به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

شهید مفقود «احمد صداقتی» یکی ازفرمانده گردان‌های لشکر 14 امام حسین(ع) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است؛ در حالی که دست‌های او در دو عملیات قطع شده بود، برای دادن آخرین پیام خود شاسی گوشی را با پا فشار داد و همرزمانش برای آخرین بار حرف‌هایش را شنیدند.

مهدی مظاهری آخرین پیام این شهید را در پشت بی‌سیم روایت می‌کند:

عملیات محرم بود، در کنار بی‌سیم فرماندهی، عده زیادی جمع شده بودند، با عجله خودم را به آن جا رساندم، همه با حالت خاصی صدای برادری را که از بی‌سیم می‌آمد، گوش می‌دادند. پرسیدم: «کیست؟»، گفتند: «برادر صداقتی است! ساکت باش ببینیم چه می‌گوید!».

شهید احمد صداقتی

به لحاظ تعهد و روحیه شهادت‌طلبی که داشت، یک بی‌سیم به دوش گرفته و همراه نیروهای رزمنده جلو رفته بود؛ در محاصره دشمن بودند و امکان کمک فوری به آنان نبود؛ هر چند مجروح شده بود، کلام او حکایت از دلاوری و روحیه عالی که خاص مجاهدان مخلص راه خداست، داشت.

در بین حرف‌ها گفت: «این دستم هم مثل آن دستم شده و زیاد نمی‌توانم حرف بزنم، سلام مرا به حضرت امام برسانید و بگویید: رزمندگان در اجرای اوامر شما کوتاهی نکردند، وضع ما خوب است؛ مهمات، غذا، همه چیز داریم، منظورم را که می‌فهمید؟»، به امکانات مذکور شدیداً نیازمند بودند.

پس از چند لحظه صدای او قطع شد؛ هر چه او را صدا زدند، جواب نداد؛ بعد خبر آمد که آن عزیز بزرگوار در همان لحظه به شهادت رسیده است.

ادامه مطلب
سه شنبه 10 بهمن 1391  - 7:45 AM

 

سایت مشرق نوشت: «رضا حمیصی» از بسیجیان گردان «روح الله»، درباره ی عکسی که می بینید چنین روایت کرده است: «سال 1361 و عملیات والفجر مقدماتی بود. آن روزهاموی سر بچه ها خیلی بلند شده بود و توی منطقه هم کسی را پیدا نکردیم که کار سلمانی بلد باشد. من هم سلمانی بلد نبودم.

یک روز تصمیم گرفتیم یک جورایی کار را شروع کرده و سر بچه ها را بتراشیم. یک قیچی خیاطی پیدا کردم که نوک هایش هم شکسته بود، تصمیم گرفتم با همان قیچی سر بچه ها را رو به راه کنیم.

اولین نفر آقای قلی پور بود که اصلاح کردن او حدود 5 ساعت طول کشید. بعد از اصلاح قلی پور به این نتیجه رسیدیم که نه، می شود سلمانی هم کرد و به همین ترتیب شدیم سلمانی سیار و جایی که در این عکس می بینید، سنگری است که در آن مشغول اصلاح سر شهید آذربایجانی هستیم.

 

هنوز چند لحظه ای از کارمان نگذشته بود که شهیدان صنعتکار و قبادی هم از راه رسیده و هر کدام با یک قیچی به جان شهید آذربایجانی افتادند. چند دقیقه ای نگذشت که سر اصلاح شده تبدیل به جاده های تو در توی خاکی شد، به طوری که با خواهش و اصرار او، بچه ها را رد کرده و بالاجبار سرش را با ماشین و از زیر تراشیدیم.

در همین لحظات بود که شهید علی تاج احمدی هم از گرد راه رسید و با دوربینش این عکس را گرفت . ایشان وقتی وارد گردان خودشان شد در آن جا به دلیل آتش سنگین دشمن به شهادت رسید و این عکس، عکس آخر او بود.» 

ادامه مطلب
سه شنبه 10 بهمن 1391  - 7:44 AM

 

 سلسله نسب پیامبر(ص) با 48 واسطه به حضرت آدم(ع) می‌رسد. در این سلسله، پیامبرانی مانند اسماعیل(جد بیست و هشتم)، حضرت نوح(جد سی‌ونهم) و ادریس(جد چهل و دوم) قرار دارند.

البته سلسله نسب پیامبر(ص) تا «عدنان» مورد اتفاق نسب‌‌شناسان است ولی پس از او تا حضرت آدم(ع) اختلاف بسیاری دیده می‌شود. بنابر روایتی که «کحل البصر» محدث قمی به نقل از پیامبر(ص) آمده، حضرت فرمودند: «هنگامی که سلسله نسب من به عدنان رسید، در همانجا توقف کنید».

در ادامه اینفوگرافی مشهورترین یاران پیامبر(ص) و دشمنان ایشان که توسط مجله همشهری آیه تهیه شده، قابل دانلود است:

 اینفوگرافی سپاهیان نور اینفوگرافی سپاهیان نور 

ادامه مطلب
سه شنبه 10 بهمن 1391  - 7:38 AM

 

یکی از دیگر اختصاصاتی که برای پیامبر اکرم(ص) نقل شده است آن است که ایشان پیامبر جن و انس است و دیگر انبیا از چنین فضیلتی برخوردار نبوده‌اند.

آنها برای ادعای خود به آیاتی از قرآن استدلال کرده‌اند که ما به سه آیه آن اشاره می‌شود:

آیه یکم:

تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا/فرقان 1

زوال ناپذیر و پربرکت است کسی که قرآن را بر بنده‌اش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد.

ادعای یاد شده می‌تواند مبتنی بر این باشد که عالمیان شامل جن و انس می‌شود.

آیه دوم:

قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا، یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا/جن 1-2

بگو: به من وحی شده است که جمعی از جن به سخنانم گوش فرا داده‌اند. سپس گفته‌‌اند: ما قرآن عجیبی شنیده‌ایم، که به راه راست هدایت می‌کند، پس ما به آن ایمان آورده‌ایم و هرگز کسی را شریک پروردگارمان قرار نمی‌دهیم.

این آیه به صراحت از ایمان جنیان به پیامبر خاتم(ص) سخن گفته است.

آیه سوم:

برخی نیز برای اثبات فضیلت یاد شده به آیه ذیل استدلال کرده‌اند:

قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا/ اعراف 158

بگو: ای مردم، من فرستاده خدا به سوی همه شما هستم.

شاید مقصود نویسنده این است که کلمه «جمیعَاً» به جن و انس دلالت دارد.

حال آنکه این آیه با ذکر کلمه «ناس» شامل جن نمی‌شود و آنچه از عبارات مفسران نیز آورده است هیچ دلالتی بر مقصودش ندارد.

 

*** نقد فضیلت اختصاصی یاد شده

در اینجا چند مطلب باید مورد توجه قرار گیرد، تا روشن شود که آیا تنها پیامبر خاتم (ص) پیامبر جن و انس بوده است یا خیر؟

1- از آیات قرآن به دست می‌آید که خداوند چنانچه برای بشر پیامبرانی فرستاده است، برای جنیان نیز پیامبرانی از جنس آنها مبعوث کرده است:

یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالإِنسِ أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی وَیُنذِرُونَکُمْ لِقَاء یَوْمِکُمْ هَذَا/ انعام 130

(در آن روز به آنها می‌گوید:) ای گروه جن و انس، آیا رسولانی از شما به سوی شما نیامدند که آیات مرا برایتان بازگو می‌کردند و شما را از ملاقات چنین روزی بیم می‌دادند؟

بسیاری از مفسران مانند طبری و این جوزی ادعا کرده‌اند که انبیا تنها از جنس انسان هستند. از نظر آنان به کارگیری کلمه «منکم» در آیه یاد شده از باب غلبه انس بر جن است، مانند اینکه کسی بگوید: نان و شیر خوردم، حال آنکه او نان خورده و شیر نوشیده است و چنانچه خداوند می‌فرماید: یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَالْمَرْجَانُ؛ حال آنکه لؤلؤ تنها از آب شور پدید می‌آید نه آب شیرین.

در برابر، بسیاری دیگر از آنان، مانند شیخ طوسی، این نظر را تأیید کرده‌اند که خداوند برای جنیان، پیامبرانی از جنس خود آنها مبعوث کرده است و برخی مانند کلبی نیز بر این باورند که پیامبران از جنس جن برای جنیان مبعوث شده‌اند، ولی پیامبر خاتم (ص) برای جن و انس برانگیخته شده است. البته طبری و فیض کاشانی احادیثی نیز در تأیید آن ادعا آورده‌اند.

2. آیات قرآن، به تصریح دلالت دارند بر اینکه پیامبر خاتم (ص) چنانکه پیامبر انسان‌ها است، پیامبر جنیان نیز هست، چنانکه می‌فرماید:

وَإِذْ صَرَفْنَا إِلَیْکَ نَفَرًا مِّنَ الْجِنِّ یَسْتَمِعُونَ الْقُرْآنَ فَلَمَّا حَضَرُوهُ قَالُوا أَنصِتُوا فَلَمَّا قُضِیَ وَلَّوْا إِلَى قَوْمِهِم مُّنذِرِینَ/ احقاف 29

هنگامی که گروهی از جن را به سوی تو متوجه ساختیم که قرآن را بشوند، وقتی حضور یافتند به یکدیگر گفتند: «خاموش باشید و بشنوید» و هنگامی که پایان گرفت، به سوی قوم خود بازگشتند و آنها را بیم دادند.

یَا قَوْمَنَا أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ وَآمِنُوا بِهِ یَغْفِرْ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُجِرْکُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ/ احقاف 31

ای قوم ما، دعوت کننده الهی را اجابت کنید و به او ایمان آورید تا گناهانتان را ببخشد و شما را از عذابی دردناک پناه دهد.

همچنین آیات 1 و 2 سوه جن بر مطلب فوق دلالت دارد.

3. برخی از آیات دلالت دارد که جنیان به شریعت پیامبران دیگری مانند موسی نیز اعتقاد داشته‌اند، چنانچه می‌فرماید:

قَالُوا یَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا کِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِیقٍ مُّسْتَقِیمٍ

(جنیان) گفتند: ای قوم ما، ما کتابی را شنیدیم که بعد از موسی نازل شده، هماهنگ با نشانه‌های کتاب‌های پیش از آن، که به سوی حق و راه راست هدایت می‌کند.

انذار کنندگان جن برای هدایت قوم خویش به دین پیامبر خاتم و بهره آنان از قرآن، تصدیق قرآن نسبت به تورات را یاد آور شده‌اند و این سخن در صورتی درست است که جنیان به تورات معتقد باشند.

از این رو علامه طباطبایی(ره) می‌گوید:

این آیه دلالت دارد بر اینکه آن جنیان به موسی(ع) و کتاب او ایمان داشته‌اند.

همچنین «حویزی» در تفسیر نور الثقلین روایاتی به ذیل آیه یاد شده آورده است، مبنی بر اینکه جنیان مورد نظر در این آیه یهودی، نصرانی، مجوس و ... بوده‌اند.

از آیات یاد شده استفاده می‌شود:

1. پیامبرانی از جنس جن برای جنیان فرستاده شده است.

2. پیامبر خاتم(ص) پیامبر جن و انس است.

3. پیامبرانی دیگر بوده‌اند که رسالتشان عمومیت داشته و جن و انس را شامل می‌شده است.

ادامه مطلب
سه شنبه 10 بهمن 1391  - 7:34 AM

 

*سیره پیامبر(ص)

نبی اکرم(ص): «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»، پیامبر خدا برای شما الگوی خوبی است؛ آخر باید یک شباهتی به آن حضرت داشته باشی داداش جون!

امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد» یعنی: مرا با ورع و کوشش کمک کنید، چطور ما را کمک کنید؟ یعنی با اعمال صالحه؛ با پرهیزکاری و کوشش.

این اشخاص لجم گسیخته که با هم نزاع می‌کنند و در گوش هم می‌‌زنند، یکی می‌آید در گوشش می‌گوید، آخه اقاجان من!، جای آشتی هم بگذارید؛ فردا می‌خواهید در روی هم نگاه کنید.

«أعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَاد»؛ آخه کمک کنید جای آشتی را بگذارید بابا! آخه رسول‌الله (ص) چکار می‌کرد؟ با اینکه دقیقه‌ای، آنی غافل نبود و همیشه خود را در محضر و حضور پروردگار می‌دیدند، شب آب وضو را تهیه می‌فرمودند و در بالای سرشان می‌گذاشتند، مسواکشان هم که از چوب‌های اراک بود، بالای سرشان و یک سجاده کوچک... آن وقت بر می‌خواستند و می‌فرمودند: «الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِی أَحْیَانِی بَعْدَ مَا أَمَاتَنِی»‏؛ اول شکرگذاری می‌کردند که پروردگار نعمت حیات دوباره را به او داده است- چون ممکن است وقتی که خوابیدی، بمیری؛ الحمدالله شکر می‌کنم که در دارالتجاره ما را نبستند، بعد آیات را تلاوت می‌فرمودند:

«فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لآیَاتٍ لِّأُوْلِی الألْبَابِ، الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ، رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ، رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلإِیمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ، رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِکَ وَلاَ تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّکَ لاَ تُخْلِفُ الْمِیعَادَ» (آل عمران، آیات 190 الی 194).

خب این سیره نبی اکرم بود، پس ما شباهتمان از چه حیث است؟ چه شباهتی با رسول اکرم (ص) داریم؟

*نظر نبی اکرم(ص) درباره عالمان امت

اما باز برای اینکه همکاری‌های بنده یک قدری دقت پیدا بکنند، این مطلب را هم عرض بکنم که و قال صلی الله علیه وآله: «علماء هذه الأمة رجلان، رجل آتاه الله علماً فبذله للنّاس»؛ دانشمندان این امت دو دسته هستند: یک دسته علمایی هستند که پروردگار علم را در دسترس آن‌ها گذاشته و آن‌ها هم آن را به مردم بذل کردند؛ «و لم یأخذ علیه طعماً و لم یشر به ثمناً»، در برابر آن غذایی از مردم درخواست نکردند و ما به ازایش ثمنی قرار ندادند؛ بینی و بین‌الله برای پروردگار، خالصاً لوجه الله، علمش را در دسترس مردم گذاشت: «فذلک یستغفر له حیتان البحر ودوابّ البرّ والطّیر فی جوّ السّماء ویقدم علی الله سیداً شریفاً حتی یرافق المرسلین»، ماهی‌های دریا و جانواران خاک و پروندگان در آسمان، استغفار و طلب آمرزش برای چنین عالمی می‌کنند، گناهان او آمرزیده می‌شود و وارد به پروردگار می‌شود، در حالی‌که سید و شریف خواهد بود و با پیامبران و فرستادگان خدا همنشین است، با آن‌ها همدم می‌شود، با آنها هم صحبت می‌شود.

آن وقت در قبال این آدم، «رجلٌ آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله وأخذ علیه طعماً وشری به ثمناً فذلک یلجم یوم القیامه بلجامٍ من نارٍ وینادی منادٍ: هذا الذی آتاه الله علماً فبخل به عن عباد الله و أخذ علیه طعماً واشتری به ثمناً وکذلک حتّی یفرغ من الحساب»، عالمی است که خداوند به او علم اعطا کرده، ولی از بذل آن به بندگان خدا بخل می‌ورزد و در برابر آن بها طلب می‌کند؛ این کسی که در روز قیامت به دهانش لجامی از آتش زده می‌شود و یک منادی ندا می‌کند: این همان کسی است که خداوند به او علم داده، ولی در نشر آن به بندگان خدا بخل ورزیده و در برابر آن مزد خواسته و آن را به قیمت فروخته است. این شخص در محشر همین گونه می‌ماند تا خداوند از حساب خلق فارغ شود.

*جایگاه دعا در زندگی/اسلحه‌ای که پیامبر برای نجات ما معرفی می‌کند

حالا من یک حدیث قشنگی برایتان می‌خوانم تا  ببینید چقدر خوب است: «قال النبی صلی الله علیه وآله: ألا أدلّکم علی سلاح ینجیکم من اعدائکم و یدرّ أرزاقکم؟ قالوا: بلی؛ قال: تدعون ربّکم باللّیل و النّهار. فإنّ سلاح المؤمن الدّعا»، پیامبر اکرم(ص) فرمود: آیا نمی‌خواهید اسلحه‌ای به شما معرفی کنم، به شما بدهم که شما را نجات دهد؟ آیا دلالت بکنم شما را به یک سلاح و اسلحه که شما را نجات می‌دهد؟ «دعا» سلاح انبیاست- به قدری من از این کلمه نجات خوشم آمد، به قدری این کلمه برای من روح افزا بود، به قدری بشارت بود که وصف ندارد، آقا جون! من کاری به این کارها ندارم؛ من به عرض و طول قضیه کاری ندارم؛ من به کم و کیف قضیه کاری ندارم! ما را از این وضع نجات بده!

ادامه مطلب
سه شنبه 10 بهمن 1391  - 7:33 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6169263
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی