به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 طرح مباحث مهدويت چه ضرورتي دارد؟ چرا بايستي به اين امر اهتمام بورزيم؟

پاسخ:

با توجه به منابع ديني (نقل و عقل)، طرح مباحث مهدويت از جنبه هاي متفاوت ضرورت دارد:

1. لزوم معرفت

در روايات زياد - از شيعه و اهل سنت (1) آمده است: آن که امام خود را نشناسد و بدون اين شناخت و معرفت، ديده از جهان بر بندد، به مرگ جاهليت مرده است: « ما مات لايعرف امامه مات ميته جاهليه».(2)
همچنين اهل بيت «ع» پيوسته پيروان خويش را به اين دعا ترغيب کرده اند که از خدا بخواهند تا حجت و ولي خود را به آنان بشناساند:
«اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک، اللهم رسولک فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني»(3)؛
بار خدايا! تو مرا به خود شناسا کن که اگر خودت را به من نشناساني پيغمبرت را نخواهيم شناخت. بار خدايا! تو رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناساني، حجتت را نخواهيم شناخت. پروردگارا! حجت خودت را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناساني، از دين خود گمراه خواهم شد».

2. تکليف و وظيفه

هر فردي، در قبال امام خويش وظايفي دارد و لازمه عمل به وظيفه، شناخت امام و وظايف در قبال اوست. اين وظيفه داراي دو بعد است: يک بعد مربوط به دوران غيبت و انتظار است که نيل به ثوابت هاي وعده داده شده براي منتظر، در گروه فهم و درک و عمل به اين وظايف است و بعد ديگر از جهت زمينه سازي براي ظهور امام عصر «ع» و به دست آوردن نزديکترين جايگاه از لحاظ معرفتي و قرب به امام خوبي هاست.
رسول خدا «ص» مي فرمايد: «يخرج اناس من المشرق فيوطئون للمهدي يعني سلطانه»؛ (مردماني از مشرق برمي خيزند و زمينه ساز سلطه و قدرت مهدي مي شوند).(4)

3. مبارزه با تحريف ها، کج انديشي ها و آسيب ها

«... ليستنقذ عبادک من الجهاله و حيزه الضلاله».(5) نجات و رهايي مردمان از انحرافات و کج انديشي ها - که از رسالت هاي انبياست وظيفه اي است که وارثان اين مکتب عهده دار آنند. در مهدويت نيز چنين اموري وجود دارد؛ اموري نظير انتساب خشونت و خونريزي(6) به امام رحمت و نور، انتظار منفي (7) و بي تفاوتي و بي طرفي، غفلت از زمان خويش را وظيفه منتظر قلمداد کردن و..
همواره آسيب ها و آفت هايي، امور مفيد و کارآمد را تهديد مي کند و چاره اي جز شناخت و مقابله با آنها نيست؛ برخي از اين آفت ها عبارت است از:
1. مدعيان دروغني مهدويت (8) يا نيابت خاصه از سوي امام که هر از چند گاه سر بر مي آورند.
2. ملاقاتي ها و کساني که ادعاي ملاقات و ارتباط ويژه با امام مي کنند و هر کرامتي را به معناي ملاقات با آن حضرت مي پندارند و يا وظيفه اي جز ملاقات با امام قائل نيستند.
3. وَقّاتون؛ کساني که هر از چند گاه، زماني را به عنوان وقت ظهور تعيين مي کنند؛ با آنکه روايات با صراحت خواستار تکذيب آنان شده است.(9)
محمد بن مسلم از امام صادق «ع» روايت کرده است که فرمود:
«من وقت لک من الناس شيئا فلا تهابن ان تکذبه فلسنا نوقت لاحد وقتا» (10) ( هر کس از مردم براي تو وقت چيزي را تعيين کرد، بدون هراس او را تکذيب کن که ما براي هيچ کس وقتي تعيين نمي کنيم).
4. خرافات، نظير نذرهاي نمک و گندم يا جزيره خضرا.
بالاخره تعجيل و نااميدي از ظهور و اموري ديگر، آسيب ها و آفت هايي است که بايد آنها را شناخت و با آن مبارزه کرد.

4. آثار اعتقاد و معرفت به امام

جداي از ابعاد اعتقادي (11) مهدويت، شناخت و معرفت امام - در ابعاد متفاوت فردي و اجتماعي داراي بهترين ثمرات است. آگاهي بر اينکه اعمال فرد در محضر امام است، او اعمال انسان را مي بيند و اعمال بر او عرضه مي شود، واقعا انسان ساز است.(12) آري، منتظر مصلح، خود مي کوشد صالح باشد. 
از سوي ديگر، نااميدي - دردي که بشريت به آن مبتلاست - براي منتظر معنا ندارد و از بالاترين ثمرات اعتقاد به مهدويت، اميدبخشي است. 
از بعد اجتماعي و سياسي، انتظار مهدي، به نپذيرفتن ظلم و ستم، منحل نشدن در فساد محيط و پايداري در برابر رهبري هاي فاسد و مبارزه با فساد منجر مي شود.(13)
اگر مهدويت خوب تبيين شود، حرکت هاي اصلاحي در سراسر جهان به بهترين وجه مي تواند از آن روح حيات بگيرد؛ چنان که پيروزي انقلاب اسلامي ايران در نتيجه پيروي از بزرگمردي بود که مردمان او را نايب عام امام زمان (عج) مي دانستند و بر آن اساس تمام هستي خويش را با کمال اخلاص تقديم راه و مرام او کردند.(14)

5. مهدي انکاري و انتظار ستيزي

«دشمن، هر امر صحيح و مفيدي را تا آنجا که مقدور باشد، انکار مي کند و اگر نتوانست، به تحريف و تخريب آن مي پردازد و يا در مقابل آن اقدام به جايگزيني مي کند».(15)
در مقوله مهدويت نيز دشمن چنين مي کند. انکار، تحريف و تخريب مهدويت در دائره المعارف ها(16)، سايت ها، وبلاگ ها و بالاخص فيلم ها و بازي ها بخوبي مشهود است.(17) جايگزيني نيز که زماني با مدعياني چون باب، بها، قادياني و جونپوري ها، بشريت را بازيچه خود قرار داده بود؛ امروزه جداي از ادامه تقويت آنان توسط استعمار و ايجاد فرقه هاي جديد، آنچه بيشتر خود را نشان مي دهد، جايگزيني نظام ليبرال دموکراسي غربي به عنوان تنها نجات بخش و منجي است.

6. عرصه هاي پژوهش

بجز مسائل جديدي که شايد تا کنون چنين جدي در حوزه مباحث مهدويت مطرح نشده بود و جداي از مطالبي که بايستي به زبان روز تبيين شود؛ انبوهي از شبهات و پرسش ها، همت والايي را در پاسخ به آن مي طلبد.(18)
رهبر معظم انقلاب مي فرمايد: « در نقطه مقابل تلاش دشمن، در جهت اعتماد و عمل و تبليغ و تبيين حقيقت مهدويت حرکت کنيم.»(19).

7. تعميق تفکر مهدويت

رسالت امروز انديشمندان در مباحث مهدويت، در کنار مسائل علمي، تعميق ايمان مردم به امام زمان«ع» است.
رهبر معظم انقلاب مي فرمايد: «اثبات مهدويت، کار آساني است، اثبات اصل مهدويت در يک محفل علمي و با مخاطباني که اهل علم و تفکر و استدلالند، جزو آسانترين کارهاست. در اين، هيچ ترديدي نيست، ايمان و اعتقاد مردم هم خوب است؛ منتها تعميق اين ايماني که مردم به امامم زمان دارند، کار بسيار ظريفي است».(20)

8- نقطه اشتراک اديان

تمام اديان به موعود و منجي معتقدند. گرچه در خصوصيات و قبل از آن در مصداق اختلافاتي است. همچنين در دستاوردهاي حکومت حضرت متفقند. در اين که ظلم و ستم، نابود و عدالت و امنيت عالمگير مي شود.

9- نقطه وحدت شيعه و سني

مهدويت يکي از نقاط اشتراک مسلمين است و موارد اختلافي درباره آن بسيار کم است. طرح اين موضوع مشترک باعث تقريب بين مسلمين مي شود و مانع فتنه انگيزي فتنه گران و وهابيت خواهد شد چرا که آنان به دنبال طرد فکر شيعي هستند و مهدويت شيعه را امري غير ديني، يا يهودي و غير اسلامي مطرح مي کنند.

10- ارائه استراتژي جهاني

در مقابل استراتژي هايي چون: جنگ تمدن هانتينگتون، پايان تاريخ فوکوياما، ديدگاه آلوين تافلر در موج سوم و...(21) که به بشر پيشنهاد مي دهند و او را پيوسته مي فريبند- مهدي باوران، براي زمينه سازي ظهور و آماده ساختن جهاني براي پذيرش مهدي آل محمد «ع» بايد استراتژي ارائه دهند.
بايد برنامه هاي جهاني مهدويت را تبيين و طرح ارائه کرد تا جهانيان حقيقت را از افسانه سرايي ها جدا کنند و با جان و دل، منتظر واقعي آن امام همام شوند.

پي نوشت ها :

1. قريب به اين مضمون؛ ر. ک: صحيح مسلم، کتاب اماره، باب امر بلزوم الجماعه ي عند ظهور الفتن، ص 22؛ صحيح بخاري، کتاب الفتن، باب دوم؛ مسند احمد، ج 1، ص 416 و در منابع شيعه علمايي نظير کليني، بابي به عنوان «من مات....» اختصاص داده اند.
2. نعماني، غيبت، ص 129.
3. اصول کافي، ج 1، ص 337؛ کمال الدين، ج 2، ص 343.
4. بحار الانوار،ج 51، باب 5؛ کشف الغمه، ج 2، ص 477.
5. تهذيب، ج6، ص 59.
6. فصلنامه انتظار، ش 7، «درنگي در قتل هاي آغازين»، نجم الدين طبسي، «مير مهر»، پورسيد آقايي.
7. براي تفصيل بيشتر ر. ک: همان، ش 7، «انتظار پويا»، آصفي.
8. براي تفصيل بيشتر ر.ک: همان، ش 9 -8، «متمهديان و مدعيان دروغين مهدويت، » محمدرضا نصوري.
9. احتجاج، ج2، ص 542، ش 344؛ بحار الانوار، ج 52، ص 104؛ طوسي، الغيبه، ص 426.
10. طوسي، الغيبه، ص 262؛ براي تفصيل بيشتر ر. ک: داوود الهامي، آخرين اميد، ص 384.
11. براي تفصيل بيشتر ر. ک: محمدرضا حکيمي، خورشيد مغرب، ص 265.
12. امام خميني «ره»، براي تفصيل بيشتر ر.ک: فصلنامه انتظار، ش 1، جان جانان، مرتضي ناييني، ص 9.
13. براي تفصيل بيشتر ر. ک: همان، ش 5، «مهدي انکاري، انتظارستيزي»؛ محمد صابر جعفري.
14. فصلنامه انتظار، ش 2، «انتظار و انقلاب»، رحيم کارگر، ص 143.
15. رهبر معظم انقلاب، فصلنامه انتظار، ش 2، نقل از روزنامه رسالت، 26. 9/ 76.
16. ر. ک: همان، ش 6، 7، 8 و 9، «مهدويت از ديدگاه دين پژوهان و اسلام شناسان غربي»، بهروز جندقي.
17. براي تفصيل بيشتر ر. ک: همان، ش 5، «مهدي انکاري، انتظار ستيزي»، محمد صابر جعفري.
18. برخي از عرصه هاي پژوهش در سرمقاله شماره 2 فصلنامه انتظار آمده است.
19. رهبر معظم انقلاب، به نقل از روزنامه جمهوري اسلامي 9/ 11/ 72 ؛ فصلنامه انتظار، ش2، ص 37، «جان و جانان»، مرتضي نائيني.
20. رهبر معظم انقلاب، در جمع دانش پژوهان مرکز تخصصي مهدويت، فصلنامه انتظار، ش 9- 8، ص7.
21. براي تفصيل بيشتر ر. ک: عزيزالله حيدري، مهدي تجسم اميد و نجات، ص 74؛ فصلنامه انتظار، ش3، «نگاهي دوباره به انتظار»، مجيد حيدري نيک.

منبع: ماهنامه پاسدار اسلام شماره 348
نويسنده: حجت الاسلام محمد صابر جعفري

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:35 PM

 احساس «غربت» امري آشنا و ملموس براي همه انسان ها است. اين احساس، فقط مربوط به هنگام نبود رفاه و آسايش نيست؛ بلکه اشخاصي که در رفاه و آسايش مادي نيز به سر مي برند، با آن آشنا هستند. شايد بتوان گفت آنان بيشتر با اين احساس، درگيرند؛ زيرا آنان زودتر به انتهاي خط رسيده اند. 
از آن جايي که آنان به قصد و هدفِ خود دست يافته اند، از خود مي پرسند: «بعدش چه...؟» تکرار زندگي خويش و تلاوت چرخان زندگي، انسان را به سرعت، گيج و خسته مي کند. در نتيجه سؤال هاي گوناگون رخ مي نمايد و نوش ها را با نيش ها، گره مي زند. 
انسان در اين ديار، در مي يابد که در لايه هاي دروني خويش، کنش هايي دارد. نيازهايي او را بانگ مي زند و قرار از او مي ستاند. البته گاهي، با يافته هايي رو به رو مي شود و خيال مي کند که به «مطلوب خود رسيده است» و ديگر دغدغه اي نخواهد داشت. از طرفي شاهد دعوت گراني هستيم که مي گويند: «ما نسخه هاي شفابخش ارائه مي کنيم». اين مدعيان، چنان فراوان اند که به خوبي مي توان دريافت، ديواري کوتاه تر از ديوار «هدايت» و «رهبري» انسان ها نيست. آنان بشر را با کج راهه ها، سر مي دوانند و اسمش را، راه «سعادت و خوشبختي» مي گذارند. 
اين راه هاي انحرافي، در برخي از افراد خيلي عادي و طبيعي جلوه مي نمايد. اين گونه افراد، در خريد کوچک ترين وسايل زندگي، بسيار اهل دقّت اند و از متخصصان کمک مي گيرند؛ اما در آن چه که مربوط به اصل «حيات و ممات» آنان است، دقت و ژرف نگري ندارند و «قلب و روح و فکر» خود را در اختيار مدعيان دروغين قرار مي دهند. 
اين ها بدان جهت است که «دشمن جدي» در صحنه حضور دارد، ولي «جدي» گرفته نشده است. آن دشمن، قسم ياد کرده است: «سر راه بندگان نشسته، تک تک آن ها را گمراه خواهد کرد و تا زماني که آنان را گمراه نسازد و به بيراهه نکشاند، آرام نخواهد گرفت». [1] خصومت وکينه اين دشمن، آشکار و پيدا است و آفريدگار هستي، از ما انسان ها خواسته است که آن را جدي بگيريم [2] و مواظب دسيسه ها و فريب هاي او باشيم. «شيطان» دشمن هوشمند و دانايي است که با طرّاري، ايجاد شبهه مي کند و با توسعه شهوات، آنها را عَلَم مي سازد. وي با گل آلود ساختن محيط، انديشه هاي گمراه را طعمه قرار مي دهد. در اين وادي تباه آلود، چه صيدهاي کوچک و بزرگي که نصيب «عدوّ مبين» [3] و دشمن درون خانه بشر نمي شود؟! 
«شيطان» ما را با همه کس پيوند مي دهد و به همه راه ها آشنا مي کند و از تنها راه «رشد و هدايت» باز مي دارد. او فرصت انديشه و پرسيدن را از ما مي گيرد و مانع شکوفايي و پويايي ما مي شود. 
مگر مي توان، براي انسان با اين «قدر و اندازه»، «استمرار و ادامه نامحدود» و «ارتباطهاي گسترده اش»، برنامه صحيح نداشت و او را در برهوت «دنيا» رها کرد. همان گونه که يک کارخانه عظيم و پيچيده «هسته اي»، چنانچه بدون توجه به ظرفيت ها و ظرافت هايش بدون وجود دانشمند مسلّط بر آن، به دست نااهلان بيفتد، فاجعه آفرين خواهد شد. هدايت و سرپرستي انسان ها نيز با اين «عظمت و اندازه» و «استمرار و ارتباط» بدون امام مسلّط بر «اندازه، استمرار و ارتباط»، به کج راهه خواهد رفت. 
ما نيازمند و مضطرّ به امام طلايه داري هستيم که آگاه به تمام مراحل و راه ها و آزاد از کشش ها و جاذبه است. 
تنها چنين امامي، مي تواند رهبر و چراغ راه بشر باشد؛ بشري که داراي «قدر و اندازه عظيم» است و «استمرار» دارد و «ارتباطها» او را در خود پيچيده است. 
ما بايد در پرتو راهنمايي هاي اين عنصر «آگاه و آزاد»، قلّه هاي رشد و هدايت را درنورديم و مقام «قرب» را به آغوش کشيم و در ساحل «رضوان حق» آرام گيريم. اين مسير را بدون «خليفة الله» و کساني که نشان از او دارند، نمي توان پيمود. مسير حق را بايد با پاي حق و به همراهي حق و نشانه هاي او پيمود. ما با درک اين اضطرارها، سلام و درود خود را نثار «خليفة الله» و جانشين خدا مي کنيم: السلام عليک يا خليفة الله 

پي نوشتها:


[1] «قال فبعزّتک لاغوينّهم اجمعين الاّ عبادک منهم المخلصين». سوره ص (38)، آيه 82. 
[2] «انّ الشيطان لکم عدوٌّ فاتّخذوه عدوّاً». فاطر (35)، آيه 6. 
[3] «انه لکم عدوّ مبين». زخرف (43)، آيه 43.

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 9:33 PM

  خلبان با عصبانیت گفت: آقا ما را مسخره کردید؟ من برادر قمی را می‌خواهم و با او کار دارم. یکی از نیروها رفت و قمی را صدا کرد. خلبان با چشمانی سراسر حیرت و تعجب قمی را برانداز می‌کرد و با قمی راهی پیران‌شهر شدند.

 
خبرگزاری فارس: مرد شماره دو لشکر ویژه شهدا کیست؟

 

علی قمی کُردی در 23 فروردین ماه 1339 ه.ش در شهر قم متولد شد. در سن هفت سالگی راهی مدرسه می‌شود و تا کلاس سوم ابتدایی را در قم سپری می‌کند. از آنجا که پدرش روحانی بود عده‌ای از مردم پیشوا از شیخ عباس قمی کُردی درخواست می‌کنند تا پیشوا بیاید. شیخ عباس دعوت مردم این دیار را لبیک می‌گوید و با خانواده اش راهی پیشوا می‌شود. علی از کلاس چهارم ابتدایی را در پیشوا می‌گذراند. او در سال 1351 وارد مقطع تحصیلی راهنمایی می‌شود و این دوره را با موفقیت به پایان می‌رساند.

پس از دریافت مدرک سوم راهنمایی در سال 1354 به پدرش می‌گوید که می‌خواهد در مغازه حاج حسین فاضلی دوست که مرد با تقوایی است مشغول به کار شود . پدرش هم با خواسته او موافقت می‌کند.

حضور علی در بازار تهران باعث می‌شود تا روحیه انقلابی او روز به روز شعله ور تر شود.  

او در سال های نزدیک به انقلاب به پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام خمینی (ره) همت می کند. قمی بارها هنگام پخش اعلامیه در سطح شهر، تحت تعقیب عوامل ساواک قرار می‌گیرد. در تظاهرات و راهپیمایی ها حضور فعالی داشت تا اینکه شب هفدهم ماه مبارک رمضان سال 1357 هنگام تظاهرات در مقابل مسجد لرزاده به دلیل اصابت گلوله عوامل ساواک مجروح می‌شود و همان شب فردی او  را فوری به منزل خود می‌برد و بعد او را به بیمارستان منتقل می‌کند.

علی در روزهای پیروزی جمهوری گل محمدی دوران نقاهت در بیمارستان را سپری می‌کند و پس از بهبودی به بازار برمی‌گردد. در اوایل سال 1358 به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت رسمی سپاه در می‌آید. برای طی دوره آموزشی به پادگان امام حسین(ع) تهران اعزام می‌شود و با موفقیت کامل دوره را به پایان می‌برد و با شور و شوق وصف ناشدنی برای آموزش دادن نیروها به غرب کشور اعزام می‌شود.

قمی در ابتدا مدتی به کرمانشاه می‌رود. در آنجا به همراه دلاورانی چون محمود کاوه، ناصر کاظمی و گنجی زاده در پادگان آموزشی شهید منتظری به عنوان مربی آموزشی به آموزش رزمنده‌ها می‌پردازد و پس از مدتی به همراه همین حماسه سازان راهی کردستان می شود و در تیپ ویژه مشغول خدمت می‌شود. قمی در کردستان شیفته شخصیت و منش شهید محمد بروجردی می شود.

او بیش از 80 عملیات در محورهای مختلف کردستان انجام می‌دهد. در آزادسازی جنگل‌های آلواتان از دست ضد انقلاب، حماسه می‌آفریند و به افتخار این پیروزی شکوهمند به همراه تعدادی از فرماندهان و رزمندگان به محضر امام خمینی(ره) شرفیاب می شود. در آزاد سازی محور پیرانشهر - سردشت و همچنین آزادسازی سد بوکان اقتدار قمی به چشم می‌آید و به دلیل این دلاوری ها و رشادت به عنوان قائم مقام تیپ ویژه شهدا انتخاب می شود .

قمی کُردی بعد از ماهها حضور در کردستان در اسفند ماه 1362 با دختری ازدواج می‌کند و خطبه عقدشان را امام(ره) جاری می کند.

علی قمی کُردی پس از انجام موفقیت آمیز عملیات قائم در روز 12تیر 1363 با خبر می‌شود که ضد انقلاب به محور نقده - مهاباد حمله کرده و چند پاسگاه را تصرف کرده است. بلافاصله با هفتاد تن از نیروهای خبره خود به نقده اعزام می‌شود و با ضد انقلاب درگیر می شود و به شهادت می‌رسد. پیکر او را طبق وصیت نامه خودش در بهشت زهرا و در قطعه 24 (بالای مزار شهید چمران)دفن می‌کنند.

سال ها بعد در تاریخ 22/3/82 زمانی که مقام معظم رهبری به شهر ورامین و پیشوا سفری داشتند، سخنرانی زیبایی در میدان قطب الدین رازی ورامینی(یکی از مسیرهای راهپیمایی مردم در 15 خرداد 1342 ) انجام می‌دهند و از شهید علی قمی نیز نام می‌برند:

«... رحمت خدا بر خانواده‌های متعددی که نام شهید عطاری، اردستانی و علی قمی و بقیه سرداران با ارزش بر سر در این خانواده‌های بلند پایه نوشته شده است.  اینها شناسنامه یک ملت و یک شهر و یک کشورند

 

***

*برادر قمی کیست؟

از قرارگاه حمزه هلی‌کوپتری آمد که قائم‌مقام تیپ ویژه، علی قمی را برای جلسه به پیران‌شهر ببرد. هلی‌کوپتر آمد کنار ما، خلبان پیاده شد و گفت: با برادر قمی کار دارم. علی قمی خاک و خلی آن‌طرف‌تر از ما نشسته بود. اشاره کردم؛ «اوناهش، اون برادر قمی.» از دور نگاهی انداخت به قمی و رفت از نیروهای دیگر پرسید که برادر قمی کیست؟ نیروها هم اشاره کردند همان کسی که آن‌جا نشسته و خاکی است.

خیال کرد ما دستش انداختیم و داریم با او شوخی می‌کنیم. فکر نمی‌کرد فردی که این همه معروف است، با هیکل نحیف و جثه‌ی‌ کوچک و با این سر و وضع بین بچه‌ها باشد. حرف ما را باور نکرد، سوار هلی‌کوپتر شد و برگشت قرارگاه.

یک ساعت گذشت و دوباره هلی‌کوپتر آمد و خلبان با عصبانیت گفت: «آقا ما را مسخره کردید؟ من برادر قمی را می‌خواهم و با او کار دارم. یکی از نیروها رفت و قمی را صدا کرد و گفت: «برادر قمی کارت دارند.» خلبان با چشمانی سراسر حیرت و تعجب قمی را برانداز می‌کرد و با قمی راهی پیران‌شهر شدند.

(حمید عسگری)

 

 

*محافظ قمی

 

روستای قم قلعه یکی از پایگاه‌های مهم ضدانقلاب بود که با فرماندهی قمی آزاد شد. رویه قمی برای جذب افراد به انقلاب این بود که ابتدا در مسجد روستا سخنرانی می‌کرد و پس از آن به کوچه پس کوچه‌ها می‌رفت و با مردم خوش و بش می‌کرد.

وقتی سخنرانی قمی در قم قلعه تمام شد، با من و عطاران در کوچه‌های روستا قدم می‌زد تا درباره ضدانقلاب، اطلاعات به دست آورد. در یکی از کوچه‌ها به زنی برخوردیم که خیلی جسور بود. قمی از او پرسید: «این‌ها کجا رفتند؟»

- کیا؟

- ضد انقلاب.

- ضد انقلاب کیه؟!

- کومله و دمکرات را می‌گویم.

به بچه‌اش اشاره کرد و گفت یکی در کنارم است و به شکمش اشاره کرد و ادامه داد یکی هم در شکمم است.

تبلیغات منفی علیه نیروهای انقلاب زیاد بود و اثرش را بر ذهن زن گذاشته بود. قمی بدون این که تحت تأثیر صحبت‌های زن قرار گیرد یا این که عصبانی شود، به من گفت: «جعفرخواه! خوراکی چی داری؟» گفتم: «خوراکی ندارم، فقط دو بسته جیره خشک.» گفت: «یکی بده به این خانم.» دستی به سر پسرش کشید و گفت: «و یکی هم به این آقا پسر گل.»

امر فرمانده را اطاعت کردم. بعد خود قمی دو تا پنجاه تومانی از جیبش درآورد و با عطوفت تمام به زن گفت: «یک پنجاه تومانی هدیه آن بچه که به دنیا خواهد آمد و یکی هم برای این آقا پسر.»

قمی با زن حرف می‌زد تا نگاه او را نسبت به انقلاب برگرداند. حوصله‌ام سر رفت. من، قمی و عطاران را رها کردم و رفتم. فکر کنم رفت و برگشت من حدود نیم ساعت طول کشید. برگشتم نزد قمی، اما وقتی برگشتم با صحنه‌ای مواجه شدم که باور کردنی نبود! دیدم زن روستایی‌ای که تحت تأثیر افکار ضد انقلاب قرار گرفته بود، رفت و برادرش را آورد و با صدای بلند خطاب به او گفت: «من تو را به عنوان محافظ قمی تعیین می‌کنم، برادرم از جان قمی محافظت کن.»

چند ماه بعد برادرش در پاکسازی گردنه‌ی مهاباد به سردشت شهید شد و قمی در فراقش خیلی اشک ریخت.

(علی جعفرخواه)

 

 

*سرنیزه علی قمی

 

قمی بیشتر وقت‌ها روی بچه‌ها تأثیر می‌گذاشت. بچه‌ها رفتار و حرکات قمی را چراغ راه خود قرار می‌دادند. حتی گاهی اوقات کوچک‌ترین کارهای قمی را که شاید خیلی شخصی بود زیر ذره‌بین نگاهشان می‌گذاشتند و رصد می‌کردند. قمی یک سرنیزه در پوتین راست خود گذاشته بود و می‌رفت.

فردایش دیدم بیشتر بچه‌های تیپ سرنیزه اسلحه‌هایشان را میهمان پای راستشان کردند. قدرت جاذبه‌ قمی خیلی بالا بود.

(مجید ایافت)

 

*بیمارستان را می‌بندم به رگبار

 

داشتیم رزمنده مجروحی را به بیمارستان می‌بردیم. به طرف ما تیراندازی شد. بهیاری هم که همراه ما بود مجروح شد. ساعت دوازده شب به بیمارستان رسیدیم. رفتیم داخل بیمارستان، دکترها بهیار را که جراحتش سطحی بود پانسمان کردند و به زبان ترکی به همه گفتند: دیگری را فردا عمل می‌کنیم. علی قمی گفت: آقای اسماعیلی این‌ها چه می‌گویند؟ گفتم: «می‌گن اون یکی را فردا عمل می‌کنیم.»

گلنگدن را کشید و گفت: «یا این مجروح را عمل می‌کنید یا بیمارستان را می‌بندم به رگبار!» دکترها مجبور شدند شبانه رزمنده مجروح را عمل کنند. صبح هم مرخص شد و با هم به مقر تیپ ویژه رفتیم.

(بهزاد اسماعیلی‌ عزت)

 

*جگرکی

 

برای تفریح و تفنن یک رسمی ایجاد کرده بودیم که هر چند هفته یک بار غذای پادگان را نخوریم و به جگرکی برویم. به یکی از جگرکی‌های پیران‌شهر می‌رفتیم و کرکره‌ی مغازه جگرکی را می‌کشیدیم پایین و می‌گفتیم آقا هر‌چه‌قدر جگر داری کباب کن بیار و نوبتی هم پولش را می‌دادیم. چون همه با اسلحه بودیم، فروشنده می‌ترسید. قمی با بیان زلالش و لبخندی که بیشتر مواقع روی لبانش بود به صاحب مغازه می‌گفت: ما کاری با شما نداریم، هر قدر جگر داری کباب کن، پولش را می‌دهیم. ما نیروهای مدافع انقلاب هستیم، پاسداریم. نیروهای امام خمینی هستیم.

(غلامرضا علاماتی)

 

*نان و ماست

 

یکی از دوستانش تعریف می‌کرد که: «مدتی در قسمت تدارکات تیپ ویژه بودم. در همان مدت علی‌آقا 9 روز متوالی با کومله و دمکرات درگیر بود. صورتش بر اثر تابش مستقیم نور خورشید پوست پوست شده بود و لب‌هایش هم عین کویر ترک برداشته بود. خیلی خسته به نظر می‌رسید. پیدا بود که گرسنگی رمق جنگیدن را از او گرفته. با خستگی همراه به محبت گفت: «اگر می‌شود، یک مقدار نون و ماست برایم تهیه کنید!»

موتور را برداشتم و با یکی از نیروها به روستای همجوار رفتیم. مقداری نان و ماست از پیرزنی خریدیم. پیرزن که لباس‌های ما را دیده بود، احترام کرد و پول نان و ماست را از ما نگرفت. هرچه با نان و ماست اهدایی، خوشحال و خندان برگشتیم به مقر تیپ.

نان و ماست را پیش علی‌آقا بردیم. نان را داخل ماست زد و تا دم دهانش آورد و با لبخند خاصی گفت: «پولش رو دادید دیگه؟!»

گفتیم: «نه، نگرفت!»

گفت: «بروید پولش را بدهید، بعد می‌خورم!»

گفتیم: «صاحبش راضیه، مشکلی نداره!»

گفت: «بروید پولش را حساب کنید، با اطمینان کامل بخورم.»

دوباره رفتیم پیش پیرزن بقال. این بار هم هرچه گفتیم، جواب نه!‌ شنیدیم.

با هر سختی‌ای که بود پول را به حیاط خانه‌اش انداختیم و آمدیم. علی‌آقا باز تکرار کرد پولش را دادید؟

گفتیم: «نگرفت، ولی به زور انداختیم تو خونه‌اش!»

بعد شروع کرد به خوردن نان و ماست!

حسین فاضلی دوست

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 4:56 PM

  در شب نیمه شعبان اعمال مستحبی چون غسل، نماز و زیارت امام حسین(ع) وارد شده است، همچنین امام علی(ع) به اصحاب خود، خواندن دعای خضر نبی(ع) را تاکید کردند.

 
خبرگزاری فارس: قرائت دعای خضر نبی، زیارت امام حسین و احیاء از اعمال مستحبی نیمه شعبان

 

هنگامی که ماه شعبان فرا می‌رسد، شیعیان را سرور و شادی مضاعفی فرا می‌گیرد و هنگامی که به نیمه آن نزدیک می‌شوند، قلب آنان مالامال از عشق مهدوی می‌شود و یک‌صدا دعای فرج را سر می‌دهند.

آری در میان روزها و شب‌های ماه شعبان، شب نیمه این ماه مصادف با ولادت حضرت مهدی (عج) از شرافت ویژه‌ای برخوردار است، در بحارالانوار در مورد اهمیت این شب از زبان پیامبر اکرم (ص) این‌گونه روایت شده است: من شب نیمه شعبان، خوابیده بودم که جبرائیل به نزدم آمد و گفت: ای محمد! آیا در این شب می‌خوابی؟، گفتم: ای جبرائیل! مگر این شب چه شبی است؟، جبرائیل گفت: این شب، شب نیمه شعبان است، ای محمد برخیز!، پس مرا از بستر خواب بلند کرد و آن‌گاه مرا به بقیع برد و گفت: سرت را بلند کن و به آسمان بنگر، این شبی است که در آن در‌های آسمان و در رحمت الهی و رضایت او گشوده می‌شود... ای محمد! هر کس این شب را تا صبح به تکبیر، تسبیح، دعا، نماز، قرائت قرآن، انجام مستحبات و استغفار بگذراند، بهشت منزل و آرامشگاه او خواهد بود و خداوند به شماره موها و پشم‌های چهارپایان آزاد می‌کند و نیز در آن شب اجل‌ها و ارزاق مردم از این سال به سال دیگر تقسیم می‌شود و هرچه در تمام سال اتّفاق می‌افتد، در این شب وارد می‌شود. 

همچنین در روایتی از «کمیل» یار وفادار امیرالمومنین(ع) آمده است، در جلسه‌ای یکی از یاران حضرت از ایشان درباره این آیه شریفه سوره دخان «فِیهَا یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ» سوال کرد، ایشان نیز در تفسیر شب قدر که امور آدمیان در آن مقدر می‌شود به بیان اهمیت شب نیمه شعبان پرداختند و به خصوص بر خواندن دعای حضرت خضر(ع) -دعای کمیل- در این شب تاکید کردند.

اعمال شب نیمه شعبان چند چیز است:

1- غسل که باعث کاسته شدن گناهان می‌شود.

2- احیاء این شب به نماز و دعا و استغفار، همان‌طور که امام سجاد(ع) انجام می‌دادند، در روایت آمده هر که این شب را احیا دارد، در روزی که دل‌ها می‌میرند، دل او هرگز نمی‌میرد.

3- زیارت امام حسین (ع) که با فضیلت‌ترین اعمال در این شب است و باعث آمرزش گناهان می‌شود، هرکه می‌خواهد امام حسین(ع) را زیارت کند، باید زیارت حضرت را بخواند و اقلّ زیارت آن حضرت این است که بر پشت بام رود و به چپ و راست رو به آسمان کند و زیارت حضرت را با این کلمات بخواند: «السلام علیک یا اباعبدالله السلام علیک ورحمة الله وبرکاته» و هر کس امام حسین(ع) را این‌گونه زیارت کند، امید است ثواب حج و عمره برای او نوشته شود.

4-نماز در شب نیمه شعبان: امام صادق(ع) در مورد با فضیلت‌ترین دعاها در شب نیمه شعبان می‌فرمایند: هنگامی که نماز عشاء را به جای آوردی دو رکعت نماز بگزار، در رکعت اول، حمد و سوره کافرون و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره توحید بخوان، پس از سلام سی سه مرتبه «سبحان الله»، سی سه مرتبه «الحمدلله» و سی و چهار مرتبه «الله اکبر» سپس بگوید: «یا من الیه ملجأ العباد»، پس از آن سجده کند و بیست مرتبه بگوید «یا رب»، هفت مرتبه «یا الله» و هفت مرتبه «لاحول ولا قوّة الّا باللّه» ده مرتبه «ماشاء الله لاقوّة الّا بالله»، سپس صلوات بر پیامبر (ص) بفرستد و حاجات خود را بخواهد، حضرت فرمود به خدا قسم خدای متعال به کرم و فضل خود، آن‌ را به تو می‌دهد.

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 6:43 AM

 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در شب نیمه شعبان، در سجده دعا مى‏کرد و مى‏گفت: «از کیفرِ تو، به عفو تو پناه مى‏برم و از ناخشنودى‏ات به خشنودى‏ات پناه مى‏برم و از تو، به خودت پناه مى‏برم، اى ذاتت پُرشکوه!

 
خبرگزاری فارس: شب نیمه شعبان را قدر بدانیم

 

با مطالعه روایت های مربوط به شب نیمه شعبان، انسان یقین می کند که این زمان محدودِ نهفته در طول سال از اهمیت و ویژگی کم نظیری برخوردار است برای همین جا دارد که ما نیز به شکل ویژه برای آن برنامه ریزی کنیم تا بتوانیم بیشترین بهره را از آن ببریم.ناگفته نماند که در همین روایتها به اعمال و اذکاری اشاره شده که بخشی از آن را می توانید در کتاب شریف مفاتیح الجنان یافته و عمل کنید. آنچه در این نوشتار خواهد آمد بیشتر بیان ارزش این مقطع زمانی و برخی رخدادهای آن در آیینه روایات است.

 

شب نیمه شعبان، شبی که خدا آن را برگزیده است

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:خداوند در میان همه آفریده‏هایش برگزیده‏هایى دارد. او از میان سرزمین‏ها برگزیده‏هایى دارد و از میان شب‏ها برگزیده‏هایى و از میان روزها برگزیدهایى دارد و از میان ماه‏ها برگزیده‏هایى دارد ...و اما برگزیده‏ هاى خدا از میان سرزمین ‏ها، مکه و مدینه و بیت‏المقدس هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان شبها، شبهاى جمعه، شب نیمه شعبان، شب قدر، شب دو عید فطر و قربان هستند؛ برگزیده‏هاى او از میان روزها روزهاى جمعه و عیدها هستند؛ برگزیده‏ هاى او از میان ماه‏ ها رجب، شعبان و ماه رمضان هستند.[1]

 

عنایتهای الهی در شب و روز نیمه شعبان

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «أربَعٌ لَیالیهِنَّ کأَیّامِهِنَّ و أیّامُهُنَّ کلَیالِیهِنَّ، یُبِرُّ اللّهُ فیهِنَّ القَسَمَ و یُعتِقُ فیهِنَّ النَّسَمَ و یُعطی فیهِنَّ الجَزیلَ:»چهار شب است که شب‏هایش همانند روزهایش و روزهایش همانند شب‏هایش است؛ [یعنى‏] خداوند در آنها، خواسته‏ها را برمى‏آورد، افراد را آزاد مى‏کند، و پاداش فراوان مى‏دهد:«لَیلَةُ القَدرِ وصَباحُها، ولَیلَةُ عَرَفَةَ وصَباحُها، ولَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ‏ وصَباحُها، ولَیلَةُ الجُمُعَةِ وصَباحُها» شب قدر و روز آن، شب عرفه و روز آن، شب نیمه شعبان و روز آن، و شب جمعه و روز آن[2]

 

شب نیمه شعبان، همتای شب قدر

امام رضا علیه السلام فرمود: «کانَ أمیرُ المُۆمِنینَ علیه‏السلام لا یَنامُ ثَلاثَ لَیالٍ: لَیلَةَ ثَلاثٍ و عِشرینَ مِن شَهرِ رَمَضانَ و لَیلَةَ الفِطرِ و لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ و فیها تُقسَمُ الأَرزاقُ وَ الآجالُ و ما یَکونُ فِی السَّنَة»امیر مۆمنان علیه‏السلام سه شب را نمى‏خوابید: شب بیست و سوم ماه رمضان، شب عید فطر و شب نیمه شعبان. در این شبها، روزى ‏ها و اجل‏ ها و آنچه در طول سال خواهد شد، تقسیم مى‏شوند.[3]

توضیخ: با استفاده از آیات[4] و روایات[5] روشن می شود که شب نیمه شعبان با اینکه در مقام ارزش و اهمیت همتای شب قدر است؛ اما شب قدر و شب نزول قرآن نیست و آن شب فقط در ماه رمضان است.

 

امید بخشش برای همه هست جز دو گروه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إنَّ اللّهَ لَیَطَّلِعُ فی لَیلَةِ النِّصفِ مِن شَعبانَ، فَیَغفِرُ لِجَمیعِ خَلقِهِ إلّا لِمُشرِک أو مُشاحِنٍ» خداوند در شب نیمه شعبان، اعمال بندگانش را ملاحظه مى‏کند و همه خلقش را مى‏آمرزد، جز شخص مشرک یا کینه‏توز.[6]

توضیح: بر اساس آیات[7] این دو گروه نیز اگر به واقع توبه کنند مشمول رحمت و بخشش الهی خواهند شد.

 

ذکر در سجده

کانَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَدعو وهُوَ ساجِدٌ لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، یَقولُ: «أعوذُ بِعَفوِک مِن عِقابِک، وأعوذُ بِرِضاک مِن سَخَطِک، وأعوذُ بِک مِنک، جَلَّ وَجهُک»پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در شب نیمه شعبان، در سجده دعا مى‏کرد و مى‏گفت: «از کیفرِ تو، به عفو تو پناه مى‏برم و از ناخشنودى‏ات به خشنودى‏ات پناه مى‏برم و از تو، به خودت پناه مى‏برم، اى ذاتت پُرشکوه!»[8]

 

دعا رد نمی شود

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «خَمسُ لَیالٍ لا تُرَدُّ فیهِنَّ الدَّعوَةُ: أوَّلُ لَیلَةٍ مِن رَجَبٍ و لَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ و لَیلَةُ الجُمُعَةِ و لَیلَةُ الفِطرِ و لَیلَةُ النَّحر»

پنج شب است که دعا در آنها رد نمى‏شود: نخستین شب از ماه رجب، شب نیمه شعبان، شب جمعه، شب عید فطر و شب عید قربان.[9]

 

عنایتهای ویژه

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «إذا کانَ لَیلَةُ النِّصفِ مِن شَعبانَ فَقوموا لَیلَتَها، و صوموا یَومَها، فَإِنَّ اللّهَ تَعالى یَقولُ: ألا مِن مُستَغفِرٍ فَأَغفِرَ لَهُ؟ ألا مِن مُستَرزِقٍ فَأَرزُقَهُ؛ ألا مِن سائِلٍ فَاعطِیَهُ؟ ألا کذا؟ حَتّى یَطلُعَ الفَجرُ»هر گاه شب نیمه شعبان رسید، آن شب را به عبادت بگذارنید و روزش را روزه بگیرید؛ زیرا خداوند متعال مى‏فرماید: «آیا آمرزش‏خواهى هست تا او را بیامرزم؟ آیا روزى ‏خواهى هست تا او را روزى دهم؟ آیا درخواست کننده‏اى هست تا به او عطا کنم؟ آیا چنین، آیا چنان؟»، تا آن گاه که سپیده بزند.[10]

 

برنامه خانوادگی امام سجاد علیه السلام در نیمه شعبان

زید فرزند امام سجاد علیه السلام نقل می کند:«کانَ عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ علیه السلام یَجمَعُنا جَمیعا لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ، ثُمَّ یُجَزِّئُ اللَّیلَ أجزاءً ثَلاثَةً، فَیُصَلّی بِنا جُزءا، ثُمَّ یَدعو ونُۆَمِّنُ عَلى دُعائِهِ، ثُمَّ یَستَغفِرُ اللّهَ ونَستَغفِرُهُ ونَسأَلُهُ الجَنَّةَ حَتّى یَنفَجِرَ الصُّبح»‏امام زین العابدین علیه السلام در شب نیمه شعبان، همه ما را جمع مى‏کرد. آن گاه، شب را به سه بخش تقسیم مى‏کرد: در یک بخش، با ما نماز مى‏خواند، آن گاه، دعا مى‏کرد و ما «آمین» مى‏گفتیم. سپس از خدا آمرزش مى‏طلبید و ما هم آمرزش مى‏طلبیدیم و بهشت را از او درخواست مى‏کردیم، تا آن گاه که سپیده صبح مى‏دمید[11]

 

زیارت امام حسین علیه السلام

أحمد بن محمّد بن أبی نصر بَزَنطی نقل می کند: از امام رضا علیه السلام پرسیدم: در چه ماهى حسین علیه السلام را زیارت کنیم؟ فرمود:«فِی النِّصفِ مِن رَجَبٍ وَالنِّصفِ مِن شَعبانَ» ؛ «در نیمه رجب و نیمه شعبان»[12]همو در روایتی دیگر نقل می کند: از امام رضا علیه السلام در باره فضیلت زیارت نیمه رجب و شعبان پرسیدم. امام علیه السلام آن قدر برای آن، پاداش و اجر شمرد که حدّ و مرز ندارد[13]

در روایتی از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود: هنگامى که اوّل شعبان مى‏شود، منادى‏اى از زیر عرش، فریاد بر مى‏آورد:« یا وَفدَ الحُسَینِ، لا تَخلوا لَیلَةَ النِّصفِ مِن شَعبانَ مِن زِیارَةِ الحُسَینِ علیه السلام، فَلَو تَعلَمونَ ما فیها لَطالَت عَلَیکمُ السَّنَةُ حَتّى یَجی‏ءَ النِّصف‏»اى میهمانان حسین! شب نیمه شعبان، از زیارت حسین علیه السلام جا نمانید که اگر مى‏دانستید چه در آن است، سال بر شما طولانى مى‏نمود [و دیر مى‏گذشت‏] تا این که نیمه شعبان بیاید.[14]

امید است پیروان قرآن و اهل بیت علیهم السلام با انجام عبادت های توصیه شده، از این روز و شب آن بهره کافی برده و از آن توشه ای ارزشمند برای زندگی دنیا و آخرت خود برگیرند. حسن کار به این است که در این ضیافت الهی، دیگر مومنین را از یاد نبرده و در خلوت عابدانه خود آنها را به دعایی بهره مند سازند.

پی نوشت ها :

1. بحار الأنوار: 91/ 126

2. کنز العمّال: 12/ 322

3.مصباح المتهجّد: 853

4. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی‏ لَیْلَةِ الْقَدْرِ (1/قدر) و شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ ... (185/بقره)

5. عیون‏أخبارالرضا علیه السلام ج 1 ص29: علی بن حسن فضال می گوید پدرم گفت که در مورد نیمه شعبان از امام رضا علیه السلام سوال کردم ... عرض کردم مردم می گویند که امشب شب صکاک (صدور برات و مقدرات) است فرمود شب صکاک، شب قدر در ماه رمضان است.

6. المعجم الکبیر: 20/ 109

7. إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً (53/زمر)

8. تاریخ دمشق: ج 36 ص 195

9. همان: ج 10 ص 408

10. الإقبال: ج 3 ص 323

11. مصباح المتهجّد: ص 853

12. کامل الزیارات: ص 339

13. مستدرک الوسائل: ج 10 ص 287

14. الإقبال: ج 3 ص 339

امید پیشگر

ادامه مطلب
پنج شنبه 15 تیر 1391  - 6:42 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6195217
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی