به بهانه نخستین سالروز شهادت سردار «حبیب لکزایی» و به منظور گرامیداشت یاد و خاطره این شهید بزرگوار، عکسهای منتشر نشده ایشان را برای معرفی بهتر این شخصیت معنوی و فرهنگی منتشر میکنیم.

بقیه در ادامه مطلب....
به بهانه نخستین سالروز شهادت سردار «حبیب لکزایی» و به منظور گرامیداشت یاد و خاطره این شهید بزرگوار، عکسهای منتشر نشده ایشان را برای معرفی بهتر این شخصیت معنوی و فرهنگی منتشر میکنیم.
بقیه در ادامه مطلب....
اگر مسلمانی توانایی رفتن بر حج تمتع داشته باشد و از رفتن به آن امتناع کند در لحظه مرگ خارج از امت رسول خدا(ص) از دنیا خواهد رفت.
سایت فرهنگ نیوز نوشت: حج در لغت یعنی آهنگ و قصد و در دین اسلام اعمالی است که درمکه در پاسخ به ندای دعوت حضرت ابراهیم (ع) انجام می شود. حضرت ابراهیم (ع) به فرمان الهی کعبه را بنا کرد و خداوند به ایشان فرمان داد تا همه انسان ها را در همه عصر ها و نسل ها به حج دعوت نماید و حضر ت نیز بر روی سنگی که به مقام ابراهیم معروف شده است رفت و فریاد زد: (حلوم الی الحج ) یعنی بشتاب به سوی حج و این ندا را خداوند به عهده گرفت تا به همه انسانها در همه نسل ها برساند .
اینک ما نیز به دعوت خلیل خدا به زیارت خانه خدا می رویم .در حقیقت خداوند از زیارت خانه خود، زیارت خود را قصد کرده است. در اصل کعبه نه خانه، بلکه میهمان خانه خداست. گرچه در همه جا می شود خدا را یاد کرد ولی اکرم الاکرمین بعضی زمان ها و مکان ها را برای پذیرایی مشخص کرده است مثل ماه رمضان و موسم حج.
در اسلام سه نوع حج داریم که شامل حج تمتع ، حج قِران و حج اِفراد است که هر حج مرکب از دو عمل است :عمره و حج که هر دو را با هم حجة الاسلام می گویند.
حج تمتع بهترین نوع حج است (قرآن کریم می فرماید ذلک لمن یکن أهله حاضری المسجد الحرام ) لذا حج تمتع برای کسانی که بیشتر از 48 میل شرعی فاصله دارند واجب می شود و و حج قران و افراد برای کسانی که کمتر از این فاصله دارند واجب است.
بر هر مسلمان بالغ و عاقل در صورت استطاعت مالی و باز بودن راه واجب است که یک بار حج تمتع را به جای آورد.در روایات نقل شده از رسول خدا (ص) و ائمه اطهار بر این مطلب تاکید شده است که اگر مسلمانی توانایی رفتن بر حج تمتع داشته باشد و از رفتن به آن امتناع کند در لحظه مرگ خارج از امت رسول خدا (ص) (یهودی)از دنیا خواهد رفت.
برای مشاهده اینفوگرافی در اندازه اصلی بر روی آن کلیک کنید
بر روی عکس شهید موسیپسندی دست نوشتهای از رهبر فرزانه انقلاب متبرک است که معظم له در این نوشته طلب فیوضات معنوی میکنند.
خبرگزاری فارس از ساری، سردار شهید محمدابراهیم موسیپسندی از فرماندهان بنام و مسئول طرح عملیات لشکر 25 کربلا، اهل شهرستان چالوس که در روز نُهم اردیبهشت ماه سال 1362 در جاده آبادان به اهواز به همراه همسرش «شهیده مرضیه عاملی» به شهادت رسیدند. تصاویری که در ذیل مشاهده می شود، تصویر دست نوشت مقام معظم رهبری بر روی عکس این شهید بزرگوار است که تقدیم مخاطبان میشود.
===============گزارش از سجاد پیروزپیمان===============
پیش از آنکه هارونالرشید خلیفه وقت عباسی از نفوذ برمکیها بیمناک شود و نسبت به براندازی آنها اقدام کند، امام رضا(ع) این موضوع را در روز عرفه و در صحرای عرفات پیشبینی کرده بودند.
به نقل از واحد خبر و اطلاعرسانی بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا(ع)، «عرفه» (نهم ذی الحجه) روزی است که حقتعالی بندگان را به عبادت و طاعت خویش فراخوانده و سفرههای احسان خود را برای آنها گسترانیده است. در این روز حجاج در محلی به نام عرفات توقف میکنند و به دعا و نیایش میپردازند و پس از برگزاری نماز ظهر و عصر به مکه مکرمه باز میگردند.
درباره وجه تسمیه عرفات مواردی مطرح است: نخست اینکه جبرئیل هنگامی که مناسک را به حضرت ابراهیم(ع) میآموخت، وقتی به عرفه رسید، به او گفت «عرفت» و او پاسخ داد آری. عدهای نیز وجه تسمیه عرفات را از آن جهت میدانند که مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند. عدهای نیز دلیل این نامگذاری را تحمل رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شد. چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی و تحمل است.
به مناسبت فرا رسیدن روز بزرگ عرفه، روایت از محمد بن فُضیل نقل میشود که مرحوم شیخ عباس قمی آن در صفحه 873 کتاب منتهیالآمال درج کرده است:
در آن سال که هارون بر برامکه [1] غضب کرد و ابتدا عیسی بن جعفر[2] را کشت و آنگاه یحیی[3] را حبس کرد و آنچه بر سر امام هفتم آورده بودند، بر سرشان آمد؛ راوی میگوید: امام رضا(ع) در عرفه ایستاده بود و دعا میکرد. بعد از آن، سر به زیر انداخت. از ایشان دلیلش را پرسیدند. حضرت در پاسخ فرمود: «من خدا را میخواندم که بر برمکیان سبب آنچه با پدرم نمودند، خدای عزوجل دعای من درباره آنها را اجابت کرد.»
پس اندک زمانی نگذشت که جعفر و یحیی منصوب شدند و احوال ایشان برگشت.
مسافر میگوید: من در منی با حضرت رضا(ع) بودم که یحیی بن خالد با قومی از آل برمک گذشتند. آن حضرت فرمود: «اینان مسکین هستند! نمیدانند که امسال چه بر سرشان میآید، و عجیبتر آنکه من و هارون مانند این دو انگشتیم!» و دو انگشت مبارک خود را کنار هم قرار دادند.
مسافر گوید: به خدا قسم! من معنی سخن او را نفهمیدم و ندانستم تا روزی که آن حضرت به شهادت رسید و او را کنار هارون ملعون دفن کردیم. [4]
پینوشتها:
1. «برمکیان» یا فرزندان بَرمَک از خاندانهای ایرانی بودند که در دستگاه خلافت عباسیان به قدرت فراوان رسیدند. آنها سرانجام به دست خود عباسیان نابود شدند.
2. پسر عموی هارون و زندانبان بصره که امام موسی کاظم(ع) در آن زندانی بود.
3. یحیی بن خالد، نوه برمک بود که در قرن هشتم میلادی در شهر بغداد اعتبار بسیاری داشت و تمام مشاغل مهم دولتی در دست اطرافیان او بود.
4. اباصلت هروی از اصحاب امام رضا(ع) میگوید: خدمت حضرت رضا علیه السلام بودم. به من فرمود: «ای اباصلت! داخل این قبّهای که قبر هارون است، برو و از چهار طرف آن کمی خاک بردار و بیاور.» من رفتم و خاکها را آوردم. امام خاکها را بویید و فرمود: «میخواهند مرا پشت سر هارون دفن کنند، ولی در آنجا سنگی ظاهر میشود که اگر همه کلنگهای خراسان را بیاورند، نمیتوانند آن را بکنند.» و این سخن را در مورد بالای سر و پایین پای هارون فرمود. بعد وقتی خاک پیش روی هارون یعنی طرف قبله هارون را بویید، فرمود: «این خاک، جایگاه قبر من است...» (بحار الانوار، ج 49، ص 300)
مدتی پس از استقرار بر روی قله که انباشته از لاشههای متعفن نیروهای دشمن و لایه ضخیم برف بود، گردان اخلاص برای دفع پاتک دشمن، به بچههای گوجار و قلههای اطراف پیوستند. آن هفت تن به عنوان هفت فرمانده دسته بودند.
فارس- در ایلام، نیروها به گروهها و دستههایی با وظایف مختلف تقسیم شدند. برادر «غلامرضانژاد» که بچهها برای سادگی، «برادرنژاد» صدایش میکردند، برای اطلاعات ـ عملیات نامنویسی میکرد. پیش من آمد و خواست تا من هم به گروه آنها ملحق شوم. حسابی مردد بودم. هنوز خیلی دلبستگی داشتم. علاقهها مجال اختیار نمیداد. چند روزی بود که از خانواده جدا شده و به سوی جبهه آمده بودم. خودم هم به درستی نمیدانستم چرا آمدهام. جاذبهای مبهم مرا به این نقطه کشانده بود و شاید دافعهای از محیطی که در آن بودم؛ محیط تهی از آنچه میطلبیدم، باعث آمدنم شده بود.
بقیه در ادامه مطلب...