به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

علامه سید علی‌آقا قاضی می‌گوید: ماه‌های رجب و شعبان و رمضان، قرقگاه‌های خداوند است؛ پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آن را پاس بدار و آنها را معظم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش.

خبرگزاری فارس: توصیه‌های علامه قاضی برای درک بهتر ماه‌ رجب
 

 

 ماه رجب، مقدمه‌ای است برای حضور در میهمانی بزرگ خداوند! و برای برخورداری از روحیه و شرایطی مناسب در این میهمانی لازم است خود را آماده کنیم. بنابراین داشتن یک برنامه خوب و کامل می‌تواند کمک شایانی به هر عاشق و بنده مشتاق طریق الهی کند.

آیت‌الله علامه سید علی آقا قاضی، از جمله عارفان و سالکانی است که توجه به رفتارها و دستورات او می‌تواند برای ما راهگشا باشد و مقدمات خوبی را برای حضور و استفاده از ماه شعبان و ماه مبارک رمضان فراهم کند.

1. آگاه و متوجه باش! که ماه‌های حرام (رجب و شعبان و رمضان که در نزد اهل عرفان ماه‌های حرامند) از راه رسید؛ بیدار باش! تا اینکه برای مسافرت خویش توشه برداری، و این فرصت را از دست مده و غنیمت بشمار!

2. شب‌های آن را به بیداری و روزهای آن را به روزه گرفتن سپری نما، به شکرانه اینکه خداوند لطف خویش را عام و شامل همگان فرموده است.

3. و شب را جز به مقدار کمی استراحت و خواب سپری مکن؛ و نماز شب را به نحو تهجد و بیدار و خواب به جای آور (یعنی چند رکعتی نماز بخوان و مقداری بخواب و سپس بیدار شو، و به همین ترتیب عمل نمای تا نافله شب پایان پذیرد)؛ و چه بسیارند عاشقانی که هرگز در شب نمی‌خوابند!

4. و کتاب حق را تلاوت نمای و آن را با بهترین صورت و زیباترین نغمه و آرام آرام قرائت کن؛ چرا که ظلمت‌ها و کدورت‌ها را تبدیل به نور و روشنایی می‌کند.

5. پس تو بهره‌مند نشدی، بلکه هیچ‌کس از چیزی به مانند قرآن بهره‌ نبرده است! و هر کس غیر از گفته مرا بگوید سخت در اشتباه فرو رفته، مرتکب خطا شده و گمان او گمان باطلی خواهد بود!

6. و سلام بفرست بر اصل قران و فصل آن که مقصود محمد و آل محمد صلوات‌الله علیهم اجمعین بوده و آنان باقیماندگان آل‌الله هستند و در برابر آنان عبد محض، تسلیم و بدون اراده باش!

7. هر کسی در غیر حبّ آنها خود را در ذمه خداوند رحمان در آورد و به اندازه ذره‌ای از محبت غیر آنها در دل راه دهد، او محققا گمراه شده و منکر نعمت ولایت آنها شده؛ و در این انکار خود نعمت‌های پروردگارش را از دست داده است.

8. پس محبت به آنها محبت به خداوند است، و در این صورت تو خود را در پناه حب خداوند در آور؛ ایشان ریسمان مستحکم الهی هستند، پس به این آسمان چنگ بزن.

9. و درباره قرآن کوتاهی مکن، و آن را از روی لهو و لعب قرائت منمای و به معانی آن دقت کن تا به واسطه دقت در قرآن به بالاترین ذِروة از قلل مجد و شرف نائل آیی.

10. و در هر حال بر تو باد به ذکر و یاد خدا؛ و مبادا کوتاهی کنی در قرائت قرآن و ذکر پروردگار! و هیچ‌گاه در این مورد عذر نیاور که: چگونه و چه مقدار به یاد او باشم. (یعنی اشتغال به امور دنیوی و تراکم مشاغل تو باعث نشود که در این دو مهم سستی و تکاهل ورزی و آن را به عنوان عذر برای خویش تلقی نمایی.)

11. این ماه‌ها (رجب و شعبان و رمضان) قرقگاه‌های خداوند است؛ پس در این قرقگاه داخل شو، اما حرمت آن را پاس بدار و آنها را معظم داشته، ملتزم به رعایت آداب آن باش.

12. پس هر کسی که به خداوند معتصم شود (دست به دامان رحمت و جمال و جلال او دراز نماید و به ریسمان او چنگ بزند) خود را در صراط او می‌یابد. و اگر گفتی «ربی‌الله»، ای گوینده، روی این کلام ایستادگی نمای و دست از آن برندار!»

«خداوند عزیز می‌فرماید: و هرکسی که اعتصام به خدا پیدا کند، به راستی در صراط مستقیم و راه راست هدایت شده است. و نیز فرموده است: به آنچه که مأموریت یافتی پایداری و استقامت نما!

و نیز پروردگار که دارای جلال و مجد و عظمت است، می‌فرماید: به راستی آن کسانی که بدین معنی اقرار کردند که: «پروردگار ما الله است» و پس از این اقرار و اعتراف، استقامت و پایداری را پیشه خود ساختند، ملائکه پروردگار بر آنها فرود می‌آیند... .»

هان ای برادران عزیز و گرامی‌ام ـ که خدای شما در طاعت خود موفق بدارد ـ آگاه باشید! متوجه و هشیار باشید که ما در قرقگاه داخل شده‌ایم، و همان‌گونه که در زمین‌های حرم باید از محرمات اجتناب نمود و ارتکاب یک سلسله اعمالی که در غیر حرم جرم نیست در آنجا جرم محسوب می‌شود، در این ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی محسوب می‌شود چنین است و باید با هشیاری و مواظبت در آن وارد شد؛ و به همان نحو که در قرقگاه مکانی که حرم است، انسان به کعبه نزدیک می‌شود، در این‌ماه‌ها هم که قرقگاه زمانی است، انسان به مقام قرب خداوند می‌رسد.

پس حال که چنین است، قبل از هر چیز آنچه که بر ما واجب و لازم است، توبه‌ای است که دارای شرایط لازمه و نمازهای معلومه است؛ (مقصود همان دستور توبه‌ای است که رسول خدا (ص) در ماه ذوالقعهده الحرام داده‌اند و در کتب ادعیه مثل مفاتیح الجنان امده و چهار رکعت نماز دارد.)

و پس از توبه، واجب‌ترین چیز بر ما پرهیز از گناهان صغیره و کبیره است تا جایی که توان و قدرت و استطاعت داریم.»

«پس (ای برادر عزیز) دستور توبه را در شب جمعه اول ماه(رجب) یا روز جمعه، و یا روز یکشنبه آن، انجام داده نماز توبه را بخوانید؛ سپس آنها را در روز یکشنبه دوم همان ماه تکرار و اعاده کنید. به راستی هرکسی که در صدد متذکر شدن به ذکر حق و در مقام خشیت از ذات اقدس حضرت حق متعال بوده باشد می‌تواند از راه مراقبه و محاسبه و معاتبه و معاقبه متذکر شود.»

«پس از این مرحله، با دل‌های خود به خداوند رو آورده، بیماری‌های گناهانتان را معالجه و مداوا نمایید و به وسیله استغفار، بزرگی و سنگینی عیوب خود را کاهش دهید. و بپرهیزید از اینکه حریم الهی را بشکنید و پرده‌های حجاب را بالا زده، حرمت حرم را هتک نمایید!

و اما دستورالعمل این سه ماه:

1. بر شما باد به اینکه نمازهای فریضه خود را با نوافل آن که مجموعاً پنجاه و یک رکعت است، در بهترین اوقاتشان انجام دهید.

و اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت آن را بجا بیاورید. چنانچه باز هم شواغل دنیا شما را بازداشت، حتماً نافله ظهر را که به او «صلاة اوابین» می‌گویند، انجام داده و نماز ظهر را هم در وقت فضیلت انجام دهید که در قران بدان تأکید شده و مراد از صلوة الوسطی همان نماز ظهر است.

2. و اما در مورد نافله شب به خصوص باید بدانید که: انجام دادن آن در نظر مؤمنین و سالکان حضرت معبود از واجبات است و هیچ چاره‌ای جز اتیان آن نیست! و تعجب است از کسانی که قصد رسیدن به مرتبه‌ای از مراتب کمال را داشته، ولی به قیام شب و انجام نوافل آن بی‌توجه هستند! و ما هیچ‌گاه ندیده و نشنیده‌ایم که احدی به یک مرحله و مرتبه‌ای از کمال راه یافته باشد مگر به واسطه برپاداری نماز شب!»

3. بر شما باد به قرائت قرآن کریم در نافله‌های شب که انسان را حرکت داده، سیر او را سریع می‌نماید و برای او بسیار مفید است. تغّنی به قرآن، انسان را به خدا نزدیک می‌کند! به خلاف غنای محرم که آدمی را به لهو می‌کشاند. پس تا می‌توانید در شب‌ها قرائت قرآن کنید، چرا که قرائت قرآن شراب مؤمنین است.

4. بر شما باد اینکه: به انجام دادن اوراد و اذکاری که هر یک از شما به عنوان دستور در دست دارید، ملتزم و متعهد باشید و بر شما باید به مداومت سجده یونسیه و گفتن ذکر یونسیه: «لا اله الا أنت سبحانک انی کنت من الظالمین» در سجده از پانصد تا هزار مرتبه.

5. بر شما باد به زیارت مشهد اعظم که مراد همان حرم مطهر امیرالمؤمنین و قبر نورانی آن بزرگوار است و نیز سایر مشاهد مشرفه اهل بیت علیهم‌السلام و مساجد معظمه مانند: مسجدالحرام، مسجدالنبی، مسجد کوفه، مسجد سهله و به طور کلی هر مسجدی از مساجد؛ زیرا مؤمن در مسجد، همانند ماهی در آب دریا!

6. و هیچ‌گاه پس از نمازهای واجب خود، تسبیحات حضرت صدیقه صلوات‌الله علیها را ترک ننمایید؛ زیرا این تسبیحات، یکی از انواع «ذکر کبیر» شمرده شده است. لااقل بعد از هر نماز یک دوره این تسبیحات را بخوانید!

7. یکی از وظایف مهم و لازم برای سالک الی الله، دعا برای فرج حضرت حجت(عج) در قنوت «وتر» است؛ بلکه باید در هر روز و در همه اوقات و همه دعاها، برای فرج آن بزرگوار دعا کرد.

8. و یکی دیگر از وظایف لازم و مهم، قرائت زیارت جامعه، معروف به «جامعه کبیره» در روز جمعه است.

9. تا می‌توانید بسیار به دیدار و زیارت برادران نیکوکار خود بشتابید؛ چرا که به راستی آنها برادرانی هستند واقعی که در تمام مسیر، همراه انسانند و با رفاقت خویش، آدمی را از کریوه‌های نفس و تنگناها و عقبات آن عبور می‌دهند!

10. به زیارت اهل قبور ملتزم باشید، ولی نه به صورت مداوم و همه روزه، مثلاً در هفته، یک روز انجام بگیرد.

ما را با دنیا چه کار؟! به راستی دنیا ما را فریب داده، به پستی و ذلت کشانید! ما را از مقام عزت و رفعت پایین آورد! و دنیا پست‌تر از آن است که برای ما هدف قرار گیرد! پس آن را برای اهل دنیا واگذارید!

پس به به! خوشا به حال مردانی که بدن‌های آنان در این عالم خاکی است ولی قلوبشان در عالم لاهوت، یعنی در عالم احدیت و عزّ پروردگار در پرواز است! و این افراد،  اگرچه از نظر تعداد بسیار کم هستند، اما از نظر قوّت و مدد و از جهت واقعیت و اصالت و حقیقت دارای اکثریت هستند.

این دستوراتی است که مرحوم قاضی به شاگردان خود داده است، و رفقا این دستورات را در این سه ماه انجام می‌دهند؛ البته این اعمال را در حدّ امکان، هرکسی که نمی‌تواند هر روز را روزه بگیرد، حتی الامکان 5 روز از رجب و 10 روز از شعبان را بگیرد؛ خلاصه به حسب ملاحظه مزاج و قوه و حال و استعداد بگیرد.

ادامه مطلب
چهارشنبه 25 اردیبهشت 1392  - 11:06 AM

 

محمود عراقی دستی محکم بر سینه اسیر کوبید، از رفتنش جلوگیری کرد و با سر و صدای بلند بنا کرد به فحش و ناسزا گفتن. او با عصبانیت در را بسته بود و غرولندکنان به سوی آسایشگاه بعدی می‌رفت.

خبرگزاری فارس: وقتی افسر سبیل‌کلفت بعثی زن می‌شود
 

 

 دوران اسارت در کنار همه سختی ها و مرارت های خود خاطرات شیرینی هم به دنبال داشت که به تمسخر گرفتن افسران عراقی توسط اسرا از جمله آن است. نمونه این خاطرات مطلب زیر می‌باشد:

عراقی‌ها، مافوق خودشان را «سیدی» خطاب می‌کردند. ما را هم مجبور می‌کردند که «سیدی» خطابشان کنیم. اگر چه این کلمه در ارتش عراق معادل کلمه «قربان» در ارتش ماست، با این حال اسرا به دلیل معنای آن ـ آقای من ـ از گفتن این لفظ به عراقی‌ها امتناع می‌کردند.

یک روز محمود عراقی که به خاطر سبیل‌های چخماقی، اسرا اسمش را ابوشارب ـ پدر سبیل ـ گذاشته بودند، صبح قبل از طلوع آمد در را باز کند تا مسئولین نظافت اردوگاه را برای جارو کردن و آبپاشی محوطه اردوگاه بیرون ببرد. هر روز نظافت اردوگاه به عهده یکی از شانزده آسایشگاه بود. و آن روز، نوبت آسایشگاه ما بود، بیرون رفتن از آسایشگاه پیش از طلوع آفتاب و استفاده از هوای پاک صبحگانی، امتیازی بود که بسیاری از اسرا برای نیل به آن، زحمت نظافت را تقبل می‌کردند.

صدای باز شدن قفل، کسانی را که آماده بیرون رفتن بودند، پشت در جمع کرد. در باز شد و محمود عراقی که از چشمان پف کرده‌اش برمی‌آمد تازه پست نگهبانی را تحویل گرفته، در آستانه در ظاهر شد. از اسیری که با سطل و جارویی در دست پشت در آماده بیرون زدن از آسایشگاه بود، پرسید:

ـ امروز نوبت آسایشگاه شماست؟

اسیر که شوق خروج از هوای نامطبوع زندان حواسش را پرت کرده بود، با عجله و در حالی که پا از چارچوب در بیرون می‌گذاشت، گفت:

ـ نعم سیدتی...

محمود عراقی دستی محکم بر سینه اسیر کوبید، از رفتنش جلوگیری کرد و با سر و صدای بلند بنا کرد به فحش و ناسزا گفتن. اسرایی که خواب بودند، بیدار شدند. قبل از همه، ارشد آسایشگاه خودش را به محل نزاع رساند؛ اما محمود عراقی با عصبانیت در را بسته بود و غرولندکنان به سوی آسایشگاه بعدی می‌رفت. ارشد آسایشگاه خودش را پشت پنجره رساند و صدا زد:

ـ آقا محمود، چه شده؟ چرا صبح اول صبح اوقاتت تلخ است؟

با شنیدن صدای ارشد، محمود برگشت و از آن طرف پنجره به ارشد گفت:

ـ شما اصلاً ادب ندارید.

ـ چرا آقا محمود؟ چه شده؟ بگو ما هم بدانیم.

محمود گفت: «ببین، کله سحر از تو رختخواب بلند شده‌ام که بیایم اینها را ببرم نظافت کنند، مریض نشوند، آن وقت یک اسیر به من توهین می‌کند.»

ـ چه توهینی آقا محمود؟ تا حالا کی شده بچه‌های ما به کسی توهین کنند؟

محمود عراقی با قیافه‌ای حق به جانب با صدایی که حالا فقط مسئول آسایشگاه می‌شنید، گفت:

ـ آخر شما بگویید من با این سبیل گنده، زن این هستم؟

ـ موضوع چیست؟ سر در نمی‌آورم.

محمود در حالی که اسیر سطل و جارو به دست را نشان ارشد آسایشگاه می داد،گفت:

ـ این به من گفته «سیدتی»؛ این توهین نیست؟

 

راوی: آزاده احمد یوسف زاده

ادامه مطلب
یک شنبه 22 اردیبهشت 1392  - 8:40 PM

 

پیامبر اعظم(ص) ماه رجب را «ماه اَصَبّ» نامیده است، زیرا رحمت خدا در این ماه بر امّت فرو مى‌ریزد.

خبرگزاری فارس: فضیلت و تقویم ماه پرفضیلت «رجب»
 

 

 ماه‌های رجب، شعبان و رمضان، از ماه‌هاى پرفضیلت خداست، و از تعبیرات بعضى از روایات بر مى‌آید که ماه رجب در میان این سه ماه امتیاز خاصّى دارد، تا آن جا که ماه رجب «ماه خدا» نامیده شده و ماه شعبان «ماه پیامبر» و ماه مبارک رمضان «ماه امّت»! (اقبال، صفحه 634)

ماه رجب یکى از ماه‌هاى حرام است که آغاز و ادامه جنگ در آن، با دشمنان اسلام حرام است و جنایات نیز در این ماهها (ماههاى حرام)، دیه سنگین ترى دارد. (کافى، جلد 7، صفحه 281، حدیث 6)

پیغمبراکرم حضرت محمد صلى الله علیه وآله ماه رجب را «ماه اَصَبّ» نامیده است، زیرا رحمت خدا در این ماه بر امّت فرو مى‌ریزد. (مصباح المتهجّد، صفحه 797)

از روایات متعددى که درباره روزه‌هاى ماه رجب - حتى یک روز از آن - وارد شده، اهمیت فوق العاده این ماه، و عبادت و خودسازى در آن کاملاً روشن مى‌شود. به عنوان نمونه:

1ـ «شیخ صدوق» به سند معتبر از امام صادق علیه‌السلام نقل مى‌کند که یکى از یاران آن حضرت در اواخر ماه رجب خدمتش رسید، چون نظر مبارک امام علیه‌السلام به او افتاد، فرمود: آیا در این ماه روزه گرفته‌اى؟ عرض کرد: نه!

فرمود: آن قدر ثواب از تو فوت شده که اندازه آن را کسى جز خدا نمى‌داند؛ این ماهى است که خداوند آن را بر سایر ماه‌ها برترى بخشیده و احترام آن را عظیم شمرده، و براى روزه داشتن آن، پاداش‌هاى مهمّى قرار داده است.

آن مرد عرض مى‌کند: آیا اگر در بقیّه این ماه روزه بدارم، به بخشى از ثواب مى‌رسم؟

امام علیه‌السلام فرمود: آرى، سپس ثواب‌هاى مهمّى براى کسى که فقط روز آخر ماه، یا دو روز آخر ماه، یا سه روز آخر ماه را روزه بدارد، بیان فرمودند؛ مانند نجات از سکرات مرگ، عذاب قبر و لغزش بر صراط و شداید قیامت و نایل شدن به برائت و رهایى از آتش دوزخ. (امالى صدوق، صفحه 15، حدیث 7 و بحارالانوار، جلد 94، صفحه 32، حدیث 6)

2ـ در حدیث دیگرى آمده است: «رجب» نام نهرى است در بهشت، از شیر سفیدتر و از عسل شیرین تر؛ هر کس یک روز از این ماه را روزه بدارد، از آن مى‌نوشد! (اقبال، صفحه 635)

3ـ در حدیث دیگرى از وجود مقدس رسول خدا صلى الله علیه وآله مى‌خوانیم: هر کس یک روز از این ماه را روزه بگیرد، خشنودى عظیم خدا را به دست آورده، خشم الهى از او دور مى‌شود، و درهاى جهنّم به روى او بسته خواهد شد! (اقبال، صفحه 634)

4ـ در روایتى از رسول خدا صلى الله علیه وآله آمده است: هر گاه کسى نتواند در این ماه روزه بگیرد، هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند، تا ثواب روزه آن را دریابد:

سُبْحانَ الاْلهِ الْجَلیلِ، سُبْحانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ، سُبْحانَ الاْعَزِّ الاْکْرَمِ، سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّةَ وَهُوَ لَهُ اَهْلٌ. (اقبال، صفحه 637)

(منزه است خداى بزرگ منزه است آن که تنزیه و تسبیح جز براى او شایسته نیست منزه است خداى برتر و کریمتر منزه است آن که لباس عزت در بردارد و شایسته آن است.)

از مجموع احادیث بالا ـ و دیگر احادیث ـ به خوبى استفاده مى‌شود که این ماه، ماه تهذیب نفوس و خودسازى و آغاز یک دوره جدیدِ سیر و سلوک الى اللّه است، که از ماه رجب آغاز و به ماه مبارک رمضان منتهى مى‌شود؛ خوشا به حال آنان که قدر و منزلت این سه ماه را بدانند و از آن بهره کافى بگیرند. (مفاتیح نوین، قسمت ماه رجب)

تقویم ماه رجب

اوّل ماه:

مطابق بعضى از روایات، این روز، روز ولادت امام محمّد باقر علیه‌السلام در سال 57 هجرى قمرى است.

دوم ماه:

مطابق برخى از روایات روز ولادت امام على النّقى علیه‌السلام در سال 212 هجرى است.

سوم ماه:

روز شهادت امام على النّقى علیه‌السلام در سال 254 است.

دهم ماه:

روز ولادت امام محمّد تقى علیه‌السلام طبق بعضى از روایات است.

سیزدهم ماه:

روز ولادت امیر مؤمنان على بن ابى طالب علیه‌السلام است. بنا بر مشهور این مولود عزیزِ جهانِ انسانیّت، 12 سال قبل از بعثتِ رسول خدا صلى الله علیه وآله در داخل خانه کعبه، چشم به جهان گشود.

پانزدهم ماه:

مطابق برخى از نقل‌ها، روز وفات حضرت زینب کبری علیهاالسلام در سال 63 هجرى است.

هجدهم ماه:

روز وفات جناب ابراهیم، فرزند رسول خداست.

بیست و پنجم ماه:

روز شهادت امام موسى بن جعفرعلیه‌السلام در سال 183 هجرى است.

بیست و ششم ماه:

مطابق روایتى، روز وفات حضرت ابوطالب رضوان الله علیه است.

بیست و هفتم ماه:

روز بعثت پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله به نبوّت است

ادامه مطلب
یک شنبه 22 اردیبهشت 1392  - 8:29 PM

 

حاج‌احمد با لحن قرص و محکم پرسید:‌ «ببینم تو کی هستی و چیکاره‌ای؟» مرد کُرد همان طور که با گوشه سبیلش بازی می‌کرد، نگاه تمسخرآمیزی به حاج احمد انداخت و با بی‌خیالی گفت: «ما کومله هستیم».

خبرگزاری فارس: سیلی که حاج احمد به صورت کومله زد
 

 

 چه مردهایی در جبهه غرب و شمال غرب کشور مقاومت کردند و هنوز قدمگاه‌ این مردان مرد، شهادت بر حماسه‌هایی می‌دهد که آفریدند و آرامش را به مردم منطقه بخشیدند. در سالروز دفع حملات تیپ 16 سپاه یکم عراق در محور مرزی مریوان ـ پنجوین توسط رزمندگان اسلام در سال 1360، «گمشده‌ای در افق» مقاومت‌ «حاج احمد متوسلیان» در مقابل یک کومله را روایت می‌کند.

                                                             ***

بعد از فتح مریوان، حاج احمد متوسلیان به اتفاق نیروهایش کار شناسایی و دستگیری افراد ضد انقلاب را در سطح شهر شروع کردند. در یکی از همان روزها که سوار بر جیپ داشتند از خیابان می‌گذشتند، حاج احمد با دست روی کتف راننده جیب زد و بدون اینکه به او نگاه کند پرسید: «این یارو کیه؟». همان طور که راننده از سرعت ماشین می‌کاست، به جایی که او اشاره کرده بود، نگاه انداخت.

یک آدم سبیل کلفت قلچماق در لباس کردی بود که فانسقه‌ای را هم دور به کمر بسته بود؛ راننده گفت: «نمی‌شناسمش». حاج احمد گفت: «بزن کنار ببینم این آدم چه کاره است».

راننده به سرعت روی ترمز زد؛ ماشین هنوز نایستاده بود که پایین پرید و به طرف آن مرد رفت؛ حاج احمد با آن قد و قواره رشید در برابر آن کُرد سبیل کلفت درست مثل نوجوان ریزنقشی بود در کنار یک کُشتی‌گیر سنگین ‌وزن!

حاج‌احمد با لحن قرص و محکم پرسید:‌ «ببینم تو کی هستی و چیکاره‌ای؟» مرد کُرد همان طور که با گوشه سبیلش بازی می‌کرد، نگاه تمسخرآمیزی به حاج احمد انداخت و با بی‌خیالی گفت: «ما کومله هستیم».

هنوز جمله مرد تمام نشده بود که حاج احمد سیلی محکمی به صورتش زد و او را در جا نقش زمین کرد؛ مرد کُرد که به زمین افتاد، حاج احمد با چشمانی غضبناک بالای سرش ایستاد و با صدای بلند گفت: «بیایید این را بندازید عقب ماشین تا تکلیفش را روشن کنم. می‌گوید، من کومله‌ام!».

حاج احمد نگاه به آدم‌هایی که اطرافش جمع شده بودند، انداخت و طوری که همه بشنوند، گفت: «ما توی این شهر فقط یک طایفه داریم آن هم جمهوری اسلامی است والسلام».

ادامه مطلب
یک شنبه 22 اردیبهشت 1392  - 8:28 PM

 

دیدم حدود بیست نفر عراقی پشت سر هم آمدند بیرون. بهشان گفتم: ارفع یدک! (دستها بالا) اما گوش نکردند. پای دو نفرشان هم مجروح بود و خونریزی داشت و در آن گل ولای همه جا را خونی کرده بود، با دست اشاره کردم که اینها را کول کنید اما بازهم گوش نکردند.

خبرگزاری فارس: روایت زاکانی از به اسارت درآوردن بعثی‌ها
 

 

عملیات والفجر هشت از جمله عملیات‌های حادثه ساز سال‌های دفاع مقدس بود. از میان بعضی از لشکرها و تیپ‌های که در این عملیات حضور داشتند نقش به سزایی را ایفا نمودند. یکی از آنها لشکر 10 سیدالشهدا بود که بچه‌های تهران در آن حضور فعال داشتند. آنچه پیش روی شماست خاطره‌ای از دکتر علیرضا زاکانی(نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی) از شب عملیات والفجر هشت که در وبلاگ الوارثین منتشر شده است:

 

 

شب عملیات والفجر۸ (۲۰بهمن ۶۴)/ بیمارستان خرمشهر/ خط شکنان جزیره ام الرصاص/مداح شهید داود دهقان در حال مداحی کردن/ شهید احمد امینی، محمود عطایی، محمدتیموری، علی زاکانی، محمد زمانی و رزمندگان گردان علی اصغر(ع) لشکر۱۰ سیدالشهدا

اولین قایقی بودیم که از عرایض (نهری که از اروند منشعب می‌شود) وارد اروند رود شدیم. زیر آتش خودی و دشمن حرکت به کندی صورت می‌گرفت. داخل قایق، دیدم احمد امینی که همان شب هم شهید شد، شروع کرد ترانه های کوچه باغی خوندن و بشکن زدن ...

من ناراحت شدم و به احمد اعتراض کردم که ذکر بگو، امشب شب این کارها نیست. او به حالت استهزاء به من گفت: بیچاره علی!! دارند من رو می‌برند اما من نمی‌خوام برم و دوست دارم بمونم و کار کنم.

این جمله خیلی من رو تکان داد. به ساحل جزیره ام الرصاص رسیدیم اما چند متر مونده بود. به علت موانعی که داخل آب بود، نمی‌گذاشت قایق جلو برود. همه داخل آب پریدیم و تا سینه داخل آب فرو رفتیم و تمام لباس‌های ما خیس شد و همزمان بارش باران شدیدی هم شروع شد. از معبری که بچه های تخریب لشکر10شیدالشهداء(ع) باز کرده بودند عبور کردیم و داخل کانال که غواص‌های خط شکن ساعتی قبل پاکسازی کرده بودند شدیم و درگیری ما با دشمن شروع شد. من با خودم 20 تا نارنجک برده بودم و یکی یکی سنگرها رو پاکسازی می‌کردیم و جلو می‌رفتیم. تا خود صبح با عراقی‌ها درگیر بودیم، خیلی خسته بودیم، نماز صبح را که خواندیم به محمود عطایی و دوستان دیگر گفتم بیایید برویم داخل سنگر عراقی‌ها آتش روشن کنیم تا گرم شویم و استراحت کنیم و لباس‌هایمان هم که خیس خالی بود خشک بشود. رفتیم داخل سنگر، یک جنازه عراقی داخل سنگر بود که بو گرفته بود، جنازه را انداختیم آن طرف و همان جا خوابیدیم.

 

صبح عملیات والفجر۸/ پیکر مطهر شهید احمد امینی

 

یک دفعه به ذهنم رسید تا به بچه هایی که بیرون هستند بگویم حواسشان جمع باشد تا کسی نیاید نارنجک بیندازد به داخل سنگر! هوا روشن شده بود که شنیدم کسی دارد صدا می زند: بزنم؟ بزنم؟ بزنم؟

من از سنگر پریدم بیرون و گفتم: چی رو بزنی؟ نگاه کردم دیدم 25 متر، 30 متر آن طرف‌تر لای نی ها و چولان‌ها یک عراقی پیراهن سفید درآورده و به علامت تسلیم تکان می‌دهد. گفتم: تعال تعال!

دیدم حدود بیست نفر عراقی پشت سر هم آمدند بیرون. بهشان گفتم: ارفع یدک! (دستها بالا) اما گوش نکردند. پای دو نفرشان هم مجروح بود و خونریزی داشت و در آن گل ولای همه جا را خونی کرده بود، با دست اشاره کردم که اینها را کول کنید اما بازهم گوش نکردند. من صبر کردم همه که ازم گذشتند، دستم را گذاشتم روی ماشه و رگبار هوایی زدم، فکر کردند من به سمت آنها تیراندازی کردم، لذا خودشان را زدند زمین داخل گل ها و یواش سرشان را آوردند بالا و من دوباره گفتم: ارفع یدک! گفتند: نعم نعم!

 

 

بعد با دست اشاره کردم این دوتا مجروح را هم کول کنید، گفتند: نعم نعم! و کول کردند آوردند داخل کانال.

در کانال یکی از بچه ها به اینها تندی کرد و فریادی کشید. به او گفتم چرا به اینها تندی میکنی، بهترین کار اینست که بهشان آب و شیرینی بدهیم. آن موقع برای ما از این شیرینی های کرمانی آورده بودند، اینها را با آب دادیم خوردند، یکی از آنها تا این رفتار ما را دید، زد زیر گریه، چه گریه ای می کرد، به پهنای صورت اشک می‌ریخت و فریاد می زد و می گفت: من فهمیدم اسلام اینجاست، اسلام اینجاست…

بعد به ما گفت اجازه می دهید بروم دوستان دیگرم را هم از لای چولانها بیاورم؟ این یک نفر می‌رفت لای نیزارها صدا می زد احمد محمود حسن و هر دفعه یکی دونفر با خودش می آورد، تا 20 نفر رفت برای ما اسیر آورد…

ادامه مطلب
دوشنبه 16 اردیبهشت 1392  - 12:46 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6161951
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی