي از سوختهاي مصرفيشان تا دو دهه آينده بايد از نوع سوختهاي زيستي باشد.
پس با توجه به چنين چشماندازي استفاده از تكنيكهاي نوين مهندسي ژنتيك براي توليد انبوه سوختهاي زيستي بيشتر يك ضرورت است تا يك پيشنهاد.