به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

در وصیت‌نامه خبرنگار شهید «غلامرضا نامدار محمدی» آمده است: آیاتی را که در اول وصیتنامه نوشته‌ام آیاتی است که وقتی برای جبهه استخاره کردم آمد و خدا می‌داند از اینکه خدا مژده وصل به من داده است، خیلی شاد شدم.

خبرگزاری فارس: جواب استخاره یک خبرنگار شهید برای رفتن به جبهه
 

 

 شهید «غلامرضا نامدارمحمدی» خبرنگار و عکاس دفاع مقدس، در 17 بهمن 1341 به دنیا آمد؛ با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وارد تبلیغات لشکر 27 محمدرسول الله(ص) شد و در مناطق مختلفی حضور یافت و سرانجام در 23 اسفند 1363 در عملیات «بدر» در حالی که تنها دخترش تازه «بابا» گفتن را یاد گرفته بود، به شهادت رسید.

پیکر شهید غلامرضا نامدار محمدی

 

وصیت‌نامه این شهید عکاس و خبرنگار را در ادامه می‌خوانیم: 

به نام او که عرشش به قطره‌های یتیمان به لرزه درمی‌آید

و به یاد آنکه عشقش به تپش‌های قلب عاشقان بیفزاید

«و آنان که کافر شده و تکذیب آیات خدا کردند، آنها را عذاب خواری و ذلت است و آنان که در راه رضای خدا از وطن خود هجرت گزیدند و در این راه کشته شدند یا مرگ‌شان فرا رسید البته خدا رزق و روزی نیکویی در بهشت ابد نصیب‌شان می‌گرداند که همانا خداوند بهترین روزی دهندگان است».

* به نام الله و به یاد مهدی عزیز و یاد حسین شهید و شهدای کربلا و کربلای ایران

الله عزیز جل‌جلاله می‌فرماید هرگاه هر چه از شما بگیریم اولاً یا مثل آن یا بهتر از آن را به شما می‌دهیم و همچنین این گرفتن‌ها و دادن‌ها برای امتحان شماست. مرگ و موت‌ها انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد که بسیار باید به فکر رفتن بود. تا به حال هر چه به فکر مرگ بودیم اکنون باید آن لحظات عمر خود را ضرب کنیم و بسیار به یاد مرگ خود باشیم.

الهی این بدن من مملوک توست، ملک توست، ان‌شاءالله که عبد توست با آن هر چه می‌خواهی معامله کن. اگر می‌خواهی آن را بسوزانی بسوزان، اگر می‌خواهی آن را تکه‌تکه کنی، تکه‌تکه‌ کن، اگر می‌خواهی آن را بی‌سر کنی چنین کن، اگر می‌خواهی این پیکر را مانند مولایم اباعبدالله لگدمال ستوران کنی چنین کن و اگر می‌خواهی مانند عباس عموی تشنگان حسین(ع) بدنم را بی‌دست و پا کنی چنین کن و اگر می‌خواهی...

ولی از تو تقاضایی دارم، تو را به عزت زهرای مرضیه(س) با این بدن عاصی قهر مکن، چرا که اگر بدانم تو از عذابم لذت می‌بری بسم‌الله.

اگر بدانم تو با دیدن بدن سوخته‌ام شاد می‌شوی بسم‌الله.

اگر بدانم تو با بدن بی‌سرم خرسند می‌شوی بسم‌الله.

کور باد آن چشمی که غیر تو را ببیند و برای غیر تو ببیند. کَر باد آن گوشی که برای غیر تو بشنود و غیرکلام تو را بشنود. بریده باد آن دستی که برای غیر تو حرکت کند. بریده باد آن پایی که برای غیر تو َرود. مُهر باد بر آن قلبی که غیر از منزلگه تو باشد، قلبی که تو عنایت کردی و آن را حرم الله خواندی، قلبی که حرم توست، اگر اجنبی را راه دهد، ختم شود.

خدایا! تو را سپاس که دستم را گرفتی و به طرف خود کشاندی.

خدایا! تو را حمد که به چشم گفتی که غیر تو را نبیند.

خدایا! تو را شکر که به گوش من فرمان دادی کلام غیر تو را نشنود.

خدایا! تو را تعظیم که به قلبم امر فرمودی: «این جای من است، غیر مرا راه مده».

خلاصه در یک کلام ای معبود و معشوق من، ای همه دست و پا و چشم و گوش و عقل و قلب من، تو را سجده که مرا خریدی و به راستی تو را سجده که مرا خریدی.

ای حضرت دوست! یک کلام را شاید بتوانم به جرأت البته با جرأتی که آن را هم تو دادی بیان کنم که هیچ چیز را خود نتوانستم بشناسم الا آن که تو آن را به من شناساندی، اگر سَبیل تو نبود، هرگز و هرگز هیچ چیزی را نمی‌شناختم. در واقع نمی‌توانستم بشناسم، از خود تو گرفته تا پیامبران راستینت و از پیامبران صادق تو گرفته تا ائمه طاهرینت و از ائمه طاهرینت گرفته تا علماء و فقهاء زمان ما حضرت روح‌الله الموسوی الخمینی روحی فداه را.

هر شکری که تو را می‌گویم عرق شرمم فزون‌تر می‌شود، قلبم بیشتر به لرزه می‌افتد، چرا که مگر می‌توان با این کلام به حق ناقص و نارسا شکر تو معبود را گفت، هرگز، هرگز، هرگز.

پدر و مادر عزیز و برادران و خواهران گرامی شما را به آن چیزی وصیت می‌کنم که علی‌بن ابیطالب(ع) هنگام مرگ چنین وصیت نمودند؛ تقوای خدا را پیشه کنید تا خیلی از حجاب‌ها از پیش چشمتان برداشته شود. همیشه با خودم می‌گفتم آیا می‌شود روزی من نیز به فیض کامله شهادت نائل شوم و دین خود را به اسلام عزیز و انقلاب و امام ادا کنم؟ و گاهی می‌گفتم خیر نمی‌توانم چون تا سعادت نباشد شهادت نیست، پس من سعادتی را ندارم و گاهی نیز دل خود را تسکین داده می‌گفتم بله می‌شود، مگر آنها که شهید شده‌اند غیر از ما بوده‌اند فقط آنها خود را خالص کردند و متقی شدند و بعد مهاجراً الی‌الله گشتند.

پس باید اول خود را ساخت؛ یعنی اول باید سعادت را کسب نمود و بعد شهادت را و به همین منظور بود که همیشه بعد از نماز دعا می‌کردم که خدایا مرا لایق شهادت بگردان و شاید خدا به حرمت شهداء واقعی مرا نیز لایق...

آیاتی را که در اول وصیتنامه نوشته‌ام آیاتی است که وقتی برای جبهه استخاره کردم آمد و خدا می‌داند از اینکه خدا مژده وصل به من داده است خیلی شاد شدم و آن آرزوی دیرینه خود را تقریباً برآورده دیدم.

بدین وسیله به عرض تمام بازماندگان عزیز خود می‌رسانم که اولاً از یکایک آنها التماس دعا دارم، ثانیاً طلب عفو، و نکته‌ای را که لازم می‌دانم تذکر دهم این است که این راه را با شناخت کامل انتخاب کرده‌ام و هیچ زور و اجباری در انتخاب این راه در کار نبوده است، لذا تقاضایی که از همه عزیزان دارم این است که اولاً بعد از کشته شدن من و شاید شهادت، کسی را مسئول نداند و نیز برای من گریه نکنند، چرا که من فدای اسلام و انقلاب شده‌ام و لذا نباید برای فدایی چنین چیزهایی ارزشمندی گریست  و نیز کاری نکنید که دشمن پوسیده‌مان شاد گردد.

از تمام دوستان و عزیزان و مخصوصاً پدر و مادر و برادران و خواهرانم خواهشمندم مرا ببخشند و چنانچه از من رنج و ناراحتی به آنها رسیده است آن را به بزرگی خود ببخشند. از چیزهایی که در قلب من جای دارد این امام عزیز است که خدا می‌داند همیشه با خدای خود می‌گفتم که اگر می‌خواهی امام را به نزد خود ببری ای خدا اول مرا بمیران چرا که نمی‌توانم غم از دست دادن او را تحمل کنم، لذا از شما عزیزان که شاید این وصیتنامه را می‌خوانید می‌خواهم که امام عزیزمان را تنها نگذارید و قدر این نائب امام زمان(عج) را بدانید و اگر خدمتش مشرف شدید سلام من حقیر را نیز به او برسانید و هرگز فریب این منافقین و ابرقدرت‌ها را نخورید چرا که قرآن می‌فرماید: «جاءالحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا» یعنی باطل رفتنی بوده است و هرگز فریب عشوه‌گیری‌های دنیا را نخورید چرا که ما از آن اویی‌ام  و به او بازمی‌گردیم.

انالله و انا الیه راجعون

والسلام

یابن الحسن، یابن الحسن، یابن الحسن

دلم می‌خواهد در آخرین دم نیز این نوای دل‌انگیز را بخوانم. امیدوارم روی ماهش را ببینم.

حسین جان، ‌حسین جان،‌ حسین جان

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392  - 11:13 AM

 

پزشکان می‌گویند: تشخیص و درمان به موقع شانس بهبودی کامل را در صورت بروز سکته مغزی بالا می‌برد اما برای این کار حتماً باید علایم سکته مغزی را به درستی بشناسیم.

خبرگزاری فارس: نشانه‌های سکته مغزی چیست؟
 

 

 به نقل از پایگاه خبری هلث‌دی‌نیوز آمریکا، بی‌حسی یا ضعف ناگهانی در صورت، دستها و پاها در یک طرف از بدن، سردرگمی و مشکل در صحبت کردن از نشانه‌های فردی است که گرفتار سکته مغزی شده است.

پزشکان و کارشناسان می‌گویند بیشتر شانس بهبودی در این است که سکته هرچه زودتر مورد تشخیص و درمان شود.

دکتر «رندولف مارشال»، رئیس بخش سکته مغزی در بیمارستان نیویورک وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان، مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا گفت: زمانی که فردی به سکته مغزی دچار می‌شود، ممکن است با تغییرات فیزیکی خفیف یا قابل توجهی روبه‌رو شود.

وی افزود:‌ موثرترین راه برای جلوگیری از آسیب دائمی ارتباط با سکته مغزی این است که نشانه‌‌های حمله را شناسایی و سپس بلافاصله مراقبتهای پزشکی را آغاز کرد.

سرگیجه و مشکلات در راه رفتن، از دست دادن بینایی در یک یا هر دو چشم و سردرد شدید که ناگهان بدون هیچ دلیل روشنی می‌آید، نشانه‌های دیگری است که نشان می دهد که فرد دچار سکته مغزی شده است.

با این حال، درمان زودرس می‌تواند در پیشگیری یا احتمالاً در آسیب ناشی از سکته مغزی جلوگیری کند.

کارشناسان توصیه کردند که به یاد سپردن کلمه انگلیسی «FAST» می‌تواند به افراد در تشخیص سریع سکته مغزی کمک کند.

این کلمه از چهار حرف تشکیل شده که هر کدام یک کلمه مجزا، «اف» مخفف کلمه صورت (face)، حرف «ای» مخفف کلمه بازو،(Arm)، «اس» مخفف کلمه گفتار را می‌رساند.

چهار سوالی که باید پرسش شود این است که آیا صورت فردی که گرفتار سکته مغزی شده است نگاه ناهموار دارد.

آیا دستان این فرد حلق آویز شده است.

به گفتار این فرد باید توجه کرد و این سؤال را مطرح کرد که آیا این فرد دچار لکنت زبان یا سایر مشکلات در صحبت کردن شده است.

باید زمان را از دست نداد و اقدام آخر اینکه فوراً برای اقدامات فوریتهای پزشکی برای کمک به این فرد باید سریعاً با اورژانس تماس گرفت.

یکی از رایج‌ترین درمانها برای سکته مغزی فعال کننده بافتی پلاسمینوژن، درمان لخته ستیز است که به TPA شناخته شده است.

فعال کننده بافتی پلاسمینوژن (Tissue plasminogen activator)‏ موجب تولید پلاسمین و حل شدن لخته خون می‌شود.

TPA داروی درمان سکته قلبی محسوب می‌شود، این دارو برای درمان سکته‌های مغزی و قلبی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

چنانچه این دارو بلافاصله پس از ایجاد سکته به انسان تزریق شود، موجب از بین رفتن سریع لخته‌هاشده و بافت‌های اطراف آن بر اثر نارسایی تغذیه از بین نخواهد رفت و جریان خون به حالت عادی باز خواهد گشت.

متخصصان تأکید دارند که آموزش چگونگی جلوگیری از سکته مغزی با تغییرات در شیوه زندگی خاصی نیز می‌تواند جان انسان‌ها را نجات دهد.

دکتر «بابک ناوی»، مدیر مرکز سکته مغزی در بیمارستان نیویورک و مرکز پزشکی ویل کورنل، گفت: آمار سکته مغزی جدی است و چهارمین علت عمده مرگ و میر در آمریکا و علت عمده معلولیت بزرگسالان محسوب می‌شود.

وی افزود: به طور متوسط در هر 4 دقیقه یک فرد بر اثر سکته مغزی فوت می‌کند،‌اما خبر خوب این است که 80 درصد سکته مغزی‌ها را می‌توان جلوگیری کرد.

تغییرات در شیوه زندگی می‌تواند به طور قابل توجهی خطر داشتن سکته مغزی را کاهش دهد.

کاهش مصرف نمک

کاهش مصرف نمک می‌تواند فشار خون را پایین بیاورد و خطر ابتلا به سکته مغزی را نیز کاهش دهد.

به جای نمک، مواد غذایی فصل را با انواع ادویه،ترشی مصرف کنید، یک رژیم کم‌چرب و کم ‌سدیم ممکن است احتمال بروز سکته‌مغزی را در شما کاهش دهد.

یک رژیم غذایی سالم بخورید

کاهش LDL یا سطح کلسترول بد خطرات ابتلا به سکته مغزی را کاهش می‌دهد و سلامت قلب را بهبود می‌بخشد.

سطح کلسترول باید 200 میلی‌گرم در هر دسی لیتر mg/dL  یا پایین‌تر باشد.

افراد مبتلا به بیماری‌های قلبی‌عروقی باید سطح LDL (کلسترول بد) خونشان را کمتر از mg/dL 100 و حتی کمتر از mg/dL 70 نگه دارند.

سیگار را ترک کنید

افراد سیگاری 2 برابر بیشتر در معرض خطر ابتلا به سکته هستند. سیگار کشیدن رگهای خونی، فشار خون را افزایش می‌دهد و تسریع گرفتگی عروق است.

استعمال سیگار باعث افزایش فشارخون، آسیب به پوشش رگهای خونی و افزایش خطر ایجاد لخته‌های خونی در سرخرگ‌ها می‌شود که ممکن است موجب بسته شدن رگ‌های خونی شوند.

ورزش کنید

افرادی که دارای اضافه وزن یا چاق هستند در خطر بیشتری با کلسترول بالا، فشار خون بالا، دیابت و سکته مغزی روبه‌رو هستند.

از دست دادن وزن می‌تواند خطر ابتلا به سکته مغزی را کاهش دهد و کاهش فشار بر روی سیستم گردش خون تأثیر می‌گذارد.

حتی با این تغییرات در شیوه زندگی، کارشناسان تأکید دارند که افراد 55 ساله یا مسن‌تر هنوز هم در معرض خطر بیشتر ابتلا به سکته مغزی هستند.

عدم فعالیت، اضافه وزن، یا هر دو خطر بروز سکته‌مغزی و سایر بیماری‌های مرتبط را بالا می‌برند.

سیاهپوستان و مردم اسپانیایی و کسانی که با یک سابقه خانوادگی از سکته‌ مغزی یا «مینی سکته مغزی» دارند در معرض خطر بیشتر از ابتلا به سکته مغزی هستند.

هر چند سکته مغزی در مردان شایع تر هستند، زنانی که دچار سکته مغزی هستند، بیشتر احتمال دارد که بر اثر آن فوت کنند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392  - 11:12 AM

 

آقا محسن، ماسکی را به آیت‌الله خامنه‌ای دادند. ایشان گفتند: «نه، ماسک نمی‌زنم، ماسک فایده ندارد.» گفت: «فایده دارد، نمی‌شود نزنید حاج آقا.» گفتند: این ماسک را اگر بزنم، شیمیایی از لای این ریش می‌رود تو.»

خبرگزاری فارس: ماجرای ماسک نزدن رهبری در جبهه چه بود
 

 

 رژیم بعثی عراق در عملیات والفجر 10 هنگامی که با ضعف و زبونی روبرو شد مناطق وسیعی را بمباران شیمیایی کرد و هزاران نفر از مردان، زنان و کودکان بی‌گناه را مصدوم کرد. مطلب زیر خاطره ای از آن‌ دوران است که مربوط می‌شود به حضور مقام معظم رهبری در منطقه عملیاتی والفجر 10.

 

***

مرحله دوم عملیات، «والفجر 10» نام گرفت. قرار پیشروی تا دریاچه بود و از آنجا تا «سید صادق». شهرهای «خرمال» و «حلبچه» تصرف شدند. مردم به استقبال بچه‌ها آمدند. نیروهای عراقی گیج بودند. گزارش‌هایشان به دستمان رسید. یکی از آنها را خواندم. فرمانده یکی از لشکرهایشان به دیگری می‌گفت: «معلوم نیست اینها از کجا می‌خواهند حمله کنند. از بالا دارد آدم می‌آید. معلوم نیست هدفشان چیست؟»

آخر سر هم تأکید می‌کردند فقط مقاومت کنید.

مقاومت کردند؛ ولی از دو طرف قیچی شدند. پشت سرشان دریاچه بود و از روبه‌رو پیش می‌رفتیم.

در دیدگاه بودم و همه چیز را زیر نظر داشتم. گزارش می‌نوشتم و می‌بردم پایین، پیش آقا محسن. و بیشتر وقت‌ها آقا محسن می‌آمد دیدگاه و از پشت بی‌سیم، نیروها را از بالای ملخ‌خور هدایت می‌کرد.

تیپ «المهدی» اعلام کرد به جاده رسیده است؛ گفتیم: «نه، این جاده دوجیله نیست. یک جاده فرعی است. باید بروی جلوتر.»

یک‌ بار درگیری شدیدی شد. نیروهای دشمن جمع شده بودند تا با پاتک، منطقه را پس بگیرند. در همین لحظه، هواپیماهای خودی رسیدند، بمب‌هایشان را ریختند روی نیروها و تجهیزات دشمن. من با دوربین صحنه را می‌دیدم، ناخودآگاه با صدای بلند فریاد زدم: «دست‌تان درد نکند دست‌تان درد نکند.»

آنهایی که فرصت کردند، پا به فرار گذاشتند و بقیه زیر آتش بمب‌ها ماندند. روز دوم، با آقا محسن صحبت کردم که بروم جلو و او هم موافقت کرد. با تویوتا از همین جاده‌ای که تازه باز شده بود، می‌رفتم. وضع جاده خراب بود. فقط ماشین می‌توانست پایین برود، بالا آمدنش هم با خدا بود.

عراق حلبچه و روستاهای اطراف را شیمیایی زده بود. جنازه‌ها دراز به دراز، کنار رودخانه‌ها، جاده و لب چاه افتاده بودند. گوسفندها و گاوها گیج می‌خوردند ولو می‌شدند گوشه‌ای.

زنی بچه به بغل افتاده بود. بغض در گلویم گلوله می‌شد و یکباره می‌ترکید. خانواده‌ای را همان اطراف دیدم. بچه کم سن و سال خانواده، گوشه‌ای آرام، دراز کشیده بود.

چند قدم آن طرف‌تر، دومی همراه مادر، پهلو به پهلو افتاده بودند؛ و بقیه، پدر و دو سه نفر دیگر، با فاصله از آنها.

با دو، سه نفر از بچه‌ها گوشه‌ای ایستادیم. هر چه ماسک بود، بین مردم پخش کردیم. «مجید تقی‌پور» به شیمیایی‌ها آمپول تزریق می‌کرد. مدام به این و آن می‌گفت: آمپول بیاورند؛ آمپول «آتروپین».

آمدیم بالاتر. رفتیم شیاری را بررسی کنیم. افرادی را کنار الاغ و اسب‌ها و اثاثیه‌شان دیدیم. همه‌شان شیمیایی شده بودند؛ حتی الاغشان.

قرارگاه را از ملخ‌خور آوردند پایین، توی یکی از قرارگاه‌های ارتش عراق. چند روز پس از عملیات، «آیت‌الله خامنه‌ای» هم آمدند. لباس نظامی خاکی به تن داشتند. آمدند نشستند و با بچه‌ها گرم صحبت شدند. یک دفعه اعلام کردند که شیمیایی زدند.

آقا محسن، ماسکی را به آیت‌الله خامنه‌ای دادند. ایشان گفتند: «نه، ماسک نمی‌زنم، ماسک فایده ندارد.»

آقا محسن گفت: «فایده دارد، نمی‌شود نزنید حاج آقا.»

گفتند: «پس این ریش بلند را چکارش کنم. این ماسک را اگر بزنم، شیمیایی از لای این ریش می‌رود تو.»

ایشان درست می‌گفتند و با این عملشان، به همه روحیه دادند. ایشان را که با این حالت می‌دیدند، قوت قلب می‌گرفتیم.

نقشه عملیات را روی زمین پهن کردیم. آیت‌الله خامنه‌ای از عملیات سؤال کردند و هر کدام از فرماندهان توضیحاتی دادند.

روز دوم عملیات، نزدیک غروب آفتاب، فرمانده «لشکر 43» دشمن را اسیر کردیم. همان جا بازجویی مقدماتی را انجام دادیم. آقا محسن هم بود. او را نشان آن فرمانده دادم و پرسیدم: «ایشان را می‌شناسی؟»

گفت: «نه.»

چند بار به آقا محسن نگاه کرد. سر تا پایش را ورانداز کرد و گفت: «نه، نمی‌شناسم.»

راوی: عبدالحمید حلمی

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392  - 11:10 AM

 

دور ریختن عکس‌های یادگاری یکی از اولین کارهایی است که برخی افراد بعد از طلاق انجام می‌دهند؛ درست است که کنار گذاشتن نشانه‌های زندگی تاریک گذشته می‌تواند به ما در کنار آمدن با شرایط جدید کمک کند، اما مواظب باشید از آن طرف بام نیفتید.

خبرگزاری فارس: ۶ کار ممنوعه پس از طلاق
 

 

 روزنامه خراسان امروز چهارشنبه 25/02/92 نوشت: پیامدهای حاصل از پدیده تلخ طلاق در زمینه های متعددی خود را نشان می دهد. این پیامدها بسته به شرایط فکری، فرهنگی، خانوادگی و اقتصادی فرد، تاثیرات متفاوتی بر زندگی او خواهد گذاشت.

کارشناسان تلاش می کنند با مطالعه و بررسی این مسائل، میزان تبعات حاصل از طلاق را کاهش دهند. بر این اساس به افرادی که طلاق گرفته اند توصیه های مختلفی می کنند. سپیده دانایی در پایگاه اطلاع رسانی خود به کارهایی اشاره کرده است که افراد پس از طلاق نباید آن ها را انجام دهند. بخشی از این مطلب را در ادامه می خوانیم.

زود ازدواج نکنید

نتایج بررسی ها نشان می دهد، احتمال شکست در ازدواج هایی که به سرعت پس از طلاق انجام می شود، زیاد است. زیرا در این فرصت کم امکان شناخت درست و واقعی مسائلی که باعث شکست ازدواج قبلی شما شده است، وجود ندارد. پس بهتر است بین طلاق و ازدواج دوم حداقل چند ماهی فاصله بیندازید و اگر این روزها احساس تنهایی و بی پناهی شما را آزار می دهد، به فکر راه های بهتری برای کنار آمدن با آن باشید، راه هایی مثل ورزش کردن، صرف وقت با دوستان و اقوام و یادگیری هنر و مهارت های جدید.

سر خودتان را زیادی شلوغ نکنید

برخی افراد برای فراموش کردن ناراحتی ها و از همه مهم تر، پر کردن تنهایی خود، بعد از طلاق آن قدر کار برای خود می تراشند که دیگر وقتی برای تفریح ندارند. اضافه کاری زیاد، شغل دوم یا شرکت در کلاس های آموزشی از جمله اقداماتی است که برخی افراد انجام می دهند. البته بعد از مدتی بیشتر این افراد متوجه می شوند که بیش از قبل مریض می شوند، سرما می خورند یا احساس ضعف به سراغ آن ها می آید. باید توجه کرد که بدن در زمان استرس و تنش دچار تغییراتی می شود و یکی از اولین تغییرات کاهش قدرت ایمنی بدن است.

افرادی که بعد از طلاق به صورتی افراطی سر خود را گرم می کنند، ممکن است دیگر استرس و تنش را در سطح بالا احساس نکنند ولی این امر باعث می شود بدنی که از قبل دچار تغییراتی شده است فرصت بهبود را از دست بدهد. بعد از طلاق، افراد حتما باید زمان مناسبی را به استراحت و خواب کافی اختصاص دهند. از طرفی، رسیدگی به تغذیه و ظاهر اهمیت دارد زیرا از این طریق می توانید بخشی از اعتماد به نفسی را که طی طلاق از دست داده اید، بازیابید.

سراغ هر تفریحی نروید

تنهایی بعد از طلاق یکی از آن مشکلاتی است که تا تجربه نشود، بیشتر افراد متوجه سختی آن نمی شوند. افراد تا پیش از طلاق چندان به این موضوع فکر نمی کنند. حتی ممکن است به دلیل کشمکش های شدید آرزو کنند که کاش تنها زندگی کنند! اما بعد از طلاق این تنهایی تازه ابعاد گسترده خود را آشکار می کند به ویژه زمانی که بچه ای نیز در میان نباشد. برخی افراد بعد از طلاق زمان زیادی را صرف گشت زدن در اینترنت یا دیدن برنامه های تلویزیون می کنند. برنامه ریزی مناسب برای پر کردن اوقات تنهایی یکی از نکاتی است که به هیچ عنوان نباید از نظر دور داشت و اهمیت آن را دست کم گرفت.

خانه تکانی نکنید

دور ریختن عکس های یادگاری یکی از اولین کارهایی است که برخی افراد بعد از طلاق انجام می دهند. درست است که کنار گذاشتن نشانه های زندگی تاریک گذشته می تواند به ما در کنار آمدن با شرایط جدید کمک کند، اما مواظب باشید از آن طرف بام نیفتید. این که تمام لباس هایی را که در طول سال های زندگی مشترک خریده اید کنار بگذارید یا این که بسیاری از وسایل زندگی تان را به این دلیل که شما را یاد خاطراتتان می اندازد به دیگران ببخشید، می تواند بعد از مدتی باعث پشیمانی تان شود. بعد از طلاق اغلب پیش بینی های مالی اشتباه از آب در می آید و خرج ها بیشتر از آن چیزی است که افراد تصور می کردند.

در این شرایط خرج تراشی برای خود اشتباه است. سعی کنید تا حد امکان از همان وسایل قدیمی خود استفاده کنید. در نهایت، اگر احساس کردید در زمان استفاده از آن وسیله یا لباس آن قدر حال بدی به شما دست می دهد که احساس خفگی می کنید، می توانید برای مدتی بخشی از آن ها را کنار بگذارید و بعد از التیام زخم ها دوباره سراغ آن  ها بروید.

دور همه خط نکشید

بعد از طلاق، رابطه خویشاوندی هر یک از همسران با عده ای قطع می شود و در نتیجه اسامی افرادی که تا چندی پیش با آن ها رفت و آمد داشتند در فهرست سیاه قرار می گیرد، اما برخی افراد در زمینه روابط اجتماعی بعد از طلاق خود به صورت افراطی تصمیم می گیرند و ناگهان ارتباط خود را با دوستان سابق، همسایه ها یا حتی همکاران خود قطع می کنند. البته برای این کار خود دلایلی نیز می آورند.

آن ها می گویند نمی خواهند درباره وضعیت زندگی خانوادگی خود مجبور به توضیح باشند، البته یکی دیگر از دلایل نیز دور شدن از افرادی است که آن ها را یاد زندگی گذشته می اندازند. از دست دادن دوستان و افرادی که تا مدتی پیش با آن ها رابطه عاطفی داشتید احساس تنهایی بعد از طلاق را به نحو قابل توجهی تشدید می کند.

در عین حال، برخی افراد امکان درد دل با خانواده و خویشاوندان نزدیک خود را نیز ندارند و احساس می کنند اگر درباره مشکلات خود با آن ها صحبت کنند، آن ها بیشتر غصه می خورند.

در این شرایط شاید روش بهتر، انتخاب برخی دوستان برای ادامه و البته تقویت رابطه است. بد نیست به این نکته توجه کنید که در بسیاری از موارد این تصور ماست که دوست ما می خواهد دائم درباره همسر سابق یا زندگی گذشته ما سوال کند. به جای این پیش داوری ها، سعی کنید حتما دوستانی را برای خود نگه دارید و با ادامه دادن رابطه با آن ها از منزوی شدن خودداری کنید.

به شهر دیگری نروید

یکی از انتخاب هایی که می تواند بعد از طلاق برای برخی وسوسه کننده باشد، دور شدن از محل زندگی است. برخی افراد ترجیح می دهند محل زندگی خود را به کلی تغییر دهند. رفتن به شهری دیگر یا حتی کشوری دیگر می تواند رویای برخی ها باشد، اما تغییر دادن محل زندگی در برخی موارد گزینه خوبی نیست.

اگر افراد بعد از طلاق ترجیح دهند نزدیک پدر و مادر، خویشاوندان یا دوستان زندگی کنند، نه تنها بد نیست، که به دلیل برخورداری از حمایت های جدید مفید هم هست، اما زمانی که افراد به نوعی می خواهند از تمام گذشته خود فرار کنند و به مکانی بروند که هیچ آشنایی با آن ندارند، ممکن است یکی از بدترین انتخاب های خود را انجام داده باشند.

از دست دادن حلقه حمایت ها می تواند وضعیت را بدتر کند و باعث شود افرادی که به تازگی طلاق گرفته اند تنهایی بیشتری را احساس کنند و در صورت مواجهه با مشکلات نتوانند از دیگران کمک بگیرند.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392  - 11:08 AM

 

علامه سید علی‌آقا قاضی می‌گوید: ماه‌های رجب و شعبان و رمضان، قرقگاه‌های خداوند است؛ پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آن را پاس بدار و آنها را معظم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش.

خبرگزاری فارس: توصیه‌های علامه قاضی برای درک بهتر ماه‌ رجب
 

 

 ماه رجب، مقدمه‌ای است برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند! و برای برخورداری از روحیه و شرایطی مناسب در این میهمانی لازم است خود را آماده کنیم. بنابراین داشتن یک برنامه خوب و کامل می‌تواند کمک شایانی به هر عاشق و بنده مشتاق طریق الهی کند.

آیت‌الله علامه سید علی آقا قاضی، از جمله عارفان و سالکانی است که توجه به رفتارها و دستورات او می‌تواند برای ما راهگشا باشد و مقدمات خوبی را برای حضور و استفاده از ماه شعبان و ماه مبارک رمضان فراهم کند.

1. آگاه و متوجه باش! که ماه‌های حرام (رجب و شعبان و رمضان که در نزد اهل عرفان ماه‌های حرامند) از راه رسید؛ بیدار باش! تا اینکه برای مسافرت خویش توشه برداری، و این فرصت را از دست مده و غنیمت بشمار!

2. شب‌های آن را به بیداری و روزهای آن را به روزه گرفتن سپری نما، به شکرانه اینکه خداوند لطف خویش را عام و شامل همگان فرموده است.

3. و شب را جز به مقدار کمی استراحت و خواب سپری مکن؛ و نماز شب را به نحو تهجد و بیدار و خواب به جای آور (یعنی چند رکعتی نماز بخوان و مقداری بخواب و سپس بیدار شو، و به همین ترتیب عمل نمای تا نافله شب پایان پذیرد)؛ و چه بسیارند عاشقانی که هرگز در شب نمی‌خوابند!

4. و کتاب حق را تلاوت نمای و آن را با بهترین صورت و زیباترین نغمه و آرام آرام قرائت کن؛ چرا که ظلمت‌ها و کدورت‌ها را تبدیل به نور و روشنایی می‌کند.

5. پس تو بهره‌مند نشدی، بلکه هیچ‌کس از چیزی به مانند قرآن بهره‌ نبرده است! و هر کس غیر از گفته مرا بگوید سخت در اشتباه فرو رفته، مرتکب خطا شده و گمان او گمان باطلی خواهد بود!

6. و سلام بفرست بر اصل قران و فصل آن که مقصود محمد و آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین بوده و آنان باقیماندگان آل‌الله هستند و در برابر آنان عبد محض، تسلیم و بدون اراده باش!

7. هر کسی در غیر حبّ آنها خود را در ذمه خداوند رحمان در آورد و به اندازه ذره‌ای از محبت غیر آنها در دل راه دهد، او محققا گمراه شده و منکر نعمت ولایت آنها شده؛ و در این انکار خود نعمت‌های پروردگارش را از دست داده است.

8. پس محبت به آنها محبت به خداوند است، و در این صورت تو خود را در پناه حب خداوند در آور؛ ایشان ریسمان مستحکم الهی هستند، پس به این آسمان چنگ بزن.

9. و درباره قرآن کوتاهی مکن، و آن را از روی لهو و لعب قرائت منمای و به معانی آن دقت کن تا به واسطه دقت در قرآن به بالاترین ذِروة از قلل مجد و شرف نائل آیی.

10. و در هر حال بر تو باد به ذکر و یاد خدا؛ و مبادا کوتاهی کنی در قرائت قرآن و ذکر پروردگار! و هیچ‌گاه در این مورد عذر نیاور که: چگونه و چه مقدار به یاد او باشم. (یعنی اشتغال به امور دنیوی و تراکم مشاغل تو باعث نشود که در این دو مهم سستی و تکاهل ورزی و آن را به عنوان عذر برای خویش تلقی نمایی.)

11. این ماه‌ها (رجب و شعبان و رمضان) قرقگاه‌های خداوند است؛ پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آن را پاس بدار و آنها را معظم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش.

12. پس هر کسی که به خداوند معتصم شود (دست به دامان رحمت و جمال و جلال او دراز نماید و به ریسمان او چنگ بزند) خود را در صراط او می‌یابد. و اگر گفتی «ربی‌الله»، ای گوینده، روی این کلام ایستادگی نمای و دست از آن برندار!»

«خداوند عزیز می‌فرماید: و هرکسی که اعتصام به خدا پیدا کند، به راستی در صراط مستقیم و راه راست هدایت شده است. و نیز فرموده است: به آنچه که مأموریت یافتی پایداری و استقامت نما!

و نیز پروردگار که دارای جلال و مجد و عظمت است، می‌فرماید: به راستی آن کسانی که بدین معنی اقرار کردند که: «پروردگار ما الله است» و پس از این اقرار و اعتراف، استقامت و پایداری را پیشه خود ساختند، ملائکه پروردگار بر آنها فرود می‌آیند... .»

هان ای برادران عزیز و گرامی‌ام ـ که خدای شما در طاعت خود موفق بدارد ـ آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده‌ایم، و همان‌گونه که در زمین‌های حرم باید از محرمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در غیر حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی محسوب می‌شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد؛ و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می‌شود، در این‌ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می‌رسد.

پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه‌ای است که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است؛ (مقصود همان دستور توبه‌ای است که رسول خدا (ص) در ماه ذوالقعهده الحرام داده‌اند و در کتب ادعیه مثل مفاتیح الجنان امده و چهار رکعت نماز دارد.)

و پس از توبه، واجب‌ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جایی که توان و قدرت و استطاعت داریم.»

«پس (ای برادر عزیز) دستور توبه را در شب جمعه اول ماه(رجب) یا روز جمعه، و یا روز یکشنبه آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبه دوم همان ماه تکرار و اعاده کنید. به راستی هرکسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حق و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حق متعال بوده باشد می‌تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر شود.»

«پس از این مرحله، با دل‌های خود به خداوند رو آورده، بیماری‌های گناهانتان را معالجه و مداوا نمایید و به وسیله استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده‌های حجاب را بالا زده، حرمت حرم را هتک نمایید!

و اما دستورالعمل این سه ماه:

1. بر شما باد به اینکه نمازهای فریضه خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید.

و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت آن را بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافله ظهر را که به او «صلاة اوابین» می‌گویند، انجام داده و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قران بدان تأکید شده و مراد از صلوة الوسطی همان نماز ظهر است.

2. و اما در مورد نافله شب به خصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره‌ای جز اتیان آن نیست! و تعجب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌ای از مراتب کمال را داشته، ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی‌توجه هستند! و ما هیچ‌گاه ندیده و نشنیده‌ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه‌ای از کمال راه یافته باشد مگر به واسطه برپاداری نماز شب!»

3. بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله‌های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می‌نماید و برای او بسیار مفید است. تغّنی به قرآن، انسان را به خدا نزدیک می‌کند! به خلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می‌کشاند. پس تا می‌توانید در شب‌ها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.

4. بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و اذکاری که هر یک از شما به عنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید و بر شما باید به مداومت سجده یونسیه و گفتن ذکر یونسیه: «لا اله الا أنت سبحانک انی کنت من الظالمین» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.

5. بر شما باد به زیارت مشهد اعظم که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است و نیز سایر مشاهد مشرفه اهل بیت علیهم‌السلام و مساجد معظمه مانند: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و به طور کلی هر مسجدی از مساجد؛ زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی در آب دریا!

6. و هیچ‌گاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلوات‌الله علیها را ترک ننمایید؛ زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است. لااقل بعد از هر نماز یک دوره این تسبیحات را بخوانید!

7. یکی از وظایف مهم و لازم برای سالک الی الله، دعا برای فرج حضرت حجت(عج) در قنوت «وتر» است؛ بلکه باید در هر روز و در همه اوقات و همه دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا کرد.

8. و یکی دیگر از وظایف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعه کبیره» در روز جمعه است.

9. تا می‌توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید؛ چرا که به راستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه‌های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می‌دهند!

10. به زیارت اهل قبور ملتزم باشید، ولی نه به صورت مداوم و همه روزه، مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد.

ما را با دنیا چه کار؟! به راستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پایین آورد! و دنیا پست‌تر از آن است که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید!

پس به به! خوشا به حال مردانی که بدن‌های آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و عزّ پروردگار در پرواز است! و این افراد،  اگرچه از نظر تعداد بسیار کم هستند، اما از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت هستند.

این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند؛ البته این اعمال را در حدّ امکان، هرکسی که نمی‌تواند هر روز را روزه بگیرد، حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد؛ خلاصه به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392  - 11:06 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 27

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 5897848
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی