به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

خطبه هدایت‌گرانه پیامبر اکرم(ص) همچنان در تاریخ طنین‌انداز است و هر ماه رمضان در گوش زمان می‌پیچد و تک تک مومنان را خطاب می‌کند: ای مردم اهمیت و عظمت معنوی ماه رمضان را دریابید پیش از آن که این فرصت پرفیض الهی را از دست بدهید.

خبرگزاری فارس: خطبه شعبانیه رسول اکرم(ص)؛ دستورالعمل نجات‌بخش ماه رمضان
 

 

روزنامه خراسان: «... ای مردم! در این ماه درهای بهشت باز است، پس از پروردگارتان بخواهید که آن را بر شما نبندد؛ و درهای دوزخ بسته است پس از پروردگارتان بخواهید که آن را بر شما نگشاید و شیطان ها دربندند، پس از پروردگارتان بخواهید که آن ها را بر شما مسلط نکند... . ای مردم! جان های شما در گرو اعمال شماست، پس با آمرزش خواهی آن ها را آزاد کنید و پشت های شما از بار گناهانتان سنگین است، پس با طول دادن سجده های خود آن ها را سبک کنید و بدانید که خداوند به عزت خود سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمی کند...» این جمله ها، فرازهایی از خطبه معروف پیامبر اکرم(ص) در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان است که با بیانی رسا و در نهایت دلسوزی و خیرخواهی امتشان را خطاب قرار می دهند. خطبه هدایت گرانه آن حضرت همچنان در تاریخ طنین انداز است و هر ماه رمضان در گوش زمان می پیچد و تک تک مومنان را خطاب می کند که ای مردم اهمیت و عظمت معنوی ماه رمضان را دریابید پیش از آن که این فرصت پرفیض الهی را از دست بدهید.

خطبه پیامبر اکرم(ص) در آستانه فرا رسیدن ماه رمضان

در کتاب «ماه خدا» تالیف حجت الاسلام والمسلمین محمدی ری شهری به نقل از کتاب های معتبری چون «امالی» شیخ صدوق  و «عیون اخبارالرضا(ع)» از امام رضا(ع) روایت می کند که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان از امام علی(ع) روایت کردند که امام (ع) فرمودند: روزی پیامبر خدا(ص) برای ما خطبه خواندند و فرمودند: «ای مردم! همانا ماه خدا، همراه با برکت و رحمت و آمرزش، به شما روی آورده است؛ماهی که نزد خدا برترین ماه هاست و روزهایش برترین روزها، شب هایش برترین شب ها و ساعاتش برترین ساعات است.

مبادا در ماه رمضان از آمرزش الهی محروم شوید

ماهی است که در آن به میهمانی خدا دعوت شده اید و از شایستگان کرامت الهی قرار داده شده اید. نفس هایتان در آن، تسبیح است. خوابتان در آن، عبادت، عملتان در آن، پذیرفته و دعایتان در آن، مورد اجابت است. پس با نیت های راست و دل های پاک، از پروردگارتان بخواهید تا برای روزه داری آن و تلاوت کتاب خویش، توفیقتان دهد؛ چرا که بدبخت، کسی است که در این ماه بزرگ، از آمرزش الهی محروم بماند.

اخلاق روزه داری

با گرسنگی و تشنگی خود در این ماه، گرسنگی و تشنگی روز قیامت را یاد کنید؛ به نیازمندان و بینوایانتان صدقه بدهید؛ به بزرگان خود احترام و بر کوچک هایتان ترحم و به بستگانتان نیکی کنید؛ زبانتان را نگه دارید؛ چشم هایتان را از آن چه نگاه به آن حلال نیست، بپوشانید؛ گوش هایتان را از آن چه شنیدنش حلال نیست،فرو بندید؛ به یتیمان مردم، محبت کنید تا بر یتیمان شما محبت ورزند؛ از گناهانتان به پیشگاه خداوند توبه کنید؛ در هنگام نمازها، دستانتان را بر آستان او به دعا بلند کنید، که آن هنگام (وقت نماز)، برترین ساعت هاست و خداوند با نظر رحمت به بندگانش می نگرد و هر گاه با او مناجات کنند، پاسخشان می دهد و چون او را صدا بزنند، جوابشان می گوید و چون او را بخوانند، اجابتشان می کند.

جان هایتان در گرو اعمالتان است

ای مردم! جان های شما در گرو کارهای شماست، پس با آمرزش خواهی خود، آن ها را آزاد کنید و پشت های شما از بار گناهانتان سنگین است، پس با طول دادن سجده های خود، آن ها را سبک کنید و بدانید که خداوند-که یادش والاست- به عزت خود، سوگند خورده است که نمازگزاران و سجده کنندگان را عذاب نمی کند و در روزی که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان[برای حساب] می ایستند، آنان را با آتش، هراسان نمی کند.

سفارش پیامبر اکرم(ص) به افطاری دادن

ای مردم! هر که از شما در این ماه، روزه داری را افطار دهد، پاداش او برای آن، نزد خدا، آزاد کردن یک برده و آمرزش گناهان گذشته اوست. پس گفتند: ای پیامبر خدا! همه ما توانایی این کار را نداریم. پیامبر(ص) فرمودند:« خود را از آتش نگه دارید، هر چند با یک دانه خرما، خود را از آتش نگه دارید، هر چند با یک جرعه آب.

هر کس می خواهد به کمال برسد...

ای مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه، نیکو کند، برای او وسیله عبور از صراط خواهد بود، در آن روز که گام ها بر صراط می لغزد و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت و هر کس در این ماه، شر خود را [از دیگران] باز دارد، خداوند در روز دیدارش، غضب خویش را از او باز خواهد داشت و هر که در این ماه، یتیمی را گرامی بدارد، در روز دیدار، خداوند، گرامی اش خواهد داشت و هر که در آن به خویشاوند خود نیکی کند، در روز دیدار، خداوند با رحمتش به او نیکی خواهد کرد و هر کس در آن از خویشان خود ببرد، خداوند در روز دیدار، رحمتش را از او قطع خواهد کرد.

پاداش اعمال در ماه رمضان

و هر کس در آن، نماز مستحبی بخواند، برای او دوری از آتش نوشته می شود و هر کس واجبی را در آن ادا کند، پاداش کسی را دارد که هفتاد واجب را در ماه های دیگر، ادا کرده است و هر کس در آن بر من زیاد صلوات بفرستد، خداوند در روزی که وزنه اعمال، سبک می شود، وزنه اعمال او را بیفزاید و هر کس در آن، آیه ای از قرآن تلاوت کند، پاداش کسی را دارد که در ماه های دیگر، ختم قرآن کرده است.

درهای بهشت در ماه رمضان باز است

ای مردم! در این ماه، درهای بهشت باز است. پس از پروردگارتان بخواهید که آن را بر شما نبندد؛ و درهای دوزخ، بسته است. پس از پروردگارتان بخواهید که آن را بر شما نگشاید و شیطان ها دربندند.پس از پروردگارتان بخواهید که آن ها را بر شما مسلط نکند.

برترین کار در ماه رمضان

من برخاستم و گفتم:ای پیامبر خدا! برترین کارها در این ماه چیست؟ فرمود: ای ابوالحسن! برترین کارها در این ماه، پرهیز از حرام های الهی است. سپس گریست.

گریه پیامبر اکرم(ص) برای شکسته شدن حرمت امام علی(ع) در این ماه

گفتم: ای پیامبر خدا! سبب گریه شما چیست؟ فرمود: « ای علی! بر این می گریم که حرمت تو را در این ماه می شکنند. گویا می بینم تو در حال نماز برای پروردگار خویشی، که نگون بخت ترین اولین و آخرین، همو که برادر پی کننده ناقه قوم ثمود است، برمی خیزد و بر فرق سرت ضربتی می زند و محاسنت، از خون سرت، رنگین می شود. گفتم: ای پیامبر خدا! آیا در آن حالت، دینم سالم است؟ فرمود: دینت، سالم است.

ای علی(ع) روح تو از روح من است

سپس فرمود: ای علی! هر کس تو را بکشد، مرا کشته است و هر کس تو را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است و هر کس تو را ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته است؛ چرا که تو از من هستی، همچون جان من. روح تو ، از روح من است و سرشت تو، از سرشت من. خدای متعال، من و تو را آفرید و من و تو را برگزید و مرا برای پیامبری، و تو را برای امامت، انتخاب کرد. هر کس امامت تو را انکار کند، نبوت مرا انکار کرده است.

ای علی(ع) تو وصی من هستی

 

ای علی! تو وصی من، پدر فرزندان من، همسر دختر من و جانشین من بر امتم هستی، در حال حیاتم و پس از مرگم. فرمان تو، فرمان من است و نهی تو، نهی من است. سوگند به خدایی که مرا به نبوت برانگیخت و مرا بهترین آفریدگان قرار داد، تو حجت پروردگار بر خلق اویی و امین او بر رازش و جانشین او بر بندگانش.

 

ادامه مطلب
سه شنبه 18 تیر 1392  - 5:02 PM

دوشنبه ۹ تیر پس از اعلام رمز عملیات، نیروهای اسلام از گردان‌های المهدی(ع) به فرماندهی سردار شهید مسعود(صمد) یکتا در سمت راست جاده آسفالتی مهران به دهلران و گردان حضرت علی‌اصغر در سمت چپ جاده آسفالتی به عنوان خط شکن عملیات خود را آغاز کردند.

خبرگزاری فارس: حماسه لشکر ۱۰ سیدالشهدا در فتح مهران+عکس
 

 

 به دنبال عملیات غافلگیر کننده والفجر 8 و تصرف شهر استراتژیک فاو توسط رزمندگان اسلام و به هم خوردن توازن سیاسی – نظامی به نفع جمهوری اسلامی، رژیم عراق شیوه‌ای جدید برگزید و درصدد فعال شدن در جبهه زمینی و موضع تهاجمی برآمد و این استراتژی را بعد از اشغال مهران، به استراتژی دفاع متحرک نامگذاری کرد.

عراق می کوشید تا با ادامه عملیات‌های خود نقاط دیگری را تصرف کند. ادامه چنین وضعیتی می توانست عواقب وخیمی را هم از بُعد نظامی و هم از بُعد سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به دنبال داشته باشد. بر همین اساس، برای مقابله با حرکت جدید عراق انجام عملیات برای آزاد سازی شهر مهران و ارتفاعات آن مورد تاکید قرار گرفت.

این استراتژی بعد از بازپس گیری منطقه والفجر 9 (منطقه چوارتا) که از تاریخ 16/12/64 شروع شد، در تاریخ 27/2/65، با آزاد سازی مهران به اوج خود رسید و با ضربه سختی که دشمن در جریان این آزاد سازی متحمل شد، پایان یافت.

از هنگام شروع تهاجم جدید ارتش عراق، وحدت و هم دلی نیروهای رزمنده ایرانی به شکل زیبایی جلوه گر شد و برادران ارتشی، سپاهی و بسیج مردمی پا به پای هم در مقابل تهاجم دشمن به مقاومتی دلیرانه دست زدند.

این مطلب پیرامون نقش رزمندگان لشکر ده سیدالشهداء در فتح مهران است که در وبلاگ الوارثین منتشر شده است:

 

موقعیت «وادی عشق حسین»/ قبل از عملیات کربلای 1/ رزمندگان ل10

 

*مرحله اول

دوشنبه 9/4/65 ساعت 22.30 پس از اعلام رمز یا ابوالفضل العباس (ع) نیروهای اسلام از لشکر 10 سیدالشهداء (ع)، گردان‌های المهدی(ع) به فرماندهی سردار شهید مسعود(صمد)یکتا در سمت راست جاده آسفالتی مهران به دهلران و گردان حضرت علی اصغر در سمت چپ جاده آسفالتی به عنوان خط شکن عملیات خود را آغاز کردند و گردان‌های حضرت علی اکبر (ع)، حضرت حمزه سید الشهداء (ع) و گردان زرهی که به عنوان نیروی احتیاط در خط حضور داشتند در ساعت 5 صبح 10 تیرماه وارد عملیات شده و با هماهنگی سایر گردان‌ها با عبور از رودخانه گاوی و موانع و استحکامات دشمن، منطقه وسیعی را از دست دشمن آزاد نمودند و تا نزدیکی روستای امامزاده سید حسن پیشروی صورت گرفت.

توجیه فرماندهان قبل از عملیات کربلای یک/ ایستاده شهید صمد یکتا

 

*مرحله دوم

صبح 11/4/65 رزمندگان در خطوط مقدم متوجه عقب نشینی سریع دشمن شده و گردان‌های حضرت علی اکبر(ع) و حضرت حمزه(ع) از لشکر 10 سید الشهداء (ع) همراه با گردان‌های عمل کننده لشکر 27 حضرت رسول(ص) از مسیر روستای هرمز آباد، از پشت به طرف باغ کشاورزی حرکت کرده و ضمن جنگ و گریز با نیروهای در حال فرار دشمن عده ای از آنها را به اسارت در آوردند و با وارد عمل شدن گردان‌های قمر بنی هاشم(ع) و زهیر، رزمندگان اسلام موفق شدند تا ساعت 1 بعدازظهر شهر مهران را تا رودخانه کنجانچم به تصرف در آورند.

عکس یادگاری فرماندهان لشکر10 قبل از عملیات کربلای یک/ تیرماه65

 

*مرحله سوم

13/4/65 لشکر 10 سید الشهداء (ع) از محورهای قلعه کهنه و فرخ آباد به طرف تپه های غلامی و باغ کشاورزی و پاسگاه دراجی حرکت کرد و ضمن پاکسازی کامل منطقه عده بسیاری از نیروهای دشمن را به اسارت در آورد و سپس نیروهای ارتش در پاسگاه دراجی مستقر شدند.

جاده آسفالت مهران/ دهلران/ حرکت رزمندگان ل10 برای فتح مهران/ 10تیر65

 

*مرحله چهارم                                                          

14/4/65 لشکر10 سیدالشهداء(ع) به سمت قله 210 تک نمود و این قله را مجدداً به طور کامل تصرف کرد و تعداد زیادی از سربازان دشمن به اسارت لشگریان اسلام درآمدند .

نقشه هوایی عملیات کربلای1

 

*مرحله پنجم

از آنجا که ارتفاعات مرزی قلاویزان به ویژه قله 223 در تثبیت عملیات کربلای 1 و مناطق آزاد شده نقش حساس و استراتژیکی داشت لذا فرماندهان بر آن شدند تا با تصرف کامل ارتفاعات قلاویزان و قله 223 بر منطقه عملیاتی کربلای 1 (منطقه عمومی مهران) و دشت زرباطیه و بدره عراق اشراف کامل یافته و تثبیت عملیات نمایند. لذا این مرحله در سحرگاه 16/4/65 با حمله هماهنگ لشکرهای 10 سید الشهداء(ع) و 27 حضرت رسول آغاز شد. گردان حضرت علی اکبر (ع) از لشکر 10 سید الشهداء با سرعت عمل و عبور از استحکامات و موانع دشمن و دو یال چپ ارتفاع 223 آخرین ارتفاعات قلاویزان را به تصرف در آوردند. گردان‌های قمربنی هاشم(ع) و زهیر از لشکر 10 سید الشهداء (ع) باقیمانده یال‌های 223 در غرب این قله را تصرف کردند. در جریان این عملیات قرارگاه تاکتیکی تیپ 24 مکانیزه لشکر 10 دشمن منهدم و تعدادی از عناصر آن از جمله فرمانده تیپ به اسارت در آمد.

اسرای عملیات کربلای 1

 

 

تعدادی از شهدای عملیات کربلای یک

 

 

ادامه مطلب
سه شنبه 18 تیر 1392  - 4:50 PM

بیاییم در لحظات آخر ماه شعبان این دعا را زمزمه کنیم: «اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضى من شعبان فاغفر لنا فیما بقى منه»؛ خدایا! اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى، در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرز ما را.

خبرگزاری فارس: دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان به روایت امام صادق(ع)
 

 

 لحظات به سرعت در حال سپری شدن است و مردم خداجوی بعد از دو ماه خودسازی و تهذیب نفس، برای رسیدن ماه بهار قرآن لحظه شماری می‌کنند، هر چند که دل کندن از ماه شعبان، ماه نبی خدا بسیار سخت است، اما شوق به ماه مهمانی خدا این وداع را آسان می‌کند.

*راهکار امام رضا(ع) برای درک بهتر روز پایانی ماه شعبان

امام رضا(ع) در ذیل روایتی برای درک بهتر ماه شعبان و آمده شدن برای ورود بهتر به ماه رمضان می‌فرمایند: هر که سه روز از آخر ماه شعبان روزه بدارد و به ماه مبارک رمضان وصل کند، حق تعالى ثواب روزه دو ماه متوالى براى او بنویسید.

همچنین ابوالصلت هروى روایت کرده است که در جمعه آخر ماه شعبان به خدمت ثامن الحجج(ع) رفتم، حضرت(ع) فرمود: اى ابوالصلت! اکثر ماه شعبان رفت و این جمعه آخر آن است پس تدارک و تلافى کن در آن چه از این ماه مانده است، تقصیرهایى را که در ایام گذشته این ماه کرده‌اى و بر تو باد که رو آورى بر آنچه برای تو نافع است و دعا و استغفار بسیار کن و تلاوت قرآن مجید بسیار کن و به سوى خدا از گناهان خود توبه کن تا آنکه چون ماه مبارک درآید، خود را براى خدا خالص گردانیده باشى و در گردن خود امانت مگذار و حق کسى را مگر آنکه ادا کنى و در دل خود کینه کسى را مگذار، مگر آنکه بیرون کنى و مگذار گناهى را که انجام می‌دادی، مگر آنکه ترک کنى و از خدا بترس و بر خدا در پنهان و آشکار امور خود توکّل کن و هر که بر خدا توکّل کند خدا او را بس است و در بقیه این ماه این دعا را بسیار بخوان:

«اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ»؛ خدایا اگر در آن قسمت از ماه شعبان که گذشته ما را نیامرزیده‌اى در آن قسمت که از این ماه مانده بیامرزمان، به درستى که حق تعالى در این ماه بندهاى بسیار از آتش جهنم براى حرمت ماه مبارک رمضان آزاد مى‌کند.

*دعاى شب آخر شعبان و شب اول رمضان

شیخ طوسی از حارث بن مُغَیْرَه نَضْرى روایت کرده که امام صادق(ع) در شب آخر شعبان و شب اوّل ماه رمضان مى‌خواند:

«اَللّهُمَّ اِنَّ هذَا الشَّهْرَ الْمُبارَکَ الَّذى اُنْزِلَ فیهِ الْقُرآنُ وَجُعِلَ هُدىً لِلنّاسِ وَبَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَالْفُرْقانِ قَدْ حَضَرَ فَسَلِّمْنا فیهِ وَسَلِّمْهُ لَنا وَتَسَلَّمْهُ مِنّا فى یُسْرٍ مِنْکَ وَعافِیَةٍ یا مَنْ اَخَذَ الْقَلیلَ وَشَکَرَ الْکَثیرَ اِقْبَلْ مِنِّى الْیَسیرَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ اَنْ تَجْعَلَ لى اِلى کُلِّ خَیْرٍ سَبیلاً وَمِنْ کُلِّ ما لا تُحِبُّ مانِعاً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ

یا مَنْ عَفا عَنّى وَعَمّا خَلَوْتُ بِهِ مِنَ السَّیِّئاتِ یا مَنْ لَمْ یُؤاخِذْنى بِارْتِکابِ الْمَعاصى عَفْوَکَ عَفْوَکَ عَفْوَکَ یاکَریمُ اِلهى وَعَظْتَنى فَلَمْ اَتَّعِظْ وَزَجَرْتَنى عَنْ مَحارِمِکَ فلَمْ اَنْزَجِرْ فَما عُذْرى فَاعْفُ عَنّى یا کَریمُ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَالْعَفْوَ عِنْدَ الْحِسابِ عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبدِکَ فَلْیَحْسُنِ التَّجاوُزُ مِنْ عِنْدِکَ یااَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ عَفْوَکَ عَفْوَکَ اَللّهُمَّ اِنّى عَبْدُکَ بْنُ عَبْدِکَ بْنُ اَمَتِکَ ضَعیْفٌ فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ وَاَنْتَ مُنْزِلُ الْغِنى والْبَرَکَةِ عَلَى الْعِبادِ قاهِرٌ مُقْتَدِرٌ اَحْصَیْتَ

خدایا! این ماه مبارکى که قرآن در آن نازل گشته، آن قرآنى که راهنماى مردم شده و نشانه‌هاى روشنى از راهبرى و جدا کردن میان حق و باطل است فرا رسیده پس ما را در این ماه سالم بدار و آن را در حال آسانى و تندرستى از ما بگیر، اى که اندک را بگیرد و بسیار قدردانى کند، این طاعت اندک را از من بپذیر خدایا از تو خواهم که براى من به سوى هر کار خیرى راهى و از هر چه دوست ندارى سر را هم مانعى قرار دهى اى مهربانترین مهربانان!

اى که گذشتى از من و از آن کارهاى زشتى که در پنهانى کردم، اى که مرا به سبب دست زدن

به گناهان نگیرى گذشت، گذشت ، گذشت تو را خواهانم اى بزرگوار! خدایا مرا پند دادى ولى من پند نگرفتم و از کارهاى حرام خود بازم داشتى ولى من بازنایستادم پس چه عذرى به درگاهت دارم، اى کریم! از من گذشت کن که عفوت و گذشتت را خواهانم، خدایا از تو آسودگى هنگام مرگ درخواست دارم و گذشت در وقت حساب را، گناه از بنده‌ات بزرگ است پس باید گذشت از جانب تو نیز نیکو باشد، اى شایسته پرهیزگارى و اى شایسته آمرزش عفوت و گذشتت را خواهانم، خدایا! من بنده و فرزند بنده و فرزند کنیز توام ناتوان و نیازمند مهر تو هستم و تویى که دارایى و برکت بر بندگانت فرو فرستى و تو چیره و توانایى کارهاى بندگانت را

اَعمالَهُمْ وَقَسَمْتَ اَرْزاقَهُمْ وَجَعَلْتَهُمْ مُخْتَلِفَةً اَلْسِنَتُهُمْ وَاَلْوانُهُمْ خَلْقاً مِنْ بَعْدِ خَلْقٍ وَلا یَعْلَمُ الْعِبادُ عِلْمَکَ وَلا یَقْدِرُ الْعِبادُ قَدْرَکَ وَکُلُّنا فَقیرٌ اِلى رَحْمَتِکَ فَلا تَصْرِفْ عَنّى وَجْهَکَ وَاجْعَلْنى مِنْ صالِحى خَلْقِکَ فِى الْعَمَلِ وَالاْمَلِ وَالْقَضاَّءِ وَالْقَدَرِ اَللّهُمَّ اَبْقِنى خَیْرَ الْبَقاَّءِ وَ اَفْنِنى خَیْرَ الْفَناَّءِ عَلى مُوالاةِ اَوْلِیاَّئِکَ وَمُعاداةِ اَعْداَّئِکَ وَ الرَّغْبَةِ اِلَیْکَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْکَ وَالْخُشُوعِ وَالْوَفاءِ وَالتَّسْلیمِ لَکَ وَالتَّصْدیقِ بِکِتابِکَ وَاتِّباعِ سُنَّةِ رَسُولِکَ

اَللّهُمَّ ما کانَ فى قَلْبى مِنْ شَکٍّ اَوْ رَیْبَةٍ اَوْ جُحُودٍ اَوْ قُنُوطٍ اَوْ فَرَحٍ اَوْ بَذَخٍ اَوْ بَطَرٍ اَوْ خُیَلاَّءَ اَوْ رِیاَّءٍ اَوْ سُمْعَةٍ اَوْ شِقاقٍ اَوْ نِفاقٍ اَوْ کُفْرٍ اَوْ فُسُوقٍ اَوْ عِصْیانٍ اَوْ عَظَمَةٍ اَوْ شَىءٍ لا تُحِبُّ فَاَسْئَلُکَ یا رَبِّ اَنْ تُبَدِّلَنى مَکانَهُ ایماناً بِوَعْدِکَ وَوَفآءً بِعَهْدِکَ وَرِضاً بِقَضاَّئِکَ وَزُهْداً فِى الدُّنْیا وَرَغْبَةً فیما عِنْدَکَ وَاَثَرَةً وَطُمَاْنینَةً وَتَوْبَةً نَصُوحاً اَسْئَلُکَ ذلِکَ یا رَبَّ الْعالَمینَ اِلهى اَنْتَ مِنْ حِلْمِکَ تُعْصى وَمِنْ کَرَمِکَ وَجُودِکَ تُطاعُ فَکَانَّکَ لَمْ تُعْصَ وَاَنَا وَمَنْ لَمْ یَعْصِکَ سُکّانُ اَرْضِکَ فَکُنْ عَلَیْنا بِالْفَضْلِ جَواداً وَبِالْخَیْرِ عَوّاداً یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ وَصَلَّى اللّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِهِ صَلوةً داَّئِمَةً لا تُحْصى وَلا تُعَدُّ وَلا یَقْدِرُ قَدْرَها غَیْرُکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ»

شماره دارى و روزیشان را قسمت کرده و زبان‌ها و رنگهاشان را متفاوت کردى؛ آفرینشى پس از آفرینش دیگر و بندگانت دانش تو را ندارند و قدر تو را ندانند و همه ما نیازمند رحمتت هستیم، پس اى خدا! رو از من مگردان و مرا در کردار و آرزو و امور مربوط به قضا و قدر از شایستگان خلق خویش قرارم ده خدایا زنده ام بدار به بهترین وضع زندگى و بمیرانم به بهترین مردن (یعنى) با دوستى دوستانت و دشمنى با دشمنانت و رغبت به درگاهت و ترس و خشوع از تو و وفادارى و تسلیم بودن در برابرت و تصدیق کردن کتاب تو (قرآن ) و پیروى از روش پیغمبرت،

 

خدایا آنچه در دل دارم از شک و تردید یا انکار یا ناامیدى یا خوشى یا گردن فرازى یا اسراف در خوشگذرانى یا خودبینى یا خودنمایى یا شهرت جویى یا ایجاد دو دستگى یا دورویى یا کفر یا فسق یا گناه یا بزرگ طلبى یا چیزهاى دیگرى که تو دوست ندارى پس اى پروردگارا! از تو خواهم که آن را تبدیل کنى به ایمان به وعده‌ات و وفادارى به پیمانت و خوشنودى به قضا و قَدرت و پارسایى در دنیا و اشتیاق به آنچه نزد تو است و فضیلتى و آرامشى و توبه خالص، این را از تو خواهم اى پروردگار جهانیان! خدایا تو را به خاطر بردباریت نافرمانى کنند و به طمع جود و کرمت اطاعت کنند، پس گویا نافرمانیت نکرده‌اند و من با کسانى که نافرمانیت نکردند همه ساکنان زمین تو هستیم، تو بر ما به فضل خویش بخشنده باش و به نیکویى بازگردنده، اى مهربانترین مهربانان! و درود خدا بر محمد و آل او درودى همیشگى که به شماره و عدد درنیاید و اندازه‌اش نتواند جز تو اى مهربانترین مهربانان!

 

ادامه مطلب
سه شنبه 18 تیر 1392  - 4:48 PM

گاهی اوقات خداوند متعال به گناهکاران، نعمت فراوانی داده و به آنها مهلت می‌دهد که بر گناهان خود بیفزایند؛ در حالی که عذاب خوارکننده‌ای برای آنها وجود دارد.

خبرگزاری فارس: چرا گناهکاران غرق نعمت‌ هستند و عذاب نمی‌شوند
 

 

 بعضی از اعمالی که در میان مردم رایج است و عده بی‌شماری به انجام آنها اهتمام می‌ورزند بعضاً به تصور اینکه آن عمل صحیح است انجام می‌دهند اما در حالی که از شیوه درست آن غافل هستند، از این رو بر آن شدیم تا مواردی را که شیوع بیشتری در جامعه دارد از کتاب «عمل‌های اشتباه، پاسخ‌های صحیح» اثر حجت‌الاسلام علی سنجرانی برای علاقه‌مندان ذکر کنیم. 

 سؤال: ما مؤمنین اگر در زندگی گناه و خلاف کوچکی از ما سر بزند بلافاصله اتفاقی برای ما می‌افتد اما افرادی هستند که گناهان بزرگی مرتکب می‌شوند اما هیچ بلایی بر سرشان نمی‌آید؟

جواب: از آنجا که خداوند اولیای خود را دوست دارد از این رو اگر خلافی کنند، فوراً آنان را با قهر خود می‌گیرد تا متذکر شوند، چنانکه خداوند در آیات 44 و 45 سوره مبارکه حاقه می‌فرماید: «وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ، لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ»؛ یعنی اگر پیامبر سخنی را که ما نگفته‌ایم به ما نسبت دهد با قدرت او را به قهر خود می‌گیریم و همچنین اگر مؤمنین خلافی کنند چند روزی نمی‌گذرد مگر آنکه گوشمالی می‌شوند اما اگر نااهلان خلاف کنند خداوند به آنان مهلت می‌دهد و هرگاه مهلت سرآمد، آنان را هلاک می‌کند.

خداوند در آیه 59 سوره کهف می‌فرماید: «وَجَعَلْنَا لِمَهْلِکِهِم مَّوْعِدًا» یعنی برای آنان قرار دادیم مهلت که زمانش فرا رسد آنان را هلاک می‌کنیم و همچنین خداوند در آیه 178 سوره آل عمران می‌فرماید«إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا» و اگر امیدی به اصلاحشان نباشد خداوند حسابشان را تا قیامت به تأخیر می‌اندازد و به انان مهلت می‌دهد تا پیمانه‌شان پر شود.

به یک مثال توجه کنید: اگر قطره‌ای چای روی لباس سفید شما بچکد صبر می‌کنید تا به منزل بروید و لباس خود را عوض کنید. و اگر قطره‌ای روی قالی زیر پای شما بچکد، آن را رها می‌کنید تا مثلاً شب عید به قالی‌شویی‌ببرید، خداوند نیز با هرکس به گونه‌ای رفتار می‌کند و بر اساس شفّافیت یا تیرگی روحش، کیفر او را به تأخیر می‌اندازد.

سؤال: خداوند چقدر در حوادث تلخ و شیرین زندگی انسان نقش دارد؟

جواب: در آیه 79 سوره نساء می‌خوانیم: «مَّا أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللّهِ وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ» هر خوبی به تو می‌رسد از خداوند است ولی هر بدی که به تو می‌رسد از نفس خودت است. کره زمین به دور خود و خورشید می‌گردد و همواره بخشی از آن روشن و بخشی دیگر تاریک است، هر کجای آن روشن باشد از خورشید و هر جای آن تاریک باشد از خود زمین است.

خداوند انگور را آفرید، ولی بشر از آن شراب می‌سازد که مایه بروز هزاران حادثه و بیماری است. خداوند به انسان قدرت داد، ولی عده‌ای با سوء استفاده از این قدرت، به محرومان ضربه می‌زنند. خداوند به انسان عقل داد، ولی عده‌ای از این عقل سوء استفاده کرده و به دنبال مکر و حیله برای مردم هستند. پس آنچه از سوی خداوند است، نیکوست و بدی‌ها از خود ما سرچشمه می‌گیرد.

سؤال: دلیل اینکه بسیاری گهنکارند ولی غرق نعمتند و مجازات نمی‌بینند، چیست؟

جواب: خداوند متعال در آیه 178 سوره آل عمران می‌فرماید: آنها که کافر شدند (و راه طغیان پیش گرفتند) تصور نکنند اگر به آنها مهلت می‌دهیم به سود آنها است، ما به آنان مهلت می‌دهیم که بر گناهان خود بیفزایند و عذاب خوارکننده‌ای برای آنها وجود دارد. قرآن می‌گوید: اینها افراد غیر قابل اصلاحی هستند که طبق سنت آفرینش و اصل آزادی اراده و اختیار به حال خود واگذار شده‌اند تا به آخرین مرحله سقوط برسند و مستحق حداکثر مجازات شوند.

علاوه بر این موضوع، از بعضی از آیات قرآن استفاده می‌شود که خداوند گاهی به اینگونه افراد، نعمت فراوانی می‌دهد و هنگامی که غرق لذت پیروزی سرور شدند ناگهان همه چیز را از آنان می‌گیرد تا حداکثر شکنجه را در زندگی همین دنیا ببینند زیرا جدا شدن از چنین زندگی‌ مرفهی، بسیار ناراحت کننده است چنانکه می‌خوانیم: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُکِّرُواْ بِهِ فَتَحْنَا عَلَیْهِمْ أَبْوَابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُواْ بِمَا أُوتُواْ أَخَذْنَاهُم بَغْتَةً فَإِذَا هُم مُّبْلِسُونَ»؛ پس چون آنچه را که بدان پند داده شده بودند فراموش کردند درهاى هر چیزى از نعمت‌ها را بر آنان گشودیم تا هنگامى که به آنچه داده شده بودند شاد شوند ناگهان [گریبان] آنان را گرفتیم و یکباره نومید و ناراحت شدند.

 

در حقیقت این افراد همانند کسانی هستند که از درختی ظالمانه بالا می‌روند هر قدر بالاتر می‌روند خوشحال‌تر می‌شوند تا آن هنگام که به قله درخت می‌رسند ناگهان طوفانی می‌وزد و از آن بالا چنان سقوط می‌کنند که تمام استخوان‌هایشان در هم می‌شکند.

 

ادامه مطلب
سه شنبه 18 تیر 1392  - 4:41 PM

مسئول پایگاه با تعجب گفت: مگر ممکن است یک هلی‌کوپتر با ۱۷ متر طول، در مقر یک گردان تا دندان مسلح عراقی بنشیند و فرمانده گردان را به اسارت بگیرد.

خبرگزاری فارس: اسارت گرفتن فرمانده عراقی توسط خلبان هلی‌کوپتر
 

 

 نیروی هوانیروز و بالگردهای ارتش در بحبوحه نبرد خدمات شگرفی کردند. مطلب زیر یکی از این کمک‌ها را بازگو می کند.  

***

در مناطق عملیاتی هر لحظه مأموریتی تازه و نبردی دیگر در پیش بود. هنوز چند روزی از ورودمان به منطقه نگذشته بود، اما چنان با منطقه‌ نبرد انس گرفته‌ بودیم که با آن همه کار و تلاش به هیچ وجه احساس خستگی به خود راه نمی‌دادیم.

وقتی هم با موشک‌ها و راکت‌هایمان قلب نیروهای متجاوز بعثی را نشانه می‌رفتیم، خستگی ناشی از کار روزانه را از یاد برده و شور و اشتیاقمان برای نبرد با دشمن بیشتر می‌شد. در یکی از مأموریت‌ها قرار شد با چند فروند هلی‌کوپتر کبری به منطقه‌ دارخوین رفته و هماهنگی‌های لازم مأموریت‌های محوله را انجام دهیم.

ما هم بلافاصله بعد از صدور امریه، به پرواز در آمده، دقایقی بعد هلی‌کوپترها را در منطقه‌ دارخوین خاموش کردیم. برادر «خرازی» که چندی بعد به فیض عظیم شهادت نایل آمد، به گرمی از ما استقبال کرد و بچه‌ها را به قسمت عملیات برادران سپاه راهنمایی نمود. بعد از اینکه پذیرایی مختصری از ما به عمل آمد، برادر خرازی نقشه‌ وضعیت استقرار نیروهای دشمن را برایمان ترسیم نمود و گفت: «نیروهای بعثی آب رودخانه را به طرف جاده‌ اهواز - آبادان هدایت کرده‌اند، به طوری که قسمتی از پشت جاده، به دریاچه‌ای عظیم تبدیل شده است. مأموریت ما این است که توسط چند نفر از بچه‌ها مقدار 400 کیلو تی. ان. تی در زیر جاده کار بگذاریم تا پس از انفجار، رخنه‌ بزرگی در سطح جاده ایجاد شود. به این ترتیب آب دریاچه به طرف دیگر جاده هدایت می‌گردد و اگر این کار عملی شود طبق پیش‌بینی‌های به عمل آمده، دو لشکر عراق را آب فرا خواهد گرفت».

برادر «خرازی» با لبخند شیرین و معنی‌دار که هنوز تصویر آن در ذهنم بسته است ادامه داد: «ببینید بچه‌ها، قبل از شما تعدادی از برادران این مأموریت را قبول کرده‌اند اما بعد از ارزیابی اعلام کرده‌اند که انجام مأموریت برایشان ممکن نیست. شما هم دقیقاً روی همین مسئله فکر کنید و در اولین فرصت، تصمیم خود را به اطلاع ما برسانید».

در پایان صحبت‌هایش، برای پیروزی ما و تمام رزمندگان اسلام دعا کرد و ما هم با همه آمین گفتیم و به این ترتیب جلسه خاتمه یافت.

بعد از مشورت با بچه‌ها تصمیم گرفتیم به هر قیمتی شده این مأموریت را انجام دهیم. عصر همان روز قایق بزرگی به صورت بار خارجی به زیر هلی‌کوپتر 214 بسته شد و آنگاه به همراه تیم عملیاتی به پرواز در آمدیم.

در بین راه قایق مثل یک پاندول ساعت زیر هلی‌کوپتر شروع به چرخش کرد. خلبان هلی‌کوپتری که قایق را حمل می‌کرد، خیلی نگران شد و مرتب وضعیت قایق را از ما می‌پرسید. ما هم به او اطمینان می‌دادیم که مسئله‌ خاصی پیش نخواهد آمد و او را تشویق می‌کردیم که پروازش را ادامه بدهد.

دقایقی بعد، در نقطه‌ای که احتمال می‌دادیم عمق آب در آن جا زیاد باشد، قایق را به آب انداخته و اعضای تیم سوار بر آن شدند.

در همین لحظات نیروهای بعثی متوجه هلی‌کوپتری شدند که در حال پیاده کردن نیرو بود، با ضد هوایی به طرف آن تیراندازی کردند. لذا تصمیم گرفتیم توجه نیروهای بعثی را به خود جلب کنیم تا هلی‌کوپتر 214 بتواند به راحتی مأموریتش را انجام دهد.

برای این کار خیلی سریع گردش کرده و به طرف نیروهای دشمن پرواز کردیم.

بر روی جاده‌ی اهواز - آبادان، دو قبضه ضدهوایی با حجم آتش بسیار،‌ به طرف هلی‌کوپتر 214 تیراندازی می‌کردند. ما هم که کاملاً متوجه آنها شده بودیم با تمام قدرت به طرفشان خیز برداشته و در یک چشم بر هم زدن، چند راکت به سویشان شلیک کردیم. در همین لحظه خلبان کمک من، سرهنگ طایفه رستمی، با خوشحالی فریاد زد: «درست خورد به وسطش!» با یک گردش سریع، به سمت ضدهوایی دوم رفته، هنوز حدود 200 متر با او فاصله داشتم که متوجه شدم خدمه‌ ضدهوایی ایستاده و مات و مبهوت ما را نگاه می‌کنند. گویا در آن لحظه شوکه شده و قدرت هر گونه عکس‌العملی را از دست داده بودند. چند لحظه بعد، وقتی که متوجه شد با سرعت به طرفش خیز برداشته‌ام، از روی قبضه پایین پرید و در حالی که به شدت دست‌هایش را تکان می‌داد، پا به فرار گذاشت. دیگر کاملاً بالای سرش رسیده بودم و چند متر بیشتر با او فاصله نداشتم، او را دنبال کردم و در یک فرصت مناسب او را به رگبار بسته و به جهنم فرستادم.

هنگام مراجعت به پایگاه، متوجه شدم که در نزدیکی مقر یک گردان عراقی، در حال پرواز هستم. پرسنل گردان با مشاهده‌ این صحنه پا به فرار گذاشتند. به طوری که حتی یک نفر از آنها جرأت نداشت اسلحه‌اش را به سمت ما بگیرد.

این فرصت را غنیمت شمرده خیلی سریع به سمتی که نیروهای بیشتری در حال فرار بودند، گردش کرده و همه‌ آنها را هدف راکت‌ها و گلوله‌های تیربار قرار دادم. حالا دیگر آنقدر به زمین نزدیک شده بودم که با هر شلیک، مقدار زیادی از سنگریزه‌ها با بدنه‌ هلی‌کوپتر برخورد می‌کرد. موقعیت بسیار مناسب بود. فوراً طی تماس رادیویی موقعیتم را به پایگاه اطلاع دادم و گفتم: «بچه‌ها من بالای سر عراقی‌ها هستم، خیلی سریع به من ملحق شوید».‌ همین طور مشغول تار و مار کردن نیروهای بعثی بودم که خلبان هلی‌کوپتر 214، تماسش را با من برقرار کرد، او موقعیت مرا پیدا کرده و به طرفم پرواز نمود. به خلبان 214 گفتم تا در صورت امکان در مقر گردان عراقی به زمین بنشیند.

او هم بلافاصله این کار را انجام داده بچه‌های ما هم خیلی سریع از هلی‌کوپتر خارج شده و باقی مانده‌ نیروهای بعثی را به هلاکت رساندند. آنها همچنین چهار نفر عراقی‌، از جمله فرمانده گردان را به اسارت خود در آورده، سوار بر هلی‌کوپتر کردند. وقتی به پایگاه برگشتیم، همه‌ بچه‌ها با تعجب به ما نگاه می‌کردند. مسئول پایگاه با تعجب گفت: «مگر ممکن است یک هلی‌کوپتر با 17 متر طول، در مقر یک گردان تا دندان مسلح عراقی بنشیند و فرمانده گردان را به اسارت بگیرد؟!»

اما به لطف خدا و همت و تلاش بچه‌ها، این کار غیرممکن صورت گرفت و رزمندگان اسلام همچون گذشته پیروزمندانه به پایگاه بازگشتند.

 

راوی:سرهنگ خلبان مهدی مدرس

 

ادامه مطلب
سه شنبه 18 تیر 1392  - 4:38 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 20

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6027057
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی