به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

حضرت امام(ره) آرامش و آسایش آدمی را در گرو زهد می‌دانست تا با رها کردن خود از بند تعلقات مادی، دنیوی، تجمل و تجمل‌پرستی، خود را به آرامش و آسایش برساند و به اقناع نیازهای معنوی و روحی انسانی بپردازد.

خبرگزاری فارس: جلوه‌های قناعت در زندگی امام خمینی (ره)

 

اشاره

قناعت، یکی از صفت‌های بارز اخلاقی است که انسان را به قرب الهی می‌رساند، ابزاری که آدمی با آرامش خاطر و آسایش، مسیر دنیوی را طی می‌کند تا به طریق کمال برسد. قناعت اثراتی دارد که یکی از بارزترین آن‌ها، آرامش و آسایش است و انسان قانع می‌تواند فارغ البال به طی طریق بپردازد.

قناعت صفتی ممدوح و پسندیده است که سبب می‌شود انسان به آنچه در زندگی دنیا دارد، قانع باشد. انسان قانع با قلبی آرام برای تحصیل علم و جمع‌آوری توشه سفر اخروی به تلاش می‌پردازد و به آنچه دارد و روزی اوست، کفایت می‌کند.مهم‌ترین موانع کمال انسان‌ها، دلبستگی و وابستگی به دنیاست. اگر این روش و افکار بر روح انسان چیره گردد، تمام ارزش‌ها و فضیلت‌های آدمی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

قناعت، یکی از مرکب‌های فضیلت انسانی است که آدمی را در مقابل فراز و نشیب‌های زندگی و سختی‌ها امان می‌دهد. انسان قانع، غنی است؛ زیرا به داشته‌هایش راضی است و هیچ‌گاه از دیگران توقع کمک و مدد مالی ندارد. قناعت، انسان را به عزت نفس می‌رساند و او را از طمع به مال مردم باز می‌دارد. مال، مال‌دوستی و مال‌اندوزی، راهزن طریق کمال انسانی است و انسان‌هایی که از ثروت خود به خوبی استفاده می‌کنند، اندکند.

معصومین (ع) همواره انسان‌ها را از حرص، طمع و مال‌اندوزی پرهیز داده و بر میانه‌روی، اعتدال و قناعت توصیه کرده‌اند. در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «دو آرزومند سیر نمی‌شوند: حریص در علم و حریص در مال».حرص و طمع آدمی به ثروت‌اندوزی پایان ناپذیر است؛ چنانچه اگر آدمی سرزمینی از طلا داشته باشد، خوش دارد که سرزمین دومی نیز داشته باشد و اگر دومی را به او بدهند، سرزمین سوم را طلب می‌کند و شکم آدمی را جز خاک پر نمی‌کند. انسان حریص تا هنگامی که به خاک سپرده می‌شود، در آرزوی ثروت‌اندوزی است.

بنابراین باید راه میانه را جست و در آن گام برداشت؛ زیرا میانه‌روی و قناعت، سرشارترین گنج است. نیم‌نگاهی به سیره پیشوایان دینی و نیز علما و بزرگان که الگوهای شایسته در زندگی ما هستند، می‌تواند راه‌گشای ما در یافتن این راه میانه باشد. یکی از الگوهای نیک و شایسته جامعه کنونی در همه زمینه‌ها و به خصوص قناعت و زهد، حضرت امام خمینی(ره) است. بیان و بررسی برخی از جنبه‌های زهد در زندگی ایشان ما را در دست‌یابی به این گنج یاری می‌رساند.

جلوه‌های قناعت در زندگی حضرت امام(ره)

ساده زیستی

یکی از موانعی که برای کمال انسانی بسیار خطرناک است، دنیاطلبی و دنیادوستی می‌باشد. اگر این حالت بر روح انسان حاکم شود، او را در مسیر کمال به چالش‌های سختی می‌کشاند. برای دور شدن از جلوه‌های فریبنده زندگی مادی، راهی بهتر و مهم‌تر از زهد و ساده‌زیستی نیست. انسان زاهد با بی‌رغبتی به دنیا، مانند آزاده‌ای است که بی‌تکلف زندگی می‌کند، بدون تعلق راه زندگی را می‌یابد و برای رسیدن به کمال، آزاد و منقطع از زنجیرهای نفسانی در این مسیر گام بر می‌دارد؛ بر بلندای معرفت دست می‌یابد و با اندیشه باز و فکری صحیح، زندگی را از زاویه اصلی و مهم آن می‌نگرد.

امام خمینی(ره) چنان در قرب حق تعالی غرق گشته بود که مانند پرنده‌ای سبکبال از تعلقات مادی دل کند تا به سوی قرب الهی پرواز کند. امام(ره) نه تنها خود چنین بود؛ بلکه به علما و مدیران کشور نیز همیشه توصیه می‌کرد که خود را گرفتار تجملات و تشریفات ننمایند:«من اکثر موفقیت‌های روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامی، در ارزش علمی و زهد آنان می‌دانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشی سپرده شود که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت. هیچ چیزی به زشتی دنیاگرایی روحانیت نیست و هیچ وسیله‌ای هم نمی‌تواند بدتر از دنیاگرایی، روحانیت را آلوده کند».

کفاف در زندگی

اگر انسان در زندگی‌اش نیاز حقیقی و واقعی خویش را بشناسد و به اندازه کفاف بسنده کند، فرصتی برای دست یافتن به امور معنوی می‌یابد و می‌تواند به تربیت و تزکیه نفس بپردازد. پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:«آگاه باشید! بهترین مردم، بنده‌ای است که در دنیا به اندازه کفاف اکتفا کند».حضرت امام خمینی(ره) مصداقی کامل در این زمینه بود که از مال دنیا به قدر نیازشان کفایت می‌کرد. بی‌نیازی از عوامل مادی برای ایشان ابزاری بود جهت سیر و سلوک معنوی و رسیدن به قرب پروردگار. ایشان همواره از فزون طلبی، تکاثر و زیاده‌خواهی دوری می‌کرد و به همین جهت به عالی‌ترین درجات زهد دست یافت.

حجت‌الاسلام رحیمیان می‌گوید: «حضرت امام(ره) در طول مدتی که در نجف اشرف اقامت داشت، در خانه‌ای محقر و فرسوده، در خم یکی از کوچه‌های شارع الرسول، همچون صدها طلبه معمولی اجاره‌نشین بود و در جماران هم ساختمان قدیمی که حدود هفتاد متر زیربنا داشت، اجاره کرده بود».

رعایت اعتدال و اقتصاد

اعتدال و اقتصاد، عیار زندگی می‌باشد و تمام زندگی و خرج روزمره زندگی انسان بر اساس آن سنجیده می‌شود. رعایت میانه‌روی فقط مربوط به مسائل مادی نیست؛ بلکه در تمام موارد زندگی کاربرد دارد. حضرت امام خمینی(ره) رعایت اعتدال و اقتصاد را در زندگی خویش عملی کرده بود.یک از همراهان ایشان می‌گوید: «امام در نوفل لوشاتو از نظر مکان در مضیقه بود؛ صحبت شد که منزلی بزرگ‌تر تهیه شود. منزلی در یکی از محله‌های خلوت پاریس انتخاب کردیم. بسیار جالب بود، جای وسیعی داشت. منزل آماده شد، امام سؤال کردند:وضع این منزل چطور است؟ عرض کردیم در سطح بالاست. امام فرمود: نه؛ من داخل چنین منزلی که سطحش بالا باشد، نمی‌روم».

آرامش و آسایش

اقناع روحیه آزمندی و طمع، تلاش و کوشش بسیاری را می‌طلبد. هر چه این حرص و تلاش بیشتر شود، مستوجب رنج و سختی بیشتری است. وقتی زندگی هزینه و خرج زیادی داشته باشد، فکر و آرامش آدمی را به تحصیل ابزار و مخارج آن مشغول می‌کند و باعث گرفتاری روحی انسان می‌شود؛ اما اگر این نیازها به اندازه باشد، جسم و روح و اندیشه آدمی نیز آرامش و آسایش می‌یابد.

در سخنی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «وارستگی از دنیا، قلب و تن را راحت می‌سازد».حضرت امام(ره) آرامش و آسایش آدمی را در گرو زهد می‌دانست تا با رها کردن خود از بند تعلقات مادی، دنیوی، تجمل و تجمل‌پرستی، خود را به آرامش و آسایش برساند و به اقناع نیازهای معنوی و روحی انسانی بپردازد.

حجت‌الاسلام ناصری می‌گوید: «حضرت امام به نوع غذا اهمیت نمی‌داد. ایشان خیلی به نان و پنیر و چای علاقه داشت که اغلب نیز خود سماور را روشن می‌کرد و سحری می‌خورد. آن شبی که ما را از کویت برگرداندند، به هتلی رفتیم؛ در آنجا به امام اصرار کردیم که اجازه بدهد برایشان غذا بیاوریم، اما ایشان قبول نکرد».

یکی از یاران امام(ره) نیز می‌گوید: «حضرت امام زمانی که در بیمارستان قلب بستری بود... منزلی برایش تهیه شده بود که بسیار معمولی بود؛ مدتی که گذشت امام فرمود: "این منزل مناسب من نیست، من باید از اینجا بروم. بروید منزلی مثل خانه پدر (خشت و گلی) برایم پیدا کنید و الا به قم می‌روم". تنها اشکال آن منزل این بود که ظاهرش سنگ شده بود».

دوری از تجملات

برخی انسان‌ها خوشبختی و سعادت را در تجملات و زرق و برق فراوان می‌بینند. این افراد در واقع اسیر اداره این گونه زندگی‌های سنگین و پر خرج می‌شوند و به جای اینکه زندگی و زیبایی معنوی‌اش، برایشان وسیله سعادت اخروی و دنیوی باشد؛ خود را به سختی و اشکال و دشواری می‌اندازند.امام خمینی(ره) انسان کامل و وارسته‌ای بود که با وجودی که می‌توانست بهترین امکانات و وسایل و لوازم معیشت را داشته باشد، اما به دنبال دنیا و دنیاطلبی نرفت؛ بلکه از مادی گری رویگردان بود و همواره از تجملات دوری می‌جست؛ اگر چه از شهرت و قدرت کافی برخوردار بود، اما هرگز آن را پلی برای دست یافتن به دنیا قرار نداد.

ایشان زیبایی را دوست داشت، اما نه زیبایی مادی و ظاهری؛ بلکه زیبایی‌ای را دوست داشت که جلوه‌گر زیبایی حق باشد؛ از این‌رو تجمل و تجملات را که سنگلاخ‌های معنویت و دست و پاگیر هستند، رها کرده بود.در سخنی از پیامبر اکرم(ص) نیز می‌خوانیم: «آن‌گاه که خداوند خیر خانواده‌ای را بخواهد، زندگی آسان را نصیب آنان نماید».

حجت‌الاسلام دعایی می‌گوید: «امام در زندگی همواره ساده زندگی کرد، ساده پوشید، ساده خورد، از غذای چرب و نرم همواره پرهیز کرد و از خوراکی‌های مقوی دوری جست... در رفت و آمدها پیاده حرکت می‌کرد و علیرغم اصرار و فشار همه‌جانبه دوستان و ارادتمندان در نجف، از گرفتن اتومبیل و رفت و آمد با ماشین خودداری می‌ورزید؛ با آنکه بسیاری از فداییان راه ایشان آماده بودند که با دل و جان ماشینی از غیر وجوهات شرعیه به ایشان هدیه نمایند...».

پرهیز از رفاه

زندگی پر هزینه و آکنده از تبذیر و اسراف که در جهت رفاه‌طلبی باشد، آفتی بزرگ برای فرد و جامعه است. رفاه‌گرایی باعث می‌شود، فرد خدا و آخرت را فراموش کرده و با سنگ‌دلی، لذت‌جویی و عیاشی که ثمره رفاه زیاد می‌باشد، از خدا و زندگی اخروی غافل باشد. بهترین راه مبارزه با آن، زندگی با قناعت و به دور از آزمندی، رفاه‌زدگی و تنوع‌طلبی است. همچنان‌که امام علی(ع) فرموده است: «برای سلامت دینتان، به اندک دنیا بسنده کنید».

امام خمینی(ره) در این راستا نیز الگویی کم‌نظیر بود که در همه شرایط با رفاه‌زدگی مخالف بود و خود را در دام دنیا و ظواهر آن نیفکند. یکی از یاران امام می‌گوید: «بارها دیدم که معظم‌له از اتاقشان به طرف اندرون رفت، ولی چند لحظه بعد از میان راه برگشته، لامپ مهتابی را خاموش کرده و دوباره به طرف اندرونی رفت. با آنکه در آن دوره معمولاً بیش از چند دقیقه در اندرونی نمی‌ماند و دوباره به همین اتاق بر می‌گشت».

حساسیت امام بر اسراف

غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات که به حق می‌توان آن را به نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونه‌های بارز اسراف و از عوامل عمده آن به شمار می‌آید. بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف کنند، جایی برای کمبود و فقر در جامعه باقی نمی‌ماند. با کمی دقت در این مورد متوجه می‌شویم بسیاری از چیزهایی را که مصرف می‌کنیم و یا به داشتن آن‌ها تمایل داریم، غیرضروری هستند و نبود آن‌ها هیچ مشکلی را در زندگی ایجاد نمی‌کند.

بدون اسراف هم می‌توان زندگی سالم و درستی داشت؛ به شرط آنکه ساده زیستن را بر هر چیزی ترجیح دهیم؛ هم‌چنانکه امام(ره) نمونه بارز و مجسم آن در تمام طول زندگی پربار خویش بود.حساسیت‌های امام به اسراف نیز از دیگر جنبه‌های وجودی ایشان نسبت به پرهیز از رفاه بود؛ زیرا اسراف یکی از روش‌های ضد اخلاقی است که مخالف قناعت می‌باشد.

در حیاطی که حضرت امام زندگی می‌کرد، لامپی بود که صبح‌ها باید این لامپ را خاموش می‌کردیم. یک بار حضرت امام تذکر داد، ما یادمان رفت آن را به موقع خاموش کنیم. روز سوم که شد، امام ناراحت شد و گفت: «خانه من و گناه؟ چرا این لامپ را خاموش نمی‌کنید؟ الان که هوا روشن است. یا آن را خاموش کنید یا اینکه کلید آن را سمت من بگذارید تا خودم آن را خاموش کنم».

روزی حضرت امام در حال رفتن به حسینیه برای ملاقات با مردم بود. جمعیت زیادی هم جمع شده بود. آقایان توسلی و انصاری و چند نفر دیگر هم در حیاط بودند. حضرت امام تا نزدیکی در حسینیه رفت و به یکباره به اتاقش نگاه انداخت و دید که لامپ اتاق روشن است. از دم در حسینیه برگشت، به سمت اتاقش رفت، لامپ را خاموش کرد و دوباره به سمت حسینیه به راه افتاد.

حضرت امام در طول شبانه‌روز هر چند ساعت یکبار قرص می‌خورد. ما لیوان را پر از آب می‌کردیم و به ایشان می‌دادیم تا قرصش را میل کند. ایشان آن را با مقداری از آب لیوان می‌خورد و باقیمانده آب را دور نمی‌ریخت؛ بلکه کاغذی روی آن می‌گذاشت تا گرد و غبار به داخل لیوان وارد نشود و دقایق و ساعاتی بعد که می‌خواست قرص بخورد، آب همان لیوان را می‌خورد.

امام در مصرف آب خیلی صرفه جویی می‌کرد. من خودم بارها دیدم ایشان وقتی وضو می‌گرفت، مشتش را از آب پر می‌کرد و شیر آب را می‌بست و با آن آب صورتش را می‌شست. دوباره شیر را باز و مشتش را پر از آب می‌کرد؛ یعنی هر دفعه یک مشت آب را بر می‌داشت و مواظب بود آب زیاد مصرف نکند.

روزی در حیاط مشغول آب پاشیدن به درخت‌ها بودم. حضرت امام در حال عبور از حیاط بود، تا مرا دید فرمود: «این آب خوردن نباشد که این‌گونه می‌پاشی». عرض کردم: آقاجان، این آب چاه است. فرمود: «آب چاهی است که فقط برای آب دادن به گل و گیاه حفر شده است» و دیگر حرفی نزد.روز دیگر که تشریف آورد، من آب می‌پاشیدم؛ فرمود: «همین آب چاه را هم زیاد مصرف می‌کنی».

روزی یکی از اعضای خانواده امام سیبی را که نصف آن خراب شده بود، داخل سطل زباله انداخته بود. حضرت امام آن صحنه را دیده و به اصطلاح به آن فرد تغیّر کرده بود که چرا این نعمت خدا را می‌گذارید خراب شود؟ چرا همه آن را مصرف نمی‌کنید؟

آقای دکتر منافی پدرش را برای اصلاح دندان‌های حضرت امام می‌آورد. خود دکتر فرزندی داشت که او را هم با خود می‌آورد. روزی آن پسر دست‌هایش را شست و از داخل جعبه دستمال کاغذی یک دستمال بیرون کشید و دست‌هایش را خشک کرد. در همان حین دوباره به سمت جعبه دستمال کاغذی دست برد تا دستمال دیگری بردارد. حضرت امام دستش را گرفت و فرمود: «همان یک دستمال برای خشک کردن دست و صورت کافی است». امام تا این حد حساس بود و ملاحظه کسی را در این مورد نمی‌کرد.

خوراک حضرت امام در وعده شام، غذای حاضری بود؛ دو یا سه لقمه نان و پنیر، یا دو سه حبه انگور یا دو سه لقمه نان و پنیر با دو سه قاچ خربزه بود. ما چون می‌دانستیم شام حضرت امام همین غذاست، برای موقعی که مواد غذایی گران می‌شد و یا گیر نمی‌آمد، ذخیره می‌کردیم؛ زیرا اگر مواد غذایی گران می‌خریدیم، ایشان میل نمی‌کرد و می‌گفت: چرا گران خریدید.

ما هر 5 روز یکبار صورت حساب مخارج منزل امام را به ایشان می‌دادیم و ایشان مرور می‌کرد. یادم هست یک بار یک کیلو خیار خریده بودیم، به مبلغ بیست تومان. ایشان وقتی صورت‌حساب را دید، فرمود: «دیگر خیار نخرید». قبل از آن خیار کیلویی ده تومان بود و به یکباره بیست تومان شده بود، فرمود: «چون گران است». ایشان از هر جهت مواظب بود.می‌فرمود: «نان زیاد نخرید، به اندازه مصرف بخرید. مواظب باشید، حیف و میل نشود».

یک بار در نجف از طرف امام به من امر شد تا قبایی برای ایشان تهیه کنم. من پیش یک خیاط آشنا رفتم و به او گفتم قبایی می‌خواهم که برای آقا مناسب باشد. چند نمونه پارچه گرفتیم و همراه خیاط خدمت امام رفتیم تا ببینیم کدام را انتخاب می‌کنند. اتفاقاً امام آن پارچه‌ای را انتخاب کرد که به نظر من جنس خیلی بدی بود و من آن را نمی‌خواستم. این روش لباس پوشیدن امام بود. لباسشان همیشه تمیز و مرتب بود؛ اما از جهت جنس و کیفیت خیلی مراعات می‌کرد و جنس خوب را نمی‌گرفت؛ از این جهت مواظب بود که وجوهات کمتری مصرف بشود.

نگاهی به سیره امام در این زوایا، یادآور احادیث گهرباری است که از معصومین (ع) درباره قناعت در زندگی و رعایت اعتدال بیان شده است: «حسابگری، نیمی از زندگی است»،«میانه‌روی، مایه بی‌نیازی است و زیاده‌روی، مایه هلاک»،«آن‌ که قناعت پیشه کند، سیر می‌شود و آن ‌که قناعت نکند، سیر نمی‌شود» و «هیچ مالی سودمندتر از خرسندی به مقدار کم و کافی نیست».

وجیهه حکمت‌اندیش

منبع: ماهنامه نامه جامعه شماره نود و سه

ادامه مطلب
پنج شنبه 27 مهر 1391  - 10:20 AM

 

این گمان اشتباه است که اگر شما دست از مقاومت بردارید،دشمن شما را رها می‌کند.دشمن دقیقاً از راه همان مقدمات به انصراف شما اقدام می‌کند. بدانید هر جا تردید کردید، مصمم می‌شوند و هر جا مصمم شدید، تردید خواهند کرد.

خبرگزاری فارس: هر جا تردید کردیم...

 

هر جا پای انسان در میان است، انسان‌شناسی حرف اول را می‌زند. انسان‌شناسی خشت اول است و مشکل غرب همین است که خشت اول را کج نهاده است. خشت اول چون نهد معمار کج،می‌رود تا گنبد دوّار کج و به همین دلیل امام راحل قدّس‌سرّه می‌فرمودند: بیچارگی دشمنان اسلام در این است که اسلام را نشناخته‌اند، انسان را نشناخته‌اند.

البته این تنها مشکل دشمنان ما نیست؛ مشکل برخی دوستان ما هم همین است که انسان را نشناخته‌اند. آنهایی که گمان می‌کنند دشمن اگر در گفتار و رفتار ما نرمش احساس کند، متقابلاً نرمش می‌کند، در واقع انسان و طبیعت انسانی را نشناخته‌اند.قرآن کریم درس انسان‌شناسی می‌دهد. به گوشه‌ای از تعلیمات قرآن توجه کنیم؛ آن‌جا که طبیعت انسانی را در شخصیت زلیخا برای ما ترسیم می‌کند:

یوسف چه کند که بهانه دست زلیخا ندهد؟!

پس از آن که نقشه‌ی زلیخا برای به‌دام‌انداختن یوسف مؤثر واقع نشد و یوسف درهای بسته را گشود و خود و پاکی خود را نجات داد و زلیخا او را تعقیب می‌کرد، ناگهان با عزیز مصر روبه‌رو شدند. زلیخا -مظهر طبیعت انسانی- در تهمت زدن به یوسف تردید نکرد و از عزیز مجازات یوسف را به دلیل تجاوز به ناموسش مطالبه کرد: «قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَ‌ادَ بِأَهْلِکَ سُوئاً إِلَّا أَن یُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»1امروز جهان اسلام همچون یوسف است و یوسف بالاخره زمامدار عالَم می‌گردد. ابرقدرت‌ها و استکبار جهانی اسلام آمریکایی را می‌پسندند، ولی اسلام ناب باید روی کار بیاید؛ اسلام‌ ستیزه‌گرِ با ناپاکی و نه اسلام سازش و نه اسلام پرخاشگر بی‌منطق.

همین زلیخا وقتی زنان مصری دستشان را بریدند، گفت: این همان است که مرا در عشق او ملامت می‌کردید. من از او کام خواستم، ولی خواهش مرا رد کرد: «وَ لَئِن لَّمْ یَفْعَلْ مَا آمُرُ‌هُ لَیُسْجَنَنَّ وَ لَیَکُونًا مِّنَ الصَّاغِرِ‌ینَ»2 و اگر آنچه را من بگویم انجام ندهد، زندانی خواهد شد و تحقیر می‌گردد. طبیعت را تماشا کنید: مظهر فطرت یعنی یوسف را ظاهراً به دلیل ناپاکی و باطناً و در جلسه‌ی خصوصی به دلیل پاکی به زندانی و شکنجه تهدید می‌کند.

در مسئله‌ی آمریکا و رژیم صهیونیستی، دوستان توجه نمی‌کنند که مسئله‌ی سلاح هسته‌ای دلیل بیرونی آنها است؛ دلیل درونی و اصلی آنها این است که چرا جمهوری اسلامی اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد؟ چرا از حقوق مردم فلسطین دم می‌زند؟

طبیعت در هر برنامه‌ای که در پی کشانیدن فطرت به سازش است، دو گونه برخورد می‌کند؛ یکی بیرونی و یکی درونی. زلیخا هم در حضور عزیز مصر و هم در حضور زنان مصری از زندانی کردن یوسف و مجازات سخت او دم می‌زد، اما دلیل هرکدام دقیقاً نقیض و متضاد دیگری است. دلیل زندانی و شکنجه‌ی یوسف در محضر عزیز مصر تهمت دست‌درازی به ناموس او است، اما دلیل زندانی و شکنجه و تحقیر یوسف در محضر زنان مصری خودداری یوسف در مقابل خواسته زلیخا است.

دوستان گمان می‌کنند اگر مسئله‌ی غنی‌سازی تعلیق شود، بهانه از دست دشمنان ما گرفته خواهد شد. یوسف چه کند که بهانه به دست زلیخا ندهد؟! فطرت چه کند که طبیعت بهانه نگیرد؟! هر جا کوتاه بیاییم، آنها جسورانه‌تر مطالبات خود را مطرح خواهند کرد. هر چه استقامت کنیم، طمع آنها از ما کمتر می‌شود.

هرجا تردید کردیم...

اگر شما نشان دادید که هر جا مضطر شدید، تکلیف شرعی شما متحول می‌شود، آنها به دنبال مضطر کردن شما راه می‌افتند. اگر شما نشان دادید که تابع عرف هستید، عرف را برای شما عوض می‌کنند تا احساس کنید که تکلیف شما عوض شده است. اگر امری همگانی شد، شما نتیجه می‌گیرید که مکلف به مخالفت با امر همگانی نیستید. برای قانع کردن شما اجماع راه می‌اندازند. اگر شما به شهادت شهود عدل دل بسته‌اید، برای شما زمینه‌ی شهادت شهود عدل را فراهم می‌کنند. ببینید مقدمات تکلیف شما چه بوده است؛ دشمن دقیقاً از راه همان مقدمات به انصراف شما اقدام می‌کند. بدانید هر جا تردید کردید، مصمم می‌شوند و هر جا مصمم شدید، تردید خواهند کرد.

نه‌تنها آیات قرآن سرشار از دروس انسان‌شناسی است، صحنه‌هایی همچون عاشورا هم درس انسان‌شناسی است. حسین بن علی علیه‌السلام مظهر فطرت و یزید و اتباع او مظاهر طبیعت هستند. این گمان اشتباه است که اگر شما راهتان را عوض کنید، دشمن شما را رها می‌کند. حسین بن علی علیه‌السلام در مقابل جنود یزید از رفتن به سمت کوفه منصرف شد و به سمت مدینه برگشت. حر دوباره سر راه ایشان را گرفت. حضرت راه یمن را انتخاب کرد و حر برای بار سوم راه ایشان را بست.

در مسئله‌ی آمریکا و رژیم صهیونیستی، دوستان توجه نمی‌کنند که مسئله‌ی سلاح هسته‌ای دلیل بیرونی آنها است؛ دلیل درونی و اصلی آنها این است که چرا جمهوری اسلامی اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد؟ چرا از حقوق مردم فلسطین دم می‌زند؟

به جریان یوسف و زلیخا برگردیم. یوسف با خدای خود مناجات کرد: «قَالَ رَ‌بِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ»3 خداوندا زندان برای من محبوب‌تر است از آن‌چه خانم‌ها مرا به آن دعوت می‌کنند. «وَ إِلَّا تَصْرِ‌فْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ»4 خداوندا اگر نقشه‌ی راه آنها را برای من به هم نزنی و مرا به خودم واگذاری، منفعل خواهم شد و از مسیر عقل به مسیر جهل و از جایگاه فطرت به پرتگاه طبیعت کشیده خواهم شد. تماشا کنید خدواند چه کرد: «فَاسْتَجَابَ لَهُ رَ‌بُّهُ فَصَرَ‌فَ عَنْهُ کَیْدَهُنَّ»5 خداوند دعای یوسف را مستجاب کرد و نقشه‌ها نقش بر آب شد.

این آیات از یک سو موضع طبیعت و جهل انسانی و موضع عقل و فطرت انسانی را مطرح کرده است و از سوی دیگر مسئله‌ی یاد خداوند و تأثیر استدعا از او و موضع خداوند در استجابت دعا را هم بیان فرموده است. در حقیقت به ما می‌آموزد که طرف شما تا در موضع جهل و طبیعت وارد می‌شود، شما بر اساس استقامت بر موضع فطرت چاره‌ای جز صبر و استقامت ندارید و روی نصرت الهی هم حساب کنید.

اطاعت از امام حسن علیه‌السلام نیز جزء شروط امامت است

نگویید مسئله‌ی قبول قطعنامه و خوراندن کاسه‌ی زهر به امام راحل دلیلش این بود که دشمن زمینه‌ی اضطرار را فراهم آورد تا تکلیف عوض شد. کسانی که خیلی تعجیل می‌کنند، سخت در اشتباهند. خداوند هرگز ما را به خود وانخواهد گذاشت. قضیه‌ی خیر دیگری بود. قضیه از این قرار بود که امتحان امت در مسئله‌ی اطاعت از امامت جزء مقدمات ظهور است.

هشت سال دفاع مقدس اطاعت از امامت امام حسین علیه‌السلام بود، اما اطاعت از امام حسن علیه‌السلام نیز جزء شروط امامت است: «الحَسنُ و الحسَینُ امامانِ قاما أو قَعَدا»6 اطاعت از امامت لازم بود و امام راحل مثل امام مجتبی علیه‌السلام جام زهر را نوشید و با صدام صلح کرد و مردم در عید غدیر مراتب تجدید بیعت با او را انجام دادند و پیروز شدند.

سپس می‌فرماید: «ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَ‌أَوُا الْآیَاتِ لَیَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِینٍ»7 بی‌گناهی یوسف معلوم شده بود و نشانه‌های پاکی یوسف بر همه واضح بود. با این همه، نظر دست‌اندرکاران و مصلحت‌اندیشان بر آزادی یوسف نبود. آنان برای سرپوش نهادن بر قضایا گفتند تا مدت نامعلومی ایشان در زندان بماند. طبیعت پس از هر شکستی دوباره قوای خود را بازسازی می‌کند تا پیروزی فطرت را کمرنگ کند. قضیه به زورآزمایی فطرت و طبیعت منتهی نمی‌شود، بلکه باید روی امدادهای غیبی حساب کرد. صلاح یوسف هم در این بود که از فضای وسوسه‌های شبانه‌روزی زنان مصری به فضای تنگ زندان و به دور از غذاها و لباس‌ها و پذیرایی‌های آنچنانی با خدای خود خلوت داشته باشد.

وقتی هم‌زندانی یوسف مرخص می‌شد تا به دربار برود و ساقی سلطان باشد، به او سفارش کرد که نزد سلطان یادی از من بکن تا به پرونده‌ام رسیدگی کنند، ولی سال‌های سال این هم‌‌زندانی فراموش ‌کرد و یوسف در زندان ماند. درست است که شیطان از یاد هم‌زندانی یوسف برد، اما نقش امدادهای غیبی زیربنا است؛ اگرچه وسوسه‌های شیطانی به‌ظاهر و در روبنا مؤثر دیده شود.

کلیپ صوتی: توقف ممنوع

یوسف اگر همان اوائل با تذکر هم‌زندانی آزاد می‌شد، دوباره به فضای آلوده برمی‌گشت، چون یوسف را خریده بودند. یوسف ظاهراً بر اثر فراموشی هم‌زندانی آزادشده‌اش در زندان ماند: «فَأَنسَاهُ الشَّیْطَانُ ذِکْرَ‌ رَ‌بِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنِینَ»8 اما خداوند می‌خواست پس از پایان دوره‌ی امتحان و تربیت، یوسف را به صورت وزیر اعظم از زندان خارج کند و نه به صورت برده‌ی زرخرید عزیز مصر.

خواب مهم سلطان که خبر از دوره‌ی چهارده‌ساله در مصر می‌داد و در آن راهکارِ ساختن فرصت از تهدیدها نهفته بود، سلطان را به کشف خواب وادار می‌کرد. سلطان می‌دانست این خواب بسیار بااهمیت است، ولی اهل تعبیر از تعبیر آن خواب عاجز ماندند تا نوبت به یوسف رسید و آن ‌زندانی به یادش آمد که یک بی‌گناه در زندان است که البته خواب‌ها را به‌خوبی تأویل و تعبیر می‌کند.

جهان اسلام همچون یوسف

خداوند چه زیبا انسان را به خود می‌آورد که ای انسان وقتی دوستت حاجت داشت، تو فراموشش می‌کردی، اما وقتی خودت به دوستت محتاج شدی، به یادش افتادی. این به یاد آمدن و از یاد رفتن‌ها روبنا است و زیربنا همانا تقدیرات الهی و عنایات ربانی است. قرار است آن‌که خواب را تفسیر کرد، مأمور اجرای فرمان‌های خواب نیز باشد.

امروز جهان اسلام همچون یوسف است و یوسف بالاخره زمامدار عالَم می‌گردد. ابرقدرت‌ها و استکبار جهانی اسلام آمریکایی را می‌پسندند، ولی اسلام ناب باید روی کار بیاید؛ اسلام‌ ستیزه‌گرِ با ناپاکی و نه اسلام سازش و نه اسلام پرخاشگر بی‌منطق.از بازی‌های روزگار یکی این است که افراط و تفریط هر دو ابزار دست شیاطین است و آن‌چه سالم می‌ماند، استقامت همراه با منطق است، یعنی اسلام حسن و حسین علیهماالسلام. «قُل لَّن یُصِیبَنَا إِلَّا مَا کَتَبَ اللَّـهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَ عَلَى اللَّـهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»9 فراموش نکنیم که ما تحت ولایت الهی هستیم. هیچ بزرگی هم اجازه نمی‌دهد که دیگران در امر زیرمجموعه‌ی او تصرف کنند. معنی ولایت نیز همین است.

پی‌نوشت:

1. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 25

2. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 32

3. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 33

4. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 33

5. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 34

6. پیامبر اکرم صلّى‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌سلّم فرمودند: حسن و حسین در همه‌ی احوال امام و پیشوایند؛ چه بایستند و چه بنشینند. بحارالأنوار؛ 291/43 و 2/44

7. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 35

8. سوره‌ی مبارکه‌ی یوسف، بخشی از آیه‌ی 42

9. سوره‌ی مبارکه‌ی توبه، بخشی از آیه‌ی 51

آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی،عضو مجلس خبرگان رهبری

منبع:پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی)

ادامه مطلب
پنج شنبه 27 مهر 1391  - 10:18 AM

 

تنها گسترش و رواج فرهنگ جهاد و شهادت است که استقرار عدل جهانی را به دنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از این فرهنگ یعنی ذلّت و ضلالت جوامع و دور ماندن از قافله نور و هدایت.

خبرگزاری فارس: راهی برای با شرف زیستن امت

 

اشاره:

فرهنگ شهادت‌ طلبی به عنوان کارآمدترین و مؤثرترین عنصر در پیشبرد اهداف و حفظ ارزش‌ها و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی مطرح بوده است. فرهنگ شهادت‌طلبی یعنی باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ بر درستی و بر حق بودن راه اسلام ناب محمدی (ص)، ایستادگی در مقابل دشمن، ایثار و فداکاری جهت حفظ ارزش‌های انقلاب و اسلام ناب، خستگی‌ناپذیری و اعتقاد به احدی الحسنیین ( پیروزی یا شهادت در راه خدا ). اسلام با مسلح کردن پیروان با ایمان خویش به دیدگاه احدی‌الحسنین، آنان را چنان بار می‌آورد که در میدان‌های جنگ نیز، چه بکشند و چه کشته شوند ، پیروز باشند و به نیکویی دست یابند.

سلحشوری‌ها و ایثارگری‌ها در راه خدا، فدا نمودن نه از بهر طمع بهشت و نه از سر اجبار و تسلیم و نه از سر نادانی؛ انقلاب شکوهمند درونی است که همانند علی بن ابی طالب (ع) در نبرد با عمر بن عبدود، پاسخ توهین و تف انداختن دشمن را با درنگ می‌دهد و این درنگ مولا، از اخلاص و روحیه ایثار (از خود گذشتگی) نشأت دارد؛ چرا که بدون این درنگ، او به خواسته هوا و هوس و منیّت اجابت می‌نمود.

ترویج فرهنگ ایثار و شهادت نیاز به لوازمی دارد که ابتدا با شناخت درست جوهره ایثار و شهادت و درگام بعدی تجلی این جوهره در نقل و عمل مروّجین، فرهنگ‌سازان و مدیران ارشد کشور در بستر جامعه جاری و ساری می‌شود و به تبع آن جامعه از برکات مادی و معنوی آن برخوردار می‌گردد؛ برکاتی همچون قانونگرایی، ضابطه‌مندی، مسئولیت‌پذیری، رعایت هنجارهای اجتماعی، روحیه آزادمنشی و سلامت نفس، در کنار حفظ قداست و حرمت ایثارگران و شهدا از آن جمله است.

استقبال از مرگ در راه عقیده و آرمان، نزد ملت‌های دیگر هم ارزشمند و ستودنی است و مردم آزاده چنین مرگی را تقدیس و تمجید می‌کنند و آن را برتر از زندگی مذلّت‌بار و زیر بار ستم و همراه با ننگ و پستی می‌شمارند. مرگ سرخ نوع کمال‌یافته‌تری از حیات است و شهدا زندگان جاویدند.

حسین بن علی (ع) آگاهانه به استقبال این مرگ سرخ رفت. یارانش نیز مانند خود او شهادت‌طلب بودند. اگر در اظهارات یاران امام حسین (ع) در شب عاشورا دقت شود، این روحیه در گفتارشان موج می‌زند و هر یک برخاسته، عشق خود را به کشته شدن در راه خدا و در حمایت از فرزند پیامبر و مبارزه با ظالمان ابراز می‌کردند، با آن که حضرت بیعت خویش را از آنان برداشت که هر کس می‌خواهد برود ، اما سخنشان چنین بود: « الحمد لله الذی اکرمنا بنصرک و شرفنا بالقتل معک »؛ سپاس خدایی را که با یاری کردن تو، ما را گرامی داشت و با کشته شدن همراه تو، ما را شرافت بخشید.1

ضرورت و اهمیت موضوع

رمز پیروزی انقلاب اسلامی، تأسی از فرهنگ ایثار و شهادت و گفتمان امام خمینی (ره) بوده است. مقام شهادت از بالاترین رتبه‌های انسانی و اسلامی در جوامع بشری بوده و قرآن، شهیدان را به حیات جاوید و مقام عالی نزد پروردگار رهنمون ساخته است. وجود روحیه ایثارگری و شهادت‌طلبی در عرصه روابط اجتماعی، به عنوان ارزش‌های کلیدی فرهنگ اسلامی و سطح روح تزاید آنها در زندگی اجتماعی سرمایه‌ای عظیم و قابل اتکاست که می‌تواند تحقق اهداف نظام مقدس اسلامی را تسهیل و تضمین نماید.

شهادت‌طلبی مفهومی مقدس است که در وهله نخست ریشه در دین دارد. تاریخ نشان داده است که ایدئولوژی‌هایی که ریشه در دین داشته‌اند، مؤثرترین و بیشترین انگیزه‌ها را در افراد ایجاد کرده‌اند. این مفهوم به مردم یاری می‌رسانده است تا در برابر تجاوز، ستم و ظلم متجاوزان ایستادگی کنند و نتایج را به نفع مصالح عمومی مردم به اتمام برسانند. بی‌گمان یکی از مهمترین ویژگی‌های شهادت‌طلبی؛ جوهر ذاتی شجاعت، حماسه‌آفرینی و فداکاری است.ویژگی‌های فوق، رابطه‌ای نزدیک و ساختاری با این مفهوم و فرهنگ مقدّس دارد.

به نظر می‌رسد که ترویج روحیه ایثار و شهادت‌طلبی و نیاز به قهرمانان، جزو لاینفکی از زندگی انسانی شده است؛ چرا که ستودن آیین سلحشوران و پهلوانان و از خودگذشتگان و جنگاوران، در همه مذاهب و سنن دنیا، به عنوان مهمترین روش و ابزار تأمین امنیت جوامع و حفظ اقتدار کشورها و نظام‌های سیاسی بوده است.

امروزه در بسیاری از کشورهای مترقی و پیشرفته دنیا، سعی بر آن شده است که برای حفظ روحیه حماسه‌ای و متحرک نمودن جامعه خود به سمت و سوی اهداف دلیران و رزمنده‌هایی که در جبهه‌های نبرد جانشان را به خاطر میهن از دست داده‌اند، با ساختن مجسمه‌های یاد بود، بر پا نمودن یادواره‌های متعدد و ایجاد و گسترش موزه‌های جنگی، آن اهداف و دستاوردها را به نسل‌های بعدی خویش انتقال دهند؛

چرا که آنان به خوبی دریافته‌اند که اگر چنین نکنند، پس از اندک زمانی دستاوردهایی که برایش خون ریخته‌اند، دستخوش تغییرات بسیار و فراموشی خواهد شد. این است که با حفظ کردن و نگهداری آثار به جای مانده از آن دفاع‌ها و جنگ‌ها و در معرض نمایش گذاشتن آن‌ها، هدف خود، حس میهن‌دوستی، دفاع از قوانین و بسیاری از اندیشه‌ها و اهداف سیاسی خود را با آن سمبل‌های مقدس همیشه متذکر می‌شوند.

تانک‌های سوخته‌ای که جان‌پناه عده‌ای سرباز بوده است، لاشه هواپیمایی که خلبانی از خود گذشته در آن بوده، پوتین‌های سربازان کشته‌ای که روزگاری در پای رزم آورانی بوده است، عکس‌هایی که نشان از مقاومت و ایثار ملت را می‌دهد، تندیس سربازی قهرمان با پرچمی در دست و اسلحه ای بر شانه که بیانگر اوج شعار نبرد تا پیروزی است و ...؛ این‌ها همه نمونه‌هایی است برای الگو دادن و فراهم کردن بستر الگوپذیری از آن حماسه‌سازان محبوب و ایثارگر.

مفهوم ایثار و شهادت

واژه شهید از اسماء‌الله است. این واژه در لغت به معانی مختلف به کار رفته است. در اصطلاح « شهید مسلمانی است که در راه خدا کشته شود» . ادبیات اسلامی به مسئله شهادت رویکردی ویژه دارد. در قرآن کریم ماده شهد160 بار به صورت مشتقات مختلف ذکر شده است و احادیث متعدد نبوی (ص) و مروی از ائمه معصومین (ع)، مسئله شهید و شهادت را چون میراثی عظیم به ما رسانیده است.

از دیدگاه اسلام فدا کردن جان به طور آگاهانه و انتخاب‌گرایانه در راه آرمانی مقدس و پاک که به تعبیر قرآن «فی سبیل‌الله» نامیده می‌شود، «شهادت» نام دارد و کسی که به چنین مقامی دست می‌یابد، «شهید» است. البته پذیرفتن مرگ هنگامی ارزشمند است و قداست دارد که از سویی آگاهانه باشد و از سوی دیگر، رضایت و خشنودی خداوند را در پی داشته باشد.

آنکه در راه رسیدن به آرمانی مقدس گام برمی‌دارد و مبارزه می‌کند و سختی‌ها را متحمّل می‌شود و نهایت تلاش و همت خود را تا حد ایثار کردن جان به کار می‌گیرد، خداوند وی را از دیگران به عنوان « مجاهد در راه خدا» برتر می‌داند و پاداشی عظیم برایش در نظر می‌گیرد، چنان که در قرآن آمده است: «خداوند مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان برتری بخشیده است». پیامبر اکرم (ص) نیز چنین انسانی را بهترین مردم می‌داند و می‌فرماید: «بهترین مردم کسی است که نفس خود را در راه خدا نگه داشته و با دشمنانش جهاد می‌کند و خواهان مرگ یا کشته شدن در میدان جنگ است».

تأثیر فرهنگ عاشورا و کربلا بر پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی

در حالی که اکثر انقلاب‌های معاصر، سرچشمه ایدئولوژیک خود را از ناسیونالیسم، بورژوازی، کمونیسم و ... می‌گرفتند، مردم ایران به رهبری حضرت امام خمینی (ره)، اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلابی خود برگزیدند. با توجه به آنکه مهمترین منبع فرهنگ سیاسی ایران، مبانی دینی و به طور خاص مذهب شیعه است و بخش عمده‌ای از رفتار سیاسی مردم نیز از آن متأثر است، بنابر این حرکت اسلامی مردم ایران در بهمن 57 نیز از آنجا ناشی شده است.

اینکه روحانیت شیعه در طول تاریخ منشأ حرکت‌های بزرگ شده است، دو دلیل عمده دارد: دلیل اول، ویژگی خاص فرهنگ روحانیت شیعه است. به این معنا که فرهنگ شیعی یک فرهنگ زنده، حرکت‌زا و انقلاب‌آفرین است. این فرهنگ که از روش و اندیشه‌های امام علی(ع) تغذیه می‌کند، فرهنگی است که در تاریخ خود؛ عاشورا، صحیفه سجادیه ، دوره امامت و عصمت دویست و پنجاه ساله دارد.

دلیل دوم این است که روحانیت شیعه که به دست ائمه شیعه پایه‌گذاری شده است، بر اساس تضاد با قدرت‌های سلطه‌گر، انکار حقانیت پادشاهان و بی‌نیازی از قدرت‌های حاکم بوده است. روحانیت شیعه از نظر معنوی، متکی به خدا و از نظر اجتماعی متکی به مردم است و این اندیشه پیوند ناگسستنی با قیام امام حسین (ع) و واقعه عاشورا دارد.

مفاهیم شهید و شهادت در دین اسلام، از تعبیری ویژه نسبت به ادیان دیگر برخوردار است. شهادت، مرگی از راه کشته شدن است که شهید آگاهانه و به خاطر هدف مقدس و به تعبیر قرآن « فی سبیل الله » انتخاب می‌کند. در واقع شهدا، سعادتمندانی به شمار می‌آیند که عمری را در خدمت به اسلام و مسلمین گذرانده‌اند و در آخر نیز عمر فانی خود را به فیض عظیمی که دلباختگان به لقاءالله آرزو می‌کنند، بخشیده‌اند. از این رو آنان جایگاهی والا دارند؛ زیرا زندگانی خویش را در راه هدفی الهی با سرافرازی به خیل شهدای راه حق پیوند زده‌اند.

بنابراین استفاده از عناصر شهادت‌طلبی و الگوی کربلا را می‌توان از جمله منابع قدرت روحانیون شیعه محسوب کرد؛ الگویی که در ایام محرّم قوی‌ترین نیروی ملی و بسیج اجتماعی را در اختیار روحانیت قرار می‌دهد، به شکلی که تمام ملّت به سوی یک سوگواری با احساسات شدید تا آن درجه سوق داده می‌شوند که باور کردن آن برای کسانی که شاهد آن نبوده‌اند، بسیار مشکل است.

واقعیت این است که روحانیت شیعه در طول تاریخ توانسته است حادثه عاشورا را بازسازی نموده و آن را با گفتمان‌های جدیدی وارد عرصه سیاسی ایران نمایند. از آنجا که سلطه خارجی بر اساس شرایط غیر عادلانه‌ای ایجاد می‌شود، بنابراین می‌توانستند همانند « یزید» را در فرهنگ سیاسی ایران تشابه‌سازی نمایند و به این ترتیب، مردمی که سال‌ها در عزای امام حسین (ع) گریه کرده‌اند و از قیام وی، درس غیرت و شهادت فراگرفته‌اند را وارد عرصه سیاسی و اجتماعی نمایند که زمینه‌ساز اعتراض علیه سلطه خارجی می‌باشد.

ضرورت بهره گیری از فرهنگ عاشورا و کربلا در نگاه حضرت امام خمینی(ره)

در میان علمای شیعه، حضرت امام خمینی (ره ) متمایز از تمامی علمای پیش از خود، فلسفه قیام عاشورا و حرکات سایر ائمه معصومین (ع) را برپایی حکومت عدل و مقابله با حکومت‌های ظالم و جابر معرفی می‌کند: «زندگی سیدالشهداء(ع) زندگی حضرت صاحب سلام‌الله‌علیه، زندگی همه انبیاء عالم، همه انبیاء از اول، از آدم تا حالا همه‌شان این معنا بوده است که در مقابل جور، حکومت عدل را می‌خواستند درست کنند.»2از این رو امام خمینی (ره) از واژگان محرم، صفر، شهادت، امام حسین (ع)، عاشورا و کربلا تفسیری ارائه می‌داد که می‌توانست کنش انقلابی علیه رژیم پهلوی را برانگیزاند.

در واقع امام خمینی (ره ) بیش از هر متأله شیعه، خاطره کربلا را با ضرورت سیاسی به کار گرفته است. مردمی که در طول چهارده قرن، حماسه محمد(ص)، علی(ع )، زهرا (س)، حسین(ع)، زینب (س)، سلمان (ع)، ابوذر (ره) و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه‌ها با روحشان عجین شده بود، بار دیگر همان ندای آشنا را از امام خمینی (ره) شنیدند و علی (ع) و حسین (ع) را در چهره او دیدند.

اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی (ره ) به دلیل خصلت دینی و ماهیت مکتبی خود، از پیوند عمیق و ناگسستنی با نهضت حسینی برخوردار بوده است؛ چرا که از دیدگاه امام خمینی (ره) اسلام تنها به عبادت و برگزاری آیین‌های دینی ختم نمی‌شود، بلکه دعوت وی به آگاهی و بیداری ملل جهت فهم دین، برقراری ارتباط فرد با اجتماع، برقراری ارتباطات فرهنگی، داشتن استقلال فکری و احساس مسئولیت نمودن در قبال مسائل مهم جهان اسلام و مسلمین، نشان از آمیختگی اسلام با تمام وجوه زندگی انسان در قرائت دینی امام‌(ره) داشت.

از این رو ایدئولوژی شیعی مبتنی بر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در ایجاد و گسترش دامنه نفوذ وپیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی ایفا نموده است.وقتی به عبارات امام در باره عاشورا رجوع می‌کنیم، ابتکار انقلابی امام را در استفاده از حادثه عاشورا مشاهده می‌نماییم: « تمام انبیاء برای اصلاح جامعه آمده‌اند و همه آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. سیدالشهداء روی همین میزان، خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد تا جامعه اصلاح بشود.»3

در واقع امام خمینی (ره ) با اعتقاد به این امر که قیام و شهادت سیدالشهداء(ع) باید ملاک عمل اجتماعی مسلمانان قرار گیرد، نهضت حسینی را مبنای حرکت خویش در انقلاب اسلامی قرار داد: «آنچه که سیدالشهداء(ع) عمل کرد و آن ایده‌ای که او داشت و آن راهی که او رفت و آن پیروزی که بعد از شهادت برای او حاصل شد و برای اسلام حاصل شد، (روحانیون) [برای] مردم روشن کنند و بفهمانند به صد نفر می‌شود مقابله با یک همچو ظالمی دارای همه چیز کرد.»4

امام خمینی (ره ) که استقلال کشور را در عصر خود در خطر می‌دید، خطاب به علما و مردم مسلمان ایران اعلام کرد: «امروز روزی نیست که به سیره سلف صالحان بتوان رفتار کرد، با سکوت و کناره‌گیری همه چیز را از دست خواهیم داد.»5 به عقیده امام: « تکلیف ماها را حضرت سید الشهداء(ع) معلوم کرده است: در میان جنگ از قلّت عدد نترسید.»6 «قیام ایشان با تعداد کم به خاطر آن بود که عذر را از ما ساقط کند.»7 «حضرت سید الشهداء(ع) به همه آموخت که در مقابل ظلمت، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر، چه باید کرد.»8

تأکید بر قیام عاشورا و فرهنگ شهادت‌طلبی، نزد امام خمینی (ره ) از چنان اهمیتی برخوردار بود که ایشان حتی در وصیت‌نامه سیاسی الهی خود نیز به تذکر در این باب پرداخته اند: « ما مفتخریم که ائمه معصومین ما صلوات الله و سلامه علیهم، در راه تعالی دین اسلام و در راه پیاده کردن قرآن کریم که تشکیل حکومت عدل یکی از ابعاد آن است، در حبس و تبعید به سر برده و عاقبت در راه براندازی حکومت‌های جائرانه و طاغوتیان زمان خود شهید شدند. و ما امروز مفتخریم که می‌خواهیم مقاصد قرآن و سنت را پیاده کنیم و اقشار مختلف ملت ما در این راه بزرگ سرنوشت‌ساز سر از پا نشناخته، جان و مال و عزیزان خود را نثار راه خدا می‌کنند.»9

مفهوم‌شناسی فرهنگ ایثار و شهادت

بر اساس آموزه‌های دینی و انقلابی، برخی از ارزش‌ها که روحیه مقاومت و سلحشوری در مقابل دشمن داخلی و خارجی و از خود گذشتگی را در بین مردم ترویج می‌دهد، به عنوان نمادهای فرهنگ ایثار و شهادت شناخته می‌شوند.به عبارت دیگر فرهنگ ایثار مجموعه‌ای از افکار، اعتقادات، باورها، ارزش‌ها، پسندها، علایق، دلبستگی‌ها، روابط و عاداتی است که در جریان انقلاب اسلامی و با توجه به پیشینه دینی ملت و متأثر از قیام و نهضت حسینی تجلّی یافته و در دوران دفاع مقدس و جنگ تحمیلی به اوج خود رسیده و در عرصه‌های گوناگون بازسازی و سازندگی نیز خود را نشان داده است و اینک نیز در دهه چهارم انقلاب و در مقابله با تهدید نرم دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی، بیش از هر زمان، جامعه ما به آنها نیازمند است.

فرهنگ ایثار و شهادتِ متأثّر از قیام حضرت امام حسین (ع) در کربلا؛ مالا مال از ارزش‌هایی نظیر: عشق، عرفان، دلاوری، مردانگی، شجاعت، حماسه، ایثارگری، از خودگذشتگی، ایمان به هدف، اطمینان به پیروزی، شهادت‌طلبی، فداکاری، انفاق، بذل، احسان، عفو، بردباری، فرو بردن خشم، استقامت، عدالت‌خواهی، ظلم‌ستیزی، آزادی‌خواهی، عزتمداری، غیرت، جوانمردی و ... است.

تأثیر ترویج و گسترش فرهنگ ایثار و شهادت بر تقویت امنیت ملی و بازدارندگی

روحیه شهادت‌طلبی هم نقش بازدارندگی دارد و دشمن را از تهاجم باز می‌دارد و هم باعث می‌شود در هنگامه هجوم، جوانان و مردان این دیار به میدان جنگ شتافته و از حریم اسلام حراست و پاسداری نمایند.تجربه اکثر کشورها نیز نشان می‌دهد که هرگاه روحیه ایثار و فداکاری در میان مردم ضعیف بوده، دشمن نه تنها در تهاجم خود موفق بوده بلکه توانسته است بخش‌هایی از خاک کشور مورد هجوم را از آنان جدا نماید. از این رو روحیه فداکاری و شهادت‌طلبی سدّ محکمی در برابر تهاجم دشمن به شمار می‌آید،

اما مهمترین تأثیری که فرهنگ ایثار و شهادت بر امنیت کشور دارد، تأثیر فرهنگی و نرم است. فرهنگ شهادت و شرح حال زندگی و رشادت‌های شهدا در صورتی که بتواند به زیبایی به نسل جوان منتقل شود، می‌تواند نسلی مؤمن تربیت کند که در هنگامه خطر به مانند پشتیبان خود به میدان جهاد و شهادت بشتابد.به عبارتی، فرهنگ شهادت هم به جهت بازدارندگی امنیت کشور را از تهاجم نظامی تأمین می‌کند و هم با عطرآگین کردن فضای کشور و مقابله با تهدیدات نرم دشمن، باعث تربیت نسلی مؤمن و شهادت‌طلب گشته که در هنگامه خطر به دفاع از اسلام می‌پردازند.

نشر فرهنگ ایثار و شهادت، همچنین می‌تواند نسلی شجاع و ایثارگر تربیت نموده تا مانند شهدا در میدان جهاد علمی نیز نقش‌آفرینی کنند. از این رو دستگاه‌های فرهنگی کشور باید کوشش نمایند با معرفی هر چه بیشتر شهدا به نسل جوان، آنان را با فداکاری‌های این شهدا آشنا نمایند و این کار را مقدمه تربیت جوانان و سازندگی کشور قرار دهند.

راه‌های حفظ و انتقال فرهنگ ایثار و شهادت‌طلبی در جامعه

یکی از رسالت‌ها و مسئولیت‌ها در طول تاریخ، در همه عصرها و تمدن‌ها و کشورها، انتقال دادن ارزش‌های حاکم بر جامعه است. حفظ و اعتلاء و انتقال ارزش‌های اصیل فرهنگی و دینی و باورهای مطلوب اجتماعی، رفتارهای متعالی فردی و جمعی مانند نشاط و پویایی، عطوفت، استواری، عزم و تلاش از اساسی‌ترین رسالت‌های همگانی است.

باید توجه داشته باشیم که عوامل ایجاد انقلاب اسلامی، گذشته از یک سلسله شرایط مساعد که زمینه‌ساز پیروزی انقلاب و به اصطلاح شرایط لازم وقوع انقلاب بودند؛ وجود همزمان سه عامل مکتب اسلام، رهبری و حضور مردم بوده است. تردیدی نیست که برای تداوم و استمرار هر پدیده‌ای‌، از جمله انقلاب اسلامی، باید علل محدثه به عنوان علل مبقیه، نه فقط در شکل، بلکه در فعل، نیز حفظ شود و در هر سه بُعد، نهضت عاشورا معیار و میزان عمل است.

به عبارتی دیگر؛ به میزانی که مفاهیم و مضامین نهضت امام حسین(ع) از جامعه دور شود، به همان میزان جامعه از استقرار اهداف حق‌طلبانه امام خمینی (ره ) که همانا اهداف متعالی امام حسین (ع) بود، دور می‌شود. به میزان دور شدن از مضامین قیام عاشورا، شاهد کمرنگ‌تر شدن مضامین انقلابی و سکون و دل‌مردگی بیش‌تر و رشد نگران‌کننده عوامل انحرافی خواهیم بود.

طبیعی است که اگر عاشورا و روح حرکت عاشورا در ایران زنده بماند، انقلاب و آرمان‌های والای آن بدون آسیب در گذر زمان، روز به روز آب‌دیده‌تر و مستحکم‌تر به حرکت خود ادامه خواهد داد، ولی این امر؛ فداکاری، بسیج و عزم ملی می‌طلبد. گفته‌اند: «الناس علی دین ملوکهم»، استمرار روحیه ایثار و فداکاری مردم، منوط به تداوم روحیه عدالت‌جویانه و حق‌طلبانه دولت‌مردان انقلاب است.استمرار انقلاب هم، مانند دوران شکل‌گیری، نیازمند روحیه شهادت‌طلبی، فداکاری و ایثار جمعی است.

با این اوصاف می‌توان گفت که مسئولان جامعه برای الگوسازی و الگوپذیری فرهنگ ایثار و شهادت در میان جامعه و نسل‌های آینده، ناچارند به نقش‌های ذیل توجه خاص و ویژه مبذول دارند:

1- بررسی و تبیین سیره ائمه معصومین ( ع ) و حضرت امام خمینی (ره ) و مقام معظم رهبری به عنوان الگوهای باهویّت و قابل قبول.

2- تعیین استراتژی و نقشه جامع دفاع فرهنگی با بهره‌گیری اصولی و دقیق از ارزش‌های دفاع مقدس و نهضت کربلا و اخلاق و رفتار رزمندگان.

3- ایجاد حوزه تبادل فرهنگ نظام شیعی با سایر ملل مسلمان جهت اثبات قابلیت و توانمندی فرهنگ غنی اسلام و نفوذ روش کارآمد در فرآیند توسعه و تجدد علمی و ایجاد خدشه در مشروعیت انحصار الگوی توسعه غرب.

4- خدامحوری و آرمان‌گرایی مسئولان جامعه، با نگاه تکلیف‌محور، به جای نگاه رابطه‌محور و عامل شدن به انجام و پیگیری آن .

5- جلوگیری از تنزل ارزش‌های ایثارگری و دفاع مقدس از سطح ملی و مردمی به سطح ارزش‌های گروهی.

6- تلاش مناسب و فعال برای باورپذیر کردن ارزش‌های فرهنگ ایثار و شهادت، از طریق اجتناب جدی از تبلیغاتی کردن آنها و در نظر گرفتن انواع مخاطبان و در سطح آنان .

7- ایجاد هماهنگی کامل میان بخش‌های فرهنگی با دیگر بخش‌های جامعه از طریق مهندسی فرهنگی و تبیین نظام جامع فرهنگی کشور و مدیریت آن .

8- تلاش برای بومی‌سازی مطالبات فرهنگی و مباحث متنوع آن از طریق از میان بردن تعارض میان صاحب‌نظران در تعریف ارزش‌ها و مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی.

9- اقدام برای از میان بردن جاه‌طلبی‌ها و سابقه الگوهای دینی و فکری جامعه برای رسیدن به قدرت.

10- اقدام مؤثّر برای از میان بردن مظاهر متنوع ضد ارزشی و شبیخون فرهنگی در سطوح مختلف جامعه که حتی برخی تحت عنوان ارزش‌ها تبلیغ و ترویج می‌شود.

11- تعلیم و تربیت غیر مستقیم، هنری و جذاب مطالب و مباحث عینی و عملی فرهنگ ایثار، از جمله برشمردن برجستگی‌های ایثارگری و خدمتگزاری، اسرار شهادت‌طلبی و تفاوت آن با مرگ طبیعی، تبیین اصل دفاع مشروع در اسلام و حقوق بین‌الملل معاصر، توضیح تلازم متناسب در حق و تکلیف، لزوم حفظ اصل امنیت و احساس امنیت، توجه به ادبیات اثرگذار داستانی، فیلم‌ها، تئاترها ، اردوها ، بازدیدها و ... که با نوعی تعادل و البته تفاهم همراه باشد.

با توجه به مطالب اشاره شده، مسئولان کشور بایستی نسبت به موارد زیر نیز توجه جدی داشته باشند:

1- فهم صحیح و درک درست و جامع از مفاهیم ارزشی داشته و به دور از افراط و تفریط ، مفاهیم ارزشی دفاع مقدس را به نسل جوان معرفی نمایند.

2- سهل گیری در انتقال مفاهیم ارزشی و عدم تحمیل تکالیف خارج از وسع و توان، به ویژه در مراحل اولیه که نیاز به جاذبه‌های ویژه است.

3- تقویت انگیزه‌های معنوی: دین‌خواهی و احساس انگیزه و عطش برای پاسخ‌گویی به نیازهای روحی و معنوی به نحوی که اگر احساس نیاز و عطش از درون بجوشد، چون تشنه‌ای خود به دنبال آب خواهد رفت.

4- به کارگیری روش‌های تبلیغی صحیح، جذاب و منطقی در ایجاد گرایش و انگیزه‌های مثبت به سوی ارزش‌ها: مخاطب‌شناسی و ارایه مفاهیم ارزشی مناسب با توانایی و ظرفیت روحی علمی آنان ( کَلّم الناس علی قَدْر عقولهم) و همچنین شفافیت و سادگی در انتقال مفاهیم ارزشی.

5- تکیه بر استدلال و روش‌های اقناعی: انتقال پیام‌های ارزشی باید مبتنی بر آگاه‌سازی همراه با استدلال و تحلیل باشد تا موجب اقناع و پذیرش درونی و ایجاد کانون جذب در خانه دل مخاطب شود.

6- تکیه بر زیبایی‌ها با بهره‌مندی از هنر. حکیمی می‌گوید: «اگر ما یوسف‌های دینی و مفاهیم ارزشی را به مردم و مخاطبان بنمایانیم، هزاران زلیخای سینه چاک را مشتری دین و ارزش‌ها خواهیم ساخت».

7- توجه به کرامت، عزت نفس و ارزنده‌سازی شخصیت مخاطبان: حرمت‌گذاری و احترام به شخصیت و کرامت انسانی؛ از مهمترین عوامل مؤثّر در تربیت به شمار می‌آید. عزّت نفس موجب اعتماد و خودباوری و شکوفایی و خلاقیت خواهد شد. چنانچه حضرت امیر (ع) فرمودند: یادآوری زیاد نقاط مثبت و خوب در رفتار افراد، باعث تحریک و پویایی اشخاص شجاع و برانگیختن افراد دلسرد و مسامحه‌کار به سوی رفتار مثبت خواهد شد.10

8- امیدبخشی، مثبت‌گرایی، اعتمادسازی: ایجاد امید و نشاط، به جای یأس آفرینی، القای توان و اعتماد به جای تلقین عجز، ناتوانی و ضعف و نگرش مثبت به آینده‌ای روشن و تعالی‌بخش و سعادتمند، موجب تحرک و پویایی، اعتماد به نفس و افزایش روحیه استقامت و پایداری در راه هدف شده و زمینه‌های مناسبی را برای پذیرش مفاهیم ارزشی برای او فراهم می‌سازد. حسن ظنّ و اعتماد به جوانان؛ باعث دلگرمی و برقراری ارتباط صمیمی می‌شود.

9- معرفی الگوهای عینی و رفتاری در جامعه : معرفی الگوهای ارزشی شایسته که بیانگر عینی و ملموس انطباق با رفتارهای عملی الگوهاست، از عوامل مهم گرایش به ارزش‌ها می‌باشد. قرآن کریم در اهمیت نقش الگویی راهبران دینی می‌فرماید: « لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه.»

10- پاسداری از هویت اصیل جامعه در مواجهه با فرهنگ بیگانه: اقوام و مللی که از وحدت و انسجام فرهنگی قوی برخوردارند، کمتر در معرض تغییر و تحریف قرار می‌گیرند.

11- نظام آموزشی کیفی و کارآمد: بذر اعتقاد به مفاهیم ارزشی در فطرت هر انسانی به طور بالقوه وجود دارد. نظام آموزشی کارآمد می‌تواند با شیوه‌های صحیح، این استعدادهای بالقوه را به فعلیت رسانده و در این زمینه  برنامه‌ریزی نماید.

12- مسئولان و دولتمردان باورشان شود که مدیون خون شهدا هستند.

13- برای مسئولان تبیین شود که امنیت امروز جامعه، مرهون فداکاری‌ها، رشادت‌ها، خون دادن‌ها و از جان گذشتگی شهدای دیروز است.

14- تهیه زندگینامه و شرح عملیات مربوط به شهدا.

15- مصاحبه با خانواده شهدا و ثبت و ضبط ویژگی‌های اخلاقی و دینی شهیدان.

16- بسط و گسترش اهداف انقلاب و نهضت عاشورا؛ نظیر عدالت اجتماعی و کرامت انسانی و ارزش نهادن به جایگاه مردم.

هنگامی که فرهنگ شهادت در جامعه رواج یافت، شوق و شعفی در قلوب به وجود می‌آید که سبب مسابقه و رقابت بر سر کسب این مقام می‌شود. پیامبر گرامی اسلام(ص) با ترویج فرهنگ جهاد و شهادت، توانست با جمع اندک و ناتوان (به لحاظ مادی) مسلمانان اولیه، نصرت و یاری خداوند متعال را کسب کرده، بزرگترین ضربه‌ها را بر پیکر شرک زده و سبب تثبیت و گسترش سریع اسلام شود.

با گسترش فرهنگ جهاد و شهادت‌طلبی است که لرزه بر اندام دشمنان می‌افتد و آنان را از نفوذ در دژهای اسلام ناامید می‌کند. پس تنها گسترش و رواج فرهنگ جهاد و شهادت است که استقرار عدل جهانی را به دنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از این فرهنگ یعنی ذلّت و ضلالت جوامع و دور ماندن از قافله نور و هدایت.

حماسه بزرگ هشت سال دفاع مقدس باید به عنوان میراثی گرانسنگ در ذهن ملت ایران باقی و از آفت تحریف مصون بماند. تنها در این صورت است که آیندگان و کسانی که دوران پرافتخار دفاع مقدس را درک نکرده‌اند، می‌توانند این میراث را در منظر دیدگان خویش قرار دهند و از اندوخته‌های گرانبهای آن سود جویند. بدیهی است ملت ما امروز با داشتن مفاخر و دستاوردهای گرانبهای دوران دفاع مقدس، در تدوین الگوی فرهنگی، نیازمند مبانی تئوریک متناسب با تحول، از دیگران نیست.

انقلاب اسلامی ایران از بسیاری از جهات وامدار نهضت حسینی و مقولاتی نظیر شهادت‌طلبی عاشورایی است. در واقع اسلام به عنوان ایدئولوژی انقلاب از سوی امام خمینی (ره) با مفاهیم عاشواریی آمیخته شد و مردمی‌ترین انقلاب قرن بیستم را رقم زد. در این انقلاب، نفی سلطه و مبارزه با بیگانگان از یک سو و شهادت‌طلبی و آزادگی به شیوه حسینی از سوی دیگر، مدّ نظر امام خمینی (ره) و مردم مسلمان ایران قرار گرفت.از این رو نهضت حسینی به عنوان سر منشأ انقلاب، تأثیر به سزایی نخست در شکل‌گیری مبارزات علیه رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی و سپس در جبهه‌های جنگ علیه تجاوزگران خارجی به جای گذاشت.

اینک از خود بیگانگی و خود را فراموش کردن و در بند دنیا گرفتار شدن، مهم‌ترین مانع در بسط و ترویج فرهنگ مقاومت و ایثار و شهادت در جامعه است. آن چیزی که اساساً فرهنگ دینی ما را تهدید می‌کند، فراموش کردن شاخصه‌های اسلام انقلابی، اسلام ناب محمدی (ص)، اسلام علوی و در یک کلمه اسلام عاشورایی و رو آوردن مسئولان و به تبع آن مردم به روحیه رفاه‌زدگی، اشرافی‌گری، تجمّل‌پرستی، اسلام اموی، اسلام آمریکایی و در یک کلمه؛ ترجیح خود بر دیگران است.

امروز در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی که اسلام اشرافی‌گری در مقابل گفتمان امام و انقلاب اسلامی صف‌آرایی کرده و در پیشبرد اهداف شیطانی خود از هیچ خدعه و نیرنگی فرو گذار نیست، تکیه بر فرهنگ ایثار و شهادت به عنوان راهبرد اصلی جبهه خودی مطرح است و تمامی کسانی که به این جبهه اعتقاد دارند؛ اعم از مسئولان و مردم، موظفند گوش به فرامین مقام معظم رهبری، در تبیین و بسط و گسترش فرهنگ ایثار و شهادت کوشا باشند.

پی ‌نوشت‌:

1. موسوعه کلمات الامام الحسین (ع)، ص 402.

2. صحیفه نور، ج 20، ص 191.

3. همان، جلد 15، ص59.

4. همان، ج 17، ص 61.

5. همان، ج 1، ص 57.

6. همان، ج 17، ص 59.

7. همان، ج 4، ص 42.

8. قیام عاشورا در کلام و پیام امام خمینی (ره)، ص 55.

9. وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره)، ص16.

10. نهج البلاغه.

دکتر سید عبدالله متولّیان

منبع: ماهنامه فرهنگ پویا شماره 13

ادامه مطلب
پنج شنبه 27 مهر 1391  - 10:16 AM

 

اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیش‌تر فراهم می‌شود.

خبرگزاری فارس: عوامل سلب توفیق نماز صبح و نماز شب

 

عوامل سلب توفیق از نماز صبح و هم‌چنین نماز شب به دو گروه عمده دسته‌بندی می‌شود:

عوامل مادی:

فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی

از مهم‌ترین عوامل مادی که مانع از توفیق درک نماز صبح می‌گردد، فقدان برنامه‌ریزی و نظم در زندگی می‌باشد مانند فقدان برنامه‌ای منظم برای خواب و یا ایجاد مشغله‌های پراکنده و فراتر از توانایی‌های خود که نتیجه‌ای جز ایجاد خستگی مفرط ندارد.

پرخوری در شب

علتی دیگر خواب طولانی و سنگین پرخوری در شب می‌باشد. حضرت عیسی (ع) خطاب به بنی اسرائیل فرمود: «‌ای بنی اسرائیل‌! خوردن خود را زیاد نکنید، زیرا هر کس بر خوردن خود بیفزاید، بر خوابیدن خود هم می‌افزاید و هر کس که بر خواب خود بیفزاید، از نماز کم می‌گذارد (و در نتیجه) در زمره غافلان نوشته می‌شود.»1

کسلی و تنبلی افراد

غرق شدن در مسایل مادی و دنیویی

حضرت عیسی (ع) نقش دنیا‌زدگی را در بی‌حوصلگی افراد نسبت به عبادات‌، این‌چنین ترسیم می‌نماید: هم‌چنان که بیمار بر غذاى لذیذ نگاه می‌کند و به‌‌دلیل شدت درد لذّت آن را نمى‏چشد، هم‌چنان فرد عاشق مال دنیا، نه لذّتى از عبادت مى‏برد و نه شیرینى و حلاوتش را مى‏چشد.2

خوردن غذاهای نامناسب در شب

برخی از غذاها به‌ گونه‌ای می‌باشند که اعصاب و بدن را سست می‌نمایند. لذا اگر شب‌ها از ماست‌، دوغ، کشک و مانند آن استفاده شود، خواب بر انسان چیره می‌شود؛ همین‌طور خوردن غذاهای چرب و سنگین موجب سنگینی خواب می‌گردد و این امور باعث می‌شود انسان برای بیدار شدن از خواب دچار مشکل گردد.

عوامل معنوی:

ضعف در خداشناسی

یکی از مهم‌ترین عوامل معنوی که موجب می‌شود تا انسان نسبت به نماز صبح به سختی از خواب بیدار گردد‌، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی می‌باشد .فرض کنید اگر با یکی از مسؤولین که حل مشکل‌تان در دست اوست قراری گذاشته‌اید، و یقین دارید که وی در همان ساعت مقرر منتظر شما است، آیا واقعا شب به راحتی می‌خوابید و دیر بر سر قرار حاضر شده و یا با کسلی با وی مواجه می‌شوید؟

حضرت عیسی (ع) نقش دنیا‌زدگی را در بی‌حوصلگی افراد نسبت به عبادات‌، این‌چنین ترسیم می‌نماید: هم‌چنان که بیمار بر غذاى لذیذ نگاه می‌کند و به‌‌دلیل شدت درد لذّت آن را نمى‏چشد، هم‌چنان فرد عاشق مال دنیا، نه لذّتى از عبادت مى‏برد و نه شیرینى و حلاوتش را مى‏چشد.

وضو گرفتن‌، خواندن سوره‌های توحید و معوذتین‌، ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا (س)، آیت‌الکرسی، به‌‌خصوص خواندن آیه آخر سوره کهف و نیز توسل به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و ... از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می‌کند و این توجه و هدف‌مندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود .

اگر انسان واقعا نسبت به الطاف الهی کم‌ترین معرفتی داشته باشد و بداند که کسی که قرار است به هنگام نماز با وی صحبت کند همانی است که ما را از نیستی به دنیا آورده و تمامی نعمت‌های خود را نیز بر ما ارزانی داشته تا به نهایت کمال و درجات بالای بهشتی دست پیدا کنیم، اوست که اختیار کمی و زیادی روزی ما را دارد؛ او همانی است که مرگ و زندگی ما در ید قدرت اوست و... با این حال آیا نسبت به نماز با بی‌حالی برخورد خواهیم کرد و یا آن‌که سر از پا نشناخته و با تمام وجود به اقامه نماز عاشقانه خواهیم پرداخت .

گناه

اعمال و رفتاری که انسان در طی روز انجام می‌دهد نقش بسیار مهمی در توفیق انسان نسبت به عبادات دارد یعنی هر چه در طی روز کارهای شایسته از انسان سر بزند توفیقات انسان نیز برای اعمال خوب دیگر بیش‌تر فراهم می‌شود و هر چه به گناه آلوده شود، توفیق اعمال خوب از وی سلب می‌گردد ؛ لذا باید نسبت به این مسأله بسیار حساس بود تا بواسطه گناه درک لذت سحرخیزی را از دست نداد.

بعضی از گناهان که معمولاً دامن‌گیر جوانان می‌باشد از قرار ذیل است:

-دیدن صحنه‌ها و تصاویر غیر اخلاقی از طریق اینترنت، ماهواره، تلفن همراه و…

- چشم‌چرانی، استفاده از غذاهایی که حلال نیستند.

- دروغ گفتن ـ استهزاء و تحقیر دیگران ـ ایجاد مزاحمت و آزار هم‌کلاسی‌ها و یا هم‌خوابگاهی‌ها

ضعف اراده

سحرخیزی اراده و عزم می‌خواهد. دوست داشتن تنها کافی نیست‌، باید با تصمیم جدی خوابید. ضعف اراده از مهم‌ترین عوامل محروم ماندن از سحرخیزی می‌باشد. باید با این ضعف و سستی اراده مبارزه کرد. امام علی (ع) می‌فرمایند: «ضادوا التوانی بالعزم»3 به وسیله عزم، با سستی مبارزه کنید.»

با توجه به آن‌چه گفته شد راه‌کارهای حل این مشکل در هفت محور قابل ارائه می‌باشد:

اول: فعالیت‌های روزانه

1ـ تنظیم برنامه‌ای منسجم و منظم جهت جلوگیری از خستگی مفرط

2ـ انتقال فعالیت‌های شبانه به بعد از نماز صبح چرا که معمولا این‌گونه فعالیت‌ها تا پاسی از شب به طول می‌انجامد و باعث خواب ماندن از نماز صبح می‌شود، اما با انتقال این فعالیت‌ها به بعد از نماز صبح علاوه بر از دست ندادن نماز ، بازدهی بیش‌تری نیز نسبت به فعالیت‌های خود کسب می‌نماییم.

3ـ از سیستم مراقبه، مشارطه، محاسبه استفاده کنید، یعنی با خود شرط نمایید که گناهی انجام ندهید، سپس در طول روز مراقب اعمال خویش باشید و شب محاسبه کنید تا ببینید تقوی را رعایت نموده‌اید و در طول روز آیا گناهی مرتکب شده‌اید و در صورتی که تقوی را رعایت ننموده‌اید، توبه نموده و با خود شرطی را بگذارید تا دیگر مرتکب آن گناه نشوید.

سعی کنید همیشه رأس یک ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یک ساعت خاص می‌تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نکنید سحرخیزی تنها یک عادت است.

4ـ تماشاى صحنه و فیلم‌هاى مبتذل و آلوده به گناه و همین‌طور رفتن به محیط‌هاى نامناسب را ترک نمایید .

5ـ از گفت‌و‌گو با جنس مخالف، نگاه کردن به آن‌ها، خندیدن در منظر نامحرم جداً خودداری کنید.

6ـ از آن‌جا که ممکن است ارتکاب برخی از گناهان به دلیل عدم اطلاع از آن‌ها باشد، لذا جهت فراگیری واجبات و محرمات دینی مطالعه بیش‌تری نموده و به کتاب‌های ذیل مراجعه فرمایید:

- مطالعه رساله عملیه مرجع تقلید خود

-پرسش و پاسخ دانشجویی شماره 18 (احکام نگاه و پوشش)

-کتاب واجبات و محرمات در شرع اسلام، آیت‌الله مشکینی ، دفتر نشر الهادی، 1378.

- گناهان کبیره، شهید دستغیب 

دوم: خوراک شبانه

در خصوص خوراک شبانه نکات زیر را رعایت فرمایید:

1ـ شام را در ابتدای شب بخورید، زیرا هر چه وقت خوردن شام به اول شب نزدیک‌تر بوده و با وقت خواب فاصله داشته باشد هم خواب راحت‌تری خواهید داشت و هم برای نماز صبح با مشکل کم‌تری مواجه خواهید شد.

2ـ قبل از خواب چیزی نخورید:اگر در فاصله زمانی کم‌تر از دو ساعت به خوابیدن، چیزی بخورید و بعد به رختخواب بروید، بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود و این امر می‌تواند در خواب شما اختلال ایجاد کند و یا اصلاً زمان به خواب رفتن‌تان را طولانی کند.

3‌ـ سعی کنید زود بخوابید، زیرا تحقیقات نشان داده است که خواب یک سوم ابتدای شب کامل‌تر و با آرامش‌تر می‌باشد و لذا خستگی را از تن انسان، بهتر خارج می‌کند.

4ـ پرخوری نکنید: باید از افراط و تفریط در خوردن پرهیز شود. کم خوری غیر از نخوردن یا بد خوردن است. میزان کم‌خوری را رسول اکرم (ص) چنین می‌فرمایند: «کُلْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِی وَ أَمْسِکْ وَ أَنْتَ تَشْتَهِی؛ در حالی‌که اشتها داری، بخور و در حالی‌که (هنوز) اشتها داری، از خوردن دست بکش.»4

5ـ غذای مناسبی میل نمایید: کیفیت غذا به‌ گونه‌ای باشد که اعصاب و بدن سست نشود. شب‌ها از ماست‌، دوغ، کشک و مانند آن استفاده نشود یا در کنار آن‌ها چند دانه خرما یا کشمش یا مویز و مانند آن تناول شود. هر کس باید با توجه به مزاج خود، برنامه غذایی مناسبی برای خود داشته باشد. دقت کنید چه غذاهایی قوت می‌بخشد، چه غذاهایی سستی و نسبت به چه غذاهایی حساسیت دارید. مثلاً خرما برای بعضی مزاج‌ها سازگار نیست، زیرا موجب جوش صورت و دمل می‌شود.

6ـ‌ از خوردن مال حرام پرهیز نمایید:یکی از مهم‌ترین عوامل معنوی که موجب می‌شود تا انسان نسبت به نماز صبح به سختی از خواب بیدار گردد، عدم معرفت و شناخت نسبت به خداوند متعال و الطاف وی می‌باشد .

سوم: چگونگی خواب و استراحت برای بیدار شدن در سحر

1ـ زود بخوابید: بگونه‌ای برنامه‌ریزی نمایید که حداکثر ساعت ده شب در رختخواب خود باشید .

آداب خواب را رعایت کنید، از جمله: وضو گرفتن، خواندن سوره‌های توحید و معوذتین‌، ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا (س)، آیت‌الکرسی‌، بخصوص خواندن آیه آخر سوره کهف و نیز توسل به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت.

2ـ خواب قیلوله و قبل از ظهر ـ که استحباب شرعی هم دارد ـ ترک نشود. این خواب مختصر، ولی بسیار مفید است. اگر قبل از ظهر میسر نیست با فاصله‌ای بعد از ناهار انجام گیرد. اگر اصلاً خواب روز میسر نیست، حداقل باید دقایقی دراز کشید.

پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمود: از خوردن غذاى سحر براى روزه‏ روز کمک بگیرید و از خواب قیلوله براى بیدارى یارى بخواهید.5

3ـ محل استراحت خود را طورى طراحى و انتخاب کنید که مُشرف به پنجره و فضاى باز باشد تا تغییرات جوّى (رنگ آسمان و تغییرات نور و هوا) براى شما ملموس باشد.

4ـ اگر اطرافیان شما دیر مى‏خوابند، شما سعى کنید محل خواب خود را در جایى که سر و صداى کم‌ترى دارد و مزاحمتى براى شما نیست انتخاب کنید و هر چه‌قدر زودتر بخوابید و هرچه خواب شما با آسودگى و در محیطى آرام صورت گیرد، بالطّبع برخاستن شما براى کارهاى صبح، بهتر و و مقدورتر خواهد شد.

یکى از عللى که سبب خواب ماندن در صبح‏ها مى‏شود این است که روح و جسم انسان از لحاظ کمى و کیفى از استراحت کافى برخوردار نیست. حداقل 6 ساعت خواب براى یک انسان مورد نیاز است. در این مدت زمان بدن باید طورى به خواب برود که استراحت عمیق احساس شود. اگر انسان بعد از این نوع استراحت، خود انگیز از خواب بیدار شد این نشان‌گر خواب و استراحت به اندازه و مطلوب است.

5ـ محیط خواب‌تان را برای بیدار شدن مساعد کنید:جایی‌ که در آن می‌خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می‌تواند یک عامل برای سحر‌خیزی باشد. هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می‌تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید، سر زمانی که با خود قرار گذاشته‌اید باید از خواب بیدار شوید.

6ـ بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید: سعی کنید همیشه رأس یک ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یک ساعت خاص می‌تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نکنید سحرخیزی تنها یک عادت است.

7ـ به بدن خود گوش دهید: بدن شما خیلی خوب می‌تواند احتیاجاتش را به شما اطلاع دهد، اگر هنگامی که صبح از خواب بیدار می‌شوید هنوز احساس خستگی می‌کنید سعی کنید شب‌ها زودتر به رختخواب بروید. بدن شما کم کم یک الگوی معین برای خوابیدن و بیدار شدن پیدا می‌کند و کاملاً بر آن منطبق خواهد بود.

9ـ آداب خواب را رعایت کنید، از جمله: وضو گرفتن، خواندن سوره‌های توحید و معوذتین‌، ذکر صلوات و تسبیحات اربعه و تسبیح حضرت زهرا (س)، آیت‌الکرسی‌، بخصوص خواندن آیه آخر سوره کهف و نیز توسل به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) برای محروم نماندن از فیض نماز اول وقت و... از جمله اموری است که خواب مؤمن را همراه با هدف و انگیزه می‌کند و این توجه و هدف‌مندی در بیداری صبح تأثیرگذار خواهد بود. البته اگر بجا آوردن همه آداب خواب برای‌تان سخت است، به هر میزان که مقدورتان می‌باشد انجام دهید.

پی‌نوشت‌:

1. ورام ابن ابى فراس‏، مجموعة ورام (تنبیه الخواطر)، مکتبه فقیه‏‌، قم‏، اول‏، ج‏1، ص47.

2. حسن‌بن‌شعبه حرّانى‏، تحف العقول، بهراد جعفرى‏، اسلامیه، تهران‏، 1380 ش‏، اول‏، ص483.

3. عبدالواحد تمیمى آمدى‏، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم‏، دفتر تبلیغات‏، قم‏، 1366 ش‏، اول‏، ص476.

4. بحار الأنوار، ج‏59، ص290.

5. شیخ حسن دیلمى‏، إرشاد القلوب إلى الصواب‏، شریف رضى‏، قم‏، 1412 ق‏، اول‏، ج‏1، ص91.

سید‌مصطفی علم‌خواه

منبع : ماهنامه آفاق مهر شماره 48

ادامه مطلب
پنج شنبه 27 مهر 1391  - 10:14 AM

 

تقریباً هر ماده‌ی غذایی می‌تواند به نوبه‌ی خود آلرژی زا باشد. اما در این بین مواد غذایی‌ای وجود دارد که مسئول 90 درصد آلرژی‌های غذایی محسوب می‌شوند و افراد حساس که مستعد آلرژی هستند در مصرف آن‌ها باید جانب احتیاط را رعایت کنند.

 

مواد غذایی آلرژی زا

 

در این مطلب کوتاه به 7 مورد از این مواد غذایی آلرژی‌زا اشاره می‌کنیم.

 

شیر و محصولات لبنی

تمام محصولات لبنی مثل شیر، پنیر، ماست، خامه و سوپ‌های خامه‌ای، برخی از شیرینی‌جات و دسرها می‌توانند باعث بروز آلرژی غذایی شوند.

 

تخم مرغ

تخم مرغ و به ویژه سفیده‌ی آن باعث ایجاد آلرژی می‌شود. در واقع تمام خوردنی‌هایی که با تخم مرغ تهیه می‌شوند می‌توانند مستعد آلرژی‌های غذایی باشند مثل انواع شیرینی‌جات، کیک‌ها، موس‌ها، دسرها، سس مایونز و غیره.

 

سویا و مشتقات آن

سویا، سس سویا، توفو، پروتئین‌های گیاهی، پروتئین‌های هیدرولیزه و همچنین چاشنی‌های طعم دهنده‌ی غذایی، نشاسته‌ی گیاهی و غیره نیز برای افراد حساس آلرژی‌زا است.

علاوه بر این که آجیل و دانه‌های روغنی مثل فندق، بادام، پسته و حتی روغن آن‌ها می‌تواند آلرژی‌زا باشد بلکه تمام خوراکی‌ها و شیرینی‌جات و غیره که حاوی این مواد غذایی می‌باشند نیز امکان آلرژی و حساسیت غذایی را بالا می‌برند

گندم و محصولات تهیه شده با گندم

غلات، نان و مشتقات آن، شیرینی‌جات، پاستاها، محصولات تهیه شده با آرد، آب جو و غیره.

 

بادام هندی

بادام هندی و روغن آن، کره و آرد بادام هندی، شیرینی‌جات تهیه شده با آجیل، اسانس‌ها و غیره. افرادی که دچار آلرژی‌های شدید غذایی هستند باید از مصرف آجیل‌ها پرهیز کنند.

 

ماهی

ماهی تازه، دودی یا کنسروی، روغن ماهی، خاویار، خوراک‌ها و سوپ ماهی برای افراد حساس، آلرژی‌زا است.

آلرژی غذایی

 

 

خوراکی‌های حاوی آجیل و دانه‌ها و مغزهای روغنی

علاوه بر این که آجیل و دانه‌های روغنی مثل فندق، بادام، پسته و حتی روغن آن‌ها می‌تواند آلرژی‌زا باشد بلکه تمام خوراکی‌ها و شیرینی‌جات و غیره که حاوی این مواد غذایی می‌باشند نیز امکان آلرژی و حساسیت غذایی را بالا می‌برند.

توصیه می‌کنیم اگر دچار آلرژی غذایی هستید در مصرف این قبیل مواد غذایی احتیاط کنید.

ادامه مطلب
پنج شنبه 27 مهر 1391  - 7:50 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 10

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5823092
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی