به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

از قیمتی‌ترین سرمایه‌ها و میراث‌های حیات آدمی «ادب» است و حتی بالاتر از ثروت و سرمایه است (ادب مرد، به ز دولت اوست).

 

 (ایسنا)، در ادامه به برخی مباحث پیرامون ادب پرداخته می‌شود:

 

ادب چیست؟

این صفت که سرمایه ارزشمند رفتاری انسان و رسالت پدر و مادر و مربی است بر چه پایه‌هایی استوار است؟ آیا یک خصلت درونی است؟ آیا رفتاری اجتماعی است یا حالتی روحی؟ رمز اینکه انسان از افراد مؤدب، خوشش می‌آید چیست؟

وقتی سخن از«ادب» به میان می‌آید، نوعی رفتار خاص و سنجیده با افراد پیرامون (از کوچک و بزرگ و آشنا و بیگانه) در نظر می‌آید. این رفتار که از تربیت شایسته نشأت می‌گیرد، به نحوه سخن گفتن، راه رفتن، معاشرت، نگاه، درخواست، سؤال، جواب و ... مربوط می‌شود.

ادب، هنری آموختنی است. می‌توان گفت «ادب، تربیت شایسته است»، خواه از پدر و مادر یا از استاد و مربی.

 

امام صادق (ع) فرمود:

 

پدرم مرا به سه نکته ادب کرد... فرمود "هر کس با رفیق بد همنشینی کند، سالم نمی‌ماند و هر کس که مراقب و مقید به گفتارش نباشد پشیمان می‌گردد و هر کس به جاهای بد، رفت و آمد کند، متهم می‌شود. (1)

 

به فرموده حضرت علی (ع):

 

"در ادب کردن تو نسبت به خویشتن، همین تو را بس که آنچه را از دیگری ناپسند می‌بینی از آن پرهیز کنی."(2)

 

امام علی (ع) فرمود:

 

"برترین ادب، آن است که انسان بر سر حد و مرز و اندازه خویش بایستد و از قدر خود فراتر نرود." (3)

 

ادب، به خودی خود یک ارزش اخلاقی و اجتماعی است و ارزش آفرین، هم برای فرزندان، هم برای اولیاء که تربیت کننده آنانند.

حسب و نسب هم با ادب، ارج می یابد. شرافت نسب و اعتبار خانوادگی و آبرو و وجهه اجتماع، بدون داشتن ادب، آرایشی سطحی بر چهره‎ای زشت است. این سخن حضرت علی(ع) است که:

با بی ادبی؛ هیچ شرافتی نیست.

کسی که بی اصل و تبار و نسب و حسب باشد، اگر ادب داشته باشد، شرافت می‌یابد. ادب حتی نسب و تبار نامناسب را هم می‌پوشاند.

«استاد اخلاق» ما در درون خودمان نهفته است. این روش، شیوه آموخته از امیرمؤمنان (ع) است که فرمود:

"هر گاه در دیگری اخلاق ناپسندی را دیدی، بپرهیز که آن گونه رفتار در خودت نباشد"

عیسای مسیح هم همین روش را داشت. از ایشان پرسیدند:

"چه کسی تو را ادب آموخت؟"

فرمود:

"کسی مرا ادب نکرد. من، زشتی جهل را دیدم و از آن پرهیز کردم." (8)

 

از ادب پیامبر (ص)

 

رسول اکرم (ص) که اسوه ایمان و الگوی اخلاق و ادب و رفتار نیکو است، خود را ادب شده پرودگار دانسته و می‌فرماید: پروردگارم مرا ادب کرد و نیکو ادب کرد(9)

رسول خدا با هر کس رو به رو می‌شد، سلام می‌داد، هم به کوچک، هم بزرگ.(10)

هیچ گاه پای خود را پیش کسی دراز نمی‌کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی خیره نمی‌شد، با چشم و ابرو به کسی اشاره نمی‌کرد، هنگام نشستن، تکیه نمی‌داد.(11)

وقتی با مردم دست می‌داد و مصافحه می‌کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی‌کشید، تا طرف مقابل دست خود را بکشد.(12) هیچ خوراکی را مذمت (ایراد بی‌جا) نمی‌کرد. به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی‌گفت و سخن ناراحت کننده‌ای بر زبان نمی‌آورد و بدی را با بدی پاسخ نمی‌گفت. (13).

 

 

پی نوشت‌ها:

(1) بحارالانوار، ج 75، ص261.

(2) میزان الحکمه، ج 1، ص 72.

(3) غررالحکم.

(5) ما ادبنی احد رأیت قبح الجهل فجانبته(بحار الانوار، ج 14، ص 326).

(6) میزان الحکمه، ج 1، ص 78.

(7) سنن النبی، علامه طباطبایی، ص 41، 43و75.

(8) همان، ص 45، 46، 47، 73 و61.

(9) همان، ص 41 و47.

(10) همان.

جواد محدثی اخلاق معاشرت ص 29

 

منبع:

www.andisheqom.com

ادامه مطلب
دوشنبه 20 خرداد 1392  - 7:20 AM
این بو ممکن است به صورت گذرا یا مزمن وجود داشته باشد که در این صورت در زندگی شخصی و نیز روابط اجتماعی فرد باعث پریشانی خود و اطرافیانش می شود و در بسیاری از موارد می تواند منجر به کاهش اعتماد به نفس، افسردگی و منزوی شدن شخص مبتلا شود...
 

اهمیت بوی بد دهان به حدی است که در برخی افراد باعث وسواس می شود به طوری که دایما به بوی دهان خود مشکوک اند در حالی که دهانشان بویی ندارد. در مقابل نیز برخی با وجود داشتن دهان بد بو ازآن بی اطلاعند و ناخواسته باعث آزار و پریشانی اطرافیان خود می شوند. روش ساده تشخیصی آن به این ترتیب است که روی یک دستمال یا کف دست خود بدمید و بلافاصله بو کنید. در صورت احساس هرگونه بو حتما مشکلی وجود دارد. هر چند راه مطمئن تر پرسیدن در مورد بوی دهانتان از نزدیکانی است که به آنها اطمینان دارید.
 

بوی بد دهان ممکن است منشأ داخل دهانی یا خارج دهانی داشته باشد، گرچه عوامل داخل دهانی بسیار شایع تر هستند. بوی بد دهان عمدتا در اثر فعالیت و تکثیر باکتری های داخل دهانی است که منجر به تولید مولکول های شیمیایی می شود که حاوی سولفور است و بوی ناخوشایندی دارند. غذای حاوی پروتئین زیاد این موضوع را تشدید می کند چون آزادسازی این ترکیب ها هنگام فعالیت میکروب ها روی پروتئین ها بیشتر است. با توضیح این مقدمه به عوامل ایجاد بوی بد دهان اشاره ای خواهیم داشت.
 

۱) دندان ها و لثه ها
 
 
 
 
 

شایع ترین دلایل بوی نامطبوع دهان را باید در لثه ها و دندان ها یافت. باقی ماندن ذرات مواد غذایی در دندان ها و شیار لثه به علت عدم رعایت بهداشت دهان (مسواک، نخ دندان و دهانشویه روزانه) سبب تکثیر و فعالیت باکتری ها در این مناطق می شود. پلاک میکروبی، لایه سفید رنگ باکتریایی چسبنده ای است که روی دندان ها و شیار لثه ای (شیار بین دندان و لبه لثه) تشکیل می شود.
 
 
باقی ماندن پلاک میکروبی روی دندان باعث ایجاد پوسیدگی می شود که در صورت پیشرفت و ایجاد حفره به محلی مملو از باکتری و مواد حاصل از آن تبدیل می شود که خود از عوامل مهم بوی بد دهان است. پیشرفت پوسیدگی به نوبه خود باعث التهاب و عفونت ریشه ها و ایجاد آبسه های دندانی خواهد شد که خود از دیگر عوامل بوی بد دهان خواهد بود.
 

شیار لثه ای یک آناتومی طبیعی است که عمق آن می تواند بین یک تا ۳ میلی متر باشد. اینجا یکی از محل های تشکیل پلاک میکروبی است و اگر با یک خلال دندان روی این قسمت بکشید، تجمع پلاک را روی خلال دندان مشاهده خواهید کرد. عدم رعایت بهداشت کافی و نیز تمیز نشدن پلاک میکروبی در ناحیه شیار لثه باعث ژنژیویت (التهاب لثه) و تشکیل جرم و ایجاد بوی نامطبوع می شود.
 
 
در بیماری های لثه شیار طبیعی لثه ای از حد طبیعی عمیق تر شده و اغلب قابل تمیز کردن با مسواک نیستند و محل مناسبی برای تجمع باکتری ها محسوب می شوند. لثه ملتهب بسیار مستعد خون ریزی است و با کوچک ترین تحریکی خون می آید که خود نیز از عوامل ایجاد بوی ناخوشایند است. عدم درمان ژنژیویت آن را به پریودنتیت تبدیل می کند که از مرحله قبل وخیم تر است و به همان نسبت باعث بوی زننده ای می شود.
 

۲) خشکی دهان
 

بزاق از ترکیب های بسیار با ارزشی است که دهان را به طور دائم تمیز می کند و ذرات و مولکول های بودار را می شوید. همچنین بزاق ترکیب های حاصل از باکتری های پوسیدگی زا را خنثی و به پیشگیری از پوسیدگی کمک می کند. بنابراین یکی از عوارض کمبود بزاق می تواند بوی بد دهان باشد. کم آب شدن بدن به هر دلیلی مثل تشنگی و گرسنگی طولانی یا مصرف برخی دارو ها می تواند باعث خشکی دهان شود.
 
 
مصرف دائم آب، میوه جات و مایعات (به جز قهوه و الکل) می تواند از ایجاد خشکی دهان جلوگیری کند. جویدن آدامس بدون شکر به ترشح بزاق و و تمیز کردن محیط دهان کمک می کند. هنگام خواب میزان ترشح بزاق به طور طبیعی کاهش می یابد که دلیل مهم بوی خاص دهان در ابتدای صبح است به خصوص در افرادی که خرخر می کنند و با دهان باز می خوابند.
 
 
گاهی خشکی دهان می تواند به صورت ثانویه به دنبال یک بیماری یا نشانگان یا استفاده از دارو ها ایجاد شود. در این نوع خشکی دهان، بزاق یا اصلا وجود ندارد یا بسیار اندک است و بوی بد ناشی از آن نیز اغلب شدید است. در این موارد مشکل باید به صورت ریشه ای برطرف شود. خشکی به دنبال مصرف دارو می تواند با افزایش مصرف آب جبران شود.
 

۳) سیگار
 

دود سیگار هم به علت بوی تند ترکیب شیمیایی آن، باعث خشکی دهان و همچنین مستعدکردن محیط برای ایجاد بیماری های لثه می شود.
 

۴) زبان
 

سطح زبان مملو از پرزهای چشایی است که طبعا بین پرز ها، شیارها و فضا هایی تشکیل می شود به طوری که عمق این شیار ها خصوصا در قسمت خلف زبان بسیار بیشتر است. این فضاها منطقه مناسبی برای تجمع موادغذایی، رشد و تکثیر باکتری های گرم منفی است. مشکل بوی بد دهان در بسیاری از بیماران با تمیز کردن دائمی سطح زبان برطرف می شود.
 
 
 
 

۵) دندان مصنوعی
 

دندان های مصنوعی دارای مناطق بسیار مناسبی برای گیر کردن مواد غذایی و رشد میکروب هاست و باید به طور دائم تمیز شوند. همچنین دندان های دائمی که گیر کافی ندارند و اصطلاحا لق هستند، باعث سایش و ایجاد زخم در بافت نرم دهان و تجمع باکتری ها در آن منطقه می شوند که از عوامل مهم ایجاد بوی بد دهان در این افراد محسوب می شود.
 

۶) دهان و سیستم تنفسی
 

گاهی بوی بد دهان به دلیل تخلیه و عبور ترشحات مخاطی از ناحیه پشت حلق ایجاد می شود مانند سینوزیت و آلرژی. ناهنجاری هایی چون شکاف کام، محلی برای احتباس غذا و رشد میکروب هاست. همچنین التهاب و عفونت تونسیل ها می تواند از عوامل بوی بد دهان محسوب شود. شیارهای عمیق موجود در یک لوزه متورم محل مناسبی برای تجمع و تکثیر میکروب هاست.
 
 
سنگ تونسیل (تونسیلولیت) نیز از مناطق مناسب رشد میکروب هاست و ایجاد هرگونه خراشیدگی یا شکستگی در سنگ ها بوی بسیار نامطبوعی را متصاعد می کند. محبوس شدن اجسام خارجی در سوراخ بینی در کودکان از دیگر عوامل بوی بد دهان است. زخم ها، التهابات و عفونت های موجود در قسمت فوقانی و تحتانی سیستم تنفسی مثل برونشیت ها نیز تنفس را بدبو می کند.
 

۷) سایر بیماری ها
 

ریشه ۱۰ درصد از عوامل بوی بد دهان مربوط به خارج از محیط دهان است. از جمله آنها می توان به انواع سرطان ها خصوصا کارسینوما ها و بسیاری اختلالات متابولیک اشاره کرد. دیابت، اختلالات کلیوی و کبدی، مشکلات گوارشی مانند ریفلاکس، یبوست و اسهال و استفراغ از بیماری هایی هستند که می توانند منشأ بوی بد دهان باشند. همچنین برخی از داروها و آنتی بیوتیک ها به دلیل شکسته شدن مولکول آنها به ترکیبات بودار و برخی نیز به دلیل ایجاد خشکی دهان می توانند باعث بد بوشدن دهان شوند.
 
 

در دهان مناطق مختلفی وجود دارد که ذرات غذایی در آن مناطق محبوس می شود و تحت واکنش میکروب ها قرار می گیرند و می توانند بوی بد ایجاد کنند. از جمله این مناطق می توان سطح دندان ها، بین دندان ها، شیار بین لثه و دندان ها و نیز پرز های سطح زبان را نام برد. غذاهای حاوی پروتئین زیاد مثل گوشت قرمز، ماهی و پنیر این موضوع را تشدید می کند. رژیم غذایی با کربوهیدرات کم نیز می تواند باعث تشدید بوی بد دهان شود.
 
 
مواد غذایی خشک، سخت و چسبنده مثل چیپس،تافی و... نیز در ناهمواری های دهان و دندان گیر می کند و تنها با مسواک و شست وشو از دهان خارج می شوند که خود باعث افزایش در تکثیر میکروب ها، بوی بد و فعالیت پوسیدگی زایی می شوند.
 

در اینجا لازم است یادآور شویم برخی مواد غذایی دارای بوی خاصی هستند که ممکن است برای عده ای ناخوشایند باشد، ولی ارتباطی با فعالیت میکروبی ندارد. خوردن برخی مواد غذایی و بسیاری از سبزیجات مانند سیر، پیاز و برخی ادویه های قوی از این جمله اند. پس از هضم و جذب این گونه سبزیجات در بدن، مولکول های بودار وارد جریان خون می شوند و به تدریج از طریق ریه ها و تنفس دفع می شود. پس تا زمانی که این ترکیبات کاملا از خون خارج نشده تنفس با این بوی خاص ادامه دارد.
 

ایران ناز

ادامه مطلب
دوشنبه 20 خرداد 1392  - 7:13 AM

گناه آنان که در جامعه، دارای موقعیت خاص هستند، با گناه دیگران یکسان نیست، و چه بسا گناه صغیره آنها، حکم گناه کبیره را داشته باشد، زیرا گناه آنها دارای دو بعد است: بعد فردی و اجتماعی. 

گناه شخصیت ها و بزرگان از نظر بعد اجتماعی می تواند زمینه اغوا و انحراف جامعه و موجب سستی دین مردم شود. 

بر همین اساس، حساب خداوند با بزرگان و شخصیت ها، غیر از حساب او با دیگران است. 

گناه بزرگان از دیدگاه قرآن اینگونه است: 
در آیه ۴۴ تا ۴۸ سوره حاقّه می خوانیم: «و لو تَقَوّلَ علینا بعض الاَقاویل. لاَخَذنا منه بِالیَمین. ثمّ لَقطعنا مِنه الوَتین. فَما مِنکم مِن اَحد حاجِزین؛ و اگر او (پیامبر) سخن دروغ بر ما می بست. ما او را با قدرت می گرفتیم، سپس رگ قلبش (یعنی شاهرگش) را قطع می کردیم، و احدی از شما نمی توانست مانع شود و از او حمایت کند.» 

در قرآن افراد بدعت گذار و تحریف گر بسیاری مطرح شده اند اما خدا درباره ی هیچکدام از آنها این گونه سخن نگفت که: «رگ گردنت را می زنیم» ولی به پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به خاطر عصمت و مقام علم و آگاهیش چنین می فرماید، زیرا او شخص بزرگی است که گناهش نیز بسیار بزرگ است. 

بنابراین آنان که دارای شخصیت علمی و دینی هستند و انتسابشان به دستگاه دین بیشتر است، مسئولیت بیشتری دارند. 

منبع: گناه شناسی، ص۳۱-۳۲. 
افکار

ادامه مطلب
دوشنبه 20 خرداد 1392  - 7:09 AM

 

نسب حضرت ابوطالب علیه السلام
نام مبارک آن حضرت عمران است، و پدرشان جناب عبدالمطلب و مادرشان فاطمه بنت عمرو بن عائذ است.ابوطالب علیه السلام با عبدالله پدر حضرت محمد صل الله علیه و آله وسلم  و زبیر بن عبدالمطلب برادرانی

از یک پدر و مادر هستند و دیگر اولاد جناب عبدالمطلب با این سه بزرگوار فقط از پدر یکی بودند.

 

ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام
یکی از مباحثی که دشمنان دین به شبهه افکنی علیه آن می پردازند، ایمان آن حضرت است و هدف اصلی این افراد نیز به خیال خام خودشان گرفتن نقطه ضعفی برای فرزند آن حضرت یعنی امیرالمومنین علیه

السلام است.


مجلسی می فرماید: امامیه اتفاق دارند بر اسلام و ایمان جناب ابوطالب علیه السلام به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و اینکه هیچ گاه عبادت بتی نکرده است. بلکه ابوطالب علیه السلام یکی از اوصیاء حضرت

ابراهیم علیه السلام است و امر اسلام و ایمان او در شیعه مشهور است و علمای شیعه کتاب ها در ایمان آن بزرگوار تألیف کرده اند.

ابن اثیر جزری شافعی در جامع الاصول می گوید: از عموهای پیامبر صل الله علیه السلام جز حمزه، عباس و ابوطالب کس دیگری نزد اهل بیت ایمان نیاورده اند.

علامه طبرسی می گوید: اهل بیت علیهم السلام اجماع دارند بر ایمان ابوطالب علیه السلام و اجماع اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین حجت است؛ چون آن بزرگواران یکی از ثقلین هستند که پیامبر صل الله علیه و

آله و سلم امر به تمسک به آن دو نموده اند.


از طرف دیگر اشعار حضرت ابوطالب علیه السلام در حمایت از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم، اشعار منسوب به امیرالمومنین علیه السلام هنگام رحلت ابوطالب علیه السلام و کلمات آن بزرگوار به قریش در

مسجدالحرام هنگام قصد سوء قریش نسبت به پیامبرصل الله علیه و آله، و کلمات آن حضرت هنگام رحلت، کلمات آن حضرت در طلب باران همه دلالت دارد بر اینکه دارای ایمانی منحصر بفرد بوده است که در

روایات تشبیه به ایمان اصحاب  کهف شده است.بعضی از ابیات امیرالمومنین علیه السلام در مرثیه آن بزرگوار نیز دلالت بر افضلیت آن بزرگوار بر حمزه سلام الله علیه دارد.


امام رضا علیه السلام در جواب شخصی که در ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام تردید داشت، به آیه 115 سوره مبارکه نساء:« و هر کس بعد از آنکه[راه] هدایت برایش روشن و آشکار شد، با پیامبر مخالفت و دشمنی

کند و از راهی جز راه مومنان پیروی نماید، او را به همان سو که رو کرده واگذاریم، و به دوزخ درآوردیم؛ و آن بد بازگشتی است.» استناد کرده و فرمودند، اگر به ایمان او باور نداشته باشی، سرانجام وارد جهنم می

شوی(الطرائف ص 450)

 

 

ابوطالب چه ایمانی داشتند؟

از سوی دیگر در کتاب کمال الدین ج 35 ص 111 به آمده است که امیرالمومنین سلام الله علیه در مورد ایمان ابوطالب علیه السلام فرمودند: « بخدا قسم هرگز پدرم و جدم عبدالمطلب و هاشم و عبدالمناف عبادت

بت نکرده اند.» در این هنگام از امیرالمومنین علیه السلام پرسیده شد، پس چرا عبادت می کردند؟ ایشان فرمودند:« به سوی کعبه نماز می خواندند و بر دین ابراهیم و به آن متمسک بودند.»


ابن ابی الحدید معتزلی در ضمن اشعاری می گوید: اگر ابوطالب و پسرش نبودند، از دین اثری نبود که اینچنین استوار شود. ابوطالب رحمةالله علیه در مکه از پیامبر صل الله علیه و آله وسلم حمایت کرد و پسرش در

مدینه بی دریغ از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم حمایت و دفاع کرد.

 

پیامبر(ص) در وفات ابوطالب (ع)
هنگامی که حضرت امیرالمومنین علیه السلام خبر وفات ابوطالب علیه السلام را به پیامبر داد، آن حضرت به شدت ملول و محزون شدند و فرمودند:« یا علی برو و او را غسل و حنوط و کفن کن و چون بر روی سریر

نهادی به من خبر بده.»

هنگامی که آن حضرت دستورات پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را انجام داد و پدر بزرگوار را بر روی سری گذاشت، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم خودشان تشریف آوردند و چون نظر مبارکشان بر نعش عموی

بزرگوارشان افتاد، رقت و حزن به آن حضرت دست داد و فرمودند:« ای عمو، صله رحم و مهربانی کردی و جزای خیر دیدی. ای عمو، در کوچکی مرا کفالت کردی و در بزرگی مرا نصرت و حمایت نمودی.»(تاریخ یعقوبی ج 2 ص 35)


نکته مهم پس از رحلت ابوطالب سلام الله علیه این است که جبرئیل نازل شده و به پیامبر صل الله علیه و آله و سلم عرض کرد:« یاور تو از دنیا رفت، هجرت کن.»(شرح نهج البلاغه:ج4 ص 70، ج14 ص 128)

 

حج نیابتی
امام محمد باقر علیه السلام می فرمایند:« اگر ایمان حضرت ابوطالب علیه السلام در یک کفه ترازو قرار گیرد و ایمان این خَلق در کفه دیگر قرار گیرد حتما ایمان او بالاتر است» ایشان سپس فرمودند: « آیا نمی دانید

که امیرالمومنین علیه السلام در زمان حیات خود نائب می گرفت که برای عبدالله ، آمنه و ابوطالب سلام الله علیهم اجمعین حج انجام دهند، و هنگام شهادت به اولاد خود وصیت فرمودند که نایب برای حج از طرف

آن بزرگواران بگیرند.»(شرح نهج البلاغه ج14 ص 68)

 

 

جواب امیرالمومنین(ع) به منکر ایمان ابوطالب(ع)
امام صادق علیه السلام از پدش از امام سجاد از پدرش سلام الله علیهم اجمعین نقل می کند که امیرالمومنین علیه السلام در صحن مسجد نشسته و مردم اطرافش جمع بودند؛ که مردی بلند شد و پرسید: ای

امیرالمومنین (علیه السلام) تو در مقام و مرتبه ای هستی که خداوند تو را در آن جایگاه قرار داده، اما پدرت در آتش دوزخ شکنجه می شود!

امیرالمومنین سلام الله علیه فرمودند:« آرام باش! خدای دهانت بشکند! سوگند به آن کسی که محمد صل الله علیه و آله و سلم را به حق مبعوث کرد! اگر پدرم برای تمام گناهکاران روی زمین شفاعت کند خداوند

شفاعت او را می پذیرد. آیا پدرم در آتش معذب باشد و من که پسرش هستم تقسیم کننده بهشت و دوزخ باشم؟!»

سوگند به آن کس که محمد صل الله علیه و آله وسلم را به حق مبعوث کرد! روز قیامت نور ابوطالب علیه السلام نور تمام آفریدگان را تحت الشعاع قرار می دهد مگر پنج نور: نور محمد صل الله علیه و آله و سلم،

نورمن، نورفاطمه سلام الله علیها، نورحسن علیه السلام و نور حسین علیه السلام و نور امامان از فرزندان امام حسین علیهم السلام. آگاه باش! نور ابوطالب علیه السلام از نور ماست، که خداوند آن را دو هزار سال

پیش از آفرینش حضرت آدم آفریده است.»(الفضائل ـ شادان بن جبرئیل ـ ص72)

 

ادامه مطلب
دوشنبه 20 خرداد 1392  - 7:07 AM
عاقبت شوخی با گناه!

عواملی دست به دست هم می دهد كه گناه، قبحش برداشته شده و عادی می شود:

۱.سكوت و بی تفاوتی در برابر گناه:

یكی از زمینه های عادی شدن گناه، همین سكوت و بی تفاوت بودن در برابر آن است، در مسئله تربیت كودك، اگر والدین كار زشت كودك را به او گوشزد نكرده و او را از راه‌های مختلف راهنمایی نكردند، پیداست كه اصلا كودك آن كار را زشت نشمرده و همیشه انجام می دهد، در جامعه هم قضیه از این قرار است كه وقتی عده ای ناظر و شاهد كار زشت كسی هستند، و بی تفاوت از كنارش رد می شوند و می گویند: به من ربطی ندارد، این خود تأیید آن است یا می گویند حرف ما تاثیر ندارد، حتی اگر تاثیر هم نداشته باشد نباید حاكی از تایید باشد، چراكه سكوت نشانه رضایت است و در روایت است كسی كه به كار گروهی راضی باشد مثل كسی است كه آن كار را انجام داده است (وسائل ج۱۶ ص۱۴۱)

حتی اگر در جایی نمی توانیم سخنی بگوییم لاقل با چهره در هم كشیده كه می توانیم نارضایتی خود را اعلام كنیم، و اگر هر كس از افراد جامعه به همین اندازه سكوت نكنند، گناه این قدر راحت و فراگیر نمی شود، اگر هر یك به نوبه خود نهی از منكر كند هر چه نشود، حداقل زمینه فراهم نمی شود.

۲. گناه بزرگان:

یكی دیگر از زمینه های عادی شدن گناه، انجام شدن گناه توسط بزرگان است، چه اینكه كودك وقتی شاهد كار زشت والدین باشد، از آنجا كه آنان را معلم خود می داند آنرا درست شمرده و انجام می دهد، از این رو خداوند خطاب به همسران پیامبر می فرماید: شما با سایر زنان متفاوتید، اگر از شما زشتی سر زند مضاعف و دوبله شمرده می شود. چرا كه راه را برای دیگران باز می كند.(سوره احزاب آیه ۳۰)

یکی از چیزهایی که زمینه عادی شدن گناه را فراهم می کند، این است که انسان گناه را نقل کند و به دیگران بگوید، چه اینکه این نظیر همان اشاعه فحشاء یا گسترده کردن و پخش کردن گناه در جامعه اسلامی است و در دین ما شدیدا مورد نهی قرار گرفته است، مثلا کسی حق ندارد حتی اگه خیلی هم گنهکار است گناهش را نزد مردم بازگو کند

۳.خودداری از نگاه به گناه:

قرآن دستور به چشم پوشی می دهد، چرا كه یكی از مهم‌ترین عوامل عادی شدن گناه، نگاه به گناه است، نگاه به گناه، گناه است، حتی اگر انسان مرتكب آن گناه نشده باشد. نگاه به گناه، زمینه گناه را فراهم می كند و برای همین باید از آن خودداری شود، خداوند در این خصوص به مردان و زنان مۆمن دستور چشم پوشی داده است. آنجا كه می‌فرماید: به مردان مۆمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگه دارند، این برایشان پاکیزه تر است زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است.(سوره نور آیه ۳۰) باید نگاه را كنترل و مدیریت كرد، باید به چشم آموخت كه هر چیز و هر كس ارزش دیدن ندارد.*

۴. دوری از همنشینی با گناهکاران:

در اینجا دو بحث هست، یکی اینکه نباید با بدان همنشین شد، چرا که به قول معروف: پسر نوح با بدان بنشست خاندان نبوتش گم شد، آیات و روایات هم زیاد داریم بر اینکه مراقب همنشین باشید که انسان خوبی است یا شر؟ از نشست و برخاست با نا اهلان بپرهیزید که در فکر و عمل انسان تاثیر مستقیم دارند، بعنوان نمونه، آیه شریفه که می فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى‏ أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ» ای کسانی که ایمان آورده‌ اید، یهود و نصاری را به عنوان دوستان خود نگیرید!، آنان خود دوستان یکدیگرند، هر کس از شما که ایشان را به دوستی گزیند در زمره آنهاست و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند.(۱)

و نیز روایت امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) که فرمودند:
هم نشین

«إِیَّاكَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ، فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَق» از رفاقت و مصاحبت با فاسقان بپرهیز! چرا که شر به شر ملحق می شود. در نتیجه تو هم آن‌طور خواهی شد.(۲)

در روایت دیگری مولای متقیان فرمودند:

«إیاكَ و مُصاحَبَةَ أهلِ الفُسوقِ! فَإنَّ الرَّاضِی بِفِعلِ قَومٍ كَالدَّاخِلِ مَعَهُم» از دوستی با اهل گناه و بی‌بند و باران بپرهیز که اگر از فسق آن‌ها خوشت بیاید و کار آنها را بپسندی، اثرش این است که تو هم مثل آنها می‌شوی.(۳)

اما گاهی نشست و برخاست به جهت امر به معروف و نهی از منکر است، چرا که برای تأثیرگذاری بیشتر نیاز به رفاقت است، اما خب این هم حد و اندازه دارد، می تواند این رفاقت در قالب سخنان زیبا و نشستی کوتاه خلاصه شود نه اینکه انسان به بهانه هدایت دیگران خودش منحرف شود.

یكی دیگر از زمینه های عادی شدن گناه، انجام شدن گناه توسط بزرگان است، چه اینكه كودك وقتی شاهد كار زشت والدین باشد، از آنجا كه آنان را معلم خود می داند آنرا درست شمرده و انجام می دهد، از این رو خداوند خطاب به همسران پیامبر می فرماید: شما با سایر زنان متفاوتید، اگر از شما زشتی سر زند مضاعف و دوبله شمرده می شود. چرا كه راه را برای دیگران باز می كند

۵. نقل گناه

یکی از چیزهایی که زمینه عادی شدن گناه را فراهم می کند، این است که انسان گناه را نقل کند و به دیگران بگوید، چه اینکه این نظیر همان اشاعه فحشاء یا گسترده کردن و پخش کردن گناه در جامعه اسلامی است و در دین ما شدیدا مورد نهی قرار گرفته است، مثلا کسی حق ندارد حتی اگه خیلی هم گنهکار است گناهش را نزد مردم بازگو کند. اینها همه برای این است که گناه در جامعه عادی نشود. قرآن کریم در این باره می‌فرماید:

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ.(۴)

کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است، و خداوند می‌‏داند و شما نمی‌‏دانید.

از رسول خوبیها حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که فرمودند: هر کس گناه و کار زشتی را نشر دهد، همانند کسی است که آن را در آغاز انجام داده است.(۵)

۶. انجام گناهان به شوخی

باز از عوامل عادی شدن گناه می توان به ارتکاب گناه به شوخی اشاره کرد، در تعالیم دینی به ما آموخته اند که از گناهان حتی به شوخی دوری کنید تا زمینه جدی آن به وجود نیاید، مثلا در مورد دروغ روایتی از امیرالمۆمنین است که می فرمایند: «لا یجد عبد طعم الایمان حتی یترك الكذب هزله و جده: هیچ بنده ای طعم ایمان را نمی چشد، مگر این كه دروغ را چه شوخی و چه جدی ترك كند.»(۶). اینها همه به خاطر این است که گناه کبیره دروغ به شکل عادت و بازیچه قرار نگیرد تا کم کم افراد از شوخی به دروغ جدی گرفتار شوند. پس برای آنکه گناهان رنگ عادت به خود پیدا نکنند باید از گناهان حتی به شوخی و مزاح دوری کرد.



پی نوشت ها :

۱. سوره مائده آیه ۵۱.

۲. بحارالأنوار ج۳۳ ص۵۰۸.

۳. غررالحكم، ص ۴۳۳.

۴. سوره نور آیه ۱۹.

۵. کافی ج ۴ ص ۸۰.

۶. اصول کافی، ج۴، باب الکذب، ح۱۱.

ادامه مطلب
دوشنبه 20 خرداد 1392  - 7:05 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 622

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6223162
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی