به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

 پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع)، یکی از مهم‌ترین، زیباترین و بنیادی‌ترین توصیه‌ها برای حفظ وحدت در میان مسلمین را می‌توان در پیام کوتاه، اما پرمحتوایی یافت که حضرت امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم(ع) خطاب به شیعیان صادر فرموده‌اند.

این پیام که محتوای آن انطباق با آیات و مفاهیم قرآنی دارد، می‌تواند راهنمای دقیق برای آنانی باشد که حرکت در راه معصومین علیهم‌السلام را سرلوحه کار خود قرار داده و اعتلای نام اسلام و برپایی مجدد تمدن عظیم و الهیِ اسلام را به‌عنوان هدفی جدی در زندگی برگزیده‌اند.

هر بخش کوتاهی از این پیام عمیق، توصیه‌ای مهم به دوستداران اهل‌بیت علیهم‌السلام  را در خود جای داده است. «اجتناب از شیطان»، «راست‌گویی»، «امانت‌داری»، «سخن‌گفتن به‌جا»، «دوری از تفرقه» و «اطاعت از ولی‌امر» را می‌توان به‌عنوان محورهای اصلی این پیام ارزیابی کرد.

متن کامل فارسی و عربی این پیام ارزشمند را در ادامه می خوانید:

«ای عبدالعظیم از سوی من به یارانم سلام برسان و به ایشان بگو که شیطان را به خود راه ندهند و به آنان فرمان ده به راستی در گفتار و ادای امانت و آنها را فرمان ده در آنچه به کارشان نمی‌آید، خاموشی ورزند و ستیزه‌جویی کنار نهند و به یکدیگر روی آورند و به دیدار هم روند که موجب نزدیک شدن به من است و به در افتادن با یکدیگر خود را مشغول نسازند که من با خود عهد کرده‌ام هر که چنین کند و یاری از یاران مرا به خشم آورد از خدا بخواهم در دنیا سخت‌ترین عذاب را بدو رساند و در آخرت در شمار زیانکاران باشد و ایشان را آگاه ساز که خداوند نیکوکار آنها را خواهد بخشید و از بدکارشان در خواهد گذشت مگر کسی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا بیازارد یا بدخواهی او به دل گیرد که اگر چنین کند خداوند او را نبخشاید تا از این اندیشه بد باز نگردد، اگر بازگشت (چه بهتر) و گرنه روح ایمان از دلش رخت بر بندد و از ولایت من بیرون رود و او را از ولایت ما بهره‌ای نخواهد بود و از این سرنوشت بد به خدا پناه می‌برم.»

«یَا عَبْدَالْعَظِیمِ أَبْلِغْ عَنِّی أَوْلِیَائِیَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَایَجْعَلُوا لِلشَّیْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِیلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِی الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه..ِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّکُوتِ وَ تَرْکِ الْجِدَالِ فِیمَا لَایَعْنِیهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَره..ِ فَإِنَّ ذَلِکَ قُرْبَه..ٌ إِلَیَّ وَلَایَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِیقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّی آلَیْتُ عَلَى نَفْسِی أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ وَ أسْخَطَ وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی دَعَوْتُ اللهَ لِیُعَذِّبَهُ فِی الدُّنْیَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ کَانَ فِی الْآخِرَه..ِ مِنَ الْخَاسِرِینَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِیئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَکَ بِی أَوْ آذَى وَلِیّاً مِنْ أَوْلِیَائِی أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَإِلَّا نُزِعَ رُوحُ الْإِیمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَایَتِی وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ نُصِیبٌ فِی وَلَایَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ ذَلِکَ»

ادامه مطلب
پنج شنبه 21 دی 1391  - 6:10 PM

 

اشاره

تاکنون از خود پرسیده‌ایم چه عواملی باعث می‌شود برخی افراد دچار بی‌بصیرتی شده، نتوانند سره را از ناسره تشخیص دهند؟ به راستی برای گم نکردن راه چه باید کرد؟ چگونه می‌توان راه را بازشناخت و فریفته‌ی سخنان و رفتارهای دشمنان نقاب دار و منافقان فتنه‌گر و فتنه‌گران منافق نگردید؟!

چگونه می‌توان بین حق و باطل، جدایی افکند و راه را از کژراهه شناسایی نموده، مسیر را اشتباهی نپیمود؟ راه کار همان است که رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که: «شما در جبهه‌ى جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشه‌خوانى بلد نباشید، اگر قطب‌نما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه می‌کنید مى‌بینید در محاصره‌ى دشمن قرار گرفته‌اید؛ راه را عوضى آمده‌اید، دشمن بر شما مسلط می‌شود. این قطب‌نما همان بصیرت است».1

ولی آیا بصیرت برای اشخاص خاصی لازم است یا مسئله‌ای عمومی است؟ آیا بر همگان لازم است که بینش والایی داشته باشند؟ رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «اگر همه‌ی تعاریفی که در خصوص بصیرت آورده شده را در یک جمله خلاصه کنیم می‌توان گفت: بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبینی در انسان که بتواند پشت صحنه‌ی مسائل پیچیده ی سیاسی را به خوبی تشخیص دهد. این مهم در طول دوران تاریخ معاصر ایران و حوادث بعد از انقلاب، خط کش جدا شدن افراد هوشیار از غافل بوده است».2

اهمیت و جایگاه بصیرت

اهمیت و جایگاه بصیرت، روشن‏بینی و درک درست از شرایط و فضاها است، به گونه‌ای است که قرآن کریم یکی از ویژگى‌های فرستادگان الهی را داشتن بینش صحیح از  رفتارها و کردارها دانسته و جامعه‌ی اسلامی و پیروان دین را نیازمند این ویژگی معرفی کرده: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی؛ بگو این راه من است.

من و پیروانم با بصیرت کامل، همه‌ی مردم را به سوى خدا دعوت مى‌کنیم» کسی که بصیرت لازم را به همراه یک سری دیگر از شرایط - که اشاره خواهیم کرد - داشته باشد، در روزهای فتنه و فضاهای غبارآلود، مسیر را اشتباه نخواهد پیمود و از توانمندی و جسارت برخورد با دیگران و اظهار حق و حقیقت برخوردار می‌شود.این جاست که هر جامعه‌ای با داشتن رهبری بصیر و نیروهایی این چنین، به راحتی می‌تواند نقشه‌های دشمنان و فتنه‌گران را نقش برآب نموده، جامعه را از وجود آنان پاک سازی نماید.

حضرت علی(ع) در این مورد می‌فرماید: «وَ لَکِنِّی اَضْرِبُ بِالْامُقْبِل اِلَی الْحَقِّ الْمُدْبِرَ عَنْهُ وَ بِاالسَّامِعِ الْمُطِیعِ الْعَاصِی الْمُریبَ اَبَداً حَتّی یَأْتِی عَلی یَوْمِی؛ من با نیروهای گرویده به حق، فراریان را سرکوب می‏کنم و با سربازان آماده به فرمان، دودلان وسوسه‏گر را درهم می‏کوبم».3در اهمیت و جایگاه بصیرت همین بس که در آموزه‌های دینی ما، انسان بی‌بصیرت همانند فردی کور دانسته شده است.

واکاوی برخی علل نبود بصیرت

1- دنیاخواهی

یکی از عوامل اصلی کم بود بینش، حب دنیا و تعلّق بیش از اندازه به امور دنیوی است. این امر باعث می‌شود برخی افراد دانسته یا نادانسته، برای حفظ مقام و مسئولیت دنیایی، ثروت و دارایی و... دنیا را بر آخرت مقدم دارند؛ و این آفت باعث کور و کر شدن حقیقی و باطنی آنان نسبت به حقایق می شود. رسول خدا(ص) فرمود: «هر که به دنیا گراید و آرزوهای دنیویش دور و دراز گردد، خداوند به اندازه‌ی گرایش او به دنیا، دلش را کور می‌گرداند».4

2- کم‌خردی

اگر افراد، دارای مبانی و افکار مشخص- که برگرفته از مطالعه و تفکر و تعمق در مسائل است- نباشند، درک و بینش درستی از حوادث و اتفاقات پیرامونی نخواهند داشت و پیوسته با ارائه‌ی نظرات نادرست و تحلیل‌های اشتباه، افکار منفی و اقدامات خراب‌کارانه را به افراد جامعه منتقل می کنند. همچنین با ادعای فهم و درک فوق العاده‌ای - که گویا کس دیگری بدان دست نیافته و نخواهد یافت - ایجاد موج منفی در جامعه ایجاد می‌کنند.

حضرت امیر(ع) با اشاره به همین نکته می‌فرمایند: «لا بَصیِرَةَ لِمَنْ لا فِکْرَ لَهُ؛ کسی که اهل فکر و اندیشه نیست، بصیرت و بینش هم نخواهد داشت».5 آن حضرت با اشاره به پیامدهای وجود چنین افراد - فاقد فکر و تحلیل و بینش صحیح –  ی در صفوف جامعه می‌فرماید: «فَاقِدُ الْبَصَرِ فَاسِدُ النَّظَرِ؛ آن که بصیرت و بینش را از دست بدهد، نظرش هم، نادرست و بی ارزش است».6

3- هوا و هوس

هر انسانی در حالت تعادل و نبود میدان‌های آزمایش، با مشکل خاصی مواجه نمی‌شود. مشکل جایی نمایان می‌گردد که هواهای نفسانی و وسوسه‌های شیطانی این تعادل را از انسان بگیرد و با تابلو قرار دادن منافع و خواسته‌های نفسانی، فردی، جناحی و مانند آن در پیش چشم انسان، قدرت انتخاب را متزلزل نموده، او را در دو راهی حق و باطل قرار دهد. در چنین میدانی، کسانی که بر نفس خود مدیریت نداشته باشند، به راحتی در دام خواهش‌های نفسانی افتاده، بصیرت و بینش لازم را برای خروج از این فضاها نخواهند یافت. حضرت علی(ع) می‌فرماید: «الهَوَی شَرِیکُ الْعَمَی؛ هوا و هوس، شریک کوردلی است».7

4- غفلت و لجاجت

غفلت و لجاجت، دو عامل آفت‌زای پرخطر در مسیر زندگی است که همواره انسان را با تهدید مواجه ساخته، چه بسا باعث می‌شود ثمره‌ی یک عمر زحمت و تلاش و خدمت انسان، پوچ و نابود گردد. نمونه‌های تاریخی فراوانی همانند «بلعم بن باعورا» و... هستند که با غفلت‌زدگی و خیره‌سری، زحمات و تلاش‌های شان را نیست و نابود کردند.قرآن و روایات نیز به انسان هشدار می‌دهد که همه باید مراقب باشند تا اعمال نیک‌شان را با اعمال ناروا حَبْط و نابود نکنند.8

امیر بیان، علی(ع) می‌فرماید: «دَوَامُ الْغَفْلَه یُعْمِی الْبَصِیرَه؛ ادامه یافتن غفلت، دیده ی بصیرت را کور می‌سازد».9از پیامدهای غفلت‌‌زدگی این است که چنین افرادی به گمان این که تشخیص شان آنان برترین تشخیص و درک و فهم‌شان، بالاترین درک و فهم است، دچار خودبینی و وهم‌گرایی می‌گردند و بر این باورهای نادرست خود، پافشاری و لجاجت هم می‌ورزند. در چنین فضایی است که زمینه‌های کج فهمی، بی بصیرتی و کوری دل فراهم می شود و بستر فتنه و آشوب، مهیّا.

رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: «بعضى اشخاص، لجبازند و هر چه انسان حقیقت را در مقابل‌شان قرار مى‏دهد، روى موضع لجوجانه ی خود اصرار مى‏کنند. چنین رویّه‏اى، انسان را از حقیقت دور مى‏کند. فرد لجوج، در ابتداى لجبازى، هنوز اندکى نور حقیقت را مى‏فهمد و احساس مى‏کند که کارش براساس لج بازى است اما وقتى لجاجت وى تکرار شد، دیگر آن اندک نورِ حقیقت را هم نمى‏فهمد. در او، باطن و اعتقاد و عقیده‏اى دروغین به وجود مى‏آید که اگر به خود برگردد و تعمق کند، مى‏بیند این که در ذهن اوست، عقیده نیست، «عَنْ ظَهْرِ الْقَلْب» و از باطنِ جان، نیست.

 اما لجاجت نمى‏گذارد که او سروش حقیقت و پیام معنویت و حق را به گوشِ جان بشنود. دیدید کسانى که در مقابل اسلام و انقلاب اسلامى و فرمایشات امام و حقّانیت واضح و مظلومانه ی ملت ایران ایستادند و لجاجت کردند، چگونه این لجاجت به گمراهى‏شان انجامید!10 ... عزیزان من! تمام مشکلاتى که براى افراد یا اجتماعات بشر پیش مى‌آید، بر اثر یکى از این دو است؛ یا عدم بصیرت، یا عدم صبر. یا دچار غفلت مى‌شوند، واقعیت‌ها را تشخیص نمى دهند، حقایق ها را نمى‌فهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات، از ایستادگى خسته مى‌شوند. لذاست که به خاطر یکى از این دو - یا هر دو - تاریخ بشر پُر از محنت‌هاى بزرگ ملت‌هاست؛ پُر از غلبه‌ى زورگویان عالم بر ملت‌هاى ضعیف النفس و غافل است».11

5- آرزوهای بی‌پایان

آرزوهای دور و دراز، از مهم ترین رذایل اخلاقی است که در کتاب‌های بزرگان و آیات و روایات فراوانی از آن یاد شده است. پیامبر اکرم(ص) در روایت مشهوری «طول اَمَل» را یکی از دو دشمن بسیار خطرناک برای انسان‌ها برشمرده و فرموده است: «شدیدترین چیزی که از آن بر شما می‌ترسم دو خصلت است: یکی پیروی از هوا و هوس و دیگری آرزوی طول و دراز. هواپرستی، شما را از حق باز می‌دارد و آرزوی دور و دراز، شما را بر دنیا حریص می‌کند».12

بصیرت از نگاه رهبر معظم انقلاب

ایشان در سخن رانی‌های مختلفی به بررسی ابعاد این مسئله پرداخته‌اند و در آن به نقش محوری خواص در تبیین حقایق و روشن گری‌ها تأکید کرده‌اند. به تناسب بحث، برخی از بیانات ایشان را با ذکر عنوان نقل می‌کنیم؛ باشد که چراغ راهی برای آیندگان شود و همگان با پیروی از بیانات ایشان، به وظیفه‌ی دینی و انقلابی خویش عمل نماییم.

اهمیت بصیرت

«این که من در طول چند سال گذشته همیشه بر روى بصیرت تأکید کرده‌ام، به خاطر این است که یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعه‌ى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت می‌کنند و قدم برمی‌دارند. همه‌ى تیغ‌هاى دشمن در مقابل آن ها کند می‌شود. بصیرت این است. بصیرت وقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمی‌تواند آن ها را گم راه کند، آن ها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم می‌گذارد».13

ضرورت بصیرت برای اقشار تحصیل کرده

«در زندگىِ پیچیده‌ى اجتماعىِ امروز، بدون بصیرت نمی‌شود حرکت کرد. جوان‌ها باید فکر کنند، بیندیشند، بصیرت خودشان را افزایش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعه‌ى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، باید به مسئله‌ى بصیرت اهمیت بدهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راه‌هاى جلوگیرى از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرت‌ها لازم است... بصیرت یعنى این که بدانید چه می‌خواهید، تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید».14

بصیرت، ابزار مبارزه با جنگ نرم

«باید همیشه هشیارى نسبت به همه‌ى جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهه‌ى با نظام اسلامى نیست. اولویت، آن چیزى است که امروز به آن می‌گویند جنگ نرم؛ یعنى جنگ به-وسیله‌ى ابزارهاى فرهنگى، به وسیله‌ى نفوذ، به وسیله‌ى دروغ، به وسیله‌ى شایعه‌پراکنى؛ با ابزارهاى پیش رفته‌اى که امروز وجود دارد. ابزارهاى ارتباطى‌اى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دل‌ها و ذهن‌هاى مردم. خوب، شما ببینید در یک چنین وضعیتى چه چیزى بیش از همه‌ براى انسان مهم است؟ بصیرت».

بصیرت در شناخت خائنان

«بنده بارها بر روى بصیرت تکیه می‌کنم، به خاطر همین. مردم بدانند چه اتفاقى دارد مى‌افتد؛ ببینند آن دستى را که دارد صحنه‌گردانى می‌کند، صحنه را شلوغ می‌کند تا در خلال شلوغى‌هاى مردم، یک عنصر خائنى، یک عنصر دست‌نشانده و دست‌آموزى بیاید کارى را که آن ها می‌خواهند، انجام بدهد و نشود او را توى مردم پیدا کرد؛ این کارى است که دشمن می‌خواهد انجام بدهد. هر اقدامى که به بصیرت منتهى بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده‌ى مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است. هر اقدامى که فضا را مغشوش کند، مشوّش کند، انسان‌ها را نسبت به یک دیگر مردد کند، فضاى تهمت‌آلود باشد، مجرم و غیرمجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است».15

بی‌بصیرتی و بلاها

«اگر من بخواهم یک توصیه به شما بکنم، آن توصیه این خواهد بود که بصیرت خودتان را زیاد کنید؛ بصیرت. بلاهایى که بر ملت‌ها وارد می‌شود، در بسیارى از موارد بر اثر بى‏بصیرتى است. خطاهایى که بعضى از افراد می‌کنند - مى‏بینید در جامعه‏ى خودمان هم گاهى بعضى از عامه‏ى مردم و بیشتر از نخبگان، خطاهایى می‌کنند. نخبگان که حالا انتظار هست که کمتر خطا کنند، گاهى خطاهای شان اگر کمّاً هم بیشتر نباشد، کیفاً بیشتر از خطاهاى عامه‏ى مردم است - بر اثر بى‏بصیرتى است؛ خیلى‏هایش، نمی‌گوییم همه‏اش. بصیرت خودتان را بالا ببرید، آگاهى خودتان را بالا ببرید. من مکرر این جمله‏ى امیرالمؤمنین(ع) را - به نظرم در جنگ صفین - در گفتارها بیان کردم که فرمود: اَلَا وَ لَا یَحْمِلُ هَذا الْعَلَمَ اِلّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَالصَّبْر».16

پی نوشت:

1. بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.

2.رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولى امر، 5/5/1388.

3.نهج‏ البلاغه، خطبه‏ی6.

4.تحف العقول، ص60.

5.غرر الحکم، ص647، ح7937.

6.میزان الحکمه، ج2،ص504 .

7.نهج البلاغه، نامه ی31.

8. حبط اعمال یعنی از بین رفتن پاداش عمل نیک، به دنبال گناهی که در پی آن عمل، انجام گرفته است. در قرآن نیز به همین معنی اشاره شده ‏است. زمر، آیه ی65.

9. عیون الحکم و المواعظ، ص250. غرر الحکم، ح5146.

10. بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار رئیس جمهور و هیئت وزیران‏‏ 8/6/1384.

11. دیدار با گروه کثیرى از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سیزدهم آبان، سال روز میلاد امام على(ع)، 12/ 8/ 1377 .

12. محجه البیضاء، ج8، ص245.

13. بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.

14. بیانات در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388.

15. بیانات رهبری در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور 4/ 9/ 1388.

16. نهج البلاغه، خطبه‏ى 173.

رضا اخوی

منبع :ماهنامه پیام زن،شماره 234

ادامه مطلب
دوشنبه 11 دی 1391  - 10:08 AM

 

دز میان گردان‌های گوناگون حاضر در دفاع مقدس، شاید با جرات به توان گفت که تنها بچه‌های تخریب‌چی بودند که بیشتر از همه به شهادت نزدیک بودند. آنها هر لحظه باید خود را برای رفتن به عروج آماده می‌کردند. آنچه پیش روی شماست نکاتی پیرامون زندگی یکی از همین دلیرمردان به نام سردار شهید حاج رسول فیروزبخت است.

 

 

 

فکر می‌کنم این نوشته برای روزهای تنهایی رسول باشه که تک و تنها تو مقرالوارثین بود و همه ما آماده می‌شدیم برای عملیات کربلای دو.                                                      

 

شهید حاج رسول فروزبخت (از راست نفر اول) شهید زعفری(نفرسوم)

نمیدونم چه کسانی این نوشته رو میخونند. اونها هم حال منودارند؟ رسول رو می‌شناسند یانه؟  رسول به ظاهر سال 1345 در کرج به دنیا اومد و در گلشهر زندگی کرد. 

او از وقتی خودش رو شناخت دیگه بندگی کرد و خوب هم بندگی کرد. جوانهای گلشهر کرج خیلی هاشون رسول رو نمی‌شناسن .

آهای نوجوونهای 16 ساله، رسول هم سن شما بود رفت جبهه و تو جبهه مونده‌گار شد.

رسول مثل بعضی ها برای رفع تکلیف جبهه نرفت  بلکه برای انجام تکلیف جبهه رفت. بدن از گل نازک‌تر رسول رو بارها و بارها ترکش‌ها و گلوله های دشمن شکافت.

... رسول در جبهه دنبال کمال بود و سعی می‌کرد در جبهه جایی باشه که نوک پیکان سختی ها در جنگ باشه. پس رسول شد تخریبچی. رسول اونقدر که من شناختمش همه وجودش در سوز و گداز بود و اگر خنده و شوخی هم می‌کرد دنبال رد گم کردن بود.

رسول می‌دونست که اگر تظاهر به معنویت کنه دکونش گرم میشه.

....رسول از همه اینها فراری بود، اما می‌گفت: جعفر؛ نمیدونم چرا کار ما درست نمیشه. یک هفته قبل ازشهادتش، من و رسول توی چادر شهید نباتی که معرف حضور بچه های تخریب لشکر 10  تو مقرالوارثین هست، تنها شدیم و اون هم به خاطر شدت بارون عصر بود که من داشتم به دو از چادر روابط عمومی می‌رفتم به سمت حسینیه الوارثین(حسینیه تخریب لشکر10). اونقدر شدت بارون زیاد بود که تادیدم درچادر بازه چپیدم داخلش. دیدم هیچکس نیست  فقط رسول داخل چادر با خودش خلوت  کرده. دیدم صورت رسول خیسه ، انگار گریه کرده .تا منو دید با آستین لباسش اشکهاشو پاک کرد.

از راست: شهیدان فیروزبخت، نوریان ، رضایی، آزمایش، اربابیان

دیدم حال و حوصله شوخی رو نداره، یه خورده با هم درد و دل کردیم. رسول بدون مقدمه با نگرانی گفت: جعفر ؛ همه رفقای ما یکی یکی رفتند و داره جنگ تموم میشه و ما هنوز زنده ایم . ترو خدا بیاییم یه کاری کنیم. یک عده هنوز تو گردان نیومده پرواز میکنند . دیدم حال خوبی داره گفتم بذار توحال خودش باشه و بدون خداحافظی ازش جداشدم.

از راست: شهیدان فیروزبخت، پیکاری، نوراللهی

شهید حاج رسول فیروز بخت در پاک سازی میادین مین منطقه سردشت به همراه همرزم شهیدش حاج قاسم اصغری در تاریخ 10/آبانماه/1366 براثر انفجارمین والمر به آسمان پر کشید و پیکر مطهرش در امام زاده محمد کرج میهمان خاک شد.

 

از سمت چپ: شهید فیروزبخت، شهید اسماعیل پور، شهید کریمی

 

 

از راست:شهیدان طحانی، میرزازاده، عزیززاده، کریمی، فیروزبخت، اسماعیل پور، خاکفیروز

 

 

 

شهید فیروزبخت، شهید ضیائی

ادامه مطلب
دوشنبه 11 دی 1391  - 10:06 AM

 

«عملیات محرم» در تاریخ 10/8/1361 ساعت 22:08 در جنوب غربی کشور، محور شمال فکه با رمز «یازینب» آغازشد. در این عملیات که در سه مرحله اجراشد، 3400 تن از نفرات دشمن اسیر و بیش از 7000 نفر کشته و زخمی شدند.

 

بیش از 1300 تانک به غنیمت گرفته شد و 9 فروند هواپیمای دشمن سرنگون گردید. هدف عملیات آزادسازی بخش هایی ازسرزمین مقدس اسلامی و تسلط برجاده تدارکاتی بغداد – بصره بود.

 

آنچه می خوانید یادداشت‌های روزانه یکی از رزمندگان است که خود در این عملیات حضور داشته و می‌گوید:

 

سوم محرم: 29/7/61

 

سه روز از محرم‌الحرام گذشته است، هوای عزاداری اصفهان را کرده‌. امروز بنی لوحی به ما پیشنهاد کرد که به تیپ تازه تأسیس قمر بنی هاشم(ع) برویم و آنجا را با کمک کریم نصر که به سمت فرمانده تیپ منصوب شده بود، راه‌اندازی کنیم.

 

قرار است این تیپ را لشکر امام حسین(ع) تجهیز کند، کادر فرماندهی، گردان و واحدهایش را تامین کند و تجهیزات و امکاناتش را نیز بسرعت تهیه کند.

چون این یگان به نام مبارک قمر بنی هاشم، پرچمدار کربلا و سقای لب تشنگان نامگذاری شده بود، با کمال میل قبول کرده و چون تازه در حال شکل‌گیری بود، این ماموریت را پذیرفتم احتمال می‌رود حمله‌ای تا قبل از عاشورا یا حداکثر تا روز عاشورا از سوی رزمندگان اسلام انجام گیرد. الله اعلم.

 

3/8/61

 

پس از چند روزی فرصت نوشتن خاطرات را پیدا کردم، پس از راه‌اندازی تیپ قمر بنی‌ هاشم(ع) از صبح تا شب مشغول آماده‌سازی نیروها و گردان‌ها و واحدها بودیم.

مرتب به دنبال تأمین کادر و پرسنل رسمی بودیم، هیچ برادری به سادگی حاضر نمی‌شد دل از لشکر امام حسین(ع) بکند و در این تیپ نو پا بیاید.

پس از تلاش بسیار زیاد مسئولین تیپ علی‌رغم امکانات و تجهیزات اندک از لشکر، حدود دو گردان سازمان‌دهی شد و دو گردان نیز کادرهایش مشخص شد تا با آمدن نیرو گردان‌ها تکمیل گردد. قرار شد نیروهای اطراف شهر اصفهان به این یگان بیایند تا کم کم این تیپ تازه تشکیل جان بگیرد.

سازمان و مسئولیت تیپ نیز مشخص شده و هر کس به دنبال کار خویش می‌باشد.

 

فرمانده تیپ: برادر کریم نصر از فرماندهان گردان پیاده لشکر در عملیات‌های بیت‌المقدس و بستان بوده، رزمنده‌ای صادق و یاری دیرین است، خلوص و سادگی خاصی دارد. بسیار محجوب و پرکار و سر به زیر است وصفش در این مقال نمی‌گنجد، بگذاریم تا وقت دگر.

 

معاون تیپ، مهدی (گودرزی) بهرامی:‌ برادری دلیر و شجاع، بسیار با او گشت و شناسایی رفته‌ام، در عملیات فتح‌المبین، بستان و بیت‌المقدس. به یاد دارم در عملیاتی تیری به زیر گلویش خورد و به حنجره‌اش آسیب رساند. مدتی از حرف زدن محروم بود ولی آنقدر اذان گفت تا صدایش باز شد.

اگر مسئولیت تیپ را از نظر تجربه و شجاعت مورد ارزیابی قرار دهیم، به خوبی پیداست که این بزرگواران، از همان تبار بچه‌های خط شیر دارخوین می‌باشند که اکنون قبول مسئولیت کرده و دست در دست یکدیگر داده تا بتوانند باری از دوش جبهه بردارند، این افراد از پرکارترین نیروهای لشکر امام حسین(ع) می‌باشند، کم حرف می‌زنند و عمل زیاد دارند.

 

با چنین فرماندهانی، این تیپ می‌تواند آینده‌ای روشن و موفق داشته باشد. می‌تواند سازمان خود را توسعه دهد و لشکری از آن بوجود آید. انشاءالله.

در جایی دیگر سعی خواهم کرد مسئولین واحدها و گردان‌های تیپ را معرفی کنم، البته این معرفی فقط از شناخت ظاهری می‌باشد و از دریچه چشم این حقیر.

 

5/8/61 دو کوهه

 

بالاخره توانستیم نیروها را سازمان‌دهی کنیم، پادگان مملو از نیروست، لشکر امام حسین به اینجا منتقل شده است و در گوشه‌ای دیگر لشکر 27 حضرت رسول(ع) از نیروهای استان تهران، مستقر شده‌اند. ما نیز آماده‌ایم تا گردانی را تحویل بگیریم. عملیات نیز باید زمانش نزدیک باشد و همه در انتظار و آمادگی برای حمله‌ای بزرگ بودند. تیپ قمر بنی‌هاشم نیز به موقعیتی جدید در حال انتقال است، واحدها و گردان‌ها پس از تکمیل سازمان باید به این موقعیت بیایند، اسمش را موقعیت ابوالفضل(ع) گذاشته‌اند.

 

جلسات توجیهی مرتب در تیپ برقرار است مخصوصا برادران طرح و برنامه (عملیات) و اطلاعات عملیات.

مسئول طرح و برنامه برادر محمد سنایی است که از ناحیه پا جانباز است یعنی پایش از مچ قطع می‌باشد، از برادران مخلص و با سابقه جنگ است که سخت مشغول فعالیت می‌باشد. مسئول اطلاعات عملیات تیپ نیز برادر تاجمیر ریاحی است که در لشکر امام حسین(ع) فرمانده گردان پیاده بوده و اکنون کادری جمع کرده و او نیز چون دیگران در تلاش است.

همه سعی می‌کنند تیپ را آماده سازند تا برای اولین تجربه عملیاتی وارد عمل شوند، واحد تدارکات با مسئولیت برادی سجاد از همه بیشتر تلاش می‌کند، او دایم به این طرف و آن طرف جهت تهیه تجهیزات و امکانات لازم در رفت و آمد است.

 

9/8/61 موقعیت ابوالفضل تیپ قمر بنی هاشم

 

اکنون که این سطور را سیاه می‌کنم، بسیار حوادث اتفاق افتاده و جریان‌های بسیاری به وقوع خواهد پیوست.

من سعی می‌کنم خاطراتم را روزانه یادداشت کنم و اگر چند روزی در نوشتن آن فاصله ایجاد شود به دلیل فشار کاری و گرفتاری زیاد می‌باشد. سعی خواهم کرد رشته کلام از دستم خارج نشود و تا آنجائی که بتوانم با صداقت وقایع را بیان می‌کنم، بدون غرض و تحریف. شاید روزی بکار آید و در آینده از آن استفاده شود.

 

الان روی تپه‌ای نه چندان بلند نشسته‌ام، اینجا موقعیت جدید تیپ است. چند کیلومتر بالای شهر جنگ‌زده دهلران، یعنی جبهه میانی.

چادرها برپاست، نگاهم به زندگی درون این خیمه‌هاست، بیاد چادرهای بیابانی شهرک دارخوئین، انرژی اتمی، و به یاد شهدا دلم می‌گیرد.

الحمدالله توفیق پیدا کردیم که شهر نیمه ویران دهلران را ببینیم.

 

12/8/61 دوکوهه

 

امروز دوباره فرصت نوشتن یافتم، اکنون ساعت 5 صبح است، دیروز و دیشب عملیاتی که انتظار می‌رفت با نام محرم و با رمز یا زینب(س) شروع شد.

چند ساعت قبل از حمله یعنی تقریبا از ساعت 4 بعدازظهر به بعد، بارانی بی‌سابقه بارید. تگرگ‌های درشت چون سنگی فرود می‌آمد. منظره‌ای جالب و تعجب‌آور به وجود آمده بود. در موقعیت ابوالفضل که منطقه‌ای کوهستانی است با تپه‌های کوچک و بلند سنگی و رسی، سیلاب بوجود آمد، در پای تپه‌ها چادرهای برافراشته شده مورد هجوم سیل قرار گرفت، باران به درون چادرها راه پیدا کرد و از آن طرف نیروها پراکنده شدند. با ادامه باران و تندتر شدن آن، سیل چادرها را با خود برد. کندن کانال بدور چادرها هم فایده نداشت و اب منحرف نشد. سرعت باران و سیلاب بیش از حد معمول بود، تمام وسایل را آب با خود برد، نیروها خیس شده بودند و تجهیزات در گل و لای فرو رفته بودند.

 

چادر ما نیز از این قاعده مستثنی نبود. منظره عجیبی بوجود آمد، رحمت خداوند اکنون منطقه نبرد را غافلگیر کرده بود. باران رحمت و ارزشمند اگر مهار نشود سیلابی خطرناک می‌شود.

با ادامه باران بنظر می‌رسید، عملیات عقب افتد، ولی ما تجاربی در این زمینه داشتیم مثل عملیات‌ بستان که دشمن به هیچ وجه انتظار حمله در زیر باران را نداشت. به هر صورت مرحله اول عملیات محرم انجام شد.

 

بعد از اولین مرحله عملیات به پادگان دوکوهه آمدیم تا نیروهایی که به تیپ آمده‌اند را سازمان دهیم و گردان‌ها را تشکیل داده و کار خود را شروع کنیم. در راه دو کوهه سری به قرارگاه سپاه سوم زدیم آقای فخرالدین حجازی و آقای جنتی و بعضی دیگر از شخصیت‌ها را ملاقات کردیم.

اطلاعات رسیده در قرارگاه حاکی از این بود که تا آن لحظه عملیات با موفقیت همراه بود و اغلب یگان‌ها به اهداف خود رسیده‌اند ظاهرا لشکر امام حسین (ع) کمی دچار مشکل شده است هنوز معلوم نشده که موفقیت آن تا چه حدی است.

 

15/8/61 پادگان دوکوهه

 

باز هم فرصت یافتم قلم به دست گیرم و چند کلامی را به عنوان خاطره و ثبت وقایع یادداشت کنم. نیروهایی که به دوکوهه آمده بود و به تیپ قمر بنی‌هاشم انتقال داده شده‌اند توسط مسئول آموزش یعنی برادر حسن دخت و با کمک برادر طاهرپور و من و جواد سازماندهی شده و از آنها گردانی به نام گردان مسلم بن عقیل تشکیل دادیم. جواد به عنوان فرمانده و من به عنوان جانشین منصوب شدیم. البته به اصرار کریم نصر قرار شد در سمت جانشین گردان موقت کار کنم تا گردان دیگری را فرماندهی کنم.

 

این چند روز مشغول رتق و فتق امور گردان بودیم و سرمان بسیار شلوغ بود. دیشب به قرارگاه ابوالفضل مقر تیپ در منطقه رفتیم و ضمن هماهنگی با مسئولین تیپ قرار شد نیروها را به دهلران ببریم و در آنجا مستقر سازیم.

نیروهای گردان ما از شهرستان‌های اطراف اصفهان می‌باشند از درچه، مبارکه، لنجان، خمینی‌شهر و حتی از زرین شهر و شهر کرد. گردانی است که از افراد مختلف که با هر قومی باید به زبان خودشان صحبت کرد و این کاری ظریف و بسیار سخت است فقط با تلاش و روشن بینی می‌توان این مسئله را حل کرد.

 

16/8/61 شهر دهلران

 

امروز گردان را به شهر نیمه ویران دهلران آورده و در گوشه‌ای از شهر در محله‌ای که خانه‌های سازمانی دارد در چند کوچه مستقر کردیم.

از دلاوری‌های مردم این شهر بسیار شنیده بودم و مشتاق دیدن این شهر مرزی بودم اکنون در این شهر شهر خالی از سکنه و در سکوتی حزن آور به یاد گذشته آن می‌افتم. آن اوقات حیات اجتماعی سر و صدای شهر نشینی حاکم بود.

بریده باد زبانی که دستور تجاوز را صادر کرد و بشکند دستی که ماشه را چکاند و خراب شود زندگی کسی که زندگانی این مردم را ویران کرد.

 

قتل و تجاوز به نوامیس و آب و خاک در همیشه تاریخ و در هر سرزمینی محکوم بوده و هست ولی چرا چنین بی‌پروا و گستاخ. مگر نه این است که دنیای استکبار و استعمار دست به یکدیگر داده و به خیال خام خود قصد سرکوب نهضتی را دارند که ندای حق و عدالت است و خواهان برقراری امنیت و به دنبال منشور آزادی و برابری ملت‌ها.

و چنین است که جوانان این مرز و بوم که بیشتر از محرومان هستند به دنبال رهبری گام برمی‌دارند که سال‌ها مبارزه کرده‌اند و از فرزند خود گذشته‌اند و برپای مرام خود مردانه ایستاده‌اند. پس باک ندارند از اتحاد ستمگران ما به خوبی می‌دانیم که تنهاییم و فقط خدا را داریم و برای شکست و پیروزی نمی‌جنگیم ما فقط تکلیف خود را انجام می‌دهیم و به دنبال رضای دوست می‌باشیم.

 

امروز فرصتی شد و با فرماندهان گردان‌ها به منطقه عملیاتی محرم رفتیم تا ضمن توجیه و شناسایی برای عملیات آینده دیداری نیز از مناطق آزاد شده داشته باشیم. به ما دستور داده شده که امشب برای انجام عملیات آماده باشیم.

فعلا ما در آمادگی تقریبا مناسبی به سر می‌بریم. احتمال دارد برای مرحله سوم عملیات وارد عمل شود ولی اطلاع دقیق از فرمانده تیپ به ما نرسیده است.

عملیات مرحله دوم محرم از تیپ قمر بنی هاشم دو گردان به نام یا مهدی (عج) و یا زهرا (س) وارد عمل شدند که توانستند با رشادت و شجاعت بسیار بلندترین ارتفاع منطقه را به تصرف درآورند.

 

شهدا و زخمی‌های بسیاری داشتیم که فرمانده گردان یامهدی برادر سامع یکی از آن شهیدان بود فرمانده گردان پیاده اهل شهررضا جوانی متین و خوش اخلاق بود خوشال به احوالش.

چند فرمانده گروهان با معاونین آنها و یک معاون گردان از شهدای دیگر این مرحله بودند.

 

اخباری که از لشکر به دستمان رسید تا این تاریخ حاکی از این است که چند تن از فرماندهان دلاور آن به شهادت رسیده و جمعی نیز زخمی شده‌اند. منصور رئیسی (معاون تیپ) و حسین صادقی فرمانده گردان از آن جمله هستند.

نمی‌دانم جبهه چه خاصیتی دارد؟ چه کششی دارد؟ چه نیرویی در آن ذخیره است؟ که هر کسی برای یک بار در آن پا گذاشت دیگر حاضر به ترک آن نیست.

اینجا عقاید و افکار یک جهت دارد. دل‌ها به یاد یکی می‌تپد و زبان‌ها برای یک مناجات می‌کند. این سرزمین عشق است و وادی معرفت. دانشگاهی عظیم که شاگردانش سن مخصوصی ندارند اینجا راهنمایان قهرمان عاشورا است همان که به تاریخ و به زمان‌ها درس شجاعت و مقاومت و شهادت داد.

از زن و فرزند خویش گذشت و بر سر پیمان خود تا آخرین نفس و آخرین قطره خون ایستاد و درس مردانگی و شجاعت آموخت.

ادامه مطلب
دوشنبه 11 دی 1391  - 10:02 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6177473
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی