اگر اهل گشت و گذار باشید حتماً برای تان پیش آماده که در صحرا چادر بزنید و شب هنگام آتشی روشن کنید و با دوستان و خانواده به آن خیره شوید و از یمین و یسار تعریف کنید.
اگر اهل گشت و گذار باشید حتماً برای تان پیش آماده که در صحرا چادر بزنید و شب هنگام آتشی روشن کنید و با دوستان و خانواده به آن خیره شوید و از یمین و یسار تعریف کنید.
در رژیم غذایی ما برخی از مواد غذایی یافت میشوند که ما با خوردن آنها به کند ذهنی و نابودی هوش بیشتر کمک میکنیم.
به گزارش خبرگزاری فارس، در زندگی انواع مختلفی از مواد غذایی وجود دارند که به نابودی هوش منجر میشود، در این مقاله به شرح مواردی از آن میپردازیم.
همه ما با آن دسته از موادغذایی که باعث حملات قلبی، چاقی، سرطان و دیگر موارد ذکر نشدهای که تند و زننده هستند آشنا هستیم. اما در واقع خوراکیهایی وجود دارند که خوردن آنها باعث نابودی هوش میشود.
این دسته از مواد غذایی شامل الکل، مواد غذایی کمارزش، قندهای مصنوعی است که باعث بیماریهای فوقالذکر میشود.
بنابراین، اساساً آنچه برای باقیماندن در بدن بد است که بخوبی در مغز ذخیره نشود.
گیج کننده است که در زندگی ما هیچ راه فراری از این مواد غذایی وجود ندارد که در این لیست ذکر شده است.
اما به یاد داشته باشید که برای زندگی کردن به صورت سالم در حد اعتدال کلیدی وجود دارد.
اگر ما تعادل بین سالم و ناسالم بودن مواد غذایی را مدیریت کنیم، قطعا به ما اجازه داده میشود تا از خوشگذرانیهای گاه به گاه، بیش از حد لذت بریم.
1. الکل
قطعا برای شهرت الکل به عنوان قاتل مغزی خود متعجب نمیشویم.
ما معمولاً از پیامدهای مخرب و ویرانگر الکل بر کبد خود آگاهی داریم اما این در حالی است که الکل همچنین میتواند صدمات جدی به سلولهای مغزی نیز وارد کند.
عوارض جانبی شناخته شده از الکل شامل لغزشهای حافظه و عدم تمرکز است. سوء مصرف طولانی مدت الکل نیز باعث اختلال در قوای شناختی میشود.
2. تنقلات
برگرها، سرخکردنیها و چیزهایی شبیه آن ما را دچار وسوسه میکند اما خوردن این مواد غذایی باعث انباشته شدن چربیها میشود که این امر اعتیاد را بوجود میآورد.
مصرف نامحدود تنقلات مانع تولید «دوپامین» میشود که ماده شیمیایی «شادی» در بدن ما است و علائمی را به وجود میآورد که با نوسان اخلاقی و افسردگی ارتباط دارد.
3. محصولات غذایی غنی از قند
قندهای ذخیره شده که مسبب مشکلات عصبی است.
مصرف بیش از حد قند منجر به کاهش تولید یک ماده شیمیایی در مغز میشود که به عنوان فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز شناخته شده است.
نبود این ماده باعث اختلال در یادگیری و همچنین به خاطر سپردن میشود. طبیعت اعتیادآور شکر عواقب بلند مدتی بهمراه دارد به طوریکه بر توانایی یادگیری تاثیر میگذارد و مهارتهای شناختی را تضعیف میکند.
4. مواد غذایی سرخ شده
مواد غذایی سرخ شده، به سبک پخت جنوبی در جنوب شرقی آمریکا به عنوان «کمربند سکته مغزی» شناخته شده است.
سطوح بالای چربی و کلسترول موجود در مواد غذایی سرخ شده بر دیوارههای شریان تامین خون به مغز رسوب میکند؛ عدم خونرسانی کافی در نهایت باعث سکته مغزی میشود.
بنابراین، هنگامی که در رژیم غذایی به طور منظم شامل مواد غذایی سرخ شده باشد، شما بیشتر با دردسر و مشکلات مواجه میشوید.
5. وعدههای غذایی منجمد شده
اکثر افراد در زندگی خود به دلیل زمان کمی که دارند مجبور میشوند که غذاهای خود را فریز کنند.
مصرف مواد غذایی یخ زده، به طور منظم میتواند خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را افزایش دهد و همچنین به زوال عقل که تخریب سلولهای مغزی در طول زمان است، منتهی شود.
6. محصولات غذایی شور
مواد غذایی شور درست مانند مواد قندی، میتواند اعتیاد آور باشد و با عواقب خطرناک همراه باشد.
سدیم در تغییرات فشار خون شناخته شده است اما نکته اینجاست که آیا میدانید که این ماده میتواند همچنین تواناییهای تفکر ما را مختل سازد؟
نه
برای هر چیزی پزشکان به ما توصیه نمیکنند که مصرف نمک را کم کنیم.
نمک، به عنوان یک ماده نگهدارنده در ترشیها استفاده میشود، پس از زیادهروی در خوردن آن خودداری کنید.
7. پروتئینهای فرآوری شده
پروتئینها و چربیها چیزهایی که ما از دوران مدرسه آنها را میشناسیم.
زمانی که پروتئینها فرآوری میشوند و تبدیل به سوسیس، پپرونی و کالباس، میشوند پروئتینها خطرناک میشوند.
مواد نگهدارنده، مانند نیترات سدیم، زمانی که در فرآوری گوشت با پروتئینها ترکیب میشود بسیار سرطان زا میشوند.
8. نیکوتین
نیکوتین زمانی که به میزان بالا مصرف میشود به دلیل کاهش عرضه خون و اکسیژن به مغز به عنوان عامل سرطان شناخته میشود.
علاوه بر این، سفت شدن مویرگها و تأثیر بر عملکرد انتقال دهندههای عصبی و انتقال مواد شیمیایی در بدن از دیگر عوارض آن به شمار میآید.
9. شیرین کنندههای مصنوعی
بسیاری از ما نسبت به این موضوع که شیرین کنندههای مصنوعی در زندگی ما فاقد آسیب هستند دارای تصور غلط هستیم.
استفاده از شیرینکنندههای مصنوعی در نهایت به آسیبهای مغزی منتهی میشود.
10. چربیهای ترانس
چربیهای ترانس (trans fats) هنگام افزودن هیدروژن به روغنهای مایع گیاهی (عمل هیدروژنه کردن)، برای بالابردن نقطه ذوب آنها (جامد کردن) جهت افزایش طول عمر و پایداری شان به وجود میآیند.
چربیهای ترانس در روغنهای شیرینیپزی، روغن نباتی جامد، مارگارینها، شیرینیها، غذاهای حاضری، غذاهای سرخ شده مثل پیراشکی و سیبزمینی سرخکرده و سایر غذاهایی که با روغنهای هیدروژنه، پخته یا سرخ شدهاند، یافت میشوند.
مصرف چربیهای ترانس خطر ابتلا به بیماری کرونر قلبی را افزایش میدهد؛ در طی یک دوره، ما را با درد و رنج یک سکته مغزی حساس مواجه میسازد.
همچنین، مصرف این نوع چربی سبب کم شدن حجم مغز میشود که در نهایت به بیماری آلزایمر منتهی میشود.
نویسنده این مقاله: رینوکا ساوانت (Renuka Savant)
مترجم: مریم قره داغی
«قلبش مثل سنگ شده است»، این مثل را برای آدم هایی به کار می بریم که سنگدل هستند اما باورش خیلی سخت است که آدم هایی باشندکه واقعا بدنشان مثل سنگ شده باشد. گذر زمان آنها را تبدیل به سنگ می کند. کافی است یک ضربه کوچک به بدنشان وارد شود تا استخوان هایشان به شکلی عجیب و غریب در بدنشان شروع به رشد کند.
ایسنا:نقش کلیدی زنان در امور مختلف جامعه موضوعی نیست که بر کسی پوشیده باشد چرا که زنان در طول تاریخ و در اکثر جوامع علاوه بر قبول تعهدات مربوط به مادری و همسری، همواره در مشاغل و جایگاههای مختلف اجتماعی مسئولیت و وظایف خود را با تلاش و جدیت انجام دادهاند.
یکی از این مشاغل که بر اساس مختصات و دشواریهایش بیشتر حضور مردان را در آن شاهد بودهایم، خدمت به مردم و جامعه در لباس «پلیس» است، هرچند بررسیهای تاریخی نشان میدهد که زنان از گذشتههای دور نیز در این عرصه حضور قابل توجهی داشتهاند.
در این مقاله به بررسی روند حضور پلیسهای زن در جوامع مختلف و چگونگی فعالیت آنان به عنوان پلیس در کشورهای گوناگون جهان که زمانی نسبتا طولانی از توانمندیهای این قشر از جامعه در این حرفه بهره بردهاند، پرداخته شده است.
اولین افسران پلیس زن در انگلیس
در 16 نوامبر سال 1918 میلادی، یک اطلاعیه رسمی به اتحادیه ملی زنان شاغل انگلیس ابلاغ شد که به موجب آن با اتمام دوره تعلیمات مقدماتی، اولین گروه از پلیس زنان توانستند رسما در این کشور فعالیت خود را آغاز کنند.
تا پیش از این مصوبه، بهرهمندی از پلیس زن در امور پیشگیری از جرم و حفظ نظم عمومی در خیابانهای انگلیس در قالب افسران ارشد پلیس صورت میگرفت. علاوه بر آن نیروهای گشت زنان نیز در کنترل پلیس انگلیس درآمد تا بر فعالیتشان نظارت جامعتر شود.
در حکم پلیس انگلیس در 22 نوامبر سال 1918 میلادی، طرح تشکیل پلیس زن با انتخاب «استانلی» به عنوان سربازرس مطرح شد که در آن طرح پیشنهاد شده بود 10 ناظر برای فعالیت و راهنمایی افسران پلیس زن در نظر گرفته شوند.
پس از آن در فراخوان جذب نیروی پلیس که یک ماه بعد صادر شد شرایط استخدام نیروهای پلیس زن نیز اعلام شد. در این حکم علاوه بر اینکه قد مناسب برای پلیسهای زن تعیین شده بود، نکته مهم دیگر این بود که زنان صاحب فرزند کوچک از خدمت معاف هستند. به علاوه در بخش دیگری از این حکم آمده بود که افسران پلیس زن به عنوان پلیس سوگند یاد نمیکنند و از حق بازنشستگی برخوردار نیستند.
همچنین کمتر از یک سال بعد 25 افسر زن به خدمت گمارده شدند اما با وجودی که زنان نقش خود را در مدت زمان جنگ ثابت کرده بودند، موفقیتشان به عنوان افسران پلیس زن عمر کوتاهی داشت. در آن زمان این باور وجود داشت که فعالیتهای افسران زن، مناسب کار پلیس نیست و باعث شد تا زنان پلیس کنار گذاشته شوند اما این تصمیم موجب اعتراض گروهی از افسران زن شد.
این انحلال کوتاه مدت بود و در سال 1923 میلادی، 50 افسر زن بار دیگر سوگند یاد کردند و این بار از قدرت کامل برای حضور در عملیاتها و دستگیری مجرمان برخوردار بودند.
پلیسهای زن در آمریکا
از زمان برقراری دپارتمان پلیس در آمریکا در اواسط قرن 19، «پاسبانی» شغلی مردانه در نظر گرفته میشد. مردان همچنان اکثریت نیروهای پلیس را تشکیل میدادند و تمایلات بر این بود تا این روند در آینده نیز ادامه پیدا کند. اما در حال حاضر میتوان گفت نیروهای پلیس زن تقریبا 13 تا 14 درصد مجموع نیروهای پلیس این کشور را تشکیل میدهند هرچند هنوز هم زنانی برای وارد به این عرصه با موانع بسیاری روبرو هستند.
اختلاف نظرهایی در مورد زمان آغاز به کار اولین پلیس زن در آمریکا وجود دارد. در قرن 19 میلادی، گروهی از زنان برای کنترل زنان و کودکانی که در مراکز اصلاح و تربیت بودند، استخدام شدند. اگرچه این زنان مسئولیتهای افسران پلیس را نداشتند اما در واقع آنان از پیشگامان پلیس زن در این کشور محسوب میشوند.
در آوریل سال 1908 میلادی، «لولا بالدوین» به عنوان اولین بازرس پلیس زن امریکا برای شهر «پورتلند» در ایالت «اورگن» انتخاب شد. وی اولین زنی بود که در ظاهر تعهدات و اختیارات کامل قانونی را گرفته بود اما در عمل، نقش و اختیاراتش با آنچه که افسران پلیس مرد در آن زمان انجام میدادند، مشابه در نظر گرفته نمیشد
به عبارت دیگر وظایف او همچون پلیسهای زن، نخست بر پیشگیری از جرائم و امور اجتماعی معطوف بود و صاحب لباس فرم مخصوص و سلاح نبودند اما به تدریج این شرایط تغییر کرد و نقش زنان به عنوان پلیس در این کشور جدیتر شد.
تاریخچه زنان پلیس در استرالیا
استرالیای جنوبی و نیوساوت جنوبی اولین افسران پلیس زن را در سال 1915 میلادی به خدمت گرفت. در دسامبر همین سال «کیت کاکس» و «آنی راس» به ترتیب با 40 و 32 سال سن به عنوان اولین نیروهای پلیس زن در این منطقه انتخاب شدند.
در آن زمان بر اساس قانون، حداکثر سن برای پیوستن به نیروی پلیس استرالیای جنوبی، 29 سال بود اما این قانون در مورد نیروهای زن نقض شد. علاوه بر آن میزان حقوق پرداختی به این دو افسر پلیس مشابه با حقوق پرداختی به افسران مرد بود.
زنان پلیس در بنگلادش
«حسن محمود خندکر»، پلیس کل بنگلادش با بیان اینکه پلیس نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور بازی میکنند معقتد است که زنان پلیس کمک فوقالعادهای در این زمینه محسوب میشوند.
به گفته پلیس کل بنگلادش، در گذشته پلیسهای زن در این کشور تنها در حوزههای مرتبط با عملیاتهای ویژه زنان فعالیت داشتند اما اکنون در رسیدگی به پروندههای حساس و مهم از توانایی آنان استفاده میشود.
بخش پلیس زن در این کشور فعالیت خود را از چند دهه قبل و با شش نیرو آغاز کرد اما اکنون تعداد آنان به حدود 6000 نفر رسیده است.
نیروهای زن پلیس در عراق
البته در این کشور نیز مقاومتهایی در مورد حضور افسران پلیس زن وجود داشت و برخی مردان این شغل را برای زنان خطرناک میدانند. علاوه بر این زنان برای آموزش در این آکادمی مجبور هستند خانوادههایشان را برای مدتی ترک کنند.
پلیسهای زن در هنگکنگ
اولین بازرس پلیس زن در سال 1949 میلادی به نیروی پلیس این کشور ملحق شد و طبق بررسیهای اخیر، حدود 14 درصد نیروهای پلیس این کشور از میان زنان هستند که در پستهای مختلف خدمت میکنند.
تاریخچه زنان پلیس در بحرین
از آنجا که وجود نیروهای پلیس زن در امنیت عمومی جامعه عملکرد موثر و حائز اهمیتی دارد از سال 1970 میلادی از این قشر از جامعه در بحرین استفاده شد و برای شروع کار دو افسر پلیس زن به خدمت گرفته شدند.
از زمان به کارگیری زنان به عنوان نیروی پلیس در این کشور از آنان برای خدمات مختلفی کمک گرفته شد به طور مثال از توانایی آنان برای برطرف کردن مشکلات خانوادگی زنان استفاده میشد. همچنین نیروی پلیس زن در بحرین در قسمت انگشتنگاری از زنان فعالیت دارند و در بخش و اداره مهاجرت، ترافیک و حراست فرودگاه مشغول به کار هستند.
پلیسهای زن در کویت
در سال 2001 میلادی شورای وزرای کویت طرح پلیس زن را تصویب کرد و اولین گروه پلیس زن نیز در سال 2007 میلادی در آکادمی «سعد آل-عبدالله» پذیرفته شدند.
زنان پلیس در مالزی
فعالیت زنان به عنوان نیروی پلیس به وضع فوقالعاده دوره «مالایا» برمیگردد که در آن زمان از زنان محلی به عنوان نیروهای ویژه استفاده شد اما از ماه اوت 1955 میلادی، واحد پلیس زن در این کشور رسما دایر شد و در اولین دوره نیز هفت زن با سمت بازرس پلیس زن در سال 1956 میلادی به خدمت گرفته شدند.
نیروهای پلیس زن به عنوان افسر یا بازرس پلیس مشغول به کار شدند که پیش از این انجام این مسئولیتها توسط افسران پلیس مرد انجام میشد. علاوه بر این نیروی ویژه پلیس زن در زندانهای مالزی فعالیت دارند و به عنوان گارد ویژه برای مجرمان زن خدمت میکنند.
اولین پلیس زن آسیایی در انگلیس
«کارپال کائور سندهو»، اولین افسر پلیس زن آسیایی است که در انگلیس مشغول به کار شد. «کارپال» نزدیک به 42 سال پیش یعنی در سال 1971 میلادی به پلیس ملحق شد. حضور او در این جایگاه آرزویی بود که به حقیقت منجر شد اما مدت زمان زیادی طول نکشید زیرا او در سال 1973 میلادی به دست همسرش که با شغل او مخالفت داشت به قتل رسید.
«کارپال کائور سندهو» از پیشگامان این عرصه بود و موجب شد تا بیش از 280 پلیس زن از کشورهای آسیایی تنها در لندن مشغول به کار شوند.
پلیس زن در ایران
و اما در کشور ما تاریخچه حضور پلیسهای زن به سال 1341 شمسی برمیگردد. زنان اونیفورم پوش به صورت درجهداران و افسران در شهربانی و ژاندارمری به کار گرفته شدند اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز پذیرش و تربیت پلیس زن از سال 1378 شمسی با تصویب مجلس شورای اسلامی آغاز شد. نحوه ورود به دانشگاه پلیس توسط زنان از طریق آزمون سراسری میباشد، البته در جذب این دانشجویان علاوه بر رتبه عملی تست ورزش، سلامت جسمانی و روانی و ... هم دخیل است.
پلیس زن در قرن 21: پیشرفت اما با کندی
نتایج مطالعه مرکز ملی زنان و سیاستگذاری آمریکا که در سال 2001 میلادی صورت گرفت، مشخص کرد زنان تنها 12.7 درصد منصبهای اجرای قوانین را که نیاز به سوگند خوردن دارد به خود اختصاص دادهاند.
همچنین طبق گزارش پلیس فدرال آمریکا که در سال 2003 میلادی منتشر شد، از مجموع نیروهای پلیس تنها 11.4 درصد نیروها را زنان تشکیل میدهند.
اگر چه جمعیت پلیسهای زن در جهان افزایش یافته اما روند آن با توجه به جمعیت زنان جهان هنوز کند است و باید در کشورهایی که از توانایی و نیروی پلیس زن استفاده میشود، موانع و چالشهای پیشروی فعالیت این قشر برطرف شود.
پلیس زن در هلند
پلیس زن در هند
پلیس زن در ایسلند
پلیس زن در آلمان
پلیس زن در فنلاند
پلیس زن در کانادا
پلیس زن در کره شمالی
پلیس زن در دومینیکن