به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

زندگی سراسر نور حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به عنوان سیده نساء العالمین بهترین الگو و اسوه برای همه انسان های عالم است. امام حسن عسگری می فرماید: ما حجت های الهی بر بندگان خداهستیم و جده ما فاطمه حجت خدا بر ماست.[1] 
 
ضمن عرض تبریک ولادت پر از نور و برکت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به شما عاشقان فاطمی به چند نمونه از سیره عملی آن حضرت اشاره می کنم: 
 
عبادت فاطمی 
  
عبادت و بندگی فطرت انسان است و انسان اگر خدا را بشناسد و بداند که برای اوخدایی عظیم است خود را موظف به بندگی او می کند. فاطمه زهرا سلام الله علیها اینگونه بود. در روایت آمده است که: در این امت عبادت کننده تر از فاطمه کسی نبود او همواره به عبادت بر می خاست تا اینکه قدم هایش ورم می کرد.[2] به این روایت جالب از امام صادق علیه السلام توجه نمایید که درپاسخ به این سوال  که چرا فاطمه را زهرا ناميدند؟ می فرماید: براى اينكه هر گاه فاطمه در محراب عبادت می ‏ايستاد و به عبادت مشغول می ‏شد نور او براى اهل آسمان می درخشيد همان طور كه ستارگان براى اهل زمين می درخشند.[3] 
  
صداقت فاطمی 
  
یکی از صفات برجسته انسان صداقت وراستگویی است، که از فضائل اخلاق شمرده می شود. وقرآن کریم هم سفارش می کند که با راستگویان باشید. کونوامع الصادقین[4] نمونه صادقان و راستگویان فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. عایشه همسر پیامبر که با فاطمه زهرا سلام الله علیها عداوت ودشمنی داشت این گونه بیان می کند که: من هيچ كس را نديدم كه از نظر سخن گفتن و نقل حديث، شبيه‏ تر از فاطمه عليها السّلام به رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم باشد. هر گاه فاطمه عليها السّلام به حضور پيامبر می ‏آمد رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به وى خوشامد می ‏گفت، و دستان فاطمه را بوسيده، او را در جاى خود می ‏نشانيد. و من احدی را ندیدیم که در صدق لهجه به پایه فاطمه برسد مگر آن کسی که سبب ولدت فاطمه است یعنی رسول خدا صلی الله عله وآله)[5]   
  
آری فاطمه اصدق و صادق بود و تا جایی که عایشه لب به چنین سخنی می گشاید. الفَضلُ ما شَهِدَ بِه الاَعداء.  
  
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به هنگام وصیت به همسر خود امیرمومنان علیه السلام  می فرماید: ای پسر عمویم! تو هرگز مرا دروغگو و خیانت پیشه نیافتی و می دانی که در سراسر زندگی مشترکمان نسبت به تو نافرمانی نکرده ام. 
  
خانه داری و تقسیم کار فاطمی 
  
زندگی مشترک باید بر اساس محبت و همکاری اداره شود تا کانون خانواده، محل صفا و صمیمت باشد و اینکه افرادی می خواهند نهاد خانواده حقوقی اداره شود کار شایسته ای نیست وبر نهاد خانواده تاثیر منفی دارد. اکنون، تفاهم وهمکاری را در زندگی پر افتخار فاطمه زهرا سلام الله علیها با حضرت علی علیه السلام مشاهده نمایید: 
  
امام صادق علیه السلام از پدرش نقل می کند که حضرت على و فاطمه عليهما السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم تقاضا كردند كه آن حضرت كارهاى خانه و بيرون خانه را بين آنها تقسيم نمايد. پيامبر انجام كارهاى داخل خانه را به عهده فاطمه نهاد و امور خارج از منزل را به عهده على عليه السّلام گذاشت. امام باقر عليه السّلام مى‏گويد: فاطمه عليها السّلام می ‏گفت: هيچ كس جز خداوند نمی داند كه من چقدر خوشحال شدم از اينكه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كارهاى بيرون از خانه را به عهده من قرار نداد و مرا از مراوده با مردان نجات داد.[7] 
  
حجاب فاطمی 
  
بانوي بزرگوار اسلام كه مجسمه حجب و حیا، عفت و پاکدامنى و صدها خصلت خوب انسانى بوده است و در گفتار و رفتار بهترين الگوي براي زنان عالم است. بانويي كه نزديكترين ترين حالت زن به خدا را زماني مي داند كه در دورن خانه باشد. در روايتي داريم كه پيامبر سؤال فرمود: در چه هنگامى زن به خداوند نزديكتر است؟ولى اصحاب پيامبر نتوانستند به اين سؤال وى پاسخ بگويند؛ هنگامى كه اين سؤال به فاطمه سلام الله عليها عرضه شد، گفت: هنگامى زن به خداوند نزديكتر است كه در كنج خانه‏ اش قرار داشته و از اختلاط با نامحرمان به دور باشد.چون اين پاسخ به گوش رسول خدا رسيد فرمود: همانا فاطمه پاره ‏اى از وجود من است.[8] و همچنين اين بانوي عظيم الشان در پاسخ به پرسش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم وقتي كه سوال مي كند چه چيزى براى زن بهتر و نيكوتر است؟مي فرمايد: اينكه او مردى را نبيند، و مردى نيز او را نبيند.[9] حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها در عمل نيز نمونه كامل عفاف و حجاب است. وقتي به فاطمه خبر مي رسد كه ابوبكر يكسره بر منع فاطمه از فدك مصمم است، حضور همراه با عفاف و حجاب و خطبه شورانگيز حضرت زهرا يك نمونه روشن بر مدعاي ماست. وقتى أبو بكر و عمر براى منع حضرت زهرا عليها السّلام از فدك همدست شدند و آن حضرت با خبر شد، مقنعه بر سر كشيده و پارچه‏اى بر سر انداخته و با چند تن از اطرافيان و زنان قوم خود به سوى مجلس أبو بكر حركت فرمود، جامه هاي او به طوري بلند بود كه گاهي زير قدم زهرا قرار مي گرفت و با كمال طمأنينه و آرامش و همچون رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله راه می ‏رفت، چون وارد مسجد شد أبو بكر با گروهى از جماعت مهاجر و انصار نشسته بودند. حضرت صديقه كبري دستور داد بين او و مردم پرده اي بياويزند، پس پرده اى زدند، و آن حضرت در پشت آن پرده جلوس فرمود، سپس آن حضرت آه دردناكی ‏از دل سوزان خود كشيد و همه مجلس به گريه و ناله افتاده و يكپارچه اندوه و عزا شد، سپس آن حضرت اندكى صبر نمود تا مجلس آرام گشت سپس خطبه را آغاز فرمود...[10] 
  
[1] - اطیب البیان ج13 ص33 
 [2] - مناقب ابن شهر آشوب ج 3 ص 341 
 [3] - معاني الأخبار-ترجمه محمدى، ج‏1، ص: 147 
 [4] - توبه، 119 
 [5] - بحار الأنوار الجامعة ، ج‏43،ص 68 
 [6] - بحار الأنوار الجامعة ، ج‏43، ص: 191 
 [7] - وسائل ‏الشيعة ج : 20 ص : 172 ،بَابُ اسْتِحْبَابِ خِدْمَةِ الْمَرْأَةِ زَوْجَهَا فِي الْبَيْتِ حدیث 89 
 [8] -  بحار الأنوار، ج‏43، ص: 92 
 [9] - بحار الأنوار، ج‏43، ص: 84 
 [10] - ر.ك. بحار الأنوار ، ج‏29، ص: 216 
 
منبع: وبلاگ ساقی

ادامه مطلب
جمعه 13 اردیبهشت 1392  - 7:29 AM

 

مادر شهید عامر به مدت 10 سال راز شهادت فرزندش را در سینه نگه داشت.

خبرگزاری فارس: مادری که 10 سال راز شهادت فرزندش را پنهان کرد+ تصاویر
 

 

 سایت رجانیوز نوشت: در آستانه میلاد حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها و روز مادر، به دیدار یک مادر شهید رفتیم؛ شهیدی استثنائی با مادری استثنائی تر! مادری که بیش از ١٠ سال راز شهادت فرزندش را در سینه نگه داشت و از اسرار حزب الله محافظت کرد و حتى به همسر خود نیز چیزی نگفت. تا وقتی که سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله به منزل آنها آمد و به ایشان گفت: فرزندتان عامر همان کسی است که تا بحال به دلایل امنیتی از او با نام مستعار ابوزینب یاد میکردیم.

جوان 18 ساله ای که در عملیات استشهادی سال ١٩٨٥ در نزدیکترین نقطه به مرز فلسطین اشغالی در منطقه مطلّة با انفجاری مهیب بیش از 70 افسر صهیونیستی را به درک واصل کرد و خود از جام شهادت نوشید.

 

آنجا بود که مادر از راز بزرگ خود پرده برداشت. از این راز که عامر تنها با مادرش درباره عملیات صحبت کرده بود و از او خواسته بود تا براى موفقیتش در عملیات دعا کند، از وداع فرزند با مادر، از لحظه ای که مادر صدای انفجار خودروی بمبگذاری شده فرزندش را می شنود و خدا را بخاطر موفقیت فرزندش در عملیات سپاس می گوید، از تلاش صهیونیستها و مزدورانشان برای شناسایی عامل عملیات و 10 سال سکوت و رازداری اش، و از ١٠ سال گریه هاى پنهانی مادر براى فرزند شهیدش که همه تصور می کردند برای تجارت به کویت مسافرت کرده است. چند سال بعد، با آزادسازی جنوب لبنان از دست رژیم غاصب صهیونیستی، سید حسن نصرالله در یک سخنرانی عمومی با حضور در زندان خیام که فاصله چندانی با منزل شهید و محل عملیات استشهادی او ندارد، راز عملیات استشهادی عامر توفیق کلاکش را برملا کرد؛ با این حال، هنوز بسیاری از مردم لبنان از جزئیات عملیات و نقش مادر مقاوم و مجاهد او در طول این سالها بی خبرند.

 

 

چه زیبا فرمود امام راحل عظیم الشأنمان که: خوشا بحال آنانکه با شهادت رفتند... خوشا بحال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند...

ادامه مطلب
پنج شنبه 12 اردیبهشت 1392  - 7:13 PM

 

از نظر ما سخت‌ترین درس ریاضی بود و همیشه خدا خدا می‌کردیم که آقا معلم مریض شود و سرکلاس نیاید اما آنروز که حال آقای سعیدی بد شد خیلی ناراحت شدیم؛ یک کمی هم ترسیده بودیم و از همه بدتر وقتی بود که اورژانس آمد.

خبرگزاری فارس: آخرین فرمول آقا معلم
 

 

سر کلاس همه آرام و ساکت نشسته بودند و به فرمول‌های ریاضی که آقای سعیدی روی تخته سیاه می‌نوشت، خیره شده بودند.

او داشت فرمول را توضیح می‌داد و به نظر می‌آمد که هنوز چند تا از بچه‌ها با آن مشکل داشتند؛ انگار خودش متوجه شده بود، بدون اینکه سر برگرداند گفت: «بچه‌ها! یک مثال دیگر می‌زنم».

علی طبق معمول گیج شده بود، همیشه هر وقت آقای سعیدی فرمول جدیدی را توضیح می‌داد، اخمو می‌شد و تا زمانی که از آن روش جدید سر درنمی‌آورد، اخم‌هایش را باز نمی‌کرد؛ روی دفترش خم شده بود و داشت فرمول را برای خودش حل می‌کرد.

آقای سعیدی مثالی روی تخته‌سیاه نوشت و ناگهان سکوت کرد؛ برای دقایقی همه‌چیز در سکوت گذشت، بچه‌ها همین طور به تخته سیاه خیره شده بودند و آقای سعیدی چیزی نمی‌گفت؛ ناگهان دستانش تکانی خورد و به آرامی روی تخته سیاه کشیده شد اما هیچ توضیحی نداد.

به نظر می‌آمد علی توانسته بود از روش حل کردن فرمول سر دربیاورد، با لبخند به من اشاره کرد و گفت: «فهمیدم».

اما آقای سعیدی هنوز پشتش به ما بود و حرکتی نمی‌کرد، می‌ترسیدیم چیزی بگوییم، آخر جذبه خاصی داشت.

شاید 10 دقیقه‌ای به همین شکل گذشت و کلاس در سکوت خاصی فرو رفته بود که ناگهان گچ از دست آقای سعیدی به پایین افتاد و آنجا بود که علی که بر صندلی ردیف اول می‌نشست به سرعت به سمت تخته دوید تا گچ افتاده را به آقای سعیدی بدهد و به نوعی هم خودش را برای آقا معلم لوس کند.

علی گچ را به سمت آقای سعیدی گرفت، اما جوابی نشنید، آهسته با دست به او زد که یک دفعه آقای معلم روی زمین افتاد، این اتفاق آنقدر به سرعت گذشت که ما اصلاً متوجه نشدیم چه روی داده است.

بچه‌ها مدام فریاد می‌کشیدند و چند تا از بچه‌ها هم به بیرون از کلاس دویدند تا آقای مدیر و ناظم مدرسه را خبر کنند.

صدای «الله‌اکبر» آقای عبدی مدیر مدرسه وقتی وارد کلاس شد هنوز تو گوشم است؛ آقای سیاری معاون مدرسه نیز همه بچه‌ها را از کلاس بیرون کرد؛ آقای عبدی سعی می‌کرد، آقا معلم را به هوش آورد و با صدای هیجان زده‌اش به آقای سیاری می‌گفت «به اورژانس زنگ بزنید».

لحظات عجیبی بود؛ راستش ما خیلی هم درس ریاضی را دوست نداشتیم ولی به این معنی نبود که آقا معلم را هم دوست نداشته باشیم؛ البته اگر یکروز می‌شنیدیم که کلاس ریاضی تشکیل نمی‌شود، خیلی شاد می‌شدیم و هورا می‌کشیدیم.

خب هر چه باشد، درس ریاضی خیلی هم آسان و لذت‌بخش نبود به خصوص که مجبور بودیم پای تخته تمرین ریاضی حل کنیم و اگر اشتباه می‌کردیم، آقا معلم تذکر می‌داد که آنقدر بازیگوشی نکنید و به درس گوش دهید.

از نظر ما سخت‌ترین درس ریاضی بود و همیشه خدا خدا می‌کردیم که آقا معلم مریض شود و سر کلاس نیاید اما آنروز که حال آقای سعیدی بد شد خیلی ناراحت شدیم؛ یک کمی هم ترسیده بودیم و از همه بدتر وقتی بود که اورژانس آمد.

آقای سعیدی را روی برانکارد گذاشتند اما پارچه سفیدی رویش کشیده بودند؛ چشمان آقای عبدی خون افتاده بود و حرف نمی‌زد فقط دندان‌هایش را به هم می‌فشرد.

باور کردنی نبود؛ یعنی آقا معلم فوت کرده بود؛ این تنها چیزی بود که آن لحظه ذهن همه بچه‌ها را به خود درگیر کرده بود.

تمام دبیران مدرسه گریه می‌کردند و بچه‌ها هم هنوز هاج و واج مانده بودند که چرا اینگونه شده بود و انگار همه شوک زده شده بودیم.

در چند روز آینده مدرسه سیاهپوش آقا معلم شده بود و بچه‌ها هر بار با دیدن عکس مهربانش و همان جذبه خاصی که همیشه داشت، گریه می‌کردند.

بعد از آن یک ماهی طول کشید تا معلم ریاضی جدید به کلاس‌مان آمد و صد البته وقتی هم که آمد انصافاً مرد بسیار خوبی بود، اما بنده خدا همان جلسه اول تا آمد فرمولی را توضیح دهد بچه‌های کلاس زیر گریه زدند و گریه‌ها و اشک‌ریختن‌ها باعث شد تا جلسه اول به یاد آقای سعیدی بگذرد.

گاهی اوقات فکر می‌کنم شاید اگر آقای سعیدی جلوی چشمان خودمان از دنیا نرفته بود اکنون ما این احساس را پیدا نمی‌کردیم تا تصمیم بگیریم به بخاطر شادی روح آقا معلم‌مان در درس ریاضی پیشرفت کنیم و اینگونه شد که دوسوم کلاس ما به رشته ریاضی رفت و هفت نفر از بچه‌های کلاس هم دبیر ریاضی شدند.

....

از آن روزها اکنون سال‌ها می‌گذرد و من و علی هم معلم ریاضی شدیم؛ علی می‌گوید «هر وقت پشتم به بچه‌هاست و فرمول‌ها را روی تخته می‌نویسم یاد آقای سعیدی می‌افتم و با خودم فکر می‌کنم واقعا‌ً این یک نعمت است که وقتی اجل ما آدم‌ها فرا می‌رسد در یک موقعیت خوب باشیم و چه زیباست که این موقعیت لحظه تدریس باشد، لحظه آموختن، لحظه شمع بودن و سوختن».

* به قلم مریم عابدینی

ادامه مطلب
پنج شنبه 12 اردیبهشت 1392  - 7:04 PM

 

آنگاه که دختر پیامبر(ص) ولادت یافت، خدا به فرشته‌ای وحی فرمود که نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر(ص) جاری سازد و بعد از آن پیامبر او را فاطمه نامید، سپس خداوند فرمود:‌ من به وسیله دانش تو را از دیگر بندگان، جدا ساخته و بر آنان برتری دادم.

خبرگزاری فارس: آیه‌ای برای خشنودی حضرت زهرا(س)/ دختر پیامبر(ص) چرا «فاطمه» نامیده شد
 

 

  به مناسبت سالروز میلاد بی بی دو عالم زهرای مرضیه، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، یادداشتی با عنوان «دلیل نامگذاری حضرت زهرا به نام فاطمه» در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است که در ادامه می‌آید:

*چهار زن بهشتی به روایت پیامبر(ص)

حضرت زهرا(س) یکی از چهار زن بهشتی است که پیامبر اکرم(ص) از آن خبر داده است. شخصیت منحصر به فرد وی، از سویی زمینی و از سویی فراتر از آن و آسمانی است؛ چنان که وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) او را حوراء انسیه خوانده است.

از امتیازات حضرت زهرا(س) القاب و اسماء زیادی است که به مناسب‌های خاصی به او داده شده است، به عنوان مثال؛ او را «زهرا» گفته‌اند، زهرا وقتی بر روی سجاده برای نماز، در مقابل خداوند، قرار می‌گیرد، نور او برای آسمانیان تجلّی می‌کند.

* دختر پیامبر(ص) چرا «فاطمه» نامیده شد

از جمله اسامی، او و در واقع اسم مشخص و اصلی ایشان «فاطمه» است که علت آن در روایات مختلفی ذکر شده ما به طور اختصار چند روایت را که در برگیرنده، دو علّت برای این امر، است را بیان می‌کنیم:

1. از امام رضا(ع) از پدرانش نقل کرده‌اند که پیامبر(ص) خطاب به او فرمود: آیا می‌دانی چرا به نام فاطمه نامیده شدی؟ علی(ع): چرا فاطمه نامیده شد؟ قال: لانها فطمت هی وشیعتها من النّار، زیرا او و پیروانش از آتش دوزخ در امان داشته شده‌اند.

در جایی دیگر دارد؛ که او فاطمه نامیده شده چرا که خدای جهان، آفرین او از نسل پاکش هر که با ایمان به آنچه من آورده‌ام و توحید گرایی، خدا را دیدار کند، از آتش، در امان داشته است.

*فرمانی که خداوند به فرشته‌اش در هنگام ولادت زهرای اطهر(س) داد

2. باقر علوم آل محمد(ص) فرمود: آن گاه که فاطمه ولادت یافت، خدا به فرشته‌ای وحی فرمود که نام «فاطمه» را بر زبان پیامبر جاری سازد و سپس پیامبر او را فاطمه نامید، سپس خداوند به آن بانوی با فضیلت فرمود: «من به وسیله دانش و بینش تو را از دیگر بندگان، جدا ساخته و بر همه آن‌ها برتری دادم و تو را پاکیزه ساختم. 

در روایتی دیگر آمده او فاطمه نامیده شد، زیرا از شرّ و بدی دور و جدا شده است؛ «فطمت من الشّر» یا «انما سمیّت فاطمه لان الخلق فطموا عن معرفتها»؛ یعنی فاطمه فاطمه نامیده شده زیرا مردم نمی‌توانند او را بشناسند.

همچنین فاطمه(س) مفتخر به لقب «سیدة النساء العالمین» هست که یکی از امتیازات ویژه اوست و چنانکه در روایت آمده وی سرور همه زنان عالم، از اوّل تا آخر هست.

روایات زیادی حاکی از این است که به دلیل فضایل بی‌شمار زهرا(س) که هیچ کس جز او این مناقب را ندارد، او را سیده زنان عالمیان کرده است، در این بخش ما گزیده‌ای از صدها روایت مختلف در این باره را می‌آوریم، البته لازم به ذکر است که ما می‌توانیم دلایل نامیدن ایشان به این لقب «سیدة نساء العالمین» را به دو بخش تقسیم کنیم:

1. متون روایاتی که او را به این لقب خوانده‌اند.

2. فضایل و ویژگی‌های منحصر به فردی که باعث اختصار او، به این لقب شده است.

در قسمت اوّل به ذکر این روایات وارده در این باره پرداخته خواهد شد:

1. از کتاب بحارالأنوار، علامه مجلسی، محمد باقر، از ابن عباس از پیامبر اکرم(ص) آورده است: «و امّا ابنتی فاطمه فانها سیّده نساء العالمین من الاولین و الآخرین»، امّا دخترم فاطمه سالار زنان گیتی در همه زمان‌هاست.

2. مرحوم کلینی روایتی از «زید بن علی» آورده‌اند که می‌گوید: امام صادق(ع) فرمود: فاطمه را محدثه خوانده‌اند؛ زیرا ملائکه با او سخن می‌گفتند و او را ندا دادند که «یا فاطمه انّ الله اصطفاک وطهّرک واصطفاک علی نساء العالمین»، ای فاطمه خدا تو را برگزیده و پاک و مطهر ساخته و بر تمام زنان عالم برتری داده است.

*گفت‌وگوی فرشتگان با فاطمه(س)/برترین زنان عالم کیست؟

3. این حدیث نیز با حدیث قبلی مشابه است، ولی اندکی اضافه دارد و گفت‌وگوی بین فرشتگان و فاطمه را نیز دارد که ما بخشی از آن را ذکر می‌کنیم:

«... فنادتها ملائکة کما تنادی مریم بنت عمران، فتقول: یا فاطمة! انّ الله اصطفاک وطهرک واصطفاک علی نساء العالمین، یا فاطمة! اقنتی لرّبک واسجدی وارکعی مع الراکعین فتحدّثهم ویحدثونها»، یعنی ملائک همان طور که مریم دختر عمران را صدا می‌زدند، فاطمه را نیز صدا می‌کردند و خطاب می‌کردند: ای فاطمه! خداوند تو را برگزیده و پاک ساخته و بر زنان عالم برتری داده است.

پس فاطمه(س) پرسید: آیا مریم دختر عمران بر زنان عالم برتری داده نشده است؟!، پس فرشتگان جواب دادند که: مریم، فقط سالار زنان زمان خویش بود، در حالی که خداوند تو را سالار زنان زمان خود و زمان مریم و سرور زنان عالم از اولین تا آخرین قرار داده است.

امّا ویژگی‌های خاص حضرت فراتر از بیان و شمارش است که بتوان آن‌ها را ذکر کرد، ما در این قسمت به نقل یک روایت بسنده می‌کنیم که:

*رضایت خداوند در رضایت فاطمه است/ آیه‌ای که برای خشنودی فاطمه(س) نازل شد

در کتاب مناقب از ابن شهر آشوب آمده است که رسول خدا(ص) امر کرد، دست دزدی را قطع کنند؛ دزد عرض کرد: یا رسول الل!ه با این دست با تو در اسلام بیعت کرده‌ام و شما فرمان قطع آن را صادر می‌کنید؟ حضرت(ص) فرمودند: «اگر دخترم فاطمه هم باشد، باید قوانین اسلام، عمل شود»، فاطمه(س) این مطلب را شنید و آزرده خاطر شد، جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد: اگر تو هم، یا رسول الله شریک آوری، عملت نابود خواهد شد، رسول خدا(ص) محزون شدند و دوباره جبرئیل نازل شد و این آیه را از سوی خدا، آورد: اگر در آسمان و زمین به جز خدای یکتا، خدایانی می‌بود، همانا فساد در آن‌ها راه می‌یافت، پیامبر از این امر، تعجب کرد، جبرئیل نازل شد و عرض کرد: فاطمه زهرا(س) از سخن تو محزون و ناراحت شد و لذا برای خشنودی او، خداوند این آیات را نازل کرد.

حضرت زهرا(س) نمونه بارز رأفت و مهربانی و منبع عاطفه و محبت به کانون خانواده بودند، وی برای علی(ع) همسری وفادار و برای فرزندان خود مادری دلسوز بود.

عشق و محبت بین آن بزرگواران از جهاتی مانند سایرین که با ازدواج پیوند مبارک و مقدس عروس و داماد، آغاز شد و محبت و آرامش بین آن دو شکل گرفت، زمینی و طبیعی مانند سایرین، است،

امّا این پیوند مبارک و الهی، بیشتر جنبه‌های الهی و معنوی داشته است، به این دلیل که اولًا امر به ازدواج این دو توسط خداوند صادر شده است و در روایت آمده است که: اگر علی نبود، فاطمه کفوی و همتایی، نداشت.

قبل از پرداختن بیشتر به این بحث و اینکه دید حضرت زهرا(س) نسبت به علی(ع) چه بوده، نمونه‌ای از محبت و عاطفه ایشان نسبت به همسرش را ذکر می‌کنیم.

شیخ مفید در کتاب ارشاد نقل کرده است که در سال هشتم هجرت، هنگامی که پیامبر اکرم(ص)، علی(ع) را در ماجرای جنگ ذات سلاسل، به سوی بیابان ریگزار «یابس» برای سرکوبی دشمن فرستاد، روایت شده: حضرت علی(ع) دستمال مخصوصی داشت، هر گاه به جنگ بسیار سخت و عظیمی رهسپار می‌شد، آن را به سر می‌بست، هنگامی که می‌خواست به جنگ مذکور برود، نزد زهرا(س) آمد و آن دستمال را خواست، فاطمه(س) از او پرسید: کجا می‌روی؟ مگر پدرم می‌خواهد ترا کجا بفرستد؟

علی(ع) فرمود: به بیابان ریگزار می‌فرستد، حضرت فاطمه(س) از روی علاقه و محبتی که به حضرت علی(ع) داشت گریان شد، پیامبر اکرم(ص) در آن حال به خانه زهرا آمد و به او فرمود: چرا گریه می‌کنی، مگر می‌ترسی شوهرت کشته شود؟ نه، ان شاء الله سالم، بر می‌گردد... .

علاوه بر این محبت و عاطفه که بین هر دو بوده و از سوی هر دوی آن بزرگواران دیده شده بود که نمونه بارز آن در بعد از ظلم و ستم به حضرت زهرا(س) توسط طاغوت زمان آن‌ها در قالب حمایت و دلسوزی و همدردی علی(ع) با فاطمه(س) پدیدار شد و هم چنین ناراحتی زهرا(س) به خاطر غصب حق حضرت علی(ع) توسط خلفا نمود پیدا کرد.

*اطاعت فاطمه بر چه کسانی واجب شده است

فاطمه(س) همیشه مانند دیگر شیعیان حضرت علی(ع) را ولی خویش می‌دانستند و اطاعت خویش را اعلام می‌داشتند و از هر گونه حمایتی نسبت به حضرت علی(ع) دریغ نمی‌کردند، حتی برای گرفتن حقوق علی(ع) و خودش بنابر برخی از احادیث به همراه امام و حسنین به درب خانه مهاجرین و انصار می‌رفتند، با اینکه خود او یعنی فاطمه(س) دارای ولایت تمام از سوی پروردگار بوده است و در روایتی به این مطلب اشاره شده از پپامبر اکرم(ص) که دخترم فاطمه اطاعت و ولایتش بر همه انبیا و وحوش و طیور پرندگان و موجودات زمینی و آسمانی، واجب شده است و حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک...» اشاره به همین مسأله دارد که خلقت فاطمه در واقع باعث ایجاد خلقت و آفرینش سایرین از همه موجودات شده است.

یعنی؛ فاطمه، فاطمه است زیرا؛ از شر و بدی دور است و روز قیامت یکی یکی دست دوستداران را گرفته و با خود به بهشت خواهد برد.

وی به همسر، وفادار و برای او خانمی فداکار و آشنا به وظایف و برای بچه‌ها مادری نمونه و دلسوز بوده و نسبت به علی(ع) از عشق و عاطفه بالایی، برخوردار بوده است و علی(ع) نیز نسبت به وی به دیده احترام و تعظیم نگریسته و از وی تجلیل می‌کرده است و متقابلاً زهرا(س) نیز ولایت او را بر خود لازم دانسته و در واقع شهیده راه دفاع از ولایت و ولّی زمان خویش گشته است.

 

*معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1ـ فاطمه من المهد الی اللحد، سید محمد کاظم قزوینی(ره).

2ـ مسند فاطمه(س)، سید حسین شیخ الاسلامی.

3ـ بیت الاحزان، مرحوم شیخ عباس قمی.

ادامه مطلب
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392  - 10:00 AM

 

پیامبر(ص) فرمودند: ای فاطمه! مخواب مگر بعد از آن که چهار عمل به جا آوری: ختم قرآن کنی و پیامبران را شفیعان خود گردانی و مؤمنان را از خود خشنود کنی و حج و عمره به جای آوری.

خبرگزاری فارس: چهار توصیه پیامبراکرم(ص) به حضرت فاطمه زهرا(س)
 

 

به گزارش سرویس فضای مجازی خبرگزاری فارس، روزنامه خراسان امروز چهارشنبه 11/02/92 نوشت: از حضرت فاطمه زهرا سلام ا...علیها نقل شده است که فرمودند: حضرت رسول(ص) بر من وارد شدند در وقتی که رختخواب خود را پهن کرده بودم و می خواستم بخوابم.

پیامبر(ص) به من فرمود: ای فاطمه! مخواب مگر بعد از آن که چهار عمل به جا آوری: ختم قرآن کنی و پیامبران را شفیعان خود گردانی و مومنان را از خود خشنود کنی و حج و عمره به جای آوری. این را فرمود و داخل نماز شد. من توقف کردم تا نماز خود را تمام کرد.

گفتم: یا رسول ا...(ص) امر به چهار چیز فرمودی که من قدرت به جا آوردن آن را ندارم که آن را در این وقت به جا آورم. حضرت رسول (ص) تبسم کردند و فرمودند: هرگاه سوره قل هوا...احد را سه مرتبه بخوانی گویا ختم قرآن کرده ای. هرگاه صلوات بر من و پیامبران پیش از من بفرستی، ما روز قیامت شفیعان تو خواهیم بود. هرگاه برای مومنان استغفار کنی تمامی آن ها از تو خشنود شوند. هرگاه سبحان ا... و الحمدلِلّه و لا اله الّا ا... و ا...اکبر بگویی گویا حج و عمره گزارده ای. صاحب منتهی الآمال در ذیل این روایت می نویسد: برکات و یادگاری های حضرت فاطمه زهرا(س) زیاد است از آن جمله تسبیح آن حضرت است که احادیث درباره فضیلت آن زیاد است و کافی است هر کس بر آن مداومت کند، شقی و بدعاقبت نشود.

(منتهی الآمال، ص98)

ادامه مطلب
چهارشنبه 11 اردیبهشت 1392  - 9:58 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6161033
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی