به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

 

  دیپلمش را که گرفت،‌ در کنکور شرکت کرد و برای بورسیه هندوستان پذیرفته شد. اما جنگ شروع شده بود و محمدرضا حال و هوای جبهه را به درس خواندن بی‌دردسر در هند ترجیح داد.

خبرگزاری فارس: فوتبالیستی که خود را بورسیه جبهه کرد

 

 شهید «محمدرضا وطنی» در تاریخ 7 مرداد 1361 در منطقه کوشک و در عملیات رمضان لباس بهشتیان را بر تن کرد. او یکی از فوتبالیست‌های به نام قائمشهر نیز بوده است؛ به طوری که بعد از شهادتش ورزشگاه این شهر را به نام شهید وطنی نامگذاری کردند. مطلب زیر بخشی از خاطرات این شهید ورزشکار است که در وبلاگ لشکر 25 کربلا منتشر شده است:

***

*وقتی منافقین به جان محمدرضا افتادند

قاسم تقوایی(دوست و همرزم شهید) می‌گوید: اوایل پیروزی انقلاب، درگیری‌های شدیدی بین حزب‌الهی‌ها و منافقین در قائمشهر اتفاق می‌افتاد و غالباً مرکز این درگیری‌ها، پل هوایی بود. در همان درگیری‌ها تعدادی از نیروهای زبده هم شهید شدند.

محمدرضا به عنوان نیروی نفوذی برای کسب اطلاعات در بین منافقین نفوذ کرده بود و تا مدتی بین‌شان بود و از آنها اخبار و اطلاعات کسب می‌کرد. آنها اصلاً بویی نبرده بودند تا اینکه بعد از مدتی توسط منافقین مجاور محله، او شناسایی شد. آنها هم به دوستانشان خبر دادند که محمدرضا حزب الهی و از بچه‌های مسجد صبوری است. وقتی منافقین به یقین رسیدند، او را به باد کتک گرفتند و به قصد کشت زدند.

در همین لحظه که محمدرضا داشت کتک می‌خورد، ما سی-چهل نفر بیشتر نبودیم؛ بچه‌ها ترسیده بودند. به بچه‌ها گفتم هر طوری شده باید او را نجات دهیم. منافقین هم بیش از 200 نفر بودند. خلاصه ما هم غیرتی شدیم و به آنها حمله کردیم. هم کتک خوردیم و هم زدیم تا بالاخره محمدرضا را از چنگشان در آوردیم.

*جمله آسمانی محمدرضا که بر مهر انجمن اسلامی حک شد

اوایل جنگ به کردستان اعزام شده بودیم. در تمامی عملیات‌های کردستان بچه‌های ما داوطلب می‌شدند. در حین عملیات «احمدخان و پیررستم»، با کمین کالیبر 50 دشمن مواجه شده بودیم. یکسری از بچه‌ها، نوک قله باقی ماندند و به هر ترتیبی بود خودشان را نگه داشتند. محمدرضا به همراه 8 نفر دیگر سقوط کردند و به ته دره رفتند.

محمدرضا به سختی دو دفعه خودش را تا نزدیکی‌های قله کشاند ولی باز هم سُر می‌خورد و پائین می‌رفت. بقیه بچه‌ها همگی سنگر گرفته بودند و از ترس جُم نمی‌خوردند تا از تیررس کالیبر 50 در امان باشند ولی محمدرضا جسورانه به حالت چهاردست و پا بالا می‌آمد و تیرهای کالیبر 50 به اطرافش می‌خورد و یخ‌ها می‌شکست و در هوا پخش می‌شد.

هر چه داد می‌زدیم و به او می‌گفتیم: نیا؛ قبول نمی‌کرد، بسیار شجاع و نترس بود و آن روز جانانه جنگید تا بالاخره توانست آتش دشمن را خفه کند. محمدرضا جمله‌ای که ورد زبانش بود را از خودش به یادگار باقی گذاشت و بچه‌های انجمن اسلامی مسجد صبوری، جمله آسمانی محمدرضا را بعد از شهادتش بر روی مهر انجمن حک کردند "امام؛ مظهر عدالت و تقوا را دعا کنید "

 

*خودش را بورسیه دانشگاه جبهه کرد

خانم رباب وطنی (خواهر شهید) می‌گوید: محمدرضا دیپلم‌اش را گرفت و برای دانشگاه کنکور داد. بورسیه  هندوستان شده بود، ولی عشق و علاقه‌اش به جبهه، مانع رفتنش به هند شد و خود را بورس دانشگاه جبهه کرد.

او فوتبالیست قابلی بود و در تیم‌های مختلفی بازی می‌کرد که بعد از شهادتش به یادگار استادیوم فوتبال قائمشهر را به نام استادیوم شهید محمدرضا وطنی نامگذاری کردند.

*بوسه‌ ترکش بر پیشانی محمدرضا او را بهشتی کرد

سرانجام در تاریخ 7 مرداد 61، آخرین روز عملیات رمضان در منطقه کوشک به حالت ستونی محمدرضا و برادر دیگرم «شهید حاج عیسی»، آقایان قاسم اوصیاء و سید محمود حسینی با هم در حال حرکت بودند.

محمدرضا در حال درست کردن کوله پشتی نفر جلویی بود در همین لحظه خمپاره‌ای در کنار آنها منفجر شد و ترکشی هم به سر محمدرضا بوسه زد و او به زمین افتاد. حاج عیسی هم چند متر عقب‌تر از محمدرضا بود، وقتی او را در حال جان دادن دید، فقط چند بار صدایش زد: محمدرضا! محمدرضا؛ سرش را بوسید و خیلی راحت، انگار که اتفاقی نیفتاده باشد از جنازه برادرش عبور کرد و به راهش ادامه داد.

*تقدیر اهالی روستاهای اطراف قائمشهر از محمدرضا 

وقتی که محمدرضا شهید شد، چندین خانواده از روستاهای محروم اطراف قائمشهر برای تشکر و عرض تسلیت آمده بودند، برای محمدرضا گریه می‌کردند و می‌گفتند: محمدرضا و دوستانش برای ما خانه ساختند، به ما کمک مالی می‌کردند و همچنین در فصل جمع‌آوری محصولات کشاورزی کمک زیادی به ما می‌کردند.

 

فرازی از وصیتنامه شهید:

در آن روزها که می‌رفت جامعه انسانی و فرهنگ اسلامی توسط دشمنان مکار و ددمنش رو به انزوا و نیستی و فرهنگ مادی معرفی غرب جامعه ما را فرا گیرد که در این لحظات حساس و طاغوت زده تاریخ و درمیان سکوت و ظلمت فریاد پرخروش جاء‌الحق و زحق‌الباطل پیامبرگونه ابرمرد تقوا در قلب از کار افتاده انسانیت خونی تازه به جریان انداخت و حرکتی متشکل و الهی آغاز شد…

و من هم به پیروی از خمینی، روح خدا و به حکم وظیفه شرعی خود را موظف دانستم تا برای دفاع از مکتب و میهن اسلامی و رویارویی و ستیز با بعثیون کافر داوطلبانه به جبهه بیایم و شهادت را شرافتمندانه‌ترین مرگ‌ها و رستگاری قطعی و بالاترین مرحله تکاملی می‌دانم تا شاید اگر لایق بودم خدا توفیق شهادت را نصیبم گرداند...

به هوش باشیم که دشمن زخم خورده خارجی و جریانات ناراضی و رفاه طلب داخلی درصدد انحراف و نابودی انقلابند و شما تنها با وحدت کلمه و تلاش شبانه روزی‌تان می‌توانید کارسازان و سنگربانان انقلاب و خنثی‌گر کلید دشمن باشید...

امام تبلور عینیت اسلام و مظهر عدالت و تقوا را دعا کنید که تنها راه نجات مستضعفان و تحقق حقانیت انقلاب در دعا و پشتیبانی شما تضمین می‌شود...

ادامه مطلب
سه شنبه 7 آذر 1391  - 7:33 AM

 

  حجت‌الاسلام رفیعی با اشاره به سنت الهی «استدراج» و آیه 178 سوره آل‌عمران گفت: امام حسین(ع) در شب عاشورا در اطراف خیمه‌ها و حضرت زینب کبری(س) در مقابل یزید این آیه را قرائت کردند.

خبرگزاری فارس: آیه‌ای که امام حسین(ع) و حضرت زینب(س) در برابر دشمنان خواندند

 

  در شب چهارم مراسم سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) در حسینیه امام خمینی(ره) که در حضور مقام معظم رهبری برگزار شد، حجت‌الاسلام ناصر رفیعی استاد حوزه علمیه قم با قرائت آیه 178 آل‌عمران، گفت: در این آیه خداوند می‌فرماید «وَلاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِینٌ ».

وی افزود: این آیه، آیه‌ای است که امام حسین(ع) در شب عاشورا در اطراف حرم و خیمه‌های حسینی زمزمه می‌کرد و همین آیه بود که توسط زینب کبری(س) در مقابل یزید قرائت شد.

رفیعی با بیان اینکه ائمه(ع) در اکثر مواقع به قرآن استناد می‌کردند، استناد به قرآن از سوی ائمه اطهار(ع) را 3 نوع دانست و ادامه داد: برخی از این استنادات ابتدای بوده است که شخص معصوم(ع) آن را بیان کرده و یا اینکه امام(ع) کلامی بیان کرده و مخاطب یا در حال عناد یا تفقه از امام(ع) سوال کرده است و یا اینکه رفتار امام(ع) را برخی نفهمیدند و امام(ع) آن را با قرآن تبیین کرده‌اند.

 

* اگر خدا بخواهد کسی را زمین بزند به آنها وفور نعمت می‌دهد

 

این استاد حوزه قم، در ادامه با تبیین چرایی قرائت آیه 178 سوره آل‌عمران توسط امام حسین(ع) و زینب کبری(س)، تاکید کرد: این آیه در احد نازل شد؛ جایگاهی که حمزه سیدالشهدا به شهادت رسیده، دندان پیامبر(ص) شکسته است و مشرکان رجز پیروزی می‌خوانند.

وی افزود: اما خداوند در این آیه می‌فرماید که اگر خدا بخواهد کسی را زمین بزند به آنها وفور نعمت می‌دهد و نباید فکر کنند که مهلتی که به آنها داده شده خیری برای آنهاست.

رفیعی، بیان این آیه را چون دانش‌آموز مستمع آزاد و یا بیمار ناعلاجی دانست که امیدی به آنها نیست و تصریح کرد: امام علی(ع) در حدیثی می‌فرمایند اگر خدا به تو نعمت داده و تو به گناهت ادامه می‌دهی و خدا با تو کاری ندارد بترس و هشیار باش.

 

* بلایی که بر سر قاتلان امام حسین(ع) در زمان نخستین خلیفه عباسی آمد

 

وی این سنت الهی را استدراج و املاء خواند و افزود: این امر درباره قاتلان امام حسین(ع) دیده می‌شود نه فقط در قیام مختار که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه گفته است نخستین حاکم بنی عباس ابوالعباس سفاح به قدرت که رسید سیه چرده‌ای وارد شد و گفت سدیف شاعر است و شعری خواند و در آن گفت ای ابوالعباس از حسین(ع) و زید بن علی بن حسین یاد کن و ابوالعباس پس از این شعر بود که گفت در آن جلسه هر چه از بنی امیه را بکشید که گفته شده هزار نفر را کشت و حتی گفته می‌شود برخی از آنان را از قبر خارج کرده و سوزاندند

رفیعی در تبیین سنت الهی استدراج با اشاره به سخنی از امام حسین(ع) به اباحرم، ادامه داد: امام پس از بیان علت قیامشان فرمودند افرادی بر این مردم تسلط خواهد یافت که آنها را از قوم سبا ذلیل‌تر می‌کند.

این استاد دانشگاه که جوانان را مورد خطاب خود قرار داده بود، تصریح کرد: روایت است که اگر جوانی نعمت جوانی‌اش را به بندگی خدا بگذراند پیر که شود و نتوانست چون جوانی بندگی کند خداوند فرشته‌ای را مامور می‌کند که چون جوانی برای او نعمت بنویس.

 

* خداوند هم یا برای متدین بودن و یا برای گناه‌کار بودن به وفور نعمت می‌دهد

 

وی با اشاره به تعاریفی که از امام خمینی(ره) می‌شد و ایشان می‌گفتند می‌ترسم باور کنم، افزود: امام علی(ع) می فرمایند که چه بسیار که نعمت به آن ها داده شد و خود را گم کردند.

حجت‌الاسلام ناصر رفیعی در ادامه مصیبت و نعمت را دو نوع دانست و گفت: مصیبت یا به خاطر گناه است و یا برای امتحان و نعمت یا برای متدین بودن است و یا برای گناه‌کار بودن.

وی با طرح این سوال که چگونه باید فهمید نعمت الهی برای گناه و استدراج است یا برای متدین بودن، با اشاره به حدیثی از امام باقر(ع) گفت: فردی به نزد امام باقر (ع) آمد و گفت: هر چه از خدا می‌خواهم خدا می‌دهد و می‌ترسم مبادا استدراج باشد؛ امام(ع) از او پرسیدند آیا شکر خدا را به جا می‌آوری؛ آن فرد گفت بله؛ امام باقر(ع) فرمودند از آن قسم نیست.

رفیعی همگان را به شکر و عدم استفاده از نعمت‌های الهی در مسیر فساد و اسراف توصیه کرد و افزود: باید نعمت‌ها را شکر ذهنی، شکر زبانی و شکر عملی کرد که شکر عملی استفاده از نعمت الهی در راه خداست.

وی با بیان اینکه نمی‌توان برای هرکس که مصیبتی بر او وارد می‌شود، حکم واحدی پیچید، ادامه داد: سنت الهی درباره استدراج را مردم ایران در سقوط شاه، سقوط صدام و حسنی مبارک دیدند.

ادامه مطلب
سه شنبه 7 آذر 1391  - 7:32 AM

 

حجت‌الاسلام عالی با بیان اینکه قیام امام حسین(ع) تنها برای شرابخواری یزید یا برای ایجاد حکومت اسلامی نبود گفت: یزید نه تنها بستر ساز منکر در زمان خود بود، بلکه برای تاریخ بستر سازی منکر می‌کرد.

خبرگزاری فارس: منکری که امام حسین(ع) برای آن قیام کرد، چه بود

 

 در شب پنجم مراسم سوگواری اباعبدالله الحسین(ع) در حسینیه امام خمینی(ره) که در حضور مقام معظم رهبری برگزار شد، حجت‌الاسلام مسعود عالی استاد حوزه علمیه قم با اشاره به نامه امام حسین(ع) به محمد حنفیه درباره قیامش برای امر به معروف و نهی از منکر، با طرح این سوال که این چه منکر و چه معروفی بود که امام حسین(ع) برای آن چنین قیام عظیمی انجام داد، گفت: آیا این قیام فقط برای فسق و فجور و شراب‌خواری یزید بود.

 

* قیام امام حسین(ع) تنها برای شرابخواری یزید نبود

 

وی با اشاره به حادثه حره در سال 63 در مدینه منوره رخ داد، افزود: مردم مدینه در آن قیام به همین دلیل بر یزید شوریدند که او فاسق و شرابخوار است؛ آنها عبدالله بن حنظله غسیل الملائکه را به شام و نزد یزید فرستادند تا ببینند که آیا مخالفت امام حسین(ع) با یزید درست بود یا نه و عبدالله خبر داد که ما در شام دعا می‌کردیم که مبادا بر ما باران سنگ نازل نشود.

حجت‌الاسلام عالی ادامه داد: مردم مدینه پس از گزارش عبدالله قیام کردند و سردمداران یزید را از شهر اخراج کردند و یزید لشکری فرستاد که در منطقه حره مستقر شد و به مردم مدینه اولتیماتوم داد اما آنان قبول نکردند و لشکر در حالی وارد مدینه شد که به فرمان فرمانده‌اش جان و مال و ناموس مردم این شهر 3 روز مباح شده بودند و فجایع بزرگی رخ داد.

 

* قیام امام حسین(ع) تنها برای ایجاد حکومت اسلامی نبود

 

این استاد حوزه علمیه قم، در ادامه با طرح این سوال که آیا معروفی که امام حسین(ع) برای آن قیام کرد، حکومت اسلامی در کوفه بود، گفت: این عباس همین را فهمید و به امام(ع) گفت که کوفیان با پدرت و برادرت وفا نکردند.

وی با اشاره به طبقات منکر و معروف افزود: تمام گناهان منکر است چه صغیره باشد چه کبیره و حتی در روایت است که بدترین گناهان آن است که آن را کوچک بشماریم چراکه این کوچک شمردن گناه به معنی نگاه متکبرانه به خداست.

حجت الاسلام مسعود عالی در ادامه سخنان با طرح این سوال که روح و ریشه گناهان چیست که امام حسین(ع) علیه این منکر قیام کرد، مثالی زد و گفت: کسی که شرابخوار است گناهکار است، کسی که کارخانه تولید شراب دارد گناهش از او بیشتر است اما کسی که برای شکستن قبح شرابخواری تلاش می‌کند از همه اینها گناهکارتر است.

 

* فرهنگ‌سازی منکر با هنر از هر گناهی بدتر است

 

وی با اشاره به تلاش‌ها برای فرهنگ‌سازی منکر با هنر و بسترسازی منکر، افزود: امروز 78 درصد سینمای جهان در اختیار هالیوود است و اگر از این سینما دو عنصر هرزگی و خشونت را حذف کنیم چیزی از آن نمی‌ماند و تمام هالیوود توسط 7 شرکت صهیونیستی اداره می‌شود.

حجت الاسلام عالی در ادامه با بیان اینکه یزید نه تنها بستر ساز منکر در زمان خود بود، تصریح کرد: یزید برای تاریخ بستر سازی می‌کرد همانگونه که معاویه گفت تا نام پیامبر اسلام(ص) را دفن نکنم از پا نخواهم نشست.

 

* امام حسین(ع) برای دولت مستقر اهل بیت(ع) قیام کرد

 

وی با بیان اینکه حکومت اسلامی حق ولی معصوم است و هر حکومت دیگری غاصب است، افزود: امام حسین(ع) باید به کوفه می‌رفت تا حجت را تمام کند اما امام حسین(ع) به دنبال دولت مستعجل اهل بیت(ع) نبود بلکه به دنبال مستقر ولایت بود.

حجت الاسلام عالی با اشاره به روایتی امام باقر(ع) از شب عاشورا که امام حسین(ع) فرمود فردا در این منطقه همه شهید می‌شوید اما مهدی ما خواهد آمد و ما برمی‌گردیم، تاکید کرد: قیام امام حسین(ع) خشت اول و بذری است که برای ظهور و دولت مستقر اهل بیت(ع) گذاشته شد.

وی با اشاره به شعار «یالثارات الحسین(ع)» یاران امام زمان(عج) افزود: پس از دوران امام زمان(عج) رجعت شروع می‌شود و اولین رجعت، رجعت امام حسین(ع) است و ایام الله سه روز است روز ظهور، روز رجعت و روز قیامت که امام حسین(ع) در راس همه این روزهاست.

حجت الاسلام مسعود عالی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به شهادت امام سجاد(ع) وظیفه آن امام همام(ع) پس از قیام عاشورا را نگهداشتن یاران باقی مانده و تربیت یاران جدید دانست و گفت: امام سجاد (ع) پیام عاشورا را با گریه و دعا به مردم رساند و او بود که با صحیفه سجادیه آغازی بر نهضت باقریه و جعفریه بود.

ادامه مطلب
سه شنبه 7 آذر 1391  - 7:31 AM

 

در «مشهدالنقطه» شهر حلب که محل زیارت عاشقان اهل ‌بیت است، سنگی است که سر مبارک امام‌حسین(ع) روی آن قرار داده شده و قطره خونی روی آن ریخته شد که مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند.

خبرگزاری فارس: سنگی که میزبان سر امام‌حسین(ع) شد+عکس

 

 روایت شده که بعد از اتمام جنگ «طَف» در کربلا، کاروان ابن زیاد به همراه اسرای واقعه طف به سمت شام حرکت کرد و در امتداد رود فرات از سرزمین‌های مختلفی رد شدند تا اینکه به حلب رسیدند و سر مبارک امام حسین(ع) را در آن موضع قرار دادند و مدتی را آنجا توقف کردند.

 

تصویری از مقام «رأس‌الحسین» علیه‌السلام در مسجد النقطه واقع در حلب

نام این مکان اکنون در شهر حلب «مسجد النقطه» است.

 

سنگی که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار گرفت

در نزدیکی آن «مشهد النقطه» واقع در کوه جوشن است. مشهور است وقتی که اسرا و کاروان شام به این منطقه رسیدند، خانواده امام حسین (ع) که اسیر شده بودند و سرهای مبارک در آن مکان مستقر شدند و سر مبارک امام حسین (ع) در سنگ مرتفعی قرار داده شد و یک قطره از خون پاک ایشان روی آن سنگ ریخته شد.

این‌قطره خون مورد اهتمام مسلمانان قرار گرفت و از آن سنگ محافظت کردند تا اینکه «سیف الدوله الحمدانی» شام را فتح کرد و او را از مکان این قطره خون آگاه ساختند. پس بنایی برای آن ایجاد کردند.

سنگی که سر مبارک امام حسین (ع) بر روی آن قرار گرفت

جلالی گفته است: در مکه با مردی کهنسال از حلب آشنا شدم که نامش «شیخ عمار» بود و تاریخ مشهد النقطه را می‌دانست و خلاصه آن را اینچنین نقل کرد: سیف الدوله مشهد النقطه را بنا کرد که سنگی بود که سر مبارک امام حسین (ع) روی آن قرار داده شده بود و قطره خونی روی آن ریخته شده بود.

وقتی ترک‌ها آن را گرفتند آنجا را به ذخایر اسلحه تبدیل کردند و بعد خواستند این سنگ را به مسجد زکریا منتقل کنند اما هیچ جنبنده‌ای روی آن حرکت نمی کرد. پس آن را مسجد محسن بازگرداندند و اکنون این سنگ در نزد آن طفل در مشهد النقطه است.

نام های اهل بیت اثنا عشر در مکان مرتفع نوشته شده است:

"بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صلِّ على محمد المصطفى، و علی المرتضى، و فاطمة الزهراء ، و الحسن المجتبى، و الحسین الشهید، و علی بن الحسین زین العابدین، و محمد الباقر، و جعفر الصادق، و موسى الکاظم، و علی الرضا، و محمد الجواد، و علی الهادی، و الحسن العسکری، و الحجة صاحب الزمان علیهم السلام".

بر روی درب داخلی صحن نوشته شده است:

بسم الله الرحمن الرحیم. مشهد مولای ما حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام) در دوران عالم عادل و پادشاه اسلام و مسلمین «أبی المظفر الغازی بن الملک الناصر»، «یوسف بن أیوب»، «ناصر أمیر المؤمنین» در سال 572 هجری بنا شده است.

در سال 1337 هجری در هنگام ورود فرانسوی‌ها به حلب عده‌ای مردم و تخریب کنندگان وارد مشهد النقطه شده و ذخایر و اسلحه از آنجا ربودند و به هنگامی که می‌خواستند دینامیتی از آنجا بردارند، منفجر شد و بنیان مشهد النقطه تخریب شد و قسمتی از آن باقی ماند.

ادامه مطلب
سه شنبه 7 آذر 1391  - 7:23 AM

 

  گفته می‌شود یکی از زنان امام‌حسین (ع) که با کاروان اسرای کربلا بوده، به حلب که رسیده بچه‏اش سقط شده است و این همان «محسن بن حسین» علیه‌السلام است.

خبرگزاری فارس: مقام «محسن السقط» فرزند امام‌حسین(ع) در حلب +‌عکس

 

 مقام «محسن‌بن‌حسین«(ع) در مسجد النقطه واقع در حلب است که به محسن السقط شهرت یافته است. 

شیخ «کامل الغزی» در تاریخ خود از «ابن الفوطی» نقل می‌کند که سیف‌الدوله در خانه‌ای که در خارج از شهر داشت چندین دفعه ملاحظه کرد که نوری از مکان مشهد محسن پدیدار شد.

سپس به آن مکان رفت و دید که سنگی هست که بر روی آن نوشته شده: «این قبر محسن بن حسین بن علی بن ابی طالب است».

مقام «محسن‌بن‌حسین(ع) در مسجد النقطه در حلب که به محسن السقط معروف است

«یحیی بن ابی طی» (سال وفات 630 هجری) در تاریخ خود ذکر کرده که در زمان «غیاث الدین غازی بن صلاح الدین یوسف» دیوار شمالی مسجد فرو ریخت و دستور داد تا آن را بنا کنند. همچنین در زمان «یوسف بن عزیز محمد بن طاهر» دیواری از مسجد فرو ریخت که دستور بنای آن را داد.

همچنین وقتی پادشاه «برقوق بن الرضی» والی حلب دستور داد تا مشهد النقطه تعمیر شود و در آن یک مسئول و امام و موذن قرار داد. این‌ها اتفاقاتی بود که در گذشته برای این مسجد رخ داد اما اکنون نیز از این مسجد محافظت می شود.

گفته می شود که یکی از زنان امام حسین (ع) که با کاروان اسرای کربلا در این مکان بوده است، به این نقطه که رسیده، بچه‏اش سقط شده است و این همان محسن بن حسین علیه السلام است.

ادامه مطلب
سه شنبه 7 آذر 1391  - 7:20 AM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 146

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 6174350
تعداد کل پست ها : 30564
تعداد کل نظرات : 1029
تاریخ ایجاد بلاگ : پنج شنبه 19 شهریور 1388 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 19 آذر 1397 

نویسندگان

ابوالفضل اقایی