به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

قدس آنلاین، انتخاب سرویسی برای ساخت ایمیل، یعنی انتخاب میزان فضایی که برای اطلاعات در اختیار دارید، یعنی انتخاب اینکه چگونه با فیلترینگ ها و اسپم ها روبه رو می شوید، یعنی انتخاب سرعت تبادل اطلاعات، بر این مبنا، 18 سرویس ارائه دهنده ی ایمیل، به ترتیب زیر می باشد:
1- جی میل " "Gmail
جی میل، سرویس ایمیل سایت گوگل است که به شما امکان ارسال نامه های الکترونیکی و چت را می دهد. این سرویس نامحدود و رایگان است. طراحی نمونه ی ساده ی آن برای استفاده در شرایطی که فقط اینترنت با سرعت پایین را در اختیار دارید، بسیار هوشمند است. سرویس جی میل در هر نوع برنامه و وسیله ای که به اینترنت متصل می شود، قابل دسترسی است.
2- زوهو میل "Zoho Mail "
این سرویس دارای فضای دخیره سازی بوده و سیستمی با عنوان سوئیت دفتر آنلاین را دارا می باشد. کاربران حرفه ای می توانند با استفاده از این سرویس ایمیل های مفید خود را سازماندهی کنند. این سرویس دارای برنامه ی تماس با ما جهت پشتیبانی آنلاین می باشد.
3- آی کلاد میل " iCloud Mail "
این ایمیل، یک سرویس رایگان ایمیل از اپل است که فضای کافی برای ذخیره سازی دارد. این سیستم پست الکترونیک دارای ظرافت نرم افزاری خاصی در کاربردهای خود می باشد. این سرویس دسترسی به سایر ایمیل ها را پشتیبانی نمی کند.
4- إی آی ام میل "AIM Mail "
این سیستم پست الکترونیک، سروسی ایمیل رایگان مبتنی بر وب سایت AOL است و دارای فضایی برای ذخیره سازی نامحدود رایگان می باشد. این سیستم تا کنون با کاربران خود ارتباط خوبی برقرار کرده است. 
5- هات میل "Windows Live Hotmail "
این سرویس رایگان پست الکترونیک، دارای امنیت بالایی است که امکان ذخیره سازی نامحدود و جستجوی سریع را دارا می باشد. در بین کاربران خود محبوب و بر روی دسکتاپ کامپیوتر شما به آسانی در دسترس است. این سرویس دارای میانبرهای مفید می باشد و قابلیت دستیابی به تمام پوشه های آنلاین از دست رفته را برای کاربران فراهم کرده است.
6- میل دات کام و جی ام ایکس میل "Mail.com and GMX Mail "
این سرویس های پست الکترونیک دارای امنیت بالایی بوده و قابل اعتمادند. ویژگی بارز آن ها این است که اسپم ها و ویروس ها را فیلتر می کنند و شما را قادر به استفاده از امکانات یک سرویس ایمیل مناسب، در دسکتاپ کامپیوترتان خواهد کرد.
7- یاهو میل "Yahoo! Mail "
این سرویس، یک برنامه پست الکترونیک رایج است که در اکثر برنامه ی موبایل ها و وسایل الکترونیکی قابل اتصال به اینترنت وجود دارد. دارای فضایی نامحدود و سیستم هایی همچون؛ پیام رسانی فوری برای بوت شدن، ارسال پیامک و دسترسی به شبکه های اجتماعی می باشد، قابلیت فیلترینگ موثر اسپم ها را نیز دارا می باشد. 
8- فست میل "FastMail Guest Account "
این سرویس دارای ویژگی های بسیار مفید است، آدرس های آزاد و اسپم ها را فیلتر می کند تا فضای ذخیره سازی بیش تری را برای تمام کاربران ارائه دهد.
9- شورت میل "Shortmail "
این سرویس هر پیام را با 500 کاراکتر محدود کرده است و برای پیام رسانی های سریع و مختصر کاربرد دارد. ابزاری ساده و موثر برای ارائه ی پیام های کوتاه و تاثیرگذار می باشد.
10- بیگ استرینگ "BigString.com "
این سرویس به هر کاربر 2 گیگابایت فضای رایگان می دهد، خدمات ارائه شده توسط این ایمیل امنیت را برای کاربران فرآهم می کند و رمز عبور محافظت شده ای برای شما در نظر می گیرد. البته، این سیستم فاقد ابزارهای سازماندهی شده ی پیشرفته برای ایمیل های دریافتی می باشد.

ادامه مطلب
شنبه 29 مهر 1391  - 8:03 AM

 

مدتیه نمازام رو سر وقت نمی‌خونم، بعضی وقتا هم بی‌خیال نماز می‌شم، یه جواریی احساس کسل بودن و بی‌نشاطی دارم، تو خوندن نمازم سستی می‌کنم! حالم خیلی بده، بعضی وقتا بی‌خودی با دوستا و پدر و مادرم بد رفتاری می‌کنم

خبرگزاری فارس: راز بی‌نشاطی انسان/ علت سستی در نماز

 

 ، نماز جویبار پاکی، راه رسیدن به کمال، ستون نور، پیچک راه عاشق، نور الانوار، سیم وصل میان انسان و خدا، تسلی‌بخش دل‌های خسته، توانایی پرواز در آسمان معنویات، سر چشمه نیکی‌ها و جاری شدن زیبایی‌ها در جویبار عشق است، بر آن شدیم که زیبایی‌های نماز را در قالب داستان به تصویر بکشیم که بخش سوم آن در ادامه می‌آید:

*پشت خطی داریم

یکی دو ماهی بود که حال و حوصله نداشت. گاهی وقتا اصلاً حرف نمی‌زد، گاهی وقتا هم از کوره در می‌رفت و دور و بری‌ها رو از خودش می‌رنجوند. هر چی فکر می‌کرد چرا اینجوری شده کمتر به جواب می‌رسید، امروز هم دست کمی از بقیه روزا نداشت، با تنها چیزی که اجباراً کنار اومده بود اداره‌اش بود و انجام کارای عادی و معمولی، قراره برای انجام کاری به یکی از شرکت‌های همکار بره،

همین‌طور که کنار خیابون ایستاده بود یه تاکسی جلوی پاش ترمز زد. آقا کجا؟!

-مستقیم خیابون ....

بی‌هدف صفحات درون پرونده را زیر و رو می‌کرد.

صدای گوینده رادیو خیلی ضعیف به گوش می‌رسید.

مجری: خب اگه اجازه بدید شنونده پشت خط داریم،

-دستاش از روی کاغذها برداشته می‌شه

پشت خط یه جوون دانشجو از شهرستانه...

سلام آقا، اگه ممکنه کارشناس محترم برنامه به سئوال من پاسخ بدن

-سرش رو جلوتر میاره تا نزدیک صندلی جلو

مدتیه نمازام رو سر وقت نمی‌خونم، بعضی وقتا هم بی‌خیال نماز می‌شم، یه جواریی احساس کسل بودن و بی‌نشاطی دارم، تو خوندن نمازم سستی می‌کنم! حالم خیلی بده، بعضی وقتا بی‌خودی با دوستا و پدر و مادرم بد رفتاری می‌کنم و ....

-حواسش  رو متمرکز می‌کنه، تو یه لحظه فکر می‌کنه شاید گمشدش را پیدا بکنه

مجری رادیو از شنونده همچین حسابی تشکر می‌کنه و خلاصه سئوال را تکرار می‌کنه: خب جناب آقای ... علت سستی در نماز چی می‌تونه باشه؟

و از کارشناس برنامه جناب حجت‌الاسلام والمسلمین.... می‌خواد که به سئوال پاسخ بده

کارشناس مکثی می‌کنه.

قبل از اینکه وارد پاسخ بشم عرض کنم، رسیدن این جوان عزیز به اینکه ممکنه برخی از این بی‌نشاطی‌ها، بدحالی‌ها، پرخاش‌ها به عدم توجه ایشان به نماز بر می‌گرده، نشونه بسیار خوبیه که می‌تونه ایشون رو از آسیب‌های جدی پیش رو حفظ بکنه.

-یه چیزایی رو تو ذهنش مرور می‌کنه

-اِ ! منم که ....

مجری وسط حرف کارشناس میاد

خب و اما چرا بعضی‌هامون در خوندن نماز و توجه به نماز سستی و تنبلی می‌کنیم؟

سه عامل مهم ممکنه بر این عدم توجه تأثیر بگذاره

عامل اول  اینکه انسان نماز را بی‌فایده بدونه و یه وظیفه خشک و بی‌روح، طبیعیه که رغبتی به خوندن نماز نداشته باشه و در انجام آن سهل انگاری بکنه!

پیشنهاد ما در این خصوص اینه که شناخت خودمون رو از نماز افزایش بدیم، آیات و روایاتی که در این زمینه وجود داره رو مطالعه و بررسی کنیم، کتاب‌هایی که درباره کاربردها و کارکردهای نماز و آثار و برکات فردی و اجتماعی آن نوشته شده را بخونیم، به سیره و روش ائمه نگاه کنیم...

-سری تکون داد و زیر لب با خودش حرف می‌زد

-من که کتاب درباره نماز خوندم پس چرا؟

-آقای راننده، ممکنه صدای رادیو رو یه کمی بلندترش بکنین؟!

کارشناس رفت سر عامل دوم ..ممکنه بعضیامون دچار انگاره و خیال بی‌نیازی به نماز و نیایش و عبادت شده باشیم، در واقع یه نوع  غفلت از نیازهای عالی انسانی و غفلت از این که مؤثر اصلی و کامل در رفع نیازهای بشری آفریدگار هستیه.

این جور آدما فکر می‌کنن که با علل و اسباب و انگیزه‌های مادی و طبیعی می‌تونن همه نیازهاشون رو پاسخ بدن و یا همه مشکلات مادی و معنوی رو از سر راهشون بردارن.

در حقیقت این گروه درگیر یه نوع خود فراموشی هستند و برای بیرون اومدن از این غفلت و خود فراموشی خودساخته، به یه سری نکات باید اهمیت بدیم، حتی المقدور روزی چند آیه از قرآن رو هر چند کم با تدبر و اندیشه بخونیم، مقالات و کتابایی که در زمینه انسان شناسی نوشته شده رو مطالعه کنیم، از رفت و آمد و معاشرت با دوستا و افرادی که در رشد و پرورش روحمون تأثیر منفی و مخرب دارند، دوری کنیم.

-حسابی چرتش پریده بود، اصلاً نمی‌دونست برای چی تو تاکسی نشسته و داره کجا می‌ره؟

-خودش رو مقابل کارشناس برنامه می‌دید و با شنیدن حرفهاش به علامت تأیید سرش رو به بالا و پایین تکون می‌داد.

و اما عامل سوم که خیلی خطرناکه و از اون باید به خدا ببریم اینه که سهل انگاری در انجام نماز و یا بدنمازی‌هامون نتیجه گناهاییه که به خاطرشون توفیق انجام عبادت و لذت بردن از نماز اَزمون گرفته می‌شه!

خیلی از گناهای ریز و درشت مثل داشتن معاشرت و روابط غیر ضروری با نامحرم، قسم‌های بی‌حساب و کتاب در انجام معاملات و روابط خانوادگی، ظلم و ستم‌های کلامی و ارتباطی به خلق الله، لقمه‌های شبهه‌دار و .... می‌تونه لذت عبادت را ازمون بگیره و ما رو درگیر خودمون بکنه و حسابی زمین گیرمون کنه!

برای رهایی از زنجیر اسارت شیطان و هوای نفس و آزادی از بند و زندان گناه، باید با یه برنامه حساب شده و البته آهسته پیش رفت.

-راست می گه ها!

-خدایا مگه خودت کمکم کنی،

مجری تشکر می‌کنه و از کارشناس می‌خواد اگه نکته‌ای ناگفته مونده ایشون یادآوری کنن. تا سری به اتاق فرمان بزنند.

و اما جمله‌ای رو که در پایان می‌خوام یادآور بشم اینه که: برخی از بزرگان خوندن مکرر سوره واقعه و توجه به مفاهیم اون رو توصیه می‌کنن که در وصف بهشت و دوزخه و بسیار بر روح و جان اثر می‌ذاره!

-آهنگ و موسیقی پایان برنامه او را به مقصد و مقصود بر می‌گردونه.

-آقای راننده ، همین کنارا یه جایی بی‌زحمت نگه دارین

ندای دلنشین مؤذن‌زاده همه جارو پرکرده  ....سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر... الله اکبر

-نمی دونه چرا ولی انگاری یه احساس خوبی داره!

-آروم آروم به سمت گلدسته‌ها پیش می‌ره .....

منبع: ستاد اقامه نماز

ادامه مطلب
شنبه 29 مهر 1391  - 7:11 AM

 

  پیامبر براى مذاکره در مورد پرداخت دیه شخصى، به کنار قلعه یهودیان‌ بنى‌نضیر رفته بود، در سایه دیوارى به استراحت پرداخت، شخصى خواست از بالاى دیوار سنگى بر سر حضرت بیندازد و ایشان را به شهادت برساند.

خبرگزاری فارس: ماجرای توطئه قتل پیامبر(ص)/ آهویی که با ضمانت پیغمبر(ص) آزاد شد

 

 خداوند متعال برای راستی صدق پیامبرانش معجزاتی را به آن‌ها عطا می‌کرد تا بشر با یقین بیشتری به رسولان ایمان آورند. بدیهی است که پیامبر عظیم‌الشان اسلام(ص) از این قاعده مستثنی نیست، ایشان در سرتاسر زندگانی خویش کرامات و معجزاتی داشتند که مورخان آن را به رشته تحریر درآورده‌اند.

برخی کرامت رسول رحمت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله وسلم با استناد به کتاب «جلوه‌های اعجاز معصومین(ع)» به قلم قطب راوندی در ادامه می‌آید:

*شفای چشمی که از کاسه‌اش درآمده بود

در یکى از جنگ‌ها، چشم یکى از یاران پیامبر آسیب دید، به حدى که به‌ صورتش افتاد، به حضور حضرت آمد و استغاثه کرد، رسول خدا(ص) چشمش را سر جایش گذاشت و چشم آن مرد در حال، شفا یافت و روشنایى و تیز بینیش بیشتر شد.

*ماجرای توطئه قتل پیامبر(ص)

پیامبر براى مذاکره در مورد پرداخت دیه شخصى، به کنار قلعه یهودیان‌ بنى‌نضیر رفته بود، در سایه دیوارى به استراحت پرداخت، شخصى از این موقعیت‌ استفاده کرد و خواست از بالاى دیوار سنگى بر سر حضرت بیندازد و ایشان را از بین‌ ببرد! ولى خداوند متعال او را از این توطئه یهود، آگاه کرد و حضرت، بى‌آنکه ‌عکس‌العملى نشان دهد یا همراهان خود را خبر کند، راهى مدینه شد.

یهود از ماجرا اطلاع یافتند و قضیه را از آن شخص یهودى پرسیدند، او هم تصدیق کرد، مدتى گذشت و همان شخص به وسیله یکى از نزدیکان خود، کشته ‌شد.

*گره‌های سحر زن یهودی برای پیغمبر(ص)!

زنى یهودى با بستن گره‌هایى، پیامبر اکرم(ص) را سحر کرد، ولى خداوند متعال، پیامبر را از آن آگاه کرد و آن حضرت شخصى را فرستاد تا آنها را باز کند،آن شخص آن‌ها را همان طور که حضرت فرموده بود، یافت‌.

*کوه حرا به احترام پیامبر و صی از لرزش ایستاد

روزى پیامبر اکرم(ص) و على(ع) در کوه حرا بودند، کوه به لرزه در آمد، حضرت خطاب به کوه فرمود: «آرام باش!جز پیامبر و وصى او، کسى در روى تو نایستاده است»، کوه در همان حال آرام شد.

*ماجرای نجات گاو از ذبح با گفتن تشهد

در مکّه مى‌خواستند گاوى را ذبح کنند، حیوان بیچاره به سخن آمد و گفت: شخصى شما را با زبان فصیح به طرف عاقبتى خوب که همان گفتن‌ «لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ» است دعوت مى‌کند، در این هنگام مردم دست از آن گاو کشیدند.

*آهویی که پیامبر(ص) ضمانت او را کرد

ام‌سلمه روایت مى‌کند: روزى پیامبر اکرم(ص) در صحرا راه مى‌رفت که ماده آهویى به بند افتاده را دید، آهو گفت: «یا رسول اللّٰه!»، حضرت فرمود: «چه حاجتى دارى»؟، ماده آهو گفت: «این عرب،مرا شکار کرده و در این کوه، دو بچه کوچکى‌ دارم، بگو مرا آزاد کند تا بروم آنها را شیر دهم و برگردم».

حضرت فرمود: «به عهدت عمل مى‌کنى»؟.

آهو گفت: بلى! اگر عمل نکردم، خدا مرا ده برابر عذاب کند.

شکارچى آهو را آزاد کرد، آهو رفت و بچه‌هایش را شیر داد و برگشت و شکارچى آهو را در بند کرد و به حضور پیامبر آورد و در محضر آن حضرت، آزادش‌کرد، آهو در حالى که مى‌رفت، مى‌گفت: «اشهد ان لا اله الا اللّٰه وانّک رسول اللّٰه».

*ماجرای تشهد گفتن سوسمار و اسلام آوردن هزاران نفر

روزى رسول خدا(ص) در جمع اصحاب نشسته بود، عرب‌ بادیه‌نشینى که سوسمارى را گرفته و در آستین خود مخفى کرده بود، خدمت پیامبر آمد.

اعرابى گفت: «این شخص کیست؟».

اصحاب گفتند: «پیامبر خداست».

اعرابى گفت: قسم به لات و عزّى، در دنیا هیچ کس مبغوض‌تر از تو نزد من‌ نیست، اگر قبیله‌ام به من نمى‌گفتند عجول، فوراً تو را به قتل مى‌رساندم.

پیامبر(ص)فرمود: «چه چیز تو را به این کار وادار کرده است؟ به من ایمان بیاور».

اعرابى گفت: «به تو ایمان نمى‌آورم، مگر اینکه این سوسمار به تو ایمان آورد».

در این لحظه سوسمار را از آستین خود بیرون انداخت.

پیامبر فرمود: اى سوسمار! سوسمار گفت: «لبیک و سعدیک! اى زینت کسى که به قیامت ایمان دارد».

پیامبر فرمود: «چه کسى را مى‌پرستى؟».

سوسمار گفت: کسى را که عرش او در آسمان‌هاست و سلطنت او در زمین و دریاها جارى است و در بهشت، رحمت و در آتش جهنم، عذاب دارد.

پیامبر فرمود: «من کیستم اى سوسمار؟».

سوسمار گفت: تو فرستاده پروردگار عالمیان و خاتم پیامبران هستى. رستگار است کسى که تو را تصدیق کند و زیانکار است کسى که تو را تکذیب کند.

اعرابى خطاب به پیامبر گفت: «وقتى پیش تو آمدم، مبغوض‌ترین شخص نزد من‌ بودى، ولى الآن محبوب‌ترین فرد هستى».

آنگاه اسلام آورد و به یگانگى خدا و رسالت پیامبر(ص) گواهى داد و پیش قبیله خود «بنى سلیم» برگشت و قضیه را به آن‌ها گفت و هزار نفر از آنها مسلمان شدند.

*ده درهم پیامبر(ص) که در بازار کَم نشد

انس مى‌گوید: با پیامبر اکرم(ص) به بازار رفتیم تا عبایى‌ براى آن حضرت بخریم و ده درهم با خود برده بودیم، در راه کنیزى را دیدیم که ‌گریه مى‌کند، علت گریه‌اش را پرسیدیم، گفت: در شلوغى بازار، دو درهم گم ‌کردم و الآن جرات نمى‌کنم به خانه برگردم.

حضرت فرمود:«دو درهم به او بده»، من دو درهم به کنیز دادم، از بازار عبایى ‌را به ده درهم خریدیم، بعد نگاه کردم، دیدم همه ده درهم باقى است.

*شیری که به قاصد پیغمبر(ص) حمله نکرد

وقتى که «معاذ بن جبل» در یمن از طرف پیامبر، عهده‌دار منصب ‌قضاوت بود، نامه‌اى را توسط شخصى به نام سفینه براى او فرستاد، سفینه، هنگامى ‌که راهى یمن شد در راه به شیرى که وسط جادّه نشسته بود رسید و از ترس نتوانست، عبور کند، فریاد زد: اى شیر! من قاصد رسول خدا هستم و این نامه اوست. ناگهان ‌شیر از جلو قاصد کنار رفت.

هنگامى که جواب نامه را گرفت و برگشت، درنده دیگرى را بر سر راه خود دید. همان کار قبلى را کرد و جان سالم به در برد.

وقتى به مدینه رسید، خدمت پیامبر آمد و سرگذشت خود را براى حضرت، شرح‌ داد. حضرت فرمود: «نفهمیدى چه گفت؟».

سفینه گفت: آن حیوان در بار اول گفت: حال رسول اللّٰه چگونه است و در بار دوّم گفت: سلام مرا به او برسان.

ادامه مطلب
شنبه 29 مهر 1391  - 7:10 AM

 

حضرت آیت‌الله بهجت(ره) از جمله سالکان و عارفان حقیقی طریق الهی است که توجه به توصیه‌های این فقید فرزانه می‌تواند راهی روشنگر را پیش‌روی انسان قرار دهد.

خبرگزاری فارس: توصیه‌های آیت‌الله بهجت(ره) درباره سیر و سلوک

 

 حضرت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) در کتاب «پرسش‌های شما، پاسخ‌های آیت‌الله بهجت» به سؤالاتی در زمینه سیر و سلوک و تقرب به خداوند، پاسخ گفته است که خلاصه آن در پی می‌آید:

1- اولین مرحله سیر و سلوک به سوی خدا چیست؟

- این که حلال خدا را حلال بدانیم و حرام خدا را حرام!

2- بهترین ذکر چیست؟

- بهترین ذکر، ذکری است که من می‌گویم؛ ذکر خدا عندالحلال و الحرام

3- چگونه می‌توان به عرفان دست یافت و عارف شد؟

اگر به آنچه می‌دانید عمل کنید و معلومات را زیر پا نگذارید این تمام عرفان است.

4- با توجه به اینکه داشتن استاد اخلاق و مربی برای فرد سالک، امری ضروری و اجتناب‌ناپذیر است حال که ما از داشتن چنین استادی محروم هستیم چه کنیم؟

- اگر کسی طالب معرفت و قرب به حق تعالی باشد و در این راه، خلوص و جدیت (طلب حقیقی و واقعی) داشته باشد در و دیوار به اذن خداوند معلم او خواهد بود وگرنه سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله هم (چه برسد به استاد و مربی اخلاق) در او اثر نخواهد داشت چنانچه در ابوجهل اثر نکرد.

5- عده زیادی از شما تقاضای درس اخلاق دارند اگر برایتان امکان دارد درس اخلاق بگذارید تا ما از وجودتان بهره‌مند شویم؟

- کو عمل کننده؟ کو عمل کننده آقا؟!

آقایی درس اخلاق می‌داد و جمعیت زیادی در درس او شرکت می‌کردند. اما بعد از مدتی استاد کلاس را ترک کرد. پرسیدم چرا؟ گفت: اثر نداشت، کار به جایی رسیده بود که باید به هر کدام جداگانه بگویم که شما این کار را کردی و این گناه را مرتکب شدی تا اثر بگذارد و از آن دست بکشد. همچنین می‌گفت: نه در گوینده اثر دارد و نه در شنونده!

حال ما چنین است که واضحات از ما عمدا فوت شده است!

جناب عبدالمطلب در آخر گفت: «أنا رب الإبل، ان للبیت ربّا سیمنعه؛ من صاحب شتران خود هستم، خانه خدا (کعبه) صاحبی دارد که خود از آن حمایت می‌کند. ولی آخرین حرف او اولین حرف ماست.

ما نمی‌خواهیم طریقه تمام علما و سلف صالح را دنبال کنیم. شخصی نزد آقایی رفت و گفت: ذکری به من دستور دهید، آن آقا به او گفت: نماز بخوان ... همان نمازی که حضرت رسول(ص) می‌فرماید: نور چشم من در نماز است.

6- اگر کسی بخواهد به لحاظ معنوی به جایی برسد چه توصیه‌ای دارید؟

- اگر کسی مقید باشد نماز را اول وقت بخواند به جایی که باید برسد خواهد رسید و نماز اول وقت برای وصول به مقامات عالیه، کافی است اگر چه هزار سال عمر کند.

ادامه مطلب
شنبه 29 مهر 1391  - 7:09 AM

 

: هنوز به کف کانال نرسیده بودم که آسمان غرید و باران گرفت. دیگر مطمئن شدم که کسی زنده نمانده است. چون اگر هم تا آن لحظه زنده مانده بود با آن باران شدید و سیلابی که راه افتاده بود، حتماً غرق شده بود.

خبرگزاری فارس: فرمانده‌ای که اسیر شد اما دست از جبهه برنداشت

 

 ، آن روزها که عیار مردانگی را با حضور در جبهه  و مبارزه  با ارتش تا بن دندان مسلح رژیم بعثی می دانستند، افرادی وجود داشتند که حتی با جراحت فراوان هم دست از جنگ برنمی‌داشتند. این افسانه نیست و تماما واقعیت دارد. نمونه آن شهید مجید داوودی راسخ است که پاره‌ای از خاطرات آن سردار را برای شما آورده‌ایم:

 

به محض دریافت فرمان حمله، گروهان مجید به خط زدند. شبی پرحادثه را پیش رو داشتیم. دود و آتش و خون همه جا را به هم ریخته بود. هنوز پنجاه قدم جلوتر نرفته بودند که یک گرینوف عراقی همه‌ی ستون را هدف گرفت و در همان اولین دقایق تعداد زیادی از نیروها مجروح شدند. مجید ته ستون بود. به او تکلیف کرده بودند که از دسته‌ای که قرار دارد خارج نشود. دشمن هم هر لحظه با امکانات جدیدتر و آرایشی قوی‌تر به منطقه می‌آمد. لحظه‌ای امان نمی‌داد. آتش توپ و خمپاره از زمین و زمان می‌بارید. من از طریق بی‌سیم با فرمانده گردان در تماس بودم. ارتباط با گروهان مجید، بیست دقیقه بیشتر طول نکشید. بی‌سیم‌چی لحظه به لحظه عملیات را مرتب گزارش می‌داد.

 

 

کادر گردان قمربنی هاشم (ع) قبل از عملیات خیبر-شهید احمدساربان نژاد فرمانده گردان نشسته از سمت چپ نفر سوم و شهید مجید داوودی ایستاده از سمت چپ نفرسوم

 

بچه‌ها دارن می‌رن جلو ...

به سیم‌خاردار رسیدند ...

معبر را زدند ...

عراقی‌ها ما رو دیدند ...

تیراندازی شروع شد .. ت ... ت ... تق ...

بچه‌ها زخمی شدند ...

از فرماندهی به بی‌سیم‌چی گفتند: خودت برو جلو.

-نمی‌شه ...

*چرا؟

-تیر خوردم!

*گوشی را بده داوودی.

- اونم زخمی شده ... افتاده نمی‌تونه حرکت کنه ...

*خودت چه کار می‌کنی؟ مگه سلاح نداری؟

-نه، اوضاع خیلی خرابه ...

 

 

سردارشهید مجید داوودی راسخ فرمانده گردان حضرت زهراء(س)

 

بعد صدای تک تیر و ناگهان سکوت. ارتباط به کلی قطع شد. دشمن با کالیبر دوشکا آنتن بی‌سیم‌ را زد و از بین برد. احساس کردم هر دو به شهادت رسیدند. به کنار جاده رفتم. تانک‌های دشمن در حال پوشش دادن بودند تا پاتک کنند. توی کانال پر از اجساد عراقی و شهدا بود. سرم را از کانال بیرون آوردم و نگاهی به منطقه کردم؛ محاصره شده بودیم. پایین آمدم و به سمت نیروها رفتم و رو به آنها گفتم: ما محاصره شده‌ایم. اگر به بیرون کانال نگاه کنید به راحتی متوجه می‌شوید ...

کمی مکث کردم و بعد در حالی که به شهدا اشاره می‌کردم، ادامه دادم: تعارف نداریم. هر کس اهلش نیست یا نمی‌تونه تحمل کند با آمبولانس مجروحین بره عقب ...

هنوز حرفم تمام نشده بود که نوجوانی از بین جمع بلند شد و با صدای بلند رو به من گفت: سه ماه به انتظار امروز صبر کردیم، حالا که به اینجا رسید بگذاریم و برویم! ما تا آخرش هستیم.

حرف‌هایش که تمام شد، بقیه بلافاصله حرف‌های او را تأیید کردند. کسی عقب نرفت تا صبح مقاومت کردیم. صبح روز بعد برای بررسی وضعیت منطقه و همچنین شهدا و مجروحین که جلوتر از ما بودند، به بالای خاکریز رفتم. با دوربین وجب به وجب منطقه را بررسی کردم. بسیاری از شهدا مظلومانه در خون خود غلتیده بودند. نه امکان جلو رفتن بود، نه امکان عقب نشینی. بی خبر از وضعیت مجروحینی که جلوی ما بودند، لحظه‌‌ای آرام و قرار نداشتم. برگشتم پایین. هنوز به کف کانال نرسیده بودم که آسمان غرید و باران گرفت. دیگر مطمئن شدم که کسی زنده نمانده است. چون اگر هم تا آن لحظه زنده مانده بود با آن باران شدید و سیلابی که راه افتاده بود، حتماً غرق شده بود. رفتم لیست شهدا را آوردم. بغضی گلویم را می‌فشرد. به سختی قلم در دستم می‌چرخید. نام مجید را هم جزو اسامی شهدا نوشتم.

راوی: حاج خادم

 

شهید مجید داوودی-سردارحاج علی فضلی

 

مجید داوودی راسخ اردیبهشت ماه سال 1343 در یکی از روستاهای شهر قرچک ورامین به‌ دنیا آمد. نُه ساله بود که به‌ دلیل تغییر شغل پدر به‌‌ همراه خانواده از ورامین به شهرری نقل ‌مکان کرد و در آنجا ساکن شد.

با اوج‌ گیری مبارزات مردم علیه رژیم منحوس پهلوی، شور انقلاب وجود او را هم فرا‌ گرفت. مجید در اغلب راهپیمایی‌ها و تجمعات ضد رژیم شاه شرکت می‌کرد، که در یکی از همین فعالیت‌ها توسط ساواک دستگیر و به زندان باغ‌شاه منتقل شدند.

مجید همزمان با تشکیل نهاد مردمی بسیج به‌ جمع بسیجیان پیوست با شروع جنگ تحمیلی و حمله‌ی نیروهای متجاوز بعثی به‌خاک میهن، او به‌خیل سبز‌پوشان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در عملیات‌های بزرگی چون فتح‌المبین و بیت‌المقدس شرکت کرد.

در عملیات بزرگ خیبر در حالی که فرماندهی یکی از گروهان‌های گردان قمربنی هاشم (ع) از تیپ سیدالشهداء(ع) را به عهده داشت پس از ساعت‌ها جانفشانی و از خودگذشتگی در حالی‌که به شدت مجروح شده بود به اسارت نیروهای بعثی درآمد. او با وجود جراحت بسیار، هجده ماه در زندان‌های موصل عراق طعم تلخ اسارت را چشید. سرانجام در سال 1364 به‌دلیل معلولیت و مجروحیتی که داشت با همکاری صلیب سرخ و تلاش دولت جمهوری اسلامی ایران آزاد و به میهن برگشت. اما به‌دلیل مجروحیت و تحمل شکنجه‌های پی‌درپی رژیم بعث از ناحیه‌ی پا به‌شدت آسیب دیده بود، به‌طوری که یکی از پاهایش به علت خرد شدن استخوان حدود پنج سانت کوتاه شده بود. به‌همین دلیل پس از آزادی تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفت و تا سال 1365 از شرکت در مناطق جنگی محروم ماند.

با بهبودی نسبی پاهایش دوباره راهی جبهه‌های جنگ شد و در کنار یاران دیرین خود پا‌به‌پای دیگر همرزمان جنگید و مبارزه کرد. ورود مجید به لشکر ده سیدالشهداء و گردان قمربنی هاشم(ع) همه همسنگران دیروزش را به وجد آورده بود و در عملیات کربلای 5 به عنوان فرمانده گردان قمربنی هاشم علیه السلام، این گردان را در عملیات هدایت کرد .بعد از عملیات کربلای8 با تاسیس گردان حضرت زهرا(س) مجید داوودی‌راسخ فرمانده این گردان شد و با شرکت در عملیات نصر 4 در تیرماه 66 در منطقه ماووت به آسمان پرکشید.

ادامه مطلب
شنبه 29 مهر 1391  - 6:57 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 10

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5822671
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی