به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

"پنبه اش را زدند" ضرب امثلی است که روزانه شاید چندین بار از آن استفاده کنیم اما شاید با ریشه اصلی این جمله آشنا نباشید و بهتر است آن را بیشتر بشناسید.

باشگاه خبرنگاران، اصطلاح بالا کنایه از این است که اسرارش را فاش و برملا کردند و به مردم فهمانیدند که توخالی است و چیزی در چنته ندارد . خلاصه آن طوری که بود  نه آنچنان که می نمود شناسانیده و رسوا گردیده است .

یکی از مراسم جالب که در بعض اعیاد و جشن ها ضمن سایر برنامه ها اجرا می شد ، این بود که مسخره و دلقکی لباس مضحک می پوشید که داخل و لابلای آن لباس پر از پنبه بود که مسخره و دلقک را به صورت پهلوان پرباد و بروتی نشان میداد .

این پهلوان نامدار! با این ریخت خنده دار با یک نفر حلاج که کمانی در دست داشت در مقابل تماشاچیان به پایکوبی می پرداخت و حلاج در همان حال کم کم پهلوان پنبه را با زدن کمان میریخت و این عمل را تا زمانی ادامه می داد که تمام پنبه های تن اوبر باد می رفت وچهره واقعی و اندام نحیف و مردنی و استخوانیش نمودار میگردید .

در واقع چون پهلوان پنبه از آیین پهلوانی چیزی نمی دانست وازعلایم پهلوانی هم جز پنبه های گلوله شده که او را به صورت یک پهلوان با سینه های برجسته وبازوان سطبر نشان می داد نشانی دیگرنداشت ، لذا چون پنبه اش را زدند دیگر چیزی از او باقی نمی ماند تا اظهار وجودکند . به ناچار در مقابل شلیک خنده تماشاچیان ازصحنه خارج می شد و نوبت به پهلوانان واقعی می رسید .
 

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 آذر 1392  - 7:25 AM

نوع شدید‌تر واکنش به جواهرآلات که شامل واکنش پوستی و ایجاد حساسیت است، ‌عموما به دلیل وجود نیکل‌ در زیورآلات تزئینی است. در واقع اکثر مشکلات را همین نیکل موجب می‌شود.

هنوز ساعتی از مهمانی که در آن هستید نگذشته است که خارشی را روی دست و گردنتان احساس می‌کنید.با خودتان فکر می‌کنید هدف حمله حشره‌ای قرار گرفته‌اید. اما بعد از چند لحظه که به آینه نگاه می‌کنید از دیدن قرمزی روی گردنتان ‌شگفت‌زده می‌شوید.
 
بقيه در ادامه مطلب...

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 آذر 1392  - 7:24 AM

آیه 27 سوره إسرا

«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوَّاْ إِخْوَنَ الشَّیَطِینِ وَکَانَ الشَّیْطَنُ لِرَبِّهِ کَفُوراً »

همانا اسرافکاران برادران شیطان هایند و شیطان نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس بود.

اسراف آدمی را برادر شیطان می کند، همان شیطانِ آتش نهاد که کفران نعمت پروردگار کرد و از بهشت بیرون شد و کدام رسوایی از این بیش که فرزند آدم تاجِ کرامتِ انسانی را از سر بردارد و کلاه مخروطیِ شیطان بر سر گذارد.

اسراف نوعی کفران و حق شناسی نسبت به نعمتهای الهی است. هر نعمتی از راه دور، طریق تکامل پیموده تا به فعلیت ِ نعمت بودن و مقام سودمندی نائل شده است، چنانکه نان از دل خاک برخاسته و در صورت خوشه ای و گندمی ظاهر شده است آنگاه گندم را آرد کرده اند و آن را با آب عجین کرده اند و آتشی بر افروخته اند تا مقام خاک به مقام نان رسیده است.

اکنون تصور کنید چه ظلم و زیانی است که آن نان را قدر نشناسند و به دور اندازند و به خاک بازگردانند.

این سقوط فعلیت به قابلیت حقیقت اسراف است و گاه اسراف از این نیز نازلتر می شود و آن چنان است که آن نان را بخورند و جان کنند و آن جان را مایۀ آزار دیگران گردانند.

این است اسراف آشکار که نان را به جایی رسانند که حتی از مقامِ خاک که قابلیت نان شدن دارد محروم گردد و گوید ای کاش خاک بودم.

در قرآن، پیوسته از وسوسه یا ولایت شیطان بر افراد، سخن به میان آمده است، اما تنها موردى که «اِخوان الشیاطین» آمده این آیه است، یعنى اسرافکاران همکار شیطانند، نه تحت امر او. پس کار از وسوسه شدن گذشته و به مرحلۀ همکارى و معاونت رسیده است .

چنانکه در جاى دیگر آمده است : «نُقیّض له شیطانا فهو له قرین» (زخرف ، 36)

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 آذر 1392  - 7:22 AM
 افکارنیوز، اولین بودجه کشور دراردیبهشت ماه سال 1360 از سوی دولت شهید رجایی تقدیم مجلس شد.

  شهید رجایی  سخنان خود را در جلسه 135 مجلس اول اینگونه آغاز می کند «برادران وخواهران ! پس از درود و احترام بروان پاک شهدای عزیز اسلام، محترماً لایحه اولین بودجه تنظیمی نخست دولت جمهوری اسلامی ایران را جهت بررسی ، تصویب تقدیم میدارد . 

دولت جمهوری اسلامی ایران مفتخر است بودجه سال جاری را در شرایطی تنظیم کرده است که نه تنها فداکاریها و ایثارهای این ملت مسلمان و شهید پرور را در دوران انقلاب پشت سردارد بلکه تجربه مبارزه با ابرقدرت آمریکا و افشای ماهیت خیانتکارانه شیطان بزرگ و همچنین دلاوریهای امت رزمنده اسلام را د رجبهه های غرب و جنوب شاهد بوده است»

بقيه در ادامه مطلب...

 

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 آذر 1392  - 7:18 AM

اگر نگاه به آن عالَم نیز نگاه مادی و فیزیکی باشد، قطعاً این سؤال پیش می‌آید که آخرش کجاست؟ یا آخر کار انسان کجاست؟ چرا که عالم ماده محدود است و به بیان امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «هر محدودی قابل شمارش است»؛ چنان چه برای

 

طبیعت آخری بیان شده است، چه در علوم قرآنی و چه در علوم تجربی. اما اگر نگاه عاقلانه، حکیمانه و غیر مادی، یعنی معنوی باشد، آخری ندارد، چنان چه هیچ یک از امور غیر مادی آخر ندارند.

 

انسان می‌تواند با استناد به آیات قرآن کریم و یا تجربیات عملی بگوید که آخر خورشید خاموش شدن است و یا آخر زمین متلاشی شدن در فضاست، اما در معنویات چنین نمی‌باشد؛ آخر علم کجاست؟ آخر زیبایی کجاست؟ آخر قدرت کجاست؟ آخر ثروت و غنا کجاست و ...؟

 

بدیهی است که حدّی ندارند، چرا که اینها همه کمالات هستند و تجلی آن هستی محض.  «کمال حقیقی» همان الله جلّ جلاله می‌باشد که محدود به حدّی نیست. لذا سیر تکاملی بشر نیز چون «انّا الیه راجعون» است، حدّی ندارد که بدان متوقف

 

شده و بگوید این آخرش است. هر چه رشد کند، هر چه بیشتر وجودش تجلی کمالات گردد، باز به پایان یا آخر نمی‌رسد. چنان چه هیچ کس نمی‌تواند در این عالم (یا حتی عالم دیگر) به آخر علم یا ثروت و غنا برسد و اگر تمامی علوم و سرمایه‌ها را

نیز یک جا جمع کنند و به کسی بدهند، باز هم جای بیشتر شدن دارد و آخرش نیست. پس فرض آخر و پایان، یک خطای تصور ذهنی است و نه یک ضرورت عقلی.

 

بقيه در ادامه مطلب...

ادامه مطلب
چهارشنبه 27 آذر 1392  - 6:56 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 622

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6213432
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی